صحيفه نور جلد ۱۰

امام خميني رحمه الله عليه

- ۸ -


مـى شـود، ديـگـر از اسـتـعـمـار بوئى پيدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از اسـتـعـمار بوئى نخواهد بود، از اين اشتباهاتى كه مى شود و از اين غلطاندازى هائى كه مى شود و از اين كاغذ بازى هائى كه مى شود و از اين رفتن توى عدليه ، در اين گير و بندى هاى عدليه ، از اينها هيچ اسمى نخواهد بود. اين خواست ماست ، خواست ملت است لكن خواست دومى است كه اولش حاصل شد، آنى كه ايستاد و گفت مى خواهم ، او شد. بيخود اين را مى گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، مى دانند هم ، بعضى از اينها شياطينند مى دانند، لكـن مـى خـواهـنـد ايـنطورى بگويند براى اينكه شماها را، مردم را سست كنند. جوان هاى ما بـايـد مـتـوجـه ايـن معنا باشند كه اين شياطين را بشناسند و اين وسوسه ها، وسوسه هاى خـنـاس اسـت ، ايـنـهـا را بـشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس كه در راءسشان آمـريـكـاسـت و اذناب او تا برسد به آنهائى كه در بين قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است .
خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد، مؤ يد باشيد و همه با هم باشيد و من هم به خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان  
محكوم كردن اقدامات اسلامى !!! انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع
بسم الله الرحمن الرحيم
چـاره نـيـسـت كـه مـا تـحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مـمـلكـت قـطـع كـرديـم و مـا ارتـجـاعـيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشـتـند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از ايـنـكـه تـوطـئه مـعـلوم شـد، از بـعـضـى دادگـاه هـا بـه واسطه توطئه اى كه شده بود، نـگـذاشـتـنـد تـوطـئه را انـجـام بـدهـنـد. مـا بـايـد تـحـمـل كـنـيـم ايـن مـسـائل را و بـايـد هـم از هـمـيـن هـايـى كـه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نـويـسـنـده و امـثـال ذلك هـسـتـنـد و خـرابـكـار هـسـتـنـد، ايـن بـرچـسـب هـا را قبول كنيم .
شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى
مـسـائل اسـلام مـسـائلى نـيـسـت كـه الان بـشـود در يـك مـجـلسـى يـا چـنـد مـجـلس مـسـائل اقـتـصـاديش را، مسائل اجتماعى اش را، مسائل سياسى اش را طرح كرد. مساله مالكيت بـه يـك مـعـنـا، مـالكيت هم مشروع ، هم مشروط، محترم است ، لكن معنا اين نيست كه هر كس ‍ هر كـارى مـى خواهد بكند و مالكيت از هر جا مى خواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كـه روى مـوازيـن شـرعـى بـاشـد، ربـا در كـار نـبـاشـد، مـال مـردم اسـتـثـمـار بـى جـهـت نـبـاشـد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مـقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادنـد. مـن نمى دانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است ، چه كسى است و چرا نسبت داده است ؟ مـالكـيـت در صـورتـى كـه مـشـروع بـاشد، روى موازين باشد، محترم است ، چه ما مرتجع بـاشيم ، چه نباشيم ، و مالكيت غير مشروع محترم نيست . اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حـسـابـى نـداشـتـنـد و هـيـچ مـوازيـنـى نـداشـتـنـد، مـال هـاى مـردم را ايـنها اندوخته كردند، مـال هـاى مـردم مـصـادره بـايـد بـشـود لكـن ايـن مـعـنـا بـايـد مـعـلوم بـشـود كـه مـصـادره امـوال روى مـوازيـن ادارى ، روى مـوازيـن قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس بـرسـد، بـريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است ، هرج و مرج نبايد !!! در يك مملكتى ، حـالا كـه شـما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ !!! هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد.
دادگاه هاى انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايه ها كه اينها پيدا كـردنـد، آنـهـا كـردند، از غيرمشروع بوده ، آن رسيدگى مى كند، اگر چنانچه غير مشروع بـوده مـصـادره مـى كـنـنـد امـا بـه مـجـرد ايـنـكـه فـرض كـنـيـد كـه كـسـى بـگـويـد كـه مال زاغه نشين هاست ، ما هم حالا مى گوييم كه مملكت اولى هست به زاغه نشين ها تا ديگران ، امـا معنايش اين نيست كه الان زاغه نشينان بريزند و مردم را از خانه شان بيرون كنند يا بـگـيـرنـد جـاهـا را مـعـنـايـش ايـن اسـت كـه روى مـوازيـن بـايـد عمل بشود به طورى كه زاغه نشين ها هم !!! عرض بكنم كه !!! خانه نشين بشوند و مرفه بـاشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مى كنند اين اشـخـاصـى كـه دشـمـن بـا شما هستند، از هر تربيتى ، از هر جوى استفاده و استفاده ها مى كـنـنـد. يـكـى اش هـمـيـن اسـت كـه بـريـزنـد مـردم را به هم ، آنها بريزند بگيرند و آنها بـريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مى شود. موازين بايد داشته باشد، اسلام ايـنـطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه ، هرج و مرج جايز است ، اسلام حدود دارد و بـايـد روى حـدودش عـمـل بـشـود. اگـر اشـخـاصـى بـاشـنـد كـه مـال مـردم را بـردنـد، هـر كـس نـمـى تـوانـد بـرود مـال را از او بـگـيـرد كـه ايـن مال مردم است ، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض ‍ كنيد مالى يـا زمـيـنـى يـا آپـارتـمـانـى يـا هـتـلى مـال مـردم بـاشـد و يـك كـسـى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره ، يك مساله است ، مساله هرج و مرج ، يك مساله ديگر.
آقـايـان بـايـد تـوجـه داشـته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست ، بريزند و بشكنند !!! و عرض بكنم !!! كه مصادره كنند و بـعـد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج اسـت ، هـمـانـى اسـت كه مى خواهند يك عده اى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كـشـيـده بـشـود، آرامـش نـبـاشـد تـا نـتـوانـنـد مـسـائل را حل بكنند.
نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج
شـمـاهـا كـوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ بـاشـد و روى مـوازيـن پـيـش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت ، ظلم به كـسـى نـخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسـتـه اشـخـاص جـوان افـتاد كه آدم هاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افـتـادنـد، ايـن كـم كم مى رسد به هرج و مرج و كم كم به زد و خورد و كم كم به كشت و كـشـتـار و يـك شـهـرى را، يـك مـمـلكـتـى را ناآرام مى كند وقتى ناآرام كرد ديگر نمى شود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كـارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هـر كـارى دلش مـى خـواهـد بـكـنـد و بگويد كه ما انقلابى هستيم ، حالا كه انقلابى هستيم ديـگـر نـه دادگـسـتـرى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست ، ما خودمان هر كارى دلمان مى خواهد بكنيم . نخير مساله اينطور نيست ، در هيچ حكومتى ، در حكومت على بن ابى طالب هم اينجور نبوده كه هرج و مرج باشد، هر كس هر
كـارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مى كرد، حضرت امير مى آورد و حدش مى زد. اينطور است مساءله .
شـمـا خـيـال نـكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مى خواهد بكنيم . ضد انـقـلابـى هـا جـزء شـماها مى شوند، شما هم نمى شناسيد آنها را، تحريك هم مى كنند، مى ريـزيـد مـى شـكـنـيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مى دهيد كه اينجا هرج و مرج است ، يك مملكت هرج و مرجى است ، هر كس هر كارى دلش مى خواهد بكند، هر كس هم هر خانه اى را مى خـواهـد بـگـيرد و هر هتلى را هم مى خواهد بگيرد. اينها صحيح نيست ، اينها را من نصيحت مى كنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مى خواهد مى كند، نه موازين قانونى هست ، نه موازين شرعى هست ، نه رجوع به دادگاه ها هست ، نه رسيدگى هست و هر كس ، هر كـى را تـشـخـيـص داد بـه ايـنـكـه فـرض كـنـيد كه ناباب است ، بدون اينكه مراجعه به مـواردش بـكـنـد، خـودش بـرود عـمـل بـكـنـد. يـك هـمـچـو چـيـزى حـكـومـت جـنـگـل اسـت . كـارى نـكـنـيـد كـه ايـران را مـتـهـم كـنـنـد بـه ايـنـكـه حـكـومـت جـنـگـل دارنـد، حـكـومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسـلامـى را بـايـد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به ايـنـكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس ‍ هر كارى ، هر كميته اى دلش مى خواهد هـر كـارى بـكند، از او بپرسند چرا، مى گويد انقلاب است . هر پاسدارى هر كارى دلش ‍ مـى خـواهـد بـكـنـد از او بپرسند، مى گويد اين انقلاب است . هر جوانى هر كارى مى خواهد بـكـنـد، بگويد انقلاب است ، معنايش اين است كه اصلا انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مـرج اسـت ، انـقلاب اسلامى حكومت جنگل است . اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش ، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها امـوال شـان ، امـوال غـيـر مـشـروع بـوده اسـت ، مـصـادره شـده اسـت و بـه بـيـت المال برگشته است ، آنجا هم همين طور است . اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه ايـن آدم مـال مـردم را مـصادره كرده ، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى مـوازيـن نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خـواهـد شـد ولى بـا يـك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايه دارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايه دارها روى مشروعيت به اين زيادى نمى شود، اينها را حسابشان را مـى كـشـند و آن مقدارى را كه غير مشروع است ، ازشان مصادره مى كنند. اما نه معنايش اين اسـت كـه شـمـا بـگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كـسـى اسـت ، بـريـزيم و بگيريم ، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته بـاشـد نـه ايـنـكـه هـر كـسـى هـر كـارى دلش مـى خـواهـد بـكـنـد و هـر كـس هـر طـورى عـمـل بـكـنـد و اسـمـش هـم ايـن اسـت كـه انـقـلاب اسـت . انـقـلاب اسـلامى معنايش اين است كه مـتـحـول شـده اسـت يـك مـمـلكـت طـاغـوتـى كـه هـر كـس مـى خـواسـت ظـلم بـكند، مى كرد به اتـكـال سـرنـيـزه ، مـبـدل شـده اسـت بـه يـك مـمـلكـت اسـلامـى كـه روى مـوازيـن اسـلامـى عـمـل مـى شود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است ، خودش ‍
نـمـى تـوانـد بـرود آن جـرم را عـوض كـنـد، بـايـد بـرود بـه مـحـكـمـه ، مـحـكـمـه عرض حـال بـدهـد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غـيـر مـشـروع مـى دانـد از كـسـى يـا طـلبـى از كـسـى دارد، مـال غـيـر مـشـروعـى دسـت كـسـى هـست ، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله ايـنـطـورى اسـت كـه ايـن آدم اموالش چطور است ، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.
ايـن يـك عـرضـى اسـت كـه مـى كـنـم كـه اگـر شـمـا بـخـواهـيـد مـمـلكـت تـان اسـتـقـلال داشـتـه بـاشـد، آزادى در آن بـاشـد، مـمـلكـت ، يـك مـمـلكـت اسـلامـى بـاشـد، اول چـيـزى كـه بـر هـمه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم . نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلا حد و مـرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوان ها و خـود اشـخـاص كـه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بـدانـيـد كـه اشـخـاصـى كـه بـا اسم اسلام توى شما وارد مى شوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مى شوند و آنها مى خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كـارهـايـى را انـجام مى دهند، يك درگيرى ها را درست مى كنند، يك تظاهرات درست مى كنند !!! عـرض مى كنم !!! مدارس ‍ را به هم مى زنند، همه جهات را به هم مى زنند براى اينكه مـقـصـد خـودشـان كـه عـبـارت از آن اسـت كـه ارجـاع بـشـود بـاز هـمـان مسائل اول ، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى ، با توجه بايد اين كار را بكنيد.
دخل و تصرف در حدود مالكيت ها از اختيارات ولى فقيه است
اسـلام بـا مـستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم امـوالشـان هـمـانـطـورى كـه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست ، اسلام ايـنـطـور امـوال را بـه رسـمـيـت نـمـى شـنـاسـد و در اسـلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى امـوالى هـم دارد، خـوب امـوالش هـم مـشـروع اسـت ، لكـن امـوال طـورى اسـت كه حاكم شرع ، فقيه ، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نـبـايـد ايـنـقـدر بـاشـد، براى مصالح مسلمين مى تواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چـيـزهـايـى كـه مـتـرتـب بر ولايت فقيه است و مع الاسف اين روشنفكرهاى ما نمى فهمند كه ولايـت فـقـيـه يـعـنـى چـه ، يـكـى اش هـم تـحـديـد ايـن امـور اسـت . مـالكـيـت را در عـيـن حـال كـه شـارع مـقـدس مـحترم شمرده است ، لكن ولى امر مى تواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است ، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران  
اينها مى خواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
در يـك روايـتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطان هـا را دور خـودش جـمـع كـرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مى كند و چه بچه شيطان هائى كه در ايـران هـسـتـند و چه شيطان هائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است .
شما مى دانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برهه اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمده اش آمريكا. رضاخان را انگليس ها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (بـه حـسب گفته خودش ) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمى ديدند صلاح خودشان را مى ديدند. در طول اين مدت هم گرفتارى هاى همه جانبه ملت ما را، چه زن ها و چه مردها همه مى دانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كـه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل ، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده ها دريدند از اين مملكت ، چه زورگوئى ها كردند و چه بچه ها سقط شد در اثر حمله هـايـى كـه ايـنـهـا مـى كـردند به زن ها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليس ها كه آورده بودند، همان ها او را از ايـنـجـا بـردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما ايـن را آورديـم و بعد كه خيانت كرد، برديم . و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدان ها را بـست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نـقـل كـرده بـودنـد، بـيـن راه يـك كـشـتـى مـخـصـوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بـردنـد و او گـفـتـه بـود كـه چـمـدان هـا، گفتند چمدان ها بعد مى آيد. او را بردند به آن جـزيـره و چـمـدان ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كـه آن را اكـثـرا يـادتـان اسـت ، يـعـنـى اواخـرش را كـه هـمـه يـادتـان اسـت ، از اولش هـم بـسـيـاريـتـان يـادتـان اسـت كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسـماء فريبنده . مع الاسف از اين تبليغات همه جانبه اى كه اينها كردند بعضى از افراد بـاورشـان آمـده اسـت و بـعـضـى هـا هـم كـه شـريـك جـرمـنـد بـا آنـهـا و حـالا هـم مشغول فعاليت هستند.
ايـنـهـا هـمـان شـيـاطـيـنـى هـسـتـنـد كـه حـالا بـه فـريـاد آمـريـكـا مـشـغـول انـجـام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى ، با بيدارى اين تـوطـئه ها را خنثى كند. و مهم توطئه ها اين دروغ پراكنى هائى كه ، شايعه سازى هائى است كه الان متعارف است ، شايعه هاى زياد براى تضعيف روحيه ملت ، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مى كشند، يكوقت مى بينيم كه خبر مى رسد كه صد نفر را كـجـا كـشـتـنـد، 25 نـفـر را سـر بـريـدنـد، در خـبـر دومـش چـهـارصـد نـفر آنها را كشتند و حـال آنـكـه ايـنـهـا نـبـوده اسـت . اينها مى خواهند شايعه درست كنند براى تضعيف . (تمام پـاسـگـاه هـا از بـين رفت ، تمام چه شد) همه اش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تـضـعـيـف كـنـنـد روحـيـه شما را، روحيه ما را. از جمله حرف هايى كه هى زده مى شود و هى پـراكـنـده مـى شـود از اطـراف كـه (يـك انـقـلابـى شـده است اما چيزى نشده است فقط يك انـقـلابـى شـده اسـت و از فـرم شـاهـنـشـاهـى به فرم آخوندى برگشته است اصلا چيزى نشد.)
جوان هاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئه ها را از بين ببرند
ايـن يـك مـطلبى است كه من ديروز هم باز گفته ام ، حالا هم عرض مى كنم كه آنكه ملت مى خـواسـتـه هـمـه آن شـده است . چه ملت مى خواست ؟ ملت آن فرياد كه مى كرد چه مى گفت ؟ نـمـى گـفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى ؟ كدام يكيش نشده است ؟ الان آزادى هست ، بـه طـورى كـه مـن و شـمـا مـى تـوانـيـم ايـنـجـا بـنـشـيـنـيـم صـحـبـت كـنـيـم ، پـنـج سال پيش از اين مى توانستيم ؟ استقلال هست . الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هـيـاهـويـى كه اين شيطان بزرگ فرياد مى زند و شياطين را دور خودش جمع مى كند اين ، براى اين است كه دستش كوتاه شده است ، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كـوتـاه شـده اسـت و تـرس ايـن را دارد كـه ديـگـر تـا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مى كند و آن مركزى هم كه جوان هاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جـاسـوسـى و مـركـز تـوطـئه بـوده اسـت . آمـريـكـا تـوقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مـشـغـول تـوطـئه ، پـايـگـاهـى هـم اينجا براى توطئه درست كنند و جوان هاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشه هاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوان ها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از !!! چيز !!! آنجائى كه رفتند. جوان ها يك كـارى كـردنـد بـراى ايـنـكـه ديـدنـد، خوب ناراحت كردند اين جوان ها را، يك شاهى كه در طـول 50 سـال ايـن مـمـلكـت را بـه غـارت كـشـيـده اسـت و بـه چـپـاول بـرده اسـت و داده اسـت و داده خـوردنـد و خـودش خـورده اسـت و بـالاتـر از اين آنقدر قتل نفس كرده است ، كشتار عمومى كرده است ، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هـزار نـفـر كـشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مـقـتـول داشـتـه ايـم و چـنـد صـد هـزار نـفـر ما معلول داشته ايم كه ما هر روز مواجه با اين معلول ها هستيم . الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دسته اى از ايـنهاست ، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده . گفتند كـه روز عـيـد غـديـر خـم جـلسه اى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مى روم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است
در پناه خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مـريـض بـودن (فـرقـى نمى كند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان هاى ما كه آنجا اظـهار مخالفت مى كنند، آنها را يا متفرق مى كنند يا حبس مى كنند، به همين دو، سه روز كه در ايـن مـجـسـمـه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى ، جوان هاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را مـتـفـرق كـرده و چـنـد نـفـر از آنـهـا را گـرفـتـه اسـت . تـوقـع ايـن هـسـت كه جانى دست اول مـا را بـبرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مـركـز پـخـش چـيـزهايى كه توطئه گرى است درست بكنند !!! و تربيت !!! نمى دانم همه چـيـزهـايـى كه مى خواهند بكنند و ملت ما و جوان هاى ما و جوان هاى دانشگاهى ما و جوان هاى روحـانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر بـرود بـراى ايـنـكـه احـتـرامـى قـائل بـشـونـد بـه آقـاى كـارتـر و امثال اينها!! توطئه ها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارى ها نبود، اگـر آن كـار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كـار، وقـتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مى گيرد، ناراحت مى كند جوان هاى ما را، جوان هـا تـوقـع دارنـد در ايـن دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقـتـى مـى بـيـنـنـد تـوطـئه اسـت كـه مـى خـواهـنـد كـه دوبـاره بـرگـردد بـه حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمى توانند بنشينند. توقع نبايد باشد كـه ايـنـهـا بـنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرى هايشان را كردند حالا توطئه هاشان را بـكـنـنـد و رشـد پـيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوان هاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئه ها را از بين ببرند.
با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد
امـروز روزى نـيـسـت كـه مـا بـنـشـيـنـيـم و نـگـاه كـنـيـم . امـروز، حـال از آنـوقـتـى كه محمدرضا بود يكقدرى عميق تر است ، بدتر است . آنوقت معلوم بود كـه ايـن خـائن ايـسـتـاده در مـقـابـل مـلت ، مـلت هـم مـى شـنـاخـت او را و مـقـابـل ايـسـتـاده بـود. امروز خيانت هاى زيرزمينى است ، يك توطئه هاى زيرزمينى است كه توطئه هاى زير زمينى در همين سفارتخانه ها كه هست ، دارد درست مى شود كه مهمش و عمده اش مـال شـيـطـان بـزرگ است كه آمريكا باشد و نمى شود بنشينيد و آنها توطئه شان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرف هاى نامربوط دموكراسى و امـثـال ذلك مـا را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كـس ‍ حـق دارد تـوطـئه بـكـنـد. ايـن حـرف هـاى نـامـربـوط را بـايـد كـنار گذاشت و ملت ما هـمـانـطـورى كـه تا حالا پيش آمده ، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانك ها مـقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانك ها سپرده است و همه مال ملت است ، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنـهـا رفـتـار مـى كـنـيـم ، بـا انـگـلسـتـان هـم طـورى ديـگـر رفـتـار مـى كـنـيـم . ايـنـهـا خـيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مى كنيم كه هر غلطى اينها مى خواهند بكنند. نخير، اينطور نيست . مساءله ، مساءله
!!! بـاز !!! انـقـلاب اسـت . يـك انـقـلاب زيـادتـر از انـقـلاب اول خـواهـد شـد. بـايـد سـر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن ، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كـنـد و افـراد دور خـودش جمع كند و !!! عرض بكنم !!! روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بـكـند و جوان هاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضـد شـاه يـا بـر ضـد بـخـتـيـار كرده اند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانى ها را تـحـويـل نـدهـنـد يـا لااقـل بـيـرون نـكـنـنـد از مـمـلكـت خـودشـان ، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مى كنيم به آن تكليف .
تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى
بـايـد بـه قـدرت پيش برويم . اگر اظهار ضعف ، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شـديـم !!! احـساس بكنند !!! اگر اين تضعيف هايى كه اين نويسنده هاى بى انصاف ما از اين ملت مى كنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشته ها در ما تاءثير كرده است ، اين احساس را اگـر بـكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسنده ها بنويسند كه (چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست ) و همانطور در يك نوشته اى كه من پريروز ديدم نوشته اسـت كـه (در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حـبـسـنـد، هـيـچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است .) خـوب ايـن بـراى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مى كنيم اين را، در رژيم سـابـق عـده اى مـحـبـوس بـودند، عده اى گرفتار بودند، حالا هم عده اى محبوسند، اين شك نـدارد، امـا چـه كـسـانـى هـسـتند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كـسـانـى حـبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مى شدند؟ !!! در رژيم حالا هم اعدام !!! مـا بـبـيـنـيـم در رژيـم سـابق كى اعدام مى شد و در اين رژيم كى اعدام مى شود؟ اين را ديـگـر حـسـاب نـمـى كـنـنـد ايـنـهـا. سـربـسـتـه مـى گـويـنـد، كـه خـيـال مـى كـنـند جوان ها بازى مى خورند از اين حرف ها. در رژيم سابق آنهائى را كه مى كـشـتـنـد، بـهـتـرين جوان هاى ما و متعهد و مسلم ، براى اينكه مى گفتند كه خلاف نكنيد، مى گـفـتـنـد كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدت ها در حبس بـود، آن مـرحـوم آقـاى طـالقـانـى مـدت هـا در حـبـس بـود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امـثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقت ها در حبس ، ايـن آقـاى لاهـوتـى كـه الان در !!! چـيـز !!! پـاسـداران هست ، ايشان مدت ها حبس بود و چه زجـرهايى اين مرد ديده است و چه اهانت هايى ديده است . در تبعيد فضلاى اين حوزه ، علماى اين حوزه ، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف ، آن طرف اينها را مى بردند و تـبـعـيد مى كردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم ايـن طـرف قـضـيـه را بـبـيـنـيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست . اعدام شده است هويدا، نـصـيـرى ، ايـنـهـا بـراى او دارنـد سـيـنه مى زنند. اينهايى كه الان دارند مى نويسند كه فرقى نكرده ، اينها
هـمـيـن هـايـى اسـت كـه در آمـريـكـا صـحبتش را مى كنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بى انصاف هاى طـرفـدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مى شود. همان هائى كه در آنوقتى كـه دارد مـى نـويـسـد چـرا در ايـران اعـدام مـى شـود؟ در جـاهـاى زيـادى از قـبـيـل هـمين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مى شود، يك كلمه راجع به آن نمى گويند، اما اين طـرفـش را كـه هـويـدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صـداى هـيـاهـوشـان در آمـده و ايـنـهـا هـم كـه در ايـنـجـا و از عـمـال آنها هستند مى نويسند كه فرقى نكرده است ، حالا هم اعدام هست ، آنوقت هم اعدام بود. حـبـسـى هـا چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مى كنيد كـه ايـن يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مى كنيد يك آدم متدين ، يك آدم ملى يـك آدم بـاشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند !!! و همه عرض بكنم كه !!! امـثـال ذلك و حـالا كـى حـبس هست ؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را بـا آن جـنايتكاران . با آن مردم صحيح ، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حـبـس بـودنـد بـشـنـويد چى شده است . اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم ، كه مهمش تـهران است ، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كرده ايم ، ابدا تعدى به كسى نمى كنند. از حبس ها، حبس هايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بـى انـصـاف هـا مى نويسند كه در حبس بدتر مى گذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبس هـا، آن حـبـس هـا پـاى يـكـى از عـلمـاى مـا را اره كـردنـد (ايـنـطـورى كـه نقل كرده اند) اين حبس هاى حالا بدتر از آن حبس ها هست ؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه بـه فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين ، همانطور كه آن شيطان بـزرگ از قـرآن و اسـلام مى ترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مى ترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مى كنند روحيه ملت ما را. بـايـد مـلت مـا، جـوان هـاى بـرومـنـد مـا بـايـد بـا كـمـال قـدرت پـيـش بـرونـد و از ايـن تـوطـئه هـا اصـلا نـتـرسـنـد، ايـنـهـا قـابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغى ها هم كه گاهى وقت ها همين شياطين ايجاد مى كنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مى كنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.
تاريخ : 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع شهرداران سراسر كشور  
لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غير مرفه
بسم الله الرحمن الرحيم
من ميل دارم كه عمل ما بيشتر از قولمان باشد يا موافق با قولمان . الان شهرها و روستاهاى ايـران و حـتى شهر تهران گرفتار كمبودهائى بوده و هست و اين به عهده شهردارى ماست كه با كمك مردم اقدام كنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد كنند و آنچه كه مهم است اين اسـت كـه آن قـشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد، آن حاشيه هاى اطراف تهران ، آن زاغه نـشـيـن هـا و آن چـادرنـشـيـن هـاى اطـراف تـهـران بـيـشـتـر مـورد نـظـر بـاشـنـد تـا قـسـمـت شمال شهر و در شهرهاى ديگر، روستاهاى ديگر توجه به اين قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بيشتر باشد.
مـع الوصـف در رژيـم سابق اين قشر اصلا مورد عنايت نبود و اگر كارى مى كردند براى هـمـان قـشـر مـرفه مى كردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غير از جنوب شهر است ، اصـلا آنـجا يك شهر ديگرى است اين هم يك شهرى ديگرى و اين غير مطابق بودن دو طبقه بـه ايـن شـديـدى ، خـداى نـخـواسـتـه سـبـب مـى شـود انـفـجـارى حـاصـل بـشـود كه كسى نتواند مهارش كند. شما شهردارى هاى محترم بايد توجه كنيد كه امـروز شـهـرهـا و دهـات و روسـتـاها همه مال خود ملت است و در تصرف ديگرى نيست و حتى مـال خود ملت شده . خود ملت و خود شهردارها كه از ملت هستند بايد در آباد كردن اين مملكت كـوشش كنند خصوصا آن طرف هائى كه خرابى داشته و به آنها نرسيده بودند. دهات و شـهرهائى كه دو طرف دارند يك طرف مرفه و يك طرف غير مرفه شروع كنيد وقتى به درجه مرفه رسيد آنوقت يك كار اساسى شما كرديد. من اميدوارم خداوند همه شما را تاييد كند و در راه خدمت به اين كشور و خدمت به اسلام همه موفق باشيد و همه ما موفق باشيم در اين خدمت .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 14/8/58
فرمان امام خمينى به ثقة الاسلام ركنى  
بسمه تعالى
جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه الاسلام آقاى سيد محمد جواد ركنى حسينى دامت افاضاته
نامه اى از اهالى محترم بندر لنگه واصل گـرديـد كـه درخـواسـت كـرده بـودنـد جـنـابـعـالى در مـحـل ، اقـامـه نـماز جمعه نماييد و با توجه به وضع زمان ، مقتضى است دعوت آقايان را پـذيـرفته و بدين وسيله جنابعالى به امامت نماز جمعه منصوب مى شويد تا ضمن انجام ايـن فـريـضـه الهى مردم را به وظائف خطيرى كه بخصوص در اين برهه از زمان دارند، آشـنـا سـازيـد. اميد است اهالى محترم نيز از اين فرصت استفاده نموده و با اجتماع بيشتر و بـهـتـر در انـجـام ايـن فـريـضـه بـزرگ هـمـكـارى هـاى لازمـه را مبذول دارند.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 15/8/58
فرمان امام خمينى به هياءت حسن نيت ماءمور در كردستان  
بسم الله الرحمن الرحيم
هياءت حسن نيت ماءمور در كردستان !!! سنندج
جـنـاب آقـاى مـهندس مهدى بازرگان به جهاتى از مقام نخست وزيرى استعفا نمودند و امور كـشـور مـحـول شـد بـه شوراى انقلاب . هيات حسن نيت لازم است به كار خود ادامه دهد و با شـوراى انـقـلاب در تـمـاس بـاشد. اميد، رفاه حال برادران كرد به طور شايسته فراهم شود.
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 15/8/58
فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در رابطه با استعفاى مهندس بازرگان  
بسم الله الرحمن الرحيم
شوراى انقلاب جمهورى اسلامى
چـون جـناب آقاى مهندس مهدى بازرگان با ذكر دلائلى براى معذور بودن از ادامه خدمت در تـاريـخ 14/8/58 از مـقام نخست وزيرى استعفا نمودند، ضمن قدردانى از زحمات و خدمات طـاقـت فـرسـاى ايـشـان در دوره انـتـقـال و بـا اعتماد به ديانت و امانت و حسن نيت مشاراليه اسـتعفا را قبول نمودم . شوراى انقلاب را ماءمور نمودم براى رسيدگى و اداره امور كشور در حـال انـتـقـال ، و نـيـز شـورا در اجـراى ايـن امـور بـدون مجال ماموريت دارد:
1 !!! تهيه مقدمات همه پرسى قانون اساسى
2 !!! تهيه مقدمات انتخابات مجلس شوراى ملى
3 !!! تهيه مقدمات تعيين رئيس جمهورى
لازم بـه تـذكـر اسـت كـه بـا اتـكـال بـه خـداونـد مـتـعـال و اعـتماد به قدرت ملت عظيم الشاءن ، بايد امور محوله را خصوصا آنچه مربوط بـه پـاكـسازى دستگاه هاى ادارى و رفاه حال طبقات مستضعف و بى خانمان است ، به طور انقلابى و قاطع عمل نمايند.
روح الله الموسوى الخمينى .
تاريخ : 16/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خــمينى در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنىعمران اعزامى به كردستان
مقصد توطئه گرها اين است كه جوانهاى ما را از راهى كه رفتند مايوس كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
از مـشـكـلاتـى كـه ما مواجه هستيم ، همين استفاده توطئه گرها از احساسات جوان هاست ، اين تـوطـئه گـرهـا كه ديدند شكست خورده اند و نمى توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند، براى اينكه ملت ما يكپارچه در مقابل آن قدرت هاى بزرگ ايستاده و پيش برد، حالا درصدد ايـن بـرآمدند كه از اين احساسات پاك جوان هاى ما استفاده هائى به نفع خودشان بكنند و جوان هاى ما غافل از اين هستند. از جمله استفاده هائى كه اينها مى خواهند بكنند اين است كه : ايـن تحولى كه حاصل شد، اين انقلابى كه شد، اين هم چيزى نشد. اين را در سطح كشور بـا تـبليغاتى كه آنها دارند، دارند منتشر مى كنند و مقصد آنها اين است كه جوان هاى ما را از آن راهـى كـه رفـتـند مايوس كنند. جوان هاى ما هم مع الاسف با تمام احساسات پاكى كه دارنـد (كـه امـيـد مـا بـه آنـهـاسـت ) نمى نشينند حساب بكنند كه روى حساب با آنها صحبت بـكـنـنـد. ايـنـهـا مـى گـويـند كه انقلاب شد و هيچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان ها مى گـوئيـد كـه آن اصولى كه اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببينيم آن شده است يا نشده اسـت . آن اصـول را مـا بـايـد يـك قـدم ، چـنـد قـدم بـرگرديم جلو. آن روزى كه ملت ما در خـيـابـان هـا ريـخـتـنـد، از بانوان محترمه و جوان هاى محترم ، ببينيم اينها چه مى خواستند، ايـنـكه خواستند شده است يا نشده است ؟ آنهائى كه مى خواستند، آنكه از سرتاسر كشور فـريـادش در خـيـابـان و در كـوچـه هـا و در مـدارس و در هـمـه جـا بـلنـد بـود اين بود كه (اسـتقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى ) اين سه تا كلمه سر زبان همه بود. آن روز هيچ فـكـر ديـگـر نـداشـتـنـد جز اينكه اين رژيم را ساقطش كنند و تبديلش كنند به يك رژيم ديـگرى و آزادى به دست بياورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئيم دو هزار و پانصد ساله ) و استقلال به دست بياورند كه ممالك ديگر آقائى اينجا نكنند و نيايند و مـا را اسـيـر خـودشـان بـكـنـنـد. اصـول مـسـائلى را كـه ابـتـدائى ، يـعـنـى مـسـائل ابتدائى ملت ما بود اين سه تا بود. اينها كه مى گويند انقلاب شد و هيچى نشد، مـى گـويـنـد ايـن اصـولى كـه اصـول خـواسـت دسـت اول مـلت بـود، ايـن نـشـده است ؟ يعنى الان باز رژيم سلطنتى است ؟ يعنى الان باز اختناق اسـت ؟ يـعـنـى الان بـاز مـشـاورهـاى ايـن دولت هـاى بـزرگ در ايـنـجـا مـشـغول كار هستند و مشغول فعاليت هستند و دولت ما يا ملت ما تحت سلطه آن هاست ؟ خوب ، اگـر ايـنـهـا را بـه شـمـا بـگـويـنـد، جـوابـش را شـمـا خـودتان مى دهيد كه نه اينها الان حاصل است اين آزادى
اسـت كـه شـمـا و مـا را در ايـنـجـا جـمـع كـرده اسـت . شـمـا پـنـج سال پيش از اين امكان براى تان داشت كه در يك همچو جلسه اى بنشينيد صحبت بكنيد؟ اين آزادى اسـت كـه شـمـا در بـيـرون ، در هر جا صحبت مى كنيد، انتقاد مى كنيد، از رژيم سابق انـتـفاد مى كنيد، از دولت لاحق انتقاد مى كنيد، اينها همه آزادى است ، هيچ كس هم نمى آيد به شـمـا بـگـويـد كـه نـه انـتـقـاد نـكـنـيـد. پـس آزادى الان حاصل است براى ما. يكى از آن چيزهائى كه ملت ما فرياد مى كرد برايش ، به دست آورده .
آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند
اسـتـقـلال هـم اگر چنانچه آنها مى گويند كه الان آمريكا در اينجا دارد حكومت مى كند، شما مى بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوان ها رفته اند گرفته اند و آمريكائى هائى هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هم هيچ غلطى نمى تـوانـد بكند و جوان ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمى تواند بكند. بيخود صحبت ايـنـكـه اگر دخالت نظامى ، مگر آمريكا مى تواند دخالت نظامى در اين مملكت بكند؟ امكان بـرايـش نـدارد، تـمـام دنـيـا تـوجـهـشـان الان بـه ايـنـجـاسـت . مـگـر امـريـكـا مـى تـوانـد مـقـابـل هـمه دنيا بايستد و دخالت نظامى بكند؟ غلط مى كند دخالت نظامى بكند. نترسيد، نـتـرسـانـيد. هم اين تعبيرى كه جوان هاى ما از روى باز احساسات جوانى كردند كه اگر چنانچه آمريكا بخواهد دخالت نظامى بكند ما چه خواهيم كرد، اصلا اين اگرش را هم نبايد بگويند. آمريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامى در اينجا بكند اينها يك مسائلى در پيش شان است ، يك مطالبى در پيش شان است كه روى آن مطالب گرفتارى هائى دارند، نمى تـوانـنـد ايـن كارها را بكنند. اگر آنها مى توانستند دخالت نظامى بكنند، شاه را نگه مى داشـتـند. با تمام قدرتشان ، قدرت هاى تبليغى چيز كردند كه نگهش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن و نه تنها او، همه قدرت ها پشت سر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نـتـوانـسـتـنـد نـگـه دارنـد بـراى ايـنـكـه مـلت يـك چـيـزى را كـه خـواسـت نـمـى شـود مقابل ملت بايستد كسى و چه بكند، هيچ ابدا. اين مطلب را اصلا جوان هاى ما پيش نياوردند ايـن مـطـلب را كـه دخـالت نـظـامـى . آنـهـا هميشه دخالت هايشان دخالت هاى شيطنتى است ، تـوطـئه اسـت . آنها اگر بخواهند يك كارى هم بكنند، وادار مى كنند جوان هاى ما را كه آنها تـظـاهـر بـكـنـنـد و در تـظـاهـر عـمـال آنـها بيايند درگيرى بكنند با اينها و يك غائله راه بيندازند كه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم ، يك محيط آرام پيدا بكنيم و مسائلى را كه مـى خواهيم طرح بكنيم و مى خواهيم ايجاد بكنيم ، بتوانيم آنها از اين راه شيطنت ها پيش مى آيـنـد. آنـهـا شـيـطـان هـايـشـان را پـيـش هـمـيـن جـوان هـاى صـاف دل عزيز مى فرستند تبليغات مى كنند، مى نويسند به ديوار چه مى كنند، عده ، عده ، يك وقـت مـى بـيـنـيـد كـه يـك عـده جـوان را راه انـداخـتـنـد توى خيابان ها به يك تظاهراتى ، تظاهرات بحق لكن آنها از همين تظاهرات بحق مى خواهند استفاده ناحق بكنند.
هـمـيـن قـضـيـه اى كـه الان قـضـيه روز است در دنيا، قضيه قبضه سفارت آمريكا يعنى نه سفارت ، محل توطئه آمريكا كه جوان ها كشف كردند خيلى از چيزهايش را در
هـمـيـن قـضـيـه ديـشب به ما اطلاع دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضى جاهاى ديگر كه يك تظاهراتى بكنند براى پشتيبانى از آقاى مهندس بازرگان خوب همين قـضـيـه را آنـها خواستند (حالا نمى دانم موفق بشوند يا نه ) خواستند كه يك همچو چيزى درسـت بـكـنند بعد كم كم اين را بكشانند به يك جائى كه مثلا سفارت عراق هست بريزند بشكنند، سفارت !!! فرض كنيد كه !!! افغانستان هست بريزند بشكنند كه مملكت ايران را مـواجـه كنند با همه ممالك . آن شياطين يك همچو نقشه هائى دارند. جوان هاى ما بايد بيدار بـشـونـد كه تحت تاثير اينها واقع نشوند، اينها كه مى گويند تظاهر بكنيد. مگر آقاى بـازرگـان بـا شـوراى انـقـلاب مـخالفتى دارند؟ اينها همه ، همه يك باب است منتها آقاى بـازرگـان يـك قـدرى خـسـتـه شـده بودند، يك قدرى !!! عرض كنم !!! عذرهائى داشتند و گـفـتـنـد كـه حـالا مـن كنار باشم ، لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ديگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ايشان يكى از آن اشخاصى است كه مورد احترام همه است خيال نكنند كه يك بى احترامى به ايشان شده است ، نخير مورد احترام است . و براى خاطر يـك امـرى كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توى خيابان ها راه بيندازند يك چيزى كه آنها كه مـى خـواهند يك بازى درست كنند يك وقتى يكى را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از، (شما اگـر يـادتـان بـاشـد مـن نـبـودم در ايـنـجـا لكـن بـراى مـن نـقـل مى كردند) اين دستجاتى كه در قم آنوقت بر ضد رژيم سابق شعار مى دادند، اينها شعار آرام مى دادند، يكدفعه مى ديدند كه از اينجا يك كسى يك چيزى انداخت يك شيشه اى را شكست ، يك بانكى را شكست ، يك جائى را خراب كرد، گاهى يك آدمى را كشت مى ريختند بـه جـان هـم ، يك كشتارى پيدا مى شد زياد. آنها روى حساب ، هميشه روى نقشه حساب مى كنند و اينطور كارها را مى كنند. قضيه دخالت نظامى ابدا مطرح نيست ، دخالت هاى توطئه گـرى ايـنـطـورى يعنى از قواى خود ما استفاده مى كنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى كنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مى كنند خوب شما كردستان را ببينيد كه اينها از چـه اسـتـفـاده مـى كـنـنـد، يـك نفر سرباز آمريكائى نمى آيد آنجا يك كارى بكند، آنها با شـيـطـنت استفاده مى كنند از خود اين افرادى كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند، آنوقت اين دست دومى ها كه اعوجاج دارند، از ساده دلى بعضى از كردها استفاده مى كنند، با آنـهـا يـك !!! چـيـز !!! صـحـبـت مـى كـنند منتشر مى كنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بـكـوبـنـد. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براى اينكه جلوگيرى كند از اينكه آنها دارند مـى كـشند و سر مى برند و اذيت مى كنند، فورا آنها دنبالش بر مى دارند مى نويسند كه ما مى خواهيم ، يعنى دولت ايران مى خواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند اينها مى گويند رفته كردها را بكوبد.
بايد جوانهاى ما گول تبليغات فدائيان خلق را نخورند
ايـن اشـخاصى كه هى فدائى خلق خودشان را معرفى مى كنند، من كه در اين چيزهائى كه بـراى پـشـتـيبانى از اين جوان ها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پـشـتـيـبـانـى كرده باشند. اگر اينها آمريكائى نيستند، چطور پشتيبانى نكردند از اينها؟ اگر اينها مال شوروى هستند خودشان يا خير ملى هستند، آدمى كه
ملى است با آمريكا خوب دشمن است همانطورى كه همه ملت ما دشمن است ، همانطورى كه همه مـلت مـا دشـمـن شـمـاره اول خـودش را امـروز آمـريـكـا مـى دانـد، بـراى ايـنـكـه دشمن شماره اول مـا را بـرده اسـت آمريكا نگه داشته است . آنوقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنها بـودنـد ايـنـهـا اذناب آنها بودند، اينها كسانى بودند كه ماموريت داشتند براى وطنشان ، يعنى ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند كه يك قدم جلو برود. مائى كه و شمائى كه و مـلت مـا كـه دشـمـن شـمـاره يـكـش را آمـريـكـا مـى داند و حالا هم كه جوان ها رفتند آنجا را گـرفتند ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين فدائيان خلق يـك پـشـتـيبانى از اينها شده باشد. از ساير گروه ها به گوشم خورد، حالا شايد بوده الان من نشنيده باشم و لكن شايد شماها شنيده باشيد، به گوش من نخورد. اگر اينها يك چـيـزى بـر خـلاف دولت بود يا بر خلاف اسلام بود يك قضيه اى واقع شده بود، اينها حـالا مـى ديديد كه چقدر به آن دامن مى زدند. يكى از نقشه ها همين است كه همين ها (همين الان در ايـن مـنـزل من موجود است ، يعنى تقريبا مى آورند براى من اينها را از طريق هائى ) همين هـائى كـه بـا امضاء چريك هاى فدائى خلق است ، همين ها دارند هى يك دروغ هائى را منتشر مى كنند كه نگذارند اين نهضت به چيزش برسد. منتشر مى كنند كه خوب در كردستان هيچ كـارى نـشـد، هـيـچـى ، هـيـچـى . شـمـا الان خـوانديد اينقدر كارها در عين حالى كه آنها نمى گـذارنـد بـشود، در عين حالى كه اگر بخواهد يك كارهائى اساسى تر بشود، محيط آرام لازم اسـت . مـى شـود بـا ايـنكه در يك شهرى جنگ باشد بعد يك دسته اى بروند آسفالت كنند؟ خوب ، نمى شود اين . الان شما اينقدر كارها را خوانديد كه در كردستان شده است و كـرديـد شماها، جوان ها (خدا حفظتان كند) اينها معذلك بدون اينكه يك حيائى داشته باشند مى گويند هيچ كارى نشده اصلش در آنجا، اصلا همان قضيه اى بود كه بوده . در يكى از نـوشـتـه هـايـشـان نـوشـته اند كه حبس هاى سياسى در زمان محمدرضا بوده است لكن حالا هـمـانطور است يا بيشتر، حبسى سياسى . اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسى سياسى كه الان شما اسمش را مى گذاريد، حبس هاى سياسى بوده است كه در زمان محمدرضاخان آن كـارهـا را مـى كـرده است ؟ دزدها را شما حبسى سياسى حساب مى كنيد؟ آنهائى كه بر ضد ايـن مـمـلكـت و بـر ضـد ايـن ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند، آنها را جزء رجـال سـيـاسـى شـمـا حـسـاب مـى كـنـيـد؟ نـصـيـرى جـزء رجـال سـيـاسـى اسـت ؟ هـويـدا جـزء رجـال سياسى است يا جزء دزدها هستند اينها؟ شما چرا رجـال سـيـاسـى را بـدنـام مـى كـنـيـد بـه ايـنـكـه ايـنـهـا را اسـمـشـان را رجـال سـيـاسـى مـى گـذاريـد؟ سـاواكـى ها جزء رجال سياسى هستند؟ آنى كه الان در حبس فـعـلى دادگـاه هـاى مـا هـسـت همين ساواكى ها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصى كه يا كـشـتـه اند يا امر به كشتن كرده اند و يا زجر كرده اند جوان هاى ما را، آنطور كارها را با هـمـه طـبـقـات كـردنـد. زمـان رضا، محمدرضا كى حبس بود؟ چه طبقه اى حبس بودند؟ علما، دانـشـگـاهـى هـا، رجـال مـلى ، اينها حبس بودند. حالا كى حبس است ؟ ساواكى ها. خوب ، شما اگر ساواكى نيستيد، چطور اينها را رجال سياسى مى دانيد؟ شما چطور ساواكى ها را جزء رجال سياسى حساب مى كنيد؟ اگر شماها پيوندى با رژيم سابق نداريد، اگر شما جزء اجزاء ساواك نيستيد، اگر شما فعاليت براى ساواكى ها نمى كنيد،
چـطـور سـاواكـى هـا كـه الان در حـبـسـنـد در مـقـاله تـان مـى نـويـسـيـد كـه رجـال سـيـاسـى ، حـالا بـيـشـتـر از آنـجـا از زمـان چـيـز حـبـسـنـد؟ شـمـا دزدهـا را جـزء رجال سياسى مى آوريد؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستى است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست .
اگـر شـمـا بـا آنـهـا پـيـونـد نـداريـد، چـطـور مـى گـوئيـد كـه آنوقت و حالا هر دو دسته رجـال سـيـاسـى بـودنـد كـه ايـنـهـا محبوس بودند. آنوقت وقتى كه ما حبس داشتيم ، حبسى داشـتـيـم مـثـل مـرحـوم طـالقـانـى مـثـل آقـاى مـنـتـظـرى ، مـثـل آقـاى لاهـوتـى ، از اهل علم كثيرى از اينها در حبس ‍ بودند و زجر كشيدند. يكى از ملاهاى محترم ما را پايش را در آنـجـا اره كـرده بـودنـد از قـرارى كـه بـراى مـا گـفـتـنـد از رجـال سـيـاسـى طـبـقـه غـيـر مـلاهـا هـم خـوب ، اشـخـاصـى مـحـتـرمـى بـودنـد كـه سـال هـاى طولانى در حبس بودند و سال هاى طولانى در زير شكنجه و زجر بودند براى ايـنكه مخالف بودند با آن رژيم . آنوقت اينها حبس بودند، حالا ساواكى ها حبس هستند. اين آقـايـانى كه اسم خودشان را چيز خلق ، فدائى خلق گذاشتند مى گويند فرقى نكرده ، خـيـال مـى كـنـنـد حـبـس (خـيـال نـمـى كـنـنـد، مـى خـواهـنـد اغـفـال كـنـنـد، خـيـال نـمـى كـنند) كه نخير، حبس ميزان است ، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را، فرقى ندارد، فرقى ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاصى امين را حبس بكنند، فرقى نـدارد كـه چـپـاولگـرهـا و آدمـكش ها را حبس بكنند يا اشخاصى كه مى خواهند جلوگيرى از چـپـاولگـرى بـكـنـنـد حـبـس بكنند. اينها منطقشان اين است ، بايد در مقابلشان جوان هاى ما گـول نـخـورند از اين تبليغات فاسد. آمريكا اينطورى تبليغ مى كند، آمريكا نظامى مى آورد ايـنـجـا، آمـريـكـا نـويـسـنـده مـى آورد ايـنـجـا، امـريـكـا گـوينده مى آورد اينجا، آمريكا عمال خودش ‍ كه سال هاى طولانى آنها را تربيت كرده است مى فرستد اينجا كه اوضاع ما را بـهـم بـزنـند. آمريكا كردستان را آنطورى به هم مى زند، تهران را آنطور مغشوش مى كند و گاهى فرض كنيد كه دانشگاه ها را به هم مى زند و گاهى تو خيابان ها مى ريزند و چـه مى كنند. و اين اينطور كار مى كند. امروز كه جوان هاى ما اين لانه فساد را گرفتند و در مقابل اينكه آنها بدترين خلق خدا را و بدترين جانى هاى ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذيرائى از او مى كنند و مى خواهند معالجه اش بكنند و با اين بهانه هاى خـلاف انـسـانـى ، امـروز هم الان توطئه هست براى اينكه از حسن نيت جوان هاى ما، از صفاى سـريـره جـوان هـاى مـا اسـتفاده سوء بكنند فرض كنيد بيخ گوش آنها بخوانند كه خوب انـگـليـس هـم مـثـل آمـريـكـا چـه فـرقى مى كند، بريزند آنجا را خراب كنند، خوب عراق هم مـثـل آنـجـا چـه فـرقـى مـى كـنـد، بـريـزنـد آنـجـا را هـم بـگـيـرنـد، فـرانـسـه هـم مـثل آنجا، كه ما را معرفى مى كنند كه نه تنها قضيه روى موازين نيست قضيه روى هرج و مرج است . اينها مى خواهند ما را معرفى كنند كه ما مملكتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هر كـه هـر كـارى دلش مـى خـواهـد بـكـند، تا به دنيا بفهمانند به اينكه يك مملكتى است كه مـحتاج به قيم است ، قيمش هم كى است ؟ آقاى كارتر. خودش محتاج به قيم است كه اينقدر آدمـكـشـى نـكند. اينها جنون سياسى دارند، اينها جنون دارند كه اينقدر مردم را به كشتن مى دهـنـد و ايـنـقـدر فـساد مى كنند، اينها مجنونند، اينها بايد بروند در تيمارستان ها معالجه بـشـونـد، مـغـزهاى اينها بايد معالجه بشود. اينها مى خواهند معرفى كنند ملت ما را كه يك ملت هرج و مرج طلب

next page

fehrest page

back page