صحيفه نور جلد ۱۰

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۰ -


تاريخ : 18/8/58
فرمان امام خمينى به دادستان كل انقلاب اسلامى  
بسم الله الرحمن الرحيم
جـنـاب آقـاى دادسـتـان كـل انـقـلاب اسـلامـى ايـران بـه مـنـاسـبـت حلول عيد سعيد غدير مبداء نصب امامت امت ، تمام كسانى كه در دادگاه هاى انقلابى جرم هاى آنـان طـورى بـوده كـه كـمـتـر از دو سـال مـحـكوم به حبس شده اند مورد عفو قرار گيرند. دسـتـور دهـيـد بـه پرونده هاى آنان به اسرع وقت رسيدگى و آنان را آزاد كنند. لازم است بـه شـكـرانـه ايـن نـعـمـت از خـطـاهـاى خـود در پـيـشـگـاه خـداونـد متعال توبه كنند.
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 18/8/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع اعـضـاى انـجمن تبليغات فرهنگ اسلامى و جمعيت شير و خوشيد(سابق ) خرم آباد
عيد غدير روز نصب على (ع ) شخصيت والاى تربيت يافته دامان پيامبر براى امامت
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن عـيـد سعيد را به همه مسلمين و بر ملت شريف ايران ، به شما آقايان تبريك عرض مى كـنـم ، عـيـدى كـه در آن امـامـت ثـبـت شد و پيغمبر اسلام امام را براى امامت امت نصب كرد، چه شخصى را، چه شخصيتى را. شخصيت اين مرد بزرگ كه امام امت شد، شخصيتى است كه در اسـلام و قـبـل از اسـلام و بـعدها هم كسى مثل او نمى تواند سراغ كند. يك موجودى كه امور مـتـضـاده را در خـودش جـمـع كـرده . كـسـى كـه جـنـگـجـوسـت اهـل عـبـادت نـمـى شـود، كـسـى كـه قـوه بـازو مـى خـواهـد داشـتـه بـاشـد اهـل زهـد نـمـى تواند باشد، كسى كه شمشير مى كشد و اشخاصى را كه منحرفند درو مى كند، اين نمى تواند كه عاطفه و اهل عاطفه آنطور كه اين شخص داشت ، باشد. اين شخصيت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع كرده ، در عين حالى كه روزها روزه ، و شب به عبادت مـشـغـول و گـفـته شده است كه شبى هزار مرتبه نماز مى خواند و در عين حالى كه غذاى او آنـطـورى كه در تاريخ ثبت شده است از نان و سركه و فوقش ‍ زيت يا نمك بيرون نبوده اسـت ، در عـيـن حال قدرت بدنى ، آنطور قدرت است كه ، آنطورى كه در تاريخ است ، آن درى را كـه از خـيـبـر ايـشـان كـنـده اسـت و چـنـديـن زراع دور انـداخـتـه اسـت ، چهل نفر نمى توانستند بلندش كنند.
در شـمشيرزنى ، شمشيرهايش آنطور بوده است كه با يك ضربه از اين طرف كه مى زده دو نـيـم مـى كـرده اسـت ، از اين طرف مى زده دو نيم مى كرده ، در صورتى كه آنهايى كه ضـربه را مى خوردند خود آهنى داشتند، زره آهنى داشتند و گاهى هم دو تا زره به تنشان مـى كـردنـد. آدمـى كـه بـا نـان و سركه زندگى مى كرده و بسيارى از روزها را روزه مى گـرفـتـه است و افطار را با چند لقمه نان و نمك يا نان و سركه افطار مى كرده است ، جـمـع كـرده اسـت مـابـيـن آن زهد و اين قوت بازو و اين جمع بين دوامر متضاد است . آدمى كه جـنـگجوست به آنطور كه جنگجويان بزرگ را، دلاوران بزرگ را به هزيمت وا مى دارد و مى فرمايد اگر تمام عرب يك طرف باشند به من هجوم كنند، من پشت نمى كنم ، اين آدم در عـطـوفـت آنـطور است كه وقتى يك خلخال از پاى يك زن يهودى ربوده اند مى فرمايد كه مرگ براى انسان آسان است (قريب به اين ) آدمى كه در عرفان و علم ماوراء طبيعت
آنـطـور اسـت كـه نـهـج البـلاغـه حـكـايـت مـى كـنـد از مـقـام عـرفـانـش ، در عـيـن حـال شـمـشـيـر مـى كـشـد و كـفـار و اخلالگران را از دم شمشير مى گذراند. ما شيعه همچو اعجوبه معجزه آسا هستيم .
تداوم رسالت پيامبر و ائمه هدى در سايه ولايت فقيه
مـن مـى گـويـم اگـر چـنانچه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و اله و سلم غير از اين موجود تـربـيـت نـكـرده بـود، كـافـى بـود برايش . اگر چنانچه پيغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اينكه يك همچو موجودى را تحويل جامعه بدهد، اين كافى بود. يك همچو موجودى كه هـيـچ سـراغ ندارد كسى و بعدها هم سراغ ندارد كسى ، امروز روز نصب اوست به امامت امت . يـك هـمـچـو مـوجـودى امـام امـت اسـت ، البـتـه كـس ديـگـر به پاى او نخواهد رسيد و بعد از رسول اكرم كسى افضل از او در هيچ معنائى نيست و نخواهد بود. لكن در مراتب بعد هم كه بايد اين امت هدايت بشود، پيغمبر اكرم كه از دنيا مى خواست تشريف ببرد، تعيين جانشين و جانشين ها را تا زمان غيبت كرد و همان جانشين ها تعيين امام امت را هم كردند، به طور كلى اين امـت را بـه خـود وانـگـذاشـتـنـد كـه مـتحير باشند، براى آنها امام تعيين كردند، رهبر تعيين كـردنـد. تـا ائمـه هـدى سـلام الله عـليـهـم بـودنـد، آنـها بودند و بعد فقها، آنهائى كه مـتـعـهدند، آنهائى كه اسلام شناسند، آنهائى كه زهد دارند، زاهدند، آنهائى كه اعراض از دنيا دارند، آنهائى كه توجه به زرق و برق دنيا ندارند، آنهائى كه دلسوز براى ملت ، آنـهائى كه ملت را مثل فرزندان خودشان مى دانند، آنها را تعيين كردند براى پاسدارى از اين امت .
ولايت فقيه حاكميت قانون الهى است ، نه ديكتاتورى
مـع الاسـف اشـخاصى كه اطلاع ندارند بر وضعيت برنامه هاى اسلام ، گمان مى كنند كه اگـر چـنـانـچه ولايت فقيه در قانون اساسى بگذرد، اين اسباب ديكتاتورى مى شود، در صـورتـى كـه ولايت فقيه است كه جلو ديكتاتورى را مى گيرد. اگر ولايت فقيه نباشد، ديـكـتاتورى مى شود. آن كه جلوگيرى مى كند از اينكه رئيس جمهور ديكتاتورى نكند، آن كـه جـلو مـى گـيـرد از ايـنـكه رئيس ارتش ديكتاتورى نكند، رئيس ژاندارمرى ديكتاتورى نكند، رئيس شهربانى ديكتاتورى نكند، نخست وزير ديكتاتورى نكند، آن فقيه است .
آن فـقـيـهى كه براى امت تعيين شده است و امام امت قرار داده شده است ، آن است كه مى خواهد اين ديكتاتورى ها را بشكند و همه را به زير بيرق اسلام و حكومت قانون بياورد. اسلام ، حـكـومـتـش حـكومت قانون است ، يعنى قانون الهى ، قانون قرآن و سنت است و حكومت ، حكومت تابع قانون است ، يعنى خود پيغمبر هم تابع قانون ، خود اميرالمومنين هم تابع قانون ، تخلف از قانون يك قدم نمى كردند و نمى توانستند بكنند.
خداى تبارك و تعالى مى فرمايد كه اگر چنانچه يك تخلفى بكنى ، يك چيزى را به من نـسـبت بدهى ، تو را اخذ مى كنم ، و تينت را قطع مى كنم . اسلام ديكتاتورى ندارد، اسلام همه اش روى قوانين
اسـت و آن كسانى كه پاسدار اسلامند اگر بخواهند ديكتاتورى كنند، از پاسدارى ساقط مى شوند به حسب حكم اسلام .
نـتـرسـانـنـد مردم را از اين قانون اساسى كه تصويب كردند عده كثيرى ، عده اى از علماء اسلام و دانشمندان . شماها را اغفال نكنند به اينكه بگويند كه اين قانون دموكراسى نيست ، مـا اسـلام را هـم دمـوكـراسـى نـمـى دانـيـم . شـمـا را اغـفـال نـكـنـنـد ايـنـها، كه قانون اساسى براى چند هفته ، يك هفته ، دو هفته ديگر به آراء عـمـومـى گـذاشـتـه مـى شـود. شـما را سرد نكنند از اينكه نرويد راى بدهيد. برويد راى بـدهـيـد. بـعد مى خوانند براى شما، قانون را منتشركنند، مختاريد در راى دادن ، مى خواهيد قـبـول مـى كـنيد، نمى خواهيد رد مى كنيد، اگر رد كرديد باز درست تر نوشته مى شود و اگر قبول كرديد، راى بدهيد به آن . بى تفاوت نباشيد نسبت به آن چيزى كه سرنوشت شـمـا بـه او وابـسـته است ، اسلام شما به او بسته است . امروز آن چيزى كه بايد مطرح بـشود، آن مسائل اساسى است ، مساله قانون اساسى است ، مساله رئيس جمهور است ، مساله شوراست . بايد شما اين مطلب را توجه به آن داشته باشيد، منحرف از اين به هيچ وجه نشويد.
شما پنجاه سال يا بيشتر دندان روى جگر گذاشتيد براى اين نابسامانى ها، دو ماه ديگر دنـدان روى جـگـر بـگـذاريـد. ايـن حـرف ها كه منتشر مى كنند در اطراف كه فلان جا فلان قـضـيـه واقـع شـده اسـت ، آسفالت نشده است ، بيمارستان نداريم ، طبيب صحيح نداريم ، كشاورزيمان كذاست ، تمام اينها براى اين است كه شماها را مايوس كنند از اين مسائلى كه در اول اسـت و مـا بـايـد اول آنـهـا را درسـت كنيم و بعد سراغ كارهاى ديگر. شما را از اين مـنـحرف كنند و متوجه كنند به آن مسائل فرعى ، نظير اين مى ماند كه زلزله آمده باشد و اشـخاصى را فرو گرفته باشد و بايد همه برويم سراغ نجات آنها، يك دسته بيفتند بـگـويـنـد آب مـا كـم اسـت يـا زراعـت ما كم است و شما را از آن راه باز دارند. الان مملكت يك وضعى دارد كه اين شيطنت هاى اطراف ، دست هاى مختلف درصددند كه راه را منحرف كنند و نگذارند كه اين قانون اساسى بگذرد و دنبالش هم نگذارند كه مجلس شورا درست بشود و ريـاسـت جـمـهـورى و ايـن مـمـلكـت مـتـزلزل بـاشـد و آنـهـا تـوطـئه بـكـنـنـد و شـمـا اغـفـال بـشـويـد، شـمـاهـا بـه راه هـاى ديـگـر، راه هـاى صحيح اما راه هاى دست دوم . تمامى مـطالبى كه شما گفتيد صحيح است ، نه منطقه شما، همه مناطق اينطورى است . يك مملكتى كه پنجاه سال كوشش كردند براى اينكه هم جوان هاى ما را عقب نگه دارند و هم فاسد كنند و هـم مـمـلكـت مـا را بـه هـم بـريـزنـد، يـك هـمـچـو مـمـلكـتـى خـيال نكنيد كه فقط خرم آبادش اينطور است ، شما خرم آبادش را مى بينيد، كردستانش هم ايـنطور است ، كردستانى هم همين حرف شما را مى زند، خوزستانى ها هم همين حرف شما را مى زنند، خراسانى ها هم همين حرف شما را مى زنند، اين زاغه نشينان اطراف تهران هم همين حـرف شـمـا را مـى زنـنـد كـه از شـمـا زنـدگـى شـان بـسـيـار بـدتـر اسـت ، لكـن مـسـائل ، ايـن مـسـائل ، مـسـائل دسـت دوم اسـت . يـك مـمـلكـتـى الان در مـعرض اين است كه اين اشـخـاصـى كـه افـتـادنـد تـوى جـمـعـيـت هـا و دارند افساد مى كنند، در معرض اين است كه نگذارند اين نهضت به آخر برسد يا لااقل
معطلش كنند.
بـا قدرت پيش برويد، اين مسائل دست اول را نظر كنيد و با قوت و قدرت پيش ببريد و مـطـلب بـه آخـر بـرسانيد. وقتى كه اصول مطلب تمام شد، اين بيمار محتاج به معالجه است ، لكن بايد اول حياتش را حفظ كرد، بعد بيماريش را معالجه كرد. مملكت ما يك مملكتى اسـت كـه پـنـجـاه سـال كـوشـش شـده اسـت كـه بـيـمـار و بـيـمـارتـرش كـنـنـد، لكـن يـك مـسـائل رؤ وسـى اسـت كـه اگـر بـه او رسـيـدگـى نـشـود، ايـن مـريـض مـى مـيـرد و يـك مـسـائل دسـت دوم اسـت كـه بـعـد از ايـنكه حفظ حيات او شد، آنوقت كوشش كنيم براى رفع بـيـمـارى هـا، رفـع نـابـسـامـانـى هـا مـن بـه شـمـا عـرض مـى كـنـم كـه تـمـام ايـن مـسـائل كـه شـمـا طـرح مـى كـنـيـد صـحـيـح اسـت ، لكـن مـسـائل دسـت دوم است . فرهنگ بايد بازسازى بشود، تصفيه بشود، ادارات بايد تصفيه بـشـونـد، هـمـه ايـنـهـا بايد بشود، كشاورزى بايد تقويت بشود كه ما محتاج نباشيم به ايـنـكـه از دشـمـن هاى خودمان چيزى طلب كنيم ، فرهنگ درست بشود، دانشگاه ما بايد درست بـشـود كـه مـا راجع به همه امور خودكفا بشويم ، لكن آنها برنامه هاى دراز مدت است كه بـايـد بـا طـول مـدت ايـن انـجـام بـگـيـرد. ايـن چـيـزى كـه الان مـحـل بـحـث ما هست و مورد احتياج همه ما هست ، اين امرى است كه در راس امور واقع شده است ، ايـن امـرى اسـت كـه اسـاس مـمـلكت شماست و او اين است كه برويد تمام افراد خودتان را، تمام ملت را آشنا كنيد به اينكه قانون اساسى را بايد به آن راى بدهيد و ملاحظه كنيد، راى بدهيد، البته آزاديد هر رايى دلتان مى خواهد بدهيد اما بى تفاوت نباشيد نسبت به سـرنـوشـت مـمـلكـت خودتان ، نسبت به اسلام ، نسبت به ملت ، نسبت به كشور بى تفاوت نباشيد، گوش نكنيد به اين حرف اينها كه قانون اساسى خوب نشده و محتوايش چه است . اينها تمام در نظر دارند كه نگذارند كه شما راى بدهيد به قانون اساسى و شما را بى تـفـاوت يا بدبين كنند. اينها آنهائى هستند كه طرز فكرشان اين است كه اسلام اصلا عقب افتاده است . اينها طرز فكرشان اين است كه ، عده زياديشان هم هستند كه اجيرند، اجرت مى گـيـرنـد بـراى اينطور كارها، براى اينكه بنويسند، براى اينكه بگويند، براى اينكه بـرونـد اطـراف و شلوغكارى كنند، تمام مطلبشان اين است كه شما ديديد كه در رفراندم راجـع بـه جـمـهورى اسلامى كارشكنى مى كردند كه راى داده نشود، بعضى صندوق ها را سـوزانـدنـد و بـعضى جاها را با تفنگ جلوگيرى كردند كه راى ندهند مردم . بعد از آنكه آنجا شكست خوردند، دنبال اين رفتند كه مردم راى ندهند راجع به وكلائى كه ، خبرگانى كـه مـى خـواهـنـد مـلاحـظـه كـنـنـد، دسـتـشـان از آن كـوتـاه شـد، دنـبـال ايـن هـسـتـنـد كه مردم راى ندهند براى قانون اساسى ، اينها همان مردمى اند كه با اسـاس مـخـالفـنـد و شـمـا اشخاصى هستيد كه بچه هايتان را، جوان هايتان را داديد براى ايـنـكـه اسـلام را زنده بكنيد، شما تابع اميرالمومنين ايد، شما جوان هاتان را داديد براى ايـنـكـه اسـلام را زنـده بـكـنـيـد، نـه تـابـع مـكـتـب هـاى انـحـرافـى كـه اصل اين مسائل را كار ندارند و كارى با آن ندارند.
بايد همه ما در اين زمانى كه احتياج دارد اسلام به شما جوان ها، پيغمبر اكرم به شما الان احتياج دارد، شما الان رفع كنيد اين احتياجش را. احتياج اين است كه بى تفاوت نباشيد نسبت بـه مـمـلكـت تـان . احـتـياج اين است كه قانون اساسى ، اساس مملكت شماست ، بى تفاوت نـباشيد كه برويد سراغ كارتان بنشينيد كه فرض كنيد كه مى خواهم يك خياطى بكنم ، مى خواهم يك كار ديگرى بكنم ، سرنوشت مملكت شماست ، سرنوشت مذهب
شماست ، سرنوشت كشور شماست ، سرنوشت ملت شماست ، بى تفاوت نباشيد.
بايد همه شما دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه تا حالا با اتحاد كلمه و با دست به دسـت دادن بـه هـم تا اينجا رسانديد و دشمن هاى خودتان را كنار زديد و اين مفسده جوها را بـيـرون كـرديـد، از حـالا بـه بـعـد هـم بـا وحـدت كـلمه دست به دست بدهيد و اين بار را انـشاءالله به منزل برسانيد. خداوند انشاءالله همه شما را تاءييد كند. من دعاگوى شما هـسـتم . من صلاح حال شما را مى خواهم و صلاح دين و دنياى شما اين است كه در اين برهه از زمـان كـه مـسـائل اصـلى در كـار اسـت ، راجـع بـه مسائل ديگر كه حق است با شما. ولى وقتش يك قدرى زود است ، در يك وقتى است كه مفسده جـوهـا مى خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، يك قدرى آنجا را بايد مهلت بدهيد و همه در فكر اين مطلب هستند و انشاءالله موفق و مؤ يد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 19/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در ديـــدار بـــا نـــمـــايـــنـــده پـاپپل ششم
موضع گيرى سازشكارانه پاپ در برابر جنايات آمريكا
بسم الله الرحمن الرحيم
من اگر در اين موقع حساس ، مقامات ديگر تقاضاى ملاقات كرده بودند براى اين موضوع نـمـى پذيرفتم لكن مقام روحانيت ملت مسيح و پاپ اعظم احترامى دارند كه ما پذيرفتيم و اتـفـاقـا خـوشـحـال هـم شـدم از اينكه ايشان پيام فرستاده اند تا من مطلبى كه بايد به ايـشان تذكر بدهم ، تذكر بدهم . من و ملت ما، بلكه ملت هاى مستضعف جهان اعم از مسلمين و نـصـارى و غـيـر آنـهـا، يـك نـقـطـه ابـهـام پـيـش مـاسـت كـه مـن مـيـل دارم ايـن نـقـطـه ابـهـام را تـذكـر بـدهـم . گـوش 35 مـيـليـون جـمـعـيـت ايران كه 50 سـال اسـت در زيـر يـوغ اسـتـعـمـار و فـشار خصوص ‍ آمريكا و اخيرا فشار خصوص آقاى كارتر هستند و گوش ميليون ها جمعيت مستضعف ، انتظار نوازشى از مقام روحانيت پاپ داشت نوازش پدرانه اى كه لااقل استفسار از حال اين مستضعفين باشد و نسبت به مستكبرينى كه بـه ايـنـهـا ظـلم شـده است و در زير فشار ظلم بودند، هشيارى داده شده باشد، ميانجيگرى شده باشد بين ملت هاى مستضعف و آن ابرقدرت ها كه خودشان را مسيحى معرفى مى كنند. و گـوش ، هـمـچـو نـداى روحـانـيـى را نـشـنـيـده اسـت تـا حـالا. چـه شـده اسـت كـه مـا 50 سال كشته داديم ، كشته هاى دستجمعى ، در حبس بوديم ، حبس هاى غير انسانى كه بهترين افـراد اين ملت را در آنجا شكنجه هاى غير انسانى مى دادند و يك ميانجيگرى در كار نبود و آقـاى پـاپ اعـظـم بـه فـكـر ايـن نـيـفـتـادنـد كـه از ايـن مـلت مـسـتـضعف پشتيبانى كنند يا لااقـل مـيـانجيگرى كنند كه ايشان دست از سر اين مستضعفين بردارند. چه شد كه امروز كه مـلت مـا، جـوان هاى ما كه سال هاى طولانى تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته اند و اين چـنـد نـفـرى كـه در آن لانـه جـاسـوسـى بـسـر مـى بـردنـد و عامل توطئه و جاسوسى بر ضد ملت ما بودند بلكه بر ضد منطقه و قرائن و شواهد بر اين امر زياد است و بزرگتر شاهد اينكه تمام پرونده ها و چيزهائى كه در آنجا بوده است تـا تـوانـسـتـنـد آنـهـا را بـدل بـه يـك پـودرى كـردنـد كـه قابل استفاده ديگر نيست . اگر اينها يك مسائل سفارتى بوده است احتياج به اين كار نبود، اگـر يك مسائلى بود كه مربوط به توطئه هايى كه بر ضد ملت ماست نبود، اين محتاج بـه ايـن عـمـل نبود. حالا كه اين توطئه به ملت ما ثابت شده است و اين عملى كه اين جوان هـاى مـا انـجـام داده انـد، تمام ملت ، تمام قشرهاى ملت ، الا بعضى منحرفين ، در اينجا و در سـايـر مـمـالك ديـگـر از آن پـشتيبانى كردند و اين خواست تمام ملت ما بوده است ، نه يك خواست از روى هواى نفسانى ، بلكه يك خواست انسانى بوده است
كـه توطئه ها معلوم بشود، توطئه هايى كه بر ضد بشر است ، بر ضد كشورهاى ماست و بالخصوص بر ضد ايران است معلوم بشود و اين حق از براى ملت ما هست ، سفارتخانه هـا حـق قـانـونـى نـدارنـد كه جاسوسى بكنند يا توطئه و اين مركز به حسب آنطورى كه كـارشناس ها تاكنون توانسته اند بفهمند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است . چه شـد كـه در ايـن وقت آقاى پاپ اعظم به فكر اين افتادند كه ما براى حس انساندوستى و ايشان براى حس انساندوستى به فكر افتادند كه اينها را باهاشان رفتار خوب بكنند و آزادشـان بـكـنـند؟ اما رفتار خوب ، اسلام با دشمن هاى خودش هم رفتار خوب مى كند و با ايـنـهـا هـم ، ايـن جـوان هـا كـه اسـلامـى هـسـتند تا آنقدر كه من شنيده ام رفتارشان ، رفتار انسانى بوده است و نبايد هيچ نگرانى از اين باب داشته باشند.
جنايات و خيانت هاى رژيم پهلوى قابل شمارش نيست
و امـا راجـع بـه رهايى اينها، بايد ما ببينيم كه ما چه مى خواهيم و ملت ما چه مى خواهد. آن چـيـزى كـه مـلت مـا مـى خـواهد آيا يك امر غير مشروع است يا يك امر انسانى است ؟ آيا بشر دوسـتـى وادار كـرده اسـت ايـن جوان هاى ما را كه بروند و اين مركز را بگيرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد يا خلاف اين بشر دوستى است ؟ آن چيزى كه ملت ما مى خواهد اين اسـت كـه ايـن مـلت از ايـن آدم كـه الان در آمـريـكـا هـسـت 37 سـال تـقـريـبـا رنـج ديـده اسـت ، 37 سـال ايـن بـه مـلت مـا خـيـانـت كـرده اسـت و 37 سال ذخائر ما را به باد فنا داده است و 37 سال جوان هاى ما در تحت سلطه اينها زندگى انـسـانـى نداشتند و 37 سال اختناق همه جانبه بر اين مملكت و بر اين ملت از طرف ايشان حـكـمـفـرمـا بـوده اسـت و بـا دسـت خـود ايـشـان ، بـه طـورى كـه اشـخـاص نـقـل مـى كـنـنـد و بـا مـبـاشـرت در پـانـزده خـرداد عـده كـثـيـرى را بـه قـتـل رسـانـده اسـت و بـا امـرا و از پـانـزده خـرداد تـاكـنـون مـا شايد بيش از صدهزارنفر مـقـتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داريم . اين ملت با اينهمه رنجى كه كشيده است ، حالا مى خواهد كه اين جانى برگردد و محاكمه به طور عدالت بشود، محاكمه بشود، اگر مـحـكـوم شـد كـه امـوال مـا را برده است ، از او بگيرند. الان اموالى كه از مملكت ما به دست ايـشـان و كـسـانـى كـه مـربـوط به ايشان است ، بانك هاى خارج را از امريكا گرفته تا ممالك غربى پر كرده است ، در صورتى كه من خودم مى دانم و ملت ما هم آن كه به سن من اسـت مـشـاهـده كـرده اسـت و آن كه نيست ، شنيده است و تاريخ براى او گفته است ، ديگران بـراى او گـفـتـه انـد كـه پـدر ايـشان وقتى كه كودتا كرد هيچ نداشت ، يك سرباز بود صـفـراليـد وقـتـى كـه سلطه پيدا كرد بر اين مملكت شروع كرد املاك مردم را به زور از آنـهـا گـرفـتـن . شـمـال مـمـلكـت ما، مازندران ، بهترين املاك سر سبز ما با فشارهاى او و عـمـال او بـه قـبـاله او بـه زور در آمـده انـد و بـسـيـارى از كـسانى كه مالك بودند يا از روحـانـيـنـى كه در اين امر يك نظرى مى دادند اينها را مى گرفتند و به حبس مى بردند و گـاهـى مـى كـشـتـنـد و در زمان خود رضاشاه قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم و كـسـانى كه به سن من هستند به خاطر دارند كه در مسجد و معبد مسلمين كه مركز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود، اينها ريختند و يك عده از مظلومين كه براى دادخواهى آنجا
مجتمع شده بودند، قتل عام كردند و از بين بردند. وقتى كه او از ايران بيرون رفت يعنى بيرونش كردند، جواهرات ايران را هر چه توانست در چمدان هاى زياد ريخت و از اينجا برد و در بـيـن دريا انگليسى ها از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسيد و نـوبـت بـه پـسـر رسـيـد كـه هـمـيـن پـسـر جـانـى را مـتـفـقـيـن بـه مـلت مـا تـحـمـيل كردند، در صورتى كه ملت ما آن چيزهايى كه از پدر ديده بود، هيچ راضى به ايـن نـبـود كـه پـسـر او را بـپـذيـرد لكـن تـحـمـيـل كـردنـد بـه مـلت مـا و ايـن تحميل اسباب اين شد كه هر چه آنها (براى خاطر اينكه او را به سلطنت رساندند) هر چه آنـهـا بـخـواهـنـد، ايـن دسـت بـسـتـه و چـشـم بـسـتـه در اخـتـيـار آنـهـا بـگـذارد. در طـول مـدتـى كـه ايـن سـلطـنـت داشـت مـا اگـر بـخـواهـيـم بـشـمـاريـم اصـول خـيـانـت هـايى كه به ما كرده است ، طولانى است و ما وقت اينكه بشماريم ، نداريم لكن از نمونه هايى كه به اسم خدمت به كشور ما ايشان انجام داده است ، اين ماموريت بوده است كه در ازاء نفتى كه از مملكت ما براى آمريكا خارج مى شده است ، اسلحه مى گرفتند، مـهـمـات مـى گـرفتند، در صورتى كه آن اسلحه و مهمات براى خودشان و براى پايگاه هـاى خـودشـان بـود و ايـن آدم نـفـت مـا را داد و بـراى آنـهـا پـايـگـاه درسـت كـرد بـه اسـم پـول نـفـت و در ايـن چـنـد سـال اخـيـر و ده سـال ، پـانـزده سال اخير آنقدر اين جنايت كرد و آنقدر جوان هاى ما را كشت و آنقدر حبس هاى اينها پر بود از جوان هاى ما كه نمى توانيم بشماريم .
آقاى پاپ بايد كارتر را استيضاح كند
مـا مـيل داشتيم كه در طول اين مدت يكى از مقامات روحانى خارج و خصوص روحانى بزرگ نصارى يك تفقدى به حال اين ملت ضعيف شده باشد. من نمى توانم باور كنم كه واتيكان بـيـخـبـر بوده است از اين مسائل و نمى دانم اين نقطه ابهام را چه بكنم . اگر ملت ما از من پرسيد كه روحانيت مسيح موافق است بااين جناياتى كه اينها كردند من چه جواب به اينها بـدهـم ؟ روحـانـيـت مسيح كه مى داند كه قرآن كريم به طرفدارى از مسيح و طرفدارى از صـديـقه طاهره مريم برخاست و آن چيزى كه به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مطهره مى دادنـد، تكذيب كرد و با صراحت تكذيب كرد و اينطور طرفدارى از عيسى مسيح كرد و باز طـرفـدارى از علماى نصارى ، رهبانان و قسيسين نصارى در قرآن طرفدارى شده است ، در عـيـن حـالى كـه اسـلام طـرفـدارى از مـسـيـح و عـلمـاى مـسـيـح كـرده اسـت در قـرآن ، مـا ميل داشتيم كه گوش ما را يك وقت هم نغمه امثال آقاى پاپ نوازش بدهد و استفسار كند كه ايـن مـلت چرا به اينطور مى گذراند و از كارتر بپرسد، استيضاح كند كه چرا يك همچو آدمى را شما مسلط كرديد بر اين ملت و الان هم بپرسد از كارتر كه چرا يك نفرى كه سى و چند سال جنايت كرده است ، خيانت كرده است و جنايات و خيانات او مشهود است ، چرا برديد آنجا و نگه داشتيد و باز در آنجا هم مى خواهيد توطئه بكنيد.
ما از دست و پا كردن كارتر هيچ تعجب نداريم براى اينكه او مردى است كه سياسى و نه بـه مـعـنـاى سـيـاسـت سـالم ، بـه مـعـنـاى سـيـاسـتـى كـه در نـظـر امثال كارتر است ، به هر طور كه شده است براى منافع خودش ، براى منافع شخصى يا منافع به تو هم اينكه منافع ملتش ‍ هست دست به هر جنايتى
بزند و هر دست پايى كه دارد بكند براى اينكه اين اشخاصى كه الان پيش اين جوان هاى مـا هـسـتند و ممكن است از آنها يك مسائلى بعدها كشف بشود، مبادا كشف بشود. او بايد اين كار را بـكـنـد، لكـن آقـاى پاپ چرا؟ ايشان چرا اين كار را انجام مى دهند و واسطه مى شوند ما بين يك ملت مظلوم كه مى خواهد يك مقدارى از مظلمه هايى كه بر او شده است كشف كند و به مـردم ، بـه مـسـتضعفين بفهماند كه راه ظلم اينها چه است و از چه راه اينها ظلم مى كنند و يك ظـالم و يـك كسى كه توطئه گر است ، ما اگر چنانچه مى توانستيم در يك كشور ديگرى ايـن را مـحاكمه كنيم يعنى وسايل اينكه جنايات او را ما همه اش را در محكمه ببريم ، اگر مـى تـوانـسـتـيـم پـيـشـقـدم مى شديم كه ايشان در يك كشور ديگرى محاكمه بشود لكن آن جـرائمـى كـه اين كرده است و آن پرونده هايى كه ما داريم از او و آن شهودى كه هستند كه بـالغ بـر چـندين ميليون شهود ما داريم كه اينها بهشان ظلم شده است ، به كشاورزها ظلم شـده است ، به كارگرها ظلم شده است ، به علماى دين ظلم شده است ، به دانشگاهى ها ظلم شـده اسـت ، ايـنـهـا هـمـه شـاهـدهاى ما هستند و ما نمى توانيم چندين ميليون جمعيت را يا شما بگوئيد بيست ، بيشتر از بيست ميليون جمعيت را ما در خارج بيائيم براى اداى شهادت لكن مـا بـراى اينكه احترامى به مقام پاپ گذاشته باشيم حاضريم كه ايشان را بياورند در مملكت ما و آقاى پاپ هم بفرستند نمايندگانى در اينجا هر كس ‍ هم مى خواهد نمايندگانى بـفـرسـتـد در ايـنـجـا و يك دادگاهى كه هست و الان دعوت كرده است او را به دادخواهى ، در حضور نمايندگان پاپ و نمايندگان هر كس ، حتى نماينده بدترين دشمن ما كه عبارت از كـارتر هست بيايند و محاكمه كنند اينها را و هر طورى كه محكمه حكم كرد ما همانطور، ملت ما حاضر است .
ما تابع آراء ملت هستيم
و آقـاى پـاپ ايـن را بـدانـد كـه مـسـاله ، مـسـاله اى نـيـسـت كـه مـن بـتـوانـم بـالشـخصه حـل كـنـم . مـا بـنـاى بر اين نداريم كه يك تحميلى به ملتمان بكنيم و اسلام به ما اجازه نـداده است كه ديكتاتورى بكنيم ما تابع آراء ملت هستيم . ملت ما هر طورى راى داد ما هم از آنـهـا تـبـعـيـت مـى كنيم . ما حق نداريم ، خداى تبارك و تعالى به ما حق نداده است ، پيغمبر اسـلام بـه مـا حـق نـداده اسـت كـه مـا بـه مـلتـمـان يـك چـيـزى را تـحـمـيـل بـكـنـيـم . بـله مـمـكن است گاهى وقت ها ما يك تقاضايى از آنها بكنيم ، تقاضاى مـتواضعانه ، تقاضايى كه خادم يك ملت از ملت مى كند لكن اساس اين است كه مساله دست مـن و امـثال من نيست و دست ملت است و ملت پشتيبانى از اين كار را اعلام كرده است به طورى كه اگر اطلاع داشته باشيد راديوها كه اعلام مى كردند، كلياتش را كه اعلام مى كردند، انـسـان را خـسته مى كردند كه اعلام هاى متعددى كه بود. در هر صورت مساله اى كه ما مى خـواهـيم ، يك مساله انسانى است ، يك مساله اى است كه بشر دوستى اقتضاى اين معنا را مى كند. ملت ما به اعتبار اينكه مسلم است ، بشر دوست است و شما هم به اعتبار اينكه ملت مسيح هستيد، بايد تبعيت از مسيح بكنيد و بشر دوست باشيد به آنطورى كه حضرت مسيح بود و حـس بـشـردوسـتـى اسـت كـه مـلت مـا را وادار مـى كـنـد كه جنايات ايشان رسيدگى بشود. رسيدگى بشود كه معلوم بشود كه چه در دنيا ايشان را وادار به اين جنايات كرده است .
مـردم دنـيـا بـفـهمند دشمن بشر كى است و كى ايشان را وادار كرده است به اينكه تمام وقت خـودش را صـرف كـند براى ظلم كردن به ما و براى جنابتكارى و براى بردن ذخائر ما، تا ملت ها، مردم عبرت بگيرند. بنابراين آقاى پاپ چه حكم مى كند؟ من از ايشان مى خواهم كـه ايـشـان تـمـاس بـگـيـرنـد با كارتر كه كارتر به ايشان ملتجى شده است ، تماس بـگـيـرنـد و مـسـائل را درسـت بـررسـى كـنـنـد و اشـخـاصـى را بـفـرسـتـنـد مـسـائل را بـررسـى كنند، اينجا بررسى كنند، آنجا بررسى كنند. اگر واقعا آقاى پاپ تـشـخـيـص دادنـد كـه ايـنـهـمـه ظـلم هـائى كـه بـه مـا شـده اسـت و ايـنـهـمـه قتل عام هايى كه شده است و اينهمه ذخائرى كه از اين ملت ضعيف بردند، ملتى كه الان هم در كـنـار ايـن شـهـرها، حتى شهر تهران ، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه كار دارند، معذلك ذخائر ما انبار شده است در بانك هاى خارجى به دست ايشان ، اگر واقعا آقاى پاپ اين مطلب را صحيح مى داند، يك وقت اين است كه ايشان نشنيده است اين مطلب را، حالا ما به ايـشـان اعـلام مـى كـنـيم كه مساله اين است . اگر با اين ترتيب ايشان باز مى گويند كه بـايـد وسـايـل رفـتـن ايـنـهـا را بـدون ايـنـكـه آن آدم را تـحـويـل بـدهـند به ما، بدون اينكه حاضر بشوند به اينكه محاكمه بشود او، باز هم ما بـايـد ايـن كـار را بـكـنـيـم ، اعلام بكنند و ما گمان نمى كنيم همچو اعلامى را ايشان بكنند بـراى ايـنـكـه ايـشان حتما با اينطور جنايات مخالف است ، هر انسانى با اينطور جنايات مخالف است .
در هـر صـورت مـا حـرف غـيـر مـشروع نداريم ، حرفى داريم كه هر كجاى دنيا ببريد (الا پيش كارتر) حرف مقبول است ، حرف صحيح است ، جنايتكار ما را برديد نگه داريد، بدهيد دست ما، آن كه جوان هاى ما را كشته است ، آن كه جوان هاى ما را در تاوه گذاشته و بو داده اسـت ، آن كـه جـوان هـاى ما را پايشان را اره كرده است بدهيد دست ما، محاكمه اش مى كنيم ، مـحـاكـمـه بـه عـدالت . بـفـرسـتيد نمايندگان را و ما با عدالت محاكمه مى كنيم . اگر ما خـلاف گـفـتـيـم ، ايشان را باز بياورند و بنشانند به تخت سلطنت و مردم هم تبعيت كنند و اگر چنانچه او خلاف گفته و آقاى كارتر خلاف مى گويد، شما آقاى كارتر را به حسب نفوذ معنوى كه داريد استيضاح كنيد. شما بدانيد كه اينها به اسم اينكه ما مسيحى هستيم ، بـر خـلاف مـسـيـر مـسـيـح رفـتـار مـى كـنـنـد. ايـنها اغفال كرده اند بعضى از جناح ها را در مـال خـودشـان و ايـن اگر به اسم نصارى ، به اسم مسيحى ها، به اسم عيسى مسيح تمام بشود، اين مشوه مى كند روى ملت مسيح را.
آقـاى پـاپ بـايـد بـه فـكـر ملت مسيح باشد، به فكر همه ملت هاى مستضعف باشد، به فـكـر آبـروى مـسيحيين باشد. اينطور اشخاصى كه به اسم مسيح دارند يك همچو كارهاى خلاف مسير مسيح را انجام مى دهند !!! آقاى كارتر !!! بايد اعلام كنند، به ملت آمريكا اعلام كـنـند، به همه ملت مسيحيين اعلام كنند و جنايات اين را بشمارند و اينها را معرفى كنند به مـلت هـا، هـمـانـطـورى كه ما نسبت به محمدرضا عمل كرديم كه اين را به مردم شناسانديم (مردم مى شناختند لكن تبليغات كرديم باز هم ) شما هم اين كار را انجام بدهيد و ما در اين صورت از شما متشكر خواهيم بود و ما يك مظلمه است كه براى شما مى گوييم . ما به حكم اينكه مظلوم هستيم ، پيش شما دادخواهى مى كنيم كه اين ملت مسيح را نجات بدهيد شما، ملت مـسـلم جاى خودش ، شما ملت مسيح را نجات بدهيد. نجات به اين است كه اين اشخاصى كه در ممالك بزرگ به اسم مسيح و به اسم مسيحيت اين جنايات را مى كنند، اين براى مسيح
عـليه السلام خوب نيست و مسيحيين مشوه مى شود وجهه شان و من به شما آقاى پاپ عرض مى كنم كه اگر عيسى مسيح امروز بود كارتر را استيضاح مى كرد. اگر عيسى مسيح بود مـا را از چـنـگال اين دشمن خلق و دشمن بشر نجات مى داد و شما نماينده ايشان هستيد و شما بايد همان كارى كه مسيح مى كند بكنيد.
آقاى كارتر ما را از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستيم
خـداونـد انـشـاءالله كـه هـمـه مـا را آشـنـا كـنـد به وظايف الهى ، به وظايف دينى و همه ما طـرفـدار مـظـلومـيـن بـاشـيـم و امـيـد اسـت كـه آقـاى پـاپ تـوجـهـى بـه حـال ايـن مـلت مـظـلوم بـكـنـد و مـا را از ايـنـكـه نـمـى تـوانـيـم الان بـا ايـن وضـع مـسـائل ايـشـان را بـپـذيـريـم مـعـذور دارنـد. لكـن مـسـاله اولى كـه ايـشـان گـفـتـنـد، حـاصـل اسـت . مـسـاله اى كـه بـا ايـنـهـا خـوشـرفـتـارى بـكـنـنـد ايـن مـسـاله حاصل است و من ميل دارم كه شما كه نماينده آقاى پاپ هستيد برويد و ببينيد اينها را و آنها چه وضعى دارند، با آنها صحبت كنيد ببينيد كه آيا آنها يك وضع بدى دارند. هيچ ابدا از ايـن خـوف نـداشـتـه بـاشـيـد كـه ايـنها ناراحت باشند، ابدا ناراحت نيستند لكن خوب آقاى كـارتـر تـشـبـثـات زياد به همه اطراف كرده است ، يك غريقى است كه به همه چيز تشبث كـرده اسـت ، گـاهـى اضـافـه مى شود از يك جبهه اى كه دخالت نظامى ، گاهى گفته مى شود كه محصور كنيد از حيث حصار اقتصادى ، و مع الاسف يك نفر آدمى كه ايرانى خودش را مـى دانـد و مـى گـويـد من ايرانى هستم قبل از اينكه مسلمان باشم (در صورتى كه مسلمان بـودنـشان را نمى دانم ، ايرانى بودنشان هم مى دانم نيست ) دستور مى دهد يا تقاضا مى كـنـد از كـارتـر كـه مـحـاصـره اقـتـصادى بكن ايران را. ايرانى است ، در انگلستان است ، بختيار است مى گويد من ملى هستم . و من اين مطلبى را كه يك روزى گفتم ، شاهدش امروز پـيـدا شـد. يـك روز گـفـتـم كـه ايـنـهـا، ايـن ابـرقـدرت هـا مـمـكـن اسـت كـه 20 سـال ، 30 سـال ، يـك كـسى را در يك مقامى با يك وجهه اى حفظش كنند و نوكر آنها باشد لكـن مـامـور بـاشـد كـه بـه جـهـت لبـاس مـلى بـه خـودش بـپـوشـد، مـثـل بـختيار كه خودش ‍ را به دكتر مصدق بسته است و ملى مى گويد هستم . بعد از اينكه ايـن مـدت هـا گـذشـت ، آن روزى كـه بـايـد از او اسـتـفـاده كـنـنـد، بـعـد از 20 سال استفاده مى كنند. از ايشان هم كه سال هاى طولانى در جبهه ملى بود و مدعى مليت بود و مـدعـى اين بود كه من اول ايرانى هستم و دوم اسلام ، با اينكه اين خودش كفر است معذلك آن روزى كـه آنـهـا مـى خـواسـتند اين عنصر به دردشان بخورد خورد و به جاى بدترين مـخـلوق خـدا كه محمدرضا بود، به جاى او مشغول شد به آدمكشى و جنايت و دستور آدمكشى داد مـنتها از او اطاعت نكردند. او هم مى گفت كه اين ملت را به حصار اقتصادى بكشيد. و اين هـر دو را مـن بايد بگويم ما نه از اقدام نظامى مى ترسيم و نه از محاصره اقتصادى . اما از او نـمـى تـرسـيـم بـراى ايـنـكـه مـا شـيـعـه يـك ائمـه اى هـسـتـيـم كـه آنـهـا شـهادت را اسـتـقـبـال مـى كـردنـد، مـلت مـا هـم امـروز شـهـادت را اسـتـقـبـال مـى كـنـد. فـرضا كه آقاى كارتر بتواند نظامى بياورد اينجا، با اينكه نمى تـواند همچو كارى بكند، دخالت نظامى بكند، نمى تواند بكند، فرض مى كنيم كه خير، تـفاهم كنند اين ابرقدرت ها كه به ايران نظامى بفرستند، ما 35 ميليون جمعيت داريم كه ايـنـهـا بـسـيـاريشان ، بسيار زيادشان ، آرزوى شهادت مى كنند، ما با اين 35 ميليون به ميدان
مى رويم بعد كه ما همه شهيد شديم خودتان با ايران هر كارى مى خواهيد بكنيد. از اين ما نـمـى تـرسيم ، ما مرد جنگيم ، ما مرد مبارزه هستيم ، ما جوان هايمان با مشت مبارزه كردند با تـانـك هـا و تـوپ هـا و مـسـلسـل هـا. مـا را آقـاى كـارتـر از مـبـارزه نـتـرسـانـد. مـا اهـل مـبـارزه هـسـتـيـم ولو نـداشـتـه بـاشـيـم ابـزار مـبـارزه ، لكـن بـدن داريـم در مقابل اينكه ما را بزنند و اين را عمل خواهيم كرد. و اما قضيه اقتصاد، ما يك ملتى هستيم كه بـه ايـن گـرسـنـگـى خـوردن هـا عـادت كـرده ايـم ، مـا 35 سـال يـا 50 سـال مـى گـوئيـد مـا در ايـن گـرفـتـارى هـا بـوديـم و عـادت داريم به اين گـرسـنـگى خوردن ها، ما روزه مى گيريم ، ما يك وقت غذا مى خوريم . اگر بنا باشد كه آنـهـا مـحـاصـره اقـتـصـادى بـكنند، فرضا كه بتوانند و همه ملت ها تبع ايشان بشوند و حـال آنـكـه ايـن خـيـالى اسـت خـام و همچو چيزى تحقق پيدا نمى كند، فرضا كه تحقق پيدا بـكـنـد، مـا هـمـان جو و گندمى كه خودمان در مملكت خودمان كشت مى كنيم ، اقتصاد مى كنيم و بـراى خـودمـان هـمـان مـقـدار كافى است . ما در هر هفته يك روز گوشت مى خوريم ، گوشت خـوردن خـيـلى چـيـز خـوبى هم نيست و يك وعده هم ممكن است غذا بخوريم . ما را از اين چيزها ايـنـهـا نـتـرسـانـنـد. اگـر امـر داير بشود بين اينكه آبروى ما حفظ بشود يا شكم ما سير بـشـود، ما ترجيح مى دهيم كه آبرويمان حفظ بشود، شكممان گرسنه باشد. و من از شما مى خواهم كه سلام من را به آقاى پاپ اعظم برسانيد و بگوئيد كه روى علاقه دينى كه مـا بـه هـم داريم ، همه اهل توحيد هستيم ، اهل خداشناسى هستيم ، ما از شما مى خواهيم كه به ايـن مـلت ضـعـيـف كمك كنيد و نصيحت پدرانه به همه ابرقدرت ها بكنيد يا استيضاح كنيد آنها را.
والسلام
تاريخ : 20/8/58
فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام مروى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى شيخ هادى مروى دامت افاضاته
با توجه به اختلافات و مشكلاتى كه در شهر بهبهان و مسجد سليمان موجود است و نظر بـه سـوابـقى كه جنابعالى از وضع منطقه داريد مقتضى است مسافرتى بدانجا نموده و از نزديك به آنها رسيدگى كنيد و در رفع آنها بكوشيد و اهالى محترم را از توطئه هاى دشمنان آگاه ساخته و به وظايف خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند واقف سازيد و به اتـحـاد كـلمـه و پـرهـيـز از هـر نـوع اخـتـلاف و تفرقه دعوت نمائيد. از خداى تعالى دوام توفيقات جنابعالى را خواستارم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 21/8/58
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل كلانترى بيست و يك تهران  
لغزش در كارها به حساب جمهورى اسلامى ثبت مى شود
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادرها و جوان هاى برومند كه امروز عضو قواى انتظامى اسلام شده ايد، تشكر مـى كـنـم و اميدوارم اين خدمت هائى كه مى كنيد مورد نظر خداى تبارك و تعالى باشد و در سـاخـتـن ايران به طورى كه دلخواه اسلام است موفق باشيد. اگر در دوره طاغوتى كارى مـى كـرديـد ضـررش بـه اسـلام نـبـود بـراى ايـنـكـه در دوره طـاغـوت عـمـل مـى شـد، امـا امروز كه در رژيم اسلامى هستيم و شما هم قواى اسلامى هستيد، كلانترى اسلامى هستيد، اگر خداى نخواسته يك لغزش براى ما و براى شما پيدا بشود به حساب جـمـهـورى اسـلامـى ثـبـت مـى شـود و آنـهـا كـه بـا ايـن نـهـضـت مـخـالفـنـد دنـبـال ايـن هـسـتـنـد كـه از ما و از شما و از جوان هاى ما يك لغزشى ببينند، لغزش را پاى جـمـهـورى اسـلامـى حـسـاب مـى كـنـند و با هياهو و بوق و كرنا راجع به جمهورى اسلامى كارشكنى مى كنند. با پياده شدن اسلام يك حالت اطمينان براى ملت و كشور پيدا مى شود بنابراين وظيفه ما امروز بسيار سنگين است . وظيفه اين است كه همه با هم متحد و متفق بدون تـحـمـيـل بر ملت و حكفرمائى و بدون كارشكنى بايد با هم برادروار اين راهى را كه تا ايـنـجـا آمـده ايـم انـشـاءالله بـه آخر برسانيم . من به شما برادرها مژده مى دهم كه اگر چـنانچه برسيم به آنجائى كه محتواى اسلام در همه جاى اين مملكت پياده بشود يك حالت اطمينان براى ملت و كشور حاصل مى شود كه سرآمد همه خوبى هاست . انسان اگر چنانچه هـمـه خـوشـى هـا را داشـتـه بـاشـد لكـن حـال اطـمـيـنـان نـداشـتـه بـاشـد و مـتزلزل باشد، تمام آن خوشى ها تلخ مى شود. شما فرض كنيد كه در يك كشتى نشسته ايـد و هـمـه اسـبـاب خـوشـى بـراى شـمـا مـهـيـاسـت ، يـك وقـت كـشـتـى مـتـزلزل بـشـود و احـتـمال غرق باشد ديگر هيچ خوشى براى شما ندارد همه اش تلخ مى شـود. يـك مـمـلكت اگر چنانچه متزلزل باشد، باز خوف اين باشد كه ما گرفتار آمريكا بـشـويم ، خوف اين باشد كه ما گرفتار ساير ابرقدرت ها بشويم ، طماءنينه نباشد، اسـتـقـلال روحـى نـبـاشـد، پـاى خـود قيام نكنيم ، اين خوشى ها ديگر لذتى ندارد و اگر چـنانچه ما مطمئن باشيم كه مستقل هستيم و آقابالاسر نداريم و خوف اينكه آنها به ما هجوم كـنـنـد يا كارشكنى در كارهائى بكنند نداشته باشيم ، اين طماءنينه روحى بهترين چيزى است كه
بـراى انسان هست . من به شما مژده مى دهم كه انشاءالله اين طمانينه به زودى براى شما حـاصـل بـشـود. شـمـا هـيچ خوف نداشته باشيد اين كسانى كه به اين ملت خيانت كردند و رفـتـنـد، ديـگـر برگردند. اينها ديگر برگشت برايشان نيست و خوف اين را هم نداشته بـاشـيـد كـه ايـن قـدرت هـائى كـه چـپـاولگـرى مـى كـردنـد در ايـن مـمـلكـت و مال ملت را خوردند و بردند و از بين بردند برگردند. خود ملت مواجه با يك نابسامانى هـائى است و نبايد چنين خوفى به خودتان راه بدهيد. با قدرت اين راه را طى بكنيد. مردم را از خودتان و خودتان را از مردم بدانيد و آن چيزى كه من بايد به شما سفارش كنم اين است كه بايد مراكزى كه دست هر كس هست ، مراكز دولتى كه دست ارتش ، دست ژاندارمرى يـا دسـت شماهاست ، اين مراكز بايد مراكزى باشد كه اشخاصى كه در آن مراكز وارد مى شـونـد بـبـينند كه دارند در يك جائى وارد مى شوند كه آنجا مورد اطمينان آنهاست شما مى دانـيـد كـه سـابق اگر بيچاره اى مى خواست وارد كلانترى بشود، تا بيايد و برود چقدر نـاراحـتـى روحى داشته ، اين ناراحتى هاى روحى اسباب يك عقده هائى شده است كه بعد از ايـنـكـه آن رژيـم هـم سـاقـط شـد تـا ايـن عـقـده هـا از بـيـن بـرود طـول مـى كشد. بايد اعمال و رفتار شما با مردم خوب باشد. مردم را از خودتان بدانيد و خـودتـان را از مـردم بـدانـيـد. الان وضـع اينطورى است كه شماها وقتى در آغوش مردم مى رويد با كمال خوشروئى و كمال رافت با شما رفتار مى كنند، براى شما شعار مى دهند، بـراى ارتـش شـعـار مـى دهـنـد و ايـن بـهـتـريـن چـيـزى اسـت كـه بـراى يـك مـلتى هست كه استقلال يك ملتى را حفظ مى كند كه همه قوا با هم باشند. آنطور نباشد كه ملت خودش را از مردم جدا ببيند، قواى انتظامى هم خودش را از مردم جدا ببيند. اين جدائى ها اسباب اين مى شـود كـه تـزلزل پـيـدا بـشـود. و هـر چـه بـا هـم مـجـتـمـع تـر بـاشـيـد طـمانينه بيشتر حاصل مى شود و به مقصود زودتر مى رسيد من اميدوارم كه همه ما تكليف خودمان را بدانيم و هـمـه مـا احـسـاس كـنـيـم كـه مـا در يـك مـملكتى با يك عده برادر داريم زندگى مى كنيم . انشاءالله همه تان موفق و سالم باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 22/8/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام جنتى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب حجت الاسلام حاج شيخ احمد جنتى دامة افاضاته
پيرو درخواست هاى زيادى كه در مورد اقامه نماز جمعه در شهر اهواز از طرف اهالى محترم شـده است ، جنابعالى به امامت نماز جمعه در آن شهر منصوب مى شويد تا ضمن انجام اين فريضه بزرگ ، مردم را در خطبه هاى نماز به وظايف خطيرى كه دارند آشنا سازيد و از تـوطـئه هـاى دشمنان اسلام و مملكت آگاه كنيد و به اتحاد و وحدت كلمه دعوت نماييد. اميد است اهالى محترم از اين فرصت استفاده نموده و به اجتماع بيشتر و هر چه باشكوهتر آنرا انـجـام دهـنـد. از خـداى تـعـالى تـوفـيـق هـمـگـان را در انـجـام وظـايـف الهـى و عمل به دستورات اسلام خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 22/8/58
پيام امام خمينى به آيت الله شيرازى  
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله آقاى شيرازى دامت بركاته !!! مشهد مقدس
تـلگـرام جـنـابـعـالى از مـكـه مـعـظـمـه در مـورد پـشـتـيـبـانـى از عـمـل انـقـلابـى دانـشـجـويـان مـسـلمـان و مـبـارز ايـران بـه مـنـاسـبـت اشغال مركز جاسوسى آمريكا و اقدامات متعاقب آن موجب مسرت گرديد. تاءييد جنابعالى و عـلمـاى اعـلام و سـاير اقشار ملت ايدهم الله تعالى از اين اقدام شجاعانه سبب دلگرمى و پـايـدارى هـمـه مـبـارزان راه اسلام و نااميدى كامل دشمنان و نمايانگر اتحاد همكاران در راه رسـيـدن بـه پـيـروزى نـهـايـى خـواهـد بـود. سـلامـت و سـعـادت همگان را از خداى تعالى خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 23/8/58
فـرمـان امـام خـمـينى به شوراى انقلاب در مورد كمك به زلزله زدگان استان خراسان
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب جمهورى اسلامى
به طورى كه تاكنون اطلاع دادند، فاجعه زلزله خراسان مصيبت بزرگى به بار آورده است كه محتاج به سرعت عمل است . لازم است تمام سازمان ها و نيروهاى امدادى ، با هماهنگى به كمك بشتابند و برادران و خواهران خود را نجات دهند. دستور به تمام سازمان ها دهيد به طور ضربتى عمل كنند و هماهنگى را مراعات نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 23/8/58
پـيـام امـام خـمـيـنـى به ملت ايران در رابطه با كمك به زلزله زدگان استان خراسان
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
تـاكـنون اخبار تاثرانگيز و وحشتناكى از فاجعه زلزله خراسان و خسارات جانى و مالى بـسـيـارى كـه بـه بـرادران و خـواهـرانـمـان وارد شـده اسـت واصـل شده . با عرض تسليت به ملت عزيز، خصوصا بازماندگان اين فاجعه ، از عموم مـلت شريف تقاضا مى كنم كه بدون فوت وقت به كمك برادران و خواهران خود بشتابند و بـا هر وسيله ممكن آنان را نجات دهند. اين فاجعه احتياج به كمك همگانى دارد. برادارن و خـواهـران مـحـتـرم ! بـراى نـجـات بـنـدگان خدا بپا خيزيد و عجله كنيد و آنچه در اين مورد صـرف نـمـوديـد و خـواسـتـيـد از وجـوه شـرعـيـه مـحـسـوب نـمـائيـد، مـورد قبول است . از خداوند تعالى رفع گرفتارى ملت شريف را مسئلت مى نمايم .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 24/8/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان  
مـردم بـى تـفـاوت نباشند نسبت به سرنوشتشان ، سرنوشت ما اين قانون اساسى است
بسم الله الرحمن الرحيم
آن يـك كـلمـه اى كـه مى خواهم عرض كنم اين است كه آقايان همانطور كه زحمت كشيدند اين مدت و بحمدالله تمام كردند اين خدمت را، در بلادشان كه مى روند، مردم را دعوت كنند به ايـنـكـه بـى تـفـاوت نـبـاشـند راجع به آن چيزى كه سرنوشتشان است . سرنوشت ما اين قـانون اساسى است ، اگر بنا باشد كه مردم بى تفاوت باشند معنايش اين است كه به اسـلام بـى تـفـاوت ، بـه سـرنـوشتشان بى تفاوت ، به كشورشان بى تفاوت . و اين عـلاوه بـر ايـنـكـه ، انـعـكـاسـش در دنيا انعكاس بسيار ناجورى است ، پيش اسلام و اولياء اسـلام هـم يـك انعكاس بدى دارد. اين يك تكليفى است براى همه ما كه راجع به امورى كه مـربـوط بـه سـرنـوشـت ملتمان ، مربوط به اسلام است ما بى تفاوت نباشيم بلكه با تـمـام قـوه كـه داريـم تـعـقـيـب كـنـيـم كـه انـشـاءالله مسائل تمام بشود و قانون تصويب بشود، نه همين كه اكثريت داشته باشند، اين اكثريتى كـه رفـرانـدوم داشـت آن اكثريت را طالبيم . والا اكثريت كه معلوم است ، اكثر مردم مسلمند و اكـثـر مـردم امـا مـمـكـن اسـت كـه يـك وقـتـى ايـن هـيـاهـوئى كـه در اطـراف ايـن مـسـائل شـده اسـت و ايـنـهايى كه مى خواهند نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، تبليغات سـوء ايـن طـرف و آن طـرف ، مـع الاسـف بـعـضـى از خـودمـان هـم بـى تـوجـه بـه مـسـائل بـاز راجـع به قانون اساسى صحبتى مى كنند، اين صحيح نيست براى اينكه ملت ايـن آقـايـان را تـعـيـين كرده است . ما حق نداريم كه چيزى كه خود ملت تعيين كرده است ماها دخـالت بـكـنـيـم . مـا تـابـع مـلت هـستيم ، ملت اين آقايان را تعيين كرده است آقايان هم اين قـانـون را نـوشـتـه انـد، تـصـويـب كـرده انـد و آقـايـان هـم اهـل خـبـره هـسـتند و آنطورى كه ملت مى خواستند اينها را تمام كردند. ديگر بعد از اين هى صـحـبـت كردن از اينكه (فلان ماده چطورى است ، با غرب نمى سازد ما تا آمديم مغز اين آقـايـان را از غـرب زدگـى خـارج كنيم ، پشت هشتم ما شايد باشد، بشود اين كار. من نمى دانـم آقـايـان از غرب چه ديده اند؟ در غرب جز غارت ملت هاى مظلوم و خيانت و جنايت خبرى نـيـسـت غـرب همين است كه شما ملاحظه مى كنيد كه اينطور جنايات مى كنند. آنوقت آن كسى كـه جـانى مطلق است مى برند نگه مى دارند و پشتيبانى از او مى كنند. به حرف يك ملت مظلوم گوش نمى دهند،

next page

fehrest page

back page