شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد اول

رضا كوشارى

- ۱ -


شرح فهرست:

اگر بادقت به مطالب اين فهرست نگاه كنيم، آنگاه وسعت و ابعاد علوم آل محمد را بهتر مى فهميم. همه ى آگاهى ها و اطلاعات رسيده از پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصومين، نه تنها بيانگر عظمت و عزت آن هاست، بلكه بيانگر نشانه شگفتيهاى آفرينش خداوند است كه در بندگان شايسته ى او تجلى يافته و با الطاف خود، آنان را به چنين مقام رفيعى رسانده است.
از كجا تا به كجا، از موجودات نامرئى و درون ذرات غير قابل رؤيت، تا خورشيد دور و بزرگ و كهكشان هاى دورتر، آن ها از باد و صدا و نور و حركت ستاره ها و درون زمين و اعماق جسم ما و... تعريف نموده و از هزار و چهارصد سال بعد خبر داده اند و احوالات مردم و روزگار ما را بيان نمودند. آن ها كه تمام گفته هايشان درباره ى زمين و زمان، حقيقت يافته و به وقوع پيوستند، آيا ممكن است كه در مسايل ساده اخلاقى و اجتماعى دچار اشتباه شوند؟! آن ها كه اخبار و اطلاعاتشان از ستاره ها و كهكشان هاى دور، مطابق واقعيت بود، آيا ممكن است در روى زمين، پيرامون خود زندگى شان، مرتكب خطايى شوند؟! هرگز!!
به راستى آيا اين ها مصداق و مؤ يد گفتار پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) نيستند كه فرمود: انى تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترنى: من دو چيز گران بها را در ميان شما پس از خود گذاشتم، قرآن كتاب خداوند و عترت من ائمه معصومين (عليه السلام)
ناگفته نماند كه علوم آل محمد، تنها اين كتاب است كه مى خوانيد، بلكه مطلب اين كتاب گوشه اى از ابعاد علمى آن هاست كه فراروى شما خوانندگان عزيز قرار گرفته است. به اميد اينكه مورد قبول درگاه خداى سبحان واقع گردد.
ان شاء الله

پيشگفتار

مطالعات زندگى افراد بشرى نشان مى دهد، عده اى از مردم به خصوص ‍ افرادى كه از امكانات بيشترى برخوردار بوده و زندگى مرفهى دارند، به محض كسب آگاهى از علوم متنوع پيرامون مسايل علمى و با دستيابى به پيشرفت و صنعت مدرن باعث مى شود تا از ايمان و اعتقادشان، كاسته شده و خود را امروزى و يا مدرنيته مى پندارند و نسبت به شگفتيهاى آفرينش پروردگار، دچار شك و ترديد مى شوند.
در ميان عده اى از جوان ها هستند كه مقدارى درس خواندن و با رشته اى از علم سرو كار داشتن، به دنيا با ديد فيزيك و شيمى نگريسته و همه چيز را با معادلات و محاسبات عقل خود، آن هم در ابعاد كم و با ديد تنگ نظرانه مقايسه مى كنند و از دستيابى به حقايق علمى و طبيعى پيرامون فطرت و خداجويى باز مى مانند، اما در عين حال خود را بسيار باسواد مى دانند.
در واقع اين قبيل افراد دچار نوعى غربزدگى شده اند كه آثار آن در رفتار و كردارشان به خوبى نمايان مى شود و نشانه هاى ديندارى در اين ها كمرنگ شده و يا به كلى ديده نمى شود و اين خود بسى جاى تأسف است.
مطالعه احوالات دانشمندان و نابغه هاى عالم، نشان مى دهد بسيارى از آنان كه زمينه ساز پيدايش علوم گسترده و اين پيشرفت و صنعت مدرن امروزى شده اند، از ايمان و اعتقاد راسخ ترى بر خوردار بودند و فرمول هايى علمى عجيبى را براى اثبات خالق هستى، آن هم به گونه هاى مختلفى ارائه كرده و هيچ استدلالى براى انكار آن نيافته اند.
در اين ميان آن عده كه از ايمان و اعتقاد روى گردان هستند و از گفتار علمى در قرآن و احاديث، اطلاع كافى ندارند - آن هم بياناتى كه در سطح وسيع و قبل از پيدايش مقدمات اوليه و ابزار هر عملى است - در صورت دقت و تحقيق در اين علوم، اعتراف مى كنند كه واقعا با مطالعه ى اين علوم، آدمى مات و متحير و شگفت زده شده، و زبان در وصف آن ها درمانده مى شود.
امروز ضعف ايمان، سبب و زمينه ساز تمام انحرافات و مفاسد اجتماعى است؛ چرا كه ضعف ايمان در تمام شعونات زندگى و سلسه مراتب، تاءثير ناشايستى مى گذارد. به طور مثال يك فرد وقتى كه ايمانش ضعيف و اعتقادش سست شد، بى بند و بار مى شود و بقيه ى حالات، رفتار و كردارش تحت تاءثير آن قرار گرفته و آغشته به گناه و خطا مى شود.
مشاهده مى كنيم بسيارى از آن ها كه ادعاى مدرن و امروزى بودن دارند و به خاطر اين تفكر، پز مى دهند، در اكثر زمينه هاى اخلاقى در جامعه، لاابالى بى بند و بار بوده و به علت سستى اعتقادشان، به هيچ اصولى پاى بند نيستند، از اين رو سعى بر اين است تا ضمن پاسخگويى يه اين نوع نگرشها و وضعيت اخلاقى در عصر حاضر، به تبيين ديدگاههاى معصومين و پيشوايان عليهم السلام پيرامون علوم مختلف بپردازيم تا ثابت شود كه ائمه ى هدى عليهم السلام با تسلط به انواع علوم قادر بودند، با استفاده از امدادهاى غيبى، پيشگويى هاى زيادى را درباره ى مسايل متنوع علمى بيان دارند، و همچنين از انحرافات مردم عصر حاضر است كه از ديد آنان مخفى نمانده است.
وما سعى بر اين داريم تا با تشريح اين مسايل، راه روشنى براى آنان كه به افكار علوم و معارف آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) مى پردازند و اعتقادات و باورهاى مردم را كه ريشه در اعتقاد و فطرت خداجويى آنان دارند، و ميخواهند آنرا بى اساس جلوه دهند و بى بند و بارى و فساد خويش را توجيه مى نمايند، نشان دهيم.
اكنون ما اين مطالب علمى را كه همچون برگ سبزى است تحفه ى درويش، به آن ها كه عشق اسلام، وجودشان را فرا گرفته و براى آيين حق، قلبى در تپش دارند و براى پاكيزگى انسان، آرزوها دارند و هميشه مجهز به ايمان و اعتقاد قوى هستند؛ براى سعادت دنيا و آخرت همواره در سعى و تلاش ‍ مى باشند و در هر حال و در هر جا، ايمان، تعهد و احساس مسئوليت را وظيفه خود مى دانند، تقديم مى داريم.
با ارائه هر مطلب علمى از ائمه معصومين علهم السلام و با رو شدن بيانات پرارزش آن ها كه در واقع هر كدامش برگ برنده اى در دست ماست و سند پر افتخارى از حقانيت آيين ماست، به واسطه ى بيانات علمى آن ها پتكى بر سر دژخيم اهريمن خواهيم زد و قدم وقلم و زبان ياوه گويان كوردل را كوتاه مى كنيم. و با بيان هر موضوع علمى از پيشوايان، در واقع حقانيت دين و آيين خود را اثبات مى نماييم.

مسايل جوى

ايمان با علم بهتر است

امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
من دخل فى الايمان بعلم ثبت فيه، نفعه ايمانه، و من دخل فيه بغير علم خرج منه كما دخل.
هركسى با علم در ايمان وارد شد، به يقين كه او در ايمان، استوار مى ماند، و ايمانش براى او منافع بسيار دارد، و آن كه بدون علم وارد ايمان شد، هر آينه احتمال دارد كه از ايمان به در آيد؛ همان گونه كه وارد به ايمان شده بود.
خلاصه ى معناى كلام آن حضرت، اين است كه ايمان بر پايه ى علم و دانش، استوار و محكم تر است و با علم بيشتر، امان قوى تر مى شود پس ‍ ايمان بدون علم و دانش، ممكن است سست و ناپايدار باشد.
امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: 1العقل دليل المومن: همانا، عقل نشانه و راهنماى فرد با ايمان است.
شايد منظور حضرت اين است كه اين، عقل مومن است كه او را به ايمان صحيح و منطقى راهنمايى مى كند و اين ايمان نشانه ى تكامل عقل اوست. فرد با ايمان، عاقل است؛ چون آدم عاقل، با تفكر و انديشيدن، خوبى ها، بدى ها، حق و باطل را سنجيده و از هم تشخيص مى دهد.
حضرت امام كاظم (عليه السلام) مى فرمايد:
ان لكل شيى ء دليلا و دليل العقل اءلتفكر: براى هر چيزى نشانه اى است و فكر و انديشه كردن نشانه عقل و خرد است.
همچنين آنحضرت در جاى ديگرى مى فرمايند:
ان العقل مع العلم: به يقين كه عقل با علم همراه است.
البته احاديث متعدد ديگرى نيز به نقل از پيشوايان معصوم عليهم السلام كه بيانگر جايگاه و اهميت علم و ايمان است، وجود دارد ولى ما را مجال بحث آن ها نيست. از اين رو به ذكر همين احاديث اكتفا مى كنيم.

جو زمين از آب و دود است

در زمانى كه مردم از مواد و عناصر روى زمين خبر نداشتند، حضرت على (عليه السلام) از وجود عناصرى كه در جو و ارتفاعات آن هست، خبر داده و جو را تركيبى از گازها و بخار معرفى مى كند.
دانشمندان در آغاز، عناصر زمين را يكى پس از ديگرى كشف و شناسايى كردند و پس از آن، دانشمندان ديگرى به وجود عناصر گازى موجود در هواى و پراكنده در جو پى بردند.
حضرت على (عليه السلام) قبل از اين كه از زمين بگويد، اوضاع جو را براى ما تعريف كرده است.
مى دانيم كه اطراف زمين را هواى معمولى يا ((اءتمسفر)) فرا گرفته است كه مخلوطى از گازهاى حياتى مى باشد. هوا بيشتر از دو گاز اكسيژن و نيتروژن ((ازت)) تشكيل شده است و در بالاترين نقطه ى اتمسفر يك طبقه ى گازى به نام ((ازن)) وجود دارد.
اتمسفر علاوه بر اكسيژن و ازت، مقدارى نيز بخار آب دارد. بخار آب، گازى نامرئى است كه به وسيله ى آتش فشانيهاى كره زمين و تبخير به وجود مى آيد. بخار ذرات ريز آب كه به صورت ابرها قابل رؤيت هستند، پس از تبخير دوباره به شكل نزولات جوى به زمين فرود مى آيند و مورد استفاده ى تمام موجودات واقع مى گردند.
امام على (عليه السلام) در اين باره مى فرمايد:
اسم سماء الدنيا رفيع، و هى من ماء و دخان (1): نام آسمان دنياى ما، رفيع است، و آن از آب و دود تشكيل شده است.
هوايى كه در اطراف زمين است، تا صدها كيلومتر بر زمين مرتفع است. در واقع با اين پيام، حضرت براى ما، از مرتفع بودن آسمان زمين كه همان جو زمين است، خبر مى دهد و آن را داراى رفعت و اهميت مى داند.از اين رو آن را رفيع نام نهاده، و جنسش را متشكل از آب و دود معرفى كرده است.
جو مخلوطى از عناصر و تركيباتى است و دود به تنهايى يك عنصر خاصى نيست، بلكه آن مجموعه اى از ذرات ريز است كه از چند گانه عنصر تركيب شده و به صورت دود رقيق نمايان مى شود.
اصطلاح جديد ((گاز)) در قديم ناشناخته بود: از اين رو حضرت در بهترين و نزديكترين تشبيه، از آن دخان ياد كرده است. جالب اين جاست، فضانوردان پس از چهارده قرن تلاش به اين نتيجه رسيده اند كه اگر از فضاى دور به كره ى زمين بنگريم: مى بينيم كه غبار يا دود رقيقى اطراف زمين را فرا گرفته است. و اين در حالى است كه حضرت على (عليه السلام) بدون اين كه جو زمين بيرون برود، وضعيت اطراف كره ى زمين را به گونه اى تعريف كرده است كه فضانوردان عصر ما، به آن پى برده اند.(2)
يكى از ياران حضرت على (عليه السلام) از زبان حضرت نقل كرده است كه:
سمعت عليا ذات يوم يحلف: الذى خلق السماء من دخان و ماء.(3)
شنيدم آن حضرت روزى اين چنين سوگند ياد مى كند به خداوند كه آسمان زمين ((جو)) را از گازها و آب آفريده است.
اين جمله، در واقع، مؤ يد اين گفتار است كه امام على (عليه السلام) از علوم تختلف آگاهى داشته. و حقيقت امر اين است كه دانش امروز اين موضوع ها را كشف كرده است.
شايد مراد حضرت اين بود كه اين گونه مسايل، مردم را به جستجو و تحقق واداشته تا آنان مسايل را به گونه اى براى خودشان قابل فهم باشد، شناسايى نمايند؛ حضرت امير (عليه السلام) مسايل مختلف علمى را به طريق گوناگون براى مردم شرح مى داد.(4)

وجود انواع گازها در جو

ما در كف اقيانوس هوا كه سياره ى ما را در بر گرفته زندگى مى كنيم. غلظت هوايى كه اطراف زمين را فراگرفته، با افزايش ارتفاع، كاهش مى يابد. اين غلاف جوى كه بر تمامى اطراف زمين گسترانده شده است، مركب از شيطان نوع گاز مى باشد و هر كدام از اين گازها به مقدار چند درصد از كل محيط جو است كه تمامى آن ها بنا بر ضرورت نياز و تكميل اكوسيستم طبيعت زمين و حيات آن است.و در صورتى كه يكى از آن ها از حد لزوم، بيشتر يا كمتر شود، موازنه و سيستم حيات زمين به هم مى خورد؛ زيرا اين توازن در اندازه ى خاصى مى باشد و تمام موجودات و گياهان، احتياج كامل به وجود همه آن ها دارند.
محاسبات و دقت در اندازه، حجم و تركيب انواع گازها در جو، بسيار عجيب و دقيق است و در صورت كمترين تغيير در موازنه ى اين عناصر، ممكن است وضع روى زمين و درون آن، دچار مشكل شود و براى تمامى موجودات و گياه و جنگل و غيره، خطر عده اى در پى داشته باشد.
در صورتى كه بخواهيم دلايل علمى آن را يادآورى كنيم، آن گاه از بحث اين كتاب خارج مى شويم. اما با مراجعه به كتابهاى علمى، كه پاين موضوع به رشته تحرير در آمده اند، مى توانيم تعريف بسيار مفصل و پيچيده اى از آن ها را مشاهده كنيم.
براى شناسايى اوضاع جو، دانشمندان و متخصصان بى شمارى در مكان ها و زمان هاى مختلفى، به تحقق مداوم پرداخته اند. و با دستيابى به انواع تجهيزات، هواپيما، بالن و غيره با مسايل جوى آشنا شدند.
امام صادق (عليه السلام) بدون همه ى اين ها، ما را از موضوعى با خبر مى كند كه براى اهل خرد و انديشه، اهميت بسيار دارد.
اشكال گازها آن طور نيست كه با چشم ديده شوند. بلكه اين، لابراتورها و آزمايشگاه هاى دقيق هستند كه انواع آن ها را تشخيص و كشف مى كنند. نكته ى جالب اين است كه در هزار و سيصد سال پيش، كسى با تجهيزات پيشرفته به اعماق جو نرفته بود، تا آن جا را به خوبى شناسايى كند؛ ولى امام صادق (عليه السلام) از جايى سخن گفت كه دست كسى به آن جا نمى رسيد و با چشم ديده نمى شود.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
و هكذا الهواء لو لا كثرته وسعته لا ختنق هذا الانام من الدخان و البخار الذى يتحير فيه و يعجز عما يحول الى السحاب و الضباب (5)
و اگر زيادى و وسعت اين هوا نبود، به يقين كه تمام موجودات به توسط گازها درمانده مى شدند. و همچنين ممكن نبود كه ابر و مه يكى پس از ديگرى شكل بگيرد.
حضرت در زمانى كه هيچ كس عنوان گاز را نشنيده بود و به علت عدم شناسايى آن، اين نام در هيچ زبان و فرهنگى وجود نداشت، به ناچار براى فهماندن مردم، اصطلاح دود را به كار برد. چون دود، همچنين هوا بسيار رقيق است و گازها نيز مانند هوا بسيار رقيق مى باشد. و هوا در اءصل از همين گازها تشكيل شده پس راه ديگرى جز به كارگيرى اين كلمه نبود و جز دود چيزى به گاز نزديك تر و شبيه تر نبود. و آنحضرت چه به جا و درست و از روى آگاهى كامل، اين كلمه را انتخاب نمود و به كار برد.
در زمان ما معلوم شد كه جو زمين از گازهايى مانند نيتروژن، اكسيژن هيدروژن، گاز كربنيك، متان، آب و غيره به صورت دودى اطراف زمين و با نام جو، را فراگرفته است نكته جالب اينجا است، آن هايى كه به فضا رفتند، اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را گويى دود يا غبار رقيقى، فرا گرفته است كه علت آن، وجود همين گازها به بخار است.
امروز دانسته شد كه يكى از عوامل اصلى در تحولات منظم جوى كه با ادامه وجود حيات، سازگار است، بخار و گازهاست كه هر كدام با مقدار و حجم خاصى در جو وجو ندارد.
يكى از خواص وجود گازها، رقيق تر كردن گرما و تابش نور خورشيد است كه بدون آن ها، بخار و ابر و بارنى شكل نمى گرفت و همان گونه كه حضرت فرمود: بدون آنها ممكن نبود ابرومه و بارانى شكل بگيرد.

هوا معدن آب است

در جو هميشه بخار آب وجود دارد. هوا داراى ذرات آب است و هوا هيچ گاه در هيچ جا، خالى از بخار آب نيست. همواره بخار آبى كه در سطح زمين، براثر تبخير، حاصل مى شود، در هوا بالا مى رود.
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: الهواء معدن الماء(6) هوا معدن آب است. معدن يعنى خزينه. ذخيره موجود در هوا به صورت ذرات معلق و پراكنده است.گاهى رطوبت كم و نامحسوس است و گاهى رطوبت همچون مه، بسيار و محسوس مى باشد.
هر چند كه مقدار آب در هوا چند درصد است، ولى هميشه وصل به درياها و جنگل ها و مناطق كوهستانى و غيره مى باشد، و هيچ گاه در هر شرايطى كه پيش بيايد، مقدار ذخيره ى آب در معدن هوا بر اثر، آن چنان كاسته نمى شود. و هر چه از آن مصرف شود، همواره هوا بر اثر فعل و انفعالات فيزيكى و گرماى خورشيد، از آن مناطق ياد شده، آب جذب مى كند. پس با اين محاسبه نمى شود گفت چند درصد آب در هوا موجود است ؟ بلكه مى توان گفت كل آب ها در همين هوا انباشته شده است.
بنابراين گفته ى حضرت على (عليه السلام) كه هوا معدن آب است، مى توان گفت بدون هوا، آبى وجود ندارد و بخار و مه و رطوبت و بارانى شكل نمى گيرد، و براى تمام زمينهاى كره، اين هوا است كه آب افشانى مى كند. و اميد موجودات و گياه ها و جنگل ها، هوا است كه براى آن ها معدن و چشمه ى جوشان آب است.
يكى از نكته هاى جالب اين جاست كه آن حضرت كلمه معدن را به كار برده است. چون از معناى معدن، پاكيزگى و اصالت نيز فهميده مى شود؛ زيرا در اثر عمل تبخير همواره آب به هوا مى رود و دوباره به صورت نزولات جوى، پايين مى آيد، كه اين كار، خود يك نوع پالايش تدريجى و مستمر است. در غير اين صورت ممكن است املاح و تلخى آب دريا و آب بر زمين ها، به مراتب افزوده شود؛ تا آن حد كه براى زندگى و حيات موجودات آبى و خشكى و گياه و جنگل، مشكل ايجاد شود.
سيزده قرن قبل از پيدايش علم هواشناسى، به درستى كسى به خوبى، اهميت كلام آن حضرت را آن چنان كه شايسته است، درك نمى كرد. ولى امروز، اهل علم و فن، عظمت والاى آن حضرت و كلام او را مورد شگفتى و تحسين قرار مى دهند.
اكنون كه علم هواشناسى با تمام ابزار و وسايل گوناگون پيشرفته، به وجود آمده است، كسى سخن آن حضرت را بهتر مى فهميد كه با علم هواشناسى، آشنا بوده و در اين مورد مطالعه داشته باشد، آن وقت او به خوبى در مى يابد كه اين حضرت، يك حقيقت علمى است. عجيب تر آن كه اين سخن در زمانى بيان شد كه هنوز زمينه هاى ساده و اوليه ى دانش ‍ هواشناسى فراهم نشده بود.

رنگ آسمان، نشانه ى آب است

شايد موضوع علت آبى بودن رنگ آسمان، بسيار ساده و پيش پا افتاده به نظر برسد؛ زيرا آن را به طور مكرر شنيده ايم.اما چنين تصورى در مورد اين موضوع بسيار مهم، كه فهم آن به سادگى ميسر نبوده است، شايد تصور صحيحى نباشد. زيرا براى دانستن اين موضوع بايد از اوضاع جغرافيا و سطوح مختلف زمين، آگاهى كامل داشته و از اتمام مسايل فيزيكى و جوى باخبر باشيم تا بتوانيم علت آبى بودن رنگ آسمان را بدانيم. در واقع دانشمندان تمام مراحل شناخت كره ى زمين را يكى پس از ديگرى كشف كرده و سپس به اين موضوع پى بردند.
اگر در كتابهاى قديم از همه ى جاى دنيا، پى گير شويم و رديابى كنيم كه اولين و قديمى ترين اظهار نظر، درباره ى اين كه چرا رنگ آسمان آبى است و علت آبى بودن آن را جستجو كنيم، مى بينيم همين جمله از حضرت على (عليه السلام) است كه فرمود:
سئل على (عليه السلام) لماذا سميت السماء السماء فقان (عليه السلام) لانها وسم الماء.
شخصى از حضرت على (عليه السلام) پرسيد: براى چه نامگذارى شد آسمان با ((سماء))؟ آن حضرت در جواب فرمودند: به جهت اين كه نشانه ى آب است.
امروز براى همه معلوم و مسلم است كه سه چهارم سطح كره ى زمين را آب فرا گرفته، چون بيشترين انعكاس را اكثريت دارد، لذا آسمان را به رنگ آبى مى بينيم و در واقع مقصود آن حضرت از رنگ آبى آسمان، نشانه ى آب است. همان آب درياها كه بر سطر زمين وجود دارد.
پاسخ دادن به چنين سئوالى؛ رآن شرايط سخت، كه مردم هيچ گونه آشنايى با علوم روز نداشته اند، كار دشوارى به نظر مى رسد، اما مى بينيم كه حضرت بلافاصله به آن شخصيت اين گونه پاسخ داد. در عصر حاضر بر كسى پوشيده نيست كه دانشمندان و محققان در يك مورد علمى و جواب يك شئوال بايد با تحقيقات دامنه دار و در دراز مدت، آن هم با كمك ديگران، به نتايجى دست يافته و آن گاه اظهار نظر كرده و جواب مطلبى را به ديگران مى گويند.

جو زمين فراخ است

نسيم همان موجود ناپيدا و بى سرو صدا و نامحسوس، با موجهاى لطيف و دلنشين همواره در گذر است. اما همين همواى آرام كه در خاطر هر كس ‍ فراموش شده ترين چيز به نظر مى رسد، مانند دست خدا در عين نامرئى ها و نامحسوس بودن، در همه جا هست و هيچ كس بدون آن نمى تواند به وجود بيايد، و كسى تحمل نبودنش را نخواهد داشت.
1- و فسح بين الجو و بينها.(7) اين خداوند است كه فضاى بين جو زمين را فراخ و گسترده نمود.
2- و اعد الهواء متنسما لساكنها.(8) و اوست كه هوا را همچون نسيم، براى ساكنان زمين، پديد آورد.
3- و اخرج اليها على تمام مرافقها.(9) و اوست كه به توسط نسيم، براى اهل زمين، در تمام زمينه ها خوبى ها و لطف قرار داد و همه به آن نيازمندند.
معنى ((فسبح)) فراخ دلواز و وسيع است و بر دل گير نبودن و احساس دلتنگى نداشتن دلالت دارد. همان گونه كه مى دانيم، جو زمين از هواى متراكم تشكيل سده است و فضاى اطراف زمين را فرا گرفته و تا دهها كيلومتر ارتفاع، هوا وجود و ضخامت اين فراخى و وسعت، بدون اين كه سايه افكنده و بر چشمان ما منظره آسمان را تار كند، با صفا و ديدنش ‍ دلپذير است.
در جمله اول از كلام على (عليه السلام) اين چنين دانسته مى شود كه فضاى جو زمين وسيع و فراخ است. يعنى عرض جو به اندازه ى عرض تمامى سطوح زمين وسعت دارد، و از نظر ارتفاع فراخ و مرتفع است.
در جمله دوم از اين كلام زيبا، آن حضرت محل وزش نسيم هوا را پايين جو همان جا كه انسان ها زمين زندگى مى كنند، در اين محدوده ى فراخ از جو مشخص و معلوم كرده است.و در زمان ما كه انواع وسايل و ابزارهاى فنى و علمى مثل بالن، هواپيما و ساير علوم و ابزار پيشرفته به وجود آمده است، اين مطلب بيان مى شود. كه به جهت هواى كمتر، با رقيق تر بودن هوا از وجود بادهايى كه از يك نسيم و بيشتر كه وزش بادهاى تندترى است، در ارتفاع بالاى جو، خبرى نيست.
جمله سوم از بيانات آن حضرت، اين چنين معنا دارد كه حيات انسان و تمام موجودات و هر چيز به وجود هوا وابسته است، به خصوص براى ما در زمينه ها وزش هوا و نسين يك نياز حياتى است و همچون تنفس براى ماندن لازم است.
مى دانيم كه وزش هوا در كشاورزى و آب آشاميدنى و دامدارى و يا دريانوردى و خيلى مسايل ديگر و به طور كلى ادامه ى حيات به آن وابسته است و اين نسيم است كه همه چيز را به نحو احسن متحول و سازنده است در كل بايد گفت كه؛ رنسيم هوا خاصيت ها و منافع بسيارى نهفته است.

جو پالايشگاه سازنده

... و تحت ظل غمام (10) و در پناه اين جو،
اضمحل فى الجو متلفقها(11) خنثى مى شود در آن، آن چه را كه بدان رسد.
و عفا فى الاءرض مخطها(12) و در عافيت و سلامتى نگه مى دارد زمين و هر آن چه را كه در آن است.
علم امروز به ما مى گويد: قشر هوا يا جو اطراف كره مانند پرده ى بسيار نازك غبار و يا همچون سايه ى كمرنگ، دور كره ى زمين را فرا گرفته است.مى دانيم كه ابر كم رنگ است و همچون سايه ى چيزى، تيره نمى باشد.
به معانى برخاسته و مفهوم شده از جملات كلام على (عليه السلام) دقت كنيم.
ظل غمام اين جمله سايه ى ابر نيست؛ بلكه وضع جو را همانند سايه اى از ابر تشبيه نموده است و تشبيه على (عليه السلام) درباره ى وضعيت و شكل و رنگ جو، چقدر دقيق و به جا آمده است.يعنى كسى كه از فضاى دور و خارج از جو زمين اگر كره ى ما را مشاهده كرده و عكس گرفته اند؛ اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را غبار و يا همچون سايه همچنين سايه فرا گرفته است.
نكته جالب اينجاست كه حضرت على (عليه السلام) بيرون از كره زمين يعنى به سفر فضايى نرفته، اما وضع آن را به طور دقيق بيان فرموده است.افرادى كه امروزه به فضا رفته و از نزديك كره ى ما را مشاهده كرده و عكس گرفته اند؛ اين چنين ديدند كه اطراف كره ى زمين را غبار و يا همچون سايه فرا گرفته است.
در واقع آن حضرت اولين كسى بود كه اين موضوع مهم را بيان نمود. و ايشان در ادامه مى فرمايد كه در پناه اين جو است هر آن چه را كه به آن مى رسد، هر قدر كه هست، از شدت و زيادى آن مى كاهد و در اين جو است كه اثرات بد آن ها خنثى مى شود، و در اين جو، بلاياى آسمانى از قبيل: سرما و گرماى شديد، تابش بيش از حد نور خورشيد و ضرر شهاب ها خنثى و از زيان آن ها كاسته مى شود. و اين جو است كه هر آن چه از فضاهاى دور، بر ما مى آيند، ما را در عافيت و سلامتى و در امان نگه مى دارد.
از اين كلام پر معناى حضرت على (عليه السلام) دانسته مى شود كه جو زمين خيلى چيزها را تحويل مى گيرد و در آن جاست كه آن ها پالايش و تصفيه مى شوند. زيرا مطابق كلام حضرت كه مى فرمايد: از وجود همين جوى كه اين كارهاى مفيد را انجام مى دهد، ما در عافيت و سلامتى به سر مى بريم.
اين كلمات دقيقا، مطابق كشفيات علوم روز در اين زمينه است كه حضرت چندين قرن پيش، آن ها را بيان داشته است و كشفيات امروزى چيزى غير از اين هم نيست.
تلفيق: به معناى درهم كردن و سازگار شدن چند چيز در يك مجموعه است، همانند جو زمين كه همچون كارخانه و يا پالايشگاهى است كه انواع واردات خود را از قبيل سرما و گرماهاى هولناك از فضاى دور و تابش بيش ‍ از اندازه ى نور خورشيد و مسايل ديگر كه از فضاى دورتر به آن مى رسد، تحويل گرفته و درهم مى سازد و براى تاءمين مصالح زمين به همديگر ربط مى دهد. به طور مثال با تبديل آنها به جنس مفيد و مورد نياز حياتى ما، آن را به اندازه ى لازم به ما مى رساند. يعنى جو، ضررهاى آن را مى گيرد و از افت ها و و عوارض جنبى را پالايش مى كند و آثار زيان بار آن را پاك سازى و براى ما مى فرستد.
در زمان هاى قديم كه عنوان و بحث جو مطرح نبود و مردم جز مشاهده ى پرنده ها، از بقيه اوضاع بالاى سر خود بى خبر بودند و روى اين مساءله مهم آگاهى چندانى نداشته و حتى كلمه ى ((جو)) زياد رايج نبود و به كار نمى رفت و اگر هم بعضى بر زبان مى آوردند، آن به معناى دور و بر محيط خود منظور داشتند. حضرت على (عليه السلام) در چنين زمانى كه نه علم و نه ابزار مدرن به وجود آمده بود، مهمترين موضوعات روى زمين و جو و بالاتر از آن را به وضوح بيان نمود، بدون اين كه كسى در آن زمان قدرت درك معانى سخنان آن حضرت و شخصيت او را دريابد. متأسفانه در حال حاضر كه هم علم و هم ابزار مدرن به وجود آمده است، مى بينيم كه جهان از اين شخصيت و بياناتش هنوز هم غافل است.