صحيفه نور جلد ۱۵

امام خميني رحمه الله عليه

- ۹ -


دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست
شما ببينيد الان در مصر همين مساله است . سادات تمام مساجد را از قرارى كه خبرگزارى ها نـقـل مـى كنند، تمام مساجد را تحت كنترل خودش در آورده و همه اينها را ممنوع كرده از اينكه در سـيـاسـت دخالت كنند. علماى مصر به قول سادات نبايد در امور سياسى دخالت بكنند، مسجد بروند، منبر هم بروند لكن همان مسائلى كه متعارف بود سابقا در اينجا و آنجا، همين اينها را بايد بگويند ديگر غير از اين پا را فراتر نگذارند. ما امروز مى فهميم اين معنا را، اگر چنانچه سابق بود و ديروز بود، ما
مـى گـفـتـيـم خـوب راسـت مـى گويد، سادات راست مى گويد: (آقايان چه كار دارند به سـيـاسـت ؟) چـنان براى اينكه خود آقايان هم دخالت نمى كردند. اما امروز ما مى فهميم ، ملت ما مى فهمد، علماء اسلام فهمند در ايران كه اين نقشه اى كه سادات دارد انجام دهد، اين هـمـان طـرحـى اسـت كـه سـابـقا در ايران هم انجام گرفت . و لكن حالا چون علماى مصر يك قـدرى تـوجـه به مسائل دارند، مى خواهند در امور دخالت كنند، او وحشت كرده از اينكه مبادا ايـنـهـا دخـالت كـنـنـد و حـكـومـت او را مـتـزلزل كـنـنـد. هـم مـلت هـا را ايـنـهـا اغـفال كرده بودند و هم علما را. آدم بسيار مقدس آن بود كه هيچ كار به كار جامعه نداشته بـاشـد، دولت هـر كـارى مـى خـواهـد بـكـنـد دولت اسـت ، تـسـليـم بـاشـد در مـقـابـل دولت ، مـامـوريـن دولت هـر كـارى مـى خـواهـنـد بـكـنـنـد، تـسـليـم بـاشـنـد در مقابل او و هيچ دخالتى نكنند. اين البته اگر چنانچه شما آقايان هم دخالت نكنيد و ماها هم هـيـچ دخـالت نكنيم ، احترامات محفوظ است ، سلام را با خيلى مد هم سلام به آدم مى گويند، دسـت هـم مـمـكـن اسـت يـك وقـت بـبـوسـنـد لكـن بـه شـرط اينكه حدود محفوظ باشد، سياست مـال مـا و مـسـاله گـوئى هـم مـال شـمـا، مـسـجـد مـال شـمـا، صـحـنـه سـيـاسـت مـال ما. اگر اين مطلب را آقايان قبول بكنند محترم هم هستند واگر آمريكا خاطر جمع باشد كـه آقـايـان ديـگـر بـنـا نـدارند در سياست دخالت كنند، دستش را از روى اين ملت و از اين شـيـطـنـت هـا بـرمـى دارد، براى اينكه آنى كه از او مى ترسد، از آخوند مى ترسد. اينها ديـدنـد كـه آخـونـد هميشه دنبال اين بود كه يك صدائى درآورد، همان وقتى هم كه در زمان رضـاخـان آن اخـتـناق عجيب و غريب بود كه هر كسى از همسر خودش مى ترسيد، آن اختناقى كـه در زمـان رضـاخان بود هيچ ربطى به آن اختناقى كه در زمان محمدرضا بود نداشت . در همان زمان اختناق ، خوب چندين قيام از علما شد، از آذربايجان شد، از اصفهان شد كه از اصفهانش ‍ همه علماء ايران را دعوت كردند به قم و از مشهد شد، ديدند كه خوب اين مردم ، ايـن جـمـعـيت با اينها باز هستند و آن نقشه اى كه اينها را از هم جدا كنند و اينها را مرفوض كـنـد انـجـام درسـت نـگـرفـتـه اسـت و ايـن قـيـام هـا در زمـان اخـتـنـاق هـم هـسـت ، دنـبـال اين بودند كه اين طايفه را كنار بگذارند و اگر اين طايفه را كنار بگذارند، همه مـقاصدشان با سهولت انجام گيرد. شما خيال نكنيد كه اين قشرهاى روشنفكر و ملى گرا و امـثـال ذلك كـار از آنـها مى آيد، اينها پيش مردم كه حسابى ندارند، مردم به اينها كارى ندارند، آنى كه از او مى ترسند از جامعه مى ترسند، از ملت ترسند،آنى كه با ملت سر و كـار دارد شـمـا آقـايـان هـسـتـيـد. ايـران در هـر دهـش يـك اهـل عـلم هست ، حالا اگر نباشد هم خوب ، خيلى نادر است و در هر شهرى عده اى هستند، در هر استانى عده هائى هستند و اينهايند كه آنها از آنها مى ترسند مى گويند كه اينها مردم به آنها توجه دارند.
ائمه جماعات وقتى كه در مسجد مى روند هر كدام يك عده اى دارند و يك عده مريد دارند، يك عـده ماموم دارند، اگر يك وقت صدايشان در آيد، خوب ، اين اسباب زحمت مى شود. اين دژ را بـايـد بـشـكـنـند، با هر قيمتى كه شده است دنبال اينند كه اينها را از بين ببرند، الان هم هستند، آنوقتى كه اينها درست ادراك نكرده بودند و حدس مى زدند، خوب حدسى بود هم كه درسـت بـود كه اين طايفه در بين مردم اينطور هستند كه مى توانند مردم را بسيج كنند، با اينكه نشده بود يك همچو امرى ، معذلك آنقدر
جـديـت كـردنـد با دست عمال خودشان ، با روزنامه نويس ها، با همه بوق هاى تبليغاتى كـه ايـن جـمـعـيـت را از مـردم جـدا كـنـند و يك وقت همه عمامه ها را بايد بردارند، عمامه ها را بـرداشـتـند، طلبه ها نمى توانستند در خيابان ها بروند، در زمان رضاخان اينطور بود، بـعـد هـى هـر چه گذشت ، ديدند نه نمى شود، اين جمعيت به اينطور از بين نمى رود، با زور و فـشار، حبس و تبعيد و امثال ذلك لكن خوب ، جنبه هائى كه جنبه هاى سياسى بود و جـنـبـه هـائى بـود كـه مـردم را از ايـنـهـا دلسـرد كـنـنـد، ايـنـهـا را از مـردم جـدا كـنـنـد، امـثـال ايـنـهـا، هـمـه ايـنها را آن روزى كه اينها نديده بودند باز مطلب را آنطور با جديت دنبالش بودند، امروزى كه ديدند و سيلى را خوردند از اسلام و ازاين روحانيت معظم اسلام و فـهـمـيـدنـد، احساس كردند اين معنا را كه اينها مى توانند مردم را بسيج كنند. اين بسيج عـمـومـى كه الان در ايران هر وقت يك فرض كنيد سپاه پاسداران بگويند، مردم بسيج مى شـونـد. ايـن دنـبـال هـمـيـن مـعـنـاسـت كـه مـسـجـدهـا مـركـز ايـن مـسـائل بود و شد و اين كار در ذهن مردم وارد شد. علماى اسلام احساس كردند، اكثريت قريب به اتفاقشان احساس كردند كه بايد مااين سد عدم دخالت در سياست را بشكنيم و ما بايد وارد بشويم در امور، بايد ما دخالت كنيم ، بايد اهتمام به امر مسلمين داشته باشيم . اهتمام بر امر مسلمين اين نيست كه اين من بروم نماز بخوانم و او اقتدا كند. اين كه امر مسلمين نيست ، اين امر خداست . امور مسلمين عبارت است از امور سياسى و اجتماعى مسلمين است . تمام انبيا از صدر بشر و بشريت ، از آنوقتى كه آدم عليه السلام آمده است تا خاتم انبياء صلى الله عـليـه و آله و سـلم ، تـمـام انـبـيـا براى اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند و فرد را فـداى جـامـعه مى كردند. ما فردى بالاتر از خود انبيا نداريم ، ما فردى بالاتر از ائمه عـليهم السلام نداريم ، اين فردها خودشان را فدا مى كردند براى جامعه . خداى تبارك و تعالى مى فرمايد كه انبيا را ما فرستاديم ، بينات به آنها داديم ، آيات به آنها داديم ، مـيـزان بـرايـشان داديم و فرستاديم (ليقوم الناس بالقسط) غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند عدالت اجتماعى در بين مردم باشد، ظلم ها از بين برود، ستمگرى ها از بين برود و ضعفا به آنها رسيدگى بشود، قيام به قسط بشود. دنبالش هم مى فرمايد (وانـزلنـا الحـديـد) تـنـاسـب اين چيست ؟ تناسب اين است كه با حديد بايد اينها انجام بـگـيـرد، بـا بـيـنـات ، بـا مـيـزان و بـا حديد ((فيه باس شديد) يعنى اگر چنانچه شـخـصـى يـا گـروهـى بـخـواهـنـد يـك جـامـعـه را تـبـاه كـنـنـد، يـك حـكـومـتى را كه حكومت عدل است ، تباه كنند ،با بينات با آنها بايد صحبت كرد، نشنيدند با موازين ، موازين عقلى ، نشنيدند با حديد.
ايـنـهـائى كـه دلسـوزى مـى كـنـنـد بـراى ايـن افـراد فـاسـد، مـفـسـد، مـشـغـول بـه انـفـجـار و تـرور امـثـال ذلك ، ايـنـهـا لغـت انـبـيـا را نـمـى دانـنـد چيست ، آنها خيال مى كنند كه انبيا آمده اند مساله بگويند، تمام شما كدام يك از انبيا را سراغ داريد كه در امور اجتماعى به آنطور حادش شركت نكرده و سردمدار نبوده است ؟ موسى عليه السلام يـك شـبـان بـا عـصـايـش راه مـى افـتد مى رود سراغ فرعون ، نمى آيد توى بازار مساله بـگـويـد ايـن هـم هـسـت البـتـه امـا مـى رود سـراغ فـرعـون ، خـدا هـم او را فـرسـتـد دنـبـال فـرعـون بـرويـد او را دعـوت كـنـيـد، دعـوتـش كـنـيـد، بـه قـول ليـن هـم دعـوتـش كـنـيـد و امـثـال ذلك ، وقـتـى كـه قـول ليـن نـشـد آنـوقـت قـيـام خـواهـد. پـيـغمبر اكرم كدام روز نشست همين طورى فقط مساله بگويد، كارى به كار جامعه نداشته
بـاشـد؟ ايـنـهائى كه مى گويند آخوند چه كار دارد به امور سياسى ، پيغمبر اكرم كدام روزش از مسائل سياسى خارج بود؟ دولت تشكيل مى داد، با اشخاصى كه بر ضد اسلام ، سـتـمـگـر بـر مـردم بـودنـد، بـا آنها مبارزه ميكرد، جنگ مى كرد. ما را آنطور مى خواستند منزوى كنند كه لباس جندى را مى گفتند با عدالت منافات دارد. حضرت امير لباس جندى داشـت ، بـا عـدالت مـنـافـات داشت ؟! حضرت سيدالشهدا نداشت لباس جندى ؟ اينها با آن تـبـليـغات بسيار وسيع شان ما را منزوى كرده بودند، يعنى خود ما را به مغزهاى ما آنقدر خـوانـده بـودنـد كـه خودمان باور كرده بوديم كه نبايد مادر سياست دخالت كنيم . نخير، مساله اين نيست ، مساله دخالت در سياست در راس تعليمات انبياست ، مساله جنگ مسلحانه با اشـخـاصـى كـه آدم نـمى شوند و خواهند ملت را تباه كنند، در راس برنامه هاى انبيا بوده اسـت . مـا هـمه تعليمات انبيا را كنار گذاشتيم ، فقط به آن تعليماتى كه با عرض مى كنم دخالت نكردن در سياست و دخالت نكردن در جامعه ، اينها فقط همينش را گرفته ايم ، نـمازش را گرفته ايم و باقى را رها كرديم . مگر امكان دارد كه انسان مسلمان باشد به فـقـط نـمـاز خـوانـدن و روزه گـرفـتـن و حـج رفـتـن و امـثـال ذلك و در امـر مـسلمين دخالت نكردن ؟ اگر اهتمام به امر مسلمين كسى نكند مسلم نيست ، بـه حسب روايت منسوب الى رسول الله . ملت ما بايد همانطور كه بيدار شده است و هشيار و توجه به مسائل پيدا كرده و فهميده است كه اينهائى كه با روحانيون مخالف هستند با مـلت مـخالفند، نه با روحانيون ، اگر روحانيون كارى به كار دولت ها نداشتند خيلى هم محترم بودند و خيلى هم معززا ما يك احترام ميان تهى آبرو پيش خدا رفته و اين حاكم شهر به آدم احترام مى گذارد. امروز همه فهميدند اين را، مگر آنهائى كه خودشان را به نفهمى مى زنند و آنهائى كه مغزهايشان خشك است كه نمى فهمند هيچ چيز را كه اين مساله دخالت در امـور سـيـاسى از بالاترين مسائلى است كه انبيا براى او آمده بودند. قيام بالقسط و مـردم را بـه قـسـط وارد كردن مگر مى شود بدون دخالت در امور سياسى ؟ مگر امكان دارد بـدون دخـالت در سياست و دخالت در امور اجتماعى و در احتياجات ملت ها كسى بدون اينكه دخالت كند، قيام بالقسط باشد؟ (يقوم الناس بالقسط) باشد؟ مگر مى شد ما و شما بـا مـحمدرضا بسازيم كه بيا، ديگر ما كارى به شما نداريم و ما خيلى هم آمد گفت ديگر كه اى مراجع اسلام اى چه ، اى چه ، من ديگر از آن كارها دست برداشتم ، همانى كه مراجع اسـلام را مى گفت كه اين سياه روزها و اين كذا و كذا، بدگوئى مى كرد به آنها، همان آمد گـفـت . چـرا آمـد گـفـت ؟ بـراى ايـنـكـه دوبـاره بـازى بـدهـد، خـيـال مـى كـرد حـالا دوباره مى شود بازى داد. بازى يك وقت نخوريد، يك وقت اين شياطين نـيـايند بگويند كه به شما چه دخالت در اسلام ، دخالت در سياست ، شما برويد سراغ مساله گفتن تان ، خيلى هم معزز هستيد و اگر چنانچه مساله مى گفتيد ديگر قتلى واقع نمى شـد، بـراى دخـالت در سـيـاسـت بـود كـه چـنـديـن هـزار معلول و مقتول داريد. اين اشكال اولش به نبى اكرم وارد است ، اگر ايشان هم به سرمايه دارهاى مكه و حجاز كارى نداشت و توى مسجد مى نشست و مساله مى گفت ، جنگ پيش نمى آمد، كـشـتـار نـمـى شـد، عـمـوى مـعـظـمـش كـشـتـه نـمـى شـد. و به سيدالشهدا وارد است ، اگر سيدالشهدا مى رفت پيش يزيد و بيعت مى كرد و مساله گو، مساله گفت ، با او مى ساخت و مساله مى گفت ، يزيد خيلى هم احترام مى كرد و دستش هم
مـى بوسيد، ولى تكليف اين بود؟ ما وحشت داريم از اينكه چند هزار آدم از ما كشته شده است ؟ اگر ما وحشت داريم بايد ما اصلا طريقه انبيا را كنار بگذاريم ، بايد آن چيزى كه انبيا آوردنـد، آن چـيـزى را كـه خـدا امـر كـرده بـه آنها كه برويد اين سردمدارها را دعوت كنيد، دعوت همين نبود كه بروند بگويند آقا مسلمان شو، اگر چنانچه نشد ديگر بروند سراغ كارشان . نخير، دعوت مى كردند با شمشير توى سرشان مى زدند تا آدم بشوند، كشته مـى دادنـد و مـى كـشـتند. مگر شهادت يك امرى است كه انسان براى آن عقب نشينى بكند. هى گـفـتـه بـشـود بـه اينكه خوب اگر اينطور مسائل نبود، اگر ما با شاه كنار آمديم ديگر ايـنـقـدر كـشـتـار واقـع نـمـى شـد، پـيـغـمـبر هم اگر با ابوسفيان كنار مى آمد، نمى شد، سـيـدالشـهـدا اگر با يزيد، حضرت امير هم اگر با مخالفينش كه مخالف اسلام بودند، كـنـار مـى آمـد ديگر كشتارى نمى شد، ديگر جنگ صفينى در كار نمى آمد، جنگ جملى در كار نـمـى آمـد. چشم ها را، هم گذارند و خودشان را يا به نفهمى ميزنند يا نفهمند و نمى بينند كـه انـبـيا چه كردند و چه زحمتهائى و چه جانفشانى هائى براى مقاصد خودشان كردند و اسـلام از صـدر اسـلام تـا آخـر اوليـاء خـدا چـه كردند و چه جانفشانى هائى كردند و چه فـداكـارى هـائى كـردنـد. اگـر الان بـه شـمـا مـلت مـسـلمـان و بـه شـمـا روحـانيون معظم اشـكـال بكنند كه آقا اگر چنانچه نشسته بوديد سر جايتان ، خوب ، چى تان لنگ بود؟ خوب ، محمدرضا كارها را انجام داده بود، حالا آمريكا هم يك قدرش را ببرد، خوب به ما چه ؟ مـال دنـيـا كـه ايـنـقـدر ارزش نـدارد، نـفـت هـم يـك چـيز بو گندى است كه ارزشى ندارد، بـبـرنـدشـان جـان ما را فارغ كند از نفت . اگر شما با آنها ساخته بوديد، حالا ديگر اين اجتماعات نبود و اين راهپيمائى ها نبود و اين زحمت ها نبود و اين تعطيلات نبود و اين كشتارها نبود و اين گرانى ها مثلا نبود و امثال ذلك ، همه اين حرف ها به انبيا وارد است . اگر شما خـودتـان را دنباله رو انبيا مى دانيد و ملت ما خودش را دنباله رو پيغمبر اكرم ميداند، بايد ايـن مـسـائل را بـا كـمـال جـديـت همانطورى كه پيغمبر اكرم در همان وقتى كه زمان رحلتش بـود، هـمـان وقت يك جيشى را فرستاده بود بيرون مدينه مهيا بودند كه بروند به جنگ . كـدام روز پـيـغـمـبـر خـالى از اين مسائل سياسى و اجتماعى بود، از جنگ بود، پيغمبر نمى دانـسـت اگـر در احد اينقدر كشته مى شد و در فلان ، اينهمه عزيزان از بين مى روند؟ لكن تـكـليـف بـود، خدا گفته بود اين را، پيغمبر هم نمى توانست تخلف كند، امر خدا بود. خدا بينات فرستاده و ميزان فرستاده و حديد فرستاده (ليقوم الناس بالقسط) اگر شد با بينات ، با ميزان ، موازين هر چه هست ، اگر نشد حديد است ، تو سر مردم با حديد زد تا اينكه اينها را آدم كرد، تا جامعه را جامعه صحيح كرد.
تمام انبيا براى اصلاح جامعه آمده اند
تـمـام انـبـيـا بـراى اصلاح جامعه آمده اند، تمام . و همه آنها اين مساءله را داشتند كه فرد بـايـد فـداى جـامعه بشود. فرد هر چه بزرگ باشد، بالاترين فرد كه ارزشش بيشتر ازهر چيز است در دنيا، وقتى كه با مصالح جامعه معارضه كرد اين فرد بايد فدا بشود. سـيـدالشـهـدا روى هـمـين ميزان آمد رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا كرد، كه فرد بايد فداى جامعه بشود، جامعه بايد اصلاح بشود.
(ليـقـوم النـاس بـالقـسط) بايد عدالت در بين مردم و در بين جامعه تحقق پيدا بكند. جـان ها را دادند، مال ها را دادند، زحمت ها كشيدند، نمى شود گفت پيغمبر يك شب و روز راحت خوابيده باشد، تمام زمان عمرش صرف اين شد كه با هر ترتيبى كه مى شود، با قرآن ، با احاديث خودش ، با كلمات خودش ، با موعظه هاى خودش ، وقتى كه مى بيند نمى شود اين ، با شمشير، با شمشير مى زند و اشخاصى كه مى خواهند اين جامعه را از بين ببرند و مـلت را تـبـاه بـكـنـنـد، آن بـا شـمـشـيـر، وقـتـى نـمـى شـود بـا بـيـنـه و مـيـزان عـمـل كـرد، بـا حـديـد عـمـل مـى كـنـد. مـا هـمـان ادعـا مـى كـنـيـم كـه مـا امـت رسـول الله هـسـتـيـم و شـيـعـه عـلى ابـن ابيطالب ، ما بايد مطالعه بكنيم ببينيم آنها چه كـردند. شيعه اين نيست كه فقط بگويد من شيعه هستم ، اين است كه ببيند چه كردند آنها، دنـبـال كـنـد هـمـان چـيـزهائى را كه آنها كردند. پيغمبر اكرم چقدر جنگ در زمان او واقع شد بـراى ايـنـكـه اصـلاح كـنـد جـامـعـه را، براى اينكه دست ستمكارها را كوتاه كند، دست اين سـرمـايـه دار چـپـاولگـر را كـوتاه كند، دست آن جبارهاى ظالم را كوتاه كند، تمام عمرش مـشغول اين بود در مكه ، به آنطور نمى توانست ، به بينات و به ميزان و به موعظه ها عمل مى كرد تا وقتى كه در صدد بود، نه اينكه نشسته بود همين طور، صدد بود آدم جمع مـى كـرد تـا وقـتـى كـه مـديـنـه مـهـيـا شـد و ايـشـان هـم آمـدنـد مـديـنـه ، ديـگـر هـمـه اش مـسـائل ، مـسـائل جـنـگ بـود و مـسـائل سـيـاسـت بـود و ايـنـهـا. اگـر امـت رسـول الله هـسـتـيـم ، ايـن رسـول الله ، اگـر شـيـعه على ابن ابيطالب هستيم ، على ابن ابـيـطـالب چـقـدر در جـنـگ هـا رفـت در ركـاب رسـول الله بـود تـا آخـر كـه رسـول الله تـشـريـف بـردنـد، بـعد يك جنگ باطنى داشت كه صلاح اين مى ديد كه بايد اجـتـمـاع مـحـفـوظ بـمـانـد و بـايـد ايـن اسـتـقـرار پـيـدا بـكـنـد. آنـروزى هـم كـه بـعـد از مـسـائل ايـشـان بـا او بـيـعـت كـردنـد، آنـروز هـم مـطـلب خـودشـان را گـفـتـنـد. اول بـرنـامـه شان را گفتند و مهمترين برنامه اين بود كه من حتى آن چيزهايى كه صداق كـرديـد از چـپـاولگرى ها براى زن هايتان ، آن هم ازتان مى گيرم . از آنجا كه ايشان را نـدا را در داد، ديـدنـد نـمـى شود با اين زندگى كرد، اين باهاش زندگى نمى شود، اين غـيـر مـسـاءله قـبـلى است ، شروع كردند به چيز كردن و سه تا جنگ مهم انجام داد حضرت امير، چقدر كشته شد از مسلمان ها، چقدر كشته شد از آن طرف ، همه هم مسلمان بودند، مسلمان . آن مـسـلمان بازيخورده بود، آن طرف مسلمان بازيخورده بودند، اين طرف مسلمانان هدايت شده بودند لكن وقتى مسلمانى هم بازى خورد و به جنگ با مسلمانهاى هدايت شده برخاست ، او هـم جـوابـش حديد است ، اگر بينات و ميزان نتوانست كار خودش را بكند، جوابش حديد است .
علما اگر نباشند اسلام از بين مى رود بايد اينها باشند تا اسلام محفوظ بماند
حالا اين مطلب را هم بايد عرض كنم به عموم حوزه هاى علميه ، حوزه قم ، حوزه مشهد و همه حوزه هاى علميه كه شما مى بينيد كه در راءس اهداف خبيثه دولت هاى بزرگ واقع شديد، اين براى چيست ؟ براى اينكه ملت شما را به عنوان فقها، به عنوان علما، به عنوان علماء ديـنـى مـى شـنـاسد و تكليف الهى خودش را تبعيت مى داند، پس حفظ اين حوزه ها، حوزه هاى فـقـاهـت ، حفظ اين حوزه هاى علمى به همان معنائى كه سابق بود بايد بماند. جديت بكنيد در اينكه تحصيل بكنيد و محصل زياد
بكنيد، ملا زياد كنيد. خيال نكنيد كه حالا ما ديگر احتياجى نداريم ، ما تا آخر احتياج به علما داريـم ، اسـلام تـا آخر احتياج دارد به اين علما. اين علما اگر نباشند اسلام از بين مى رود. ايـنـهـا كـارشـناس هاى اسلام هستند و حفظ كردند اسلام را تاكنون و بايد اينها باشند تا اسـلام مـحـفـوظ بـمـانـد. اسـلام بـا روشـنفكر محفوظ نمى ماند، روشنفكرش آن هست كه آيه صريح قرآن را مسخره مى كند. اسلام با شماها، با اين طبقه تا اينجا رسيده است و بايد شـمـا بـا تـمام جديت فقيه درست كنيد، ملا درست كنيد. فقيه در همه چيز، منافات ندارد كه فـقـيـه بـاشـد، دخالت در امور مسلمين هم بكند هيچ منافات باهم ندارد، اما طبقه جوان بايد مشغول باشند به تحصيل و اين حوزه هاى فقاهتى هر چه بايد و هر چه بيشتر بايد بشود و مـراجـع بـه ايـنـها عنايت زيادتر بكنند و مدرسين عنايات زيادتر راجع به اينها داشته بـاشـنـد و حوزه فقهى به همان معنائى كه تاكنون بوده است حفظ كنيد، كه اگر اين حفظ نـشود فردا مردم ديگر شما را قبول نمى كنند. مردم معمم نمى خواهند، مردم عالم مى خواهند، ايـن مـنـتـهـا عـلامـت عـلم اسـت . اگر يك وقت خداى نخواسته حوزه هاى علميه ما سست شدند در تـحـصـيـل ، سست شدند در اينكه فقاهت را تقويت بكنند، بدانند كه اين يك خيانت بزرگى بـه اسـلام اسـت . و اگـر چـنـانـچـه اين فكر تقويت بشود كه ما ديگر لازم نيست خيلى چه بـكـنـيـم و فـقـاهـت تـحـصـيـل بـكـنـيـم ، ايـن يـك فـكـر شـيـطـانـى اسـت ، مـوافـق آمـال امـثـال آمـريـكـا در دراز مـدت . اگـر شـمـا حوزه هاى فقاهتى را، شما آقايان خراسان ، آقايان قم ، آقايان تبريز، ساير جاها، هر جا يك حوزه علميه دارد، اگر تقويت نكنيد اينها را بـه هـمـان فـقـه كـه تـاكـنـون بـوده اسـت ، بـه هـمـان فـقـه سـنـتـى و اگـر فـقـهـا تـحـويـل جـامـعـه نـدهـيد، علما تحويل جامعه ندهيد مطمئن باشيد نمى گذرد يك نيم قرن الا ايـنـكـه از اسـلام هـيچ اسمى ديگر نبايد باشد. اگر فقهاى اسلام از صدر اسلام تا حالا نبودند الان ما از اسلام هيچ نمى دانستيم . اين فقها بودند كه اسلام را به ما شناساندند و فـقـه اسـلام را تـدريـس كـردنـد و نـوشـتـنـد و زحـمـت كـشـيـدنـد و بـه مـا تـحـويـل دادنـد و مـا بـايـد همين جهت را حفظ بكنيم و يك تكليف الهى شرعى است به اينكه حـوزه هـا بـايـد تـقـويت بشود و البته در بين حوزه ها اشخاصى هستند كه آنها دخالت در امور اجتماعى و سياسى مى كنند و بايد هم بكنند. اما غفلت از اينكه ما ديگر به فقاهت كار نداشته باشيم ، اين غفلت اسباب اين مى شود كه اسلام را خداى نخواسته منسى كنيد بعد از چـنـد وقـت . بايد حوزه ها به قوت خودش ، بلكه هر روز قوتش زيادتر. حالا مزاحم ها ديـگـر رفـتـنـد، آنهائى كه با عمامه شما كار داشتند حالا ديگر مدفون شدند، شما بايد خـودتـان حـفـظ كنيد اسلام را به حفظ فقاهت . اسلام همه اش توى اين كتاب هاست . با حفظ فـقـاهـت ، بـا حـفـظ ايـن كـتـب ، بـا نـوشـتـن ، بـا بـحـث كـردن ، بـا حـوزه هـاى عـلمـى تـشـكـيـل دادن از هـمه علوم اسلامى ، آن كتبى كه منسى شده بود، آن كتب را باز به صحنه آوردن و بـحـث كـردن و حـفـظ كردن اين دژ محكمى كه تاكنون اسلام را نگه داشته است . ما مـوظـفـيـم كـه اسـلام بـه هـمـانـطـورى كـه آمـده اسـت و بـه دسـت مـا رسـيـده اسـت مـا هـم تـحـويـل بـدهـيـم بـه نـسـل هـاى آتـيـه انـشـاءالله ، آنـهـا هـم بـه نسل هاى بعد و بعد تا صاحبش بيايد و تسليم او بكنند. و من اميدوارم
كـه ايـن آقـايـانـى كـه مـى خـواهـنـد مـكـه مـشـرف بشوند با اين كاروانها خيلى توجه به مـسائل داشته باشند و حجاج را متوجه بكنند كه حجاج ايرانى نمونه اى باشد از اسلام و از انـقـلاب اسـلامـى و آنـطـور نـبـاشـد كـه خـداى نخواسته يك وقتى بعضى از افراد يك تخلفاتى بكنند كه اسباب وهن باشد. بايد موعظه كنند آقايان ، بايد علما جلسه داشته باشند در موارد مختلف ، هر جا هستند با مردم صحبت كنند، مردم را ارشاد كنند، توجه بدهند مـردم را بـه مـسـائل و مـظـلومـيـت ايـران را به مسلمين جهان عرضه كنند و بگويند كه با ما دولت هـاى بـزرگ و آن اشخاصى كه وابسته به آنهاست براى خاطر اينكه ما مى خواهيم اسـلام بـاشـد، بـا ما چه مى كنند. خداوند انشاء الله اسلام را تقويت كند و علماى اسلام را انشاء الله تقويت و تهذيب كند.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
تاريخ : 20/6/60
فرمان امام خمينى به برادر محسن رضائى
بسم الله الرحمن الرحيم
جـنـاب آقـاى مـحسن رضائى شما را به فرماندهى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مـى نـمـايـم تـا بـا تعهد و مسئوليت كامل وظايف محول را انجام داده و در هماهنگى با ساير نـيـروهـاى مـسـلح جديت نمائيد. بديهى است كه كليه پاسداران با تبعيت از فرماندهى در حفظ استقلال و انتظام كوشا مى باشند. توفيقات جنابعالى را در اين امر خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 21/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله مدنى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با شهيد نمودن يك تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ امـيـرالمـومـنـيـن ، سـنـد جـنـايـت مـنـحـرفـان و منافقان به ثبت رسيد. سيدبزرگوار و عالم عادل عاليقدر و معلم اخلاق و معنويات حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيم الشان مرحوم حاج سـيـد اسد الله مدنى رضوان الله عليه همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست مـنـافـقـى شـقـى بـه شـهادت رسيد. اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مـسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خـواهـد كـرد. اگـر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حـكـومـت رسـيـدنـد، ايـن گـروهـك هـاى خـائن نـيز به آمال خبيث خود كه سقوط حكومت اسلام و بـرقـرارى حـكـومـت آمـريـكـائى اسـت مـى رسـنـد. آنـان لعـنـت خـدا و رسـول و نـنـگ ابـدى را بـراى خـود و ايـنـان عـذاب ابـدى خـدا و نـفـرت و لعـنـت قـادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند.
مـلت بـزرگ و روحـانـيـون مـعـظـم چون صفى مرصوص ايستاده اند كه هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد، سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حـفـظ پـرچـم اسـلامـى بـه كـوشـش برخيزد. شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انـقـلاب و مـنافقين ضد اسلام را بكلى منزوى كرد. اين چهره نورانى اسلامى ، عمرى را در تـهـذيـب نـفـس و خـدمـت بـه اسـلام و تـربـيـت مـسـلمـانـان و مـجـاهـده در راه حـق عـليـه بـاطـل گـذرانـد و از چـهـره هـاى كـم نـظـيـرى بـود كـه بـه حـد وافـر از عـلم و عـمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنين شخصيتى بـه تـمـام مـعـنـى اسـلامـى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسـلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و كمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد.
اگر تا امروز براى جنايت ها و شرارت هاى خود بهانه هاى بى پايه اى مى تراشيدند، در شـهادت اين عالم متقى كه جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى انديشيد بهانه اى جـز انـتـقـام از اسـلام و مـلت شـريـف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام كه آن را اساس سقوط دستگاه هاى جبار و شكست ابرقدرت ها
در ايـران و پـس از آن در منطقه مى بينند و از ملت قدرتمند كه پشت بر آنان نموده و كاخ آمـال و آرزوى آنـان را در هم كوبيده و تمامى آنان را از صحنه تا ابد بيرون رانده است ، مى گيرند. مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان كه چنين روحانى متعهد و عالم عاليقدرى را از دست داده اند و حريف شكست خورده خود را مى شناسند، با عزمى جزم و اراده هاى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مى گيرند.
ايـنـجـانـب شـهـادت ايـن مجاهد عزيز عظيم و ياران با وفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش خـصـوصـا بـقـيـه الله ارواحـنـا له الفـدا و بـه مـلت مـجـاهـد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزه هاى علميه و خاندن محترم اين شهيدان تبريك و تسليت مى گويم .
خط سرخ شهادت ، خط آل مـحـمـد و عـلى اسـت و اين افتخار از خاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و بـه پـيـروان خـط آنـان بـه ارث رسـيده است . درود خداوند و سلام امت اسلامى بر اين خط سـرخ شـهـادت و رحـمـت بـى پـايـان حـق تـعـالى بـر شـهـيـدان ايـن خـط در طـول تـاريـخ و افـتـخـار و سـرفـرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شـهـداى راه آن و نـنـگ و نـفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خـصـوصـا شـيـطـان بزرگ امريكاى جنايتكار كه با نقشه هاى شيطانى شكست خورده خود گـمـان كـرده مـلتى را كه براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد و معلول تقديم نموده با اين دغلبازى ها مى تواند سست كند و يا از ميدان به در برد. اينان پـيـروان سـيـد شـهـيـدانـنـد كـه در راه اسـلام و قـرآن كـريـم از طـفـل شـشـمـاهـه تـا پيرمرد هشتاد ساله را قربان كرد و اسلام عزيز را با خون پاك خود آبيارى و زنده نمود.
ارتـش و سـپـاه و بـسـيـج و سـاير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليائى هـسـتـنـد كـه همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند.
از خـداونـد تـعـالى عـظـمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصا شهداى اخيرمان و بـالاخـص شـهيد عزيز مدنى معظم و سلامت كامل براى مجروحين اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصا آذربايجانى هاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم . سلام و درود بر همگان .
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 23/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله العظمى گلپايگانى
بسم الله الرحمن الرحيم
حـضـرت آيـت الله آقاى حاج سيد محمد رضا گلپايگانى دامت بركاته قم از اظهار محبت و لطـفـى كـه در مـصـيـبت وارده بوسيله تلگراف نموده بوديد متشكرم . از خداى تعالى دوام توفيقات و سلامتى جنابعالى را مسئلت دارم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 23/6/60
پاسخ امام خمينى به تلگرام تسليت آيت الله شيرازى
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى حاج سيد عبدالله شيرازى دامت بركاته مشهد مقدس تلگراف تسليت جنابعالى واصل گرديد. از اظهار لطف و محبت شما متشكرم . دوام توفيقات و سلامت آنجناب را از خداى تعالى مسئلت دارم .
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 27/6/60
بسم الله الرحمن الرحيم
يـك سـال از جـنـگ صـدام تـكـريـتـى امـريـكـائى بـا اسـلام عـزيـز مـى گـذرد، يـك سـال از هجوم بعث كافر عراق به سرزمين اسلام و جمهورى اسلامى ايران گذشت . اكنون در آستانه هفته جنگ و بررسى ابعاد مختلف آن ، از انگيزه ها و پيامدها و دستهاى جنايتكارى كـه از آسـتـيـن حزب بعث كافر عراق و صدام عفلقى پيداست ، تا ثمرات تلخ و شيرينى كـه در مـقـابـله حق و باطل و اسلام و كفر به بار آورده است ، سخن مى باشد و در اين هفته نـويـسـنـدگـان و گـويـنـدگـان و رزمـنـدگـان افـشـاگـران و هـنـرمـنـدان بـه بـررسـى كـامـل جـنـگ مـى پـردازند و ابعاد اين واقعه تاريخى را روشن مى نمايند. آنچه تاكنون از انـگـيـزه صـدام بـعـثـى و حـزب بـعـث عراق بر روشن بينان نبايد مخفى باشد آن است كه ابرقدرتان جنايتكار و خصوصا امريكا در اين انقلاب به اين نتيجه رسيده اند كه انقلاب اسـلامـى مـلت ايـران بـا سـايـر انـقـلاب هـاى غـير الهى تاريخ فرق اساسى دارد و رمز پـيـروزى شـگـفـت انـگـيـز آن را پـس از تـجـزيـه و تحليل ، در اسلام راستين يافتند. چنانچه رمز وحدت كلمه و نهضت همه اقشار ملت را نيز در اسـلام بـزرگ احساس كردند و خطر عظيم صدور انقلاب و پرتو حق در جهان اسلام بلكه در جهان مستضعفان آنان را در وحشت انداخت ، وحشتى كه در آن كوتاه شدن دست جنايتكارشان از كشورهاى اسلامى بلكه از كشورهاى مظلوم تحت سلطه را در پهناور گيتى به عيان مى ديـدنـد و شـيـاطـيـن كارشناس آنان زنگ خطر سقوط امپراطورى جهانى شان را به صدا در آوردنـد. لذا از انقلاب هر چه گذشت برتوطئه هايشان براى سقوط اسلام ، اين رمز الهى بـرچـيـده شـدن دسـتـگـاه هاى ستمگران و چپاولچيان افزايش پيدا كرد و در بين حكومت هاى مـنطقه ، حكومتى را كه صد در صد با اسلام مخالف و در سركوبى آن مصمم است جز بعث عـراق و شـخـص صـدام نيافتند و او را با وعده فتح و پيروزى و اميد چيره شدن بر اسلام بـا بـهـانـه اى ابـلهـانـه بـه ايـن دام انـداخـتـنـد و بـحـمـد الله بـر خـلاف ميل شان ماهيت زشت او كه براى مسلمانان عراق واضح و الحاد و كفر او به فتواى فقيه وقت ثـابـت شـده بـود، بـراى سـايـر مـسـلمـانـان نـيـز واضح گرديد. صدام اكنون پس از يك سال شرارت و جنايت و خسارات فراوان و به هدر دادن نيروهاى فراوان انسانى و مادى از مـلت مـظلوم ايران و عراق و آنهمه تشبث به قدرت ها و حكام منطقه ، ديوانه وار به كشتار مـلت وارتـشيان عراق كمر بسته است ، و از آنان كه به الحاد او تن در نمى دهند انتقام مى گيرد و زندگى نكبت بارش را ماءيوسانه مى گذراند.
انـگـيـزه او و دوسـتـانش سركوبى اسلام به نفع ابرقدرت ها و انگيزه ملت و قواى مسلح اسلامى ايران دفاع از اسلام و قرآن كريم به نفع ملت هاى اسلامى و مستضعفان جهان است . حـزب بـعـث خبيث عراق با انگيزه شيطانى خود در سراشيبى سقوط به سوى عذاب اليم الهى مى غلطد ولى ، ملت ! و ارتش ! و پاسداران ! و بسيج ! و ساير قواى مسلح نظامى و انـتـظـامـى ! و مـردم ايـران ! بـا احـدى الحـسـنـيـن ، پـيـروزى يـا شـهـادت و وصول به لقاءالله ، قله سعادت را بپيمائيد. چه غم امتى راكه به سوى خداوند تعالى مى رود و يا به سوى تحقق اهداف اسلامى و انعكاس آن در جهان و چه غم اين ملت انقلابى را كـه هـفـتـه هاى جنگ داشته باشد و به پيامبر اسلام (ص ) و خاندان او اقتدا نموده و به راه اهـداف اسـلام عـمـرى بـا شرافت و سر بلندى به جهاد مقدس ادامه دهند و پس از صدام دشـمن اسلام به اسرائيل خبيث دشمن بشريت بپردازد. تاءسف ما در اين جنگ تحميلى آن است كـه قـدرتهايى كه بايد صرف برانداختن اسرائيل و نجات بيت المقدس بزرگ شود با تـبـانى بين شياطين بزرگ و صهيونيسم جهانى و بين حزب بعث عراق ، صرف هجوم بر ضد مخالف سر سخت اسرائيل و امريكا شد و مى شود. ما اكنون نيز تكرار مى كنيم كه تا مـلت هـاى اسـلام و مـسـتـضـعـفـان جـهـان بر ضد مستكبران جهانى و بچه هاى آنان خصوصا اسرائيل غاصب قيام نكنند، دست جنايتكار آنان از كشورهاى اسلامى كوتاه نخواهد شد و اين غـده سـرطـانـى از بـيـت المـقـدس و لبـنـان اخـراج نـخـواهـد گـرديـد و امـثـال صـدام و سـادات به جنايات خود ادامه خواهند داد و مصر و عراق را به تباهى خواهند كـشيد. چاره براى دفع اين ستمكاران ، پناه به اسلام و گرايش متعهدانه به قرآن كريم و در زير پرچم توحيد با وحدت و انسجام بپاخاستن است .
هـان اى مـسـلمـانـان جـهـان ! و اى مـسـتـضـعـفـان گيتى ! آن نظام كه براى شما، براى رشد تكامل شما، براى سعادت دنيا و آخرت شما، براى رفع ظلم و خونخوارى و چپاولگرى از مـظـلومـان جـهـان و بـراى تـربـيـت و تـعـليـم انـسـانـى و بـراى آزادى و اسـتـقـلال كـشـورهـاى شما از جانب خداوند متعال بپا شده نظام هاى الهى است كه بالاترين آنها نظام اسلامى است .
امـروز امـثال سازمان هاى حقوق بشر براى كشيدن جهان به نفع ابرقدرت هاى ستم پيشه اسـت و نـظـام هـاى الهـى و در راءس آنها اسلامى به استضعاف است كه به نفع مستضعفان عليه مستكبران در طول تاريخ در ستيز بوده اند و به استعمار و استثمار (نه ) گفتند. از ايـن جـهـت مـسـتـكـبـران ، چپاولگران ، قدرت طلبان با آنان به جنگ پرداختند و شما مى بينيد كه جمهورى اسلامى ايران كه از ابتدا با آواى (نه شرقى و نه غربى ) براى اسـتقلال و آزادى و جمهورى اسلامى برپاخاست و انقلاب كرد و پيروز شد، تمام منحرفين و قـدرت هـاى كـافـر در مـقـابـلش جـبـهـه گـرفـتـنـد و عـليـه آن از خـارج و داخل بوسيله تفاله ها و انگل ها و گروهك هاى منافق ملحد به كارشكنى و شرارت پرداختند و تمامى بوق هاى تبليغاتى عليه انقلاب اسلامى ايران به صدا در آمدند و دستگاه هاى نـفـاق افـكـن بـيـن مـسـلمـانـان بـه تـكـاپـو بـرخـاسـتـنـد و سـيـل تـهمت و افتراء به وسيله موج هاى استعمارى به سوى جمهورى اسلامى ايران جارى گـرديـد و كـمكهاى بى دريغ تبليغاتى و تسليحاتى از هر طرف به سوى رژيم عراق براى سركوبى اسلام سرازير شد.
اكـنـون بـر مـلت شـريـف و مـبـارز ايـران اسـت كـه در مقابل تمام توطئه ها و شرارت ها بايستند و همانطور كه با قيام و انقلاب خود دست قدرت هـاى بـزرگ و تـفـاله هاى آنان را از ايران قطع كردند، براى ادامه انقلاب اسلامى خود و بـراى اقـامـه عـدل الهـى از هـيـچ قدرتى و شرارتى هراس به خود راه ندهند. و برقواى مسلح اسلامى ، از ارتش ، سپاه ، بسيج و ساير قواى نظامى و انتظامى تا نيروهاى مردمى در جـبـهـه و پـشـت جبهه است كه چو سيلى خروشان مزدوران جبهه را از كشور اسلامى شان بـرانـنـد و ايـران عـزيـز را از ايـن خس و خاشاك ها پاك نمايند و بدانند كه نيروى ايمان پـيـروز اسـت . و بـر ملت قهرمان است كه با پشتيبانى بى دريغ خود از قواى انتظامى و سـپـاه پاسداران ، اين گروهك هاى ورشكسته را كه در خيابان ها به شرارت مى پردازند دسـتـگـيـر كـرده و بـه مـحـاكـم صـالحه تحويل دهند. و بر محاكم انقلاب است كه بر طبق فرمان الهى با آنان رفتار نمايند و بى كم و كاست حكم قرآن كريم را اجرا نمايند و به خـواسـت خـداونـد فـتـنـه را بخوابانند و از تجاوز افراد خوددارى نمايند. از ملت عزيز و خـصـوص دسـت انـدركـاران و قـواى مـسـلح مـى خـواهيم كه هيچ امرى آنان را از جنگ تحميلى اغفال نكند و جنگ را سرلوحه همه امور قرار دهند كه دست هاى خيانتكار براى انصراف آنان از جـنـگ در كار است . و به آوارگان مظلوم جنگى تاكيد مى كنم كه صبر و شكيبائى را از دست ندهند و مطمئن باشند كه خسارات جنگى با خواست خداوند به دست ملت و دولت جبران خـواهـد شـد و از مـلت و دولت تـقـاضـا دارم كـه نـسـبـت بـه حـوايج آوارگان جنگى از هيچ كـوشـشـى دريـغ نـنـمـايـنـد. ايـنـان بـرادران و خـواهران و فرزندان شمايند كه به دست عمال آمريكا از خاندان خود آواره شده اند. و از خداوند تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا دارم كه ملت ايران را با مددهاى غيبى حمايت فرمايد و دست مخالفان اسلام را از كشور اسلامى ما قطع فرمايد و پيروزى نهائى را بر تمام جبهه ها نصيب كشور اسلامى فرمايد.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 31/6/60
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز سال تحصيلى
بسم الله الرحمن الرحيم
در آسـتـانـه گـشـايـش مـدارس و ورود دانـش آمـوزان عـزيـز در مـحـيـط عـلم و دانـش لازم است تذكراتى به فرزندان عزيز و مادران و پدران محترم و ملت معظم ايران داده شود.
بـى شـك بـالاتـريـن و والاتـريـن عـنـصرى كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسى دارد فـرهـنـگ آن جـامـعـه اسـت . اسـاسـا فـرهـنـگ هـر جـامـعـه هـويـت و مـوجـوديـت آن جـامـعـه را تشكيل مى دهد و با انحراف فرهنگ هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى ، سياسى ، صنعتى و نـظـامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوج و پوك و ميان تهى است . اگر فرهنگ جامعه اى وابـسـتـه و مـرتـزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار ديگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گـرايـش پـيدا مى كند و بالاخره در آن مستهلك مى شود و موجوديت خود را در تمام ابعاد از دسـت مـى دهـد. اسـتـقـلال و موجوديت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشاءت مى گيرد و ساده انـديـشـى اسـت كـه گـمـان شـود بـا وابـسـتـگـى فـرهـنـگـى ، استقلال در ابعاد ديگر يا يكى از آنها امكان پذير است . بى جهت و من باب اتفاق نيست كه هدف اصلى استعمارگران كه در راءس تمام اهداف آنان است ، هجوم به فرهنگ جوامع زير سـلطه است . اتفاقى نيست كه مراكز تربيت و تعليم كشورها و از آن جمله كشور ايران از دبـسـتـان تـا دانـشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربى ها و اخيرا آمريكا و شوروى قرار گرفت و زبان ها و قلم هاى غرب زدگان و شرقزدگان آگاهانه يا ناآگاه و اسـاتـيـد غـربزده و شرقزده دانشگاه ها در طول مدت تاءسيس دانشگاه ها و خصوصا دهه هـاى اخـيـر اين خدمت بزرگ را براى غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بين ارباب قلم و زبـان و اسـاتـيـد، اشخاص متعهد و متوجهى بودند و هستند كه بر خلاف آن مسير بودند و مى باشند لكن مع الاسف در اقليت چشمگير بودند.
هـجـوم دانـشجويان پس از طى كردن دوره هاى تحصيلى با آموزش هاى غربى و شرقى در دبـيـرسـتـان هـا و دانشگاه هاى ايران به سوى غرب واحيانا شرق كه ره آوردى جز فرهنگ غربى و شرقى نداشت ، چنان فاجعه اى به بار آورد كه همه ابعاد جامعه ما را بى قيد و شـرط وابـسـتـه بـلكـه تـسـليـم بـه ابرقدرت ها كرد به طورى كه جامعه ما با ظاهرى ايـرانـى اسـلامى محتوايى سرشار از غرب و شرقزدگى داشت و مع الاسف پس از گذشت سـه سـال از پـيـروزى انـقـلاب و مـقـاومـت و ايـسـتـادگـى جـمـهـورى اسـلامـى در مـقابل شرق و غرب و مكتب هاى انحرافى آنان و وفادارى اين جمهورى به اسلام به عنوان نفى كننده جميع وابستگى ها و انحرافات ، باز گرفتار گروه ها و گروهك هاى وابسته
به يكى از دو قطب و سر سپرده مكتب هاى انحرافى و وابسته به يكى از آنان مى باشيم . و نـيز مواجهيم با افرادى از اين منحرفين كه در مراكز تربيت و تعليم نفوذ كرده اند و بـا مجال دادن به آنان ، خطر به انحراف كشيدن جوانان و نو نهالان بسيار است كه خداى نـاكـرده بـا انـحـراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب يا شرق ، تمام ابعاد جـامـعـه يـا وابسته و تسليم غرب خواهد شد و يا شرق ، و تمام كوشش ها و زحمات ملت و خون جوانان و عزيزان آنان به هدر خواهد رفت .
اكنون بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه باتمام توان و قـدرت در شـنـاسـايـى عوامل فساد كوشش ‍ كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنـان پـاك نـمـايـنـد و گـمـان نـشـود كـه اين نفوذ فقط براى انحراف دانشگاه هاست ، كه مـنـحـرفين و منافقين براى نفوذ در دبيرستان ها بلكه دبستان ها اهميت بيشترى قائلند تا جوانان را براى انحراف دانشگاه مهيا كنند. آنان مى دانند اگر نوباوگان در مراكز آموزش تـربيت صحيح شوند و حيله هاى استعمارگران را احساس و توطئه هاى همه جانبه آنان را لمـس ‍ كـنـنـد، در دانـشـگـاه بـراى عـمـال اسـتـعـمـار تـوفـيـق كـمـتـرى حـاصـل مـى شـود و لهـذا در دبـسـتـان هـا و دبـيـرسـتـان هـا و قـبل از ورود به دانشگاه ها در ساختن جهاز استعمارى شرق و غرب براى ورود به دانشگاه اهـمـيت خاصى احساس مى كنند. از اين رو است كه بايد دستگاه هاى آموزشى متعهد و دلسوز بـراى نـجـات كـشـور اهـمـيـت ويـژه اى در حـفـظ نـوپـايـان و جـوانـان عـزيـزى كـه اسـتـقـلال و آزادى كـشـور در آيـنـده مـنـوط بـه تـربـيـت صـحـيـح آنـان اسـت قائل باشند و نيز از اين رو است كه نقش معلمان و اساتيد در تربيت و تهذيب دانش آموزان و دانشجويان به عنوان اساسى ترين و موثرترين نقش مطرح مى گردد و همه ديديد كه گـرايـش آنـان بـه شـرق و غرب براى كشورمان چه فاجعه ها آفريد و دانشگاه ها را به صـورت دژ مـحـكـمـى بـراى خـدمـت بـه شـرق و غـرب در آورد و اكـثـريـت قـاطـع غـرب و شرقزدگان اين مملكت را به عنوان فارغ التحصيل تـحـويـل جـامـعـه داد. اكـنـون بـر معلمان متعهد و مسئول دبستانى و دبيرستانى است تا با كـوشـش خـود جـوانـانـى را تـحـويـل دانـشـگاه ها دهند كه با آگاهى از انحرافات گذشته دانشگاه ، بر فرهنگ غنى و مستقل اسلامى ايرانى تكيه كنند و بر اساتيد متعهد است تا با بـاز شـدن دانـشـگـاه هـا در صـورت مـشـاهده انحراف و گرايش جوانان به يكى از دو قطب قـدرت و مكر آنان را به توطئه هاو شيطنت ها آگاه كنند و جوانانى متعهد نسبت به مصالح كـشـور و آگـاه بـه اهـداف اسـلام تـحـويـل جـامـعـه دهـنـد و مـطمئن باشند كه با اين خدمت ، اسـتـقـلال و آزادى كامل ميهن عزيزشان تضمين خواهد شد. و از اين رو است كه نقش خانواده و خـصـوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسيار حساس است و اگر فرزندان در دامن مـادران و حـمـايـت پـدران مـتـعـهد به طور شايسته و با آموزش ‍ صحيح تربيت شده و به مـدارس فـرسـتـاده شـوند، كار معلمان نيز آسانتر خواهد بود. اساسا تربيت از دامان پاك مـادر و جـوار پـدر شـروع مـى شـود و بـا تـربـيـت اسـلامـى و صـحـيـح آنـان استقلال و آزادى و تعهد به مصالح كشور پايه ريزى مى شود.
امـروز بـايـد پـدران و مـادران مـواظب رفتار فرزندان خويش باشند كه در صورت مشاهده حـركات غير عادى آنان را نصيحت نمايند تا گول منافقين و منحرفين را نخورند كه در اين صورت سعادت دنيوى و
اخـروى آنـان تـبـاه مـى گـردد. مـادران و پـدران بـايد توجه داشته باشند كه سنين دانش آمـوزى و دانشگاهى سال هاى شور و هيجان فرزندانشان مى باشد و با اندك شعارى جذب گـروه هـا و مـنـحـرفـيـن مـى شـونـد و نـيـز جـوانـان دبـيـرسـتـانـى بـاهـشـيـارى كامل توجه داشته باشند كه عمال اجنبى آنان را، حتى با اسم اسلام راستين به دام شرق و غـرب نـيندازند و توجه كنند آنان كه از اسلام راستين دم مى زنند خودشان از اسلام چه مى دانـنـد و از قوانين و احكام اسلام چه اطلاعى دارند و به اوامر و نواهى قرآن كريم و اسلام بزرگ تا چه اندازه پايبند هستند.
جوانان عزيز دبيرستانى و دانشگاهى توجه كنند كه سران و سردمداران گروه ها كه مى خـواهند با اسم اسلام پايه هاى آن را سست كنند و جوانان را به دام اندازند هيچ اطلاعى از اسلام و اهداف قوانين آن ندارند و با خواندن چند آيه از قرآن و چند جمله از نهج البلاغه و تفسيرهاى جاهلانه و غلط نمى شود اسلام شناس شد. اينان با تفسير انحرافى چند جمله و چـند آيه ، آيات و جملات صريح را كه مخالفت واضح با مرام انحرافى و التقاطى آنان دارد انـكـار مـى نـمـايند و در حقيقت تمسك به قرآن و نهج البلاغه براى كوبيدن اسلام و قـرآن اسـت تـا راه را بـراى رهبران غربى و شرقى خود باز كنند و شما جوانان عزيز و سرمايه هاى كشور را بر ضد مصالح كشور خودتان بسيج نمايند.
اى جـوانـان عـزيـز! هـشـيـار بـاشـيـد و بـا تـفـكـر و تعقل فعاليت اين منافقين بلندگوى غرب و منحرفين بلندگوى شرق را بررسى نمائيد. امـروز بـزرگـتـريـن دليـل بـر بـطـلان راه آنـان هـمبستگى تمامى نيروهاى ضد انقلاب و كوشش همه آنان در مخالفت با جمهورى اسلامى است كه خواست ملت مى باشد و ملت مجاهد و شـريـف جـان خـود و فـرزنـدان عـزيـز خـود را فداى تحقق آن كرده و مى كنند. اينان همان انـدازه در دعـوى اسـلامـى بـودنـد خـود صادقند كه در دعوى مخالفت با غرب و امريكا كه اكـنـون صداقتشان در دامن غرب و طرفدارى بى چون چراى غرب از آنان به ثبت رسيد، و همان اندازه در دعوى طرفدارى از ملت راستگو كه صداقتشان در كشتار خلق مستضعف و آتش ‍ زدن امـوال مـلت و غـارت بـانـك هـا ثـابـت گـرديـد. ايـنـان از اول تـاكـنـون اسـلام را وسـيـله اهـداف شوم خود كرده و قرآن و نهج البلاغه را به بازى گـرفـتـه و جـوانـان پاكدل را به دام خود انداخته بودند تا جوانى شان را در راه اهداف استعمارى آنان به تباهى كشند. و باز تاكيد مى كنم پدران و مادران اين كودكان معصوم و جوانان بى تجربه كوشش كنند و جوانان و عزيزان خود را از اين مهلكه كه دنيا و آخرت آنـان را تـبـاه مـى كـنـد نـجـات دهـنـد و مـلت مـبـارز و مـتعهد با هشيارى و پشتكار، جوانان و نـونـهـالان را كـه سرمايه و مخازن ارزشمند كشورند از شر اين منحرفين امريكائى نجات دهـند. فردا انشاء الله تعالى دبستان ها و دبيرستان ها و مراكز نو آموزها باز و به كار مشغول مى شوند و به خواست خداوند به زودى شاهد بازگشايى دانشگاه ها خواهيم بود و دانش آموزان بدانند كه گوش دادن به مقاصد شوم منافقان و منحرفان ، آنان را از مدارس مـحـروم خـواهـد كـرد و اجـازه اخـلال در امـور مـدارس بـه كـسـى داده نـخـواهـد شد. از خداوند مـتـعـال بـيـدارى و هـشـيـارى هـر چـه بـيشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم . والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 2/7/60
پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مجاهد و متعهد ايران !
جـمـهـورى اسلامى ، فرآورد مجاهدات جانفرسا و فداكارى هاى بى دريغ شما و فرزندان برومند و شهداى ارجمند شماست . شما بوديد كه با قدرت ايمان و تعهد به اسلام ، ميهن عـزيز خود را از اسارت سلاطين و رژيم ستمگر شاهنشاهى و دژخيمان خونخوار آنان نجات داديـد. شـما بوديد كه همچون سلحشوران متعهد صدر اسلام با انقلابى عظيم ، كشور خود را از سـلطـه ابـرقـدرت هـا و خـصـوصا امريكاى غدار و جهانخوار آزاد نموديد. شما اسلام بـزرگ را كـه مـى رفـت دسـتـخـوش انحراف منحرفين و منافقين شود و احكام مترقى آن به احـكـام دلخـواه نـادانـان مبدل گردد و با اسم اسلام راستين ، قوانين مسلم منصوص در قرآن كـريـم بـه نـسـيـان كـشـيـده شـود، زنـده و تـجـديـد گـرديـد و در مـقـابـل هـجوم نظامى و تبليغاتى همه جانبه ايستادگى نموديد و در اين دو سه ساله ، ره صـد سـاله پـيـمـوديد و تمام موانع را از سر راه برداشته و جمهورى اسلامى را با تمام نـهادهايش تحقق بخشيديد و حياتى جديد و درخشان و فروزنده به كشورتان و فرهنگتان بخشوديد.
اكـنـون شما عزيزان ارزشمند هستيد كه بايد اين سرمايه گرانبها و اين امانت الهى را كه بـا خـون اوليـاء گرانقدر خداوند و مجاهدين ارجمند اسلام و فرزندان عزيز برومند شما، بـه دسـت شـمـا سـپـرده شده است پاسدارى نمائيد و با تمام توان از زن و مرد و كوچك و بـزرگ بـا مـجاهدات پيگير و شجاعانه ، در حفظ و حراست آن كوشا باشيد و از تبليغات دامـنـه دار ورشـكـسـتـگـان كـه خـود عـلامـت عـظـمـت انـقـلاب اسـلامـى شـمـاسـت و دليل وحشت آنان و سلطه جويان و چپاولگران است ، به خود ترديدى راه ندهيد و با همان شور و هيجان و تعهدى كه داريد به پيش رويد و مطمئن باشيد كه در جهان ، سرافراز و پـيـروز هستيد و در بارگاه عظمت حق تعالى ارزشمند و در پيشگاه اسلام و اولياء معظم آن ارجمند خواهيد بود.
اكنون كه با از دست دادن سربازى گرانقدر و رئيس جمهورى خدمتگزار و متعهد چون شهيد رجـائى كـه خـدايـش رحـمـت فـرمـايـد، براى تعيين رئيس جمهور به پاى صندوق هاى راى خـواهـيـم رفـت ، لازم اسـت مـلت عزيز، رشد و استقامت و پايدارى خود را در پيشگاه خالق و صـاحـب اسـلام و در نـزد جهانيان و در پيش چشمان حيرت زده دشمنان و بدخواهان اسلام كه شما را با تهمت هاى گوناگون
هـدف قـرار داده و وفـادارى شـمـا عـزيـزان مـتـعـهـد بـه جـمـهـورى اسـلامـى را مـورد سـؤ ال و تـرديـد انـگـاشـته اند ثابت و با شور هر چه بيشتر، يكپارچه در اين امرى كه حفظ حـيـثـيـت جـمـهـورى اسـلامى و ملت شريف بسته به آن است به سوى صندوق هاى راى چون مـوجـى خـروشان و دريائى مواج ، با صفوفى فشرده رفته راى خود را به شخصى كه متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و كشور و حامى مستضعفان و داراى بصيرت در امر دين و دنيا و منزه از گرايش به شرق و غرب ، و مكتب هاى انحرافى و داراى ديد سياسى است ، بـدهـيـد. امـروز شـركت در انتخابات رياست جمهور نه فقط يك وظيفه اجتماعى و ملى است ، بلكه يك وظيفه شرعى اسلامى و الهى است كه شكست در آن ، شكست جمهورى اسلامى است ، كـه حـفـظ آن بـر جـمـيـع مـردم از بـزرگـتـرين واجبات و فرائض است و وسوسه در آن از شيطان بلكه عمال شيطان بزرگ است .
بـرادران و خـواهـران ! بـا هـشـيـارى بـسـيـار و ديـد اسـلامـى سـيـاسـى بـا مسائل برخورد كنيد و از وسوسه منحرفان و مخالفان اسلام و وابستگان به سياست اجانب اجـتـنـاب نـمـائيـد كـه ايـنـان بـا هـر وسـيـله مـى خـواهـنـد پـايـه هـاى جـمـهورى اسلامى را متزلزل كنند و به خيال رسيدن به مقاصد خودشان ، از هر فرصتى بهره بردارى نمايند و نگذارند كه شما در اين امر حياتى كه شخصيت خود و كشورتان بسته به آن است شركت كنيد.

next page

fehrest page

back page