صحيفه نور جلد ۱
امام خميني رحمه الله عليه
- ۴ -
عدم توجه دولت
به وضع فقرا
اين بيچاره هاى گدا، اين مملكت مترقى كه امسال زمستانش دل ما را خون كرد، آن
اصفهانش
آن همدانش ، آن تهرانش و آن قمش ، هم آن جاهاى ديگرش ، اين سرماى كشنده هيچ فكرى
كرديد براى اين بيچاره ها؟ به من اطلاع داده اند كه در همدان بيش از دو هزار نفر
مرده اند امسال ، در سرماى چهل و سه درجه و دو درجه ، شما هيچ فكرى براى اينها كرده
ايد؟ اى مملكت مترقى ! اى آقايانى كه مملكتتان ترقى كرده ! ما مى خواهيم واقعا
مترقى باشد، يك فكرى براى اين بيچاره ها بكنيد، هم گرسنگى بخورند هم توسرى ؟ هم
پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنيد؟ خوب ما مى گوئيم نكنيد اينطور.
اين ارتجاع است كه ما مى گوئيم كه اين قدر فشار به مردم نياوريد؟ اين قدر كتك
نزنيد؟ اين قدر فحش ندهيد؟ اينها ارتجاع است ؟ شما كه عمال استبداد هستيد و داريد
با زور و سرنيزه و قلدرى و هر جور دلتان مى خواهد با اين ملت بيچاره عمل مى كنيد،
تمام قوانين را زير پاى خودتان گذاشته ايد، تمام احكام را به آنها بى اعتنايى مى
كنيد، شما مترقى هستيد و ما كه مى گوييم به احكام اسلام عمل كنيد، به قانون اساسى
عمل كنيد، ما مرتجعيم ؟!
دلسوزى حكومت جور براى اسلام و تاءسيس دانشگاه اسلامى
مى خواهند (آقايان - خنده دارد واقعا)
دانشگاه اسلامى تاءسيس كنند، شنيده ام چندين ميليون هم بودجه برايش درست كرده اند.
شما اگر براى اسلام دلسوز هستيد خوب اين دانشگاه ما آنجاست چرا خرابش مى كنيد؟
اگر شما واقعا متوجه بوديد كه اسلام لازم است بودنش ، احكام اسلام بايد باقى باشد،
علماى اسلام بايد باقى باشند، ما به خير شما هيچ اميدى نداريم . بابا شر نرسانيد.
بگذاريد ما براى شما خدمت كنيم ، بگذاريد، ما يك شاهى بودجه اين مملكت را بحمدالله
صرف نمى كنيم . ما با اين بيچارگى و با اين شما، هر كس مى خواهد برود ببيند، خوب
اين طلاب علوم دينيه اسلام ، برويد مكانشان را ببينيد، برويد زندگى بعد از غارت را
ببينيد، قبل از غارت هم برويد زندگيشان را ببينيد، اينها مى خواستند ببرند والا به
درد آنها نمى خورد كه اين گليم كهنه ، آنها مى خواستند اذيت كنند والا يك گليم كهنه
و يك سماور شكسته حلبى به درد اينها مى خورد؟ خوب برويد ببينيد آقا اين ، ما كه
مخفى چيزى نداريم ، اين مدارس ما همه موجود، اين منازل ما هم همه موجود، بيائيد
ببينيد ديگر، اگر شما ديديد كه تمام بودجه اى كه اين ملت اسلام ، اين ملت فقير با
تمام اخلاص مى آيد به ما مى دهد براى حفظ اساس احكام اسلام ، اگر شما ديديد كه تمام
بودجه سال ما به قدر يك مهمانى ، يك مهمانى كه يك نفر از خارج وارد مى شد و دولت ها
مهمانش مى كنند، اگر به قدر يك مهمانى آنها تمام بودجه سال ما بود بگوئيد تف بر شما
مرتجعين .
ما مى گوييم بودجه مملكت را بابا اين قدر خرج نكنيد، اين قدر مهمانى مى خواهيد چه
كنيد؟ اين ارتجاع است كه ما مى گوئيم كه شما آقا باشيد؟ اين قدر دست پيش مردم دراز
نكنيد، اينقدر خرج نكنيد كه دست دراز كنيد، خرج هاى بيجا، يك سازمان هاى عريض و
طويل درست كرده اند.
اعتقاد به علما در قلب مردم است .
شما به احكام اسلام اعتقاد پيدا كنيد، ما همه جزو سازمان شما، همه ملت ، همه ملت جز
و شما، مگر ما به اين ملت يك پولى داده ايم كه با ما دوستند؟ مگر ما به اين ملت يك
رشوه اى داده ايم كه با ما رفيقند و ما را مى خواهند؟ اينها فهميده اند، اعتقاد به
اين معنا پيدا كرده اند كه اين آقايان ، اين مراجع بزرگ اسلام ، اين طلبه خمينى ،
اينها مى خواهند مردم را، دوست دارند مردم را، صلاح حال ملت را مى خواهند، صلاح حال
مملكت را مى خواهند، اين اعتقاد در قلب مردم است ، انسان هم تابع احساسات قلبش هست
، همه تبعيت مى كنند.
به مردم تواضع كنيد تا پايگاه مردمى داشته باشيد.
شما بيائيد نصيحت من را گوش كنيد، همانطورى كه من به اين اشخاصى كه مى آمدند گفتم
اين مطلب را كرارا كه آقا تا حالا ديديد شما كه با زجر، با كتك ، با حبس ، با شكنجه
،با تبعيد، با اهانت ، با همه امور بردى نكرديد، ديديد كه ملت عصبانى مى شود، نمى
شود يك ملت را تا آخر زير چكمه نگه داشت ، اين را ديديد، بيائيد يك قدرى تغيير
بدهيد، تجربه بكنيد، آخر شما اشخاصى هستيد كه ادعاى عقل مى كنيد، تجربه كنيد، يك
وقت هم آن ورق را پيش بياوريد، تلطف كنيد به مردم ، تواضع كنيد به مردم . آقا دولت
مال مردم است ، بودجه مملكت از جيب مردم است ، شما نوكر مردم هستيد، دولت ها
خدمتگزار مردمند، لفظا نگوئيد من خدمتگزار و عملا تو سر مردم بزنيد و اين ارباب هاى
بيچاره تان را پايمال كنيد. خوب شما از بودجه اين مملكت داريد ارتزاق مى كنيد،
داريد زندگى مرفه مى كنيد، خوب زندگى مرفه شما پيشكش شما، داريد زندگى مى كنيد هر
جورى هم دلتان مى خواهد، هر جورى هم دلتان مى خواهد زندگى مى كنيد. ما اصلا نمى
توانيم تعقل كنيم زندگى اينها را، شما خيال مى كنيد مى توانيد بفهميد اينها چه جور
زندگى مى كنند؟ اصلا تعقل نمى توانيم ما بكنيم ، ما در ذهنمان وارد نشده اين مطلب
كه يك طياره از اينجا برود به هلند و گل بياورد براى يك مهمانى ، 300 هزار تومان
كرايه طياره باشد، اينها چيزهائى است كه من شنيده ام ، من كه خودم طياره چى نبودم
كه ببينم ، اينها چيزهائى است كه معروف است و گفته مى شود. ما تعقل نمى كنيم تعيش
اينها را، اينها پيشكش شما، مگر شما از بودجه اين مملكت ، از مال اين ملت ، از
دسترنج اين كارگر، از دسترنج اين زارع ارتزاق نمى كنيد؟ شمائى كه اينقدر دلسوزيد
براى اين زارع ، دلسوزيد براى اين كارگر، يك قدرى از اين طرف خودتان يك خرده بلغزد
به اين بيچاره ها. اين زمستان گذشته را با يك ميليون تومان مى شد تقريبا نجات داد
اين بيچاره ها را، اين يك ميليون تومان مثل يك قطره مى ماند نسبت به دريا، خوب يك
قدرى هم پخش كنيد از اين چيزهائى كه از اين ملت به دست آورده ايد، ديگر محتاج به
اين خرج هاى سازمانهاى عريض و طويل نباشيد، آنها بروند سراغ كارهايشان ، اينقدر تن
پرور نباشند، اينقدر مفتخور نباشند بروند يك كارى انجام بدهند، هى بايستند آنجا و
بخورند كه نمى شود. شما هم محفوظ مى مانيد، هيچ كس با شما مخالفت آنوقت نمى كند، دل
ها هم پيش ما شما آنوقت مى آيند، آنوقت
همانطور كه من اينجا نشستم ام و منبر مى روم و آقايان گوش مى كنند و باورشان مى
آيد، حرف هاى شما را هم باورشان مى آيد، حالا اما هر چه بگوئيد، مى گويند بيخود مى
گويند، هر چه بگوئيد، اگر بگوئيد دو دو تا چهار تاست ، مى گويند معلوم مى شود كه
اين مطلب بديهى يك اشتباهى در آن هست .
ملت پشتيبان دولتى است كه خاضع به اسلام باشد
آمد گفت به من كه : خوب آن دولت كه با شما چه بود و چه كرد و چه كرد، ما متاسفيم و
خوب آن كه رفت بحمدالله حالا يك دولتى آمده است كه اين اشخاصش بسيارشان ، پدرانشان
روحانى بوده اند، متدينند و كذا و كذا و كذا، گفتم كه : آقا، نه ما دشمنى با آن
دولت داشتيم و نه عقد اخوتى با شما خوانديم ، ما به اعمالتان نگاه مى كنيم ، ما
اينجا مراقبيم ، اگر اعمال شما تكرار اعمال آنهاست ، همانطورى كه با آن مخالف بوديم
و هستيم (الى يوم القيامة
) و رويشان سياه شد تا آخر، شما هم آنجور خواهيد شد، تا آخر ما همانيم و
مخالفت مى كنيم و اگر چنانچه رويه را تغيير بدهيد، ما همه مسلم هستيم ، برادر هستيم
. رويه را تغيير بدهيد، خاضع بشويد نسبت به احكام شرع ، تصويبنامه هاى باطل را،
آنهائى كه مخالف احكام شرع است لغو بكنيد، خضوع كنيد نسبت به احكام شرع ، البته اين
تصويبنامه ها را لغو كنيد، اينجا مى گويم ، آنجا گفتم خاضع بشويد براى احكام شرع .
اگر شما هم همانطورى كه ما همه مسلمان هستيم ، شما هم مى گوئيد مسلمان هستيد، خاضع
هستيد براى احكام شرع ، ما علاوه بر اينكه مخالفت نمى كنيم پشتيبانى هم از شما مى
كنيم ، مگر ما مى گوئيم دولت نباشد؟ ما مى گوئيم دولت باشد خاضع براى قوانين اسلام
و لااقل براى قانون اساسى خاضع باشد. ما كه نمى گوئيم دولت نباشد، ما كه نمى گوئيم
كه مى خواهيم زندگى بكنيم مثل آن كسانى كه در هزاران سال پيش بودند، تو غارها زندگى
مى كردند، كدام روحانى به شما اين حرف را زده ؟ كدام روحانى گفته است كه ما با فلان
مظاهر تمدن مخالفيم ؟ شما پيدا كنيد يك روحانى را.
ما با مظاهر استعمارى مخالفيم نه با تمدن
شما مظاهر تمدن را وقتى كه در ايران مى آيد همچو از صورت طبيعى خارجش مى كنيد، همچو
از صورت طبيعى خارجش مى كنيد كه چيز حلال را مبدل به حرام مى كنيد. اين راديو براى
اين بساطى است كه حالا در ايران مرسوم است ؟ اين تلويزيون براى اين بساطى است كه
اينها راه انداخته اند؟ در ممالك ديگر هم همين طور است ؟ ممالك متمدنه هم استفاده
شان از اين آلات جديد همين جور است كه آقايان اينجا استفاده مى كنند؟ يك تربيت بد
در اين مملكت است . فرهنگ ما يك فرهنگى نيست كه بتواند اين مملكت را اداره كند،
جوان نيرومند قوى كه در مقابل استعمار بايستد، دستش را بلند كند، كشته بشود و نجات
بدهد ملت را، اين فرهنگ ما فرهنگى نيست كه اينكاره باشد. اينها اعصاب مردم را با
اين بساطى كه در اينجاها راه مى اندازند و با اين برنامه هائى كه در راديو و در
تلويزيون و اينها هست و از امثال ذلك ، ضعيف مى كنند، مطبوعات ما و روزنامه هاى ما
و مجلات ما و كتاب هائى كه
منتشر مى شود، تمام اينها بدست استعمار است . استعمار است كه روزنامه ها را اينطور
مبتذل مى كند تا فكر جوان هاى ما را مسموم كند. استعمار است كه برنامه هاى فرهنگى
ما را جورى تنظيم مى كند كه جوان نيرومند در اين مملكت نباشد. استعمار است كه
برنامه هاى راديو و تلويزيون را جورى تنظيم مى كند كه مردم اعصابشان ضعيف بشود، قوت
را از دست بدهند، نيرومندى را از دست بدهند، اينها استعمار است . ما با اين مظاهر
استعمارى مخالفيم ، ما مرتجعيم ؟! شما مترقى هستيد؟! ما حرف هايمان يك حرفهائى است
، جنگ و بساط ندارد، آقا بنشينيد منطقى صحبت كنيد، فحش ندارد كه ، خوب بنشين صحبت
كن ، بفرستيد، اشخاص عاقل را بفرستيد با ما تفاهم كنند، ببينيم كه ما با كجاى تمدن
مخالفت داريم ، ما با فسادها مخالفت داريم . ما مى گوئيم كه شما برنامه هاى اصلاحى
تان را اسرائيل برايتان درست مى كند، ملت اسرائيل . شما وقتى برنامه هم مى خواهيد
درست كنيد دستتان را پيش اسرائيل دراز مى كنيد، شما كارشناس نظامى از اسرائيل به
اين مملكت مى آوريد، شما محصلين را از اينجا به اسرائيل مى فرستيد، ايكاش به جاى
ديگر مى فرستادند، به آمريكا مى فرستادند، ايكاش به انگلستان مى فرستادند، به
اسرائيل مى فرستيد، ما با اينها مخالفيم .
پيمان با اسرائيل غاصب
ما مى گوئيم آقا جميع ممالك اسلامى صف كشيدند يك طرف مقابل كفر و اسرائيل ، شما و
دولت تركيه هم يك طرف ايستاده ايد با اسرائيل موافق . ما مى گوئيم صلاح نيست اين
كار، آقا اينقدر با عواطف ملل مخالفت نكنيد، والله مضر است . تمام مسلمين يك طرف ،
مملكت ايران هم يك طرف ، آنوقت ملت ايران آلوده مى شود، آنوقت برادرهاى سنى ما خيال
مى كنند كه شيعه ها يهودى پرستند.
اى مردم ! اى عالم ! بدانيد ملت ما مخالف است با پيمان با اسرائيل . اين ملت ما
نيست ، اين روحانيت ما نيست ، دين ما اقتضا مى كند كه با دشمن اسلام موافقت نكنيم ،
قرآن ما اقتضا مى كند كه با دشمن اسلام هم پيوند نشويم در مقابل صف مسلمين . ما اين
حرف ها را مى زنيم ، ارتجاع هست اين آقا؟! بياييد، خوب بيائيد بنشينيد ببينيم كجاى
اين ارتجاع است . شما كه به قول خودتان ، مملكت سابقه دار دو هزار و پانصد ساله
داريد و هى مى نازيد به استخوان هاى پوسيده اى كه رفته اند و از بين رفته اند و در
مقابل اسلام مى خواهيد استخوان ها را از زير خاك در آوريد، شمائى كه اينقدر مى
نازيد به اين استخوانهاى پوسيده و ملت سابقه دار كذا و كذا، حالا اين آخر عمرى آمده
ايد با اسرائيل هم پيوند در مقابل احكام اسلام ، در مقابل مسلمين ؟ ما وقتى مى
گوئيم كه با اسرائيل چيز نشويد، حالا ما پيوند كرديم با كذا و جو جو آمده و چى چى
آورده ؟ تف بر اين منطق . سياه باد رويتان . ما اين حرف ها را
مى زنيم ، كجاى اين ، كجاى اين كهنه پرستى است كه مردك مى گويد كهنه پرستى است ،
كجاى اين كهنه پرستى است ؟
اسلام در اعلامرتبه تمدن است
ما در اعلى مرتبه تمدن هستيم ، اسلام در اعلى مرتبه تمدن است ، مراجع عاليقدر اسلام
در اعلى مرتبه تمدن هستند. خوب ، برويد ببينيد آنها را، اينجا موجودند، مشهد موجود
است ، تهران موجود است ، نجف موجود است ، بروند ببينند كدام اينها مرتجع هستند؟
آقايان خودشان با طياره اينجا و آنجا ميروند، بعد مى گويند با الاغ ملت برود؟ مگر
امسال نبود يكى از مراجع با طياره رفت به مشهد؟ مگر ساير مراجع با اتومبيل راه نمى
روند؟ امسال هم مراجع راه افتادند، همه مجتمع شدند (كه بعد تشكر را عرض مى كنم )
همه مجتمع شدند در تهران ، اينها با الاغ رفتند؟ اينها مخالفند با آثار تمدن ؟.
ما مجانا پشتوانه كشور هستيم
ما مى گوئيم نكنيد اينطور، ما همه از هم هستيم ، اولاد يك خانواده هستيم ، اهل يك
مملكت هستيم ، چرا ما را مى خواهيد بشكنيد؟ ما مجانا پشتوانه اين مملكت هستيم ، هيچ
هم تحميل بر بودجه شما نداريم . مى سازيم ، مى سازيم با اين كتك ها، با اين حبس ها،
با اين زجرها، با اين اهانت ها، با اين فحش ها و براى اين مملكت يك استوانه اى
هستيم ، ايستاديم اينجا، اگر خداى نخواسته چيزى ، يك خطرى براى اين مملكت پيش
بيايد، ما ايستاديم در مقابلش و نمى ترسيم . اين آقايانى كه مى گويند كه ما مملكت
را مى خواهيم حفظ كنيم ، ما چطور هستيم و كذا هستيم ، شما يادتان نيست كه وقتى كه
متفقين آمدند اينجا، چطور فرار كردند اين بيچاره ها از تهران تا به يزد. اگر يك
آخوند پيدا كرديد فرار كرده ، يك آخوند، يك آخوند. آن روز كه در بالاى تهران طياره
ها راه افتاده بود و مردم را مى ترساندند، من تهران بودم ، خدا رحمت كند مرحوم آشيخ
حسين قمى (رضوان الله عليه ) با ايشان در آن ميدان شاهپور، آنجاها بوديم ، ايشان
سبيلش را چاق كرده بود با كمال طمانينه ، اصلش كانه خبرى نيست ، من هم مثل او (يك
كم بدتر) كانه خبرى نيست . اين بيچاره ها، اين نظامى هائى كه مى گويند اينقدر ما
كذا هستيم و كذا هستيم و براى مملكت چه مى كنيم ، اينها وقتى كه پاى استفاده و پاى
بردن منافع و پاى زورگوئى هست اينطورند. خدا نكند كه يك روزى يك ورقى برگردد، اول
كسى كه فرار كند همين
نشاندارها هستند، و ما هستيم الحمدلله اينجا تا آخرش ، مگر اينها بيايند بگيرند ما
را ببرند، ما باز هستيم .
تاسيس دانشگاه اسلامى ، دسيسه اى ديگر از رژيم .
اين دانشگاه اسلامى كه آقايان مى خواهند درست كنند نه اينكه خيال كنيد با اسلام
آشتى كرده اند خير، قضيه قرآنى است كه سرنيزه كردند در مقابل امير المؤ منين (سلام
الله عليه ) با حربه قرآن ، معاويه اميرالمومنين را شكست داد، با حربه قرآن والا
چند دقيقه ديگر، چند ساعت ديگر اگر مانده بود آثارى از بنى اميه نمى ماند لكن حيله
كردند، قرآن آوردند، (ما مسلم ، شما هم
مسلم ، اشهد ان لا اله الا الله ، اين قرآن )
اين خوارج بدبخت احمق ، مقدس احمق كه امام را نشناخته بودند، هر چه حضرت امير گفت
آقا صبر كنيد(خير نمى شود، قرآن الحكم
الله ، نمى شود، نمى شود، نمى شود،) مى
خواستند بكشند حضرت امير را، همين اصحاب ، اين خوارج اصحاب حضرت بودند، انصار حضرت
بودند، آنها حيله كردند، قرآن را بالاى نيزه ها كردند كه
(الحكم بيننا و بينكم كتاب الله ، الحكم كتاب الله
) حضرت فرستاد به اصحابش كه جنگ مى كردند كه آقا برگرديد، گفت كه آقا
مهلت بدهيد يك ساعت ديگر مانده ، حضرت فرمود:
(مى كشند اينها مرا، ريخته اند دورم ،
شمشيرها كشيده اند، اگر نيائيد مى كشند)
با قرآن ، اسلام را شكست دادند. مگر مى شود با دانشگاه اسلامى ، اسلام را شكست داد؟
مگر ما مى گذاريم شما دانشگاه اسلامى درست كنيد؟ ما تفسيق مى كنيم آن كه وارد بشود
در آن دانشگاه ، بين ملت از بين خواهد رفت . مگر اينها مى توانند كه اسلام و مسلمين
و علماى اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط مى كند آن وزارت فرهنگى كه دخالت
در امر ديانت و اسلام مى كند، مگر ما مى گذاريم اين مطالب بشود؟ مگر خمينى بميرد،
نعوذبالله مراجع اسلام هم خداى نخواسته از بين بروند، وقتى رفتيم ما ديگر تكليفى
نداريم لكن ملت اسلام هست ، ملت اسلام باز زنده است ، الان زندگى از سرگرفته است .
(بارك الله فيكم ) ملت اسلام
ديگر بيدار شد، ديگر نمى نشيند، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى گردد.
در همان سنگرى كه بوديم هستيم ،
اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى كند. اشتباه
نكنيد، ما به همين سنگرى كه بوديم هستيم ، با تمام تصويب نامه هاى مخالف اسلام كه
گذشته است مخالفيم ، با تمام زورگوئى ها مخالفيم ، با تمام فشارهائى كه بر ملت مى
آيد مخالفيم ، با تمام حبس هائى كه بى جهت حبس كرده اند و با حبس كردن آنها مخالفيم
. ما مرتجع هستيم كه مى گوئيم بابا آخر چه كردند اين بيچاره ها كه اعدام كرديد؟ چه
كردند اينها را كه در بندرعباس فرستاديد؟ چه كردند اينها را كه در حبس قرار داديد؟
اين بيچاره ها جز اينكه گفتند بابا به قانون عمل كنيد، بيائيد همه مان ، بزرگ
هايشان گفتند به قانون ، اين بيچاره ها، كوچكترها هم كه خوب به تبع مسلمين و به تبع
اسلام ، فرض كنيد يك
كلمه هم گفته باشند، حالا يك كلمه گفته اند، بايد تا آخر عمر اين بيچاره در
بندرعباس سر ببرد؟ آقا يك قدرى اصلاح كنيد خودتان را، يك قدرى از اين حال ارتجاع
بيرون بيائيد، يك قدرى از اين حال بربريت بيرون بياييد، يك قدرى از اين كارهاى قرون
وسطايى دست برداريد، اينقدر مرتجع نباشيد، متمدن باشيد، مترقى باشيد، مملكت را
مترقى ، احترام به افراد مملكت بگذاريد، مردم را اينقدر بيچاره بار نياوريد،
دانشگاهايتان جورى نشود كه برنامه هايش جوان هاى ما را بد بار بياورند. جوان هاى ما
را مبارز بار بياوريد، جوان هاى ما را جورى بار بياوريد كه در مقابل استعمار
ايستادگى كنند. ماى مرتجع اينها را مى گوئيم .
ايران به اصطلاح مترقى زمان شاه
اگر ما مرتجعيم بفرمائيد. شماى مترقى داريد دسته دسته اين بيچاره ها را، اين جوان
هاى ما را از بين مى بريد. مدارستان يك مدارس صحيحى نيست كه انسان بتواند به آنها
اطمينان داشته باشد، برنامه هايتان يك برنامه هاى استعمارى است ، همه اش بازى ، همه
اش فوتبال ، همه اش چه ، ساير ممالك هم اينطورى است ؟ پس اين اتم ها را كى درست
كرده است ؟ پس اين طياره ها را كى درست كرده ؟ مملكت مترقى !! لوله همين قم ، همين
قم ، اين لوله اى كه براى آب در قم درست كرده اند، چون ايران درست كرده قابل
استعمال نيست . مملكت مترقى ، تو از لولهنگ سازى هم باز بالا نرفتى ، به
-
رزم آراء گفت : ما به غير لولهنگ سازى چيزى بلد نيستيم او را كشتند. اين مملكت
مترقى !! اين مملكت مترقى است كه الان نسبت به هر چيزش احتياج دارد به خارج ؟ از
اسرائيل كارشناس مى آورد، اى واى ، به اسرائيل مى فرستد كه ياد بگيرند، شهردارى ها
از قم امسال رفته اند، از قم اشخاصى رفته اند، يعنى فرستاده اند آنها راكه بروند
(مثل اينكه در روزنامه استوار هم بود اين ) در آنجا چيز ياد بگيرند. من نمى دانم از
يهودى ها مى خواهند چه ياد بگيرند؟ از آنها تقلب بايد ياد بگيرند، از آنها بايد
خدعه و فريب ياد بگيرند. چه مى خواهند ياد بگيرند؟ اين مملكت مترقى ! چه مى گويى ؟
چه مى گوئيد شماها؟ مگر با الفاظ مى شود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقى
حاصل مى شود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقى براى شما درست كردند تا زن هايتان
ترقى درست كنند؟ ما مى گوئيم اينها را فرستادن در اين مراكز جز فساد چيزى نيست ،
شما بعد تجربه كنيد، ببينيد بعد از ده سال ، بيست سال ، سى سال ديگر اينها را
بفرستند، به خيال خودتان ، ببينيد اگر شما جز فساد چيز ديگرى ديديد؟ ما با ترقى
زنان مخالف نيستيم ، با اين فحشا مخالفيم ، با اين كارهاى غلط مخالفيم . مگر مردها
آزادند كه زن ها مى خواهند آزاد باشند؟ (آزاد مرد و آزاد زن ) با لفظ درست مى شود؟
زن ها، مردها آزادند؟ در اين مملكت مردها الان آزادند؟ در چه چيز آزادند؟
تشكر از عموم ملت
و من عاجزم از اينكه تشكر كنم از جميع ملت هاى مسلمين ، اسلام ، تشكر كنم از ملت
بزرگ ايران ، جميع اصناف ، جميع طبقات ، اينهائى كه با ما همكارى كردند، اينهائى كه
در غم ما غم خوردند، تشكر بزرگ كنم از مراجع تقليد عظيم الشان ، زحمت كشيدند، تهران
رفتند، اهانت ها ديدند در آنجا، زحمت ها كشيدند در آنجا. مراجع بزرگ از بلاد جمع
شدند در مركز، از مشهد تشريف آوردند، از اهواز تشريف آوردند، از قم اعاظم ما تشريف
بردند، مراجع ما تشريف بردند، نجف همراهى كرد، قم آن كسى هم كه اينجا بود همراهى مى
كرد، همه ، همه با هم دست دادند به هم ، فهماندند به اينكه ما ملت زنده هستيم ، ما
براى آزادى اين ملت به همه جور حاضريم ، يكى مان حبس مى رود يكى مان اهانت مى شود،
يكى مان فحش مى خورد، ما به همه چيزش حاضريم . حالا هم همين مراجع عظام تشريف
دارند،
(كثرالله امثالهم
) (آمين جمعيت ) همان مراجع نجف تشريف دارند،
(كثرالله امثالهم ). همان
مراجع تهران و مشهد تشريف دارند، (كثرالله
امثالهم ). اسلام همچنين نيست كه يك فرد
داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سرباز اسلامند، همه سربازان اسلامند، همه علما
جان نثار اسلامند، نمى شود نباشند، همه هستند الحمدلله . همه دست به هم داده اند،
چه آنكه صلاح ديده است كه به ملايمت كار را انجام بدهد، چه آنكه صلاح ديده است با
حدت كار را انجام بدهد، همه اينها از ما هستند، من لسانم ضعيف است كه تشكر كنم از
اين افراد برجسته ، از اين علماى بزرگ ، من نمى توانم تشكر كنم خداى تبارك و تعالى
آنها را حفظ كند، خداى تبارك و تعالى سايه آنها را بر سر ما و مسلمين مستدام بدراد
(آمين حضار) ما همه يك هستيم ، يك ، افراد زياد لكن آراء واحده ، يك هستيم ، همه يك
هستيم . گمان نكند كه ، كسى گمان نكند كه بشود با پخش يك چيزهاى مسموم بتواند كه
بين علماى اسلام جدايى بيندازد، هيچ امكان ندارد اين مطلب ، ما همه با هم هستيم ،
ما براى ذب از اسلام و ذب از ايران و ذب از استقلال ايران و ذب از كيان اسلام ، همه
يك هستيم ، يك حلقوم داريم . گمان نشود كه خداى نخواسته (بچه ها خيال كنند) يك
اختلافى در كار هست . اهانت به مراجع ، اهانت به جامعه اسلامى است . و من يك نصحيت
مى كنم به بچه هاى طلاب ، طلاب جوان كه تازه آمده اند و حاد و تندند و آن اين است
كه : آقايان متوجه باشيد اگر چنانچه شطر كلمه اى به يك نفر از مراجع اسلام ، شطر
كلمه اى اهانت بكند كسى به يك نفر از مراجع اسلام ، بين او و خداى تبارك و تعالى
ولايت منقطع مى شود. كوچك فرض مى كنيد؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مى
كنيد؟ اگر به واسطه بعضى از جهالت ها لطمه اى بر اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبيد
پيش خداى تبارك و تعالى ، توبه تان مشكل است قبول بشود چون به حيثيت اسلام لطمه
وارد مى شود. اگر كسى به من اهانت كرد، سيلى به صورت من زد، سيلى به صورت اولاد من
زد، والله تعالى راضى نيستم در مقابل او كسى بايستد دفاع كند، راضى نيستم . من مى
دانم ، مى دانم كه بعضى از افراد يا به جهالت يا به عمد مى خواهند تفرقه مابين
اين مجتمع بيندازند. تفرقه ما بين اين مجتمع معنايش اين است كه در اسلام خلل واقع
بشود، استعمار به آرزوى خودش برسد.
ما خودمان را بايد فدا كنيم براى اسلام ، آمال و آرزوهايمان را بايد فدا كنيم براى
اسلام
- اگر بنا باشد
- تمام مراجع از شصت به آن طرفند، در عشره مشوومه يا ميمونه ، اگر براى
خدا در اين عشره از بين برويم ، عشره ميمونه است و اگر چنانچه باز به آمال و آرزو
باشيم مشوومه همه مراجع از شصت به آن طرف هستند، ديگر مى شود كه اين اشخاصى كه
ريششان را در اسلام سفيد كرده اند اينها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عمل
بكنند؟ نمى شود آقا. اگر يك وقت اختلاف اجتهاد در كار باشد، مثل ساير مسائل شرعيه
اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچه ها و جوان ها نبايد دخالت بكنند، خطرناك است ، دشمن
بيدار است ، گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است ، فحش به يك جامعه اسلامى است ، اهانت
به يك جامعه اسلامى است ، و هن وارد شدن بر يك جامعه اسلامى است .
من كه اينجا نشسته ام دست تمام مراجع را مى بوسم ، تمام مراجع اينجا، نجف ، ساير
بلاد، مشهد، تهران ، هر جا هستند، دست همه علماء اسلام را من مى بوسم . مقصد بزرگتر
از اينهاست آقا. من دست برادرى دراز مى كنم به تمام ملت اسلام ، به تمام مسلمين
دنيا، در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند، من از اينجا دست برادرى دراز مى كنم و
دست آنها را مى فشارم . ما خاضع هستيم براى همه علماى اسلام ، شما هم خاضع باشيد،
همه ، همه بايد خاضع باشيد. اين هم امرى است كه به حضرات آقايان تذكر دادم ، البته
نمى گويم واقعه اى هست ، ان شاءالله هيچ ابدا نيست اما جوانند، بچه اند، گاهى وقت
ها عصبانيتى پيدا كنند از اين امور. آقا، ما اهل يك ملت ، اهل يك مملكت ، اهل يك
ديانت ، اهل يك بساط، همه برخوان نعمت خداى تبارك و تعالى نشسته ايم ، همه بايد شكر
اين نعمت را بگزاريم كه يك همچو مراجع بزرگ داريم ، متشكر باشيم از خدا كه يك همچو
افراد برجسته داريم ، قدردانى كنيم از آنها، عزت آنها عزت اسلام است ، اهانت به
آنها اهانت به اسلام است توجه داشته باشيد مبادا يك وقت خداى نخواسته يك اهانتى به
يك مسلمى يك اهانتى به يك مرجعى ، يك اهانتى به يك مومنى بشود كه خداى تبارك و
تعالى راضى نيست . من مى ترسم كه يك وقت خداى تبارك و تعالى ما را اخذ بكند، اخذ
عزيز مقتدر.
مطالب با اين حرف تمام نمى شود، زياد است حرف و من هم كه ديگر قدرتش را ندارم كه
صحبت بكنم ، از اين جهت توفيق همه علماى اسلام را در خدمت به اسلام از خداى تبارك و
تعالى درخواست دارم . خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمايت خودش حفظ كند، (آمين
حضار) سايه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمين و بر سر همه ما مستدام بدارد (آمين
حضار) ديانت اسلام را تقويت كند، (آمين حضار) دست اشخاصى كه به استقلال مملكت ما،
به اقتصاد مملكت ما خيانت كنند قطع كند (آمين حضار).
تاريخ : خرداد 1343
اعلاميه مشترك حضرات عظام ، امام خمينى
، ميلانى ، نجفى مرعشى و طباطبائى قمى
بهمناسبت سالگرد 15 خرداد
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله وانااليه راجعون
وسيعلم الذين ظلموااى منقلب ينقلبون
يك سال از فاجعه خونين 12 محرم 83 (15 خرداد 1342) گذشت ، يك سال از مرگ فجيع
عزيزان ملت سپرى شد، يك سال از بى خانمان شدن و بى سرپرست شدن يتيمان بى پدر و زن
هاى بى شوهر و مادران داغديده گذشت .
15 خرداد ننگى بر چهره هيئت حاكمه .
واقعه 15 خرداد ننگ بزرگى براى هيئت حاكمه به بار آورد، اين واقعه فراموش شدنى نيست
تاريخ آن را ضبط كرد، آيا ملت مسلمان چه جرمى مرتكب شده بود؟ زن ها و اطفال صغير چه
گناهى كرده بودند؟ چرا آنها را به مسلسل بستند؟ علماى اسلام و خطباء مذهبى چه جرمى
داشتند؟ گناه آنها دفاع از حق بود، دفاع از قرآن كريم بود، به جرم نصايح مشفقانه و
صلاح انديشى اهانت شدند، به حبس كشيده شدند، محصور گرديدند، مبتلا به مصائب شدند.
دفاع از اسلام و استقلال و برائت از عمال اسرائيل جرم است ؟
علماء اسلام وظيفه دارند از احكام مسلمه اسلام دفاع كنند، از استقلال ممالك اسلامى
پشتيبانى نمايند، از ستمكارى ها و ظلم ها اظهار تنفر كنند، از پيمان با دشمنان
اسلام و استقلال و ممالك اسلام اظهار انزجار كنند، از اسرائيل و عمال اسرائيل ،
دشمنان قرآن مجيد و اسلام و كشور برائت جويند، از اعدام هاى بى جهت و تبعيدهاى
دستجمعى و محاكمات غير قانونى و محكوميت هاى بدون مجوز بيزارى جويند و صلاح حال ملت
و مملكت را در هر حال بيان كنند، اينها جرم است ؟ اينها ارتجاع سياه است ؟
در ايران تمام فرق ضاله آزادند به غير از مسلمين .
در اين مملكت تمام فرق ضاله آشكارا تبليغ ضد اسلامى مى كنند، محافل آزاد دارند،
مجالس علنى دارند، مسيحيين فرستنده در كليساى انجيلى در تهران دارند، موسسه در
كرمانشاه دارند، مدارس رسمى دارند، برخوردار از پشتيبانى دولت ها هستند، نشر كتب ضد
دينى آزاد است . فقط مسلمان ها و مبلغين مذهبى و علماى اسلام آزاد نيستند، تبليغات
دينى و بيان قانون شكنى ها ارتجاع سياه شناخته شده و ممنوع گرديده ، محافل دينى و
مجامع مذهبى محتاج به اجازه شهربانى ها و سازمان هاست دستجات عزادارى بر حضرت
سيدالشهدا عليه الصلوة والسلام بايد محدود و ممنوع باشد.
حمايت اسرائيل از ايران !
ما نمى دانيم اينها چه بستگيى با اسرائيل و عمال اسرائيل دارند، آيا براى مملكت
كهنسالى مثل ايران ننگ نيست كه دولت اسرائيل بگويد ما حمايت از ايران مى كنيم ؟
ايران بزرگ تحت الحمايه اسرائيل است ؟ آيا خلاف مصالح كشور نيست كه مطالب خود ساخته
بى سروپائى را در افواه ملت بيندازند و روزنامه ها در اطرافش بحث كنند و ضعف دولت
را بر ملا نمايند؟ اين سياست غلط نيست ؟ اين فضيحت نيست ؟ اينها ملت را خواب فرض
كردند.
برنامه ما وحدت كلمه مسلمين و اتحاد ممالك اسلامى است در مقابل دول استعمار طلب
.
ما براى دفاع از اسلام و ممالك اسلامى و استقلال ممالك اسلامى در هر حال مهيا هستيم
. برنامه ما كه برنامه اسلام است . وحدت كلمه مسلمين است ، اتحاد ممالك اسلامى است
. برادرى با جميع فرق مسلمين است در تمام نقاط عالم ، هم پيمانى با تمام دول اسلامى
است در سراسر جهان مقابل صهيونيست ، مقابل اسرائيل ، مقابل دول استعمار طلب ، مقابل
كسانى كه ذخائر اين ملت فقير را به رايگان مى برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بيكارى
و بينوائى مى سوزد. در حضور چهره هاى رنگ پريده از گرسنگى و بينوائى ، دائما دولت
ها دم از ترقى و پيشرفت هاى اقتصادى مى زنند، اين حقايق تلخ ما را به تنگ آورده ،
علماء اسلام را رنج دهد، اگر اينها ارتجاع سياه است ، بگذار ما مرتجع باشيم .
واقعه 15 خرداد پشت ما و هر مسلم غيرتمند را مى شكند
ما از واقعه دوازدهم محرم ، 15 خرداد خجلت مى كشيم . واقعه شوم 15 خرداد و مدارس
علميه فيضيه و غير آن پشت ما و هر مسلم غيرتمند را مى شكند، تا هياءت حاكمه چه
عقيده داشته باشد، ملت اسلام اين مصيبت را فراموش نمى كند. ما روز دوازدهم محرم را
عزاى ملى اعلام مى كنيم ، بگذار ما را مرتجع بخوانند، كهنه پرست بدانند.
دولت شاه بايد رويه اش را تغيير دهد.
ما از عواقب اين اعمال جائرانه خائف هستيم و نصيحت هياءت حاكمه را لازم مى دانيم و
كرارا نصيحت كرديم و خير و صلاح را گوشزد كرديم و رعايت نشده است . ما مصلحت مى
دانيم كه دولت رويه را تغيير دهد، سازمان ها و شهربانى ها را اينقدر بر ملت ستمديده
و بر علماء اسلام و خطباء محترم چيره نكند، از اين اعمال خلاف قوانين اگر مى توانند
جلوگيرى كنند.
سكوت در مقابل ستمكارى ، اعانت به ستمكاران است .
علاقه علماء اسلام به ممالك و قوانين اسلامى ، علاقه الهى ناگسستنى است . ما از
جانب خداى تعالى مامور حفظ ممالك اسلامى و استقلال آنها هستيم و ترك نصيحت و سكوت
را در مقابل خطرهائى كه پيش بينى مى شود، براى اسلام و استقلال مملكت جرم مى
دانيم ، گناه بزرگ مى دانيم ، استقبال از مرگ سياه مى دانيم . پيشواى بزرگ ما حضرت
اميرالمومنين عليه السلام سكوت را در مقابل ستمكارى جايز نمى دانست و ما نيز جايز
نمى دانيم . وظيفه ما ارشاد ملت است ، ارشاد دولت هاست ، ارشاد جميع دستگاه هاست ،
ما از اين وظيفه به خواست خداى تعالى خوددارى نمى كنيم . در اين زمان ، سكوت در
مقابل ستمكارى ، اعانت به ستمكاران است .
تمام مسلمين موظف به انجام وظايف اسلامى هستند.
وظايف اسلامى وظيفه ما تنها نيست ، وظيفه تمام طبقات است ، وظيفه مراجع اسلام است ،
وظيفه علماء اسلام است . وظيفه خطباى اسلام است ، وظيفه تمام ملت است ، وظيفه تمام
ممالك اسلامى و ملل اسلامى و ملل اسلام است . ما اميد واثق داريم كه ملل اسلامى در
آتيه نزديكى بر استعمار چيره شوند و ما در موقع خود به خواست خداى تعالى از هيچ
گونه فداكارى دريغ نمى كنيم . از خداوند تعالى صلاح حال ممالك اسلامى و ملل اسلام و
دولت اسلامى را خواستاريم . (اللهم اجعل
افئده من الناس تهوى الينا) و السلام على
من اتبع الهدى .
روح الله الموسوى الخمينى - محمد هادى
الحسينى الميلانى - شهاب الدين نجفى
المرعشى - حسن الطباطبايى القمى .
تاريخ 18/6/1343
بيانات امام خمينى در مورد نقشه هاى
استعمار براى غارت ممالك اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انااليه راجعون
خداوندا! زبان ما را از بيهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما. خداوندا! قلوب
ما به نور اسلام و روحانيت روشن بفرما. خداوندا گوش شنوا عنايت بفرما به سلاطين دول
اسلام به روساى جمهور دول اسلامى به نمايندگان مجلسين دول اسلامى به نخست وزيران و
وزراء دول اسلامى به روساى دانشگاه هاى دول اسلامى ، به كارفرمايان و كارمندان دول
اسلامى ، خداوندا! آنها را قرار بده (من الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه ...).
تاسف شديد از اوضاع دول اسلامى على الخصوص ايران .
من در اين وقت كم و با عارضه اى كه به سينه من يك قدرى عارض شده است نمى توانم تمام
مطالبى را كه تصور كرده ام تحويل بدهم ، مهمات قضايا را به گوش ملت ، به گوش شما
آقايان مى رسانم . من از اوضاع عمومى دول اسلامى بسيار متاسفم ، از اوضاع خصوص
ايران بسيار متاسفم . دولت اسلامى ، چه سلاطين اسلام ، چه روساى جمهور اسلامى ، چه
نخست وزيران دول اسلامى در تحت تاثير استعمار غافل از مقاصد ديانت اسلام هستند،
مطلع نيستند به مسائل اسلام ، نمى خواهند مطلع بشوند به احكام اسلام ، نمى توانند
با اين وضعى كه دارند مطلع بشوند كه اسلام چه آورده است براى بشر و بشر اگر اتباع
كند از اسلام ، به كجا خواهد رسيد.
ايجاد اختلاف ، حربه دول استعمار طلب براى چپاول ذخاير مسلمين .
دولت هاى استعمار طلب ، دولت هائى كه مى خواهند ذخاير مسلمين را ببرند، با وسيله
هاى مختلف ، با نيرنگ هاى متعدد دول اسلامى را، سران دول اسلامى را اغفال مى كنند،
گاهى به اسم شيعه و سنى اختلاف ايجاد مى كنند، حتى در شرق آنهائى هم كه جزء مسلمين
نيستند، آنها هم گول خورده اند. گفته مى شود كه در هندوستان در مثل عيد اضحى مقدار
زيادى از گاوهاى مقدس پيش گاوپرستان مى آورند و به مسلمين به قيمت ارزان مى فروشند
و آنها را وادار مى كنند كه گاوهاى مقدس پيش آن طوايف را ذبح كنند و بعد به آنها مى
گويند كه اينها گاوهاى مقدس شما را ذبح كردند، يك
هيجانى در بين هندو و مسلم ، در بين طوايف هندى ها به پا مى شود و يك غوغا و زوزه
اى بلند مى شود و از اين غوغا آنها استفاده مى كنند شرق را مى بلعند. در دول اسلامى
بين طوايف مسلمين به اسم اسلام و به اسم مذهب چيزهائى پخش مى كنند، تبليغاتى مى
كنند كه طوايف مسلمين به جان هم بيفتند و با هم اختلاف شيعه و سنى پيدا بكنند و
آنها به ذخائرى كه مسلمين دارند دسترسى پيدا بكنند و نتوانند مسلمين كارى انجام
بدهند.
طرح خائنانه تجزيه دولت عثمانى .
مسلمين آنها بودند كه مجد آنها دنيا را گرفته بود، تمدن آنها فوق تمدن ها بود،
معنويات آنها بالاترين معنويات بود، رجال آنها برجسته ترين رجال بود، توسعه
مملكتشان از همه ممالك بيشتر بود، سيطره حكومتشان بر دنيا غالب شده بود. ديدند كه
با اين سيطره ، با اين وحدت دول اسلامى نمى شود تحميل كرد چيزهائى را كه آنها مى
خواهند، نمى شود ذخائر اينها را طلاى سياه اينها را، طلاى زرد اينها را، نمى شود
اينها را قبضه كرد، درصدد چاره بر آمدند، چاره اين بود كه بين ممالك اسلامى تفرقه
بيندازند. شايد بسيارى ، بعضى از شما يادشان بيايد جنگ بين المللى را، جنگ اول بين
المللى را كه با مسلمين و با دولت بزرگ عثمانى چه كردند، دولت عثمانى يكى از دولى
بود كه اگر با شوروى طرف مى شد، گاهى او را زمين مى زد، ساير دول حريف ميدان او
نبودند. دولت عثمانى يك دولت اسلامى بود كه سيطره اش گرفته بود تقريبا از شرق تا
غرب را، آنها ديدند كه با اين دولت اسلامى به اين قوى اى نمى شود چاره اى كرد، نمى
شود ذخائر را برد. بعد از اينكه در اين جنگ با آن بساط غلبه پيدا كردند، تجزيه
كردند دولت عثمانى را به دولتهاى بسيار كوچك ، كوچك . براى هر يك از آنها هم يا
اميرى قرار دادند يا سلطانى قرار دادند يا رئيس جمهورى قرار دادند. آنها در قبضه
مستعمرچى ها و ملت بيچاره در قبضه آنها، با اين وضع يك دولت عثمانى با آن مرز را
زمين زدند و دولت هاى اسلامى از خواب بيدار نشدند يا خودشان را به خواب زدند. اين
دولت عثمانى در تحت ظل خلافت اسلامى ، در تحت ظل اتكا به قرآن مجيد آن مرز را داشت
، بعد از آنكه تجزيه شد، در زمان ما، در زمان آتاتورك خبيث ، اسلام را در آنجا
الغاء كردند و الان دولت تركيه دولت مسلم نيست ، دولت حسابش از اسلام جداست مراسم
دينى ندارد دولت ، احكام دينى دولت ندارد لكن ملت شريف تركيه مسلم هستند و اينها
هستند كه در سال هايى كه به مكه مى روند طايفه اينها به نسبت بيشتر از ديگران است .
دولت يك همچو دولتى است ، آن مرز را به اتكا به اسلام به دست آورد و آنها ديدند كه
اتكاء به اسلام نقطه بسيار بزرگى است كه با اين اتكا نمى شود دولت هاى اسلامى را از
بين برد، در تركيه اسلام را از حساب دولت جدا كردند و حالا مى بينيد كه در قبرس كه
از ترك ها كشته مى شود يك مسلم نيست كه متاسف باشد. اين تاسف دارد كه يك دولتى جورى
بكند طورى رفتار بكند كه بعد از آنكه در مقابله نصارى زمين بخورد يا از آن كشته
داده بشود، دول اسلامى ديگر بى تفاوت باشند نسبت به او. اگر يك نفر هم اظهار تاسف
بكند (يك آخوند پوسيده اى مثل من ) دول اسلامى كه اظهار تاسف نمى كنند براى اينكه
مجد اسلامى را از دست دادند.
تلاش ايادى استعمار تحت لواى اسلام براى نابودى اسلام .
اختلافاتى كه در عراق در ايران ، در ساير ممالك اسلامى ايجاد مى كنند، بايد سران
دول اسلامى توجه داشته باشند به اين معنا كه اين اختلافات ، اختلافاتى است كه هستى
آنها را به باد مى دهد. بايد با عقل ، با تدبير توجه داشته باشند به اين معنا كه به
اسم مذهب و به اسم اسلام مى خواهند اسلام را از بين ببرند. دست هاى ناپاكى كه بين
شيعه و سنى در اين ممالك اختلاف مى اندازند اينها نه شيعه هستند و نه سنى هستند،
اينها دست هاى ايادى استعمار هستند كه مى خواهند ممالك اسلامى را از دست آنها
بگيرند، ذخائر را از دست آنها بگيرند، بازار سياه درست كنند براى ممالك به اصطلاح
مترقى ، مى خواهند آن چيزهائى كه آنها زياد دارند و به دريا مى ريزند، دور مى
ريزند، بازار درست كنند در شرق و اينها به قيمت هاى خوب ، به قيمت هاى مناسب بخرند.
همين چند روز در روزنامه اطلاعات بود كه غذاى سه روز آمريكا كه دور ريخته مى شود،
به اندازه تمام غذاى ملت چين است كه 650 ميليون است ، مال يك روز، سه روز فضلات
غذاى امريكا به اندازه 650 ميليون جمعيت استفاده بكند يك روز، آن تفاله هائى كه
آنها بناست دور بريزند، چرا شرق را تحت قدرت نياورند، تحت اسارت نياورند، تا به شرق
با قيمت مناسب بفروشند و طلا كنند و طلا را ببرند؟! چرا اين كار را نكنند؟! دولت
ما، دولت هاى اسلامى كه توجه به اين معانى ندارند، آنها كه ملتفت نيستند كه به سر
آنها چه مى آيد. از دست برداشتن از قرآن كريم ، اتكا نداشتن بر قواعد اسلام اين
ضررها پيش مى آيد. تضعيف مى كنند دول اسلامى را با ايجاد اختلاف مذهبى تا هم مذهب
را ببرند و هم دين را ببرند و العياذ بالله .
هشدار به دولت هاى اسلامى .
سران ممالك اسلامى ، روساى جمهور، سلاطين اسلام ، وزراء ممالك اسلامى نمايندگان
مجالس ممالك اسلامى نبايد متنبه بشوند؟ واقعا اينها نمى دانند مطلب را؟ يا مى دانند
و حب جاه و حب مقام آنها را وادار مى كند كه مطابق دستورات عمل كنند؟ شما آقايان
باور مى كنيد كه آنهائى كه از مجارى امور مطلع هستند يا دعواى اطلاع مى كنند، اين
مطلب سطحى را كه يك سيد خمينى فهميده است ، آنها نفهميده باشند؟ شما احتمال مى دهيد
اين معنا را؟ اگر فهميده باشند، خداى نخواسته يا مجذوب هستند و يا ترس در كار هست ،
چرا بايد بترسند؟ براى اينكه اينها را دسته دسته كرده اند. دولت عثمانى به آن عرض و
طول را حالا چند تا دولت كرده اند، همه كوچك ، كوچك ، كوچك . ملتهاى بيچاره را، اين
ملت انبوه چند صد ميليونى را در تحت اسارت يك عده از خدا بيخبر قرار داده اند و
آنها را استعمار مى كنند و اين سران ممالك ، ملت خودشان را بيچاره مى كنند. نبايد
اين دول اسلامى از خواب بيدار بشوند؟ از اسلام چه بدى ديده اند اينها؟ يك نيرنگ
بزرگى كه از غرب
سرازير شده است و دول اسلامى را تحت نفوذ قرار داده است يا اينكه تطميع كرده است يا
تهديد كرده است و اين را در مطابعمان مى بينيم ، در مجلات مى بينيم ، در تبليغاتشان
، در راديوهايشان .
نژادپرستى ، عامل بيچارگى دول اسلامى .
آن چيز مهمى كه دول اسلامى را بيچاره كرده است و از ظل قرآن كريم دارد دور كند، آن
قضيه نژاد بازى است . اين نژاد ترك است بايد نمازش را هم تركى بخواند! اين نژاد
ايران است بايد الفبايش چه جور باشد! آن نژاد عرب است ، عروبت بايد حكومت كند نه
اسلام ! نژاد آريائى بايد حكومت كند نه اسلام ! نژاد ترك بايد حكومت كند نه اسلام !
اين نژاد پرستى كه در بين آقايان حالا دارد رشد پيدا مى كند و زياد مى شود و دامن
مى زنند به آن ، تا ببينيم به كجا برسد. اين نژاد پرستى كه يك مساله بچگانه است در
نظر و مثل اينكه بچه ها را دارند بازى مى دهند، سران دول را دارند بازى مى دهند،
آقا تو ايرانى هستى ! آقا تو ترك هستى ! آقا تو نمى دانم اندونزى هستى ! آقا تو چه
هستى ! آقا تو كجايى هستى ! بايد مملكت خودمان را چه بكنيم ! غافل از آن نكته
اتكائى كه همه مسلمين داشتند. افسوس ، افسوس كه اين نكته ، نقطه اتكا را از مسلمين
گرفتند و دارند مى گيرند و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد، همين نژاد بازى اى كه
اسلام آمد و قلم سرخ روى آن كشيد و مابين سياه و مابين سفيد، مابين ترك و مابين عجم
، مابين عرب و مابين غير عرب هيچ فرقى نگذاشت و فقط ميزان را تقوا، ميزان را از خدا
ترسيدن ، تقواى واقعى تقواى سياسى ، تقواهاى مادى ، تقواهاى معنوى ، ميزان را اين
طور قرارداد: (ان اكرمكم عندالله اتقيكم ). ترك و فارس ندارد، عرب و عجم ندارد،
اسلام نقطه اتكاء است . قضيه نژاد بازى ارتجاعى است . آقايان ماها را مرتجع مى
دانند لكن دارند به 2500 سال قبل قهقرا برمى گردند، ما مرتجعيم ؟ اختلافات دول
اسلامى و علت اصلى آن . چرا بايد دول اسلامى غافل باشند از اين معانى ؟ چرا بايد در
داخله هر مملكتى اين نحو انقلابات ايجاد بشود؟ چرا بايد صف بندى بشود بين ممالك
اسلامى ؟ اينها اتحاد سه جانبه درست كنند در مقابل آنها، آنها اتحاد ديگرى درست
كنند در مقابل اينها، (وكل بل على الاخر). اشخاص نبايد بيدار بشوند؟ سلاطين اسلام
كه خودشان را چه مى دانند و چه مى دانند، نبايد توجه به اين معانى پيدا كنند؟ روساى
جمهور اسلام كه ممالك اسلامى را آن نحوه قبضه كرده اند، نبايد تنبه پيدا بكنند؟ اين
مطالب كه من عرض مى كنم ، يك مطالب غير واقعيت دارى است ؟ قبول ندارند خودشان كه يك
واقعيتى است كه با كمال تاسف دارم عرض مى كنم ؟ يكى از واقعيات است اينكه دول را به
جان هم ريخته اند، يك دسته صف آرائى مى كنند از اين طرف در مقابل آنها و چقدر
جمعيتشان را مجهز مى كنند در سرحدات ديگران ، الان كه من دارم به شما عرض كنم به من
اطلاع دادند كه ترك ها 200 هزار جمعيت متمركز كردند در سرحد كجا، چرا؟ با كى دعوا
دارند؟ چرا مسلمين با هم جنگ مى كنند؟ چه
وادار كرده است كه مسلمين با هم جنگ كنند؟ جز دست استعمار؟ شما دست استعمار را از
روى دول اسلامى برداريد ببينيد كه چه دوستى در كار هست ، چه دوستى پيش مى آيد،
ثغورتان هم همه حفظ كنيد. اگر بنا شد حكومت اسلامى باشد، اگر بنا شد ديانت اسلام
حكومت كند تمام ثغور حفظ مى شود، تعدى ، دولتى به دولت ديگر نمى كند، همه مسلم
هستند، همه تحت لواى اسلامند. اينكه مى بينيد تعدى مى كنند، اين براى آن لشكركشى
كند، او براى او لشكركشى مى كند، براى اينكه اينها در تحت لواى اسلام نيستند.
تلاش استعمار براى كوچك نمودن پيامبر و متحجر نشان دادن اسلام .
و از بدبختى هائى كه بر دول اسلامى و بر ممالك اسلامى و بر ملت اسلام پيش آمده است
، از جمله آنها اين است كه از سال هاى بسيار بعيد و طولانى مشغول شده اند، يك مدت
زيادى دول استعمار طلب مشغول شده اند پيغمبر اسلام را كوچك كنند، يك مدت هاى زياد
دنبال اين رفتند كه پيغمبر اسلام را كوچك كنند. بعدش دنبال اين رفتند كه احكام
اسلام ، يك احكامى است كه مال هزار سال پيش از اين است و حالا چه و چه شده است و
مملكت مترقى شده است و امثال ذلك و اسلام نمى تواند اشباع كند آن خواسته هاى ملل
را. آقا شما از اسلام چه ديديد؟ شما تمام مطبوعاتتان ، تمام تلويزيونهايتان تمام
راديوهايتان ، تمام گفتارتان ، نطق هايتان در مجالس ، همه اينها براى شكستن احكام
اسلام است ، سوءنيت هم اگر نداريد شما را واداشتند به اين معنا (اما تهديدا او
تطميعا يا اغفالا)، ان شاءالله اغفال باشد، خيانت نباشد، غافل باشيد. شما كه به ما
مجال اين را نمى دهيد كه اسلام را معرفى كنيم به عالم . همين سه چهار روز پيش از
اين يك كاغذى از يكى از دانشجويان امريكا براى من آمد (اين يكى از جوان هايى است كه
من نمى شناسمش لكن ظاهر كلامش اين بود كه متدين است و متاسف است بر اوضاع )، نوشته
است كه مع الاسف اينجا، محصلين اينجا، دانشجويان اينجا مى گويند كه ما هر چه بدبختى
داريم از اسلام است . دانشجوهاى بيچاره ، اسلامى كه به شما معرفى از راديو بشود كه
اسلام نيست ، اسلامى كه از روزنامه ها شما خوانديد كه اسلام نيست . آن اسلامى كه به
شما معرفى شده است يك چيزى است عقب افتاده ، يك مطلبى است كه هيچ مسلمان زيربار آن
نمى رود، اين را من هم قبول ندارم ، اين را ساير روحانيون هم قبول ندارند، اين كه
اسلام نيست ، به ما هم كه مجال نمى دهند كه اسلام را معرفى كنيم . آقا در اين مملكت
تلويزيون آزاد و دست يك اسرائيلى است ، او هر چه مى خواهد بگويد، راديو هم تبليغاتش
، برنامه اش را خودشان درست مى كنند و چه كنند. نه اين مملكت ، در ممالك اسلامى ،
حالا من بحثم در ممالك اسلامى است مى آيم سراغ مملكت خودمان ، اين حالا بحث در
ممالك اسلامى است .
|