صحيفه نور جلد ۹

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۵ -


تاريخ : 18/7/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنى در ديدار با گروهى از اعضاى ستاد جهاد سازندگى شهرستان يزد
قصد دموكرات ها خدمت به اجانب و ايجاد فتنه و فساد است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن اول راجع به اين قضيه ناگوار كردستان چند كلمه عرض كنم . قضاياى كردستان نه ايـن اسـت كـه قـابـل حـل نيست و نه اين است كه دولت يا ملت عجز دارند از اينكه اشرار را سـركـوب كـنند، لكن براى اينكه ما ملت كرد را از خود مى دانيم چنانچه ملت كرد هم ماها را از خـود مـى داند، جدا نيستيم از هم ، اگر بخواهيم با يك شدت زيادى رفتار كنيم ، خوب ، خوف اين است كه برادران كرد هم خيلى صدمه ببينند ولهذا ما خواهيم كه به طور متوسط، نه ملايمت و نه سختگيرى به طور سركوبى عمومى اين خائنين را سركوبى كنيم وانشاء الله مـى شـود ايـن . و ايـن را بـدانـيـد كـه ايـنـهـا چـيـزى نـيـسـتـنـد، ايـنـهـا الان يـك حال دفاعى به خودشان گرفتند، چريكى بسيار ناقص كه مى آيند چند نفر را مى كشند و فـرار مـى كـنـنـد تـوى جـنـگـل هـا وانـشـاء الله از ايـن جـنـگـل هـا هم كلكشان كنده مى شود و قواى دولتى و مجاهدين و همه يعنى آنهائى كه تتمه قـواى دولتى هستند، اينها همه پيشروى مى كنند و انشاء الله سرحدات گرفته مى شود، بـسـتـه شـود و راه اينكه به آنها كمك كنند، بسته مى شود. و من به ملت كرد اين مطلب را تذكر مى دهم كه در عين حالى كه ما تمام افراد را الا آن طبقه بالاى خائن را عفو كرديم مع الاسـف ديـده مـى شـود كـه بـعـضـى از ايـن افـراد بـازى خـوردنـد از ايـن دمـوكـرات هـا و خـيـال مـى كـنند كه اينها براى آنها يك خدمتى مى خواهند بكنند. اينها بايد بدانند كه آنها جز خرابكارى كارى از آنها نمى آيد، ماهيت گروه ها آنطور نيست كه اينها بخواهند به ملت كـرد خـدمـت بـكنند. اينها روابطشان با اجانب ، با صهيونيسم ، با آمريكا، با رژيم سابق ثابت است و اينها دارند براى آنها كار مى كنند. آنها مى خواهند ملت كرد را تا آخر وابسته بـه خـارج و تـحـت فـشـار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ايران هم همان كار را بكنند، يـعـنـى تـمام ايران را. بايد ملت كرد بيدار بشود و اينها را معرفى كند و خودش ‍ هم كمك كـنـد بـه قـواى دولتـى تـا اينها پاكسازى بشوند و نمى خواهيم يك شدتى و يك قدرت فـوق العـاده اى عـمـل بـشـود كـه خداى نخواسته برادرهاى كرد ما هم زير پا بروند، والا بـراى مـا ايـن مـعـنا كه در يك روز و در دو روز حل كنيم اين قضايا را، تمام اينها را از بين بـبريم ، اين كارى ندارد، اما اين محظور هست كه برادرها و خواهرهاى آنها اگر جدا بشوند از آنـهـا و آنـهـا را از خـودشـان جـدا بـكـنـنـد كـه آنـهـا بـرونـد بـيرون شهرها، بروند در جنگل ها آنوقت جنگل ها را ممكن است كه ما با يكى دو روز تمام كنيم قضيه را.
در هـر صـورت بـايد برادر كردمان برادران كرد ما متوجه باشند، كه اينها يك طايفه اى هـسـتند اخلال مى خواهند بكنند، نه اينكه مى خواهند خدمت بكنند. همين ها هستند كه شماها را در فـشار قرار دادند و همين ها هستند كه جوان هاى ايران را مى كشند و همين ها هستند كه خرمن را آتـش مـى زنـنـد و هـمـيـن هـا هـسـتـنـد كـه كـارگـرهـا را از كـار بـاز مـى دارنـد و مـى خواهند اصـل چـرخ اقـتـصـادى مـمـلكت گردش نكند و قصد اينها خدمت به اجانب است و ايجاد فتنه و فساد است . انشاء الله اميدوارم كه به زودى قطع بشود اين ريشه ها.
اميدوارم كه با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود
و اما جهاد سازندگى ، من از همه برادرها و خواهرانى كه در اين راه مجاهده كردند و مى كنند و گـاهـى مـن در تـلويـزيـون مـى بـينم كه اينها كارها انجام مى دهند و بسيار از اين جهت من خـرسـند مى شوم كه ببينم برادرها و خواهرها نسبت به طوايف ضعيف خدمتگزارى مى كنند و ايـن اسـبـاب اين مى شود كه آنها را، قدرتشان را چند برابر كند، وقتى كه ببينند شماها مـى رويـد در آنـجـا بـرايـشـان كـار مـى كـنيد آنها هم خودشان تشويق مى شوند به اينكه كـارهـاى زيـادتـر بكنند. و اميدوارم كه با همين قدرت كه قدرت اسلام است ، يعنى آن قوه اسـلام از اول هـمـراه بـوده اسـت كـه كـارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشاء الله خواهد رساند. اميدوارم كه با اين قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و اين تحولى كه در جوان هاى ما، در خواهرها و برادرهاى ما حاصل شده است كه اينطور حس تعاون ، حس خدمت به ملت ، خدمت به اسلام پيدا شده است ، اين خيلى اميدوار مى كند انسان را به اينكه با اين قدرت ايمانى كه الان در ملت ماهست وانشاء الله باقى مى ماند، همه كارها انجام بگيرد.
انتخاب افراد متعهد و مؤ من براى نمايندگى شوراهاى روستائى
اميدوارم كه آقايان در هر جا و در هر محلى كه هستند راجع به اين مسائلى كه الان پيش است ، قضيه اين شوراها، جديت كنند كه مبادا يك افراد فاسدى در اين شوراها پيدا شود، براى ايـنـكـه ايـن شـوراهـا تـمـام مـقـدرات يـك شهرستان دست آنهاست و اگر خداى نخواسته يك اشخاص فاسد در اين شوراها پيدا بشود ممكن است كه شهرستان را، بلكه ايران ، بلكه اسـلام را بـه فـسـاد بـكـشـنـد. بايد درست متوجه باشيد و اشخاصى كه انتخاب مى كنيد سوابق شان رامطالعه كنيد، بدانيد خوب هر شهرى مى داند كه افراد معتمد، افراد صحيح كـى هـا هـسـتـند. در يك شهر، ده پانزده افرادى كه شناسا باشند از هر تيپى هستند، از هر جـمـعيتى كه هستند شناسائى كامل ، در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بـودنـد، از اول انـقـلاب تـا حـالا چـه جـور بـودنـد و سـوابـق خـانـوادگـى شان چه هست ، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست . در هر شهرى بايد يك اشخاص مؤ من ، معتقد، مـؤ من به نهضت اسلامى ، جمهورى اسلامى و منحرف نبودن به يكى از اين مكتب هاى فاسد انتخاب
كـنـنـد تـا انـشـاء الله مـقـدرات شـهـر را در دسـت بگيرند و كارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشاء الله اجرا بكنيد.
و مـن از هـمـه شـمـا مـتـشـكـر هـسـتـم و از ايـن حـس تـعـاونـتـان خـيـلى حـظ مـى بـرم و خـيـلى مـيـل هم من خودم داشتم كه بروم يك دفعه در اين جهاد سازندگى من هم خدمت بكنم ، اما خوب مـحـظـور اتـم زيـاد است و خدمتى هم از من نمى آيد ديگر من خدمت همين است كه من دعا كنم به شما. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، مؤ فق باشيد، مويد باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
تاريخ : 18/7/58
بيانات امام خمينى در جمع خواهران مكتب توحيد
بيدار شدن از خواب غفلت وقيام لله كردن ، از موعظه هاى خداوند
بسم الله الرحمن الرحيم
قـل انـمـا اعـظـكـم بواحده ان تقوموا لله مثنى وفرادى خداوند تعالى فرمايد كه به مردم ابـلاغ كـن كـه مـن شـمـا را بـه يـك دعـوت مى كنم ، موعظه به يك چيز، واعظ خدا، واسطه رسول اكرم و ملت ، همه ملت ها،همه مخلوق ، طرف موعظه قهرا ماها هستيم و آن يك موعظه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و انبيا و اوليا و همين طور هم هست ، اين يك موعظه اينست كه ان تقوموالله قيام كنيد و نهضت كنيد براى خدا.
اهـل مـعـرفـت (شـمـا طـلبـه هـسـتـيـد، بـايـد بـا زبـان طـلبـگـى هـم بـا شـمـا عرض كنم ) اهـل مـعـرفت مى گويند كه اول منزل سلوك يقظه است ، يعنى بيدارى و به همين آيه تمسك مـى كـنـد. خـواجـه عـبـدالله انـصـارى از مـنـازل الصـالحـيـن كـه مـنـازل اهـل سـلوك را ذكـر مـى كـنـد اول مـنـزل را مـنـزل يـقـظـه مـنـزل بـيـدارى ذكـر مـى كند و اين آيه شريفه را هم شاهد مى آورد. خدا فرموده است كه ان تقوموالله ايشان تعبيرش اين است كه بيدار بشويد، بيدار شدن هم يك قسم از قيام است و تـمـام نـهـضـت هائى كه در عالم واقع مى شود آن هم قيام است ، قيام از خواب ، قيام بعد از بيدارى . قيام از خواب براى ماها كه خواب هستيم و باز بيدار نشديم ، ماها كه براى شكر طبيعت بيهوش هستيم ، در خواب غفلت هستيم و چشم و گوشمان همه اش متوجه به عالم طبيعت اسـت ، مـوعظه خدا به حسب قول اين مرد سالك اين است كه يك موعظه هست و آن اينكه بيدار بشويد از اين غفلت و از اين خوابى كه سنگين است ، خوابى كه طبيعت غلبه كرده است بر مـا و ما را خواب كرده است اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم توجه كنيم به اينكه عالم طـبـيعت چى هست و ما در عالم طبيعت به كجا مى رويم ؟ در مسير هستيم همه ؟ اين مسير به كجا مـنـتـهـى مـى شـود؟ ايـن اول قـدمـى اسـت كـه بـراى كـسـانـى كـه سـلوك الى الله كـنـنـد، اول قـدم اين است كه بيدار بشوند غفلت را كنار بگذارند، توجه به معنويات بكنند، به مـاوراء طبيعت بكنند. اين راه ، يك راه طولانى است كه ما در اوائلش واقع هستيم و بايد سير بـكـنـيـم و تـا آخـر سـير بكنيم . اگر در حال غفلت ما را سير دادند و ما بيدار شديم و راه رفتيم و راه را يافتيم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقيم است ، راه الى الله اسـت ، مـا آن راه را طـى كـرديـم از انـحـرافـات كناره گرفتيم ، توجه به خدا، توجه به احكام خدا كرديم . اين راهى كه قهرا ما را مى برند با قدم اختيار، آن مقدارى كه مربوط به
اختيار است طى كرديم ، وقتى كه از اينجا منتقل شديم به عالم ديگر همه آنها سعادت ، همه آنـهـا نـور و ايـن عـالم دار ظـلمـت اسـت ظـلمـات بـعضها فوق بعض اگر ما تكليف خودمان را دانـسـتـيـم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم الى الله بايد مجاهده كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، و در همه ابعادى كه هستيم و داريم با تكليف خودمان ، تكليف هائى كه خداى تبارك و تعالى به وسيله انبيا براى ما بيان فرموده است عـمـل بكنيم ، راه مستقيم را طى بكنيم منتهى بشويم به سعادت . يكى از قيام ها همان قيامى اسـت كـه اربـاب سلوك مى گويند كه راجع به سير معنوى است . آيه را هم به حسب نظر آنها يا ناظر به آن است يا بعضى از مفاد آن است و يكى از چيزهائى كه ظاهر آيه است اين است كه نهضت هائى كه مى كنيد، قيام كه مى كنيد لله ، باشد، ان تقوموالله . انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى يعنى خودتان هستيد، قيام كنيد لله جمعيت هم كه هستيد، گروه ها هم كه هستيد باز قيامتان لله باشد، فقط قيام نباشد اين قيام ، را و اين نهضت را هـمـه گـروه هـائى كه در عالم هستند، چه اشخاصى كه انحراف دارند و چه اشخاصى كه نـدارنـد، يك نهضت هائى دارند، لكن آنكه مورد موعظه است و خداى تبارك و تعالى به آن يك چيز موعظه كرده است بشر را، اين است كه قيامتان لله باشد، آلوده نباشد.
شركت بانوان در نهضت عامل تشجيع مردها
الان ايـن نـهـضتى كه شمادر پيش داريد و بايد تشكر كنيم از خانم ها كه در اين نهضت يك قـدم راسـخـى داشـتـيد و يك كمك بزرگى به ملت كردند و اين خانم بودند وقتى كه به خـيـابـان هـا و كـوچـه هـا ريـخـتند و فرياد زدند، تشييع كردند، تشجيع كردند مردها را و قـدرت هـاى آنـهـا را چـنـد مـقـابـل كـردند، لهذا علاوه بر اينكه خودتان قدرتمندى كرديد، ديـگران را هم قدرتمند كرديد. چنانچه در اين جهاد سازندگى كه گاهى وقت ها مى بينيم خـانـم هـا رفـتـنـد و مـشـغـول شـدنـد. خـوب ، البـتـه از خـانـم هـا سـاخـتـه نـيـسـت كـه مثل يك رعيتى ، مثل اشخاصى كه ورزيده اند در امور كار كنند، لكن همان رفتنشان در بين آن رعـايـا و بـيـن ايـن كـشـاورزان ، هـمـان رفـتـن و اشـتغال پيدا كردن به همان مقدارى كه مى تـوانـنـد، ايـن بـاعـث مـى شـود كـه قـدرت آنـهـا چـنـد مـقـابـل بـشـود. وقـتـى آنـهـا بـبـيـنـنـد كـه از شـهـرهـا خـانـم هـاى مـحـصـل ، خانم هاى محترم آمدند و در دهات مشغول كمك هستند به برادرهاى خودشان ، قدرت آنـهـا چـنـد مـقـابـل مـى شـود و ايـن يـك عـمـل بـسـيـار ارزنـده اى اسـت ولو عمل خودش به حسب حجمش كوچك باشد، لكن حجم معنوى خيلى زياد است .
چنانچه آمدن و رفتن محصلين مدارس مرد هم در بين همين رعيت ها و در بين كشاورزها آن هم يك قـدرتـى بـه آنها مى دهد وقتى ببينند كه همه قشرها پشتيبان هستند، از اين پشتيبانى آنها قـدرتـشـان خـيـلى زيـاد خـواهـد شـد. آن چـيـزى كـه حـجـم عمل را زياد مى كند ولو حجم ماديش كم است ، و آن لله بودن و اخلاص است .
يـك عـمـل مـمـكـن اسـت بـه حـسـب حـجـم مـاديـش بـسـيـار كـم بـاشـد، لكن به حسب معنا از همه اعمال
از اكثر اعمال حجم معنويش زيادتر باشد لا اله الا الله يك كلمه ، چند عبارت ، يك كلمه اى اسـت ، لكـن عـظـمـتـش بـر تـمام اذكار يا همه يا اكثر از كار زيادتر و حجم معنويش از همه بـيـشـتـر اسـت . فـعـال وقـتـى كـه اخـلاص هـمـراهـش بـاشـد، اخـلاص بـه مـنـزله روح عمل است .
هـمـانـطـورى كـه انـسـان بـه اين حجم مادى انسان نيست ، اين حجم مادى را ساير چيزها هم ، حـيـوانـات ، بـسـيـارى از حـيـوانات هم بيشتر اين حجم را از انسان دارند آنكه اسباب امتياز انسان است از ساير حيوانات آن جهت معنويت انسان است ، آن جهت روح انسان است . روح مهذب ، روحى كه تربيت شده باشد به تربيت هاى الهى آن ارزش انسان را زياد مى كند و حجم معنوى را بالا مى برد.
اول معنويت تان را و بعد نهضت را تقويت كنيد.
كـوشـش كنيد كه آن حجم زياد بشود كوشش كنيد كه معنويتتان بر مادياتتان غلبه كند در خـلال تـحـصـيـل ، درخـلال زحـمـت كـشيدن ، در تحصيل علوم . خداوند همه شما را مؤ فق كند، كـوشـش كنيد مهذب باشيد، عمل كنيد به آن چيزى كه شما را به او دعوت كردند، اخلاقتان را، آدابـتـان را، مـعـنـوياتتان را تقويت كنيد به طورى كه يك انسانى باشيد كه به همه عالم محبت داشته باشيد.
پـيـغـمـبر اكرم اينطور بوده است كه حتى كفار را هم وقتى كه ملاحظه مى فرمود كه اينها مـسـلم نـمـى شـونـد، غـصه مى خورد بر آنها كه چرا اينها بايد مسلم نشوند و بعد به آن شـقـاوت هـا و بـه آن عذاب ها برسند. كوشش ‍ كنيد كه با خواهران خودتان ، با برادران خـودتـان بـا محبت باشيد، علاقه مند باشيد. كوشش كنيد اين نهضت را همه با هم به پيش بـبـريـد كه اگر اين نهضت به آخر برسد انشاء الله مؤ فق بشويم و بشويد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند و مملكت ايران از آن گرفتارى هائى كه داشت بيرون برود، يك مـمـلكـت اسـلامـى بـه تـمـام مـعنا بشود، اين مملكت الگو خواهد شد از براى ممالك اسلامى ديـگـر، بـلكـه براى همه ممالك كوشش كنيد كه اين نهضت را تقويت كنيد وانشاء الله به آخر برسانيد و تمام احكام اسلام زنده بشود، عصر، عصرى باشد كه احكام اسلام تجديد و زنده بشود با كوشش شماها.
خـداونـد همه شماها را حفظ كند و سلامت باشيد، سعادتمند باشيد، به علم و تقوى آراسته بشويد.
والسلام عليكم ورحمه الله
تاريخ : 19/7/58
بيانات امام خمينى در ديدار با علما و روحانيون منطقه تجريش
لزوم بيدارى و هوشيارى برادران كرد در معرفى خائنين
بسم الله الرحمن الرحيم
قـضـيـه ايـن پـاسـدارهـاى شهيد اگر چه تالم آور است و اين تالم براى اين است كه چرا بـايـد جـامـعه اينقدر منحط باشد و افراد اينقدر زبون باشند و از خدا بيخبر كه اينطور جـنـايـات را انـجـام بـدهـنـد، در صـورتـى كه اسلام براى همه است و اسلام در نفع جامعه مـسـتـضـعفين است ، لكن مع الاسف اينها باز اسلام را نفهميده اند، نه اسلام را فهميدند و نه مـسـتـضـعـفين را. توجه داريد كه در اين حال كه آن قضايا، قضاياى اسف انگيزى است لكن حـكـايـت مـى كـنـد از ضـعـف آنـهـا، شـمـا گـمـان نـكـنـيـد كـه ايـن كـارهـاى آنـهـا دليل بر اين است كه يك كارى انجام مى دهند. مثل يك دزدهائى مى مانند كه قايم شدند، يك جائى مخفى شدند كه كار اساسى نمى توانند انجام بدهند و شكست خوردند، شكست فاحش خـوردنـد و سـرانـشـان فـرار كـردنـد و يـك عـده اى شـان هـم كـه هـسـتـنـد هـمـيـن مـثـل دزدهـائى مـى مانند كه به طور ناگهان مى زنند و تتمه شان هم در خواهند رفت انشاء الله . و ملت ما بايد همانطورى كه تاكنون پيش آمده است از حالا به بعد هم پيش برود و قـوى بـاشـد. مـلتـى كه با مشت محكم تو دهن امپراطورها، تو دهن ابر قدرت زد، براى يك همچو كارهاى جزئى كه يك دسته دزد و يك دسته قاچاقچى انجام مى دهند، هيچ ابدا خوفى به خودتان راه ندهيد. اينها چنانچه ملاحظه اين معنا نبود كه كردستان برادرهاى ما هستند و اگـر بـخـواهـيم شدت عمل انجام بدهيم ممكن است اين برادرها، خداى نخواسته يك صدماتى بـبـيـنـنـد، اگـر ايـن مـلاحظه نبود در دو روز اينها كلكشان كنده مى شد، لكن مع الاسف چون مـخـلوط بـه مـردم هـسـتـنـد، از ايـن جـهـت نـمـى شـد ايـن شـدت عـمـل را چـيـز داد مـگـر ايـنـكـه ايـنـهـا پـنـاهـنـده بـشـونـد بـه كوه ها و پناهنده بشوند به جـنـگـل ها كه آن وقت بود عمل با آنها عمل مى شد. لكن بايد برادران كرد متوجه باشند كه اينها خائن هستند، اينها مى خواهند مملكت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. بايد ايـنـها بيدار باشند و نگذارند اينها رشد بكنند و نگذارند كه اينها خرابكارى كنند. اينها را معرفى بكنند تا اينكه قواى دولتى اينها را اخذ كند و به سزايشان برساند. خداوند انشاء الله اسلام و مسلمين را از شر اين فاسدها نجات بدهد.
عمل به موازين شرعى الهى از وظايف سنگين نهادهاى انقلابى
و امـا راجع به مسائل خودتان . البته با مرور زمان اين بار را همه به مقصد برسانيد و مـهـم ايـن اسـت كـه در هـر جـا هر كميته اى هست ، در هر جا پاسدار هست و در هر جا هر دادگاه انـقلابى هست چون اينها به اسم اسلام است ، الان به اسم جمهورى اسلام است ، از اين جهت وظـيـفـه مـهـم براى آقايان علما كه در راءس هستند و هم براى پاسدارهاى محترم كه برادر هـستند و هم براى دادگاه ها و كميته ها يك وظيفه سنگين اسلامى است . اگر حالا در يك همچو مـوقـعـى كـه هـمـه چـيـز بـايـد اسـلامـى بـاشـد و در خـارج و داخـل جـمـهـورى اسـلامـى ثـبـت شـده است ، اگر چنانچه حالا خداى نخواسته يك چيزى واقع بـشـود از بـعـض كـمـيته ها، از بعض دادگاه ها، از بعض پاسدارها و اينها، خصوصا اگر چـنـانـچـه خـداى نخواسته از بعض مثلا كسانى كه ملبس به لباس روحانيت هستند، اين يك بهانه اى دست دشمن ها مى دهد كه اسلام را با آن بهانه و با اين ترتيب يك طور ديگرى مـعـرفـى كـنند. الان در مطبوعات خارجى به واسطه همين اجانبى كه مى خواستند ببرند از ايـنـجـا و مـنـافـعـشـان در خـطـر اسـت وانـشـاء الله ديگر به دست آنها نخواهد رسيد، اينها مـشـغـول يـك تـبليغاتى شدند، مشغول يك حرف هاى باطلى شدند و گاهى راجع به اعدام هـائى كـه شـده اسـت مـثـلا اشـكـال مـى كـنـنـد، گـاهـى راجـع بـه مـسـائل ديـگـر. البـتـه آنها بايد صدايشان در آيد لكن ما نبايد بهانه دست آنها بدهيم ما بايد روى موازين الهى ، موازين شرعى عمل كنيم . امروز از يكى از آقايان علماء شيراز يك كاغذى براى من آمد كه من حالا مطالعه كردم و ايشان راجع به اين حدودى كه در مناطق مختلف جـارى مـى شـد ايـشـان شـكـايـت داشـتـنـد كـه ايـن حـدود مـوافـق مـوازيـن عـمـل نمى شود و تخلفات مى شود، از اين جهت خوب است كه بگذارند اين را وقتى كه يك مـوازيـن شـرعى پيدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممكن است كه الان بر خلاف موازين شرعى اجـرا بـشـود از ايـن جـهـت خوب است كه يك توقفى بشود كه مبادا خداى نخواسته حدود بر خـلاف آن چـيـزى كـه شـارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود بايد در نظر، تحت نـظر مجتهد عادل انجام بگيرد و با آن موازينى كه شارع مقدس فرموده است ، كه شايد آن مـوازيـن اگـر مـلاحـظـه بـشـود كـم اتـفـاق مـى افـتـد كـه ثـابـت بـشـود. يـك خـيـانـتى از قـبـيـل مـثـلا فـرض بـفـرمـائيـد زنـا كـه چـهـار نـفـر عـادل شـهـادت بـدهـنـد مـن ديـدم كالميل فى المكحله و چطور ممكن است كه يك همچو امرى ثابت بشود و اگر به اقرار رسيد بـايست چهار دفعه اقرار بكند آن هم قاضى موعظه اش بكند كه تو اگر اقرار بكنى حد جارى مى شود، شايد اشتباهى مى كنى . يك جورى كه شارع مى خواهد يك همچو مسائلى چه نـشـود !!! واقـع نـشـود. آنكه تا يك مطلبى مى شود، تا يك تهمتى زده مى شود يك وقتى خـداى نـخـواسـتـه دسـت به يك همچو اعمالى زده بشود، اين برخلاف رضايت خداست و بر خـلاف مسير اسلام است ، بر خلاف نهضت است و موجب اين مى شود كه آبروى نهضت از بين بـرود، مـوجـب ايـن مى شود كه خداى نخواسته اسلام يك طور ديگرى جلوه بكند و آن اينكه اسـلام آنـطـور كـه بـيـان فـرموده است و حدود را تعيين كرده ، با آن شرائط كم اتفاق مى افـتـد كـه ثـابـت بـشـود هـمـان وقـت هـم بـايـد تـحـت نـظـر مـجـتـهـد عـادل بـاشـد، هـرج و مـرج نـباشد كه هر كه در هر گوشه يك چيزى درست كرده است حدود جارى بكند، حدود را نمى توانند جارى بكنند و چيز بشود. اينها بايد
مـراعـات بـشـود كـه مـبـادا خـداى نـخواسته چهره اسلام خداى نخواسته به جور ديگر جلوه بـكـنـد، دشـمـن هـاى ما چهره اسلام را طور ديگرى جلوه بدهند. اينها از امورى است كه بايد مراعات بشود، بسيار مراعات بشود. مؤ ظفيم همه مان . الان يك وقتى است كه در يك حالى ما هـسـتـيـم كـه اسلام بين اين است ، درست جلوه بكند، كه اگر درست جلوه كند اميد اين هست كه هـمـه رو بـه او بياورند. اگر ما نتوانيم يك همچو كارى انجام بدهيم و خداى نخواسته يك طـور ديـگـر بـشـود، خـوب شكست خورديم و شكست ، شكست هميشگى است ، نه شكست موقت . اگر ما حالا نتوانيم يك كارى انجام بدهيم ديگر هيچ وقت نمى توانيم .
خداوند انشاء الله همه شما را مؤ فق كند و من از همه تان متشكرم و دعاگوى همه و خدمتگزار همه هستم .
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
تاريخ : 20/7/58
بيانات امام خمينى در جمع دادستان ها و حكام شرع دادگاه هاى انقلاب اسلامى
مساءله قضاوت ، يك مساءله بسيار خطيرى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول به طور كلى عرض كنم كه مساءله قضاوت يك مسئله بسيار خطيرى است و شماها كه قـاضـى هـسـتـيـد بـسـيار برايتان خطرناك است ، اگر ملاحظه روايات را كرده باشيد مى بـيـنـيـد كـه مـسـاءله چـقـدر مـشـكـل اسـت ، شـمـا بـا اعـراض مـردم ، بـا جـان مـردم ، بـا اموال مردم سر و كار داريد و اگر چنانچه خداى نخواسته به طور دقيق به طور شايسته عـمـل نـشـود، عـلاوه بـر مـسـؤ وليـت شـرعـيـه نـسـبـت بـه اصـل قـضـيـه يـك مـسـؤ وليـت بزرگترى هم هست و آن اين است كه شما قاضى در جمهورى اسـلامـى هـسـتـيـد و مـمـكـن اسـت كه جمهورى اسلامى در خطر بيفتد يعنى وجهه اش يك وجهه نـاشـايـسـته اى بشود. شما مى دانيد كه الان اشخاص مختلف با اغراض شيطانى در صدد ايـن هـسـتـنـد كـه ايـن چهره اسلامى جمهورى را مشوه كنند. يكى از راه مشوه شدن همين دادگاه هـاسـت كـه اگـر خـداى نخواسته در دادگاه ها يك امر بر خلافى واقع بشود اين فقط به دادگـاه صـدمـه نمى زند، به جمهورى فقط صدمه نمى زند، به اسلام ضربه مى زند، صـدمـه ، صـدمه به اسلام است ، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحيح نـبود اما باز مطلبى بود، اما وقتى كه شما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را، وجـهـه نـورانـى ، آنـطور كه هست جلوه بدهيد يا خداى نخواسته بر خلاف آنطورى كه اسـلام هست جلوه بدهيد، آنوقت دشمن ها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب ، يك وقتى ما گرفتار زمان رژيم سابق بوديم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستيم . البته آنها، شما هر چه هم كار خوب بكنيد حرفشان را مى زنند، لكن بهانه دست دادن مساءله ديگر است . ما از ايـنـكـه آنـها صحبتى بكنند، چيزى بنويسند، از آتش باكى نداريم ، اينها بايد البته بـه حـسـب چيز خودشان مصالح خودشان كه همان مصالح شيطانى است و از دستشان رفته اسـت آن چـيـزهـايـى كـه از آن اسـتـفـاده مـى كردند، البته بايد آنها صدايشان در آيد، چه آنـهـائى كـه در داخل هستند و چه آنهائى كه در خارج هستند، البته آنها خواهند اين صحبت ها را كـرد، لكـن يك وقت صحبتى است بى پايه ، يك وقت يك چيزى دستشان ما دهيم كه وقتى يك چيز دست آنها آمد ديگر به آن هر طورى كه دلشان بخواهد زيادش مى كنند، قطرش را زيـاد مى كنند، كيفيتش را زياد مى كنند. حالا كه شما يك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مى دانستند اينها جنايتكارند، به سزايشان رسانديد، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها، اين
صـحـبت هايى كه ديديد، مى كنند و ما توقع اين را هم نداريم كه كسانى كه همه چيزشان را از دسـت داده اند با ما به طور مصالحه عمل بكنند هيچ همچو توقعى نيست . البته بايد از نـصـيـرى ، ايـنـهـا حـمـايت كنند و از هويدا حمايت كنند و از محمدرضا حمايت كنند از باب ايـنـكـه اينها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اينها نشان داده بودند و اينها هم كـمـك بـودنـد بـراى آنـهـا و آنـهـا هـم كـمـك بـودنـد بـراى ايـنـهـا و چـپـاول مـى كردند. ما توقع اين را نداشته باشيم كه اينها براى نصيرى نوحه سرايى نـكـنـنـد يـا بـراى هـويدا يا براى امثال اينها، لكن ما يك وظيفه خطيرى داريم كه بايد يك چـيـزى دسـت آنها ندهيم يك مطلب خلافى واقع نشود در اين دادگاه ها و با دست مثلا قضات يـا خـداى نـخـواسـتـه آقـايـان ، يـا خـداى نـخـواسـتـه دادسـتـان هـا، يـا پـاسـبـان هـا، يـا امـثال اينها كه همه اينها الان عضو جمهورى اسلامى هستند. عضو جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. مساءله قضا هم كه مى دانيد چقدر مساءله مهمى است در شرع و سر و كـار شـمـا با چه چيزهايى هست كه همه حيثيت آن اشخاص در دست شماست ، بايد البته با كـمـال احـتـيـاط و بـا كـمـال قـدرت ، هم احتياط بايد در كار باشد، هم قدرت بايد در كار بـاشـد، كـسـى كـه مـجـرم اسـت بـايـد بـه جـزاى خـودش بـرسـد و تـوصـيـه از احـدى قبول نبايد بشود. من اين را كرارا گفته ام اگر از من توصيه براى كسى آمد، از دفتر من بـراى كـسـى تـوصيه آمد، از كسانى كه به من مربوطند، توصيه آمد بزنيد به ديوار. قـاضـى نـبـايـد تـحـت تـاءثـيـر كـسـى بـاشـد، قـاضـى ، آزاد اسـت و بايد در محيط آزاد عمل بكند. توصيه ها را هيچ به آن اعتنا نكنيد، اگر يك وقت توصيه بحقى است كه خوب ، آنـوقـت شـمـا البـتـه بـايـد تـوصـيـه بحق را رسيدگى بكنيد يا چه ، بر فرض كه تـوصـيـه هـم نـشـود بايد رسيدگى بكنيد. اگر خداى نخواسته يك توصيه اى است كه نـاحـق اسـت هـيـچ نـبـايـد بـه آن اعـتـنـا كـرد. در هـر صـورت قـاضـى مـسـتـقل است و خودش بايد نظر بدهد، لكن خدا را شاهد ببيند، اين قلمى كه دست مى گيرد، ايـن قـلمـى اسـت كـه مـمـكن است كه آبروى يك مسلمى را از بين ببرد. و ممكن است احقاق حقى بكند و همين طور در همه امور بايد خداى تبارك و تعالى را ناظر، حاضر ببينيد. در قضيه جـرم هـائى كـه مـى شـود البـتـه آنـهـائى كـه مربوط به دادگاه هاى انقلاب است آن امور انـقـلابـى اسـت كـه تـشـخـيـص اش را شـمـاهـا خـودتـان مـى دانـيـد. يـك امـور ديـگـرى هست مـثـل كـذب هـائى كـه مـى شـود كـه در شـرع حـد دارد ايـنـهـا ثـبـوتـش بـسـيـار مشكل است مثلا در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد... خداى تبارك و تعالى خواسته اسـت كـه ايـن امـور زود كـشـف نـشـود، هـم حـفـظ حـيـثيت اشخاص بشود ولو به حسب واقع هم گـنـاهـكارند و هم حفظ جهات در جامعه بشود يا اگر اقرار بكند يك دفعه اقرارش را اعتنا بـه آن نـكـنـنـد، نصحيتش كنند به او بگويند اگر چنانچه اين ثابت بشود تو چه خواهى شـد، تـو خـواهـى رذل شد، تو خواهى مقتول شد. بعد مهلت به او بدهند. ثانيا اگر آمد و اقـرار كـرد بـاز ثـانـيا توصيه به او بكنند كه ... نكن ، اين كار درست نيست ، فلان . و اگـر بـاز چنانچه آمد اقرار كرد آنوقت وقت اين است كه حد بزند آن هم حاكم شرع ، مجتهد عـادل . آن طـور نـبـاشـد كـه از اطـراف بـه ما هجوم بياورند كه به طور هرج و مرج واقع بـشـود. يـكـى از عـلمـاى شيراز، علماى محترم شيراز به من كاغذ نوشت ، ديروز، پريروز بـود نـوشـتـه بـود كـه در ايـن دادگـاه هـا و در ايـن چـيـزهـا راجـع بـه ايـن مسائل مثل مسائل فحشا خيلى زود حد زده مى شود و ملاحظه
حدود و جهات شرعى اش نمى شود و شما يك فكرى بكنيد. خوب ، حالا كه آقايان تشريف دارند اينجا بهترين موقعيت حالاست كه ما بگوئيم كه اينطور امور را سرسرى نگيريد يا از باب اينكه اين امور مربوط به انقلاب نيست گوش نكنيد به حرف و كنار برويد، هيچ كارى به آن نداشته باشيد يا اگر مبتلا شديد روى موازين شرع به آن طورى كه شارع مـقـدس فرموده است ، نه اينكه حالا چون انقلاب است ما هر كس ‍ را دلمان خواست بزنيم ، هر كـس را دلمـان خـواسـت شـلاق بـزنيم ، هر كس را دلمان خواست حبس بكنيم ، هر كس را دلمان خـواسـت خـداى نـخـواسـته اعدام بكنيم . مساءله اينها نيست ، مساءله اعزاض مسلمين است بايد حفظ بشود اين اعراض ... به اينكه يكى آمده مى گويد كه فلان ، فلان كار را كرد خوب ، اولا اين عادل است كه اين را مى گويد؟ بيست نفر هم باشند بگويند اعتنا نمى شود كرد، بـايـد عـادل بـاشـد، روى مـوازيـن شـرع عـدالت داشـتـه بـاشـد تـا ايـنـكـه از او شهادت قـبـول بـشـود والا فـرض كـنـيـد ده نـفـر از آدم هاى غيرثابت العداله ، يك وقت اين است كه شـهـرت هـمـچـو هـسـت كه ، اما يك همچو شهرتى امكان ندارد. راجع به دزدى كه رفته است سـرگـردنـه كرده آنجا ممكن است يك وقت شهرت پيدا بكند، اما راجع به اين فحشائى كه بـسـيـار در جـاهـاى مـخـتـلف ايـن كـار انـجـام بـگـيـرد ايـنـهـا هـمـچـو شـهـرتـى حـاصل نمى شود كه علم پيدا بشود. باقى مى ماند شهادت شهود يا اقرار خودش . اقرار خودش هم در بسيارى از اينها يك دفعه فايده ندارد بايد مكرر بشود بعد از اينكه نصيحت بـشـود كـه بـخـواهـيـم بـرگـردد، آن حـد جـارى نـشـود حتى الامكان . همچو نباشد كه خداى نـخـواسته هر كه هر كارى كرد فورا يا هر كه هر چه شنيد فورا پاسبان برود در خانه اش و چه بكند. پاسبان ها نبايد بروند خانه مردم مگر با دستورى كه از طرف دادستان ، از طرف دادگاه صادر مى شود، روى موازين شرعيه ، رفتن در حرز مردم خلاف شرع است ، اهـانـت كـردن بـه يـك آدمـى ولو اين آدم هم خودش يك آدم مخالف مثلا چه باشد باز حق اهانت نـيـسـت ايـن حـق اسـت كـه جـزايـش را بـه او بـدهـنـد ديـگـر اهـانـت چـرا بـه او بكنند؟ رفتن مـنـزل ، به خانواده اش تعرض كردن ، به بچه هايش تعرض كردن اينها امورى است كه نبايد بشود. ما مى خواهيم اسلام باشد، ما نبايد يك كارى بكنيم كه بگويند كه دادگاه ها در زمـان طـاغوت هم اين كارها را نمى كردند. خوب ، به ما مى گويند اين حرف ها را ما چه مـى دانـيـم . بـايد شما آقايان علاج بكنيد مساءله را، اگر نمى توانيد علاج بكنيد، علاج بـكـنـيـد بـالا، الزامـى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى توانيد روى موازين قضا، روى مـوازيـن اسـلام عـمـل بـكـنيد، بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مى توانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بايد بكنيد اگر چنانچه نمى توانيد واقعا مى بينيد كه معذور دارد، نمى شود عرض مى كنم كه قدرت نداريد برويد جلو گيريد خوب ، مـى تـوانـيـد كـنـار بـرويد. در هر صورت مساءله ، مساءله مهم است نه از باب اينكه خود قـضـا مهم ، خودش بسيار مهم است اما قضا يك وقت در يك محيطى است نداريم اشخاصى كه بـخـواهند صدمه به اصل اسلام بزنند آنجا بايد بگوئيم قضا بسيار مهم است و قاضى بايد چه باشد و اينها. يك وقت وضع وضعى است كه صدمه به اسلام مى خواهند بزنند، اين ديگر چند برابر مى شود اهميتش ، بايد همه چه قضات ، چه دادستان ها، چه عرض مى كـنـم پـاسـبـان هـا، چـه پـاسـدارهـا و چـه كـمـيـتـه هـا هـمـه ايـنـها بايد روى موازين شرع عمل بكنند، البته پاسدار حق ندارد بدون
اينكه قاضى يا فرض كنيد دادستان اجازه به او بدهد كارى بكند وقتى هم به او اجازه ، امـر كـرد بايد انجام بدهد، حق ندارد تخلف بكند، هرج و مرج نبايد باشد حالا، حالا كه ما انقلاب كرديم بايد هرج و مرجى باشيم ! خوب ، انقلاب كرديم ، انقلاب كه نبايد هرج و مرج باشد، انقلاب روى موازين اسلام بايد باشد، نبايد ما يك كلمه انقلاب بگذاريم و هر كـارى دلمـان مـى خـواهـد بكنيم بگوئيم كه انقلابى است ، انقلابى ، انقلابى يعنى چه ؟ مـگـر اسـلام عوض مى شود در انقلاب ؟ اسلام همان اسلام است . شما يك قدرت طاغوتى را كـنـار گـذاشـتـيد حالا مى گويى اسلام را مى خواهيد پياده بكنيد، احكام اسلام را مى خواهيد پـيـاده بـكـنـيـد. بـايد با تمام احتياطات لازم ، با تمام دقت هاى لازم در اين امور بررسى بشود يك وقت يك بيگناهى خداى نخواسته عرض مى كنم كه يك مقاصدى كه يك كسى ممكن اسـت داشـته باشد بيايد تهمت به او بزند، خداى نخواسته يك آدم بيگناهى چى بشود. و امـروز هـم ايـن طـورى كـه مـلاحظه مى كنيد روز تهمت است ، اين وضع من نمى دانم چه جور شـده اسـت كـه هر كه به هر كس دلش مى خواهد هر چى مى گويد، نمى داند كه تهمت زدن بـه مـومـن جزايش چى هست پيش خدا، نمى داند غيبت كردن از مؤ من چى هست ، نمى داند كه هتك حـرمـت مـؤ من ، هتك حرمت الله است ، اينها را نمى دانند، هر كه هر چه دلش مى خواهد حالا به هـر كـس ، نه به يك نفر، نه به دو نفر به اشخاصى متقى تهمت مى زنند. خوب ، البته يـك دسـتـه هـم هـستند كه مى خواهند تهمت بزنند، اينها از يك اشخاصى ترس دارند، خوف دارنـد. مـا اولى كـه آمـديـم در ايـنـجـا و ايـنها خيال كردند كه ما اين اشخاص را، بعض اين اشـخـاص را نـمـى شـنـاسـيـم شـروع كـردنـد راجـع بـه چـنـد نـفـرى كـه بـيـسـت سال من با آنها آشنا بودم ، مثل آقاى دكتر يزدى ، آقاى بنى صدر، آقاى قطب زاده اينهائى كـه مـن بـيـسـت سـال بـا آنـهـا آشـنـا بـودم و ايـنـهـا بـيـسـت سـال در خـارج خـدمـت كـردنـد، بـه ضـد ايـنـهـا، بـه ضـد رژيـم عـمـل كـردنـد بـه مـجرد اينكه اينها آمدند فورا هى كاغذ مى آمد كه اينها امريكا هستند، اينها اصـلا مـگر فارسى هم بلدند؟ نسبت به آقاى يزدى مى گويند مگر فارسى بلد است اين ؟! ايـنـكه آمريكائى است . آخر چرا بايد اينطور انسان باشد. حالا از اينها يك قدرى سست شـده ، حـالا افـتـادنـد بـه جـان يـك قـشـر ديـگـر. يـك نـفـر آدمـى را كـه مـن بـيـسـت و چـنـد سال است از نزديك مى شناسم ، او پيش من درس خوانده ، با من معاشر بوده ، من همه چيزش را مـى دانـم ، حـالا افـتـادنـد به جان مثل آقاى دكتر بهشتى . آقاى دكتر بهشتى را از او مى ترسند اينها براى اينكه يك فرد لايقى است و اينها نمى خواهند اينطور افراد باشند، مى خـواهـند يكى يكى ، نوبت همه تان شايد برسد، يكى يكى هر كس را يك جائى ببينند يك كـارى انـجـام مـى دهـد مى خواهند او را هتكش بكنند يا او را ساقطش بكنند. الان ، امروز آمدند بـه مـن گـفـتـنـد كـه نـسـبـت بـه ايـشـان خـيـلى چـى مـى شـود، ايـشـان مـن بـيـسـت و چـنـد سـال اسـت ، بـيـسـت و چـنـد سـال اسـت كـه مـن ايـشـان را از نـزديـك مـى شـنـاسـم ، ايـنـهـا خـيـال كـردنـد ايـنـهـا از خـارج آمدند و حالا من تازه اينها را ديدم و اينها نمى دانم اينها كى هستند. من مى شناسم اينها را، مردم متقى هستند اينها، مردمى هستند كه براى اسلام كار از آنها مـى آيـد. خوب ، اين مردمى كه براى اسلام كار از آنها مى آيد يكى يكى را كنار بگذارم ، كـنـار بگذارند و همه را خلع سلاح بكنند آن وقت كى ديگر باقى مى ماند؟ الان هر كس كه در دولت باشد به او مى گويند، هر كس كه در شورا
باشد به او مى گويند، هر كس كه در !!! عرض مى كنم كه چيزها باشد دادگاه ها باشد بـرايـش مـى گـويـنـد. رايـج شـده اسـت يـك هـمچو مطلبى كه بى خود براى اشخاص يك مـطـالبـى را مـى گويند، بيجا براى اشخاص ‍ يك چيزهائى مى گويند، بايد يك احتراز بـكـنـند. من نمى دانم اين مردم چه مردمى هستند. و مع الاسف در بين جوان هاى ما هم اشخاصى هستد زود باور، به مجرد اينكه مى گويند فلانى بله ، امريكايى است ، مى بينيم كه يك عـده از جوان ها هم باورشان مى آيد آمريكايى است . فلانى انگليسى است فلان اصلا خود بـرنـامـه خـود امريكايى ها و انگليسى ها اين است كه مردم را، اشخاص صحيح را به اسم انـگليسى و به اسم امريكايى ضايعش كنند چون مى دانند خودشان ضايع هستند، مى دانند مـلت پـيـش آنـهـا چـه جـور هـسـت بـه اسـم انـگـليـسـى بـودن . يك مطلبى بود كه از سى سـال ، چهل سال پيش از اين من يادم است كه آخوندها را وقتى مى خواستند، روحانيون را مى خـواسـتـنـد طـرد كنند مى گفتند اينها انگليسى اند. خود آنها تزريق مى كردند كه بگويند انـگـليسى اند براى ضايع كردن . الان هم امريكايى بيشتر هست در كار. الان هم اشخاص ‍ صحيح را خود آنها تزريق مى كنند يا عمال آنها تزريق مى كنند كه بگوئيد اين امريكايى است ، مع الاسف بعضى از اشخاص هم كه حسن نيت دارند، سوء نيت ندارند باورشان مى آيد و آنـهـا هـم مـى گـويـنـد ايـن مطلب را بدون اينكه بررسى بكنند، يك كسى را كه من سى سـال اسـت مـى شـنـاسـم . مثلا همين آقاى دكتر يزدى و آقاى دكتر بهشتى را در يك جايى من ديدم نوشته است كه اينها پيش فلانى رفتند و خواستند كه بختيار را ايشان چه بكند. اما آقاى دكتر يزدى كه هميشه مخالف بختيار بود كه من در آنجا بودم . آقاى دكتر بهشتى يك دفـعـه آمـده پـيـش مـن راجـع بـه بـخـتيار يك كلمه نگفته . خوب ، چرا بايد مسلمان اينطور بـاشـد؟ چـرا بـايـد يـك مـسـلمـى را، مـن از بـاب ايـنـكـه مـن ميل نداشتم اشخاص را اسم ببرم لكن وظيفه من مى بينم كه يك كسى را كه مى خواهند هتكش كـنـنـد، يـك كـسـى را كـه مى خواهند ضايعش كنند براى اينكه نتواند خدمت بكند، اسلام ، من وظيفه شرعى مى دانم كه يك وقتى دفاع بكنم از يك مسلمانى كه به درد ما مى خورد، به درد اسـلام مى خورد و خدمت كرده است ، بيست سال پيش هم خدمت كرده حالا بخواهند اين را !!! عـرض مى كنم !!! تضييعش كنند و چى بكنند. فردا به شما هم مى گويند، به آنها هم مى گويند فلان تا كى نوبت ما هم برسد. مساءله اين طورى است ، مى خواهند اينها اصلا خلع سـلاح كـنـنـد مـا را، يـكـى يـكـى كنار بروند، كنار بروند، كنار بروند چه بمانند؟ آنها بـمـانـنـد كـه مـفسدند و فاسد هستند. اينها بايد ملاحظه بشوند !!! من !!! ملت ايران بايد بـدانـنـد ايـنـهـا را كـه يك اشخاص مفسدى آمدند، جوان هاى دانشگاهى بدانند اين معنا را كه ايـنـهـايـى كـه در دانـشـگـاه مـى آيـنـد تـبـليـغـات سـوءى مى كنند و از اشخاص مثلا محترم آبروريزى مى كنند اينها نظر سوء دارند، اينها مى خواهند اين نهضت به آخر نرسد، اينها مـى خـواهـنـد كـه هـمـان مـسـائل بـرگـردد. بـايد دانشگاهى ها به آن توجه بكنند و ساير قـشـرهـاى ملت بايد توجه به اين معانى بكنند. من اميدوارم كه نتوانند اين قشرهاى فاسد يك صدمه اساسى به نهضت ما بزنند و با جديت آقايان همه ، روحانيون ، ساير طبقات و ايـن دادگـاه هـا و ايـن دادسـتـانـى هـا و ايـنـهـا، ايـن مـسـائل حـل بـشـود و اسلام انشاء الله آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مى خواهد در خارج تحقق پيذا بكند. اين كلمه را من بگويم خداى
مـتـعـال مـى داند كه من نسبت به آخوندهاى فاسد آنقدر شديد هستم كه نسبت به ساير مردم نـيـسـتـم . سـاواكـى هـا پـيـش مـن مـحترم تر است از آخوندهاى فاسد و خداى تعالى و خداى مـتـعـال مـى داند اين قضيه را كه قضيه دادگاه ويژه اگر باشد براى اين نيست كه دفاع بـاشـد، براى اين است كه يك دسته اشخاص فاسد مى خواهند اشخاص آبرومند را از بين ببرند و اينكه آقايان طرح كرده اند كه در محيط خود اينها باشد براى اينكه خودشان هم مى شناسند اينها را والا ما ابدا ظر نداريم به اينكه اينها فرق داشته باشند با سايرين . خير، فرق دارد فرق اين است كه شيطنت ملعنت شان بيشتر از ديگران است . آن قدر صدمه اى كـه اسـلام از يـك آخـونـد فـاسـد مى خورد از محمد رضا نمى خورد. در روايات هست كه آخـونـد فـاسـد و مـلاى فـاسـد در جـهـنـم از بـوى تـعـفـنـش !!! مـردم !!! اهـل جـهـنـم در عـذاب هستند. در اين دنيا از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا در عذاب اسـت . مـا طـر فـدارى از عـمـامه نمى كنيم ، ما طرفدارى از اسلام مى كنيم . اين اسلام پيش شـمـا بـاشـد مـعـظـم هـسـتـيـد و پـيـش هـر كـس بـاشـد مـعـظـم اسـت و عـمـل نـكـردن به اسلام و خيانت كردن به اسلام معمم باشد بدتر است از آن كسى كه غير مـعـمـم بـاشـد براى اينكه ضررش به اسلام بيشتر از ديگران است . اما قضيه اينكه يك مـطـلبـى بـاسـد نـيـسـت ، مـى خـواهـنـد هـم هـمـان دادگـاه هاى عمومى باشد هيچ فرقى به حال ما ندارد.
تاريخ : 20/7/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان
خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
از آمـدن بانوان محترم ، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من ، تشكر مى كنم و خوش آمد عرض مـى كنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مى كنم . شـمـا خـواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نـسـبـت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر كنم و چون در بين راه هـسـتـيـم و بـاز مـراحلى هست كه اين مراحل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تـتـمه اين راه را با قدرت و با ايمان طى بكنيد تا اينكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است بـه آخـر بـرسـد و اسـلام آنـطـور كـه خـواست خداى تبارك و تعالى است ، در ايران و در سـايـر مـنـاطـق پـيـاده بـشـود. راه مـسـتـقـيـم الهـى انـسـان را از نـقـص بـه كـمـال مـى برد در راءس همه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كـه اشـخـاصـى كـه در قـوه دارنـد چـيـزهـائى را، انـبـيـا آمـدنـد كـه ايـن قـوه هـا را بـالفـعـل كـنـنـد، انـسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عـقـائد، و بـه صـراط مـسـتـقـيـم كـنـنـد. شـمـا خـواهـران ، آنـى كـه مـتـكـفـل بـچـه هـاسـت تـوجـه كـنـنـد كـه بـچـه هـا را تـربـيـت انـسـانـى بـكـنـد و آن كـه مـتـكفل يك جمعيت است ، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كـه مـى تـوانـد انـسـان را از نـقـص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تـبـارك و تـعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمت ها به سوى نور بروند و در ظلمات بـاقـى نـمـانـنـد. كـارهـائى كـه انـحـرافـى اسـت ظـلمـات اسـت ، اخـلاق زشـت ظـلمـت اسـت ، اعمال زشت ظلمت است . نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.
اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه
كـوشـش كـنـيـد كـه احـكـام اسـلام را، هـم عـمـل كـنـيـد و هـم وادار كـنـيـد كـه ديـگـران عـمـل كـنـند. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، مؤ ظف اسـت كـه ديـگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند. جامعه
مـا در زمـان ايـن طـاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بود كـه جوان هاى ما را، چه جوان هاى مرد و چه جوان هاى زن ، اينها را رو به تباهى كشيدند و در ايـن پـنـجـاه سـال ، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم ، رژيم منحط از بـيـن رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسلامى كـنـيم و تربيت تربيت تربيت هاى اسلامى باشد و تربيت هاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.
اگـر بـخـواهـيـد مـمـلكـت خـودتـان ، كـشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گـرفتارى اجانب بيرون بيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صداهاى الله اكـبـر كـه شـما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها محفوظ باشد و اين علاقه هائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم ، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.
راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين ) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده ام ، لكن به اين مؤ سسه كه شما ذكر مى كنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بـابـت سـهم امام به اين مؤ سسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند. انشاء الله خـداونـد هـمـه شـمـا را سـعـادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

fehrest page

back page