صحيفه نور جلد ۲
امام خميني رحمه الله عليه
- ۴ -
جناح ها بدون روحانيت يك شاهى ارزش ندارند
اين اشتباه هست كه بعض جناح ها از قرارى كه امروز به من كاغذ بعضى از آقايان رسيد
اينها ديگر از روحانيت صحبت نمى كنند، نمى فهمند اينها، اينها نمى دانند كه بى
روحانيت يك شاهى اينها ارزش ندارند. اگر چنانچه دست ناپاكى در كار نباشد و اينها را
وادار نكند به اينكه در نوشته هايى كه مى نويسند روحانيت را ساقط كنند و اگر مقصود
اين نباشد كه جناح ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بى فهمى باشد، بى
ادراكى باشد و هواى نفس باشد، اصلاح كنند خودشان را، تمام جناح ها با هم بشوند،
سازمان واحد باشد، يك حزب الهى در مقابل حزب رستاخيز، حزب خدا، حزب الله ، همه با
هم باشيد، همه باهم صحبت كنيد همه با هم قيام كنيد، همه با هم قعود كنيد. هر دسته
اى عليحده و آن براى خودش ، آن براى خودش ، غلط است امروز. روحانيين با آنها، آنها
با روحانيين ، دانشگاهى با شما شما با دانشگاهى ، بازارى با همه ، كارگر با همه .
مصيبت مشترك است ، همه با هم قيام كنيد
همه شما يك مصيبت داريد، همه گرفتار يك مصيبت هستيد. مصيبت ، مصيبت مشترك است . همه
مصيبت زده هستيم . يك امرى نيست كه اختصاص به روحانيت داشته باشد، اختصاص به احزاب
داشته باشد يا اختصاص به دانشگاهى داشته باشد. اين مطلبى نيست كه اختصاص داشته
باشد، اگر نفت را مى برند، نفت همه را دارند مى برند، اگر يك مشت آهنپاره بيخود
وارد مى كنند در مملكت ، براى همه هست اين مصيبت ، اگر مستشارهاى آمريكا را در
اينجا مى آورند، اين مصيبت براى همه هست ، براى يكى و دو تا نيست ، اگر پايگاه براى
آمريكا درست مى كنند، اين براى همه هست ، اگر خيانت به ما مى كنند، خيانت به ملت مى
كنند، خيانت به همه است . همه دست به دست بدهيد، عليحده هر كس براى خودش يك سازى
بزند، اين غلط است ، اين شكست است . بايد سازمان داده بشود به اين قيام با اين
نهضتى كه الان بالفعل موجود است ، بايد عقلاى قوم سرهاى قوم سازمان بدهند به اين ،
يعنى روابط پيدا بشود بين همه جناح ها، همه شهرستان ها بايد با هم روابط داشته
باشند، بايد، مجالس در روز واحد باشد. يكى از اقسام روابط كه من سابق مى خواستم در
قم ايجاد بكنم و نگذاشتند ايجاد بشود -
خداوند اصلاحشان كند انشاءالله من بنابر اين گذاشتم كه در تمام ايران ، يك روز
تعطيل ، يك روز اجتماع باشد، اجتماع اهل علم يعنى فرض كنيد روز شنبه يا شب شنبه
تهران يك اجتماع اهل علمى باشد، خراسان اجتماع اهل علمى باشد، فلان ده هم اجتماع
اهل علمى باشد، فلان جا هم چه باشد، اين يك سازمان بود، نگذاشتند، نفهميدند.
حالا آقايان بيدار بشويد، ملتفت باشيد، دشمن شما حالا هم قوى است ، حالا با چاقو
آمده به ميدان ، حالا با تانك آمده به ميدان حالا -
عرض بكنم كه با مسلسل آمده به ميدان ، لكن نترسيد از
اين مسلسل ها، مسلسل ها چيزى نيستند، شما حقيد، حق با شماست ، خداوند تعالى با
شماست ، سازمان بدهيد به اين ، نهضتى كه الان در ايران پيدا شده است ، روابط بايد
با هم باشد. آقايان علما با همه جناح ها، همه جناح ها با آقايان علما، همه ملت با
هم سازمان داشته باشد. سران قوم در يك وقت معين اجتماع داشته باشند با هم كه اگر يك
روزى يك كلمه اى فرض كنيد از يك جايى صادر شد، تمام با هم يك كلمه باشند، يك حركت
باشند اهالى ايران . مژده مى دهم به همه جناح هايى كه در ايران براى اسلام ، براى
احقاق حق قيام كردند كه (ان الصبح لقريب ) نزديك است انشاءالله .
براى رسيدن به پيروزى ، هواهاى نفسانى را بكشيد و همه با هم باشيد
شما پيروزيد انشاءالله اما به شرط اينكه عوامل مختلف در كار نباشد، به شرط اينكه
هواهاى نفسانى ، اين براى خودش بكشد و آن براى خودش بكشد، اين نباشد در كار. همه با
هم برادريم ، من يك طلبه هستم ، تو هم يك آقا هستى ، آن هم يك كاسب هست ، آن هم يك
دانشگاهى هست ، آن هم يك دكتر هست ، آن هم يك مهندس هست آن هم يك روشنفكر هست ، همه
ما با هم مصيبت واحده داريم ، همه با هم بايد بنشينيم و شيون كنيم .
خداوند انشاءالله به همه جناح ها توفيق بدهد، به همه سلامت بدهد. خداوند انشاءالله
قطع ايادى اجانب را از مملكت اسلامى بكند و از همه ممالك اسلامى بكند
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت
قيام مردم يزد
تاريخ : 29/2/57
بسم الله الرحمن الرحيم
براى جنايات پنجاه ساله دوره سياه پهلوى بايد در عزا باشيم
سلام و تحيت بر مومنين محترم يزد و ساير شهرهايى كه با خون خود بزرگداشت اربعين
خونين تبريز را گرامى داشتند. مع الاسف ما بايد در اربعينى بعد از اربعين بلكه در
اربعينات پنجاه ساله دوره سياه و عزاى اين ملت بزرگ ، در حوادثى كه در اين پنجاه
سال از اختناق و قتل و حبس و تبعيد و بالاتر از آن از ورشكستگى اخلاقى و فرهنگى به
دست اين دودمان نشاندار كه در عقب نگه داشتن و به فساد گراياندن و به فحشا كشاندن
نسل جوان ما نقش بزرگى داشتند و الحق ماموريت را خوب انجام دادند، در سوگ بنشينيم و
در هدر دادن مخازن زيرزمينى و از آن مهمتر مخازن روى زمينى كه نسل جوان است در عزا
باشيم . در كودتاى انگليس به دست رضاخان و آمريكا به دست محمد رضاخان در سوگ باشيم
واژه (ايرانى ) و (بيگانه ) در تعبير شاه
در منطق شاه و مزدوران وابسته اش ، اهالى محترم تبريز كه يكپارچه به پا خاستند و با
فرياد مرگ بر شاه زمين را لرزاندند تعدادى از بيگانگان بودند كه از خارج مرز به طور
قاچاق وارد شده بودند. و شما اهالى محترم يزد كه دلاورانه قيام نموديد و با تعطيل
عمومى و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمريكا را ديوانه تر كرديد معدودى هستيد كه
از آن طرف مرز به صورت غير قانونى وارد يزد شديد! اهالى ايران از شرق تا غرب و از
شمال تا جنوب كه يكپارچه از شاه متنفرند! اينان همگى به صورت قاچاق وارد ايران شده
اند! در اين منطق ، ايرانى خلاصه مى شود در شاه و دار و دسته اش و از مستشاران و
كارمندان آمريكايى و انگليسى و روسى و صهيونيستى غارتگران بين المللى كه اقتصاد
ايران را قبضه كرده اند.
تا برپايى حكومت عدالت گر اسلامى از پا نمى نشينيم
ما كه با اين منطق ها روبرو هستيم به خواست خداوند تعالى تا برچيده شدن بساط
ارتجاعى شاهنشاهى و برپا كردن حكومت عدالت گر اسلامى دست از مبارزه بر نمى داريم تا
حكومت دموكراسى به
معنى واقعى جايگزين ديكتاتورى ها و خونريزى ها شود. اكنون براى نيل به اين مقصد
عالى انسانى و اسلامى بر همه طبقات است كه يكدل و يكجهت به پا خيزند و با درك شرايط
زمانى و مكانى شعار دهند و از خواست هايى كه در نهايت اثبات نظام شاهنشاهى و زير پا
گذاشتن خون هاى به ناحق ريخته شده مردم اين مرز و بوم است احتراز كنند. و نقطه اصلى
همه جنايات را كه شخص شاه است نشان دهند و گرفتارى ملت را در اين حكومت ارتجاعى
گوشزد جهانيان كنند. سران قوم بايد ملت را در مسيرى كه يافته است و دشمن را شناخته
تا به قيام دست زده است ، هدايت و پشتيبانى كنند و در اين موقع بسيار حساس ملت را
از مسير انتخابيش با كجروى ها منحرف نكنند.
عذر تراشى و سكوت در پيشگاه ملت پذيرفته نيست
امروز ملت شجاع با يافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جويان خاتمه داده ،
راه عذرها منقطع شده و در پيشگاه ملت پذيرفته نيست و در پيشگاه مقدس حق تعالى هيچ
گاه پذيرفته نبوده است . آيا كسانى كه عذرتراشى مى كنند و مهر سكوت را نمى شكنند و
گاهى به سكوت توجيه مى كنند، مى دانند چه تحولاتى در شرف تكوين است ؟ روزنامه
اطلاعات شماره (15575) را ديده اند كه نوشته است در عريضه سپاس زرتشتيان در جواب
شاه آمده است كه جامعه زرتشتى سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آريامهر سپاسگزارى و حق
شناسى عميق در خود احساس مى كنند زيرا از زمانى كه پارسيان از ايران مهاجرت كردند،
هيچ كس ديگر تا اين حد در احيا و حفظ تاريخ ، مذهب و فرهنگ زرتشتيان از آنان حمايت
نكرده است ؟ توجه كرده اند كه تغيير تاريخ اسلام به تاريخ گبرها براى احياء زرتشتى
گرى و احياء مذهب و آتشكده آنها به رغم اسلام و براى سركوبى آن است ؟ آيا مطلع
هستند كه در يك مصاحبه اى در خارج گفته است مذهب در حكومت نقشى ندارد؟ اكنون با
اختناق همه جانبه و سلب آزادى به تمام ابعاد و فشارهاى توانفرسا، ايران بيدار در
آستانه يك انفجار عظيم است و به سرعت جلو مى رود.
دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامه قتل و چپاول در بلاد مختلف مثل جهرم و
اهواز و با دست زدن به خرابكارى و انفجار منازل آزاديخواهان و دزدى و ضرب و جرح
علنى افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مسلمان در كوه ها توسط گروه انتقام ساخته
شاه و بستن ماليات هاى كمرشكن به كسبه متعهد به انتقام شركت در اعتصاب همگانى ،
اجازه تنفس را هم از ايرانيان سلب كرده است
آرامش مردم بدون كناره گيرى شاه و انتقام از او خيالى است باطل
كسانى كه از حال اين ملت رنجديده در اين پنجاه سال آگاهند و به سرنوشت ايران علاقه
دارند از جميع طبقات ، از كارگر تا دهقان ، از دانشجويان قديم تا دانشگاهى ها، از
لشكرى تا كشورى بدانند به دست آوردن آزادى در بركنار شدن شاه و دودمان اوست كه دشمن
سرسخت ملت و نقطه اصلى بدبختى است و تصور آنكه بدون كنار رفتن و انتقام از او آرامش
ملتى كه همه چيزش به دست او به باد رفته است به او برگردد، خيالى است باطل .
از خداوند متعال وحدت كلمه مسلمين و خصوص ملت سربلند ايران را خواستار و قطع ايادى
اجانب و عمال آنها را اميدوارم
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
بيانات امام خمينى به مناسبت سالروز 15
خرداد
تاريخ : 10/3/57
بسم الله الرحمن الرحيم
تبعيت چنگيز و مغول از قانون ياسا
ايران يك مملكت نمونه است و من بعيد مى دانم كه در تمام ممالك دنيا يك مملكتى مثل
ايران و يك ملتى مثل ملت ايران مظلوم گمان ندارم باشد، حتى سابقه هم شايد كمتر
داشته باشد. در تاريخ هست كه چنگيز با آن طبع وحشيگرى و صحرايى كه داشته است ، با
آن خونريزى هايى كه كرده است تابع يك قانون بوده است كه به آن قانون مى گفتند (ياسا
نامه بزرگ ) و مغول ، چنگيز و ساير مغول تخلف از آن قانون نمى كردند، حتى تعبير
بعضى اين بوده است كه احترام آن قانون پيش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پيش
مسلمين بوده است ، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است . اين مغول و اين چنگيز
كه تابع يك قانونى بوده اند، ما ببينيم كه آيا در اين زمان در اين عصر كه ما واقع
هستيم ، اين رژيم ايران اين شاه ايران آيا تابع چه قانونى است ؟ آيا هيچ قانونى در
ايران حكومت دارد؟ احترام براى قانونى قايل هست ؟ اين رژيم و اين سركرده رژيم
احترامى براى طبقات ملت قايل هست ؟ ما حساب مى كنيم ، يكى يكى آن اندازه اى كه
مقتضى است ، يكى يكى حساب مى كنيم .
آيا رژيم ايران تابع قانون اسلام است ؟!
ببينيم كه آيا ايران و اين رژيم ايران تابع قانون اسلام است ؟ در سرتاسر تهران
مشروب فروشى ها بيشتر از كتاب فروشى هاست مى گويند و امن و آزاد و هر طور دلشان مى
خواهد آنها عمل مى كنند و اگر كسى تعرض به آنها بكند، آنها را تخطئه كنند، ظلم مى
كنند. كدام يكى از قوانين اسلام در ايران و در محيط رژيم ايران جارى است ؟ ظلم كه
در آيات قرآن و در احكام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است ، راجع به ظالمين
صحبت شده است ، ايران و رژيم ايران عدالت پروراست ؟ عدالت اجتماعى ؟ عدالت اسلامى ؟
خودشان را بازى مى دهند يا ملت را مى خواهند بازى بدهند؟ قرآن چه احترامى پيش شاه و
دارو دسته شاه دارد؟ احترام قرآن همين است كه از روى سالوس طبعش كنند و به مردم
بدهند براى اغفال ، نظير احترامى كه معاويه كرد و قرآن را بالاى نيزه كرد كه بياييد
با هم به قرآن عمل بكنيم . اينها به قرآن احترام قايل هستند؟ اينها به روحانيت
احترام قايل هستند؟ اسلام چقدر از روحانيت تجليل كرده و سفارش كرده ، اينها به
روحانيت ، براى
روحانيت احترام قايل هستند؟ براى مراجع اسلام احترام قايل هستند؟ چند روز پيش
ريختند منزل آقايان مراجع ، در و پنجره ها را شكستند، آدم كشتند، عربده كشيدند،
الان هم در منزل بعضى از آقايان هستند كماندوهاگفته مى شود كه هستند و مراقبند و
اينها را تحت نظر دارند. چه كرده اند آقايان كه اينطور مورد اهانت واقع شدند؟
آيا رژيم شاه به قانون اساسى عمل مى كند؟
اينها به قانون اساسى عمل مى كنند؟ چنگيز به ياسا عمل مى كرد و چنگيزى ها و مغول ها
عمل مى كردند. اين چنگيز عصر ما، اين مغول به قانون اساسى احترام قايل هستند؟ عمل
مى كنند به قانون اساسى ؟ انتخاباتشان روى موازين قانون است ؟ وكلايشان شرايط
قانونى دارند؟ مجلسشان يك مجلس روى موازين قانون است ؟ كدام يك از كارهاى اينها مى
شود گفت كه يك بوئى از قوانين دارد، چه قوانين شرعى و چه قوانين عرفى و اساسى ؟
آيا فرهنگ نزد رژيم معتبر است ؟!
فرهنگ پيش اينها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پيش اينها احترام دارد چرا اين مدارس
ايران تعطيل و نيمه تعطيل است و چرا استادهاى دانشگاه از درس گفتن كنار مى زنند
براى اين كه محيط دانشگاه را دولت نمى گذارد آرام باشد. چه كردند اين دانشجوها كه
بايد محروم باشند؟ چه احترامى اينها براى فرهنگ قائل هستند؟
آيا براى ارتش احترام قايلند؟!
چه احترامى از براى ارتش قايل هستند؟ اينها كه ارتش را به خيال خودشان ابزار دست
خودشان مى دانند چه احترامى براى ارتش قايل هستند؟ ارتشى كه در تحت اسارت مستشارهاى
آمريكا باشد، آنها را مصون كنند و اينها را تحت سيطره آنها قرار بدهند، اين چه
اهانتى است بر ارتش ايران ؟ چه ذلتى است از براى ارتش ايران ، از براى صاحب منصب
ها؟ چرا اين صاحب منصب ها اينقدر به ذلت تن دردهند؟ چه شده است كه بيدار نمى شوند و
كار اين آدم را زار نمى كنند و اين رافرستند به محلى كه بايد برود؟ اينها احترام
براى چى قائل هستند؟ به چه قانونى اينها عمل مى كنند؟ بيايند به قانون چنگيزى با ما
عمل بكنند، يك عنوانى توى كار باشد، يك قانونى توى كار باشد هرج و مرج الان ايران
با هرج و مرج دارد مى گذرد.
15 خرداد جنايتى به امر شخص شاه
15 خرداد نيامده ، از قبل از اينكه چندين روز مانده به 15 خرداد براى اينكه مبادا
در 15 خرداد يك چند نفرى ناله كنند و شكايت كنند از كشتارى كه در 15 خرداد شد، از
جناياتى كه با امر خود شاه ، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نيروها
بود براى كشتار مردم ، براى اينكه مبادا يك ناله اى بكنند مردم ، مبادا يك صحبتى
بكنند مردم ، قبل از اينكه حالا
15 خرداد بيايد مشغول گرفتن مردم هستند. الان تهران عده اى را گرفتند، قم عده زيادى
را گرفتند از طلاب ، از مردم ، حتى از جوان هاى كوچك ، بچه ها. هر كس را سراغ مى
گيرند، مى گويند مى گيرند اينها را و شهربانى قم را مى گويند ديگر جا ندارد از بس
كه جمعيت در آن هست ، انباشته شده است .
آزادى اعطايى شاه !!
اين چه وضعى است كه در ايران هست ؟ اين چه آزادى است كه اعطا فرموده اند آزادى را؟!
مگر آزادى اعطا شدنى است ؟! خود اين كلمه جرم است ، كلمه اينكه اعطا كرديم آزادى
را، اين جرم است آزادى مال مردم هست ، قانون آزادى داده ، خدا آزادى داده به مردم ،
اسلام آزادى داده ، قانون اساسى آزادى داده به مردم ، (اعطا كرديم ) چه غلطى است ؟
به تو چه كه اعطا بكنى ؟ تو چه كاره هستى اصلش ؟ (اعطا كرديم آزادى را بر مردم !!)
آزادى اعطايى اين است كه مى بينيم ، آزادى اعطايى كه آزادى حقيقتا نيست ، اين است
كه مى بينيد، براى اين است كه مردم را اغفال كنند.
همه گرفتارى ما از آمريكاست
اينها نشستند و يك دسته اى را - شايد يك
دسته اى را - درست كرده اند كه (اينهااز
دارو دسته خودشان هست ) گاهى وقت ها يك چيزى بنويسند، يك كلمه اى بنويسند و ابهام
كنند كه نه ، آزاد است ، قلم آزاد است ، قلم ها آزادند. البته در بين اينهايى كه مى
نويسند عده شريفى هستند از همه طبقات كه مى نويسند كه الان با همه خطراتى كه هست ،
هم در قم يك عده كثيرى از فضلا و از مدرسين (ايدهم الله ) هست كه مى نويسند فجايع
را و همه مطالب را تقريبا مى نويسند و منتشر مى كنند و امضا مى كنند و هم در جناح
هاى سياسى و حزبى است كه مى نويسند، منتشر مى كنند، مطالب را مى گويند، با جرات
مطالب را مى گويند ولو اينكه مورد اهانت و خطر واقع مى شوند. البته در اينها، در
بين اين جناح هاى به اصطلاح سياسى گاهى هم اشخاصى پيدا مى شوند و بعيد هم نيست كه
خود دارو دسته آنها باشند و مطلب راخواهند منحرف كنند از مجرم اصلى به اين پايين
ها، به دولت مثلا، آنها الان از خدا مى خواهند كه اينها هر چه مى گويند، از دولت
بگويند، اعليحضرت را كنار بگذارند، مجرم اساسى و اصلى را كنار بگذارند، هرچه مى
خواهند از دولت بگويند. يك وقتى كه ما مى خواستيم يك صحبتى بكنيم يك نفر را
فرستادند كه شما از آمريكايى ها صحبت نكنيد ولو از شاه هم بگوييد مانعى نيست . من
گفتم ما همه اشكالمان در آمريكايى هاست همه گرفتارى كه ما داريم از دست آمريكا
داريم ، ما آن مجرم اصلى را بگذاريم و برويم سراغ اينهايى كه تبع هستند و آلت
هستند؟! حالا در ايران البته مجرم دست دوم -
مجرم دست اول عبارت از آمريكاست ، مجر دست دوم عبارت از اين شاه است . ما حالا
گرفتار اين مجرمى كه دست دوم هست و ديگران هيچ ديگر و ديگران چيزى نيستند كه چيزى
باشند نه نخست وزيرش قابل ذكر است و نه وزرا و نه وكلا هيچ كدام اينها قابل ذكر
اصلا نيستند، خودش هم قابل ذكر نيست
لكن چه بكنيم گرفتار شديم . الان علماى ايران گرفتارند آقا، ملت ايران الان
گرفتارند نفس نمى گذارند بكشند، الان خيابان هاى ايران از كماندوها پر است از قرارى
كه براى ما نقل كردند. همين دو سه روز پيش از اين كسانى آمده بودند. كه كماندوها در
خانه آقايان هستند، در بين مردم هستند، قبل از اين هم مسلسل بود و تانك بود و از آن
حرفها، چه شده ؟ اين ملت چه كرده ؟ غير از اين است كه مى گويد بگذاريد ما هم نفس
بكشيم ؟
دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشينان !!
اين آقاى دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نكرده خود تهران را، اين محله هاى تهران را
آنطورى كه آقايان نوشته اند چهل و چند منطقه هست كه در اين چهل و چند منطقه اين
زاغه نشين ها، اين چادر نشين ها، اينهايى كه خانه ندارند اصلا يا زير زمين يك
سوراخى پيدا كرده اند و بيچاره ها مثل حيوانات زندگى مى كنند يا يك چادرى درست كرده
اند، مناطق زيادى چهل و چند منطقه را اسم بردند، محلشان را ذكر كردند، الان پيش من
است صورتش ، اين آقاى تمدن بزرگ نگاه نكرده است به اين تهران كه جهل و چند منطقه
بيچاره محرومند از همه چيزهايى كه آثار تمدن است ، آب ندارند، برق ندارند، هيچ
ندارند، هيچ چيز ندارند بيچاره ها، اينها را از دهات بيرون كرده اند و اراضى دهات
را گرفتند براى خودشان و اينها آمده اند در تهران . تهرانش اينطور است كه چهل و چند
منطقه ، اينها از چادرنشين ها و زاغه نشين هايى كه با فلاكت ، با زحمت دارند زندگى
مى كنند، با بيچارگى دارند زندگى مى كنند نوشته است كه اينها وقتى آب براى خودشان
مى خواهند تهيه كنند، از يك محلى كه محل خودشان قريب صد پله يا بيشتر تا محل آب هست
اين زن هاى بيچاره بايد بيايند سر آن فشارى آب بردارند كوزه را از اين پله ها شما
فكر كنيد زمستان ايران را از اين پله ها بايد پايين بروند، چقدر زمين مى خورند،
چقدر بيچارگى مى كشند تا يك خرده اى آب ببرند براى بچه هايشان ، اين آقاى تمدن بزرگ
كجاست كه اينها را ببيند؟ اينها را نمى داند يا چشم هايش را هم مى گذارد كه نداند؟
همين دو سه روز، همين سه چهار روز پيش از اين در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسى هايش
را كرده و بعد هم آمده براى اين بيچاره هايى كه خودشان جمع كردند آنجا يك عده اى
بيچاره را، نطق كرده تمدن بزرگ گفته ، ما بعد از چند سال ديگر به كجا خواهيم رسيد و
در بين فرمايشاتشان فرموده اند كه بعد از چند سال ديگر جمعيت ايران 65 ميليون نفر
مى شود و نفت هم نيست . آقا نفت را چه كسى دارد از بين مى برد؟ هى مى گويد نفت نيست
، نفت هست تو دارى نفت را از بين مى برى ، تو دارى نفت را به حلقوم آمريكا و ديگران
مى كنى ، نه اينكه نفت نيست . ما مخازن زياد داريم ، شما داريد اين مخازن را از دست
مى دهيد تا بعد از چند سال ديگر نفتش از بين برود و مردم بيچاره بشوند، بعد ايشان
مى خواهند از انرژى خورشيد استفاده كنند، آقا چرا؟ اين حرف ها چيست مى زنى آخر
خجالت بكش ، تو از انرژى خورشيد مى خواهى استفاده كنى ؟! بعدها ديگر استفاده از نفت
لازم نيست ؟! ما از جاهاى ديگر استفاده مى كنيم ؟! آخر اين حرف ها را براى چه كسى
مى زنى ؟
خوب پس بگو ديگر در راديو نگويند اينها را،براى همان رعيت ها بگويند ديگر در راديو
نگويند كه مرم بشنوند، حتى نجف هم بشنود اين را، اروپا هم بشنوند اين را بخندد. اين
زاغه نشين هاى ما كه در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پيش ما آوردند، الان
موجود است پيش من مناطقش با اسم و رسم ، تهران و از حضرت عبدالعظيم تا شميران گرفته
، اين حومه همه اش تهران هست ، جاهاى ديگر از تهران بدتر است جاهاى ديگر هست كه
بعضى از آقايان كه آمدند پيش من ، بعضى از محترمين تجار كه آمدند پيش من گفتند:
اجازه بدهيد كه ما اين سهم امامى كه بدهكار هستيم از خودمان هم رويش بگذاريم يك آب
انبار درست كنيم براى اين بيچاره ها كه زن هايشان بايد از يك فرسخى (ظاهرا تعبيرش
اين بود) آب بروند پيدا كنند بياورند براى خانه شان و بچه شايشان را سيراب كنند) ما
هم اجازه داديم ، و آب انبار را درست كردند يا نكردند من ديگر نمى دانم . همه مناطق
اينطور است . شما خيال مى كنيد كه بله ، يك عده وابسته و عرض مى كنم پيوسته اى هست
در تهران كه يك سروصدا و يك شلوغى و چيزهايى هست از خارج و داخل و اينها، اينها را
وقتى بعضى غافل ها مى روند مى بينند خيال مى كنند كه ايران آباد است . ديگر
الحمدلله همه اتومبيل دارند، همه پارك دارند همه چه . آقا اينها دارودسته خود همين
اينها هستند و آن چپاولگرهايى كه دارند مردم را غارت كنند، چه وقت مردم عادى اينطور
هستند؟ زاغه نشين ها را برويد ببينيد، چادر نشين ها را برويد ببينيد، برويد جنوب
شهر را ببينيد، حتى شمال شهر اينطور هست ، در خيابان آيزنهاور هم يكى از مناطقى است
كه چادرنشين يا زاغه نشين دارد و برويد نگاه كنيد اينها را، بعد بگوييد كه ترقى
كرده است و ما نزديكيم كه به دروازه تمدن بزرگ برسيم و خير همين روزها ديگر جشنش هم
خواهيم گرفت !! اين از اين طرف ، اين زاغه نشين هاى ما و اين بدبخت هايى كه در
ايران هست .
ملى كردن ، وسيله اى براى غارت ذخاير ايران
از آن طرف با اسم ملى كردن جنگل ها، ملى كردن مراتع ، ملى كردن آب ها، ملى كردن
رودخانهاها، آب هاى زير زمينى ، تمام جاهاى خوب را به شركت هاى بزرگ آمريكايى يا
صهيونيستى يا انگليسى دادند دشت هايى كه براى مراتع جورى بوده است كه نوشتند (الان
نوشته اش پيش من است ) نوشتند كه وقتى كه شوهر ملكه انگلستان آمد، رفت از دشت ارژن
، فقط از دور ملاحظه كرد آنجا را و گفت كه بهترين جايى است كه در دنيا هست ، بهترين
مرتع است از براى دامپرورى هر جور دامى ، اينها ملى كردند و بعد هم به انگليسى ها
دادند و الان هم آن طور كه به من نوشتند الان نوشته موجود است ملكه انگلستان با يك
عده از ثروتمندهاى آنجا و شركت هاى آنجا اينجا را دارند چه كنند براى دامپرورى كه
گوشت درست كنند، حالا براى خارج درست كنند يا به ما هم يك مقدارش را بدهند خدا مى
داند. دشت عمران كه اطراف قزوين است مى گويند بهترين جاست از براى زراعت ، تمام
مردم آنجا را از آنجا كوچ دادند و آوردند بيرون مى دادند دست يهودى ها، به اروپا،
دادند دست آنها، آنها الان دارند آنجا استفاده مى كنند، شركت هاى آمريكايى و
صهيونيستى دارند در آنجا بهره بردارى مى كنند و اين زمين هايى كه بهترين زمين هاست
از براى كشت و زرع در دست آنهاست و اين ملت بيچاره گرسنه مانده است ، بيچاره مانده
است و
نمى داند چه بكند.اين تمدن بزرگ ماست !! مردم نان ندارند بخورند آقا مى فرمايند
(تمدن ! ما در تمدن بزرگ ! شما را به تمدن بزرگ برسانيم ) دشت مغان از دشت هايى است
كه باز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند و دامدارها از بين رفتند، اين را هم دادند
دست يك دسته ديگرى . اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختن آن است و يك ميليارد
و دويست ميليون دلار يا تومان هم خرج كردند براى كانالى كه آب برساند به آنجا، اين
هم در تقديم اعليحضرت است و دارو دسته ايشان . صدوپنجاه روستا از بين رفت ، اينها
را از بين بردند و اينجاها را ملى كردند يعنى براى همه ملت لكن مال خود اعليحضرت و
دارو دسته ايشان . اينها چيزهايى است كه نوشتند و گفتند شواهد هست در آن .
15 خرداد بايد سرلوحه قضايا و مبدا تفكر باشد
ما يك چنين زندگى اى داريم ، ما يك چنين تمدن بزرگى داريم كه قبل از آمدن 15 خرداد
جوان هاى ما را مى گيرند حبس مى كنند، قانون جنگل هم معلوم نيست اين جور باشد، مغول
هم كه اين جور نبوده ، حال اينكه آنها هم ياسا داشتند، قانون داشتند، به چه قانونى
بايد گرفت فلان را، به چه قانونى بايد كشت فلان را، به چه قانونى بايد چه كرد. شما
كه مردم را مى كشيد، بى قانون مى رويد منزل علماى اسلام ، تا يك كسى بلند مى شود كه
ما كارى نكرديم بعد مرديكه مى زند، مى كشد يكى هم نيست كه بگويد چرا؟ 15 خردادى كه
- جناياتى كه اين مرد در 15 خرداد كرد معلوم نيست در تاريخ نظيرش اتفاق
افتاده باشد - الانادر
- كه مردم بيگناه را همين طور درو
كردند، اشخاصى كه ديده بودند مى گفتند، مى گفتند كه همين طور مى آمدند، اين كاميون
ها مى آمدند، اين زره پوش ها همين طور مردم را درو مى كردند و مى ريختند توى خيابان
ها. اين 15 خرداد را نمى گذارند يك كسى آه بكشد براى آن ، لكن ملت ايران نبايد اين
15 خرداد را از ياد ببرند، خوب 15 خرداد بايد زنده بماند، يك جنايتى است كم آثارش
بايد محو نشود. حالا بحمدالله به دست خودشان يكقدرى دارد زنده مى شود براى اينكه
همين جلوگيرى و همين آدم گيرى و همين ها زنده مى كند 15 خرداد را. ملت ايران نبايد
15 خرداد را از ياد ببرند و نبايد هيچ يك از جناياتى كه از 15 خرداد به اين طرف شده
است و جلوترش به دست پدر اين شده است نبايد ملت ايران آنها را از ياد ببرد، اينها
بايد سرلوحه قضاياى آنها باشد براى اينكه مبدا تفكر باشد، بايد سران قوم تفكر كنند
در اين امور، 15 خرداد را بايد حفظش كنند، مى توانند با جاروجنجال و هياهو و
تظاهرات ، نمى توانند با مقاومت منفى و بيرون نيامدن از منازل ، اگر مى بينند كه
اينها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان هاى اينها را مى خواهند بكشند، در منازل
بمانند، يك جور تنفر است از اين رژيم و از اين آدم اعتراضا در منزل بمانند، اگر مى
توانند تظاهر كنند اما از ياد نبايد برود، بايد اين زنده باشد و انشاءالله از ياد
هم نمى رود.
حفظ وحدت كلمه يك تكليف الهى است
دنبال اين مطلب آن چيزى كه مهم است اين است كه بايد تمام جناح ها تمام جناح هايى كه
در ايران هست ، از جناح مرجعيت و علميت تا جناح ارتش ، تا جناح بازارى ، تا
فرهنگستانى ، تا دبيرستانى ، تا دانشگاهى ، تا بيابان نشين ها، تا كوخ نشين ها،
تمام اينها بايد تفكر كنند و مورد تفكر خودشان قرار بدهند و سران قوم بايد روابط
داشته باشند باهم متفرق نبايد باشند. امروز روزى نيست كه شماها با تفرقه كار انجام
بدهيد، اگر چنانچه تفرقه داشته باشيد تا آخر همين هستيد و از همين بدتر. تكليف است
، تكليف الهى است ، بايد با هم باشيد، بايد اين جناح ها روابط زيرزمينى با هم داشته
باشند بزرگانشان ، بايد آشكارا نباشند، زير زمينى باشد روابطشان اما روابط داشته
باشند كه اگر يك وقتى بناشد صحبت كنند، همه صحبت كنند، اگر يك وقتى بنا شد كه چنين
كنند، همه چنين كنند، اگر يك وقتى بناشد ساكت باشند، همه ساكت باشند، دست واحد
باشند، نه متفرقات . كه يكى حزب بخواهد درست كند، آن يكى مثلا فرض كنيد چه درست
كند، اين صحيح نيست ، ما همه بايد يد واحد باشيم . مسلمين بايد يد واحد باشند، اگر
مسلمين يد واحد باشند كسى نمى تواند مقابل اين جمعيت قيام كند، هيچ غلطى نمى توانند
بكنند، نه اينها ممالك ديگر هم غلطى نمى توانند بكنند اگر اينها يد واحد باشند.
همه مكلفيم كه بر ضد شاه قيام كنيم
لكن آنها تفرقه مى اندازند و ما هم باور مى كنيم ، بايد اين باورها را كنار گذاشت ،
بايد اين ظاهر الصلاح بودن اينها را كنار گذاشت ، بايد اين سالوسى كه هر سال يك
دفعه يا دو دفعه به مشهد مى رود و مقابل حضرت مى ايستد و (بايد ديد حضرت چه مى گويد
به اين آدم . خدا مى داند اگر حضرت زنده بود از را راهش نمى داد. مگر مى شود اين
فاسد فاجر را حضرت رضا راه بدهد؟ يك آدم قاتل جانى را راه بدهد؟ لكن حالا ايشان كه
نيستند) يك آخوندى هم مى برند تعريف مى كند و هياهو مى كند و اينهاكه مردم همه به
اعليحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در يك جاى ديگر ببين چه كرده . چه حرف
هائى !.
بايد روابط باشد، بايد كارهاى شما روى روابط و ضوابط باشد، بايد روى يك برنامه باشد
كارهاى مسلمين ، بايد احزاب با هم دست به هم بدهند، اين حزب كذا و آن حزب كذا، هر
كه براى خودش كار بكند، نباشد، بايد انگشت روى جانى بگذارند اگر مى شود به صراحت ،
اگر نمى شود با تلويح و اگر هم نمى شود جنايت را به كسى ديگر متوجه نكنند، همين
بگويند جنايت هست . (دولت اين كار را كرده ) دولت چيست ؟ (شهربانى اين كار را كرده
) شهربانى چيست بيچاره ؟ همين ديروز، پريروز، ديروز بود كه بعضى آقايان آمده بودند
گفتند كه 17 نفر از اينهائى (حالا صاحب منصب بودند يا كسان ديگرى ) كه آوردند به قم
براى جنايت ، 17 نفرشان قايم شدند و از قرار مذكور اين گردشى كه كردند در قم وتفتيش
كه از همه جا كردند از براى پيدا كردن اين مسلحين بوده است ، اينها با اسلحه قايم
شدند. الان در ارتش هم همين طور است شما خيال مى كنيد ارتش دل خوشى
دارد از اينها؟ كسى كه زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمريكايى ، مستشار
آمريكايى كه همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچاره ها همه در تحت فشار باشند اينها
دل خوش دارند؟ مگر اصلا غيرتمند نباشند والا اگر كسى غيرتمند باشد دل خوش نمى تواند
داشته باشد، نبايد اينها هم ساكت باشند، اينها هم روابط بايد داشته باشند، بين
احزاب و لشكرى ها، بين لشكرى ها و روحانيون همه بايد با هم روابط داشته باشند و
نقشه بكشند براى زوال اين آدم . ملت اسلام و ملت ايران با اين آدم آشتى نخواهد كرد،
اگر يك كسى بگويد آشتى ، اين خائن است آشتى نخواهد كرد با اين ، نه هيچ ملائى آشتى
با اين مى كند و نه هيچ كافرى آشتى مى كند و نه هيچ مسلمانى آشتى مى كند، راه آشتى
نمانده است ، خوب چه راهى گذاشتند براى اين ؟ اينهمه جوان هاى ما را كشتند، باز هم
آشتى ؟ اينهمه به مقدسات ما توهين كردند، باز هم آشتى ؟ آشتى چيست ؟ ما آشتى نداريم
، دروغ نسبت مى دهند به آقايان عظام دروغ نسبت مى دهند، كسى آشتى ندارد با آنها و
امكان ندارد يك همچو چيزى . يك ملتى كه همه چيزش به باد رفته است ، حيثيت و جهات
معنوى و ماديش به باد رفته است و همه را آين آدم به باد داده است ، خوب چطور آشتى
بكند با اين ؟ همان طورى كه يكى از بزرگان سياسيون گفته است كه يكى از دو راه دارند
مسلمين ، ايرانى ها، يا آزادى يا بودن اين ، يا بايد اختيار كنند بودن اين را و
همين طور تا آخر تحت فشار باشند و يا بايد اختيار كنند آزادى را و اين را بيرونش
كنند و چون آزادى را حتما خواهند اختيار كرد پس اين را حتما انشاءالله خواهند
بيرون كرد. تكليف هست آقا براى همه ما -
يك چيزى نيست كه تكليف است ، تكليف الهى است ، يك ملتى همه چيزش را دارد از دست مى
دهد و از دست داده است ، اهتمام به امور مسلمين از اوجب واجبات است ، بايد شما محكم
به اين امر باشيد والا (فليس بمسلم ). اين از امورى است كه لازم است بر همه ما، همه
مكلفيم كه اين كيان اسلام را در ايران حفظ كنيم . اين آدم نه با اسلام خوب است و نه
با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است ، كسى كه با اسلام آشنايى داشته باشد اين
طور، جسارت ها نمى كند. ما همه مكلفيم كه برضد اين قيام كنيم ، قيام قلمى قيام قولى
، هر وقت هم شد قيام به سلاح ، هر وقت ، وقت پيدا كرديم اول كسى كه سلاح را به دوشش
بگيرد خود منم اگر توانستم ، هر وقت هم نتوانستم حرف مى زنم ، صحبت مى كنم
همه حيثيات ايران يك حيثيت انگلى است
بعد از اينكه همه اين چيزها، همه مراتع ما را از بين بردند (قريب 40 هزار نوشته است
) قريب 40 هزار قنات خشك شده است در ايران براى اينكه اين سدها را كه بستند يا چه
كردند، اين قنات ها خشك شده است و قهرا وقتى قنات ها خشك شد زراعت نمى شود، وقتى
زراعت نشد مردمش كوچ مى كنند و مى آيند به فقر و فلاكت در تهران يا در يك شهر ديگرى
و تعمد در اين كار هست كه مردم را جمع كنند در شهرها كه مبادا در دهات مخالفت شروع
بشود و دهات مشكل است مهارش . آنهايى كه يك نحو شم سياسى دارند، مى گويند مساءله
اين است كه مى خواهند كوچ بدهند دهاتى ها را، كوهستانى ها را، بختيارى ها را كه در
كوهستان هستند- عرض مى كنم كه بلوچ ها
كه در صحرا
و كوهستانها هستند، اينها را مى خواهند كوچ بدهند به شهرها تا بتوانند كنترل كنند
اينها را يعنى هر وقت اينها بخواهد صدايشان درآيد با توپ و تانك بتوانند اينها را
كنترل كنند، اما اگر چنانچه در جاهاى مرتفعات باشند اينجا نمى شود كنترل كرد، يك
وقت مى بينى تمام قشرها برخلاف قيام مى كنند و آن وقت سرايت مى كند به همه جا. حالا
يا اين است نكته اش ، يا نكته (استفاده ) است كه همه را به دست چپاولگرهاى شرق و
غرب بدهند. هر چه هست الان وضع ايران يك وضعى است كه نظير نداشته است يعنى اگر از
حيث جنايات ، آدمكشى و اينها نظير داشته از حيث اين جور منافع ايران را به باد دادن
، شما نمى توانيد نظير برايش پيدا كنيد در اعصار سابق برسيم تا هر جا مى خواهيد جلو
برويد، يك همچو موردى كه تمام مراتع خوب ايران را به غير داده باشند و به شركت هاى
خارجى داده باشند، تمام شيلات ما را، شيلات ايران را، هم طرف جنوبش را، هم طرف
شمالش را از دست مردم گرفته اند و شركت هاى خارجى دارند اداره مى كنند، اينجا نوشته
است هفت هزار نفر در شمال كشته شده است تا شيلات را دولت ملى كرده به اصطلاح خودش و
ضبط كرده و داده دست شركت هاى بزرگ . آن نفت ما، آن ماهيگيرى ، شيلات ما، آن مراتع
ما، آن جنگل هاى غنى ما، جنگل ها را شما خيال كرديد ملى كردند يعنى به نفع ملت .
اين لفظ است ، ملى كردن مثل همان دروازه تمدنى است كه مى گويد، اين هم يك لفظى است
كه القاء مى كنند، واقعيت ندارد. بعضى از جنگل هاى بسيار خوبى كه چوبش براى همه چيز
خوب است به يك شركت رومانى دادند و آنها دارند مى خورند. ايشان در اين نطقش گفته
بود كه سابقا پيش از اين ، يك چند سال پيش از اين ايران بين دو منطقه روس و انگليس
تقسيم شده بود و ما آمديم و چه ، آخر اين حرف ها من نمى فهمم چطور او شعورش نمى
رسد، يا مى رسد و مى خواهد اين چند نفر را اغفال كند؟ پس چرا در راديو مى گويد؟ ما
ايران را نجات داديم از اين دو منطقه اى ؟ خوب شما چطور ايران را نجات داديد؟ شما
كه الان مراتعتان را يك مقدارش را خانم انگليسى با دارودسته اش دارد مى خورد، يك
مقدارش را هم كه آمريكا و صهيونيست ها دارند مى خورند، يك مقدارش هم كه خودتان و
بچه ها و زاد و ولدتان داريد مى خوريد، اين چه ملى شدنى است ؟ اين چه نجاتى است كه
ما همه منافع مملكتمان را بايد به آنها بدهيم و خودمان خدمتگزار باشيم براى آنها
باز؟ ملت ما بايد خدمت كنند و همه منافع خودشان را منافعى كه از دستشان پيدا مى
شود، از هوششان پيدا مى شود، از هوششان پيدا مى شود تسليم آنها بكنند؟ (ما نجات
داديم ايران را، كجا نجات داديد ايران را؟ شما ايران را به باد داديد تا آخر، شما
فرهنگ ايران را بكلى از بين برده ايد. ما اگر يك طبيبى حالا بخواهيم بايد برويم به
انگلستان ، هر چند روز يك نفر راه مى افتد مى رود انگلستان براى معالجه ، خوب اگر
ما طبيب داشتيم چرا انگلستان مى رفتيم ؟ شما دانشگاه را از بين برده ايد، الان ما
دانشگاه نداريم ، يك صورتى است و نمى گذاريد هم حتى اين صورت محفوظ بماند، چه بكنند
بيچاره دانشجوها؟ آن استادان دانشگاه چه بكنند از دست اين هيولا؟ همه حيثيات ايرانى
يك حيثيت انگلى است ، تمام حيثيت ايران را اين آدم به باد داده و انگل كرده ، آنقدر
كه شده استفاده بشود داده به شركت هاى بزرگ و يك قدرى هم با اجازه آنها خودش و دارو
دسته اش خورده اند و اين بيچاره هايى كه در روستاها بودند و به قول خودش
دهقان ما درست كرديم ، دهقان هاى بيچاره را از آنجاها كوچ دادند آوردند، اين
چادرنشين هاى اطراف تهران و آن زاغه نشين هاى اطراف تهران اين همين بيچاره دهقانى
هايى بودند كه دامدارى مى كردند و براى مملكت ايران پشم و روغن و-
نمى دانم گوشت تهيه مى كردند، همه اينها از بين رفت حالا بايد همه از خارج بيايد،
گوشتش از خارج بيايد و گندمش از خارج بيايد چه كشاورزى ما را به كلى از بين برده
است ، فرهنگ ما را از بين برده ، ارتش ما را از بين برده ، حيثيت ارتش ما را از بين
برده ، روحانيت ما را خيال دارد از بين ببرد و موفق نخواهد شد انشاءالله .
متفق الكلمه خواستار رفتن شاه باشيد كه تخلف از اين امر خيانت به اسلام است
الان تكليف است ، همه ما مسلمين ، وحدت كلمه و اول كه : اين نباشد ما بعد خودمان
درست مى كنيم ) در راس همه كلمات كه همه متفق الكلمه بايد باشند و اگر كسى تخلف
كند، به اسلام خيانت كرده ، اين است كه اين نبايد باشد. اگر شما در نوشته يك حزبى
ديديد كه از آن بيرون مى آيد كه ما قانون اساسى مى خواهيم ، بطور مطلق اين را گفتن
، معنايش اين است كه ايشان (شاه ) بايد باشد اين خيانت است ، بايد آنهايى هم كه مى
گويند قانون اساسى و حقوق بشر، بگويند قانون اساسى بعد از اصلاح اين موادى كه با سر
نيزه درست شده است . ما شاهد قضيه بوديم كه اين موادى كه درست شد و اينها را به اين
سلطنت منحوسه رساند با سرنيزه بود، با سر نيزه رضاخان بود نه اينكه مردم يك مجلس
درست كردند و يك چيزى خود مردم اختيارى نداشتند، سر نيزه اين كارها را كرد. اين
مواد، موادى است كه مقبول ملت نيست و اين موادى كه حكومت اينها را تثبيت كرده بايد
از بين برود. قانون اساسى با متمم قانون اساسى ، با اصلاحاتى كه متمم قانون اساسى
كرده ما هم حرفى نداريم اما با اصلاحاتش . آن كسى كه بگويد قانون اساسى و تعقيب
نكند اين معنا را كه بايد اصلاح بشود (ولو به طور ابهام كه پس از اصلاح )، اين آدم
بدانيد كه اين مشى صحيحى ندارد يا ملتفت نيست ، حالا من كه مى گويم ، ملتفت بايد
بشود.
ما همه موظفيم كه روابط داشته باشيم ، بين ما و خارج ، بين جناح هاى داخل و جناح
هاى خارجى ، بين علماى اسلام با ساير علما، علماى مراكز با ساير علماى بلاد، بنى
علماى اسلام با احزاب . روزى نيست كه حزب عليحده باشد و عالم عليحده ، حزب خودش هيچ
كار ازآيد، عالم احتياج دارد كه احزاب باشند در كار، اين دو طايفه هستند كه مسلمين
را بايد باهم ، مسلمين ايران را بايد با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته
باشند و با صاحب منصبان هم باز روابط داشته باشند، ايجاد روابط بايد باشد با صاحب
منصب هايى كه شرافتشان از دست نرفته و شريف هستند، زياد است باز بين اينها، زياد
است كه خون دل مى خورند بيچاره ها از اين گرفتارى و آنها هم بايد روابط داشته باشند
تا يك روزى كه بشود قيام بشود و با قيام ، اين آدم نباشد انشاءالله ، حكومت اسلامى
باشد انشاءالله احكام اسلام جريان پيدا كند. الان كه از احكام اسلام در ايران خبرى
نيست طلاقش مطابق احكام اسلام است ؟ نكاحش مطابق اسلام است ؟ معاملاتش مطابق
احكام اسلام است ؟ چه چيزش اسلام است ؟ همين من مى روم زيارت حضرت رضا، درست مى شود
با اين ؟! يك رياكارى كار را درست مى كند؟!مردم ديگر گول مى خورند از تو؟!
خداوند انشاءالله ايرانى ها را بيدار كند و از اين بيدارتر، حوزه هاى دينى را حفظ
كند، حوزه هاى اسلامى را حفظ كند. خداوند انشاءالله دست اجانب را از اين مملكت
كوتاه كندد، همه ممالك اسلامى را با هم متحد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
بسم الله الرحمن الرحيم
تقدير از رشادت هاى مردم در تظاهرات خونبار
باز هم براى چندمين بار بايد در سوك چهلم مقتولين قم و ديگر شهرها بنشينيم ، باز هم
بايد با مادران و زنانى كه عزيزان خود را از دست داده اند و با تظاهرات شجاعانه خود
رژيم شاه را محكوم كرده اند در عزا باشيم ، باز هم بايد شاهد كشتار و ضرب و جرح
دانشجويان و طلاب عزيز و خراب كردن مدرسه هاى علميه و دانشگاه ها و بيرون كردن آنها
از مدارس و كوى دانشگاه باشيم ، باز هم دست جنايتكار شاه از آستين مشتى مامور
ناآگاه بيرون آمد و ملت مسلم ايران و خصوص دليران اسلام دوست قم را در عزاى
عزيزانشان كه مردانه در راه اسلام و سرنگونى رژيم ستمكار پهلوى قيام كردند نشاند.
بايد به پيروى از رسول اكرم همه چيزمان را فدا كنيم تا پرچم توحيد برقرار ماند
ما سوگمندانه و مفتخرانه عزيزانى را در راه هدف كه واژگونى رژيم طاغوتى و بر
پاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است فدا كرديم و اين درست راه اسلام و برنامه مسلمين
راستين در صدر اسلام بوده و در طول تاريخ خواهد بود (ولكم
فى رسول الله اسوة حسنه ) پيغمبر بزرگ
اسلام همه چيزش را فداى اسلام كرد تاپرچم توحيد را به اهتزاز در آورد و ما به حكم
پيروى از آن بزرگوار بايد همه چيزمان را فدا كنيم تا پرچم توحيد بر قرار ماند.
شاه در لب پرتگاه است
اكنون شاه در لب پرتگاه واقع است ، از يك طرف مواجه است با قدرت لايزال ملت شجاع
ايران كه با تمام وجود براى آزادى خود قيام كرده و تا برچيده شدن بساط ستمكارى او
نخواهد نشست و از طرفى با انعكاس جنايات و جرايمش در وسايل تبليغاتى دنيا خوف آن
دارد اربابان از او روى برگردانند و از طرفى مواجه است با پوسيدگى و فروريختگى در
متن رژيم و رسوايى انقلاب آمريكايى و افتضاح حزب فرمايشى و از طرفى با نارضايتى
افراد شرافتمند لشگرى و كشورى كه از كشتارها و وابستگى ها به جان آمده اند.
ملت ايران ديگر اغفال نخواهد شد و مجرم اصلى را از ياد نخواهد برد
در اين امواج متلاطم غيرتمندانه به تلاش و فريب هاى تازه اى دست زده است ، گاهى مى
خواهد خود را از جناياتى كه در طول سلطنت غير قانونيش انجام داده بيخبر جلوه دهد و
تمام آنچه بر ملت و كشور گذشته است به گردن ديگران اندازد و عمال او از راه مطبوعات
و دستگاه هاى تبليغاتى براى تحقق آن سخت در تكاپو هستند، تغيير مهره هاى اخير از
اين قماش است غافل از اينكه با تغيير ابزار خيانت كه جز آلتى در دست جانى اصلى
نيستند، ملت هوشمند ايران اغفال نخواهد شد و مجرم اصلى را از ياد نخواهد برد و اين
مهره بازى ها را نخواهد پذيرفت .
افترا به وطنخواهان و طرح خط كمونيسم توسط شاه
و گاهى با اسلحه كهنه افترا و فريب ، مخالفين خود را اشخاصى معرفى مى كند كه
ميخواهند ايران را تجزيه كنند يا تحت نفوذ اجانب قرار دهند. همه آگاهند كه مخالفان
او تنها اقشار وطنخواهند، از مراجع معظم و علماء اعلام و خطباى محترم و آگاه و رجال
سياسى پاكدامن تا طلاب و دانشجويان جان بر كف حوزه ها و دانشگاه هاى سراسر ايران و
از دهقان گول خورده و كارگر و عده دروغ شنيده و بازارى متعهد و مسؤ ول در سراسر
كشور، كدام يك از اينان تجزيه طلب يا با نفوذ اجانب موافقند؟ اين شخص شاه است كه
اجانب بويژه آمريكا را مسلط بر تمام شوون كشور كرده و مخازن آن را بيدريغ تقديم
آنان نموده و به آنها مصونيت داده و آنها را حتى بر ارتش حكمرفا كرده است و ايران
را مصرف كننده اى خاضع در برابر آمريكا نموده است گاهى ملت را از خطر كمونيست ها مى
ترساند كه اگر او برود مملكت به دست آنان مى افتد و شايد بعضى ها كه از واقعيت ها
اطلاع ندارند اغفال شوند. كمونيسم در ايران با دست آمريكا، چنانكه حزب توده به دست
انگليس ايجاد شد. به گفتار مطلعين ، داغترين كمونيست ها در منطقه مهره هاى آمريكايى
هستند براى خنثى كردن قيام هاى رهايى بخش ملى و مذهبى ملت هاى اسير به دست سرمايه
دارى و كمونيزم كه نمونه بارزش در سال هاى اخير ديديم .
راه رهايى هر ملتى از چنگال استعمار، مذهب است كه ريشه در عمق جان آن ملت دارد و
گاه با شايعه سازى آشتى با بعض جناح هاى روحانى براى تفرقه افكنى در خود اين جناح
عظيم و بين آن و ساير وطنخواهان مسلمان كه نتيجه اش جز سلامت جنايتكار اصلى و بر
باد رفتن زحمات جانفرساى ملت و به هدر رفتن خون كشتگان از مسجد گوهرشاد و 15 خرداد
تا به امروز نخواهد بود، غافل از آنكه هيچ روحانى و مذهبى با دستگاه ضد اسلامى آشتى
نخواهد كرد كه آن پشت به قرآن كريم و اسلام عزيز است و نتواند كرد كه آن پشت بر ملت
غيور و آگاه است كه حاصل آن سقوط مرگبار سازشگر است .
نغمه هاى صلح جويانه محكوم است
اكنون ملت كه همه چيزش به دست اين رژيم به باد رفته ، مراقب است تا چه كسى و چه
جناحى از اين مهره بازى شاه فريب بخورد يا با حاضر شدند در مذاكرات صلح جويانه و
گرفتن بعض امتيازات توهمى ، خود را به دستگاه قدرت متصل كند، در صورتى كه اين
دستگاه رو به كهنگى و ويرانى آورده و از بنيان با موريانه داخلى مواجه و فروريختن
آن حتمى است و از خدعه ها و فريبكارى ها كه از كارشناسان خارجى و چه بسا داخلى
سرچشمه گرفته ، نغمه اعطاء آزادى به همه ابعاد، مگر در خيانت به كشور است . كشتار
چند ماهه اخير، حبس و شكنجه ، تبعيد و اختناق از جمله آزادى ها و عطيه هاى ملوكانه
است .
اكنون كه ملت بزرگ ايران آگاهانه به پا خاسته است و هر چندگاه حوزه ها، دانشگاه ها،
مدارس ، جماعت ها، بازارها و شهرها در اعتراض به شاه تعطيل مى گردد و ملت عزيز
پشتيبانى خود را از اسلام و قرآن كريم اعلام و براى استقلال و آزادى كشته مى دهد،
لازم است سران قوم نقشه هاى فريبنده شاه را كه چيزى جز هدم احكام اسلام و كشور نيست
نقش بر آب كنند و با بيدارى و آگاهى تا برانداختن اين رژيم به مبارزه ادامه دهند و
با حفظ وحدت كلمه و جهت ، نگذارند مبارزات حق طلبانه رو به سستى گرايد. از خداوند
تعالى استقلال كشور و آزادى ملت را خواستار و كوتاهى دست اجانب و ستمكاران را
اميدوارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
پيام امام خمينى به امت مسلمان ايران در خصوص اعياد مذهبى تاريخ :
بسم الله الرحمن الرحيم
جشن و شادمانى با وجود صدمات جانكاه شاه به اسلام ، معنى ندارد
كرارا از ايران نظر اينجانب را درباره مراسمى كه به عنوان جشن هاى سوم و پانزدهم
شعبان برپا مى شده خواسته اند، مع الاءسف رژيم منحط براى مسلمين ايران عيدى نگذاشته
است . دست شاه تا مرفق به خون ملت ايران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزيز در عزاى
عزيزان خود نشسته ، چگونه ممكن است كسى نظر دهد كه جشن بگيرند و شادمانى كنند،
شادمانى بر روى اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟! شادمانى در برابر افراد شريفى
كه در سياه چال هاى زندان زير سخت ترين شكنجه هاى جهنمى دژخيمان بسر مى برند؟!
شادمانى در مقابل تبعيديانى كه بر خلاف تمام موازين انسانى و قانونى از اوطان خود
بيرون رانده شده اند؟! ما كه هنوز مادرهاى داغدار جوانانمان سياهپوشند، ما كه هنوز
شاهد صدمات جانكاه شاه به اسلام بزرگ و كشور اسلامى هستيم جشنى نداريم ، ما كه در
هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هايمان مورد هجوم مامورين شاه است ، چطور ممكن است
چراغانى كنيم .
هر نغمه كه ملت را از مسير خود كه قيام ضد شاهى است منحرف كند، شيطانى است ملت
ايران بداند كه دست پليد دولت در فعاليت است كه مسير نهضت اصيل و شكل گرفته و عمومى
ايران را تغيير دهد و يكى از شاهكارها همين دامن زدن به لزوم جشن است كه در پرتو آن
خون پاك ملت اسلام را لوث كند و نهضت عظيم اسلامى را به سستى بكشد و يا خداى
نخواسته محو كند. ملت ايران بيدار است و راه خود را يافته و با هوشمندى مى داند كه
هر نغمه با هر اسم كه او را از مسير خود كه قيام ضد شاهى است منحرف كند، شيطانى است
اگر چه با اسم قرآن مجيد و يا ولى الله اعظم عجل الله فرجه باشد. ما روزى را عيد مى
گيريم كه بنيان ظلم و ظالم را منهدم كنيم و دست دودمان ستمكار پهلوى را از ايران
قطع نماييم و آن روز انشاءالله تعالى نزديك است و روز عيد اسلامى است و عيد ولى عصر
عجل الله فرجه .
|