صحيفه نور جلد ۱۴

امام خميني رحمه الله عليه

- ۴ -


جناح ها بدون روحانيت يك شاهى ارزش ندارند
ايـن اشـتـبـاه هست كه بعض جناح ها از قرارى كه امروز به من كاغذ بعضى از آقايان رسيد اينها ديگر از روحانيت صحبت نمى كنند، نمى فهمند اينها، اينها نمى دانند كه بى روحانيت يـك شـاهـى ايـنـهـا ارزش ندارند. اگر چنانچه دست ناپاكى در كار نباشد و اينها را وادار نـكـنـد به اينكه در نوشته هايى كه مى نويسند روحانيت را ساقط كنند و اگر مقصود اين نـبـاشـد كـه جـنـاح هـا با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بى فهمى باشد، بى ادراكـى بـاشـد و هـواى نـفـس باشد، اصلاح كنند خودشان را، تمام جناح ها با هم بشوند، سازمان واحد باشد، يك حزب الهى در مقابل حزب رستاخيز، حزب خدا، حزب الله ، همه با هـم بـاشـيـد، هـمه باهم صحبت كنيد همه با هم قيام كنيد، همه با هم قعود كنيد. هر دسته اى عـليـحـده و آن بـراى خـودش ، آن بـراى خودش ، غلط است امروز. روحانيين با آنها، آنها با روحانيين ، دانشگاهى با شما شما با دانشگاهى ، بازارى با همه ، كارگر با همه .
مصيبت مشترك است ، همه با هم قيام كنيد
هـمـه شـمـا يـك مصيبت داريد، همه گرفتار يك مصيبت هستيد. مصيبت ، مصيبت مشترك است . همه مـصـيـبـت زده هـسـتـيـم . يك امرى نيست كه اختصاص به روحانيت داشته باشد، اختصاص به احـزاب داشـتـه بـاشـد يـا اخـتـصـاص بـه دانـشـگـاهـى داشته باشد. اين مطلبى نيست كه اخـتـصـاص داشـتـه باشد، اگر نفت را مى برند، نفت همه را دارند مى برند، اگر يك مشت آهـنـپاره بيخود وارد مى كنند در مملكت ، براى همه هست اين مصيبت ، اگر مستشارهاى آمريكا را در ايـنـجـا مـى آورنـد، ايـن مـصيبت براى همه هست ، براى يكى و دو تا نيست ، اگر پايگاه براى آمريكا درست مى كنند، اين براى همه هست ، اگر خيانت به ما مى كنند، خيانت به ملت مـى كـنـنـد، خـيـانـت به همه است . همه دست به دست بدهيد، عليحده هر كس براى خودش يك سـازى بـزند، اين غلط است ، اين شكست است . بايد سازمان داده بشود به اين قيام با اين نـهضتى كه الان بالفعل موجود است ، بايد عقلاى قوم سرهاى قوم سازمان بدهند به اين ، يـعـنـى روابـط پيدا بشود بين همه جناح ها، همه شهرستان ها بايد با هم روابط داشته بـاشـند، بايد، مجالس در روز واحد باشد. يكى از اقسام روابط كه من سابق مى خواستم در قـم ايـجاد بكنم و نگذاشتند ايجاد بشود !!! خداوند اصلاحشان كند انشاءالله من بنابر ايـن گـذاشـتـم كـه در تـمـام ايـران ، يـك روز تـعـطـيـل ، يـك روز اجـتـمـاع بـاشـد، اجتماع اهـل عـلم يـعـنـى فـرض كـنـيـد روز شـنـبـه يـا شـب شـنـبـه تـهـران يـك اجـتـمـاع اهـل عـلمـى بـاشـد، خـراسـان اجـتـمـاع اهـل عـلمـى بـاشـد، فـلان ده هـم اجـتـمـاع اهل علمى باشد، فلان جا هم چه باشد، اين يك سازمان بود، نگذاشتند، نفهميدند.
حـالا آقـايـان بـيدار بشويد، ملتفت باشيد، دشمن شما حالا هم قوى است ، حالا با چاقو آمده بـه مـيـدان ، حـالا بـا تـانـك آمـده بـه مـيـدان حـالا !!! عـرض بـكـنـم كـه بـا مسلسل آمده به ميدان ، لكن نترسيد از
اين مسلسل ها، مسلسل ها چيزى نيستند، شما حقيد، حق با شماست ، خداوند تعالى با شماست ، سـازمـان بـدهـيـد بـه ايـن ، نـهضتى كه الان در ايران پيدا شده است ، روابط بايد با هم بـاشـد. آقـايـان عـلمـا بـا همه جناح ها، همه جناح ها با آقايان علما، همه ملت با هم سازمان داشته باشد. سران قوم در يك وقت معين اجتماع داشته باشند با هم كه اگر يك روزى يك كلمه اى فرض كنيد از يك جايى صادر شد، تمام با هم يك كلمه باشند، يك حركت باشند اهـالى ايـران . مـژده مى دهم به همه جناح هايى كه در ايران براى اسلام ، براى احقاق حق قيام كردند كه (ان الصبح لقريب ) نزديك است انشاءالله .
براى رسيدن به پيروزى ، هواهاى نفسانى را بكشيد و همه با هم باشيد
شـمـا پـيروزيد انشاءالله اما به شرط اينكه عوامل مختلف در كار نباشد، به شرط اينكه هـواهـاى نـفسانى ، اين براى خودش بكشد و آن براى خودش بكشد، اين نباشد در كار. همه بـا هـم بـرادريـم ، من يك طلبه هستم ، تو هم يك آقا هستى ، آن هم يك كاسب هست ، آن هم يك دانشگاهى هست ، آن هم يك دكتر هست ، آن هم يك مهندس هست آن هم يك روشنفكر هست ، همه ما با هم مصيبت واحده داريم ، همه با هم بايد بنشينيم و شيون كنيم .
خـداونـد انـشـاءالله بـه همه جناح ها توفيق بدهد، به همه سلامت بدهد. خداوند انشاءالله قطع ايادى اجانب را از مملكت اسلامى بكند و از همه ممالك اسلامى بكند
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت قيام مردم يزد
تاريخ : 29/2/57
بسم الله الرحمن الرحيم
براى جنايات پنجاه ساله دوره سياه پهلوى بايد در عزا باشيم
سلام و تحيت بر مومنين محترم يزد و ساير شهرهايى كه با خون خود بزرگداشت اربعين خـونـيـن تـبـريـز را گرامى داشتند. مع الاسف ما بايد در اربعينى بعد از اربعين بلكه در اربـعـيـنـات پـنـجاه ساله دوره سياه و عزاى اين ملت بزرگ ، در حوادثى كه در اين پنجاه سـال از اخـتناق و قتل و حبس و تبعيد و بالاتر از آن از ورشكستگى اخلاقى و فرهنگى به دست اين دودمان نشاندار كه در عقب نگه داشتن و به فساد گراياندن و به فحشا كشاندن نـسـل جوان ما نقش بزرگى داشتند و الحق ماموريت را خوب انجام دادند، در سوگ بنشينيم و در هـدر دادن مـخـازن زيـرزمـيـنـى و از آن مـهـمـتـر مـخـازن روى زمـيـنـى كـه نـسـل جـوان اسـت در عـزا بـاشـيم . در كودتاى انگليس به دست رضاخان و آمريكا به دست محمد رضاخان در سوگ باشيم
واژه (ايرانى ) و (بيگانه ) در تعبير شاه
در منطق شاه و مزدوران وابسته اش ، اهالى محترم تبريز كه يكپارچه به پا خاستند و با فـريـاد مـرگ بر شاه زمين را لرزاندند تعدادى از بيگانگان بودند كه از خارج مرز به طـور قـاچـاق وارد شـده بـودنـد. و شـمـا اهـالى مـحـترم يزد كه دلاورانه قيام نموديد و با تعطيل عمومى و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمريكا را ديوانه تر كرديد معدودى هستيد كـه از آن طـرف مـرز بـه صـورت غير قانونى وارد يزد شديد! اهالى ايران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كه يكپارچه از شاه متنفرند! اينان همگى به صورت قاچاق وارد ايـران شـده انـد! در ايـن مـنـطـق ، ايـرانـى خـلاصـه مى شود در شاه و دار و دسته اش و از مـستشاران و كارمندان آمريكايى و انگليسى و روسى و صهيونيستى غارتگران بين المللى كه اقتصاد ايران را قبضه كرده اند.
تا برپايى حكومت عدالت گر اسلامى از پا نمى نشينيم
مـا كـه بـا ايـن مـنـطـق هـا روبـرو هـستيم به خواست خداوند تعالى تا برچيده شدن بساط ارتجاعى شاهنشاهى و برپا كردن حكومت عدالت گر اسلامى دست از مبارزه بر نمى داريم تا حكومت دموكراسى به
مـعـنـى واقـعـى جـايـگـزيـن ديـكـتـاتـورى هـا و خـونـريـزى هـا شـود. اكـنـون بـراى نـيـل بـه ايـن مـقـصـد عـالى انـسـانـى و اسـلامـى بـر هـمـه طـبـقـات اسـت كـه يكدل و يكجهت به پا خيزند و با درك شرايط زمانى و مكانى شعار دهند و از خواست هايى كه در نهايت اثبات نظام شاهنشاهى و زير پا گذاشتن خون هاى به ناحق ريخته شده مردم ايـن مـرز و بـوم اسـت احـتراز كنند. و نقطه اصلى همه جنايات را كه شخص شاه است نشان دهـنـد و گـرفـتارى ملت را در اين حكومت ارتجاعى گوشزد جهانيان كنند. سران قوم بايد مـلت را در مـسـيـرى كـه يـافـتـه است و دشمن را شناخته تا به قيام دست زده است ، هدايت و پشتيبانى كنند و در اين موقع بسيار حساس ملت را از مسير انتخابيش با كجروى ها منحرف نكنند.
عذر تراشى و سكوت در پيشگاه ملت پذيرفته نيست
امروز ملت شجاع با يافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جويان خاتمه داده ، راه عـذرهـا مـنـقـطع شده و در پيشگاه ملت پذيرفته نيست و در پيشگاه مقدس حق تعالى هيچ گـاه پـذيـرفـتـه نـبـوده اسـت . آيـا كسانى كه عذرتراشى مى كنند و مهر سكوت را نمى شكنند و گاهى به سكوت توجيه مى كنند، مى دانند چه تحولاتى در شرف تكوين است ؟ روزنـامـه اطـلاعـات شـمـاره (15575) را ديـده انـد كـه نـوشـتـه اسـت در عـريـضه سپاس زرتـشـتـيـان در جـواب شـاه آمـده اسـت كـه جـامعه زرتشتى سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آريـامـهـر سـپـاسـگـزارى و حـق شـنـاسـى عـمـيـق در خود احساس مى كنند زيرا از زمانى كه پـارسـيان از ايران مهاجرت كردند، هيچ كس ديگر تا اين حد در احيا و حفظ تاريخ ، مذهب و فـرهـنگ زرتشتيان از آنان حمايت نكرده است ؟ توجه كرده اند كه تغيير تاريخ اسلام به تـاريـخ گـبـرهـا بـراى احـياء زرتشتى گرى و احياء مذهب و آتشكده آنها به رغم اسلام و براى سركوبى آن است ؟ آيا مطلع هستند كه در يك مصاحبه اى در خارج گفته است مذهب در حـكـومـت نـقشى ندارد؟ اكنون با اختناق همه جانبه و سلب آزادى به تمام ابعاد و فشارهاى توانفرسا، ايران بيدار در آستانه يك انفجار عظيم است و به سرعت جلو مى رود.
دسـتـگـاه جـبـار بـا اعـصـاب خـرد شـده و بـا ادامـه قـتـل و چـپـاول در بـلاد مـخـتـلف مـثـل جـهـرم و اهـواز و بـا دسـت زدن بـه خـرابـكـارى و انـفـجـار مـنـازل آزاديـخـواهـان و دزدى و ضرب و جرح علنى افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مـسـلمـان در كـوه ها توسط گروه انتقام ساخته شاه و بستن ماليات هاى كمرشكن به كسبه متعهد به انتقام شركت در اعتصاب همگانى ، اجازه تنفس را هم از ايرانيان سلب كرده است
آرامـش مـردم بـدون كـنـاره گـيـرى شـاه و انـتـقـام از او خـيـالى اسـت باطل
كـسـانـى كـه از حـال ايـن مـلت رنـجـديـده در ايـن پـنـجـاه سـال آگـاهند و به سرنوشت ايران علاقه دارند از جميع طبقات ، از كارگر تا دهقان ، از دانـشجويان قديم تا دانشگاهى ها، از لشكرى تا كشورى بدانند به دست آوردن آزادى در بـركـنـار شـدن شـاه و دودمان اوست كه دشمن سرسخت ملت و نقطه اصلى بدبختى است و تصور آنكه بدون كنار رفتن و انتقام از او آرامش ملتى كه همه چيزش به دست او به باد رفته است به او برگردد، خيالى است باطل .
از خداوند متعال وحدت كلمه مسلمين و خصوص ملت سربلند ايران را خواستار و قطع ايادى اجانب و عمال آنها را اميدوارم
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
بيانات امام خمينى به مناسبت سالروز 15 خرداد
تاريخ : 10/3/57
بسم الله الرحمن الرحيم
تبعيت چنگيز و مغول از قانون ياسا
ايـران يـك مـمـلكـت نـمـونـه اسـت و مـن بـعـيـد مـى دانـم كـه در تـمـام ممالك دنيا يك مملكتى مـثـل ايـران و يك ملتى مثل ملت ايران مظلوم گمان ندارم باشد، حتى سابقه هم شايد كمتر داشته باشد. در تاريخ هست كه چنگيز با آن طبع وحشيگرى و صحرايى كه داشته است ، بـا آن خـونـريـزى هـايـى كـه كرده است تابع يك قانون بوده است كه به آن قانون مى گـفـتـنـد (يـاسـا نـامـه بـزرگ ) و مـغـول ، چـنـگـيـز و سـايـر مـغـول تـخـلف از آن قـانـون نـمـى كـردند، حتى تعبير بعضى اين بوده است كه احترام آن قانون پيش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پيش مسلمين بوده است ، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است . اين مغول و اين چنگيز كه تابع يك قانونى بوده اند، ما ببينيم كـه آيـا در ايـن زمـان در ايـن عـصـر كـه ما واقع هستيم ، اين رژيم ايران اين شاه ايران آيا تـابـع چـه قـانـونـى اسـت ؟ آيـا هيچ قانونى در ايران حكومت دارد؟ احترام براى قانونى قـايـل هـسـت ؟ ايـن رژيـم و ايـن سـركـرده رژيـم احـتـرامـى بـراى طـبـقـات مـلت قايل هست ؟ ما حساب مى كنيم ، يكى يكى آن اندازه اى كه مقتضى است ، يكى يكى حساب مى كنيم .
آيا رژيم ايران تابع قانون اسلام است ؟!
بـبـيـنـيـم كـه آيا ايران و اين رژيم ايران تابع قانون اسلام است ؟ در سرتاسر تهران مشروب فروشى ها بيشتر از كتاب فروشى هاست مى گويند و امن و آزاد و هر طور دلشان مى خواهد آنها عمل مى كنند و اگر كسى تعرض به آنها بكند، آنها را تخطئه كنند، ظلم مى كـنـنـد. كـدام يـكى از قوانين اسلام در ايران و در محيط رژيم ايران جارى است ؟ ظلم كه در آيـات قـرآن و در احـكـام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است ، راجع به ظالمين صحبت شـده اسـت ، ايـران و رژيـم ايـران عـدالت پـروراسـت ؟ عدالت اجتماعى ؟ عدالت اسلامى ؟ خـودشـان را بازى مى دهند يا ملت را مى خواهند بازى بدهند؟ قرآن چه احترامى پيش شاه و دارو دسته شاه دارد؟ احترام قرآن همين است كه از روى سالوس طبعش كنند و به مردم بدهند بـراى اغـفـال ، نظير احترامى كه معاويه كرد و قرآن را بالاى نيزه كرد كه بياييد با هم بـه قـرآن عـمـل بـكـنـيـم . ايـنـهـا بـه قـرآن احـتـرام قـايـل هستند؟ اينها به روحانيت احترام قايل هستند؟ اسلام چقدر از روحانيت تجليل كرده و سفارش كرده ، اينها به روحانيت ، براى
روحـانـيـت احـتـرام قـايـل هـسـتـنـد؟ بـراى مـراجـع اسـلام احـتـرام قايل هستند؟ چند روز پيش ريختند منزل آقايان مراجع ، در و پنجره ها را شكستند، آدم كشتند، عربده كشيدند، الان هم در منزل بعضى از آقايان هستند كماندوهاگفته مى شود كه هستند و مراقبند و اينها را تحت نظر دارند. چه كرده اند آقايان كه اينطور مورد اهانت واقع شدند؟
آيا رژيم شاه به قانون اساسى عمل مى كند؟!
ايـنـهـا بـه قـانـون اسـاسـى عـمـل مـى كـنـنـد؟ چـنـگـيـز بـه يـاسـا عـمـل مـى كـرد و چـنـگـيـزى هـا و مـغـول هـا عـمـل مـى كـردنـد. ايـن چـنـگـيـز عـصـر مـا، ايـن مـغـول بـه قـانـون اسـاسـى احـتـرام قـايـل هـسـتـنـد؟ عـمـل مـى كـنـنـد بـه قانون اساسى ؟ انـتـخـابـاتشان روى موازين قانون است ؟ وكلايشان شرايط قانونى دارند؟ مجلسشان يك مـجـلس روى مـوازيـن قـانـون است ؟ كدام يك از كارهاى اينها مى شود گفت كه يك بوئى از قوانين دارد، چه قوانين شرعى و چه قوانين عرفى و اساسى ؟
آيا فرهنگ نزد رژيم معتبر است ؟!
فـرهـنـگ پـيـش ايـنها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پيش اينها احترام دارد چرا اين مدارس ايران تعطيل و نيمه تعطيل است و چرا استادهاى دانشگاه از درس گفتن كنار مى زنند براى اين كه مـحـيـط دانـشـگـاه را دولت نمى گذارد آرام باشد. چه كردند اين دانشجوها كه بايد محروم باشند؟ چه احترامى اينها براى فرهنگ قائل هستند؟
آيا براى ارتش احترام قايلند؟!
چـه احـتـرامـى از بـراى ارتـش قـايـل هـسـتـنـد؟ ايـنـهـا كـه ارتـش را بـه خـيـال خـودشـان ابـزار دسـت خـودشـان مـى دانـنـد چـه احـتـرامـى بـراى ارتـش قايل هستند؟ ارتشى كه در تحت اسارت مستشارهاى آمريكا باشد، آنها را مصون كنند و اينها را تـحـت سـيطره آنها قرار بدهند، اين چه اهانتى است بر ارتش ايران ؟ چه ذلتى است از بـراى ارتـش ايـران ، از براى صاحب منصب ها؟ چرا اين صاحب منصب ها اينقدر به ذلت تن دردهـنـد؟ چه شده است كه بيدار نمى شوند و كار اين آدم را زار نمى كنند و اين رافرستند بـه مـحـلى كـه بـايـد بـرود؟ ايـنـهـا احـتـرام بـراى چـى قـائل هـسـتـنـد؟ بـه چـه قـانـونـى ايـنـهـا عـمـل مـى كـنند؟ بيايند به قانون چنگيزى با ما عـمـل بـكـنـنـد، يـك عـنـوانى توى كار باشد، يك قانونى توى كار باشد هرج و مرج الان ايران با هرج و مرج دارد مى گذرد.
15 خرداد جنايتى به امر شخص شاه
15 خـرداد نـيـامـده ، از قبل از اينكه چندين روز مانده به 15 خرداد براى اينكه مبادا در 15 خـرداد يـك چـند نفرى ناله كنند و شكايت كنند از كشتارى كه در 15 خرداد شد، از جناياتى كه با امر خود شاه ، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نيروها بود براى كـشـتـار مـردم ، بـراى ايـنـكـه مـبـادا يـك ناله اى بكنند مردم ، مبادا يك صحبتى بكنند مردم ، قبل از اينكه حالا
15 خـرداد بـيايد مشغول گرفتن مردم هستند. الان تهران عده اى را گرفتند، قم عده زيادى را گـرفـتـنـد از طـلاب ، از مـردم ، حـتـى از جوان هاى كوچك ، بچه ها. هر كس را سراغ مى گـيـرنـد، مى گويند مى گيرند اينها را و شهربانى قم را مى گويند ديگر جا ندارد از بس كه جمعيت در آن هست ، انباشته شده است .
آزادى اعطايى شاه
ايـن چـه وضـعـى است كه در ايران هست ؟ اين چه آزادى است كه اعطا فرموده اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است ؟! خود اين كلمه جرم است ، كلمه اينكه اعطا كرديم آزادى را، اين جرم است آزادى مال مردم هست ، قانون آزادى داده ، خدا آزادى داده به مردم ، اسلام آزادى داده ، قـانـون اسـاسـى آزادى داده به مردم ، (اعطا كرديم ) چه غلطى است ؟ به تو چه كه اعطا بـكـنـى ؟ تو چه كاره هستى اصلش ؟ (اعطا كرديم آزادى را بر مردم !!) آزادى اعطايى اين اسـت كـه مى بينيم ، آزادى اعطايى كه آزادى حقيقتا نيست ، اين است كه مى بينيد، براى اين است كه مردم را اغفال كنند.
همه گرفتارى ما از آمريكاست
اينها نشستند و يك دسته اى را !!! شايد يك دسته اى را !!! درست كرده اند كه (اينهااز دارو دسـتـه خـودشان هست ) گاهى وقت ها يك چيزى بنويسند، يك كلمه اى بنويسند و ابهام كنند كـه نه ، آزاد است ، قلم آزاد است ، قلم ها آزادند. البته در بين اينهايى كه مى نويسند عده شريفى هستند از همه طبقات كه مى نويسند كه الان با همه خطراتى كه هست ، هم در قم يك عده كثيرى از فضلا و از مدرسين (ايدهم الله ) هست كه مى نويسند فجايع را و همه مطالب را تـقـريبا مى نويسند و منتشر مى كنند و امضا مى كنند و هم در جناح هاى سياسى و حزبى اسـت كه مى نويسند، منتشر مى كنند، مطالب را مى گويند، با جرات مطالب را مى گويند ولو ايـنـكـه مـورد اهـانـت و خـطر واقع مى شوند. البته در اينها، در بين اين جناح هاى به اصـطـلاح سـياسى گاهى هم اشخاصى پيدا مى شوند و بعيد هم نيست كه خود دارو دسته آنـهـا باشند و مطلب راخواهند منحرف كنند از مجرم اصلى به اين پايين ها، به دولت مثلا، آنـهـا الان از خـدا مـى خـواهند كه اينها هر چه مى گويند، از دولت بگويند، اعليحضرت را كـنـار بـگـذارنـد، مـجـرم اسـاسـى و اصـلى را كـنـار بـگـذارند، هرچه مى خواهند از دولت بـگـويند. يك وقتى كه ما مى خواستيم يك صحبتى بكنيم يك نفر را فرستادند كه شما از آمـريكايى ها صحبت نكنيد ولو از شاه هم بگوييد مانعى نيست . من گفتم ما همه اشكالمان در آمـريـكـايـى هـاسـت هـمه گرفتارى كه ما داريم از دست آمريكا داريم ، ما آن مجرم اصلى را بگذاريم و برويم سراغ اينهايى كه تبع هستند و آلت هستند؟! حالا در ايران البته مجرم دست دوم !!! مجرم دست اول عبارت از آمريكاست ، مجر دست دوم عبارت از اين شاه است . ما حالا گرفتار اين مجرمى كه دست دوم هست و ديگران هيچ ديگر و ديگران چيزى نيستند كه چيزى بـاشـنـد نـه نـخـسـت وزيـرش قـابـل ذكـر اسـت و نـه وزرا و نـه وكـلا هـيـچ كـدام ايـنـهـا قابل ذكر اصلا نيستند، خودش هم قابل ذكر نيست
لكـن چـه بـكـنـيـم گـرفـتـار شـديـم . الان عـلمـاى ايـران گـرفتارند آقا، ملت ايران الان گـرفـتـارنـد نـفـس نـمـى گـذارنـد بكشند، الان خيابان هاى ايران از كماندوها پر است از قـرارى كـه بـراى مـا نـقـل كـردنـد. هـمـيـن دو سـه روز پـيش از اين كسانى آمده بودند. كه كـمـانـدوهـا در خـانـه آقـايـان هـسـتـنـد، در بـيـن مـردم هـسـتـنـد، قـبـل از اين هم مسلسل بود و تانك بود و از آن حرفها، چه شده ؟ اين ملت چه كرده ؟ غير از اين است كه مى گويد بگذاريد ما هم نفس بكشيم ؟
دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشينان
اين آقاى دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نكرده خود تهران را، اين محله هاى تهران را آنطورى كـه آقـايـان نـوشـتـه انـد چـهـل و چـنـد مـنـطـقـه هـسـت كـه در ايـن چهل و چند منطقه اين زاغه نشين ها، اين چادر نشين ها، اينهايى كه خانه ندارند اصلا يا زير زمـيـن يـك سـوراخـى پـيـدا كرده اند و بيچاره ها مثل حيوانات زندگى مى كنند يا يك چادرى درسـت كـرده انـد، مناطق زيادى چهل و چند منطقه را اسم بردند، محلشان را ذكر كردند، الان پـيـش مـن اسـت صـورتـش ، ايـن آقـاى تـمـدن بـزرگ نـگـاه نـكرده است به اين تهران كه جـهـل و چـنـد مـنطقه بيچاره محرومند از همه چيزهايى كه آثار تمدن است ، آب ندارند، برق ندارند، هيچ ندارند، هيچ چيز ندارند بيچاره ها، اينها را از دهات بيرون كرده اند و اراضى دهـات را گـرفـتـنـد بـراى خـودشـان و ايـنها آمده اند در تهران . تهرانش اينطور است كه چـهـل و چـنـد مـنـطقه ، اينها از چادرنشين ها و زاغه نشين هايى كه با فلاكت ، با زحمت دارند زنـدگـى مـى كـنـند، با بيچارگى دارند زندگى مى كنند نوشته است كه اينها وقتى آب بـراى خـودشـان مـى خـواهـنـد تـهـيـه كـنـنـد، از يـك مـحـلى كـه مـحل خودشان قريب صد پله يا بيشتر تا محل آب هست اين زن هاى بيچاره بايد بيايند سر آن فـشارى آب بردارند كوزه را از اين پله ها شما فكر كنيد زمستان ايران را از اين پله ها بـايـد پـايـيـن بـروند، چقدر زمين مى خورند، چقدر بيچارگى مى كشند تا يك خرده اى آب بـبـرنـد بـراى بـچـه هايشان ، اين آقاى تمدن بزرگ كجاست كه اينها را ببيند؟ اينها را نمى داند يا چشم هايش را هم مى گذارد كه نداند؟ همين دو سه روز، همين سه چهار روز پيش از اين در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسى هايش را كرده و بعد هم آمده براى اين بيچاره هايى كه خودشان جمع كردند آنجا يك عده اى بيچاره را، نطق كرده تمدن بزرگ گفته ، ما بـعـد از چند سال ديگر به كجا خواهيم رسيد و در بين فرمايشاتشان فرموده اند كه بعد از چـنـد سال ديگر جمعيت ايران 65 ميليون نفر مى شود و نفت هم نيست . آقا نفت را چه كسى دارد از بـيـن مـى بـرد؟ هى مى گويد نفت نيست ، نفت هست تو دارى نفت را از بين مى برى ، تـو دارى نـفـت را بـه حلقوم آمريكا و ديگران مى كنى ، نه اينكه نفت نيست . ما مخازن زياد داريـم ، شـمـا داريـد ايـن مـخـازن را از دسـت مـى دهـيـد تـا بـعـد از چـنـد سـال ديـگـر نـفـتـش از بـيـن بـرود و مردم بيچاره بشوند، بعد ايشان مى خواهند از انرژى خورشيد استفاده كنند، آقا چرا؟ اين حرف ها چيست مى زنى آخر خجالت بكش ، تو از انرژى خورشيد مى خواهى استفاده كنى ؟! بعدها ديگر استفاده از نفت لازم نيست ؟! ما از جاهاى ديگر استفاده مى كنيم ؟! آخر اين حرف ها را براى چه كسى مى زنى ؟
خوب پس بگو ديگر در راديو نگويند اينها را،براى همان رعيت ها بگويند ديگر در راديو نـگـويـنـد كه مرم بشنوند، حتى نجف هم بشنود اين را، اروپا هم بشنوند اين را بخندد. اين زاغه نشين هاى ما كه در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پيش ما آوردند، الان موجود است پـيـش مـن مناطقش با اسم و رسم ، تهران و از حضرت عبدالعظيم تا شميران گرفته ، اين حـومـه همه اش تهران هست ، جاهاى ديگر از تهران بدتر است جاهاى ديگر هست كه بعضى از آقـايـان كه آمدند پيش من ، بعضى از محترمين تجار كه آمدند پيش من گفتند: اجازه بدهيد كه ما اين سهم امامى كه بدهكار هستيم از خودمان هم رويش بگذاريم يك آب انبار درست كنيم بـراى ايـن بـيـچـاره هـا كه زن هايشان بايد از يك فرسخى (ظاهرا تعبيرش اين بود) آب بـرونـد پـيـدا كنند بياورند براى خانه شان و بچه شايشان را سيراب كنند) ما هم اجازه داديـم ، و آب انـبـار را درست كردند يا نكردند من ديگر نمى دانم . همه مناطق اينطور است . شـما خيال مى كنيد كه بله ، يك عده وابسته و عرض مى كنم پيوسته اى هست در تهران كه يـك سـروصـدا و يـك شـلوغـى و چـيـزهـايـى هـسـت از خـارج و داخـل و ايـنـهـا، ايـنـهـا را وقـتـى بـعـضـى غـافـل هـا مـى رونـد مـى بـيـنـنـد خـيـال مـى كـنـنـد كـه ايـران آبـاد اسـت . ديـگـر الحـمـدلله هـمـه اتـومـبـيـل دارنـد، هـمـه پـارك دارنـد هـمه چه . آقا اينها دارودسته خود همين اينها هستند و آن چپاولگرهايى كه دارند مردم را غارت كنند، چه وقت مردم عادى اينطور هستند؟ زاغه نشين ها را بـرويـد بـبـيـنـيـد، چـادر نـشـين ها را برويد ببينيد، برويد جنوب شهر را ببينيد، حتى شمال شهر اينطور هست ، در خيابان آيزنهاور هم يكى از مناطقى است كه چادرنشين يا زاغه نشين دارد و برويد نگاه كنيد اينها را، بعد بگوييد كه ترقى كرده است و ما نزديكيم كه بـه دروازه تـمدن بزرگ برسيم و خير همين روزها ديگر جشنش هم خواهيم گرفت !! اين از اين طرف ، اين زاغه نشين هاى ما و اين بدبخت هايى كه در ايران هست .
ملى كردن ، وسيله اى براى غارت ذخاير ايران
از آن طـرف بـا اسـم مـلى كـردن جـنـگـل هـا، مـلى كردن مراتع ، ملى كردن آب ها، ملى كردن رودخـانـهاها، آب هاى زير زمينى ، تمام جاهاى خوب را به شركت هاى بزرگ آمريكايى يا صـهـيـونـيستى يا انگليسى دادند دشت هايى كه براى مراتع جورى بوده است كه نوشتند (الان نوشته اش پيش من است ) نوشتند كه وقتى كه شوهر ملكه انگلستان آمد، رفت از دشت ارژن ، فـقـط از دور مـلاحـظـه كـرد آنـجا را و گفت كه بهترين جايى است كه در دنيا هست ، بـهـتـريـن مـرتـع اسـت از بـراى دامـپـرورى هـر جـور دامى ، اينها ملى كردند و بعد هم به انگليسى ها دادند و الان هم آن طور كه به من نوشتند الان نوشته موجود است ملكه انگلستان بـا يـك عده از ثروتمندهاى آنجا و شركت هاى آنجا اينجا را دارند چه كنند براى دامپرورى كه گوشت درست كنند، حالا براى خارج درست كنند يا به ما هم يك مقدارش را بدهند خدا مى دانـد. دشـت عـمـران كه اطراف قزوين است مى گويند بهترين جاست از براى زراعت ، تمام مـردم آنـجا را از آنجا كوچ دادند و آوردند بيرون مى دادند دست يهودى ها، به اروپا، دادند دسـت آنـها، آنها الان دارند آنجا استفاده مى كنند، شركت هاى آمريكايى و صهيونيستى دارند در آنجا بهره بردارى مى كنند و اين زمين هايى كه بهترين زمين هاست از براى كشت و زرع در دست آنهاست و اين ملت بيچاره گرسنه مانده است ، بيچاره مانده است و
نـمـى دانـد چـه بـكـند.اين تمدن بزرگ ماست !! مردم نان ندارند بخورند آقا مى فرمايند (تمدن ! ما در تمدن بزرگ ! شما را به تمدن بزرگ برسانيم ) دشت مغان از دشت هايى اسـت كـه بـاز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند و دامدارها از بين رفتند، اين را هم دادند دست يك دسته ديگرى . اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختن آن است و يك ميليارد و دويـسـت ميليون دلار يا تومان هم خرج كردند براى كانالى كه آب برساند به آنجا، اين هـم در تـقـديم اعليحضرت است و دارو دسته ايشان . صدوپنجاه روستا از بين رفت ، اينها را از بـيـن بـردنـد و ايـنـجـاهـا را مـلى كـردنـد يـعـنـى بـراى هـمـه مـلت لكـن مـال خـود اعـليـحضرت و دارو دسته ايشان . اينها چيزهايى است كه نوشتند و گفتند شواهد هست در آن .
15 خرداد بايد سرلوحه قضايا و مبدا تفكر باشد
مـا يـك چـنـيـن زنـدگـى اى داريـم ، مـا يـك چـنـيـن تـمـدن بـزرگـى داريـم كـه قـبـل از آمـدن 15 خـرداد جـوان هـاى مـا را مـى گـيـرنـد حـبـس مـى كـنـنـد، قـانـون جـنـگـل هـم مـعـلوم نـيـسـت ايـن جـور بـاشـد، مـغـول هـم كـه ايـن جـور نـبـوده ، حال اينكه آنها هم ياسا داشتند، قانون داشتند، به چه قانونى بايد گرفت فلان را، به چه قانونى بايد كشت فلان را، به چه قانونى بايد چه كرد. شما كه مردم را مى كشيد، بـى قـانـون مـى رويد منزل علماى اسلام ، تا يك كسى بلند مى شود كه ما كارى نكرديم بـعـد مرديكه مى زند، مى كشد يكى هم نيست كه بگويد چرا؟ 15 خردادى كه !!! جناياتى كـه اين مرد در 15 خرداد كرد معلوم نيست در تاريخ نظيرش اتفاق افتاده باشد !!! الانادر !!! كه مردم بيگناه را همين طور درو كردند، اشخاصى كه ديده بودند مى گفتند، مى گفتند كـه هـمـيـن طـور مى آمدند، اين كاميون ها مى آمدند، اين زره پوش ها همين طور مردم را درو مى كردند و مى ريختند توى خيابان ها. اين 15 خرداد را نمى گذارند يك كسى آه بكشد براى آن ، لكـن مـلت ايـران نـبـايـد ايـن 15 خـرداد را از يـاد بـبرند، خوب 15 خرداد بايد زنده بـمـانـد، يـك جـنـايـتـى اسـت كـم آثارش بايد محو نشود. حالا بحمدالله به دست خودشان يـكـقـدرى دارد زنده مى شود براى اينكه همين جلوگيرى و همين آدم گيرى و همين ها زنده مى كـنـد 15 خرداد را. ملت ايران نبايد 15 خرداد را از ياد ببرند و نبايد هيچ يك از جناياتى كـه از 15 خـرداد به اين طرف شده است و جلوترش به دست پدر اين شده است نبايد ملت ايـران آنـهـا را از يـاد بـبـرد، ايـنـها بايد سرلوحه قضاياى آنها باشد براى اينكه مبدا تـفـكـر بـاشد، بايد سران قوم تفكر كنند در اين امور، 15 خرداد را بايد حفظش كنند، مى تـوانند با جاروجنجال و هياهو و تظاهرات ، نمى توانند با مقاومت منفى و بيرون نيامدن از مـنـازل ، اگـر مـى بـيـنـند كه اينها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان هاى اينها را مى خـواهـنـد بـكـشـند، در منازل بمانند، يك جور تنفر است از اين رژيم و از اين آدم اعتراضا در مـنـزل بمانند، اگر مى توانند تظاهر كنند اما از ياد نبايد برود، بايد اين زنده باشد و انشاءالله از ياد هم نمى رود.
حفظ وحدت كلمه يك تكليف الهى است
دنبال اين مطلب آن چيزى كه مهم است اين است كه بايد تمام جناح ها تمام جناح هايى كه در ايـران هـسـت ، از جناح مرجعيت و علميت تا جناح ارتش ، تا جناح بازارى ، تا فرهنگستانى ، تـا دبـيـرسـتـانى ، تا دانشگاهى ، تا بيابان نشين ها، تا كوخ نشين ها، تمام اينها بايد تفكر كنند و مورد تفكر خودشان قرار بدهند و سران قوم بايد روابط داشته باشند باهم متفرق نبايد باشند. امروز روزى نيست كه شماها با تفرقه كار انجام بدهيد، اگر چنانچه تـفـرقـه داشته باشيد تا آخر همين هستيد و از همين بدتر. تكليف است ، تكليف الهى است ، بايد با هم باشيد، بايد اين جناح ها روابط زيرزمينى با هم داشته باشند بزرگانشان ، بايد آشكارا نباشند، زير زمينى باشد روابطشان اما روابط داشته باشند كه اگر يك وقـتـى بـناشد صحبت كنند، همه صحبت كنند، اگر يك وقتى بنا شد كه چنين كنند، همه چنين كـنـنـد، اگـر يـك وقـتـى بـنـاشـد سـاكـت باشند، همه ساكت باشند، دست واحد باشند، نه مـتـفـرقـات . كـه يـكى حزب بخواهد درست كند، آن يكى مثلا فرض كنيد چه درست كند، اين صـحـيـح نـيست ، ما همه بايد يد واحد باشيم . مسلمين بايد يد واحد باشند، اگر مسلمين يد واحـد بـاشند كسى نمى تواند مقابل اين جمعيت قيام كند، هيچ غلطى نمى توانند بكنند، نه اينها ممالك ديگر هم غلطى نمى توانند بكنند اگر اينها يد واحد باشند.
همه مكلفيم كه بر ضد شاه قيام كنيم
لكـن آنـهـا تـفـرقـه مى اندازند و ما هم باور مى كنيم ، بايد اين باورها را كنار گذاشت ، بـايـد ايـن ظـاهـر الصـلاح بـودن ايـنـهـا را كـنـار گـذاشـت ، بـايـد اين سالوسى كه هر سـال يـك دفـعـه يـا دو دفـعـه بـه مـشـهـد مـى رود و مـقـابـل حضرت مى ايستد و (بايد ديد حضرت چه مى گويد به اين آدم . خدا مى داند اگر حـضـرت زنـده بـود از را راهش نمى داد. مگر مى شود اين فاسد فاجر را حضرت رضا راه بـدهد؟ يك آدم قاتل جانى را راه بدهد؟ لكن حالا ايشان كه نيستند) يك آخوندى هم مى برند تـعـريـف مـى كـنـد و هـيـاهو مى كند و اينهاكه مردم همه به اعليحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در يك جاى ديگر ببين چه كرده . چه حرف هائى !.
بـايـد روابـط بـاشـد، بـايـد كارهاى شما روى روابط و ضوابط باشد، بايد روى يك بـرنـامـه بـاشـد كارهاى مسلمين ، بايد احزاب با هم دست به هم بدهند، اين حزب كذا و آن حـزب كـذا، هـر كـه براى خودش كار بكند، نباشد، بايد انگشت روى جانى بگذارند اگر مـى شـود بـه صراحت ، اگر نمى شود با تلويح و اگر هم نمى شود جنايت را به كسى ديـگـر مـتـوجـه نـكـنـنـد، هـمـيـن بـگويند جنايت هست . (دولت اين كار را كرده ) دولت چيست ؟ (شـهـربـانـى ايـن كـار را كرده ) شهربانى چيست بيچاره ؟ همين ديروز، پريروز، ديروز بود كه بعضى آقايان آمده بودند گفتند كه 17 نفر از اينهائى (حالا صاحب منصب بودند يـا كـسـان ديـگـرى ) كـه آوردند به قم براى جنايت ، 17 نفرشان قايم شدند و از قرار مذكور اين گردشى كه كردند در قم وتفتيش كه از همه جا كردند از براى پيدا كردن اين مـسـلحـيـن بـوده اسـت ، ايـنـهـا بـا اسـلحـه قـايم شدند. الان در ارتش هم همين طور است شما خيال مى كنيد ارتش دل خوشى
دارد از ايـنـهـا؟ كـسـى كـه زمـام هـمـه ارتـش را بدهد به دست چهار نفر آمريكايى ، مستشار آمـريكايى كه همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچاره ها همه در تحت فشار باشند اينها دل خـوش دارنـد؟ مـگـر اصـلا غـيـرتـمـنـد نـبـاشـنـد والا اگـر كـسـى غـيـرتـمـنـد بـاشـد دل خـوش نـمـى تـوانـد داشـتـه باشد، نبايد اينها هم ساكت باشند، اينها هم روابط بايد داشـتـه بـاشـنـد، بـيـن احـزاب و لشـكرى ها، بين لشكرى ها و روحانيون همه بايد با هم روابط داشته باشند و نقشه بكشند براى زوال اين آدم . ملت اسلام و ملت ايران با اين آدم آشتى نخواهد كرد، اگر يك كسى بگويد آشتى ، اين خائن است آشتى نخواهد كرد با اين ، نـه هـيـچ مـلائى آشـتـى بـا ايـن مـى كند و نه هيچ كافرى آشتى مى كند و نه هيچ مسلمانى آشتى مى كند، راه آشتى نمانده است ، خوب چه راهى گذاشتند براى اين ؟ اينهمه جوان هاى مـا را كـشـتـنـد، بـاز هـم آشتى ؟ اينهمه به مقدسات ما توهين كردند، باز هم آشتى ؟ آشتى چـيـسـت ؟ مـا آشـتـى نـداريـم ، دروغ نسبت مى دهند به آقايان عظام دروغ نسبت مى دهند، كسى آشـتـى ندارد با آنها و امكان ندارد يك همچو چيزى . يك ملتى كه همه چيزش به باد رفته اسـت ، حـيـثـيت و جهات معنوى و ماديش به باد رفته است و همه را آين آدم به باد داده است ، خوب چطور آشتى بكند با اين ؟ همان طورى كه يكى از بزرگان سياسيون گفته است كه يـكى از دو راه دارند مسلمين ، ايرانى ها، يا آزادى يا بودن اين ، يا بايد اختيار كنند بودن ايـن را و هـمـيـن طـور تـا آخـر تـحـت فـشـار بـاشند و يا بايد اختيار كنند آزادى را و اين را بـيـرونـش كـنـنـد و چـون آزادى را حـتما خواهند اختيار كرد پس ‍ اين را حتما انشاءالله خواهند بـيـرون كـرد. تـكليف هست آقا براى همه ما !!! يك چيزى نيست كه تكليف است ، تكليف الهى است ، يك ملتى همه چيزش را دارد از دست مى دهد و از دست داده است ، اهتمام به امور مسلمين از اوجـب واجـبـات اسـت ، بـايد شما محكم به اين امر باشيد والا (فليس بمسلم ). اين از امورى اسـت كـه لازم است بر همه ما، همه مكلفيم كه اين كيان اسلام را در ايران حفظ كنيم . اين آدم نـه بـا اسـلام خوب است و نه با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است ، كسى كه با اسلام آشنايى داشته باشد اين طور، جسارت ها نمى كند. ما همه مكلفيم كه برضد ايـن قـيـام كنيم ، قيام قلمى قيام قولى ، هر وقت هم شد قيام به سلاح ، هر وقت ، وقت پيدا كـرديـم اول كـسـى كـه سـلاح را بـه دوشـش بـگـيـرد خـود مـنم اگر توانستم ، هر وقت هم نتوانستم حرف مى زنم ، صحبت مى كنم
همه حيثيات ايران يك حيثيت انگلى است
بـعد از اينكه همه اين چيزها، همه مراتع ما را از بين بردند (قريب 40 هزار نوشته است ) قـريـب 40 هـزار قـنـات خـشك شده است در ايران براى اينكه اين سدها را كه بستند يا چه كـردنـد، ايـن قـنات ها خشك شده است و قهرا وقتى قنات ها خشك شد زراعت نمى شود، وقتى زراعـت نـشـد مـردمـش كـوچ مـى كـنـنـد و مى آيند به فقر و فلاكت در تهران يا در يك شهر ديـگـرى و تـعـمـد در ايـن كار هست كه مردم را جمع كنند در شهرها كه مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و دهات مشكل است مهارش . آنهايى كه يك نحو شم سياسى دارند، مى گويند مـسـاءله اين است كه مى خواهند كوچ بدهند دهاتى ها را، كوهستانى ها را، بختيارى ها را كه در كوهستان هستند!!! عرض مى كنم كه بلوچ ها كه در صحرا
و كـوهـسـتـانـهـا هـسـتـنـد، ايـنـهـا را مـى خـواهـنـد كـوچ بـدهـنـد بـه شـهـرهـا تـا بـتـوانـنـد كـنـترل كنند اينها را يعنى هر وقت اينها بخواهد صدايشان درآيد با توپ و تانك بتوانند ايـنـهـا را كـنـتـرل كـنـنـد، امـا اگـر چـنـانـچـه در جـاهـاى مـرتـفعات باشند اينجا نمى شود كـنـتـرل كرد، يك وقت مى بينى تمام قشرها برخلاف قيام مى كنند و آن وقت سرايت مى كند بـه هـمـه جـا. حـالا يـا ايـن اسـت نـكـتـه اش ، يـا نـكـتـه (اسـتفاده ) است كه همه را به دست چـپـاولگـرهاى شرق و غرب بدهند. هر چه هست الان وضع ايران يك وضعى است كه نظير نـداشـته است يعنى اگر از حيث جنايات ، آدمكشى و اينها نظير داشته از حيث اين جور منافع ايران را به باد دادن ، شما نمى توانيد نظير برايش پيدا كنيد در اعصار سابق برسيم تـا هـر جـا مـى خواهيد جلو برويد، يك همچو موردى كه تمام مراتع خوب ايران را به غير داده بـاشـنـد و بـه شركت هاى خارجى داده باشند، تمام شيلات ما را، شيلات ايران را، هم طـرف جـنوبش را، هم طرف شمالش را از دست مردم گرفته اند و شركت هاى خارجى دارند اداره مـى كـنـنـد، ايـنـجـا نـوشـتـه اسـت هـفـت هـزار نـفـر در شمال كشته شده است تا شيلات را دولت ملى كرده به اصطلاح خودش و ضبط كرده و داده دسـت شـركـت هـاى بـزرگ . آن نـفـت مـا، آن مـاهـيـگـيـرى ، شـيـلات مـا، آن مـراتـع مـا، آن جنگل هاى غنى ما، جنگل ها را شما خيال كرديد ملى كردند يعنى به نفع ملت . اين لفظ است ، مـلى كـردن مـثل همان دروازه تمدنى است كه مى گويد، اين هم يك لفظى است كه القاء مى كـنـند، واقعيت ندارد. بعضى از جنگل هاى بسيار خوبى كه چوبش براى همه چيز خوب است بـه يـك شـركـت رومـانـى دادنـد و آنها دارند مى خورند. ايشان در اين نطقش گفته بود كه سابقا پيش از اين ، يك چند سال پيش از اين ايران بين دو منطقه روس و انگليس تقسيم شده بـود و مـا آمـديـم و چه ، آخر اين حرف ها من نمى فهمم چطور او شعورش نمى رسد، يا مى رسـد و مى خواهد اين چند نفر را اغفال كند؟ پس چرا در راديو مى گويد؟ ما ايران را نجات داديم از اين دو منطقه اى ؟ خوب شما چطور ايران را نجات داديد؟ شما كه الان مراتعتان را يـك مقدارش را خانم انگليسى با دارودسته اش دارد مى خورد، يك مقدارش را هم كه آمريكا و صـهيونيست ها دارند مى خورند، يك مقدارش هم كه خودتان و بچه ها و زاد و ولدتان داريد مى خوريد، اين چه ملى شدنى است ؟ اين چه نجاتى است كه ما همه منافع مملكتمان را بايد بـه آنـهـا بـدهـيـم و خودمان خدمتگزار باشيم براى آنها باز؟ ملت ما بايد خدمت كنند و همه مـنـافـع خـودشـان را مـنـافـعـى كه از دستشان پيدا مى شود، از هوششان پيدا مى شود، از هوششان پيدا مى شود تسليم آنها بكنند؟ (ما نجات داديم ايران را، كجا نجات داديد ايران را؟ شـمـا ايـران را بـه بـاد داديد تا آخر، شما فرهنگ ايران را بكلى از بين برده ايد. ما اگـر يك طبيبى حالا بخواهيم بايد برويم به انگلستان ، هر چند روز يك نفر راه مى افتد مـى رود انـگلستان براى معالجه ، خوب اگر ما طبيب داشتيم چرا انگلستان مى رفتيم ؟ شما دانـشگاه را از بين برده ايد، الان ما دانشگاه نداريم ، يك صورتى است و نمى گذاريد هم حـتـى ايـن صورت محفوظ بماند، چه بكنند بيچاره دانشجوها؟ آن استادان دانشگاه چه بكنند از دسـت ايـن هيولا؟ همه حيثيات ايرانى يك حيثيت انگلى است ، تمام حيثيت ايران را اين آدم به بـاد داده و انـگـل كرده ، آنقدر كه شده استفاده بشود داده به شركت هاى بزرگ و يك قدرى هـم بـا اجـازه آنـهـا خـودش و دارو دسـتـه اش خـورده انـد و اين بيچاره هايى كه در روستاها بودند و به قول خودش
دهـقـان مـا درست كرديم ، دهقان هاى بيچاره را از آنجاها كوچ دادند آوردند، اين چادرنشين هاى اطـراف تـهـران و آن زاغه نشين هاى اطراف تهران اين همين بيچاره دهقانى هايى بودند كه دامدارى مى كردند و براى مملكت ايران پشم و روغن و!!! نمى دانم گوشت تهيه مى كردند، هـمـه اينها از بين رفت حالا بايد همه از خارج بيايد، گوشتش از خارج بيايد و گندمش از خـارج بـيـايـد چـه كـشـاورزى ما را به كلى از بين برده است ، فرهنگ ما را از بين برده ، ارتـش مـا را از بـيـن بـرده ، حـيـثـيـت ارتـش مـا را از بـيـن بـرده ، روحـانـيـت مـا را خيال دارد از بين ببرد و موفق نخواهد شد انشاءالله .
متفق الكلمه خواستار رفتن شاه باشيد كه تخلف از اين امر خيانت به اسلام است
الان تـكـليـف اسـت ، هـمـه مـا مـسـلمـيـن ، وحـدت كـلمـه و اول كـه : ايـن نـباشد ما بعد خودمان درست مى كنيم ) در راس همه كلمات كه همه متفق الكلمه بايد باشند و اگر كسى تخلف كند، به اسلام خيانت كرده ، اين است كه اين نبايد باشد. اگـر شـمـا در نـوشته يك حزبى ديديد كه از آن بيرون مى آيد كه ما قانون اساسى مى خواهيم ، بطور مطلق اين را گفتن ، معنايش اين است كه ايشان (شاه ) بايد باشد اين خيانت اسـت ، بـايـد آنـهـايـى هـم كـه مـى گـويند قانون اساسى و حقوق بشر، بگويند قانون اسـاسى بعد از اصلاح اين موادى كه با سر نيزه درست شده است . ما شاهد قضيه بوديم كه اين موادى كه درست شد و اينها را به اين سلطنت منحوسه رساند با سرنيزه بود، با سر نيزه رضاخان بود نه اينكه مردم يك مجلس درست كردند و يك چيزى خود مردم اختيارى نـداشـتـنـد، سـر نـيـزه ايـن كـارهـا را كـرد. ايـن مـواد، مـوادى اسـت كـه مـقـبـول مـلت نـيـسـت و ايـن مـوادى كـه حـكومت اينها را تثبيت كرده بايد از بين برود. قانون اسـاسـى بـا مـتـمـم قـانـون اسـاسـى ، بـا اصلاحاتى كه متمم قانون اساسى كرده ما هم حـرفـى نـداريـم اما با اصلاحاتش . آن كسى كه بگويد قانون اساسى و تعقيب نكند اين معنا را كه بايد اصلاح بشود (ولو به طور ابهام كه پس از اصلاح )، اين آدم بدانيد كه اين مشى صحيحى ندارد يا ملتفت نيست ، حالا من كه مى گويم ، ملتفت بايد بشود.
مـا هـمـه مـوظـفـيـم كـه روابـط داشـتـه بـاشـيـم ، بـيـن مـا و خـارج ، بـيـن جـنـاح هـاى داخـل و جـنـاح هـاى خـارجـى ، بـين علماى اسلام با ساير علما، علماى مراكز با ساير علماى بـلاد، بـنـى عـلمـاى اسلام با احزاب . روزى نيست كه حزب عليحده باشد و عالم عليحده ، حـزب خـودش هيچ كار ازآيد، عالم احتياج دارد كه احزاب باشند در كار، اين دو طايفه هستند كـه مـسـلمـيـن را بـايـد بـاهم ، مسلمين ايران را بايد با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته باشند و با صاحب منصبان هم باز روابط داشته باشند، ايجاد روابط بايد باشد بـا صـاحـب مـنـصـب هايى كه شرافتشان از دست نرفته و شريف هستند، زياد است باز بين ايـنها، زياد است كه خون دل مى خورند بيچاره ها از اين گرفتارى و آنها هم بايد روابط داشـتـه بـاشـنـد تـا يـك روزى كه بشود قيام بشود و با قيام ، اين آدم نباشد انشاءالله ، حـكـومـت اسـلامـى بـاشـد انـشاءالله احكام اسلام جريان پيدا كند. الان كه از احكام اسلام در ايـران خـبـرى نـيـسـت طـلاقـش مطابق احكام اسلام است ؟ نكاحش مطابق اسلام است ؟ معاملاتش مطابق
احـكـام اسـلام اسـت ؟ چـه چيزش اسلام است ؟ همين من مى روم زيارت حضرت رضا، درست مى شـود بـا ايـن ؟! يـك ريـاكـارى كـار را درسـت مـى كـنـد؟!مـردم ديـگـر گول مى خورند از تو؟!
خـداونـد انـشاءالله ايرانى ها را بيدار كند و از اين بيدارتر، حوزه هاى دينى را حفظ كند، حوزه هاى اسلامى را حفظ كند. خداوند انشاءالله دست اجانب را از اين مملكت كوتاه كندد، همه ممالك اسلامى را با هم متحد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
بسم الله الرحمن الرحيم
تقدير از رشادت هاى مردم در تظاهرات خونبار
باز هم براى چندمين بار بايد در سوك چهلم مقتولين قم و ديگر شهرها بنشينيم ، باز هم بـايد با مادران و زنانى كه عزيزان خود را از دست داده اند و با تظاهرات شجاعانه خود رژيـم شـاه را مـحـكـوم كرده اند در عزا باشيم ، باز هم بايد شاهد كشتار و ضرب و جرح دانشجويان و طلاب عزيز و خراب كردن مدرسه هاى علميه و دانشگاه ها و بيرون كردن آنها از مـدارس و كـوى دانـشـگاه باشيم ، باز هم دست جنايتكار شاه از آستين مشتى مامور ناآگاه بيرون آمد و ملت مسلم ايران و خصوص دليران اسلام دوست قم را در عزاى عزيزانشان كه مردانه در راه اسلام و سرنگونى رژيم ستمكار پهلوى قيام كردند نشاند.
بايد به پيروى از رسول اكرم همه چيزمان را فدا كنيم تا پرچم توحيد برقرار ماند
مـا سـوگـمـندانه و مفتخرانه عزيزانى را در راه هدف كه واژگونى رژيم طاغوتى و بر پـاداشـتـن پرچم پر افتخار اسلام است فدا كرديم و اين درست راه اسلام و برنامه مسلمين راسـتـيـن در صـدر اسـلام بـوده و در طـول تـاريـخ خـواهـد بـود (ولكـم فـى رسـول الله اسـوة حسنه ) پيغمبر بزرگ اسلام همه چيزش را فداى اسلام كرد تاپرچم توحيد را به اهتزاز در آورد و ما به حكم پيروى از آن بزرگوار بايد همه چيزمان را فدا كنيم تا پرچم توحيد بر قرار ماند.
شاه در لب پرتگاه است
اكـنـون شـاه در لب پـرتـگـاه واقـع اسـت ، از يـك طـرف مـواجـه اسـت بـا قـدرت لايـزال مـلت شجاع ايران كه با تمام وجود براى آزادى خود قيام كرده و تا برچيده شدن بـسـاط سـتـمـكـارى او نـخـواهـد نـشـسـت و از طـرفـى بـا انـعـكـاس جـنـايـات و جـرايمش در وسـايـل تـبـليـغاتى دنيا خوف آن دارد اربابان از او روى برگردانند و از طرفى مواجه اسـت بـا پوسيدگى و فروريختگى در متن رژيم و رسوايى انقلاب آمريكايى و افتضاح حـزب فـرمـايـشـى و از طرفى با نارضايتى افراد شرافتمند لشگرى و كشورى كه از كشتارها و وابستگى ها به جان آمده اند.
ملت ايران ديگر اغفال نخواهد شد و مجرم اصلى را از ياد نخواهد برد
در ايـن امـواج متلاطم غيرتمندانه به تلاش و فريب هاى تازه اى دست زده است ، گاهى مى خواهد خود را از جناياتى كه در طول سلطنت غير قانونيش انجام داده بيخبر جلوه دهد و تمام آنـچـه بـر مـلت و كـشـور گـذشـتـه اسـت بـه گـردن ديـگـران انـدازد و عـمـال او از راه مـطـبـوعـات و دسـتگاه هاى تبليغاتى براى تحقق آن سخت در تكاپو هستند، تـغـيير مهره هاى اخير از اين قماش است غافل از اينكه با تغيير ابزار خيانت كه جز آلتى در دسـت جـانـى اصـلى نـيـسـتـنـد، مـلت هـوشـمـنـد ايـران اغـفـال نـخـواهـد شـد و مـجـرم اصـلى را از يـاد نـخـواهـد برد و اين مهره بازى ها را نخواهد پذيرفت .
افترا به وطنخواهان و طرح خط كمونيسم توسط شاه
و گـاهـى بـا اسـلحه كهنه افترا و فريب ، مخالفين خود را اشخاصى معرفى مى كند كه مـيـخـواهـند ايران را تجزيه كنند يا تحت نفوذ اجانب قرار دهند. همه آگاهند كه مخالفان او تـنـهـا اقـشـار وطـنـخـواهـنـد، از مـراجـع مـعـظـم و عـلمـاء اعـلام و خـطـبـاى مـحـتـرم و آگـاه و رجـال سـيـاسى پاكدامن تا طلاب و دانشجويان جان بر كف حوزه ها و دانشگاه هاى سراسر ايـران و از دهـقـان گـول خـورده و كـارگـر و عـده دروغ شـنـيـده و بـازارى مـتـعـهـد و مـسـؤ ول در سراسر كشور، كدام يك از اينان تجزيه طلب يا با نفوذ اجانب موافقند؟ اين شخص شـاه اسـت كـه اجـانـب بـويـژه آمـريـكـا را مـسلط بر تمام شوون كشور كرده و مخازن آن را بـيـدريـغ تقديم آنان نموده و به آنها مصونيت داده و آنها را حتى بر ارتش حكمرفا كرده است و ايران را مصرف كننده اى خاضع در برابر آمريكا نموده است گاهى ملت را از خطر كـمونيست ها مى ترساند كه اگر او برود مملكت به دست آنان مى افتد و شايد بعضى ها كه از واقعيت ها اطلاع ندارند اغفال شوند. كمونيسم در ايران با دست آمريكا، چنانكه حزب توده به دست انگليس ايجاد شد. به گفتار مطلعين ، داغترين كمونيست ها در منطقه مهره هاى آمـريـكـايـى هـسـتند براى خنثى كردن قيام هاى رهايى بخش ملى و مذهبى ملت هاى اسير به دسـت سـرمـايـه دارى و كـمـونـيـزم كـه نـمـونـه بـارزش در سال هاى اخير ديديم .
راه رهايى هر ملتى از چنگال استعمار، مذهب است كه ريشه در عمق جان آن ملت دارد و گاه با شـايـعـه سـازى آشـتـى با بعض جناح هاى روحانى براى تفرقه افكنى در خود اين جناح عظيم و بين آن و ساير وطنخواهان مسلمان كه نتيجه اش جز سلامت جنايتكار اصلى و بر باد رفـتـن زحمات جانفرساى ملت و به هدر رفتن خون كشتگان از مسجد گوهرشاد و 15 خرداد تـا بـه امـروز نـخـواهـد بـود، غـافل از آنكه هيچ روحانى و مذهبى با دستگاه ضد اسلامى آشتى نخواهد كرد كه آن پشت به قرآن كريم و اسلام عزيز است و نتواند كرد كه آن پشت بر ملت غيور و آگاه است كه حاصل آن سقوط مرگبار سازشگر است .
نغمه هاى صلح جويانه محكوم است
اكـنون ملت كه همه چيزش به دست اين رژيم به باد رفته ، مراقب است تا چه كسى و چه جناحى از اين مهره بازى شاه فريب بخورد يا با حاضر شدند در مذاكرات صلح جويانه و گـرفـتـن بـعـض امـتـيـازات تـوهـمـى ، خـود را بـه دسـتـگـاه قـدرت مـتـصـل كـنـد، در صـورتـى كـه ايـن دسـتگاه رو به كهنگى و ويرانى آورده و از بنيان با مـوريـانـه داخـلى مـواجـه و فـروريـخـتـن آن حـتمى است و از خدعه ها و فريبكارى ها كه از كارشناسان خارجى و چه بسا داخلى سرچشمه گرفته ، نغمه اعطاء آزادى به همه ابعاد، مـگـر در خيانت به كشور است . كشتار چند ماهه اخير، حبس و شكنجه ، تبعيد و اختناق از جمله آزادى ها و عطيه هاى ملوكانه است .
اكنون كه ملت بزرگ ايران آگاهانه به پا خاسته است و هر چندگاه حوزه ها، دانشگاه ها، مـدارس ، جـمـاعـت هـا، بـازارهـا و شـهـرهـا در اعـتـراض بـه شـاه تـعـطـيـل مـى گـردد و مـلت عـزيـز پـشتيبانى خود را از اسلام و قرآن كريم اعلام و براى استقلال و آزادى كشته مى دهد، لازم است سران قوم نقشه هاى فريبنده شاه را كه چيزى جز هـدم احـكـام اسـلام و كـشـور نيست نقش بر آب كنند و با بيدارى و آگاهى تا برانداختن اين رژيـم بـه مـبـارزه ادامه دهند و با حفظ وحدت كلمه و جهت ، نگذارند مبارزات حق طلبانه رو بـه سـسـتـى گرايد. از خداوند تعالى استقلال كشور و آزادى ملت را خواستار و كوتاهى دست اجانب و ستمكاران را اميدوارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
پيام امام خمينى به امت مسلمان ايران در خصوص اعياد مذهبى
بسم الله الرحمن الرحيم
جشن و شادمانى با وجود صدمات جانكاه شاه به اسلام ، معنى ندارد
كـرارا از ايـران نـظـر ايـنجانب را درباره مراسمى كه به عنوان جشن هاى سوم و پانزدهم شـعـبـان بـرپـا مـى شـده خـواسـتـه انـد، مـع الاءسـف رژيـم منحط براى مسلمين ايران عيدى نـگـذاشـتـه اسـت . دسـت شـاه تـا مـرفـق بـه خـون مـلت ايـران فـرو رفـتـه و در حـال حـاضـر مـلت عزيز در عزاى عزيزان خود نشسته ، چگونه ممكن است كسى نظر دهد كه جـشـن بـگيرند و شادمانى كنند، شادمانى بر روى اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟! شـادمـانـى در بـرابـر افـراد شـريـفـى كـه در سـيـاه چـال هاى زندان زير سخت ترين شكنجه هاى جهنمى دژخيمان بسر مى برند؟! شادمانى در مقابل تبعيديانى كه بر خلاف تمام موازين انسانى و قانونى از اوطان خود بيرون رانده شده اند؟! ما كه هنوز مادرهاى داغدار جوانانمان سياهپوشند، ما كه هنوز شاهد صدمات جانكاه شاه به اسلام بزرگ و كشور اسلامى هستيم جشنى نداريم ، ما كه در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هايمان مورد هجوم مامورين شاه است ، چطور ممكن است چراغانى كنيم .
هـر نغمه كه ملت را از مسير خود كه قيام ضد شاهى است منحرف كند، شيطانى است ملت ايـران بـدانـد كـه دسـت پـليـد دولت در فـعـاليـت اسـت كـه مـسـيـر نـهـضـت اصـيـل و شـكـل گـرفـتـه و عمومى ايران را تغيير دهد و يكى از شاهكارها همين دامن زدن به لزوم جـشـن است كه در پرتو آن خون پاك ملت اسلام را لوث كند و نهضت عظيم اسلامى را به سستى بكشد و يا خداى نخواسته محو كند. ملت ايران بيدار است و راه خود را يافته و با هوشمندى مى داند كه هر نغمه با هر اسم كه او را از مسير خود كه قيام ضد شاهى است مـنـحـرف كـنـد، شـيـطـانـى اسـت اگـر چـه بـا اسـم قـرآن مـجـيـد و يـا ولى الله اعـظـم عـجـل الله فـرجـه بـاشـد. ما روزى را عيد مى گيريم كه بنيان ظلم و ظالم را منهدم كنيم و دست دودمان ستمكار پهلوى را از ايران قطع نماييم و آن روز انشاءالله تعالى نزديك است و روز عيد اسلامى است و عيد ولى عصر عجل الله فرجه .

next page

fehrest page

back page