سيماى مخبتين
( شرح زيارت اَمين اللّه )

شيخ محمود تحريرى

- پى‏نوشت‏ها -


1-  مائده : 35.
2-  زمر: 3.
3-  يوسف : 108.
4-  نساء: 80.
5-  آل عمران : 31.
6-  شورى : 23.
7-  سباء: 47.
8-  فرقان : 57.
9-  عنكبوت : 2 و 3.
10-  اين تعبيرات اشاره به علم خاصى از خداوند متعال نسبت به موجودات است كه به آن اصطلاحا علم فعلى گفته مى شود و آن عبارت است از علم خداوند به موجودات پس از خلقت ، البته اين علم عين حضور موجودات نزد خداوند است و غير از علم ما به جهان خارج مى باشد. اين علم مانند ساير صفات قبلى خداوند مانند رازق ، خالق و... از رابطه فعل خداوند با ذاتش انتزاع مى شود و به خداوند نسبت داده مى شود و از خصوصيات آن اين است كه تابع طرفين است و تغييرات در فعل موجب تغيير صفت مى شود نه ذات حق تعالى ، برخلاف صفات ذاتى خداوند كه عين ذاتش و قبل از وجود موجودات مى باشد و عقل از ذاتش انتزاع مى كند مانند قدرت ، حيات و علم به موجودات قبل از خلقت .
11-  مقصود از اين حالات ، حالات اخلاقى است نه حالات روانى كه نوعا غيراكتسابى است و در بحثهاى روان شناسى بايد بحث شود و نيز مراد از اين آگاهيها، تحليل عميق آنها نيست بلكه يك دسته بندى اجمالى است كه از آن نتايج اخلاقى گرفته مى شود و الا اين حالات طبيعى و روانى انسان در ابعاد مختلف و تاءثير و تاءثر آنها در يكديگر نياز به تدوين كتابهايى دارد كه از دايره بحث ما بيرون است .
12-  يوسف : 53.
13-  بحارالانوار، ج 94، ص 143.
14-  اعراف : 27، 30.
15-  نحل : 63.
16-  يوسف : 18 و 83.
17-  قيامت : 2.
18-  حشر: 18 و 19.
19-  فجر: 27 - 30.
20-  اعراف : 182.
21-  اعراف : 9.
22-  روم : 10.
23-  مؤ منون : 97 و 98.
24-  بحارالانوار، ج 100، ص 116 - 145.
25-  همان .
26-  همان ، ص 269 و 267.
27-  همان .
28-  مطابق زيارتى كه از كتاب كامل الزيارات ذكر كرده ايم اول آن سلام بر على (ع ) است و در زيارت آن حضرت نيز وارد شده است لكن ائمه عليهم السلام فرموده اند كه آن را مى توان در زيارت ائمه ديگر خواند لكن با حذف عنوان اميرالمؤ منين و آوردن لقب يا كنيه آن امام زيارت شده و در اينجا يك معناى اجمالى از اين قسمت مى شود السلام عليك يا المؤ منين و رحمة الله و بركاته ، در اين خطاب با عنوان اميرالمؤ منين به على عليه السلام درود مى فرستيم با توجه به تمامى معانى اسلام كه ذكر مى شود علاوه بر اين ، تقاضاى نزول رحمت و بركات خداوند را بر آن حضرت مى كنيم و با توجه به اينكه وجود آن حضرت و مقام امامتش از رحمت رحمانيه و رحيميه حق تعالى ناشى مى شود و آن سبب ظهور اين دو صفت از خداوند براى غير او مى شود از اين جهت طلب رحمت و بركت از خداى متعال براى آن حضرت ، در حقيقت براى خودمان مى باشد كه از طريق ايشان بر ما ظاهر شود، و از طرفى اميرالمؤ منين مطابق سفارشات مؤ كد رسول خدا(ص ) منحصر در على عليه السلام و شايد علت اين همه سفارشات ، نشاندادن خلافت بلافصل بودن آن حضرت باشد.
29-  الميزان ، ج 5 ص 29 و 30.
30-  انعام : 54.
31-  نور: 61.
32-  يونس : 10.
33-  احزاب : 44.
34-  حشر: 23.
35-  مفاتيح الجنان : ص 16.
36-  صافات : 79.
37-  صافات : 109.
38-  صافات : 120.
39-  صافات : 130.
40-  صافات : 181.
41-  مريم : 15.
42-  مريم : 33.
43-  يس : 58.
44-  رعد: 24.
45-  هود: 107.
46-  رحمن : 29.
47-  توحيد صدوق ، ص 362، روايت 8.
48-  اصول كافى ، چاپ عربى ، ج 1، ص 442.
49-  توحيد صدوق ، ص 339، روايت 8، و ص 147، روايت 19.
50-  تفسير برهان ، ج 4، ص 416.
51-  اوائل المقالات ، ص 242.
52-  مفاتيح الجنان ، انتشارات فراهانى ، ص 819 و 621.
53-  همان ، ص 683.
54-  وسائل الشيعه ، ج 5، ص 79، روايت 2 و 7.
55-  انعام : 82.
56-  شعراء: 107 و 125 و 143 و 162 و 178 و اعراف : 68.
57-  ص 82 و 83.
58-  نساء: 165.
59-  اصول كافى ، ج 1، ص 177، روايت 2.
60-  همان ، روايت 4.
61-  انعام : 130.
62-  بحارالانوار، ج 102، ص 128.
63-  همان .
64-  مفردات راغب ، انتشارات مرتضوى ، ص 99.
65-  الميزان ، ج 5، ص 356.
66-  توبه : 41. اين تعبير در اين آيات نيز آمده است توبه : 20 و 88، بقره : 218، انفال : 12 و 74، حجرات : 15، صف : 11، مائده : 35 و 54.
67-  شمس : 7 و 8.
68-  اسراء: 64.
69-  ناس : 3 - 6.
70-  نمل : 24 و عنكبوت : 38.
71-  لقمان : 21.
72-  مراد ميل به كمال مطلق و خضوع در برابر او و نيز ميل اخلاقى و امثال آنهاست .
73-  اسراء: 64 و 53.
74-  بحارالانوار، ج 70، ص 211، روايت 35.
75-  بينه : 5.
76-  عنكبوت : 69.
77-  الميزان ، ج 1، ص 33، و ج 16، ص 158 و 159.
78-  تفسير قمى ، ج 2، ص 151.
79-  فهرست موضوعى غررالحكم ، باب جهاد نفس ، ص 50 و 51.
80-  وسائل الشيعه ، ج 11، ص 122.
81-  نحل : 97.
82-  فهرست موضوعى غررالحكم ، ص 391.
83-  نازعات : 40 و 41.
84-  اصول كافى ، ج 2، ص 84، روايت 5.
85-  حج : 78.
86-  عمده مطالب در ذيل آيه اقتباس از الميزان ج 14 ص 455 - 452 مى باشد.
87-  آل عمران : 102.
88-  الميزان ، ج 3، ص 405 و 406.
89-  بقره : 131.
90-  ص 47 - 45.
91-  صافات : 160
92-  صافات : 40
93-  يس : 54، صافات : 39، طور: 19، نحل : 32، مرسلات : 43.
94-  حجر: 42، اسراء: 65، نحل : 99.
95-  بحارالانوار، ج 70، ص 242، روايت )، فهرست موضوعى غررالحكم ، ص 92.
96-  الميزان ، ج 1، ص 327 - 322.
97-  اصول كافى ، ج 1، ص 191، روايت 4.
98-  مائده : 20.
99-  مراد از سنت ، فرمايشات رسول اكرم صلى الله عليه و آله است كه به طور قطع از آن حضرت ثابت شده است و از آن جمله روايات متواتره اى است كه آن حضرت ما را به ائمه عليهم السلام ارجاع داده است تا در تمامى امور از ايشان پيروى نماييم . بنابراين براى به دست آوردن فرمايشات يقينى رسول اكرم صلى الله عليه و آله در معارف دينى ، بايد به اقوال ائمه هدى عليهم السلام رجوع كنيم كه آنها براى ما حجت است .

100-  المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه ، خطبه 110.
101-  همان ، خطبه 105.
102-  همان ، خطبه 125.
103-  همان ، خطبه 164.
104-  همان ، خطبه 182.
105-  همان ، خطبه 192.
106-  فجر: 27 - 30.
107-  وافى ، چاپ قديم ، ج 3، قسمت 2، ص 39.
108-  حجر: 99.
109-  فروع كافى ، ج 3، ص 128.
110-  انفال : 42.
111-  بحارالانوار، ج 5، ص 87، روايت 2.
112-  همان ، ص 88، روايت 4 و 5 و 6.
113-  همان ، ص 87، روايت 3.
114-  همان ، ص 110 روايت 35.
115-  تفسير عياشى ، ج 1، ص 63، روايت 111.
116-  الميزان ، ج 19، ص 100.
117-  مفردات راغب ، ص 409.
118-  همان ، ص 421.
119-  قمر: 49، فرقان : 2، حجر: 21، اعلى : 3.
120-  يس : 38 و 39، مؤ منون : 18، فصلت : 10، قمر: 12، طه : 40.
121-  بقره : 117، آل عمران : 47، مريم : 30، غافر: 68.
122-  زمر: 42، انفال : 44، اسراء: 23، غافر: 20، مريم : 21.
123-  اسراء: 85.
124-  يس : 82.
125-  بحارالانوار، ج 5، ص 122، روايت 68.
126-  همان ، روايت 69 و 64 و 65.
127-  الميزان ، ج 11 ص 420 و 421.
128-  رعد: 39.
129-  خلقت انسان با تمام خصوصيات زمانى و مكانى و نژادى و صنفى و نيز اعضاء و قواى وجودى او حتى قدرت اختيار و تفكر و انتخاب او، هر چند به تقدير الهى مرتبط است لكن ربطى با اختيار او ندارد. افعالى كه به صورت طبيعى نيز از او صادر مى شود مانند تنفس و كار دستگاه گوارش و امثال آنها، اين گونه مى باشد.

130-  مانند اينكه كسى با اختيار از خانه براى انجام كارى خارج مى شود و دوست او نيز با اختيار خود خانه خارج مى شود، بدون پيش بينى در بين راه با او ملاقات مى كند، اين كار اختيارى يك روابط غير اختيارى داشته كه ما از آن مطلع نيستيم لكن خداوند متعال مى داند و اين مطلب نمونه هايى در قرآن نيز دارد از جمله : قضيه آمدن حضرت موسى به مدين و منتهى شدن آن به انتخاب پيامبرى ، طه : 41 و 40.
131-  تمامى افعال انسان داراى مقدماتى است كه جزء اخيرش اراده اوست لكن نوعا اين مقدمات در افعال عادى و روزمره به طور سريع محقق مى شود، و فقط در افعال مهم كه نياز به تاءمل بيشتر و انتخاب آگاهانه تر دارد آشكار مى شوند مانند انتخاب شغل و رشته تحصيلى و همسر، و همچنين ارادى بودن افعال او در زمان شكوفايى عقل و آگاهانه شدن معلوماتش ، آشكار مى شود و تا قبل از زمان بلوغ ، اغلب افعالش نيمه ارادى يا ناآگاهانه است .
132-  صافات : 96.
133-  قمر: 49.
134-  تين : 4.
135-  احقاف : 3، حجر: 85.
136-  مؤ منون : 115.
137-  تين : 5 و 6.
138-  بحارالانوار، ج 5، ص 12، روايت 19.
139-  البته بايد توجه داشت كه مراد از فعل آن عمل خارجى است مانند سخن گفتن و خوردن و... بدون منطبق شدن عنوان خوبى يا بدى بر آن ، هر چند كه عمل با انطباق خوب را او نيز خواسته است و از اين جهت هم به خداوند نسبت پيدا مى كند و گفته مى شود كه اين عمل يا صفت خوب مورد اراده تكوينى و تشريعى خداوند است لكن عمل يا صفت بد را نخواسته و از آن نهى كرده و بدين جهت با حفظ عنوان بد به او استناد پيدا نمى كند و مورد اراده تشريعى او نيست هر چند كه خود عمل خارجى به واسطه شخص به او استناد پيدا مى كند و مورد اراده تكوينى او قرار مى گيرد. آيه 78 و 79 سوره نساء شاهد اين گفتار است .
140-  بحارالانوار، ج 5، ص 17، روايت 27.
141-  بحارالانوار، ج 70، ص 98، روايت 1.
142-  اوصاف اهل مشورت در ج 70 بحارالانوار، باب مشورت در روايات زيادى ذكر شده است .
143-  نهج البلاغه ، كتاب 47.
144-  بحارالانوار، ج 7، ابواب 16، 17، 18، 19.
145-  آل عمران : 159.
146-  بحارالانوار، ج 75، ص 101، روايت 23 و 24 و 25.
147-  همان ، ج 6، ص 220، روايت 14.
148-  اصول كافى ، ج 2، ص 140، روايت 2 و 3.
149-  همان ، ص 510، روايت 1 و 2.
150-  همان ، ج 1، ص 32، روايت 4.
151-  بحارالانوار، ج 5، ص 12، روايت 19.
152-  همان ، ج 7، ص 357، روايت 4.
153-  اقبال الاعمال ، ص 348.
154-  بحث در دعا و شرايط و خصوصيات آن را در جاى مناسبش بايد دنبال كرد.
155-  اصول كافى ، ج 2، ص 466، روايت 1.
156-  همان ، روايت 8.
157-  در كتابهاى ادعيه آمده است ، در اين جهت مفاتيح الجنان كتاب جامعى است .
158-  اصول كافى ، ج 2، ص 469، روايت 9 - 1.
159-  اقبال الاعمال ، ص 342.
160-  يوسف : 18 و 83.
161-  يوسف : 53.
162-  قيامت : 2.
163-  حجر: 42، نحل : 99، اسراء: 65.
164-  اصول كافى ، ج 2، ص 60، روايت 2.
165-  همان ، ص 56، روايت 5.
166-  همان ، ص 60، روايت 1 و 3 و 4 و 6 و 7 و 8.
167-  همان ، روايت 11.
168-  همان ، روايت 13.
169-  همان ، ص 16، روايت 5.
170-  يونس : 7 و 8.
171-  همان ، ص 16، روايت 3.
172-  همان ، ص 65، روايت 4.
173-  فجر: 30 - 27.
174-  فروع كافى ، ج 3، ص 127، روايت 2.
175-  تغابن : 11.
176-  بحارالانوار، ج 78، ص 369، روايت 4.
177-  فروع كافى ، ج 3، ص 225، روايت 11 و 11613.
178-  اقبال الاعمال ، ص 76.
179-  نساء: 69.
180-  فاطر: 6.
181-  حمد: 7.
182-  مثنوى مولوى ، دفتر اول ، ابيات 380 و 382.
183-  بحارالانوار، ج 94، ص 143.
184-  كهف : 8.
185-  حجر: 39.
186-  صحيفه سجاديه ، شرح فيض الاسلام ، دعاى 17.
187-  شمس : 7 و 8.
188-  حجرات : 7.
189-  اعراف : 201.
190-  اصول كافى ، ج 2، ص 496.
191-  بحارالانوار، ج 93، ص 152.
192-  فهرست موضوعى غررالحكم ، باب ذكر الله .
193-  همان .
194-  همان .
195-  بقره : 152.
196-  عنكبوت : 45.
197-  رعد: 28.
198-  فهرست موضوعى غررالحكم ، باب ذكرالله .
199-  بحارالانوار، ج 94، ص 151.
200-  صحيفه سجاديه ، دعاى 20.
201-  فهرست موضوعى غررالحكم ، باب ذكر الله .
202-  همان .
203-  همان .
204-  صحيفه سجاديه ، دعاى 11.
205-  اقبال الاعمال ، ص 687.
206-  نحل : 44.
207-  جمعه : 9.
208-  الميزان ، ج 16، ص 142.
209-  بحارالانوار، ج 94، ص 151.
210-  همان ، ج 94، ص 151.
211-  احزاب : 41 و 42.
212-  بحارالانوار، ج 26، روايت 9.
213-  اصول كافى ، ج 2، ص 496، روايت 2.
214-  همان ، ص 80، روايت 4.
215-  همان ، ص 45، روايت 4.
216-  آل عمران : 163، انعام : 83 و 132 و 165، يوسف : 76.
217-  تفسير قمى ، ج 2، ص 308.
218-  اصول كافى ، ج 2، ص 289، روايت 1 و 2 و 5 و 10.
219-  همان ، روايت 8.
220-  همان ، ص 397، روايت 4 و 5 و 6.
221-  رحمن : 29.
222-  نجم : 42 - 48.
223-  فصلت : 52 و 53.
224-  همان .
225-  واقعه : 72 - 58.
226-  يوسف : 108.
227-  بحارالانوار، ج 77، ص 74.
228-  حديد: 3 و 4.
229-  بحارالانوار، ج 4، ص 52، روايت 28، 29، 30، 23 و 10.
230-  بحارالانوار، ج 70، ص 20، روايت 27.
231-  شعراء: 81 - 78.
232-  بحارالانوار، ج 12، ص 4، روايت 12.
233-  همان ، روايت 5.
234-  همان ، روايت 13.
235-  وافى ، ج 3، قسمت دوم ، ص 40 - 39.
236-  همان .
237-  توحيد صدوق ، ص 115، روايت 15.
238-  بحارالانوار، ج 47، ص 58، روايت 108.
239-  تحف العقول ، ص 288.
240-  يوسف : 106.
241-  بحارالانوار، ج 72، ص 98، روايت 21 و 24.
242-  همان ، روايت 27 و 28.
243-  طلاق ، 10 و 11.
244-  همان ، ج 23، ص 173، روايت 2.
245-  همان ، ص 172 - 188.
246-  رجوع شود به كامل الزيارات و نيز كتب روايى در باب حج .
247-  فروع كافى ، ج 3، ص 265، روايت 5.
248-  همان ، روايت 1.
249-  توحيد صدوق ، ص 238.
250-  اصول كافى ، ج 1، ص 39، روايت 3.
251-  عدة الداعى ، ص 176.
252-  فروع كافى ، ج 4، 240، روايت 5.
253-  اقبال الاعمال ، ص 709.
254-  بحارالانوار، ج 94، ص 95، سطر 22.
255-  رحمن : 29.
256-  اسراء: 44.
257-  فرقان : 77.
258-  اصول كافى ، ج 2، ص 468، روايت 2.
259-  همان ، روايت 5.
260-  همان ، ص 466، روايت 1.
261-  همان ، روايت 8.
262-  همان ، ص 468، روايت 1 و 4 و 3.
263-  همان ، روايت 6 و 7.
264-  انفال : 26 - 9.
265-  مجمع البيان ، ج 4، ص 525.
266-  توبه : 27 - 25.
267-  مجمع البيان ، ج 5، ص 18.
268-  تفسير قمى ، ج 1، ص 287.
269-  اصول كافى ، ج 2، ص 466، روايت 1 و 2 و 5 و 7.
270-  فرقان : 60.
271-  همان ، روايت 8.
272-  صافات : 159، 160.
273-  بحارالانوار، ج 26، باب تفضيل ائمه بر انبيا و مردم .
274-  اقبال الاعمال ، ص 339 - 350.
275-  فاطر: 15.
276-  مكارم الاخلاق ، ص 270.
277-  جواهرالسنيه ، ص 72.
278-  اصول كافى ، ج 2، ص 97، روايت 18.
279-  نهج البلاغه ، كلمات قصار: 302.
280-  اصول كافى ، ج 2، ص 472، روايت 3.
281-  يونس : 12.
282-  اصول كافى ، ج 2، ص 472، روايت 1 و 5.
283-  نجم : 42.
284-  اصول كافى ، ج 2، ص 470، روايت 8.
285-  بحارالانوار، ج 14، ص 244، روايت 22.
286-  اصول كافى ، ج 2، ص 472، روايت 6.
287-  غافر: 84 و 85، انعام : 158.
288-  بحارالانوار، ج 13، ص 130، روايت 34.
289-  بقره : 186.
290-  بحارالانوار، ج 93، ص 290.
291-  همان ، ص 325.
292-  همان .
293-  همان ، ص 335.
294-  همان ، ص 373.
295-  همان ، ص 374.
296-  اصول كافى ، ج 2، ص 476.
297-  تنبيه الخواطر، ص 350.
298-  بحارالانوار، ج 93، ص 305.
299-  همان ، ص 376.
300-  همان ، ص 375.
301-  منتهى الآمال ، ج 2، ص 129.
302-  بحارالانوار، ج 93، ص 321.
303-  همان ، ص 372.
304-  همان ، ص 322.
305-  همان ، ص 313.
306-  همان ، ص 305.
307-  همان .
308-  همان ، ج 73، ص 318، روايت 6 و 9.
309-  همان ، روايت 12.
310-  همان ، روايت 11.
311-  همان ، ج 75، ص 312، روايت 20.
312-  همان ، ج 93، ص 373.
313-  فرقان : 67.
314-  اصول كافى ، ج 2، ص 511، روايت 2
315-  همان ، روايت 1.
316-  فهرست موضوعى غررالحكم ، ص 104.
317-  اعراف : 175 و تفسير قمى ، ج 1، ص 248.
318-  يونس : 89.
319-  اصول كافى ، ج 2، ص 489، روايت 5.
320-  همان ، روايت 1.
321-  همان ، روايت 9.
322-  غافر: 60.
323-  بقره : 186.
324-  بحارالانوار، ج 93، ص 313.
325-  همان ، ص 315.
326-  مكارم الاخلاق ، ص 275.
327-  بحارالانوار، ج 94، ص 54، روايت 22.
328-  همان ، ج 93، ص 310، روايت 11.
329-  اصول كافى ، ج 2، ص 491، روايت 3.
330-  همان ، روايت 4.
331-  همان ، ص 544، روايت 1 و 2، ص 545، روايت 1.
332-  همان ، ص 566، روايت 4.
333-  بحارالانوار، ج 93، ص 318، روايت 23.
334-  همان ، ج 14، ص 290 - 298.
335-  همان ، ج 93، ص 314، روايت 20.
336-  همان ، ج 69، ص 274، روايت 7.
337-  همان ، ج 93، ص 303.
338-  نهج البلاغه ، كلمات قصار، 47.
339-  بحارالانوار، ج 77، ص 205.
340-  تفسير نورالثقلين ، ج 2، ص 474.
341-  بحارالانوار، ج 13، ص 129، روايت 30.
342-  همان ، ج 93، ص 327.
343-  همان ، ص 313.
344-  همان ، ص 312.
345-  همان ، ص 341.
346-  همان .
347-  همان ، ص 305.
348-  كامل الزيارات ، ص 167 - 169.
349-  اصول كافى ، ج 2، ص 477، روايت 3.
350-  همان ، روايت 4 و 5 و 6.
351-  همان .
352-  همان .
353-  همان ، ص 475، روايت 4 و 6.
354-  همان .
355-  همان ، روايت 3.
356-  همان ، ص 501، روايت 1.
357-  بحارالانوار، ج 93، ص 342.
358-  حديد: 1، صف ، 1، اسراء: 44، نور 41، حشر: او 24، تغابن : 1 و جمعه : 1.
359-  نحل : 49، حج : 18، رحمن : 6.
360-  بحارالانوار، ج 93، ص 396.
361-  صحيفه سجاديه ، ص 29.
362-  بحارالانوار، ج 93، ص 390 - 395.
363-  صحيفه سجاديه ، ص 51.
364-  بينه : 5.
365-  زمر: 3.
366-  زمر: 11 و 12.
367-  يوسف : 108.
368-  آل عمران : 31.
369-  يوسف : 104.
370-  سباء: 47.
371-  فرقان : 57.
372-  انعام : 90.
373-  تفسير كبير، ج 27، ص 164، تفسير قمى ، ج 2، ص 276.
374-  شورى : 23.
375-  انبياء: 107.
376-  بحارالانوار، ج 23، ص 236 - 253.
377-  كشاف ، ج 4، ص 466، تفسير فخر رازى ، ج 27، ص 165، تفسير در المنثور، ج 6، ص 7.
378-  آل عمران : 33، اعراف : 144، فاطر: 32 و ص : 47.
379-  احزاب : 7.
380-  انبياء: 72 و 86.
381-  يوسف : 101، شعراء: 83، نمل : 19.
382-  بقره : 130، نحل : 122، عنكبوت : 27.
383-  اعراف : 196.
384-  انفال : 4 - 2، آياتى كه دلالت بر درجات داشتن ايمان دارد عبارتند از: آل عمران : 163، نساء: 96، انعام : 83 و 132، احقاف : 19، مجادله : 11.
385-  فاطر: 10.
386-  بحارالانوار، ج 4، ص 26، روايت 1 و 2 و 10 و 19 و 21 و 23 و 24 و 29.
387-  بقره : 257، آل عمران : 68.
388-  شورى : 28 در آياتى نسبت به مشركين مى فرمايد كه براى ايشان غير از خدا ولى نيست .
389-  شورى : 8 و 44.
390-  شورى : 8 و 44.
391-  بقره : 120، رعد: 37.
392-  يوسف : 101.
393-  اعراف : 196.
394-  يوسف : 108.
395-  اصول كافى ، ج 1، ص 425، روايت 66.
396-  بحارالانوار، ج 26، باب تفضيلهم على الانبياء.
397-  همان ، باب 7.
398-  همان ، ج 27، ص 75، روايت 4.
399-  كنزالعمال ، ج 1، ص 11، نورالابصار، ص 103.
400-  همان ، ج 6، ص 218 و ج 7، ص 103.