صحيفه نور جلد ۴

امام خميني رحمه الله عليه

- ۵ -


مـن از روحـانـيـت مـسـيـح مـى خـواهـم كـه سـران بعضى كشورهاى قدرتمند را نصحيت كنند و پـشـتـيـبـانـى آنـان را از كـسـى كه پشت به تعاليم آسمانى نموده ، تقبيح نمايند. قرآن كـريـم ، حـضرت مسيح را به عظمت ياد نموده و حضرت مريم را تنزيه فرموده ، بر ملت مسيح است كه دين خود را به ملت مسلم ادا كنند.
والسلام
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 3/10/57
بيانات امام خمينى پيرامون عوامل پيروزى نهضت و تاءكيد بر حفظ آن  
اظهار تاسف به خاطر عدم پشتيبانى دولت هاى به اصطلاح اسلامى از ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از دو جـهـت تـاسـف دارم ، يـك جـهت اين كه با اين همه خونريزى ها كه در ايران مى شود چـنـانـچـه در مـشهد و بسيارى از جاهاى ديگر كشتار شده است ، زخمى هاى زياد داريم ، همين امـروز بـاز يـك بـرخـوردهـايـى بـوده اسـت در بـلاد و در عـيـن حـال بـاز ايـن دولت هـا، دولت هـاى اسـتـفـاده چى كه پشتيبانى اظهار مى كنند و دولت هاى ديـگـرى مـثـل دولت هاى اسلامى ، تاكنون از طرف دولت ها پشتيبانى نسبت به ملت ايران اظـهـار نـشده است ، از ملت ها شده است لكن از دولت ها تاكنون هيچ اظهار پشتيبانى از ملت ايـران نـشـده اسـت و اين بسيار موجب تاسف است كه دولت هائى خودشان را به اسم دولت اسـلامى معرفى مى كنند و معذلك در طول يك سال و بيشتر كه ايران در خاك و خون كشيده شـده اسـت بـه دسـت عـمـال شـاه ، آنها اظهار پشتيبانى نكردند از ملت ، بلكه بعضى آنها اظـهـار پـشـتيبانى از دولت هم كرده اند، پشتيبانى از شاه را هم بعضى از آنها اعلام كرده اند و اين موجب بسيار تاسف ماست .
استعمار، عامل ايجاد احزاب مختلف در ايران
تـاسـف ديـگـرى كـه بـيـشـتـر از ايـن اسـت ، ايـن اسـت كـه در عـيـن حـال كـه شـاه و طـرفـدارهـاى شـاه تـشـبـثـات زيـاد مـى كـنـنـد و بـه هـر چـيـز مى توانند مـتـوسـل مـى شـونـد بـراى نـجـات ، مـع الاسـف در بـيـن جـنـاح مـقـابـل كـه جـنـاح خـلق و اسـلام است مى بينيم كه بعضى اختلافات ايجاد مى شود. من حالا بايد عرض كنم كه اصل اين احزابى كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است ، آنكه انـسان مى فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است و خدمت به ديـگـران بعضى از آنها كرده اند. من اين طور احتمال مى دهم كه در ساير ممالك كه آن وقت مـهـم انـگـلسـتـان بوده است ، آنها يك احزابى درست كردند براى به دام انداختن ممالك عقب افـتـاده و مـمالكى كه از آنها استفاده مى خواستند بكنند. احزاب در آنجا اين طور نبوده است كه دو حزب مثلا با هم ، به حسب واقع يك اختلافى بكنند و يكى از آنها به نفع دولتشان يـا مـمـلكـتشان ، يكى آنها به خلاف او يك چيزى بگويد، لكن احزاب را به نظر مى رسد كه درست كرده اند براى اينكه ديگران هم به آنها اقتدا كنند در درست كردن احزاب .
در ممالك ما و خصوصا در مملكت ايران ، از اول كه احزاب درست شده است ،اينها هر
جمعيتى يك حزبى درست كردند و دشمن با احزاب ديگر، يك صحنه مبارزه بين احزاب و اين از باب اين بوده است كه چون خارجى ها مى خواستند از اختلاف ملت ها، از اختلاف توده هاى مردم استفاده كنند يكى از راه هائى كه موجب اين مى شود كه اختلاف پيدا بشود و مردم با هم در يـك مـسـائلى مجتمع نشوند، قضيه احزاب بوده است . حزب درست مى كردند، اين حزب ، حـزب مـثـلا دموكرات ، اين حزب ، حزب توده ، آن حزب ، حزب چه ، عدالت ، نمى دانم چه (در آنـوقـت هـا يـك اسـمـاء ديـگـر داشـت ، كـم كـم اسماء هم اروپايى شده ) اينها در ممالك خـودشـان يـك چـيـزى درست مى كنند، صورت است ، واقعيت ندارد، به واسطه آن صورت ، مـمـالك ديـگـر را بـه دام مـى انـدازنـد كه آنها وقتى كه احزاب درست مى كنند واقعا با هم دشـمـن مـى شـونـد، حـزب كـذا بـا حزب كذا اينها باهم دشمن هستند و تمام عمر خودشان را صـرف مـى كـنند در دشمنى كردن با هم . وقتى بنا شد كه آن اشخاصى كه موثر هستند، آن اشخاصى كه اميد اين است كه مملكت به واسطه آنها اصلاح بشود، اينها تمام قوايشان را صـرف كـنـنـد در ايـنـكـه خـودشـان بـه جـان هم بيفتند، دعوا كنند خودشان با هم ، تمام نـوشـته هايشان بر ضد هم ، تمام چيز، هر كدام ديگرى را رد كند، هر كدام ديگرى را طرد كـنـد و ايـنـهـا بـا بـعـضـى آنـهـا دانـسـتـه ايـن كـارهـا را مـى كـردنـد و از عـمال ابتدايى خارجى ها بودند و بعضى آنها هم ملتفت قضيه نبودند كه دارند آنها را مى كشند به يك راهى كه مخالف با مصالحت كشور خودشان است .
اسـاسا باب احزاب از اول كه پيدا شده است و اينها با هم جنگ و نزاع كردند به نظر مى رسـد كـه بـا دست ديگران براى اينكه اينها با هم مجتمع نشوند و آنها از اجتماع يك توده اى مـى تـرسـنـد، از ايـن جـهـت به واسطه اينكه اينها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نـبـاشند، اين امر را كردند و خودشان هم يك چيزى ، صورتى اينجا درست كردند كه اينها ببينند كه مثلا در مجلس انگلستان حزب كارگر داريم و حزب مثلا كذا، خوب ما هم خوب است داشـتـه بـاشيم ، اما آنها يك جور ديگر فكر مى كنند، اينهائى كه از آنها اخذ مى كنند، يك جـور ديـگـرى فـكـر كـنـنـد، ايـنـهـا وقـتـى كـه بـا هـم دو حـزب تـشـكـيـل دادنـد، دو جـبـهـه مـخـالف و دو جـبـهـه دشـمـن تـشكيل مى دهند، اين دشمن اوست ، او هم دشمن اوست و آنها استفاده اش را مى كنند، آنها بازى مـى دهـنـد اينها را كه : (البته مملكت متمدن بايد حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد)، خـوب پـس ما هم بايد احزاب داشته باشيم اما احزابى كه ما درست مى كنيم اين طورى است كـه ايـن حـزب با آن حزب تمام عمرش را صرف مى كند در اينكه اين او را بكوبد و او را بكوبد.
لزوم حفظ وحدت جناح مختلف خارج از كشور
از اول ايـن طـورى زائيـده شـد احـزاب در ايران ، به حسب نظر من ، حالا هم كه به صورت هـاى ديـگـرى در آمـده است ، حالا هم انسان مى بيند كه اينها باز با هم همين طور دشمنى مى كـنـنـد و مـخـالفـت مى كنند و اين را هم من احتمال اين را مى دهم كه يك دستى از خارج در كار بـاشـد. هـمـيـن ديـشـب دو سـه نفر، چند نفرى كه از يك جايى آمده بودند، شكايت از اين مى كردند كه در فلان جا كه ما هستيم
دستجات با هم مخالفند، اين از او بدگوئى مى كند، او از او بدگوئى مى كند و اين موجب تـاءسـف اسـت كـه شـمايى كه يك جمعيتى هستيد در خارج ، يك ثروتى هستيد از مملكت ما در خارج و بايد اسلام ، كشور شما از شما استفاده كند، فردا كه وارد در كشورتان مى شويد بـايـد استفاده بدهيد به كشور، كشور خودتان را آباد كنيد، الان با هم در اينجا به جنگ و گـريـز هـستيد و به قول آن شخص هر فردى كه از ايران وارد شود در مثلا فرودگاه يك دسته اى مى روند او را مى برند مى برنداو را و بر ضد ديگرى تبليغات مى كنند تا او را بكشند به طرف خودشان .
شـمـا مـى دانـيـد داريـد چـه مـى كـنيد؟ مى دانيد داريد چه ضررى به خودتان و به كشور خـودتـان مـى رسانيد؟ شما مى بينيد كه الان در ايران كه يك وحدت كلمه فى الجمله پيدا شده است ، چطور لرزانده است همه تخت ها و تاج ها را و همه ابرقدرت ها را، همه به دست و پا افتادند؟ اين را مى بينيد؟ بينيد كه الان در ايران كه جناح ها با هم نزديك شدند، يك قـدرى دانـشـگـاه با روحانيت نزديك شده ، روحانيت با دانشگاه نزديك شده است ، بازار با دانـشـگاه و با روحانيت يكى شده اند (در صورتى كه باز اختلافات فى الجمله اى هست و بـعـد عـرض مـى كـنـم )، شما مى بينيد كه الان يك وحدت فى الجمله اى كه در ايران پيدا شـده اسـت ، امـريـكـا را آنـجـا مـتـزلزل كـرده و شـوروى را آنـجـا مـتـزلزل كرده و اين قلدرها هم در خود شهر، در خود ايران ، به دست و پا افتاده اند و همين آدمـكـشـى هـا و هـمين تشبثاتى كه اين مرد مى كند براى همين است كه مى بيند كه مردم باهم مجتمع شدنده اند و: (چه بكنيم كه اين اجتماع رفع بشود، چه بكنيم كه به هم بزنيم اين را).
شـمـا بدانيد كه اين كارهائى را كه مى كنيد يا از دست غير داريد، اتباع از غير مى كنيد و ديگران شما را وادار مى كنند به اين طور كارها، براى اينكه اين وحدتى كه الان در ايران پـيـدا شده ، در اين جناح هاى خارجى كه اينها هم اشخاص موثرى هستند، در خارج هستند، در ايـنـهـا هـم اگـر يـك وحـدتـى پـيـدا بـشـود، ضـرر زيـاد مـى شـود بـراى خـارج ، دنبال اين افتادند كه جناح داخل را به يك جور با هم مخالف كنند، جناح خارج را هم به يك جور با هم مخالف كنند، اينها را هم با آنها با يك جور ديگر مخالف كنند. شما مى دانيد كه داريـد بـه نـفع ديگران فعاليت مى كنيد؟ خودتان متوجه نيستيد؟ مى دانيد كه اين مخالفت امـروز در يك وضعى كه ايران واقع شده است ، در يك وضع حساسى كه بين موت و حيات الان ايـران واقـع شـده ، ايـن مـخـالفـت هاى شما با هم ، چه ضررى به اين نهضت اسلامى ايـران مـى زنـد؟ اگـر شما با هم اجتماع كنيد، اين جبهه هاى مختلفى كه داريد، هر ده تاى شـمـا، صـدتـاى شـمـا بـا هـم جمع شديد، يك اسمى روى آن گذاشتيد، اين اسم ها را كنار بـگـذاريـد و هـمـه با هم بشويد و يك اسم داشته باشيد و اتفاق كلمه داشته باشيد، اين هـمـان طـورى كه مى بينيد، ايران متزلزل كرده است اين ابرقدرت ها را، اين قدرت شما هم در خـارج بـه ايـران مـنـضـم مـى شـود و بـيـشـتـر آنـهـا مـتزلزل مى شوند لكن آنها از شما مى خواهند الان استفاده كنند، استفاده از شما اين است كه شـمـا را به جان هم بيندازند، اين كى است ؟ جبهه ملى ، آن كى است ؟ نهضت آزادى ، آن كى اسـت ؟ جـوانـان چـه ، آن كـى اسـت ؟ گـروه كذا، آن كى است گروه كذا، گروه هاى مختلف ، متعدد كه پيش هر كس كه بروى از ديگرى تكذيب مى كند،
هر جناحى دشمن جناج ديگر است . اين چه معنا دارد بين يك توده هائى كه اينها با هم در يك مـقـصد عالى شريكند و آن اينكه بايد ريشه اين ظلم كنده بشود، بايد دست اين ابرقدرت ها از اين مملكت ما كوتاه بشود، همه تان موافقيد با اين ، اين اختلاف شما كه الان هست و هر روز هم ريشه دارتر مى شود و من در اين سه ماهه كه بودم نتوانستم كه اين معنا را از بين بـبـرم و مـايـوس شـدم از شماها. شماها مى دانيد چه ضررى داريد به اسلام مى زنيد، چه ضـررى داريـد بـه كـشـور خـودتـان مى زنيد و چه خدمتى داريد به امريكا مى كنيد و به شـوروى يـا بـه انـگـلستان ؟ خدمت لازم نيست كه شما بيرق آنها را به دوش بكشيد و دور بـيـفـتيد، همين خدمت است كه شما خودتان را از ارزش مى اندازيد، خودتان را از فعاليت مى اندازيد تمام قواى شما صرف اختلافات بين خودتان مى شود، صبح تا عصر با هم دعوا داريـد، شـمـا بـا هـم يك كلمه بشويد به ضد ديگرى ، بعدها فرصت هست از براى اينكه شـمـا يـك مـقـاصـد شـخـصـى اگـر خـداى نـخـواسـتـه داشـتـه بـاشـيـد اعـمـال بـكـنـيـد. چرا مقاصد شخصى خودتان را داخل مى كنيد در اين امور؟ چرا در يك نهضت اسلامى اينقدر هواى نفس داريد شماها كه نمى گذاريد با هم مجتمع بشويد و نمى توانيد با هم مجتمع بشويد؟ يك قدر كنار بگذاريد اين هواهاى نفسانيه را.
ايـن يـك تـاسـف اسـت كـه من از شما جوان هاى خارج دارم بدون اينكه نظر به شخص معينى باشد، از همه .
برچيده شدن بساط ظلم و تعدى با وحدت همه جناح ها
يك تاسفى هم از داخل دارم . ما چندين سال است كه زحمت كشيديم و دانشگاه را به ملاها، به مدارس علوم قديمه ، به طلاب علوم قديمه نزديك كرديم ، بازار را به اين هر دو، بازار بـا آنـهـا نزديك بود با آن جهت ، با دانشگاه نزديك كرديم ، اين جبهه هاى مختلف را با هم نـزديـك كـرديـم و هـمـيـشـه سـفـارش كرديم به اينكه بايد وحدت كلمه داشته باشيد تا بـتـوانـيـد يـك كـارى انـجام بدهيد، اگر هر كدام يك جناح خاصى باشد، يك طرف خاصى بـكـشـد و او طـرف ديـگـر بـكـشـد، ايـن اول اسـتـفـاده اش مـال اجانب است ، آنها الان كه ديدند يك وحدتى در ايران پيدا شده و رو به وحدت دارد مى رود و ممكن است تمام جناح ها با هم يك بشوند و آن روزى كه تمام جناح ها با هم يك شدند، فـاتـحـه هـم شـوروى خـوانـده مـى شود و هم امريكا خوانده مى شود هم هر كشورى بخواهد دخـالت كـنـد در امـور شـما و هم اين بساط ظلم و تعدى از بين مى رود، وقتى كه ديدند اين طـور شده است ، باز افتاده اند توى كار براى اينكه جناح ها را از هم جدا كنند، جبهه ها را از هم جدا كنند.
با كنار گذاشتن روحانيون اصلاح مملكت ممكن نيست
بـاز فـعـاليـت شـروع شـده از جـانـب دسـتـگـاه و از جـانـب اجـانـب و از جـانـب عـمـال آنـهـا بـه ايـنـكـه آخـونـد را بـگـويـنـد كـه نـه ، مـا مـثـلا فـلان فـرد را قـبـول داريـم ، ايـن اسـتـثـنـايـى اسـت ، لكـن عـلمـاء ديـگـر را قـبـول نـداريـم ، ايـن يـك نـغـمـه اى اسـت كـه گـاهـى مـى كـنـنـد. مـن ايـن را از اول گفتم كه آقا اگر شما آخوند را
استثنا كنيد از جمعيت خودتان ، هيچ كارى نمى توانيد انجام بدهيد، براى اينكه توده ها با ايـنـهـا هـسـتـنـد ايـنـها مظهر اسلامند، اينها مبين قرآنند، اينها مظهر نبى اكرمند، مردم اينها را اينجور شناخته اند، مردم علاقه دارند به دين خودشان ، علاقه دارند به اسلام خودشان ، آن علاقه اى كه به اسلام دارند، علاقه اى به علماى اسلامى دارند. اگر شما بخواهيد از ايـنـهـا جـدا بـشـويـد و ايـنـهـا را مـنـهـا كـنـيـد، هـيـچ كـارى ازتـان نـمـى آيـد هـمـان سـيـلى اول شـمـا را مـى زنـند و بيرونتان مى كنند، چنانچه ديديم كه آن روزى كه اين جماعت وارد كـار نـبـودنـد، شـمـاهـا در انزوا خوابيده بوديد، هيچ كار هم از شما نمى آمد. وقتى كه اين جـمـاعـت آمـدنـد مـردم هـمه دنبال اين آمدند، بازارها با اينها هستند، كشاورزها با اينها هستند، صـنـعتگرها و كارگرها مسلمند همه اينها، وقتى مسلم شدند همه اينها، علاقه به خدا دارند، عـلاقـه بـه پـيـغـمـبر خدا دارند، علاقه به اميرالمومنين دارند، اينها هم همان ها هستند يعنى دارنـد تـرويج از آنها مى كنند، اينها تمام عمرشان را صرف كردند در اينكه كلمات ائمه اسلام را و پيغمبر اسلام را و احكام ائمه پيغمبر اسلام را و احكام خدا را به مردم برسانند. كـسـى كـه هـفتاد سال عمرش را صرف اين معنا كرده و مردم او را به اين سمت شناختند مردم دنـبـالشـان هـسـتـنـد. ايـن مـعـنـائى كـه حـالا زمـزمـه مـى شـود كـه مـثـلا مـا زيـد را قـبـول داريـم و ديـگـران را قـبـول نـداريـم ، اين يك امرى است كه در دهن شما انداخته اند، عـمـال خـارجـى ، شـمـا را مـى خواهند جورى بكنند كه منصرف كنند از علماى خودتان ، اگر مـنـصـرف از علماى خودتان شديد شما يك تيپ عليحده ، آنها يك تيپ عليحده ، هر دو از بين مـى رويـد، شـمـاهـا بـا آنـها مخالفت مى كنيد، شما هم يك جمعيتى هستيد و شما بدانيد كه ، منهاى آخوند، هيچ كارى از شما پيش نمى برد. شما در هر شهرى كه برويد مى بينيد كه آن كـس كـه شـهـر دسـتش هست و مى تواند شهر را ببندد و باز بكند، باز يك ملاست . شما تـجـربـه كـنـيـد در تمام اين تعطيلات تجربه كنيد، ببينيد كه يكى از جناح ها توانسته بازار را ببندد؟ آن كه بازار را بسته و به حكم او بازار را مى بندند، آن ملاها هستند كه امر مى كنند و آن كه ملاها را پيش مى برد براى اين است كه اينها براى خدا دارند حرف مى زنـنـد و عـمـال اسـلام هـسـتند و مردم علاقه به اسلام دارند. اين مطلب را كنار بگذاريد كه مـنـهـاى آخـونـد، نـمـى شود آقا، شما بخواهيد مملكتتان را اصلاح كنيد، منهاى آخوند اصلاح بردار نيست .
اختلاف ، عامل شكست انقلاب
از آن طـرف هـم ، اگر آخوند بخواهد بگويد كه منهاى دانشگاه ، منهاى جبهه هاى سياسى ، آن هـم صـحـيـح نيست براى اينكه آن هم كارشناس لازم دارد. شما كارشناس اسلامى هستيد و قـواعـد اسـلام را مـى دانيد لكن بعضى مسائل سياسى را شماها هم نمى توانيد حلش كنيد، مـحـتـاج بـه ايـنـهـا هـسـتـيـد، شـمـا نـمـى خـواهيد كه خودتان برويد حكومت بكنيد، شما يك شغل ديگرى داريد. شما حكومت لازم داريد، شما اجزاى ادارات لازم داريد، ادارات شما، حكومت شـمـا عـرض مـى كـنـم لشـكـر شـمـا، جـيـش شـمـا، هـمـه ايـنـهـا بـا ايـن جـبـهـه هـا تـحـصـيـل مى شود، با اين دانشگاه و با اين دانشجوهاى خارجى و داخلى مملكت ما بايد اداره بـشـود، اگـر عـلاقـه داريـد شـمـا به اسلام ، علاقه دارند آن جبهه ديگر به اسلام ، با علاقه
بـه اسـلام نـمـى شـود كـه بـا هم بنشينيد دعوا كنيد امروز، امروز دعوا كردن انتحار است ، خودكشى است ، امروز اختلافات خودكشى است .
همه در زير پرچم توحيد مجتمع شويد
سليقه تو جور نمى آيد با مثلا حرف فلان آدم نبايد الان اختلاف ايجاد بكنى ، ما همه مسلم هستيم و زير بيرق اسلام همه مى خواهيم جنگ بكنيم ، همه مى خواهيم مبارزه كنيم .
خـدا مـى دانـد كـه اگـر ايـن اجـتـمـاع درسـت بشود و همه شما و همه جبهه ها زير اين بيرق بـيـايـنـد و دسـت از آن كـارهـائى كـه داشـتـنـد بـكـشـند، بعد از چند روز تمام مى شود اين مـسـائل . ايـنـها حالا دارند استفاده از همين چيزها مى كنند، از همين حرف ها استفاده مى كنند، آن روزى كه مثلا فرض كنيد كه يك تظاهراتى مى شود، دو تا هم از خودشان يا خير، دو تا هـم آدمـى كـه بـى عـقـل اسـت ، در مـى آيـد يـك شـعـار ديـگـرى مـى دهـد، مـقـابـل هـمـه ايـن چـنـد ميليون جمعيت مى شود، اين غلط است ، اين انحراف است ، اين انحراف فـكـرى اسـت ، اين نفهمى است ، اين خدمت به غير است ، اين خدمت به كارتر است . تو نمى فـهـمـى ، آنـها از خدا مى خواهند كه شما حالا همه با هم اختلاف پيدا كنيد و آن بكشد براى حـزب كـذا، آن بـكشد براى حزب كذا. دست برداريد از اين حرف ها، همه وارد بشويد زير يـك بـيـرق ، بيرق اسلام ، اگر اسلام نباشد هيچ چيز نيستيم ما، همه ما را كلمه اسلام جمع كـرده با هم ، همه زير كلمه توحيد زير پرچم توحيد بيائيد، وقتى كه همه مجتمع شديد زير پرچم توحيد، تمام كارها اصلاح مى شود.
ايـن تـاسـف دارد كـه بـعـد از سال هاى طولانى كه ما زحمت كشيديم و حرف زديم و خطابه خـوانـديـم و نـوشـتـيـم ، باز آدم مى بيند كه زمزمه اى ، چند تا آدم بى اطلاع ، جوان بى اطـلاع ، زمـزمـه ايـن را مـى كـنـد كـه فـلان آخـونـد را، فـلان سـيـد را قـبـول داريـم امـا آخـونـدهـاى ديـگـر را قـبـول نـداريـم ، ايـن غـلط اسـت ، مـن آنـهـا را قـبـول دارم ، مـن ارادتـمـنـد بـه آنـهـا هـسـتـم ، هـمـه بـايـد قـبـول داشـتـه بـاشـيـم . يـا مـثـلا يـك كـسـى مـى گـويـد كـه نـخـيـر مـا دانـشـگـاه را قـبـول نـداريـم . مـا دانـشـگـاه را قـبـول داريـم ، مـا دكـتـرهـا را قـبـول داريـم ، مـا اطـبـا را قـبـول داريـم ، مـا جـنـاح هـاى سـيـاسـى را قـبـول داريـم . هـمـه بايد با هم باشيم آقا امروز، زير يك بيرق و آن بيرق لااله الاالله اسـت . ايـن يـك پيامى است كه من الان مى دهم و ان شاءالله مى رسد به ايران و به ساير مـمـالكـى كـه بچه هاى ما در آنجا هستند كه آقا دست برداريد از اين خود پرستى و از اين خودخواهى . (انما اعظمكم بواحده ان تقوموالله ) قيامتان براى خدا باشد، اگر قيام براى خـدا نباشد كارى از او نمى آيد، قيامتان براى خدا باشد، نه براى هواهاى نفسانى كه هر كـسـى بكشد طرف خودش . همه با هم مجتمع بشويد، براى خدا همه با هم مجتمع بشويد و ايـن تـشتت و اختلاف و اينها، و من از حزب كدام ، من از حزب كدام ، من از جبهه كذا، من از جبهه كـذا هـسـتـم ، ايـنـهـا را دسـت از آن برداريد، نمى توانيد دائما دست برداريد، موقتا براى خاطر خدا براى خاطر مليت ، براى خاطر كشور، براى هر چه مى خواهيد حساب بكنيد، موقتا دسـت بـرداريـد تـا اين بساط كنده بشود، اين بساط قلدرى و آدمكشى و زير پا كردن همه حـقـوق از بـيـن بـرود، ايـن مـرد جـانـى از بـيـن بـرود كـه دارد الان مـردم را قتل عام مى كند،
بـعـد از آن آنـوقـت فـرصـت زياد است كه بنشينيد با هم دعوا كنيد. امروز نكنيد اين كار را، نـمـى گـويـم آن وقـت بكنيد، البته هيچ وقت نبايد بكنيد لكن الان وضع حساس است ، الان وضع امر داير بين موت و حيات يك ملت است ، مسؤ وليد شما پيش خداى تبارك و تعالى ، مـسـؤ وليـد پيش ملت اسلام . من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همه را مى خواهم . خداوند هـمه ما را هدايت كند، خداوند همه ما را به طريق مستقيم الهيت راهنمايى فرمايد. خدا همه شما را سالم بدارد.
تاريخ : 5/10/57
مـــصـــاحـــبـــه امـــام خـــمـــيـــنـــى بـــا راديـــو تـــلويـــزيـــون آلمـــان ،كانال 2
سـؤ ال : حـضـرت آيـت الله ! آيـا هـيـچ راه حـلى با حكومتى در چهارچوب سلطنت براى شما قابل قبول خواهد بود؟
جواب : با وجود سلطنت و رژيم سلطنتى راه حلى نخواهد بود.
سؤ ال : حضرت آيت الله ! از شما دعوت شده است كه به ايران برگرديد، آيا حاضريد در تحت اين شرائط به ايران برگرديد؟
جواب : من هر وقت مقتضى بدانم به ايران مى روم ، چه دعوت بشود چه دعوت نشود.
سـؤ ال : اگـر شـاه حـاضـر نـباشد ايران را ترك كند و شما هم حاضر نباشيد به ايران بـرگـرديـد، بـه نـظـر مـى رسـد كـه تـنـهـا يـك راه حل باقى بماند و آن كودتاى نظامى است و در نتيجه اختناق و تخريب و خونريزى بيشتر مى شود، نظر حضرتعالى چيست ؟
جـواب : كـودتاى نظامى هم همين دولت نظامى است . چه كودتا بشود چه نشود ما بناى اين داريـم كـه بـه مـخـالفـت خـودمـان ادامـه بـدهـيـم و مـا تـحـمـل مـصـائب را بـه خـاطـر رسـيـدن مـلتـمـان بـه آزادى و استقلال خواهيم داشت .
سؤ ال : آيا از اين بيم نداريد كه اغتشاش ايران موجب برخورد بين المللى گردد و احتمالا اين برخورد بين امريكا و شوروى باشد؟
جـواب : اگـر چـنـيـن مـساله اى پيش بيايد براى جهان است ولى اين دو ابرقدرت هم براى چنين موضوعى دست به يك جنگ جهانى نخواهند زد.
سـؤ ال : حـضـرتعالى اعلام كرديد كه در آينده كشورهائى كه از شاه پشتيبانى كرده اند نـفـت دريـافـت نـخـواهـنـد كـرد. هـمـچـنـيـن اعـلام شـده اسـت كـه ارسـال نـفـت بـه اسـرئيـل و افـريـقـاى جنوبى متوقف گردد، و همه ممالك صنعتى روابط تجارتى با شاه داشته اند، آيا اين كشورها تاكنون دشمنان شما بوده اند؟
جـواب : مـا بـا مـلت هـا مخالفتى نداريم ، ما با دولت هائى كه ظالم هستند، چه به ما ظلم كرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم كرده باشند و بكنند، با آنها دشمن هستيم .
سـؤ ال : حـضـرتـعـالى طـرح يـك حـكـومـت اسـلامـى سـوسـيـاليست را مى ريزيد، چه نوع سوسياليزمى مورد نظر جنابعالى است ؟ آيا به حزب توده اجازه خواهيد داد كه در دولت شما شركت داشته باشند؟ آيا قرآن قانون اساسى ايران خواهد بود؟
جـواب : مـا يـك جـمـهـورى اسـلامى تشكيل مى دهيم كه خود حكومت و تعيين حكومت به آراء ملت مـتـكـى اسـت . قـانـون چـنـيـن جمهورى بديهى است كه قوانين اسلام است . ما به حزبى كه مطرود جامعه اسلامى است اجازه ورود به حكومت اسلامى را نخواهيم داد.
تاريخ : 6/10/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون آلمان  
سـؤ ال : آيـا اگـر چـنـانـچه يك دولتى به رياست بختيار به روى كار بيايد، شما اين دولت را حمايت مى كنيد، ولو اينكه شاه بپذيرد كه براى موقت هم كه شده از ايران خارج بشود؟
جـواب : هـيـچ دولتـى را بـا بـودن رژيـم سـلطـنـتـى قبول نخواهم كرد. هدف تشكيل جمهورى است و براى من از روز روشن تر است كه با وضع فعلى در آينده اى نزديك به آن خواهيم رسيد.
سـؤ ال : نـاظـران خـارجى يك نوع مشى در سياست حضرتعالى در طى هفته گذشته مشاهده كـرده انـد، آيـا بـه نـظـر شـما به هم خوردن اوضاع اقتصادى ايران كافى براى سقوط رژيـم شـاه هـسـت يـا ايـنـكه تصور مى فرماييد كه روش هاى قهرآميز ديگرى بايد تعقيب شود؟
جواب : به نظر مى رسد كه همين نحو مبارزات براى سرنگون كردن شاه از تختش كافى خواهد بود.
سـؤ ال : بـعـضـى از مـتخصصين امريكايى در ايران احساس مى كنند كه گزارش هايى كه بـه مـقـام هـاى امـريكايى در مورد ايران داده شده اشتباه بود و اشتباهات در اثر عدم تماس آنـهـا با مخالفين شاه بوده است . آيا اين مساله بدان علت بوده است كه توجه خاص بيش از اندازه ، امريكائى ها نسبت به موقعيت سياسى ، استراتژيكى ايران داده اند يا اينكه يك اختلافات عميق فرهنگى بين دو كشور، علت اين جريان بوده است ؟
جواب : در هر صورت مورد تعجب من است كه دولت امريكا ادعا مى كند كه اشتباه واقع شده است يا نقش نداشته است . يك دولت مقتدرى مثل دولت امريكا، با همه به تمام ابعاد تماس داشـتـه اسـت و افـراد امـريـكايى در ايران همه جهات را ملاحظه كرده اند. شايد اين اشتباه كارتر هم مثل ادعاى اشتباه شاه باشد.
سـؤ ال : روزنامه هاى خارجى در اينجا گزارش داده اند كه ايرانى ها يك تنفرى نسبت به آمريكائى ها
و انـگـليسى ها دارند، آيا اين نقل قول درست است يا اينكه غلط است ؟ چه دليلى براى اين تنفر وجود دارد؟
جـواب : دقـيـقـا صحيح است . دولت هاى امريكا و انگليس آنقدر به ملت ما فشار آورده اند و اشخاص جنايتكار را تاييد كرده اند كه كم كم موجب تنفر ملت ها شده است . البته شوروى هـم دسـت كـمـى از آنـها ندارد. من بارها توصيه كرده ام كه دست از پشتيبانى دولت و شاه ايـران بـرداريـد و كـارى نـكـنـيـد كه ملت ايران نسبت به ملت هاى انگليس و امريكا كه در مـقـابـل ايـن روش دولت هـاى مـتـبـوعشان سكوت كرده اند، بدبين شوند و ما فعلا امريكا و انگليس و شوروى را دشمن شماره يك مردم خود مى دانيم ، البته امريكا از همه بدتر است .
تاريخ : 6/10/57
پيام امام خمينى به ملت مسلمان ايران  
بسم الله الرحمن الرحيم
ماه محرم براى مذهب تشيع ماهى است كه پيروزى در متن فداكارى و خون به دست آمده است . در صـدر اسـلام پـس از رحـلت پـيغمبر ختمى پايه گذار عدالت و آزادى ، مى رفت كه با كجروى ها بنى اميه ، اسلام در حلقوم ستمكاران فرو رود و عدالت در زير پاى تبهكاران نـابـود شـود كـه سـيـدالشـهـدا عـليـه السـلام نـهـضـت عظيم عاشورا را برپا نمود و با فـداكـارى و خـون خـود و عـزيـزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى اميه را مـحـكـوم و پـايـه هـاى آن را فـرو ريخت . و در عصر ما مى رفت كه با كجروى هاى سلسله پـهـلوى ، حـلقـوم گـشـاد آنـان و دار و دسـتـه اربابان آنان اسلام و مصالح آن را ببلعد و عـدالت و اسـتـقـلال و آزادى را در زيـر چـكـمـه هـاى ديـكـتـاتورى پرده ريا و تزوير به نـابـودى بـكـشـد كـه نـهـضـت مـلت بـزرگ ايـران كـه در 12 مـحـرم 83، 15 خـرداد سـال 42 بـه شـكـوفائى گرائيد، پرده هاى تزوير و عوام فريبى شاه را پاره كرد و قتل عام شاهانه و فداكارى ملت مبدا عظيمى در تاريخ ايران گرديد و مفتاح نجات اسلام و عـدالت بـه دست آمد و نطفه مقاومت ملى منعقد و با تربيت و روشنگرى روشنگران ، رو به رشـد و تـكـامـل نـهـاد و در ايـن بـيـن فـداكـارى هـا در مـقـابـل جنايات و قتل و غارت و حبس و تبعيدها در جريان بود و در 29 محرم 98 كه رشد و تكامل در حال بلوغ بود، مبدا انفجار ظاهر شد و شاه و دژخيمان او غافلگير شده و با تمام قـوا بـه قـتـل و جـرح مـلت پـرداخـتـنـد و در ظـرف يـك سـال جـنـايـات بـى پـايـان آنـان بـا مـقـاومـت عـظـيم ملت روبرو و برخوردها و جنايت ها و فـداكارى مقابل يكديگر صف كشيدند. در اين ميان قوه مقاومت ملت رو به رشد و حربه هاى دشـمـن انـسـانـيـت و مـلت رو بـه تـزلزل و در پـايـان سـال 98 و طـليـعـه 99 قـدرت مـلت ، جـنـود ابـليـسـى شاه را چنان شكست داد و پايه هاى ديكتاتورى را چنان متزلزل نمود و قدرت هاى عظيم ابرقدرت ها را چنان واپس زد كه موجب تحير و تعجب متفكران جهان و حسابگران گرديد.
شـاه بـا آن عـظـمـت فـرعـونـى بـه تـعـظـيـم و اظـهـار عـجـز در مقابل ملت برخاست و به تبديل مهره هاى نرم به خشن پرداخت . ملت با غرور اسلامى خود نـه آن تـوبـه را قبول نمود و نه از آن نرمى فريب خورد و نه به آن خشونت اعتنا كرد و در تـاسـوعـا و عـاشـوراى 99 بـا رفراندم بى نظير و آرام خود كه به تصديق ناظران داخـل و خـارج در تـاريـخ بـى نـظـيـر بـود قـدرت مـهـار شـده خـود را ثـابـت و سـقـوط و عـزل مـحـمـدرضـا پـهلوى را براى چندمين بار اعلام كرد و پس از آنكه شاه خود را رفتنى دانست ، دست جنايتكار خود را
از آسـتـين در آورد و كشتارهاى پى در پى را آغاز كرد و خود را در تمام جوامع رسوا نمود. اخـيـرا در مشهد مقدس جنايتكارى ها را به حد اعلا رساند و ما را بر آن داشت كه روز 29 ماه مـحـرم را عـزاى عـمـومـى اعـلام كـنيم براى سالگرد كشتار بيرحمانه قم و چهلم كشتار در صحن مطهر مشهد مقدس و نيز هفته كشتار مشهد مقدس و نيز كشتار شهرستان هاى ديگر.
با كمال تاسف در اين سال تمام وقت ما صرف فاتحه و عزاى ملى شد و در صورت بقاى شاه در مقام مغصوب ، وضع همين است .
اكنون لازم است تذكراتى بدهم :
1!!! ايـن جـانـب پـس از تشكر از اهالى محترم خراسان خصوصا علماى اعلام و حجج اسلام و دكترهاى محترم و ساير گروه ها و طبقات ، پشتيبانى خود را از قطعنامه اين اعتصاب شريف اعلام نمايم و اعمال وحشيانه دولت نظامى غير قانونى و حكومت نظامى غاصب را محكوم مى نمايم و از ادامه ديكتاتورى و غصب مقام ، آنان را تحذير مى كنم .
2!!! ايـن جانب از جميع اعتصاب كنندگان در سراسر كشور تشكر مى كنم و پشتيبانى خود را از آنان اعلام مى نمايم و از خصوص ‍ اعتصاب كنندگان شركت نفت تقدير مى نمايم . و اقـدامـات دولت نـظـامـى غـاصـب و دادگـاه هـاى نـظـامى را در فشار به آنان براى شكستن اعـتـصـاب تـقـبـيـح مـى نـمـايـم و آنـان را در جـديـت بـراى هـدر دادن ثـروت مـلت مسوول مى شناسم و آنان را در اين اقدام مخالف با مصالح كشور تحذير مى كنم .
3!!! بـر مـلت شـريـف ايران است كه از اعتصاب كنندگان شركت نفت پشتيبانى كنند و به آنـان بـراى تـهـيـه مسكن و معونه زندگى اعانت كنند و در شهرستان ها صندوق هاى اعانه بـگـذارنـد و پـس از جـمـع آورى بـه وسـيـله هـيـات هـاى مـعتمده به آنان برسانند و بايد نگذارند برادران خود را كه در راه خدمت به اسلام و كشور به پا خاسته اند رنج ببينند.
4!!! مـلت شـريف ايران موظفند از سربازانى كه از سربازخانه ها بيرون آمده اند و خدمت بـه دولت غـاصـب را روا نـداشـتـه انـد، كـمـك كـنـنـد از جـهـت مـنـزل و سـايـر معونه ها و نگذارند به برادران خود كه براى اسلام ترك اعانت ظالم را نموده اند سخت بگذرد.
5!!! بـايد ملت ايران بداند كه نفت و گاز به مقدار مصرف داخلى در انبارها موجود است و دولت جـنـايـتـكـار براى ايجاد وحشت و نارضايتى قحطى مصنوعى ايجاد نموده و كاركنان شـركـت نفت به مقدار مصرف داخل استخراج نمودند و اينان به مصارف ديگر مى رساندند (از قبيل صدور براى اسرائيل چنانكه گفته شده ) و ملت را در مضيقه قرار مى دهند.
شـاه و دولت غـاصـب او بـا مـلت در حـال جـنـگـنـد كـه بـه ايـن اعمال وحشيانه دست مى زنند. حتى گفته مى شود كه كاركنانى را كه براى مصرف داخلى مى خواهند عمل كنند، مجبور به اعتصاب مى كنند تا مضيقه را به عهده ملت بگذارند.
6!!! لازم اسـت كـه مـلت شـريـف بـه نـهـضـت اسـلامـى خـود تـا وصول به نتيجه ادامه دهند و در اين
راه كه رضاى خداوند درآن است صبر كنند و از اعانت برادران خود غفلت نكنند و از احتكار و گـرانـفـروشـى و بـى انـصـافـى كـه مـوجب غضب خداى تعالى است جدا احتراز كنند و به وسـوسـه هـاى شـيطانى كه عمال ابليسى شاه و دولت پخش مى كنند و مى خواهند در مردم سـسـتـى و يـاس ايـجـاد كـنـنـد، گـوش فـرا نـدهـنـد و بـه خـداى مـتـعـال در ايـن راه كـه بـه دسـت آوردن اسـتـقـلال و آزادى و جـمـهـورى اسـلامـى اسـت اتكال كنند.
از خـداونـد مـتـعـال سـرنـگـونـى اسـاس سـتـم و بـرقـرارى پـايـه عدل را خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 7/10/57
مصاحبه امام خمينى با دكتر جيم كوكلررفت استاد دانشگاه روتكرز آمريكا 
سـؤ ال : جوشش مذهبى در ايران ، مجلس را مجبور ساخته است كه لايحه هائى را به مجلس بـبـرنـد كـه حـقـوق زنـان را مـحـدود كـنند، مثلا پايين آوردن سن ازدواج به 15 سالگى ، مـمـنـوعـيـت زنـان از شـركـت در ارتـش و اعـلام كـردن سـقـط جـنـيـن بـه عـنـوان يـك جـنـايـت (نقل از نيويورك تايمز 17 دسامبر) آيا شما چنين قوانينى را تائيد مى كنيد؟
جـواب : در مـورد ازدواج ، اسـلام آزادى در انـتـخـاب شوهر را به زن داده است ، هر زنى مى تـوانـد هـر شـوهـرى را كـه مايل باشد اختيار نمايد (البته در چهار چوب قوانين اسلام ). اسـلام بـا سـقـط جـنـين مخالف است و آنرا حرام مى داند. زنان همانطور كه قبلا گفتم ، مى تـوانـنـد در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مى داند فساد است ، چـه از طـرف زن بـاشـد و چـه از طـرف مـرد فـرقى نمى كند. اين افرادى را كه شما به عـنوان حقوقدان مى دانيد، هميشه زنان ما را گمراه كرده اند. امروز زنان آزاده ما زندان ها را پـركـرده انـد و ايـن حقوقدانان هميشه پاى جنايت شاه را امضاء كرده اند، كدام يك از اين دو آزادند و آزاده ؟
سؤ ال : در جامعه ايران چه تغييراتى را شما در موقعيت زن ، مورد نياز حس مى كنيد و به نـظـر شـمـا دولت اسـلامـى چـگـونـه شـرايـط زنـان را تـغـيـيـر خـواهـد داد، مـثـل اشـتـغال به كارهاى دولتى و كار كردن به عنوان حرفه هاى مختلف مانند پزشكى ، مـهـنـدسـى و غـيره و نيز شرايطى چون طلاق ، سقط جنين ، حق مسافرت و پوشيدن اجبارى چادر؟
جـواب : تـبليغات سوء شاه و كسانى كه با پول شاه خريده شده اند چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه كرده اند كه خيال مى كنند اسلام آمده است كه فقط زن را خانه نشين كـنـد. چـرا بـا درس خواندن زن مخالف باشيم ؟ چرا با كار كردن او مخالف باشيم ؟ چرا زن نـتـوانـد كـارهـاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت كردن زن مخالفت كنيم ؟ زن چون مرد در تمام اينها آزاد است ، زن هرگز با مرد فرقى ندارد. آرى در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد ولى لازم نيست كه چادر باشد بلكه زن مى تواند هر لباسى را كه حجابش را بوجود آورد اختيار كند. ما
نمى توانيم و اسلام نمى خواهد كه زن به عنوان يك شئى و يك عروسك در دست ما باشد، اسلام مى خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نـمـى دهـيـم كـه زنان فقط شئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند. اسلام سقط جنين را حـرام مـى دانـد و در ضمن عقد و ازدواج زن مى تواند حق طلاق را براى خودش بوجود آورد. احترام و آزادى كه اسلام به زن داده است ، هيچ قانونى و مكتبى نداده است .
سـؤ ال : بـرنـامـه صنعتى كردن و نوسازى ايران تحت يك حكومت اسلامى چه خواهد بود؟ تـكـنـولوژى خـود را از چـه مـنـبعى تهيه خواهيد كرد؟ چگونه متخصصين و دانشمندان خود را تربيت كرده و آموزش خواهيد داد؟
جواب : ما در برنامه صنعتى كردن مملكت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمى رويم ، ما در ايـران صـنـايـع (مـادر) ايـجاد خواهيم كرد و نوسازى را به بهترين وجه انجام خواهيم داد، البته توقع نبايد داشت كه اين كارها به محض رفتن شاه صورت گيرد زيرا شاه ايران را بـه طـور كـلى خـراب كـرده اسـت و ايـران بـه صورت يك كشور جنگزده درآمده است لذا بـراى ترميم خرابى ها و ايجاد صنايع اصيل احتياج به مدت است . ما نيازهاى تكنولوژى خود را از هر منبعى كه مفيدتر براى كشورمان باشد، تامين خواهيم كرد. ما از جهت متخصص ‍ كـارآزموده بسيار غنى هستيم ، هزاران كارشناس ايرانى در رشته هاى گوناگون علمى در كـشـورهـاى خـارجـى هـسـتـند، اينها به دليل ظلم و ستم شاه و فقدان برنامه صنعتى علمى اصـيـل مـجـبـور به ترك مملكت و كار براى موسسات خارجى شده اند و با رفتن شاه اكثر اينها به ايران برخواهند گشت .
سـؤ ال : اگـر شما روابط خود را با اسرائيل به عنوان كشورى كه به مردم ظلم مى كند، قـطـع كـنـيـد، آيـا فـكـر نـمـى كـنـيـد شـمـا بـه هـمـان دليـل روابـط خود را با بعضى از دول غرب نيز قطع كنيد؟
جـواب : مـا بـا هـر كـشـورى كـه بـخـواهـد ظـلم كـنـد مـخـالفـيـم ، حـال ايـن كـشـور چـه در غـرب بـاشـد و چـه در شـرق . اسـرائيـل حـقـوق مـردم عـرب را غـصـب كـرده اسـت ، بـا او مـخـالفـت خـواهـيـم كـرد. اسـرائيـل بـزرگـتـريـن حـامـى شـاه مـى بـاشـد و مـسـئوول تـبـليـغات ساواك مى باشد و اسرائيل بدين ترتيب شريك درجنايات ساواك و شاه مى باشد.
سـؤ ال : نـظـر شـمـا راجـع بـه گـروه مـسـلح چـريـكـى مـثـل سـازمـان مجاهدين و ديگر سازمانهاى (مثل چريك فدائى خلق ) چيست ؟ آيا وقت آن رسيده است كه بر عليه شاه ، ساواك و ارتش
اسلحه به دست گيرند؟
جواب : ما اميدواريم كه با مبارزاتمان به همين صورتى كه هست ، شاه را شكست دهيم ولى اگر شاه به جنايات خود ادامه دهد، جنگ مسلحانه را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
سـؤ ال : شـمـا تـهديد كرده ايد كه عرضه نفت را به كشورهايى كه حمايت خود را از شاه ادامه دهند، قطع خواهيد كرد، آيا اين تهديد شامل دورانى است كه شاه بر اريكه قدرت است يـا بـعد از آن را هم شامل خواهد شد؟ جواب : رفراندم تاسوعا و عاشورا براى چندمين بار ثـابـت كـرد كـه شاه از سلطنت مخلوع است و از آن روز به بعد اگر دولتى از شاه حمايت كند، تا رئيس آن دولت سركار است نفت را قطع و تمام قراردادهائى كه بعد از اين دو روز امـضـا شـده اسـت تـا رفـتـن شـاه بـى اعـتـبـار مـى دانـيـم ولى قـراردادهـائى كـه قـبـل از ايـن دو روز بـا رژيـم مـنـعـقد شده اند آنها را بررسى مى كنيم ، آنچه را مضر به حال ملت و مصالح مملكت ندانيم مى پذيريم و گرنه رد مى كنيم .
سؤ ال : گفته شده است كه اصلاحات ارضى شاه ، روحانيونى را كه دومين طبقه زمينداران بـزرگ را تـشـكـيل مى داده اند (نيويورك تايمز 11 دسامبر) صدمه زده است و اين يكى از دلايـلى اسـت كـه شـمـا بـا شـاه مـخـالفـت مـى كـنـيـد، آيـا ايـن مطلب صحيح است ؟ پيش از سـال 1962 چـند درصد از زمين زراعتى را افراد مذهبى اداره مى كرده اند؟ آيا پس از رفتن شـاه ، عـوامـل مـذهـبى دوباره اداره زمين ها را به عهده خواهند گرفت ؟ كشاورزى دولتى كه مـورد تـائيـد شـمـا بـاشـد چـه خواهد بود؟ آيا مكانيزه كردن كشاورزى جايگزين كار يدى خواهد شد؟ در اين صورت ، اين ماشين كشاورزى از كجا تهيه خواهد شد؟
جواب : به طور كلى هيچ يك از روحانيون مخالف شاه از زمينداران بزرگ نمى باشند تا اصـلاحـات ارضـى شـامـل زمـيـن آنـهـا بشود و من هم اعلام كرده ام كه چون زمينداران بزرگ ماليات اسلامى خود را نپرداخته اند، ما زمين ها را از رعايا پس نخواهيم گرفت و مخالفت من و سـايـر روحـانـيـون با شاه هرگز بدين خاطر نبوده است و اين هم از تبليغات سوء شاه اسـت كـه ديـگـر رنـگ خـود را بـاخته است . ما كشاورزى خود را مكانيزه خواهيم كرد و دولت اسلامى موظف است كه آنچه را زارعين احتياج دارند، به بهترين وجه در اختيار آنان بگذارد. اگر كشاورزى صحيح در ايران بوجود آيد، ما در آينده يكى از صادر كنندگان مواد غذائى خواهيم بود. ما قبل از اصلاحات ارضى ساخته آمريكا كه ايران را در بست در اختيار
آمريكا قرار داد، يكى از صادركنندگان مواد غذائى بوديم ايران يكى از كشورهاى نادرى است كه اگر اصول صحيح كشاورزى در آن پياده شود، يكى دو استان آن اكثر مواد غذائى ايـران را تامين خواهد كرد و مابقى را مى توانيم صادر كنيم ولى امروز ايران بيشتر مواد غـذائيـش را از خـارج مـى آورد. بـراى مـكـانـيزه كردن كشاورزى ، ماشين هاى كشاورزى را از كشورهائى مى آوريم كه از نظر قيمت ارزانتر و از نظر جنس با دوامتر و محكمتر باشد. در حكومت اسلامى ، ايران استقلال اقتصادى خودش را حفظ خواهد نمود.
سؤ ال : آيا ايالات متحده اكنون در ايران در حال جنگ است ؟ آيا شما انتظار داريد كه قواى آمريكا و شوروى در ايران مداخله كنند؟
جواب : ما تقريبا در ايران با آمريكا مى جنگيم . آمريكا به هيچ وجه نمى خواهد بفهمد كه ملتى قيام كرده است و شاه را نمى خواهد. چرا با حفظ شاه ، كينه مردم ايران را به خودش افـزايش مى دهد؟ ما هرگز موافق مداخله آمريكا و شوروى نيستيم . شوروى نيز چون آمريكا هميشه از شاه پشتيبانى كرده است و ما هرگز اجازه هيچ گونه مداخله اى را به او نمى دهيم . مداخله نظامى خارجى ها در ايران بسيار بعيد به نظر مى رسد.
سؤ ال : دولتين فرانسه و آمريكا هر دو به شما اخطار كرده اند كه از صحبت درباره امور ايران خوددارى كنيد و شما را متهم كرده اند كه ايران را به خشونت فرا خوانده ايد و شما را تـهـديـد كـرده انـد كه از كشورشان اخراج مى كنند اگر شما چنين فراخوانى ها را ادامه بدهيد. ارزيابى شما از اين تهديدها چيست ؟
جـواب : آمـريـكا چنين حقى را ندارد كه اخطاريه بدهد و در كار ايران و يا فرانسه دخالت كند. من قصد دارم تا آخرين نفس عليه ديكتاتورى شاه به مبارزاتم ادامه بدهم و يك لحظه هم دست از اين كار برنخواهم داشت .
سـؤ ال : شـمـا و آقاى كارتر بيانات تندى نسبت به هم داشته ايد، شما وى را به عنوان بـزرگترين خطاكار حقوق بشر خوانده ايد (لوموند 17 اكتبر 1978) و وى شما را محكوم كرده است كه بيانات كنترل نشده اى از يك كشور خارجى صادر مى كنيد كه خشونت و حمام خـون را در ايـران تـشـويـق مـى كـنـد، ايـن چـيـزى اسـت كـه واقـعـا قـابل تعمق است و وى اميدوار است كه شما اين بيانات را پس از گذشتن از اين موسم حرام (محرم !!! دسامبر) متوقف كنيد (نقل از مصاحبه مطبوعاتى كارتر 13 دسامبر) روابط شما و پرزيدنت كارتر را چگونه ارزيابى مى كنيد؟
روابط خود را با ملت آمريكا چگونه ارزيابى مى كنيد؟
جواب : آيا كارتر واقعا مدافع حقوق بشر است يا اين شعارى است كه براى انتخاب شدن براى رئيس جمهورى آمريكا مطرح كرده است ؟ و يا شعارى است عليه چند زندانى شوروى ؟ آيـا او مـدافـع حـقـوق بشر است ؟ حال آنكه در ايران ، شاه دست نشانده خائن او حمام خون بـه راه انـداخـتـه اسـت و او شـاه را پـشـتـيبانى مى كند، آيا كشتار بيحد و حصر شاه را در سـراسـر ايـران نـمـى بـيـنـد و نـمى داند؟ لابد آقاى كارتر پشتيبانى از اين جنايتكاران تـاريـخ را كـه روى جـلادان تـاريـخ را سـفـيـد كـرده اسـت ، دفاع از حقوق بشر مى دانند. كـارتـر چـندى پيش گفت كه منافع آمريكا بر حقوق بشر مقدم است و ما كه مى گوئيم اين خـونـريـزى ها نباشد و شاه برود تا مردم سرنوشت خويش را به دست بگيرند حمام خون درست كرده ايم ؟ قضاوت آن با مردم جهان است . آيا وقت آن نرسيده است تا كارتر دست از حـمايت شاه بكشد و بيش از اين دستش رابه خون مردم بيگناه و بى پناه ايران آلوده نكند؟ مـن هـيـچ گـونه رابطه اى با آقاى كارتر ندارم و اصولا با هيچ رئيس جمهور و يا رئيس دولتـى رابـطـه نـدارم . مـن از مردم آمريكا مى خواهم كه هر چه زودتر به نفع مردم مظلوم ايـران اقـدام كـنـنـد و از آقاى كارتر و دولت آمريكا بخواهند تا از شاه پشتيبانى نكنند و افـكـار عـمـومـى جهان را عليه مردم آمريكا نشورانند. پشتيبانى دولت آمريكا از رژيم شاه بالمال به مصلحت مردم آمريكا نخواهد بود.
سؤ ال : آيا تجربه خاصى در زندگى شما وجود داشت كه شما به واسطه آن در صحنه سـيـاسـت داخـل شـديـد و تـمـايـل بـه قـبـول رهـبـرى پـيـدا كـرديـد؟ آيـا بـه عـنـوان سمبل مردم ايران بودن ، احساس نمى كنيد بار سنگينى بر دوش شما مى گذارد؟
جـواب : شـمـا چـون ديـن را از سـيـاسـت جـدا مـى دانـيـد خـيـال مـى كـنـيـد كـه وقـتـى يـك عـالم ديـنـى وارد مـسـائل سـيـاسـى مـى شـود، شـغـل اصـليـش ‍ را رهـا كـرده و كـار جـديـدى را شـروع كـرده اسـت و حـال ايـنـكـه ديـن اسـلام داراى مـسـائل عـبـادى و سـيـاسـى اسـت و مـسـائل سـيـاسـى آن بـيـش ‍ از مـسـائل عـبـادى آن اسـت . مـن جـنـايـات شـاه را در طـول سـلطـنـت دنبال مى كردم تا وقتى رسيد كه مى بايست بر عليه او آشكارا قيام كنم و مـبـارزات خـود را بـيـش از 15 سـال پـيـش آغاز كرده و هميشه خواست مردم را كه واژگونى دودمـان پـهـلوى و بـرچـيـدن نـظـام شـاهـنـشاهى و استقرار يك حكومت اسلامى است بدون هيچ گـونـه تـرديدى اعلام نمودم و اين قهرى است كه مردم چون خواست خود را در من مى ديدند به من رو آوردند.
سؤ ال : نظر حضرتعالى نسبت به جبهه ملى چيست ؟
جواب : من نظر مثبتى ندارم و نفى اش هم نكرده ام .
سـؤ ال : نـظـر حـضـرتـعـالى نـسـبـت بـه كـوشـشـى كـه بـخـتـيـار بـراى تشكيل دولت مى كند، چيست ؟
جواب : نظر من اين است كه بختيار هم توفيق پيدا نخواهد كرد.
سؤ ال : ولو اينكه موقتا هم باشد، شما تائيدش نخواهيد كرد؟
جواب : خير.
سـؤ ال : آيـا احـتـمـال ايـن مـطـلب وجـود دارد كـه اتـحـادى بـيـن مـذهـبـى ها و نظاميان براى سرنگونى او بوجود بيايد؟
جـواب : احـتـمـال هست ولى نميدانم تحقق پيدا كرده است يا خير. ولى آخر نظاميان به ما مى پيوندند.
سـؤ ال : در يـك حـكومت اسلامى آيا كسانى كه انتخاب مى شوند رهبران مذهبى خواهند بود؟ يـا هـر كـسـى در هـر حـال انـتـخـاب مـى شـود صرفنظر از اين كه وابستگى هاى مذهبى يا سياسى اش چه باشد؟
جـواب : اشـخـاص بـايـد امـين و مذهبى باشند و يا وجهه هاى مسلمى كه مذهبى هستند. اما غير مـسـلمـيـن ، اقـليت هاى مذهبى ، آنها عليحده خودشان آراء دارند و همانطور طبق آراء خود تعيين خواهند كرد.
سؤ ال : آيا براى بهايى ها در حكومت آينده آزادى هاى سياسى و مذهبى وجود دارد؟
جواب : آزادى براى افرادى كه مضر به حال مملكت هستند، داده نخواهد شد.
سؤ ال : آيا آزادى هايى براى مراسم مذهبى آنها داده خواهد شد؟ جواب : خير.
تاريخ : 7/10/57
مصاحبه اما خمينى با روزنامه (جمعه ، شنبه ، يكشنبه )  
سـؤ ال : مـمـكـن اسـت دربـاره زنـدگـى خـصـوصـى خـود از سال 63 به بعد توضيحى بدهيد؟
جواب : زندگى خصوصى من مثل زندگى خصوصى همه مردم عادى است . من طلبه اى هستم مثل ساير طلبه ها.
سـؤ ال : سـال هـاى عـمـر شـما كه دور از ايران بوديد، چگونه گذشت ؟ جواب : مدتى در تـركـيـه تـبـعـيـد بـودم (حـدود يـكـسـال ) و بـعـد بـه نـجـف تـبـعـيـد شـدم و چـهـارده سـال در عـراق بـودم و فـعـلا هـم آمـده ام ايـنـجـا. در ايـن مـدت عـلاوه بـر تـدريـس مسائل مذهبى ، هر چند گاهى مردم را از جنايات شاه به وسيله پيام و يا سخنرانى آگاه مى كردم . من در اين مدت يك لحظه ساكت نبوده ام .
سـؤ ال : چـگـونـه فـرانـسـه را بـه عـنـوان مـحـل اقـامـت خـود بـرگـزيديد؟ و چگونه اين محل (خانه خالى ) را براى اقامت برگزيديد؟
جـواب : اول قـصد داشتم از راه كويت به سوريه بروم . كويت با اينكه ويزا داشتم راهم نـداد و گـفـت احـسـاس خـطـر مـى كـند، حتى اجازه عبور تا فرودگاه را براى خود خطرناك خـوانـد، بـه هـمين جهت آمدم در كشورى كه اينچنين نباشد و اگر بتوانم در كشورى اسلامى به فعاليت هاى الهى خود ادامه دهم ، خواهم رفت . آمدن ما به اينجا علت خاصى ندارد.
سؤ ال : شرايط دولت فرانسه براى اقامت شما در اين كشور چه بود؟
جـواب : دولت فـرانـسـه هـيـچ گونه شرطى براى ماندن من نكرده است و من زير بار هيچ شـرطـى كـه بـه ضـرر مـلت ايـران بـاشـد نـمـى روم . بـله ، در اوائل آنان از مصاحبات من جلوگيرى كردند كه
آن هم رفع شد.
سؤ ال : برنامه روزانه زندگى شما چيست و چگونه است ؟
جـواب : بـيـشـتـر از 16 سـاعـت كـار مـيـكـنـم . در ايـنجا نوع كارم با نجف فرق كرده است . مصاحبات ، مذاكرات و گاهى سخنرانى ، خواندن گزارشاتى كه توسط عده اى تهيه مى شود، بررسى نامه ها و تلگرافاتى كه مى رسد و گاهى جواب به آنها كار روزانه ام را تقريبا تشكيل مى دهد.
سؤ ال : پيام خود را چگونه به ايران مى فرستيد؟
جواب : فعلا توسط تلفن و اشخاص .
سؤ ال : اين پيام ها چگونه به دست خبرنگاران مى رسد؟
جواب : اوضاع ايران به صورتى است كه نه تنها نظر خبرنگاران را جلب كرده ، بلكه نـظـر مـردم عـادى را هـم در هـمـه جـا جـلب كـرده اسـت . چـطـور مـى شـود كـه خـبـرنـگـارى مسائل ايران را دنبال كند و به اعلاميه ها دسترسى پيدا نكرده باشد.
سؤ ال : آيا به همه نامه هاى خود هر روز پاسخ مى دهيد؟
جواب : اگر لازم باشد جواب مى دهم .
سـؤ ال : آيـا شـمـا تـماس هائى با مردم شهر نوفل لوشاتو داريد كه بدانيد كه در اين شهر كوچك چه مى گذرد؟
جواب : بعضى از آنان به اينجا آمده اند.
سؤ ال : آيا فكر مى كنيد كه هرگز دوباره به ايران برگرديد؟
جواب : من هر گاه صلاح دانستم به ايران برمى گردم . براى من مكان مطرح نيست ، آنچه مـطـرح اسـت مـبـارزه بـر ضـد ظلم است . هر جا بهتر اين مبارزه صورت بگيرد، آنجا خواهم بود.
تاريخ : 8/10/57
فـــرمـــان امـــام خـــمـــيـــنـــى بـــه مـــهـــنـــدس بـــازرگـــان در مـودرحل و فصل مشكلات شركت نفت
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان
پس از اهداء سلام و تحيت ، به طورى كه مسبوق هستيد كارگران و كارمندان شركت نفت به مـنـظـور همكارى و همگامى با مبارزات ملت مسلمان ايران به منظور جلوگيرى از صدور نفت بـه خـارج دسـت بـه اعـتـصـاب زده انـد اما دولت غاصب و غيرقانونى نظامى با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب مى خواهد اين اعتصاب را به جهت ادامه غارت نفت بشكند و هـمـچـنـيـن در حـالى كه نفت و فرآورده هاى نفتى براى مصارف داخلى توليد مى شود و يا مـوجـود مـى بـاشد از پخش آن در داخل جلوگيرى نموده و سعى مى نمايد تا ايجاد فشار و ناراحتى هاى بيشترى را براى مردم بنمايد. براى مقابله با اين برنامه هاى دولت غاصب و تامين نيازهاى مردم در داخله ، تحقق شرائط زير لازم است :
1!!! نـظـاميان از مناطق و مراكز نفتى بيرون بروند و دخالتى در امور مربوطه ننمايند و از ايجاد هرگونه ارعاب در بين كاركنان خوددارى نمايند.
2!!! نـفـت و فـرآورده هاى نفتى فقط به اندازه مصرف داخلى توليد شود و از صدور نفت بـه خـارج تـا سـقـوط رژيـم غـيـر قـانـونـى فـعـلى بـه طـور كامل ممانعت به عمل آيد.

next page

fehrest page

back page