صحيفه نور جلد ۱۷

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۵ -


در هـر منطقه و مردم دخالت نداشتند و اگر دخالت داشتند چشم و گوش بسته بودند. رعيت هـا را جـمـع مـى كـردنـد و مـى آوردنـد پـاى صندوق و به آنطورى كه به آنها دستور داده بودند راءى مى دادند بدون اينكه بفهمند چه دارند مى كنند، راءى چى هست و چه كار دارند انجام مى دهند. فقط همان خان مى دانست كه براى منفعت او و براى منفعت دولت ها اينها دارند راءى مـى دهـنـد و اصـلا كارى به اينكه كشور به كجا برسد در كار نبود، كارى به اين كار نداشتند. بعد هم كه زمان رضاخان پيش آمد و ما بعد رضاخان كه اكثرا مى دانيد و همه هم در آخر، در اين دوره هاى آخردانيد كه آن بلاهايى كه به سر ملت آمد، مادرش مجلس بود. يعنى عده اى را اينها خودشان ليست مى دادند و به طورى كه محمدرضا اقرار كرد منتها مى گـفـت زمـان قـبـل ، مقصودش زمان پدرش بود، ليست را از سفارتخانه مى آوردند كه اينها بـايد تعيين بشوند. بعد از زمان ايشان هم بدتر از آنوقت بود، وكلاى ما را بايد آمريكا يـا قـبـل از او انـگـلستان تعيين كند و مردم و دولت ايران و هيچ كس هيچ نظرى در اين باب نـداشـت . وكـلا بـا دسـتـور آنـهـا، با اسم و رسم تعيين ميشد مگر بعضى ها كه در تهران نـمـيشد كه غير او بشود كه يك اقليت بسيار نادر بود، البته به تدريج اينطور شد تا زمان اينها كه به اوج خودش رسيد تمام بدبختى ها در حكومت از مجلس سرچشمه گرفت . هر كارى مى خواستند انجام بدهند، هر امر فاسدى را كه مى خواستند انجام بدهند ديكته مى كـردند و مى آوردند مجلس و مخالف و موافق هم به حسب صورت درست مى كردند و بعد هم همانطورى كه ديكته شده بود رء ى مى دادند. و خداى تبارك و تعالى خواست كه آن وضع ، هـم وضـع خـان خـانى و هم وضع دخالت سفارتخانه ها در ايران برچيده بشود و در اين دوره اى كـه انـتـخابات شد بحمدالله به طور اكثريت قاطع ، مردم دخالت داشتند و خانى دخـالت نـداشـت ، آنـجـاء ى هم كه دخالت داشت در مجلس رد شد. و در آتيه هم اگر چنانچه انـشـاءالله اين ملت به همين طور در صحنه حاضر باشند با تعيين وكلائى كه متعهد بر هـمـه جـهـات اسـلام و مـصـالح كـشـور هـسـتـنـد، تـعـيـيـن كـنـنـد، امـيـد اسـت كـه در آتـيـه هر سـال بـهتر از سال قبل بشود. و بحمدالله در اين دوره هم كه چهره هاى بسيار نورانى در مـجـلس هـسـت و اشـخـاص مـتـفـكـر و فـقـيـه و امـثـال ايـنـهـا در مـجـلس هـسـت و يـك سـال هـم مـانـده اسـت تـا بـه آخـر بـرسـد. مـن امـيـدوارم كـه در ايـن سـال جـديـت بـيـشـتر بشود براى رسيدگى به امور كشور و محرومين كشور و مستضعفين و اگـر چـنـانـچـه مـجـلس در ايـن سـال جـديـد هـم خـودش را صـرف كـنـد در ايـنـكـه مـسـائل مـشـكـل را اسـلامـى كـنـد و بـا دقـت ، هـمـان دقـت هـايـى كـه اهـل عـلم در مـسـائل عـلمـى دارند. مسائل علمى همانطورى كه آن دقت هاى بسيار ارزنده را لازم دارد، مـسـائل سـيـاسـى كـمـتـر از آن نـيـسـت ، بـراى ايـنـكـه مـسـائل سـيـاسـى ، مـقـدرات كـشـور در دسـت آنـهـاء ى هـسـت كـه ايـن مـسـائل را خواهند تفكر كنند. آقايان در فكر اين معنا نباشند كه زياد طرح بدهند و زياد از مـجـلس بـگـذرد. در فـكـر اين باشند كه خوب طرح بدهند و خوب از مجلس ‍ بگذرد. يعنى هـمـانطورى كه بناى اهل علم است كه در هر مساءله اى دقت مى كنند، جستجو مى كنند و مباحثه مـى كنند، مجادله مى كنند، در اين مسائل هم بايد اينطور باشد كه سروته مطلب به طور كـافـى مـورد بـررسـى قـرار بـدهـنـد، مـورد دقـت قـرار بـگـيـرد و بـا دقـت و هـمـت زيـاد مسائل طرح بشوند، در مجلس كه آمد يك مساءله پخته از حيث جهات مختلف باشد كه راهگشا باشد
بـراى ايـن كـشـور و مـشكلات اين كشور و در اين چند سالى كه گذشت من تشكر مى كنم از زحـمـات پـر ارزش آقـايـان كـه زحـمـت كـشـيـدنـد و مـشـكـلات زيـادى كـه بـود در داخل مجلس و در خارج مجلس و آنها را پشت سر گذاشتند و الان با قدرت كافى دارند انجام وظـيـفـه مـى دهـنـد مـجـلس ايـن سـال بـا مـجـلس سـال هـاى سـابـق فـرق دارد مـجـلس ايـن سـال قـدرتـش بـيـشـتـر اسـت يعنى آنهايى كه كارشكنى كردند براى مجلس و براى همه ارگـان هـاى دولتـى و اصـل اسـاسـش كارشكنى براى اسلام بود، آنها يا رفتند و فرار كـردنـد يـا مـنـزوى شـدنـد. و بـحـمـدالله امـروز مـجـلس بـا دل راحـت و بـا قـامـت مـسـتـقـيـم تـواند كه مسائلى كه پيش آمده و خواهد آمد در اين سالى كه سـال آخـر اسـت ، به طور شايسته حل كنند تا اينكه اين مجلس الگو بشود براى مجالس ديـگـر. و اگـر در سـال آتـيـه فـرض كنيد غيرآقايان يك دسته ديگرى آمدند، بدانند كه بـايـد چـه بـكـنـنـد و ايـنـهـا چه كردند و آنها هم بايد دنباله اين ، بايد چه كار بكنند. و بـالاخـره مـجـلس است كه اساس ‍ يك كشور را به صلاح مى كشد يا اساس يك مجلس را رو به فساد مى برد. و مجلس بود كه در رژيم پهلوى آنهمه فساد ايجاد كرد و آنهمه خيانت كرد و همين مجلس است كه در زمان كنونى اينهمه خدمت كرده است و در صدد خدمت است من نمى خـواهـم بگويم كه كارها تمام شده و همه اش هم صددرصد تمام است ،. اما وقتى ما مقايسه بـكـنـيـم افـراد ايـن مـجـلس را با افراد دوره رضاخان (به استثناء نادر) و دوره محمدرضا تقريبا بى استثناء اگر ما مقايسه كنيم و همان افراد را ببينيم كه سابقه شان چى است و چـه زنـدگى كردند و چه هستند، كافى است كه ما به ارزش اين مجلس پى ببريم . از آن جـنـس كـه در سـابق بود هيچ الان نيست در مجلس . اگر فرض كنيد يك كسى باشد كه با وضـع شـمـا يـك مـخـالفـتـى دارد، لكـن ايـن اخـتـلاف سـليـقـه است ، نه اين است كه واقعا انـحـرافى باشد كه آنها داشتند كه در سابق بود. سابق انحراف بود يعنى منحرفين را مـى آوردنـد سر كار، دستور بود، نمى توانستند خلاف او را هم بكنند و اگر در بين شان يـكـى دو نـفـر بـود كـه مـخالفت مى كردند، در اقليت بودند كه صداشان به جائى نمى رسيد، امروز عكس است ، بحمدالله همه آقايانى كه در مجلس هستند، اينها وابسته به شرق و غرب نيستند و خدمت مى خواهند بكنند ولو اختلاف سليقه داشته باشند. بحث در مجلس ‍ از مـسائل بسيار مهم است كه بايد بحث بشود، بايد هر مساءله اى با دقت رسيدگى بشود و در كـمـيـسـيـون هـا اولاو بعد در مجلس ثانيا و بعد هم در شوراى نگهبان ثالثا رسيدگى بـشـود كـه وقـتى يك قانون از مجلس بيرون آمد، يك قانون صددرصد شرعى باشد، چه مـوافـق بـا احـكـام اوليـه كـه مـال اسـلام اسـت يـا مـوافـق بـا احـكـام ثـانـويـه كـه آن هـم مال اسلام است و اين رويه رويه اى است كه اگر انشاءالله باقى بماند مطمئن باشيد كه مـجـلس بـا قـوت خودش وقتى كه باقى بماند دولت هم اصلاح مى شود و ساير قوايى كه در ايران هستند، آنها هم اصلاح مى شوند يعنى كجروى نمى شود ديگر بشود. كجروى از مجلس شروع مى شد نه اينكه از خارج مى شد خارج دستور مى داد، اينها راه مى رفتند و اگـر مجلس مستقيم باشد و كارها را آنطورى كه مصالح كشور اقتضا مى كند. آنطورى كه احـكـام اسلام اقتضا مى كند، آنطور بررسى دقيق بشود و با علاقه مندى بررسى بشود، وقـت صـرف بـشـود. تـا اينكه مساءله ، هر مساءله اى هست خصوصا مهمات كه بايد مهمات مـسـائل را بـه طور دلسوزانه و به طور جدى بحث طلبگى در آن بكنند. آقايان كه عادت دارند به اينكه
بـحـث طـلبـگـى مـى كـنـنـد و در مـدرسـه هـا تـربـيـت شـدنـد و بـا اشـكـال رد و دفـع و هـمـه اين امور، در قانون هم بايد همين طور باشد براى اينكه اين هم اهـمـيـتـش هـمان اهميت است ، آن هم اسلام بود، اين هم اسلام است . بنابراين در اين سالى كه انـشـاءالله مـى گـذرد و امـيـد اسـت بـه خـوبـى بـگـذرد و آقـايـان بـا خـيـال راحـت مـشـغـول بـاشـنـد بـه خـدمـت بـه ايـن مـسـتـمـنـدان ، بـه ايـن مـظـلومـان در طـول تـاريـخ انـشـاءالله امـيـدواريـم كـه ايـن سـال را بـه مـبـاركـى بـگـذرانـيـد و در سـال آتـيه انشاءالله مجلس باز همين جور مجلس باشد و همين طور افراد در آن باشند كه انشاءالله مسائل حل بشود. مسائلى كه ما الان در مقابلش هستيم و اميدوارم كه مجلس هاى بعد ديگر مواجه با آن نشوند.
مساءله ، مخالفت همه قدرتمندان دنيا با ايران است
خوب ، مساءله مخالفت همه قدرتمندان دنياست با ايران ، مساءله هم يك مساءله اى نيست كه مـخـفـى باشد، خودشان هم اقرار دارند، خودشان هم گويند كه نبايد عراق شكست بخورد. مـيزان ، عراق نيست ، صدام نيست . ميزان ، پيشرفت اسلام است . اينطور نيست كه آنهابراى صدام دلسوزى ميكنند، صدام هم يك آدمى است كه بعد (گر بشود گفت آدم ) بعد از بين مى رود، لكـن آنـى را كـه از آن مـى تـرسـنـد از ايـران اسـت كـه تـرسـنـد يـعـنـى دنـبـال شكست ايرانند. هر چند رء يس جمهور امريكا ادعا كند كه ما بيطرفى مان ، همين تازه هـم بـاز گـفـتـه است . بيطرفى مان محفوظ است . لكن يك مساءله اى است كه همه مى دانند، ديـگر لازم نيست به اينكه ما قرآن برايش اقامه كنيم همه مى دانند كه ايشان تا چه اندازه بـيـطـرف است در اين مساءله و ديگران هم همين طور، شوروى هم همين طور، فرانسه هم همين طور، ديگران هم همين طور مساءله بيطرفى نيست ، مساءله طرفدارى از هر رژيمى است غير اسـلام و كوبيدن اسلام است به هر ترتيبى كه بتوانند و بحمدالله اين مجلس و اين ملت و ايـن ارتـش و اين پاسداران و اين ساير ارگان هايى كه در اين كشور هست ايستاده اند در مـقـابـل همه اين امور و مقاومت مى كنند. و اگر انشاءالله اين جنگ يعنى تحميلى بر ما از بين بـرود و دولت سـر صـبـر رسـيـدگـى بـكـنـد بـه حـال مـسـتـضـعـفـيـن ، تـمـام مـسـائل بـه وسـيـله مـجـلس و دولت حـل مـى شـود حتى مساءله گرانى . ما همه مى دانيم كه گـرانـى امـروز سـرسـامـآور اسـت و يـك دسـتـه اى از آن رنـج مـى بـرنـد امـا در مـقـابـل آن رنـج هـايـى كـه خـود پـيغمبر و همسر بزرگ عزيزش حضرت خديجه در آن چند سـال بـردنـد كـه مـشـك را از قـرارى كـه نـقل مى كنند، مشك را مى گذاشتند توى آب و مى مـكـيـدنـد براى اينكه از آن چربى ، مثلا از آن چيزى كه در مشك هست به آنها برسد. وقتى كـه آنـهـا بـراى اسـلام ايـنـطـورى عـمـل كـردنـد و ايـنـطـور مـقـاومـت كـردنـد در مـقـابـل دشـمـن هاى اسلام ، شما هم كه ملت و امت همان بزرگوار هستيد نبايد از اينكه فلان چـيـز كـم اسـت ، آنـى كـه كـم اسـت ارزاق كـه نيست ارزاق كه كم نيست ، آنى كه كم است آن وضـع آرايـشـى است كه آنها مى خواستند، يك دسته مى خواستند باشد و ديگر انشاء الله نـيـسـت . و بـايد از بين هم برود گرانى هست لكن كجاست كه گرانى نيست . اينطور نيست كـه گـرانـى مـال كـشـور مـا باشد، همه جا گرانى هست اگر دولت انشاءالله قدرت پيدا بـكـنـد يعنى جنگ تمام بشود و ما به حال عادى برگرديم انشاء الله . به مدت كمى به بركت اسلام و
بـه مـدت كـمـى بـه بـركـت اسـلام و مـلت در صـحـنـه حـاضـر ايـران ايـن مسائل حل مى شود انشاء الله .
ورود تركيه به عراق براى سركوبى كردها
از مـسـائل مـهـمـى كـه هـست و من از يك جنبه اش مى خواهم صحبت كنم ، جنبه هاى ديگرش حالا صـحبت از آن نمى شود من فقط يك جنبه اش راخواهم صحبت كنم ، آن قضيه ورود تركيه در عـراق اسـت براى كردها سركوبى كردها. آنى كه من مى خواهم صحبت كنم اين است كه كرد ايـران و كـرد عـراق و كـرد تـركـيـه همه كرد هستند . تفاوت اين است كه در كردهاى ايران اكـثـريـت شـان بـا جـمـهـورى اسلامى موافقند و با اين چند دسته فاسدشان مخالفند. الان سـرتـاسـر كردستان ائمه جمعه شان ، علماى آنجا، مردمشان با جمهورى اسلامى موافقند، آنـى كـه فـساد كنند عبارت از يك دو تا دسته اى است كه بعض شان كمونيست اند و بعض شـان بـدتـر از كـمـونـيست . چى شد كه تمام رسانه هاى گروهى عالم راجع به كردهاى ايران اينقدر حساس هستند كه از خود كردها هم حساس ترند. خود كردها مى گويند كه ما مى خـواهيم كه اين فاسدها از بين بروند، لكن رسانه هاى گروهى هميشه ايران را محكوم مى كـنـنـد و لحن شان نسبت به ورود تركيه در عراق براى سركوبى كردها يا همفكرى عراق بـا آنـها اگر راست باشد، اين ديگر مساءله اى نيست ، خوب آنها آمده اند خواهند مملكت شان را نـگـذارنـد كه چيز بشود، آنى كه مساله است اين است كه كرد ايران چرا؟ اگر مساله اى اسـت كـه آنـها مى گويند تجزيه طلبند، خوب كردهاى فاسد ما بيشتر هستند، چى شد كه همه عالم سنگينى شان را انداخته اند روى ايران كه اين ايران است كه كردها را چه مى كند و چـه ، چـقـدر مـى كـشـد. و هـمـين فاسدهايى كه در خارج نشسته و نسبت به كردهاى ايران سـيـنـه چـاك مى كنند، اينها چطور شد كه راجع به قضيه كردهاى عراق و كردهاى تركيه صـحـبـتـى ايـنـقـدرهـا نـدارنـد، اگـر بـاشـد هـم يـك كلمه اى مى گويند و مى گذرند. اين گرفتارى هايى كه بشر به آن مبتلاست اين نحو گرفتارى هاست ، اينطور حق كشى هاست كـه سـرتـاسـر عـالم را فـرا گرفته است و اگر چنانچه يك منجى براى اين بشر پيدا نـشـود (و انـشـاء الله امـيـدوارم كـه به زودى پيدا بشود و خداوند منجى بزرگ را به داد بـشـريـت بـرسـانـد) اگـر دير بشود اصلا هلاكت در بين همه شان يك امر ساده عمومى مى شـود. يـك دسـتـه بـيـچـاره مـظـلوم در سـرتـاسـر دنـيـا زيـر لگـد دارنـد پايمال مى شوند، از هيچ جا خبرى نيست كه راجع به آنها صحبتى بشود. در آمريكا آنقدر مظلومين دارند پايمال مى شوند اصلا راجع به آمريكا صحبتى نيست كه اين چرا اين كار را مى كند. در شوروى هم آنقدر مظلومين پايمال مى شوند، صحبتى از آن هم نيست . در منطقه هم همين طور، آنقدر مردم و ملت هاى خودشان را، آن هم صحبتى نيست . اين فقط اينجاست ، ايران اسـت كـه حـكـومـتـش دارد اخـتـنـاق ايـجـاد مى كند و مردم همه شان مخالف با حكومت هستند لكن سـرنـيـزه است كه اينها را حاضر كرده و اينها مى آيند در خيابان ها، كه اين در دنيا بايد اسـم ايـن را چـى گـذاشـت ؟ آنـى كـه قـلم دسـتش مى گيرد و اينها را مى نويسد، بايد چه اسـمـى رويـش بگذاريم ؟ آنى كه دستور مى دهد به اين رسانه ها و همه را هماهنگ مى كند يك وقت مى بينى از همه جا يك صدا بلند
مـى شـود، ايـن را بـايـد چـى اسم بگذاريم رويش كه اينها چى مى گويند؟ اينها چه جور جـمـعيتى هستند؟ بافت مغزى اينها چه جور است ؟ اين گرفتارى هاست كه جمهورى ما در اين چـنـد سـالى كـه تـحـقـق پـيدا كرده است داشته و مجلس هم داشته و همه دولت و ديگران هم داشـتـنـد. اگـر چـنـانـچـه ايـن گـرفـتـارى هـاى مـرتـفـع بـشـود و دنـيـا سـر عـقـل بيايد و آن چيزى كه واقعيت است بگويد، آن چيزى كه واقعيت است تبليغ بكند، كار ما آسان است .
حـالا مـن نـمـى دانـم كـه اين آقايانى كه آمدند و رسيدگى كردند به خرابى هاى ايران و رفـتـند در عراق هم يك دسته فقط مجروح جنگى را آوردند به آنها نشان دادند كه اينها در بـيـن شـهـرها اينطور شدند لكن خرابى اى نداشتند كه نشان بدهند شايد دو تا ديوار هم خـراب كـردنـد كـه نـشـان بـدهـند، آيا اينها بعد چه خواهند گفت ؟ خواهند گفت كه هم ايران خـلاف كـرده و هـم عـراق ، ديـگـر هـيـچ حرف ديگرى نيست ؟ كه خوب واقعا اينها مى خواهند رسـيدگى كنند و مى خواهند بفهمند كه اندازه چى بوده ، ايران چه كرده ، آنها چه كردند؟ در همان وقتى كه اينها مشغول رسيدگى بودند، آنها مى زدند ايران را. اين دلالت بر اين مى كند كه آمدند اينها با ما هستند، شما بيخودى خواستيد كه اينها بيايند. حالا ما منتظر اين هـسـتيم كه ببينيم اينها چه مى كنند و چه خواهند كرد و چه خواهند گفت . اميدوارم كه اينها هم بـه حـسـب وجـدان انـسـانـى عـمـل بكنند و آنچه كه هست گزارش بدهند بعد هم كه گزارش دادنـد،. آنـهـائى كه گزارش را مى گيرند، كارى به اين ندارند كه امريكا چه نظرى در اين مساءله دارد و شوروى چه نظرى دارد و فرانسه چه نظرى دارد، به اينها كار نداشته بـاشـنـد و حـكـومـت واقعى بكنند و آنچه هست به حسب واقع بگويند. ما هيچ توقعى از آنها نداريم الا اينكه آنها همان كه هست بگويند. و من اميدوارم كه اين مردم در صحنه ما بيشتر در صـحـنـه بـاشـند، از جنگ خسته نشوند. جنگ در اسلام يك امرى بوده است كه از آنوقتى كه اسـلام حـكـومـت پـيـدا كـرد جـنـگ هـم هـمـراهـش بـود، قـبـل از آن هـم دنـبـال ايـن بـودنـد كـه نـقـشـه هـا را درسـت كـنـنـد، لابـد ايـنـطور است همچو كه مدينه آمد رسول خدا و حكومت تشكيل شد، جنگ يا حنگ تحميلى بود يا هر چى بود در جنگ بود تا آخر عـمـرش . آن روز هـم كـه بـه لقـاءالله مـى خـواسـت پـيـوند كند، بپيوندد، آن روز هم جيش (اسـامـه )اش بـيـرون شـهر بود كه خواست جنگ بكند. اين جنگ يك چيزى است كه براى عـدالت ، جـنـگ لازم اسـت . اگـر مـردم عادل باشند كه ديگر جنگى در كار نيست . اگر مردم انـسـان بـاشـنـد كـه ديـگـر جنگى در كار نيست لكن وقتى كه يك دسته ، اكثريت مستضعفين پـايمال دارند مى شوند، وقتى كه تمام حيثيت اسلام و مسلمين در خطر است ، وقتى كه تمام حـيـثـيـت هـمـيـن مـلت مـا در خـطـر اسـت ، مـا كـه جـنـگ را شـروع نـكـرده ايـم ، مـا الان هـم در حـال دفـاع هـسـتيم ما هر روز تقريبا بايد گفت بى استثناء آبادان تقريبا بى استثناء هر روز كـوبـيـده مـى شـود، زايـد بر آن هم جاهاى ديگرى كه همه مى دانيد. ما خواهيم كه دست ايـنـهـا كـوتـاه بشود كه به ما اينطور، به ملت ما اينطور تعدى نكنند. ما دفاع داريم مى كـنـيـم و مـا از اول هـم دلمـان مى خواست كه جنگى نباشد و همه صلح باشد اما مى پذيرند شـمـا ايـنـكـه مـا و صـدام كـه دشـمـن اسـلام اسـت ، از اول دشمن اسلام بودند، آنوقت كه من نجف بودم مى دانستم كه اينها دشمن اسلام هستند، همين هـا را مـرحـوم آيـت الله حـكيم تكفير كرد. اينها مشركند، ملحدند . شما مى پذيريد كه ما با آنها سر يك ميز
بـنـشينيم و مصالحه كنيم ، مصالحه اينكه خوب ، حالاشما اين كارها را كرديد عذر بخواهيد مـا هم بگوئيم كه ما هم اين كارها را كرده ايم ؟ هيچ وجدان انسانى ، اسلامى مى پذيرد اين را؟ يـا خـيـر، مـا بـايـد آن مـطـلبـى كه داريم ، حق است و همه عالم اگر انصاف داشتند مى پـذيرند و مى پذيرفت ما آن را مى خواهيم ما چيز زايدى نمى خواهيم ، ما همان را مى خواهيم ، از اول جـنـگ هـم گـفـتـيم ما جنگجو نيستيم ، ما مدافع هستيم ، دفاع هم يك حق مسلمى است كه اسـلام و غـيـر اسـلام بـراى انـسـان قـائل اسـت . كـه بـه مـا الان در حـال دفـاع هـسـتيم . ما جوان هايمان تاكنون آنقدر شهيد داده اند، تاكنون مادرها آنقدر شهيد داده انـد، پـدرهـا آنـقـدر شـهيد داده اند، جوان ها آنقدر خون خودشان را داده اند، براى اينكه شـر ايـن قدرت هاى بزرگ از سر ايران كم بشود، حالاكه بحمدالله رسيديم به اينجاء ى كه دست ها كوتاه شده ، حالاما كوتاه بياء يم تا آنها دست شان بلند بشود؟ من به شما عـرض مـى كـنـم اگـر مـا يـك قـدم عقب بنشينيم ، آنها صد قدم جلو مى آيند ما محكم بايد در مـقـابـل ايـنـهـا بـايـسـتـيـم تـا ايـنكه آن آدمى كه اين فساد را در اين منطقه ايجاد كرده است سـركـوب بـشـود و آنهايى كه وادار كردند اينكه اين آدم اينطور، اين خبيث اينطور با مردم عـمـل بـكـنـد آنـهـا هـم رسوا بشوند در دنيا، كه اينها بودند كه مى گويند كه ما طرفدار مـثـلاچـه هـسـتـيـم و مـاخـواهـيـم صـلح بـاشـد و هـمـه قـدرت هـاى مـا دنبال اين است كه صلح بشود.
ما هم آمريكا را مى شناسيم و هم شوروى را مى شناسيم كه اينها هيچ كدام صلح طلب نيستند هـر دوشان جنگجو و با اسلحه مى خواهند ديگرى را از بين ببرند، منتها خوب دو تا قدرت در مـقـابـل هم ايستاده اند (اللهم اشغل الظالمين بالظالمين ) نه او جرات مى كند كه يك كـارى بـكـنـد، نـه اينها جراءت مى كنند يك كارى بكنند لكن نتيجه اينكه همه مظلومين جهان دارنـد صـدمـه اش را مـى بينند، دارند پايمال مى شوند و ما مى خواهيم كه خداى نخواسته يـك وقـت ايـران اين نحو نشود دوباره اين افعى ها از اطراف بريزند و هر چى داريد شما بـبـرنـد و هـر فـسـادى خـواهـنـد ايـجـاد كنند و جوان هاى شما را به آن فسادى كه در زمان رضـاشـاه و مـحـمـدرضاشاه مى خواستند بكشند كشيده بشود. وقتى ما مى خواهيم حقيم و مى خـواهـيـم حـق را در اين ديار و انشاءالله در جاهاى ديگر پياده بكنيم ، ما چه باكى داريم از اينكه مثلا ميوه گران است ؟ ميوه گران هم ما و شما و همه بر ايمان گران است . يا فرض كـنـيـد كـه فلان چيز كم است البته اگر كسى يادش باشد در اين جنگ هاى سابق مى داند كـه قـحـطـى بـود كـه پـدر مردم را در مى آورد، نه گرانى ، قحطى بود. بحمدالله حالا قـحـطى نيست و مردم از اين حيث نگرانى ندارند كه چيز نباشد. از حيث گرانى ما هم نگران هـسـتـيـم از اين گرانى ، همه نگران هستند اما چاره چى است ؟ چه مى توانيم بكنيم ؟ البته فـكـرهـايـى دارنـد مى كنند و انشاء الله اميدوارم موفق بشوند كه اين مساله هم انشاء الله حـل بـشـود كـه اميدوارم كه هم مجلس و هم دولت واينها مشورت كنند با هم و راهى پيدا كنند كـه انشاءالله اين مشكل ملت هم حل بشود. و من از خداى تبارك تعالى براى همه شما سلامت و تـوفـيـق و عـزت و عـظـمـت خـواسـتـارم و بـراى شـهداى 15 خرداد و از 15 خرداد تا حالا شـهـدائى كـه در راه اسـلام جان خودشان را از دست دادند علو مقام و مرتبه مسئلت مى كنم و براى بازماندگان آنها انشاءالله صبر و اجر مسئلت مى كنم و از همه آقايان مى خواهم كه در مجالسى كه دارند به اين ملت دعا بكنند و از دعاهايى كه
از ائمـه مـعـصـومـيـن وارد شـده اسـت غفلت نكنند و ماه شريف رمضان در پيش است و ماه شريف شـعـبـان الان مـاهـا در آن هـسـتيم ، از ادعيه ائمه معصومين استفاده كنند و براى اين ملت خير و سلامت طلب كنند و براى دشمنان اسلام خذلان و شكست را بخواهند.
والسلام و عليكم و رحمه الله

fehrest page

back page