تحول در افراد،
در روحيه افراد ميزان است و اين با اين است كه همه آقايان بناى بر اين بـگـذارنـد
كه كارهايشان را روى وظيفه شان عمل بكنند، خودشان را ببينند در يك جمهورى اسلامى ،
ببينند در يك مملكتى هستند كه راءس اين مملكت امام زمان سلام الله عليه مراقبشان
هـست ، ماءمورهاى مخفى دارد، ملائكه الله ماءمورند، خودش را تحت مراقبت ببيند،
بگويد كه ما يك
مـمـلكـتـى الان هـسـتـيم كه يك مراقبى داريم معصوم و ماتحت مراقبت هستيم ،اعمالمان
بايد يك اعمالى باشد كه يك وقتى به عرض ايشان رسيد، راضى از ما باشند. در هر جا كه
كار مـى كـنـيـد، شـمـا بـراى مـسـلمان ها مى خواهيد خدمت بكنيد. دولت ها خدمتگزار
مردم هستند، نه فـرمـانـفـرمـا. ايـن رژيـم طـاغـوتـى اسـت كـه مـثـلا يك نخست
وزيرش ، يك رئيس جمهورش فـرمانفرمايى بخواهد بكند. اين طاغوت ، همين است . بله ،اين
مقدارى كه وظيفه هست كه امر و نـهـى بـكند وظيفه است بكند، اما بخواهد زايد بر آن
وظيفه فرمانفرمايى بكند، حالا كه رسـيـده بـه ايـنجا سوء استفاده بكند،اين همان
رژيم طاغوتى است حالا دستش به زيادتر نـمـى رسـد يـا خـوف دارد از ايـنكه مردم به
او اشكال بكنند، اگر دستش باز بشود، همان كارهايى كه محمد رضا مى كرد شايد من هم
بكنم اگر دستم برسد. تا تربيت يك تربيت صحيح نباشد، فايده ندارد. و شما آقايان
انشاءالله من اميدوارم و از خودتان ، رفقايتان ، ديـگـران ، سـفـارش كـنـيـد هـمه
كه ما الان در يك نظامى واقع شده ايم كه ما مى گوئيم ما اسـلامى هستيم ،شما يك گروه
اسلامى هستيد الان . يك گروه اسلامى اگر همان ادعا باشد، خوب ، همه عالم مى توانند
ادعا كنند، مگر محمدرضا نمى گفت من مسلمانم ، قرآن هم طبع مى كـرد، خـدمت حضرت رضا
هم رفت و مى ايستاد و برايش زيارت نامه هم مى خواندند و نماز هـم مـى خواند و همه
اين كارها را مى كرد اما نبود اينطور. ما اگر بخواهد رژيممان اسلامى باشد و اين
ادعايى كه مى كنيم كه ما مسلم هستيم و ما طرفدار اسلام هستيم و طرفدار رژيم
اسـلامـى هـسـتـيـم بـايد اين قدم راهم برداريم كه مهمش اين قدم است كه محتواى يك
مملكتى اسـلامـى باشد، هر جايش برويم در مملكت اسلامى رفتيم ، نه اينكه وقتى رفتيم
، بازار ببينيم بازار همان بازار و همان رباخورى و همان اجحاف و همان گرانفروشى
بيجا و همان هـا و بـعـد هـم فـريـاد مـى كـنـنـد كـه اسـلام ، بـعـد هـم
چـراغـانـى مـى كـنـنـد. خيال مى كنند با اين مى شود امام زمان را بازى داد، نمى
شود. تا يك نورى در قلب ما پيدا نـشـود فـايـده نـدارد، هـر چـه هـم از ايـن
اعـمـال بـكـنـيـم اعـمـال اسـت . خـيـر، از ايـن اعـمـال هـمـه مـى كـنـنـد بـايـد
ايـن اعـمـال بـشـود، نـه ايـنـكـه اينها نشود، اين اعمال بشود، پيوند با قلب داشته
باشد، با قلبمان يك كارى كنيم كه اين عمل را قلب ما آورده باشد.
در هر صورت ما الان در يك جمهورى لفظى اسلامى هستيم ، نه جمهورى اسلامى ، جمهورى ،
طـرح جـمـهـوريـت اسـت ، حـالا طرحش هست ، طرحش هم حالا تمامى باز نيست . وقتى
مملكت ما جـمـهـورى اسلامى است كه همه چيزش اسلامى باشد. هر چه ناقص باشد جمهورى
اسلامى نـاقـص مـا داريـم ، حـالا جـمـهـورى اسـلامـى لفـظـى داريـم . اگر چهار تا
اداره مان درست بـشـود،يـك جـمـهـورى اسـلامـى نـاقصى باندازه اين اسلامى شده ، اگر
انشاءالله همه آن اسـلامـى بـشود آنوقت مدعى هستيم ، ادعاى ما اين است كه جمهورى
اسلامى و اين ادعا صحيح اسـت و از ما مى پذيرند اين را و اين را هم نبايد هر يك فكر
كند كه ديگران بشوند تا من بشوم ، هر كس بايد آن كارى را
كـه مـى كـند، آن كار را خوب انجام بدهد. شما شبيه خوان هاى سابق راديده ايد، اين
شبيه كـه مـى خـواندند، شمر خوب آن بود كه خوب شمر باشد، اگر آن شمر بنا بود كه يك
كارى بكند كه سيدالشهدا بايد كند،اين خوب شمرى نيست ، سيدالشهدا بر حسب شبيه هم آن
اسـت كـه آن عـمـل را خـوب انـجـام بـدهـد، اگـر آن عـمـل را خـوب انـجام بدهد يك
شبيه خوان خوبى است . هريك ما بايد آن عملى كه دستش مى دهـنـد خـوب انـجام
بدهد،نرود سراغ اينكه ديگران چه مى كنند، بخواهد دخالت كند در كار ديـگـران . نه ،
دخالت در كار ديگران نكنيد، شما آن كارى كه به آن موظف هستى همان كار را خـوب
انـجـام بـده ، بـرادرت هـم كـه پهلويت نشسته اگر انجام خواست بدهد، ديدى يك
خـلافـى مـى خـواهد بكند به او بگو كه آقا ما جمهورى مان اسلامى است . جمهورى
اسلامى مـعنايش اين است كه عدالت باشد عدالت اين است كه اين آدمى كه الان احتياج به
من دارد،از خـارج آمـده الان ، از راه دور آمـده ،بـه اين اداره احتياج دارد، زود
رسيدگى بشود به احتياج ايـن . ايـنـطور نباشد كه يك كسى كه آشناى ما هست ، جلو كارش
را انجام بدهيم ، يك كسى كـه خـيـر، غـريـبـه هـسـت ، عـقـبـتـر انـجـام بدهيم و
هكذا چيزهايى كه شما مى دانيد شود،اين چيزهايى كه مى شد، ديگر نگذاريد بشود.
خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند، توفيق بدهد و اميدوارم كه همه ما با هم
بتوانيم كه يك جمهورى اسلامى درست كنيم .
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
تاريخ : 18/4/58
بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان تهرانى
كوشش كنيد كه عملتان براى خدا و مقصدتان جلب رضاى او باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
اگـر ايـن راه را بـراى خـدا مـى رويـد، اگـر ايـن طريق را براى خدا طى مى كنيد،
افسرده نـبـاشـيد از اينكه به شما اعتنا نمى شود، خداوند به شما عنايت دارد. كوشش
كنيد كه راه براى خدا باشد، كوشش كنيد كه چشمتان را از مخلوق ، از ما سواى خدا
ببنديد، توجه تان به اين نباشد كه اگر خدمتى براى خدا مى كنيد، ديگران پيش شما
بيايند تواضع كنند. شـما جوان هائى هستيد كه در طول اين مدت زحمت كشيديد براى خدا
رنج برديد، براى خدا عـمل كرديد، حالا يك راه طولانى را براى خدا طى كرديد و آمديد
اينجا با ما صحبت كنيد، و درد دل كـنـيـد. كارى كه براى خداست خدا توجه مى كند و
اگر براى خدا نباشد، همه عالم هم توجه كنند چيزى نيست .
رفع آشفتگى ها و گرفتارى هاى حاصل از افساد رژيم منحوس با
روحيه اى قوى
مـن هـم مـى دانـم كـه الان مـشـكـلات زيـاد اسـت . تـوطـئه زيـاد اسـت ، تـفـرق ها
زياد است و گـرفـتـارى هـمـه قـشـرهاى ملت زياد، لكن شما هم مى دانيد كه چه مشكلاتى
را براى اين مـمـلكت اينها بار آورده اند و چه كارها كرده اند كه به اين زودى ها
نمى شود درستش كرد. ايـن فـسـادى كـه پـنـجـاه سـال ايـنـهـا دامـن بـه آن زده
انـد، ايـن جـوان هـاى مـا كـه پـنـجاه سـال است تربيت فاسد كرده اند، مراكز فحشا
برايشان درست كرده اند، همه جا را مركز فـحـشـا قـرار داده انـد، سـيـنـماها كه
بايد مركز تربيت جوان هاى ما باشد، مركز فساد و مركز فساد اخلاق بود، مدرسه ها كه
بايد مركز سازندگى باشد، نگذاشتند به آنطور بـاشـد، جـوان هـا كـه بايد ذخيره اين
ملت باشند و مقررات اين مملكت را به دست بگيرند، نـگـذاشـتـنـد يـك تربيت صحيح بشود
كه اينها بتوانند يك همچو كارى را بكنند. الان شما بـعـد از انـقـلاب هـسـتـيـد،
يـعـنـى در حـال انـقـلاب ، بـاز بـعد از انقلاب نيست الان شما در حـال انـقلاب
هستيد در همه جاى دنيا حال انقلاب و بعد از انقلاب آشفتگى است . و بحمدالله ايـران
نـه حـال انـقـلابـش آنـطـور آشفتگى بود نه بعد از انقلاب . شما اگر انقلاب هاى
بـزرگ دنـيـا را مـلاحـظـه كـنـيـد، فـسـادهـائى كـه در آن انـقـلاب هـا بـوده اسـت
، قتل عام هائى كه بوده است ، گرفتارى هائى كه بعد از انقلاب بوده است ، طرف مقايسه
نـيـسـت با اينجا. نكته اش اين است كه اين انقلاب ، انقلاب اسلامى بود، انقلاب
اسلامى آن مفسده هائى كه در ساير انقلابات هست كم است مشكلات زياد است اما ما نبايد
روحيه خود را ببازيم لكن همه مى دانيم ، شما مى دانيد، ما ميدانيم ، دولت مى داند،
ملت مى دانـد كـه الان آشـفـتـگـى زيـاد اسـت و گـرفتارى هم زياد و دست هاى خبيثى
هم هستند كه در كـارنـد كـه در تـوطئه هستند و مى خواهند نگذارند اين نهضت ما به
ثمر نهائى برسد. ما الان يـك مـسـائل بـزرگ ديـگـر داريـم كـه آن مـسـائل بـايـد
حـل بـشـود، بـايد به آن برسيم تا يك دولت مستقرى ، يك مجلسى ، يك رئيس جمهورى ،
يـك قـانـون اسـاسـى داشـتـه بـاشـيـم و بـعـد از ايـنـكـه ايـنـهـا شـد، آنـوقـت
بـاز اول اين است كه سازندگى بشود،نه اينكه دولت نخواهد بشود، اينها شب و روز
مشغولند ،لكـن آشـفـتـگـى زيـاد اسـت . مـن كـه ايـنجا هستم شب و روز تقريبا مواجهم
با اين مشكلات . مـشـكـلات مـال شـمـا تـنها نيست ، از هر جاى ايران كه آيند،
مشكلات زياد دارند و اتفاقا هر گـروهـى كـه مـى آيـنـد، مـى گويند مشكلات ما از همه
جا بيشتر است ، خرابى ما از همه جا بـيـشـتر است ، از بختيارى ها مى آيند همين را
مى گويند،از اهواز مى آيند همين راگويند، از هـر جا مى آيند همين مسائل مطرح است و
ما هم نبايد روحيه خودمان را از دست بدهيم براى اين مشكلات .
پيشبرد نهضت بسته به ايمان راسخ و حفظ روحيه الهى است
بـا روحـيـه قـوى شـمـا جـوان هـا وبـا تـوجـه هـاى خـدا ايـن مـشـكـل بـزرگـى كه
عبارت از اين رژيم فاسد بود آن را برانداختيد و از بين برديد،اين روحيه را حفظ
كنيد،اين روحيه قوى را حفظ كنيد، خدا با شماست . وقتى خدا با كسى باشد كارها درست
شود. البته پشت سر هر انقلابى مشكلات زياد هست لكن آنهائى كه اعتقاد به اين انقلاب
دارند، ايمان به اين نهضت دارند،اين روحيه قوى اى كه با آن روحيه قوى و آن ايمان
راسخ و آن توجه به خداى تبارك و تعالى شما را پيش برد، مادامى كه اين روحيه
مـحـفـوظ بـاشـد، شـما پيش مى رويد. حالا گاهى كندى دارد، گاهى تندى دارد، گرفتارى
دارد، راه حـق گـرفـتـارى دارد، هـر راه حـقى مشكلات دارد، شياطين نشسته اند سر راه
حق كه مـردم را مـنـحـرف كـنـنـد، مال حالا نيست ، زمان پيغمبر هم همين طور بوده ،
مشكلات پيغمبر از مـشـكـلات ماها زيادتر بوده است ، مشكلات اميرالمومنين سلام الله
عليه از مشكلات ما بيشتر بوده ،گرفتارى آنها از گرفتارى ما بيشتر بوده ، آنها از
دوستانشان مخالفت ديدند،اين دسـتـه اى كـه قـيام كردند در صفين در مقابل حضرت امير
و ايستادند و شمشير كشيدند به روى حـضـرت ، ايـنـهـا از دوسـتـان حـضـرت بـودنـد،
مـخلصين حضرت بودند. گرفتارى حـضـرت از مـخـلصـيـنـش شـايـد بـيـشـتر بود از سايرين
. امام حسن سلام الله عليه آنقدر گـرفـتـارى كـه از اين دوستان و اصحابش داشت از
ديگران نداشت . اصحابى كه توجه نـداشـتـنـد كـه امـام زمـانـشـان روى چـه نـقـشـه
دارد عـمـل كـنـد بـا خـيال كوچكشان با افكار ناقصشان در مقابلش مى ايستادند و
غارتش كردند، اذيتش كردند و عرض مى كنم كه شكستش دادند، معاهده با دشمنش كردند و
هزار جور بساط درست كردند. گـمـان نـكـنـيـد كـه ايـن مشكلات براى من و شماست ، هر
چه مشكلات زيادتر باشد، اجرش زيـادتـر اسـت ، الهـيـتـش زيـادتـر اسـت . اگـر آدم
در حال خيلى وسعت ، در حال خيلى تفريح و
تـفـرح ، گـرايش به اسلام كند، اينكه چيزى نيست ، خوب همه وقتى كه وقت نتيجه بردن
اسـت حـاضـرنـد. آن روزى كـه بـراى اسلام زحمت پيش مى آيد، آن روزى كه زحمت و مرارت
دارد، آن روزى كـه خـون دارد، آن روزى كـه رنـج دارد،آن روزى كـه بـاسـر نـيـزه آدم
مقابل است ، آن روزى كه با توپ و تانك مقابله مى كند، آن روز، روزى است كه مرد از
غير مـرد تـميز داده مى شود، مسلمان از غير مسلمان . آن روز، روزى است كه روز
اجراست ، روزى است كه خداوند توجهش را به اين ملت كرد.
تحول روحى و حصول پيروزى در اثر عنايات
(مقلب القلوب )
آن رمـزى كـه شـمـا را پيروز كرد كه ايمان به خدا، توجه به خدا بود (كه من در قيافه
شما دارم مى بينم ) اين را حفظش كنيد، گله نكنيد از ديگران . شما براى خدا داريد مى
كنيد، هر چه توانستيد، اينهائى كه مبتلا هستند،اينها را نجات بدهيد. هر چه
نتوانستيد، عذر داريد پـيـش خـدا. هـر چه ما توانستيم ، آنهائى كه افتاده اند بايد
دستشان را بگيريم . آنهائى كـه مـبـتلاى به اين مخدرات هستند، اينها برادران ما
هستند و ما بايد اينها را نجات بدهيم و بـا چـشم پدرى ، برادرى به اينها نگاه كنيم
، اينها را هدايت كنيم ، نجات بدهيم ، كوشش كـنـيـم بـراى نـجـات ايـن جـمعيت نجات
اين ملت . شما با اين عزم راسخ ، با اين قوه ايمان پياده آمده ايد، خواهرها بالاتر
پياده آمده اند و من خجلم ازاين عواطف ، من خجالت مى كشم كه خـودم ايـنـجـا
نـشـسـتـه ام و دوستانم اينطور بيابانگردى مى كنند. من دعاگوى شما هستم . خـداونـد
انـشـاء الله شـمـا را حـفـظ كـند. شما ذخيره اسلام هستيد، شما جوان هائى هستيد كه
ذخـائر ايـن مـلت هـسـتـيـد ايـن عـواطـف شـمـا را پـيـروز كـرد، ايـن تـحـول روحـى
، ايـن تـحـولى كـه در جـوان هاى ما پيدا شد، اين دست خدا بود، بشر نمى تـوانـد در
ارواح مـردم ايـنطور موثر باشد. آن خداست كه مقلب القلوب است ، قلب ها دست اوست ،
متحول مى كند، قلب ضعيف را قوى مى كند، آن قلبى كه از يك پاسبان مى ترسيد، حـالا
مـقـابـل توپ و تانك مى رود، استقبال مى كند از مردن ، از شهادت ، اين كار خدا بود،
خـدا را در ايـن امـور بـايـد ديـد، اعـتـمـادتـان بـه خـدا بـاشـد خـلق از شـمـا
پذيرفتند يا نپذيرفتند چيزى نيست كوشش تان همين باشد كه برادرهاى خودتان را نجات
بدهيد، ملت خـودتان را نجات بدهيد، كوشش اين باشد كه اسلام را ما بتوانيم در اين
مملكت ، آنطورى كـه اسـلام اسـت ، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مقرر فرموده است ،
آنطور ما بتوانيم در ايـران پـيـاده كـنـيـم . راه طـولانى است و قوى باشيد،قدرتمند
باشيد، اراده تان قوى بـاشـد. انـشـاءالله كـه ايـن چـهـره نـورانـى ذخـيـره بـراى
اسـلام بـاشـد و متصل بشود اين زمان به زمان ظهور مهدى سلام الله عليه .
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته
تاريخ : 18/4/58
پيام امام خمينى به مناسبت نيمه شعبان ، ميلاد حضرت سلام
الله عليه
بسم الله الرحمن الرحيم
مـيـلاد شـكـوهـمـنـد امـام امـت و عـصـاره خـلقـت ، وارث نـبـوت ولى عـصـر عـجـل
الله تـعـالى فـرجـه الشـريف را به عموم مسلمين و مستضعفين تبريك عرض مى كنم . سـال
قـبـل در چـنـيـن ايـامـى بـراى مـصيبات وارده بر اسلام و مسلمين عيد مبارك به صورت
تـعطيل در آمده ، گرچه وابستگان به رژيم شاهنشاهى كوشش مى كردند كه ملت را براى
مـراسـم اسـلامـى ، از مـصـالح اسـلامـى بـاز دارنـد بـحـمـدالله مـوفـق نشدند ولى
در اين سال جشن هاى توام با پيروزى هر چه شكوهمندتر بر پاست و مراسم عظيم مذهبى ،
مشتى مـحـكم به دهان بدخواهان ، شرق وغرب را ماءيوس نموده و خط بطلان بر نقشه هاى
تار عـنكبوتى آنان كشيد و بايد اين ريشه هاى گنديده بدانند كه حركات مذبوحانه آنان
جز بـه رسـوائى خـود و اربـابان تبهكار تمام نمى شود و ملت حماسه آفرين ما كه با
مشت خالى و قدرت ايمان قدرت هاى شيطانى را به خاك سپرد، اين ريشه هاى پوسيده را دفن
خـواهـد كـرد. مـن بـه اين منحرفين كه باصورت هاى مختلفه رو در روى ملت ايستاده و
به نـفـع اجانب به خرابكارى مشغولند، اخطار مى كنم كه تا وقت نگذشته و جرم ها و
خيانت ها ثـابـت نـشـده بـه صـفوف فشرده ملت بازگرديد و از روز انتقام حق تعالى كه
به دست تـوانـاى مـلت انـجـام مى گيرد، بهراسيد. اكنون اينجانب با تشكر وافر از همت
والاى ملت بـزرگ ايران از بد و نهضت عظيم اسلامى تا بزرگداشت با شكوه جشن ميلاد
مسعود ولى الله الاعظم ارواحنا فداه لازم است تذكراتى بدهم :
1!!! بـارهـا تـذكر داديم كه بايد ايرانى بسازيم كه بتواند بدون اتكاء به امريكا و
شـوروى و انـگـلسـتـان ، ايـن جـهـانـخـواران بـيـن المـللى ، اسـتـقلال سياسى ،
نظامى ، فرهنگى ، اقتصادى خويش را به دست گيرد و روى پاى خود بـايـسـتـد و هـويـت
اصـيـل خـويـش را بـه جـهـان عـرضـه كـنـند افسوس كه هنوز عده اى از روشـنـفـكـران
نـمـى تـوانند دست از غرب و يا شرق بكشندواين دو را سر مشق كارهاى خود قـرارداده
انـد امـيـدواريـم بـا تـحـول فـرهـنـگ حـاكـم اسـلامـى ، ايـن گـروه بـه خـود
مـشـغـول و از مـردم بـريده به خود آيند و اصالت خويش را دريابند و از وابستگى نجات
پيدا كنند.
2!!! كـليـه مـتـهـمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتى شده اند بخشوده مى شوند به
اسـتـثـنـاى اشـخـاصـى كـه مـبـادرت بـه قـتـل مردم نموده يا دستورآن را صادركرده
اند يا زنـدانـيـان انـقـلابـى مـا را شـكنجه داده اند تشخيص جرائم فوق را بايد
هياتى مؤ من به انقلاب اسلامى به عهده بگيرند.
3!!! حفظ استقلال و امنيت و بقاء جنبه هاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى هر كشور
مستقيم يا غير مستقيم وابسته به قواى انتظامى ارتش ، ژاندارمرى و شهربانى آن است و
در كشور ما كه در حال انقلاب به سر مى برد، در كنار قواى انتظامى پاسداران انقلاب
نيز موجود و بـه حـفاظت انقلابى اشتغال دارند و بايد ملت محترم با تمام قوا كوشش در
حفظ اين قواى انـتـظـامـى و فعال نمايند و از پشتيبانى آنها دريغ ننمايند كه اين
قوا در خدمت اسلام و از جـنـود اسـلامـنـد كـه مـولا امـيرالمؤ منين درباره آنها
فرموده : فى الجنود باذن الله حصون الرعـيـه وزيـن الولاه و عـزالديـن و سبل الا من
و ليس تقوم الرعيه الا يحم و چون اين قواى انتظاميه كه در خدمت خالق و خلق هستند،
بايد با روحيه قوى سربازى و در امن و امان به سـر بـبـرنـد و نـيـز در چـنـيـن
حـالى كـه سـربـازان اسـلامند، مورد نظر مقدس ولى عصر عـجل الله فرجه هستند، قواى
سه گانه مورد عفو هستند و اينجانب و ملت شريف آنها را عفو نموديم و البته موارد
استثناء شده در بند يك در اينجا نيز جارى است لكن تا جرم آنها به ثـبـوت شـرعـى
نرسيده است احدى حق تعرض به آنها را ندارد و متهمين به جرم هائى كه بـخـشـوده
نـشـده ، بـايـد از طـريق ارتش و ژاندارمرى و شهربانى تسليم دادگاه انقلاب شوند و
ديگران حق هيچ گونه تعرض به آنها را ندارند.
4!!! چون ملت مبارز رمز پيروزى را يافته است و با هوشيارى دريافته كه بسيج عمومى از
سنگرهاى الهى مساجد و منابر و محافل دينى گرديد، لازم است اين سنگرهاى اسلامى را
حفظ نمائيم و در اين موقع حساس سرنوشت ساز كه با ماه مبارك رمضان نيز مصادف است ،
بـايـد اجـتـمـاعـات در مـسـاجـد و مـحـافـل مـذهـبى هر چه بيشتر و با شكوهتر بر پا
شود و اهـل مـنـبـر و خـطـبـاء محترم به روشنگرى و سازندگى هر چه بيشتر قيام و
اقدام نمايند و توطئه خيانتكاران و وابستگان به اجانب را خنثى نمايند و نهضت اسلام
عظيم را حفظ نموده و به پيش ببرند. و ملت شريف با اجتماعات خود قطع طمع اجانب و
مفتخوار را بنمايند.
5!!! لازم اسـت مـلت بـدانـند كه ما در نيمه راه پيروزى هستيم و پيروزى نهائى وقتى
است كـه ريشه هاى گنديده رژيم سابق طرفداران آن قطع و دندان طمع چپاولگران از كشور
مـا كـنـده شـود و جـمـهـورى اسلامى وقتى متحقق مى شود كه محتواى آن صد در صد
اسلامى شـود. در كـشـور، احـكام قرآن و خداوند تعالى اجرا شود و از قوانين طاغوتى و
انحرافى بكلى تصفيه شود و عناصر انحرافى از توطئه ماءيوس شوند و اين به خواست
خداوند تعالى و همت والاى ملت انجام خواهد گرفت و خداى تعالى با شماست .
6 !!! از جمله چيزهائى كه محتمل است توطئه باشد براى تضعيف دولت اسلامى ، مطالبى
اسـت كـه در بين ملت پخش مى شود و در رسانه ها تعقيب مى شود و از دولت انتقادهاى
غير صـحـيـح مـى شـود و كـوشـش مـى شـود دولت را در نظر مردم بد جلوه دهند. دوستان
از اين تـوطئه غافل و دشمنان در كمين هستند. من نمى گويم دولت صد در صد موفق است
لكن مى گـويم خدمتگزار است و كوشش دارد انجام خدمت بدهد. لكن خرابى ها به قدرى است
كه با فوريت قابل ترميم نيست . انتقادهاى بيجا سوء استفاده از
آزادى اسـت و كـسـانـى كـه بـه كشور و اسلام علاقه دارند در موارد صحيح دولت را
هدايت كـنـنـد و از او پـشـتـيبانى نمايند و تحت تاءثير تبليغات دشمنان نروند و
دولت اسلامى خدمتگزار را تضعيف نكنند.
7!!! آنچه اينجانب را نگران مى دارد آن است كه ملت ما چون لشكر فاتحى است كه پس از
فـتـح مغرور شود و از داخل رو به پوسيدگى و تشتت گذارد و حريف و يا حريفان لشكر
بـزرگ شـكـسـت خـورده اى اسـت كـه بـا حـسـاب و تـوطـئه مـشـغـول بـه انـسـجـام و
بـسـيـج قـواسـت . درسـت بـه عـكـس آنـچـه قـبـل از پـيـروزى بـود و عـاقـبت اين
امر تكان دهنده است . من از تمام قشرهاى مذهبى و ملى و اسـلامـدوسـت و مـلت و
كـشـور خـواه اكـيـدا و بـا تـواضـع مـى خـواهـم كـه بـه انـجـام قـبـل از پيروزى
برگردند و از تفرق و گروه گروه شدن در اين موقع حساس بپرهيزند كه اين تفرقه ها به
منزله انتحار است و ممكن است خداى نخواسته نهضت را به عقب براند.
دوسـتـان عـزيـز امروز همه چيز ما در معرض خطر است ، خطر از جانب دوستان نادان
تفرقه افـكـن و يـا بـا نـقـشـه حـسـاب شـده از نـاحـيه دشمنان توطئه گر. بيدار
شويد كه حفظ پـيـروزى و نـهـضـت بـسـيـار مـشـكـل تـر از اصـل آن اسـت . از
خـداونـد متعال عزت اسلام و مسلمين را خواهانم .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 19/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان كشورهاى
اسلامى
ايمان به اسلام و روحيه شهادت طلبى رمز پيروزى مسلمين در
صدر اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن ابـتـدائا تـشـكـر مى كنم از اينكه آقايان آمدند اينجا و از شعب آنها هم تشكر
مى كنم . و بـعـد مـا بـايـد بـبـيـنـيـم كـه چـه شـد كـه اسـلام در صـدر اول بـا
يـك جـمـعيت كمى و با يك دست خالى كه هيچ ساز و برگ جنگى نداشتند قريب نيم قـرن
گـذشـت و مـعـمـوره را فتح كردند، و چه شد كه مسلمين بعدها با اينكه جمعيت هايشان
خيلى زياد و ساز و برگ جنگى هم دارند و از حيث ذخاير هم غنى هستند و معذلك همه
چيزشان را از دست داده اند. اين چه شد كه آنها آنطور و ما اينطور. علت اين است كه
در صدر اسلام افـرادى كـه بارسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيعت كرده اند
و بودند، اينها افراد كمى بوده اند لكن متعهد به مسلك خودشان و معتقد به اسلام و
براى آنها طرح نبود ايـنـكـه زنـدگـى بـكـنند ولو با هر ذلت و زحمت ، اينها شهادت
را براى خودشان سعادت دانستند و اين روحيه كه در آنها بود آنها را غلبه داد بر روم
و ايران دو امپراطورى بسيار بزرگ ، كه آن دو امپراطورى روم و ايران هر دو قويتر از
حالاى اين دو معموره است و بعدها مـسـلمين كم كم آن قدرت ايمان را از دست دادند و
وارد شدند در شوون دنيا و دلبستگى به همين ماديات و آنهائى هم كه مى نشستند و صحبت
مى كردند و حالا هم كه ما اجتماع مى كنيم و صحبت مى كنيم ، بحث هاى عددى است ، يك
بحث هائى نيست كه سازنده باشد. در اين ممالك اسـلامى كه ممالك بسيار وسيعى هستند و
قدرت هائى هم دارند وقتى كه انسان ملاحظه مى كـنـد، مـى بـيـنـد كـه مـسـئله شـعر و
خطابه و فلسفه و آنهائى كه ديگر خيلى چيز هستند، عرفان و امثال اينها مطرح است و آن
چيزى كه در صدر اسلام رمز پيروزى بود مطرح نمى شـود.اگـر آنـكـه در صدر اسلام در
اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و لشـكـر اسـلام بـود، عـشـر او در
ايـن مـمـلكـت اسـلامـى بـود، قـدرتـى بـودند كه از تمام ابرقدرت ها مقدم بودند لكن
بكلى آن روحيه ايمان را از دست دادند و آن كه خيلى مؤ من بود آن بـود كـه بـه
مـسـجـد بـرود و از مـسـجـد بـرگـردد مـنـزل و دعـا بـخـواند، ديگر آن جهاتى كه در
صدر اسلام مطرح بود اصلا در بين ممالك اسـلامـى مـطـرح نـيـسـت ، الان هم مطرح نيست
. الان هم وقتى كه مجالسى كه تهيه مى شود بـراى ايـنـكـه بـبينند بايد چه بكنيم ،
از حدود نطق (و هر كه بهتر نطق بكند) معلوم نيست بيشتر باشد، همچو نيست كه واقعا
رسيدگى بكنند به اينكه چرا ما عقب افتاده هستيم و چرا و چه چيز ممكن است كه ما را
از اين عقب افتادگى نجات بدهد، طرح بكنيم و دنبالش برويم ،
عـمـل بـكنيم . نه در هر سالى ، هر چند سال يك جلسه اى درست بكنيم و هر كس هم از هر
جا بـيـايـد يـك مـقـدارى خـطـابـه و شـعـر و يـك مـقـدار هـم از مـسـائل اسـلامـى
و احـتـياجات مسلمين و بعد هم كه از آن مجلس خارج شدند ديگر اصلش همه چيزها مغفول
عنه بمانند. بايد بگوئيم كه دشمن هاى اسلام ، ممالكى كه به اسلام سلطه پـيـدا
كـردنـد و بـه مـسـلمين ، آنها مرد عمل بودند، نه حرف ، و مسلمين در اين بعد از صدر
اول مـرد حـرف بودند، نه عمل . خيلى خوب شعر مى گفتند، خيلى خوب خطابه مى خواندند
وقـتـى هم مطرح مشكلات مى شد، خيلى هم خوب طرح مى كردند امااز حدود گفتار خارج نمى
شـد، بـه عـمـل نـمـى رسـيـد. اگر از حدود گفتار خارج مى شد نمى تواند انسان باورش
بيايد كه بيشتر از صد ميليون عرب در مقابل اسـرائيـل آنـطـور زبـون بـاشـنـد و
انسان نمى تواند باور كند كه با داشتن همه چيز، و احـتـيـاج غرب در بسيارى از امور
به ممالك اسلامى ، اينها همه تحت سلطه آنها باشند با داشـتـن جـمـعـيـت هاى زياد و
ذخاير زياد. اين نيست جز اينكه آن روحيه اى كه در صدر اسلام بـود و مـنـشـاء غـلبـه
شـد، آن روحـيـه را مـا از دسـت داديـم . دليـل بـر اينكه يك همچو روحيه اى مى
تواند غلبه كند بر مشكلاتش ، قصه ايران است . اگـر در ايـران هـم مـثـل سـابـق ،
مـثـل سـالهـاى گـذشـتـه تـمـام مـسـائل بـر مـى گـشـت بـه ايـنـكـه مـشـكـلات
گـفـتـه بـشـود و هـيـچ عـمـل نـشود، مصيبت ها را ذكر بكنند و بروند منزلشان
بخوابند، اگر اينطور بود الان هم زيـر بـار هـمـان رژيـم و هـمـان گرفتارى ها بوديم
لكن خداوند خواست كه اين ملت از حد حرف به حد عمل بيايد و آن روحيه اى كه در صدر
اسلام بين مسلمين بود، تا حدودى در اين ملت پيدا شد و همان رمز پيروزى يك مشت فاقد
همه چيز بر يك قدرتهاى شيطانى بزرگ ، هـمـان روحـيـه كـه در صـدر اسـلام بـود و
مـسـلمـيـن دنـبـال شهادت مى رفتند، جنگ مى رفتند و اگر از جنگ بر مى گشتند شايد
پيش خودشان مـعـلوم بـودنـد، اين تا يك حدودى در ايران پيدا شد به طورى كه جوان
هاى برومندى كه اول جـوانى شان بود و هست چه در آنوقتى كه من نجف بودم و چه حالا كه
ايران هستم و چه قـبـل از ايـن پـيـروزى و چـه بـعد، اينها از من مى خواهند كه دعا
كنم شهيد بشوند و جدا دعا ميخواهند و بعضى ها تاءسف مى خورند، اظهار تاءسف مى كنند
كه ما نشديم . اين روحيه تا در مسلمين پيدا نشود همينند كه هستند، مجلس ها اثرى
ندارد، اجتماعات اثرى ندارد، كنفرانس دولت هـاى مـخـتـلف و اجـتـمـاعـاتـشـان اثـرى
نـدارد، صـحـبـت اسـت . دل خـوش كردن به اين چيزها موجب تنفر ما شده است و مى شود.
مسلمين فكرى بكنند كه اين تـحـول در آنـهـا حـاصـل بـشـود، تـحـول از خـوف بـه
شـجـاعـت و تـحـول از تـوجـه بـه دنـيـا بـه ايـمـان بـه خدا. منشاء همه پيروزى ها
همين كلمه است ، ما متحول بشويم به يك موجودى اسلامى انسانى با ايمانى كه خداوند
تبارك و تعالى از ما خـواسـتـه است ، والا شما تشريف مى آوريد اينجا با ما صحبت مى
كنيد ما هم با شما صحبت مـى كـنـيـم دردهـا را گوئيم و درمانش هم گاهى گفته مى شود
لكن شما كه ميرويد و ما كه اينجا هستيم هيچ ديگر در فكر اين نيستيم كه يك عملى
انجام بگيرد.
منشاء مصائب و گرفتارى هاى مسلمين
اضافه بر همه اين مسائل قضيه دولت هاى اسلامى است كه مصيبت مسلمين بسيارش از
دولت هاى اسلامى سرچشمه مى گيرد. دولت اسلامى كه بايد با هم همصدا باشند، همفكر
بـاشـنـد، هـمـه از يـك ديـانـت ، صاحب يك كتاب ، و همه هم مى بينند كه با
اختلافاتى كه بـيـنـشـان هـسـت ديـگـران نـتـيـجـه مـى گـيـرنـد، درد را مـى
دانـنـد لكـن دنـبـال دوا نـمـى رونـد، بـلكه هر روز اختلافاتشان بيشتر مى شود و
جدائى از هم بيشتر پـيـدا مـى كـنـند و دولت هاى بزرگ هم حرفشان همين است كه ماها
از هم جدا باشيم و با هم بـلكـه دشـمـن باشيم و اشتغال پيدا كنيم به حال هم و آنها
استفاده كنند. بايد مسلمين فكر اسـاسـى بـراى خودشان بكنند و دولت هاى اسلامى فكر
اساسى بكنند. فكر اين نباشند كـه چند روزى كه هستند مرفه باشند و داراى سلطه بر
كشور خودشان ، و اين درد تفرق را خـودشـان دوا كـنـنـد، والا هيچ علاجى ديگر نيست
در كار و هيچ مجلس و هيچ كنفرانس و هيچ اجتماعى اثرى نخواهد گذاشت . من از خداى
تبارك و تعالى خواستارم كه مسلمين را عموما و دولت هـاى اسـلامـى را خـصـوصـا بيدار
كند و بر مشكلات خودشان غالب بشوند و اسلام آنطور كه هست در ممالك اسلامى تحقق پيدا
بكند، آن طور كه در صدر اسلام بود.
(آنـگاه يكى از نمايندگان سخنانى را به زبان عربى معروض داشت و امام در پاسخ وى
فرمودند:)
بله يكى از مشكلات كه باز مسلمين ، من گرفتارش هستم و مشكله دولت و ملت است ، و
دولت هـا در آن قدرى كه ما اطلاع داريم و شما هم مطلع هستيد، دولت ها، دولت هائى
هستند كه با ملتشان تفاهم ندارند، معامله دولت ها با ملت ها، معامله دشمن بادشمن
است ، ملت پشت مى كند بر دولت و دولت مى خواهد تحميل كند بر ملت از اين جهت ملت ها
پشتوانه دولت ها نيستند بـلكـه معامله دشمن با دشمن مى كنند و اين موجب ضعف دولت
هاست . ما ديديم كه اين پدر و پـسـر كـه در ايـران حكومت كردند، حكومت جابرانه ، هم
در زمان پدر همچو ملت پشت به او كرده بود كه وقتى متفقين آمدند و همه جهات مملكت ما
در خطر بود، وقتى كه رضا شاه رفت مـردم شـادى كردند و شكست او را در جنگ با شادى
تلقى كردند براى اينكه او را هم دشمن خـودشان مى دانستند و محمدرضا وقتى كه با قدرت
مردم بيرون رفت ، مردم در روز رفتن او مـثـل عـيـد رفـتـار مـى كـردند و عيد گرفتند
و اين يك مطلبى است كه در اكثر دولت هاى اسـلامـى (اگـر نـگويم در همه ) هست كه
دولت هاى اسلام ما با ملتشان هيچ تفاهم ندارند، مـعـامـله دشـمـن بـا دشـمـن اسـت ،
مـلت از آنـهـا فـرار مـى كـنـنـد آنـهـا مـى خـواهـنـد بـه ملت تحميل كنند. و اين
هم يكى از مشكلاتى است كه در ممالك ما هست و شايد حلش به اين زودى ها امكان نداشته
باشد. ما الان كه يك دولتى داريم كه با مردم تفاهم دارد، الان تظاهرات مردم در
خيابان ها له اوست در عين حالى كه خيلى نتوانستند تاكنون براى ملت كارى بكنند لكـن
مـلت بـا او مـوافـق است ، با دولتشان موافقند، پشتيبان آن هستند يعنى يك دولت ملى
اسـت ، يـعـنـى دولتـى اسـت كه يك ملت پشت سرش هست ، و اما اگر حساب بكنيد در ساير
ممالك اكثرا (اگر همه نباشند) مساءله اينطور نيست ، مردم با رضاى نفس از آنها
پشتيبانى نـدارنـد، آنـهـا هـم مـصـالح مـردم را نـمـى خـواهـنـد مـصـالح خـودشان
رامى خواهند و تا اين مـشـكـل هـسـت بـاز مـا به همين حال هستيم و باز من از خداى
تبارك و تعالى مى خواهم كه اين مشكل حل بشود.
دولت ها توجه بكنند به اينكه چه شد كه اين قدرت شيطانى از بين رفت و ملت ما غلبه
كرد. اين براى اين بود كه ارتش او هم وقتى كه ملت را ديد يك طرف مى رود، پشت به او
كـرد، قـواى خـودش بـر خـود او پـشـت كـرد چون كه ديدند كه ملت يك راهى دارد و آنها
راه مـخـالف . از ايـن جـهـت ايـنـهـا غـلبـه كـردنـد و دولت ها اگر چنانچه با مردم
تفاهم كنند و خدمتگزار مردم باشند، مردم پشتيبان آنها هستند و شكست براى آنها ديگر
نيست لكن مع الاسف ، هم دست هاى خارجى نمى گذارند و هم عدم رشد خودمان .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 20/4/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى سپيد
دشت
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا برادران پاسدار كه از سپيد دشت آمده ايد، من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم
كه سـفـيـد رو بـاشـيـد. انـشـاءالله هـمه ما در اين نهضت ، كارى بكنيم كه پيش خداى
تبارك و تـعـالى سـفـيـد رو بـاشـيـم . امـروز مـلتفت هستيد كه هر جا يك نغمه هاى
ضعيف البته ، اما ناراحت كننده هست و پاسدارها بحمدالله همه جا قدرت دارند و همه جا
جلوگيرى مى كنند از ايـن ريشه هاى فاسدى كه در صدد توطئه هستند و با هوشيارى ، ما
از زحمات هوشيارانه شماها تشكر مى كنيم .
و امـيـدوارم كه اين خدمت را كه خدمت به اسلام است و خدمت به امام زمان سلام الله
عليه است بـه آخـر بـرسـانـيـد و بـرسـانـيـم و هـمـه بـا هـم ايـن مـنـزل را طـى
بـكـنـيـم و انـشـاءالله وكـلائى كـه ، اشـخـاصـى كـه بـراى اهل خبره هستند، خوب
تعيين بشود و قانون را خوب ، به طورى كه با اسلام موافق باشد و با مصلحت مسلمين
موافق باشد بررسى بكنند و انشاء الله تصويب بشود اساس مملكت كه عـبـارت از قـانـونش
است . درست بشود و در اين مدت كه اين قانون بايد تصويب بشود و بـعـدش يك رئيس جمهور
تعيين بشود و مجلس شورا تعيين بشود، از موارد حساسى است كه پاسداريش با شما آقايان
است . همه بايد پاسدارى بكنيم لكن يك پاسدارى است كه از قوه جوان بر مى آيد، يك
پاسدارى است كه از ماها كه با صحبت بايد، من از خدا مى خواهم كـه شـمـاها انشاءالله
همانطورى كه اسمتان پاسدار است و در اين زيب شرافتمندانه وارد هستند، پاسداران امام
زمان سلام الله عليه باشيد و خداى تبارك و تعالى شما را حفظ كند و سعادتمند كند،
قدرت و قوه بدهد و همه در همين راهى كه نهضت باشد، در اين راه برويم و حـفـظ
كـنـيـم ايـن نـهـضت را و نگذاريم اختلافات واقع بشود. پاسدارها در عين حالى كه
شغلشان بسيار شريف است لكن مسئوليت شان هم زياد است . مبادا يك وقتى كارى انجام
داده بـشـود از بـعـضـى از نـادان هـا كـه اسـبـاب ايـن بـشـود كـه اصـل پـاسداران
را مردم راجع به آنها يك چيزى بگويند. بايد خود شما از اشخاصى كه يـك قـدرى مـثـلا
جـوان هـسـتـنـد، يـك قـدرى تـنـد هستند يا گاهى جهالت دارند، شماها بايد
جـلوگـيـرى كـنـيـد. نگذاريد يك وقتى پاسدارى مثلا يك كار خلافى بكند، موجب بشود كه
بـگـويـنـد پـاسدارهاى جمهورى اسلامى هم اينطورى هستند و اين امر مهمى هست كه به
عهده خـود شـمـاسـت و امـيـدوارم از ايـن بـه بعد هم پاسدارى تان هم يك پاسدارى
خالصانه و بـراى اسـلام باشد و همه با هم به پيش برويد و موفق و مويد باشيد و
اميدوارم كه اين بچه هائى كه حالا آمدند براى ما
شـعـر خـوانـدنـد، ايـنـهـا هـم پـاسـداران اسـلام بشوند و بعدها ملحق بشوند به
شماها در پـاسـدارى و خـوب تـربيت بشوند و خوب درس بخوانند. خدا همه شما را
انشاءالله حفظ كـنـد و مـن دعـا بـه هـمـه مى كنم و خدمتگزار همه شماها هستم . سلام
بر همه شما انشاءالله موفق و مويد باشيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 20/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان پالايشگاه تبريز
تغيير روحى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
مـا بـايـد فـكر بكنيم كه چه كرديم و بعد از اين كار چه بايد بشود و بعد ما چه
تكليف داريـم . آنـكـه ملت ما انجام داده است يك امر اعجاز آميزى است كه به حسب
قواعد طبيعى نمى شد يك همچو امرى واقع بشود، براى اينكه يك ملتى بود اولا خيلى
ترسناك از سازمان ها و ايـنها، كه وقتى اسم سازمان را مى شنيد، هر كس مى شنيد شايد
به خودش مى لرزيد و ثـانـيـا نـداشـت هـيـچ چـيـزى كـه مـقـابـله كـنـد با يك قدرت
بزرگ . معذلك ، هم در روحيه مـتـبدل شد به يك موجود ديگرى و يك موجود ترسو به يك
موجود شجاع ، يك موجودى كه از سايه پليس مى ترسيد، متبدل شد به يك موجودى كه با شاه
در افتاد و بيرونش كرد و ثانيا هيچ نداشت و آنها همه چيز داشتند و يك كارى انجام
داديد.
نـــيـــاز بـــه مـــهـــلت و
صـــرف وقـــت بـرا اصـلاح آشـفـتگى هاى پس از انقلاب و
پاكسازىدستگاه هاى دولتى
خـوب حـالا يـك انـقـلابـى شما كرديد و يك پيروزى بسيار مهمى به دست آورديد. پشت هر
انـقـلابـى يـك آشفتگى هاى بسيار زيادى هست و بحمدالله آشفتگى هايى كه در اين
انقلاب مـاسـت خـيـلى كم است اما خودش فى نفسه زياداست ، اما وقتى كه مقايسه بشود
با آشفتگى هايى كه در انقلابات دنيا واقع شده است اين كم است نسبت به آنها. و بعد
از اين انقلاب و هر انقلابى كه اين آشفتگى هست و خصوصا انقلاب ما كه خرابكارى اينها
كردند و رفتند، قرض هاى زياد گذاشتند، نيروى انسانى ما را عقب زده بودند، اقتصاد ما
را ورشكسته كرده بـودند، ارتش به يك صورت ديگر در آمده بود همه قوا و همه جهات در
هم و بر هم ، همه وزارتـخـانـه هـا يـك جـاهـاى بـسـيـار نـاراحـت كـنـنـده . و
حـالا كـه انـقـلاب حـاصل شد و مى خواهيد همه چيز منقلب بشود ديگر، همه چيز بخواهد
منقلب بشود نمى شود كـه يـكـدفعه بشود. شما فرض مى كنيد كه ما مى خواهيم همه
وزارتخانه هايى كه هستند اينها اشخاصى كه در آنجامثلا طاغوتى بودند، اينها عوض
بشوند و يك اشخاص ديگرى بيايند. اينها پنجاه سال زحمت كشيدند كه ما آدم نداشته
باشيم حالا دولت به زحمت افتاده اسـت كـه چـه بـكـنـنـد. گـردش مـى كنند اين طرف ،
آن طرف يكى را بردارند، يكى را مى گذارند. بخواهند يكدفعه در را باز كنند و بگويند
همه برويد، خوب به هم
تـغيير روحى ملت با تدريج اينها دارند عمل مى كنند، دولت شب و روز زحمت مى كشد، حسن
نـيـت دارند، زحمت مى كشند لكن امورى است كه با تدريج بايد درست بشود. به اين زودى
نبايد ما توقع داشته باشيم كه يك رژيمى رفته و همه چيز را هم خراب كرده و اينهمه هم
قـرض گـذاشـتـه براى اين مملكت ، حالا تا اين پايش را بيرون گذاشت تمام كارها درست
بشود. و البته آنهايى كه طمع به اين مملكت دارند به اين زودى دست بردار نيستند،
آنها تـوطـئه مـى كـنـنـد، اسـباب فساد ايجاد مى كنند، اسباب شلوغى و ناراحتى ايجاد
مى كنند، نـمـى گـذارنـد كـشـت بـشـود، وقتى كشت شد نمى گذارند بر دارند، وقتى
برداشتند مى سوزانند. اينها همه امورى است كه بعد از انقلاب هست در كار شما نبايد
قدرت ايمانى تان را هـيـچ در آن تـزلزل ايجاد كنيد. شما قوى باشيد، شما پيروز
هستيد، اينها رفتنى هستند مـنـتها تحمل زحمت مى خواهد. شما پنجاه سال ظلم كشيديد و
حرف نزديد، نتوانستيد هم حرف بزنيد. پنجاه سال از شهربانى و از ارتش و ازژاندارمرى
و از سازمان بالخصوص همه مـا رنج برديم ، همه ما زحمت كشيديم ، حبس رفتند رفقاى
شما، شكنجه ديدند رفقاى شما پـنـجـاه سـال ايـنـطـور بـود، حـالا پـنـجاه سال اين
كارها شده است و شما هيچ وقت خطابه نـخـوانـديـد كه چرا اينجورى مى شود، حالا پنج
ماه است ، پنجاه ماه هم نيست ، پنج ماه است كـه اينها رفته اند، آنوقت هم خرابى
كرده اند و رفته اند، شما با آن قدرت و قوه الهى كـه خـدا به شما داده به پيش
برويد. دولت از يك طرف و شماها از يك طرف و ماها از يك طـرف هـمـه بـا هم مجتمع اين
نهضت را پيش ببريم و انشاءالله همه چيز درست بشود و همه اين چراها جواب داده مى
شود. اشكالات وارد است اما وقت دارد.
ارجـحـيـت تـدويـن قـانـون اسـاسـى و انـتـخـاب
نـمـايـنـدگـان مـؤ مـن و اهل علم بر ساير امور
الان شـمـا بـايـد هـمـه قـدرت تان راصرف بكنيد براى اينكه الان قانون اساسى بايد،
اسـاس مـمـلكت بايد درست بشود، اساس مقدم بر اينطور چيزهاست . الان قانون اساسى را
بـايـد درسـت بـكـنـيـد، اشـخـاص خـبـره را فـكر بكنيد چه اشخاصى بايد انتخاب
بكنيد، اشـخاص سالم ، اشخاصى كه نه شرقى باشند نه غربى باشند، اعتقاد به جمهوريت
اسـلامـى داشـتـه بـاشـنـد، ايـمـان بـه خـدا داشـتـه بـاشـنـد، اهـل عـلم باشند،
امثال ذلك ، انشاءالله وقتى مجلس درست شد و قانون اساسى درست شد و رئيـس جـمـهور
درست شد، اينها هم بتدريج درست شود. قدرت الان دست خود شماست و اينها هم هيچ آدمى
نيستند كه بتوانند كارى بكنند.
خدا انشاءالله همه تان را حفظ كند. موفق باشيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 21/4/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع
بـــرادران اهـــل مـــريـــوان و ســـنـــنـــدج
وپرسنل گران 62
بسم الله الرحمن الرحيم
شـمـا مـى دانـيـد كـه الان مـوقـع حـساسى است كه بايد ما اين مراحلى كه پيش داريم
، جلو بـرويـم و بـايد در اين مراحل اوليه كه قانون اساسى و خبرگان و مجلس شوراى
ملى و رئيـس جـمـهـور و ايـنـهائى كه اساس يك مملكت است ، اينها را ما الان جلو
داريم و بايد همه بـرادرهـا بـا هم متحد باشيم و اين مسائل را پيش ببريم . در يك
همچو موقع حساسى دشمن هاى شما و ما در صدد هستند كه نگذارند اين مراحل پيش برود و
لهذا ديديد كه در رفراندم شـلوغـكـارى كـردنـد و الان هـم مـى خـواهـنـد شـلوغ
بـكـنـنـد و نـگـذارنـد مسائل اسلامى پيش برود.
ايـنـهـا از اسلام مى ترسند براى اينكه اسلام دين برابرى و برادرى است و در آن اصلا
نـژاد مـطـرح نـيـسـت . كرد و فارس ، ترك و عرب و فارس ابدا در اسلام مطرح نيست و
آن چيزى كه در اسلام مطرح هست تقوا و صفا و برادرى و برابرى است . و اينها مى دانند
كه اگر اسلام به آنطورى كه هست ، در اين مملكت تحقق پيدا بكند، دستشان كوتاه خواهد
شد. آنها مى خواهند كه همان قلدرى هائى كه در سابق مى كردند، همان چپاولگرى هائى كه
مى كـردنـد همان ها را ادامه بدهند يا برگردانند و تنها اسلام است كه مى تواند جلو
اينها را بـگـيـرد از ايـن جـهت اينها مى خواهند يك شلوغى هائى بكنند، يك نفاق هائى
ايجاد كنند، يك اختلاف هائى ايجاد كنند كه اين مراحل ابتدائى نگذرد و منعكس كنند در
خارج كه ايران نمى تـوانـد خـودش را اداره كـنـد. بـا تـبـليـغـاتـى كـه در خـارج و
در خـارج از مـرزهـا و در داخـل هـم يـك مـقـدارى بـكـنند اين است كه اينها رشد
ندارند. ايران باز رشد اينكه خودش . خـودش را اداره بـكـنـد نـدارد مـحـتـاج به اين
است كه يك كسى ، يك قيمى بيايد او را اداره بـكـنـد، و مـى خـواهـنـد هـمـان
مـسـائل را برگردانند. امروز روزى است كه ما، همه برادرها، بـرادرهاى مرزنشين و
مركز نشين با هم همانطورى كه در ابتداء نهضت همه با هم بوديد و همه با هم اين نهضت
را پيش برديد از حالا به بعد هم اين نهضت را پيش ببريد به طورى كـه يـك حـكـومـت
اسـلامـى مـسـتـقـر شـود. الان يـك حـكـومـت انـتـقـالى اسـت ، بـايـد قدرت را
انـتـقال بدهد، يك حكومت اسلامى مستقر ما پيدا بكنيم با قوانين اسلام آنوقت خواهيد
و خواهند دنـيـا فـهـمـيد كه آن رژيمى كه عدالت پرور است ، آن رژيمى كه براى دهقان
بيشتر مقام قائل است تا براى بالاترى ها آن رژيم اسلام است . آن رژيمى كه اصلا در
آن گروه ها و زبـان هـا هـيـچ در آن مطرح نيست اسلام است . ما بايد كوشش كنيم كه
اين مطلب را به دنيا ثابت كنيد كه مملكت ما يك مملكتى است كه
مـتـحـول شد از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى و محتوايش ، واقعش تغيير كرده ،
تـحـول واقـعـى . فـقـط اسـم نـبود كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى ، نه ما مى خواهيم
تمام قـواعـد اسلامى همانطور كه در صدر اسلام بوده است در ايران تحقق پيدا بكند و
ما ارائه بدهيم به دنيا كه اسلام اين است ، اسلام مترقى اين است ، احكام مترقى
اسلام اين است . آن كـه بـه حـال مـسـتـمـنـدان و ضـعـفـا بـيـشـتـر عـنـايـت دارد
تـا بـه حال ديگران ، آن كه طرفدار مستضعفين است ، آن رژيمى كه مى خواهد مستضعفين
را از قيد و بـنـد آن گـرفـتـارى هـا بـيـرون بـيـاورد آن اسـلام اسـت . آن كـه
پيشش اصلا مطرح نيست مـرزنشينى و مركز نشينى ، بالانشينى و پائين نشينى پيشش مطرح
نيست اسلام است آن كه وقـتـى حـكومتش ، راسش مثل رسول الله (صلى الله عليه و آله و
سلم ) وقتى كه با اينكه راس بـود، بـاايـنـكـه اداره يـك كـشـور مـيـكرد وقتى كه مى
آمدند در يك مجلسى كه نشسته بودند اصحاب حضرت و حضرت نشسته بودند، بالا و پائين
معلوم نبود چيه . مى آمد مى گفت كدام يكى تان پيغمبر هستيد ؟ از باب اينكه دور مى
نشستند اصحابشان با خودشان ، همه با هم دور هم مى نشستند. يكى بالا و يكى پائين ،
يكى اين زيرش باشد نبوده است ، روى هـمـان زمـيـن و اگر هم يك بوريائى بوده ،
بورياى آنوقت براى مسجد بوده روى آن بوريا همه مى نشستند دور هم و از همان مسجد كه
اينطور زندگى مى كردند تجهيز قوا مى كـردنـد و مـمالك را مى گرفتند. يك همچون
حكومتى ما مى خواهيم كه اينطور باشد كه اين طـبـقات مختلفه اى كه چپاولگرند يك دسته
شان ،اينها نباشد و اين دهقان ها به حالشان رسـيـدگـى بشود، اين مستمندها، اين زاغه
نشين ها. شما بدانيد كه در خود تهران الان زاغه نـشـيـن هـائى هـست كه در كردستان
شبيهش را نمى بينيد، در اطراف خودتان شبيهش را نمى بـيـنيد، آنقدر اينها مستمند
هستند و همه اينهارا اين شاه مخلوع ايجاد كرد، به اسم اصلاحات ارضى همه اين گرفتارى
ها را براى اين مستمندها پيش آورد. من اميدوارم كه بعد از اينكه ما الان بنا
بگذاريم همانطور كه تا حالا بوده است كه الان صف خودمان را محكم نگه داريم ، شما كه
در مرز هستيد و اميدوارم كه مرزها را شما خودتان باقدرت خودتان حفظ كنيد و ماها كـه
در اينجا هستيم همه يك كلام داشته باشيم و او اسلام ، جمهورى اسلامى ، برگشت به
صـدر اسـلام . وقـتـى كـه ايـن را داشـتـه بـاشـيـم ايـن مـسـائل خـود بـه خـود حـل
مى شود ديگر آن مسائلى كه اينها بخواهند پيش بياورند، وقتى قوانين اسلام آمد آنها
حل است ، آن قدرت ها از بين خواهند رفت . قدرت ، قدرت اسلام است ، قدرت ملت اسلامى
است .
مـن از شـمـا و هـمـه دوسـتـان اينجا مى خواهم كه اين وحدت را حفظ كنيد و اين اراده
و تصميم قوى تان را حفظ كنيد و با اين بازوهاى قدرتمند جلو اين حشيش هائى كه هست و
اين حشاش هائى كه هست ، بگيريد. انشاءالله مملكت خودتان براى خودتان باشد و همه
اينهائى كه مـى خـواسـتـنـد، مـى خـواهـنـد بـاز يـك سـلطـه اى پـيـدا كـنـنـد بـر
امثال شماها، همه اينها از بين خواهند رفت .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 21/4/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى
بسم الله الرحمن الرحيم
جـنـاب حـجـت الاسـلام آقاى سيد محمد موسوى دامت افاضاته مقتضى است جنابعالى تشريف
بـبـريد در سازمان راديو و تلويزيون باهمكارى جناب آقاى قطب زاده امور و برنامه هاى
آنجا را تنطيم كنيد كه موجب شكايت مردم نباشد. البته توجه داريد كه اين دستگاه
اسلامى است و بايد جدا از برنامه هاى انحرافى احتراز شود. توفيق جنابعالى را
خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 21/4/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان كاركنان روزنامه
جمهورى اسلامى
كوشش رژيم شاهنشاهى در انحراف نيروى انسانى و از بين بردن
اتكاء به نفس
بسم الله الرحمن الرحيم
قـبـلا يك قصه اى را عرض كنم كه شايد شماها هيچ كدام يادتان نيست . در اين جنگ
عمومى دوم كه هيتلر پيش برد و فرانسه را گرفت و خيلى جاهاى ديگر و حمله كرد به
شوروى و ايـنـهـا، چـرچيل آن سياستمدار انگليسى آمد در مجلس انگلستان و شروع كرد
راجع به ضعف خـودشـان و راجـع بـه گـرفتارى ها و راجع به شكست خوردن ها ما كجا را
از دست داديم و كـجـا را از دسـت داديـم كـار مـا چطور است ، مملكت ما چه خواهد شد،
زندگى ما چه خواهد شد خـيـلى طـولانـى شـكايت و اينكه ما از بين رفتيم ، آخرش يك
كلمه گفت ، گفت لكن پيروزى مـال كـسـى اسـت كـه روى مـوج هـاى نـفـت سـوار اسـت
وحـدسـش هـم درست بود و پيروزى هم مال اينها شد كه نفت هاى ما را بردند من هم حالا
اين معنا را عرض مى كنم كه الان كه بعد از انقلاب است و در همه انقلابات يك آشفتگى
هاى فراوان هست ، ما هم مبتلاى به آشفتگى هستيم ، مـضـافـا بـه ايـنـكـه در طـول ،
اگـر نـگـويـيـم دو هـزار و پـانـصـد سـال رژيـم شـاهـنـشـاهـى ، لكـن آنـقـدرى كـه
مـا مـشـاهـده كـرديـم در طـول پـنجاه و چند سال رژيم پهلوى كوشش شده است كه مملكت
ما را از هر جهت عقب بزنند، از جـهـت نيروى انسانى كه از همه بالاتر است كه الان
بايد بگرديد، شما درسى و پنج مـيـليـون جـمـعـيـت بـگـرديـد ايـن طـرف و آن طـرف
چـنـد نـفـر پـيـدا كـنـيـد كـه دولت تـشـكـيـل بدهند. يك نفر بخواهيد پيدا كنيد
رئيس جمهور بشود، بايد شمع برداريد و دور هـمـه جـا بـگرديد و چه بكنيد. اينها يك
نيروى انسانى را بكلى نه به باد دادند، منحرف كـردنـد. يـك وقـت ايـن اسـت كـه
نـيـروى انـسـانـى بـه بـاد داده شـده ، يـك وقت يك نيروى مـقـابـل با نيروى انسانى
درست كرده اند، يعنى انسانى كه بايد متكى به خودش باشد، مـتـكـى بـه مـلتـش بـاشـد،
مـتـكـى بـه عـقـايـدش بـاشـد، ايـن را مـتـحـول كـردنـد به يك نيروئى كه متكى به
غرب است ، به يك نيروئى كه خودش را از دست داده ، به خيال خودش ، خودش هيچ نيست ،
هر چه هست خارجى ها هستند. نه اينكه نيرو را مـا از دسـت داده ايم ، نيروى متضاد با
نيروئى كه ما بايد داشته باشيم به جاى آن نيرو نـشـسـتـه . درست يك انسانى كه بايد
متكى به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژيم خودش باشد اين را متحولش كردند
به يك آدمى كه بدبين شده است راجع به فرهنگ خودش ، راجع به نيروى ملت خودش ، راجع
به همه اينها بدبين شده است ، خودش را از دست داده و به جاى يك انسان شرقى ، شده يك
آدم غربى . مصيبت اينجا اين
اسـت كـه طـولانـى سـال هـا مـى خـواهـد تـا ايـن غـربـزده هـا بـرگـردنـد بـه حـال
طـبـيـعـى ، نـه بـه حـال يـك انـسـان مـتـرقـى ، بـه حـال يـك انـسـانـى كه هيچ
نيست حالا مى خواهد از سر شروع كند. اين خيلى طولانى است يك شـستشوهاى مغزى داده
بشود به اين ملت كه يعنى آنهائى كه در اين امور وارد بودند، كه اينها برگردند به آن
حالى كه در اول قبل از اينكه غربزده بشوند داشتند. اين يك مشكله است كه شايد از همه
مشكل هاى ما زيادتر باشد و خيلى هم از اين مشكلات داريم ، لكن ما هم حرف چرچيل را
نظيرش را مى گوئيم ، ما به نفت اتكاء نداريم ، ما اتكاء داريم به اينكه مـى گـوئيـم
پـيـروزى مـال آن كـسـى اسـت كـه مـلت با او موافق است و ملت با اسلام و با سـعـادت
اسـلامـى ، بـا جمهورى اسلامى موافق است . بنابراين ما هيچ خوفى از اين ريشه هـايى
كه حالا دارند انقلابات مى كنند نداريم منتها اگر خوفى باشد، براى اين است كه شـلوغ
مـى كـنـنـد، نـاراحـت مى كنند، دولت را ناراحت مى كنند، ملت را ناراحت مى كنند عرض
بـكـنم كه اينطور چيزها والا اينها يك چيزى كه ما بتوانيم بگوئيم مشكلى است و نمى
شود حلش كرد نيست .