صحيفه نور جلد ۱۰

امام خميني رحمه الله عليه

- ۳ -


تـكـليـف بـر مـلت در تـلاش جـهـت نـيـل بـه خـودكـفـائى و استقلال با استفاده از ذخائر خداداد
مـلت ما بايد بدانند كه يك نعمتى خداى تبارك و تعالى به او اعطا كرد كه همه دنيا الان نظر دارند و با اعجاب به آن نگاه مى كنند. خداى تبارك و تعالى يك نظر عنايتى به اين مـلت فـرمـود كـه اين سد بزرگ شيطانى را كه همه قدرت ها با او موافق بودند شكسته شـد و شـكـسـتند و ملت ما با قدرت ايمان اين سد را شكستند و كسانى كه آنها را غارت مى كـردنـد و هـمـه اموالشان را به غارت مى بردند و خرابى كردند و بدتر از آن نيروهاى انسانى را نمى گذاشتند رشد بكنند، اينها رفتند، حالا ملت فكر نمى كند كه دزدها رفتند و چـپـاولگـرهـا بـيـرون رفـتـنـد. الان يـك چـيـزى اسـت كـه مال خودتان است مثل اينكه هر كسى موظف است به حسب وجدان خودش كه عائله خودش را خدمت بـه او بـكـنـد و اداره بكند، الان به حسب وجدان ، ما همه موظفيم كه يك مملكتى كه از حلقوم ديـگـران بـيـرون آورديـم و مال خودمان شده است ، خودمان خدمت به آن بكنيم ، نرويم كنار بـنـشـيـنيم بگوئيم كه شما از چنگال ديگران بيرون آورديد، خودتان درستش بكنيد، نمى شـود. ايـن ديگر همچو چيزى است . شماها بيرون آورديد، ملت بيرون آورده . همين ملتى كه يـك هـمـچـو نـهـضـتـى كـرد و يـك هـمـچـو پـيـروزى بـرايـش حـاصـل شـد، بايد اين مملكت را خود ملت اداره بكند، هر كس به هر اندازه اى كه مى تواند، البته يك قشر نمى تواند، دو قشر نمى تواند، روحاينت نمى تواند، دولت نمى تواند !!! عـرض مـى كـنـم كـه !!! كـارگر تنها نمى تواند، صنعتگر تنها نمى تواند، لكن هر كـدام يـك گـوشـه آن را بـايـد بـگـيـرنـد. هـر كـس در هـر كـارى كـه مشغول است ، آن كار را خوب انجام بدهد.
ايـنـهـمـه خـرابـى ها كه هست و اينهمه گرفتارى هائى كه هست الان براى ملت شما كه مع الاسـف گـنج ها زير پايشان بود و خودشان گرسنگى مى خوردند، ذخيره ها زير پايشان بـود خـودشـان نـشـسته بودند گرسنگى مى خوردند و اينطور برنامه بود، حالا كه اين مـملكت مال خودتان شده است ، حالا بايد كوشش بكنيد، خصوصا در امر زراعت بايد كوشش بـكـنـنـد، سستى به خرج ندهند، اگر بخواهند سستى به خرج بدهند در امر كشت و زرع و اينها، باز ما اين پيوستگى كه به آمريكا و ساير جاها داشتيم ، اين پيوستگى را باز هم بـايـد ادامـه بـدهـيـم . وقـتـى يـك مـمـلكـتـى مـال خـودتـان شـد، يـك مـمـلكـتـى كـه قـابـل اسـت ، يك مملكتى است كه همه چيزش خوب است ، غنى است مملكت ما، منتها دست خائن ها افـتـاده بـود، حـالا كـه دست خودتان افتاده ، كشاورزى اين مملكت كه بايد علاوه بر اينكه اداره خود مملكت را بكند، صادرات هم داشته باشد، نبايد به يك روزى بيفتد كه باز دست مـا طـرف آمريكا دراز باشد به اينكه گندم بده ، جو بده !!! نمى دانم !!! چه بده و اگر يك روز نخواهند بدهند، ما گرسنه بمانيم . بايد خود كفا بشويم ، ما بايد بيدار بشويم ، بـايـد خدمت كنيم به اين مملكت . خدمت به اين است كه كشاورزها در زمين هايى كه دستشان اسـت زرع بـكـنـنـد، كـشت بكنند، آبيارى بكنند و همت به خرج بدهند و اين معنى را هم بايد تـذكـر بدهم كه غصب نبايد بكنند مال مردم را. اينكه بعضى ها گفتند كه نخير هر كس هر چه دستش آمد بكارد، خير، بايد زمين ها روى موازين شرعى روى موازين الهى ، مالكينى كه دارد، آنـهـا كـشـت و زرع بكنند و كسانى كه متكفل كشت و زرع هستند، روى موازين كشت و زرع بـكـنـنـد، مـسـامـحـه نـكـنـنـد در ايـن مـطـلب تـا بـلكـه انـشـاالله در ظـرف يـكـى دو سال ، دو سه سال ديگر ما خودمان لااقل خودكفا بشويم و بتوانيم خودمان سرپا بايستيم .
اگـر ما مسامحه بكنيم و وابسته به خارج باشيم ، اين وابستگى اقتصادى به خارج قهرا وابـسـتـگى سياسى مى آورد، قهرا وابستگى اجتماعى مى آورد و ما همان اسيرها خواهيم بود كـه بـود و بـه مـا همان ها حكومت خواهند كرد كه كردند. ما بايد از اين جهت اقتصادى فارغ بـشـويـم ، يـعـنـى دسـتمان پيش ديگران دراز نباشد كه بده به من ، كه هر وقت جلو آن را بـخـواهـد بـگيرد ما فلج بشويم . بايد ما خودمان و اين مواد غذايى كه لازم داريم كه مواد اوليه اى است كه هر مملكتى احتياج به آن دارد، اين مواد اوليه مان را به دست بياوريم و تـغـذيه مان با خودمان باشد و اين به اين است كه كشاورزها در سرتاسر ايران الان كه پـائيـز است ، كشت هاى پائيزى را بكنند، وقتى كه بهار شد، كشت هاى بهارى را بكنند و همه دست به هم بدهند و دولت هم كمك بكند و مى كند كمك و بايد كمك بكند. با كمك دولت و كمك خودتان و مردم ديگر هم به آنها كمك بكنند. اين يك مساله حياتى است براى مملكت ما كه به هم زدند همه كشاورزيش را و از بين بردند. حالا بخواهيم ادامه حيات داشته باشيم بـايـد احـيـائش بـكـنيم . احيائش به اين است كه همه با هم دست به هم بدهند و اداره بكنند مملكت شان را و همين طور در هر شهرى كه اين شهردارى ها و اينها هستند و اين شوراى شهر هست كمك كنند مردم به آنها، نمى توانند. الان امروز همين اهالى شوراى شهر قم آقايان آمده بـودنـد اينجا و اظهار مى كردند كه اينقدر خرابى هست كه ما نمى توانيم بدون اينكه يك كمك هايى باشد از طرف دولت ، از طرف مردم ، از همه اطراف باشد، نمى توانيم ما اداره بكنيم اينجا را. خرابى ها زياد است ، اشكالات زياد است ، فقر زياد است . اين بايد در هر شـهـرى اهـالى شـهـر كـمك بكنند. اينها بندگان خدايند كه گرفتار هستند. خداى تبارك و تـعـالى عـنـايـت دارد بـه بـنـدگـان خـودش . ايـن مـسـتـمـنـدهـا، فـقـيـرهـا عـيـال خـدا هستند، اداره بايد اينها بشوند، فقرا را خداى تبارك و تعالى امر كرده است كه اداره شان بايد بكنيم ، يك دسته غنى بنشينند كنار و اينها، بيچاره ها به فقر بگذرانند. مـن پـيـشـتر به اين كارخانه دارها و اين متمكنين كه گاهى مى آمدند اينجا و بعضى شان هم مـى خـواسـتـنـد مـن را اغـفـال بـكـنـنـد، بـه آنـهـا گـفـتـم آقـا ايـن نـمـى شـود كـه هـمـان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. يك دسته آن بالاها بنشينند و مرفه و هر چه بخواهند هـرزگـى بـكـنـنـد، يـك دسـتـه هـم ايـن زاغه نشين هاى تهرانى كه همه تان مى بينيد و در شـهـرهـاى خـودتان هم هست امثالش ، اين نمى شود، اين عملى نيست . من اخطار كردم ، اين يك خـطـرى بـراى مـردم هـسـت . اگـر خـداى نـخـواسـتـه جمهورى اسلامى نتواند جبران كند اين مـسـائل اقـتـصـادى را كـه اول مـرتـبـه زندگى مردم است و مردم مايوس بشوند از جمهورى اسـلامى و مايوس بشوند از اينكه اسلام هم براى آنها بتواند در اينجا كارى انجام بدهد، اگـر در ايـن مـحـيـط يـك انـفـجـار حـاصـل بـشود، ديگر نه من و نه شما و نه هيچ كس ، نه روحـانـيـت و نـه اسـلام نـمـى تـوانـد جـلويـش را بـگـيـرد. انـفـجـار اگـر در زمـان طـاغوت حـاصـل مـى شـد، مـاها مى توانستيم با نصيحت ، با موعظه ، با امر، مهارش كنيم ، اما اگر انـفـجـار در مـتـن اسلام حاصل بشود، مردم با ياس از جمهورى اسلامى منفجر بشوند، ديگر قابل مهار نيست . اين ثروتمندها بفهمند اين مطلب را كه اگر خداى نخواسته
يك وقت يك انفجارى كه نشود مهارش كرد در يك ملتى پيدا بشود، همه اين بزرگ ها و همه اين ثروتمندها و اينها تر و خشك با هم خواهند سوخت . فكر بكنند، بنشينند براى اين ملت فـكـر بـكـنـنـد، هـى نـنـشـيـنـنـد آن كـنـار و خـودشـان هـر طـورى بـخـواهـنـد عمل بكنند و هر طورى بخواهند زندگى بكنند و تماشا كنند اين زاغه نشين ها و تماشا كنند ايـن مـردمـى كـه نـمى شود اسمش را گذاشت . اين زندگى است كه اينها مى كنند؟ زندگى است كه من وقتى نگاه مى كنم حيوانات هم بهتر از اينها زندگى مى كنند، حيوانات را هم در ايـن تـلويـزيـون نـشـان مـى دهـنـد، خـيـلى خـوب در ايـن جـنـگـل هـايـى كـه دارنـد زندگى مى كنند، خيلى هم خوب زندگى مى كنند. و در ضمن جهاد سازندگى كه هست ، خانه هايى كه مردم در آنها زندگى مى كنند، آنها را هم نشان مى دهند خـيـلى زنـدگـى آنـهـا بـهتر از اينهاست ، يعنى اصلا طرف نسبت نيست . چرا بايد اينطور بـاشـد؟ بـايد همه دست به هم بدهند. ملت ، دولت ، ثروتمندها، كارخانه دارها، همه اينها دسـت بـه هـم بـدهـنـد و ايـن مـشـكـله را حـلش بـكـنـنـد. اگـر ايـن مـشـكـله حل نشود و خداى نخواسته يك انفجارى در متن اسلام ، در متن جمهورى اسلام پيدا بشود، اين ديـگـر قـابـل مـهـار نـيـسـت ، هـيـچ كـس نـمـى تـوانـد جـلويـش را بـگـيـرد. قـبـل از ايـنـكه يك همچو مسائلى پيش بيايد و خصوصا كه خوب ، دشمن هاى اسلام و دشمن هـاى مـسـلمـيـن و دشـمـن هـاى كـشـور اسـلامـى هـم از خـارج و داخل مشغول شدند به !!! عرض مى كنم !!! توطئه كردن .
محاكمه شاه و استرداد اموال به يغما رفته از طريق وى
و اخـيـرا هـم كـه شـاه رفـتـه آمـريـكا و پذيرفتند او را منتها به اسم اينكه سرطان دارد و انشاالله صحيح باشد اين ، منتها ديروز كه آقاى يزدى اينجا بودند و گفتند كه يك همچو كـارى شـده است و ما هم شرايطى كرديم ، لكن بردند او را به اسم اينكه در مريضخانه بـايـد بـخـوابـد و ديـگـر هـم قـابـل عـلاج نـيـسـت . مـن بـه ايـشـان گـفـتم كه خوب ، پس پول هاى ما چه مى شود، خوب ، او بميرد، پول هاى ما چه مى شود؟ ايشان گفتند كه بايد در مـحـاكـمـه ايـنـجـا پـرونـده هـا جـمـع بـشـونـد و در مـحـاكـم ايـنـجـا مـحـكـمـه تـشـكـيل بشود و تعيين بشود، اين پرونده هايشان رسيدگى بشود تا آن پرونده ها را در خـارج كـه بـبريم دادگسترى هاى آنجا رسيدگى مى كنند و آنوقت ممكن است كه ما به دست بـيـاوريـم و بـنـابـرايـن اسـت كه پرونده ها را اشخاصى كه اطلاع بر آن دارند، هر كس اطلاع دارد، هر بنگاهى كه اطلاع دارد، وزارتخانه ها كه اطلاع دارند، اينها را جمع بكنند و دادگـاه جـمـع آورى بـكـنـنـد و بـعـد هـم بـه تـوسط وكلائى كه در آنجا قرار مى دهند اين رسـيـدگـى بـشـود كـه نـرود از بـين . مرحوم مدرس خدا رحمتش كند يك وقتى كه رضاخان رفته بود و در يك جايى در يك سفرى و برگشته بود، ايشان گفته بود كه من به شما دعا كردم ، تعجب كرده بود كه خوب ، ايشان دشمن سر سخت من است چطور به من دعا كرده ؟ گـفـتـه بـود نـكـتـه اش ‍ ايـن اسـت كـه اگـر تـو در ايـن سـفـر از بـيـن مـى رفـتـى پـول هاى ما از بين مى رفت ، ما براى حفظ پول هايمان به تو دعا كردم . حالا ما دعا نمى كـنـيـم بـه ايـن ، امـا انـشـاءالله امـيـدواريـم كـه نـتـوانـنـد. ايـن پـول ها را و اين ثروتى را كه اينها بردند، يك چيز كوچكى نيست . ديشب اين آقا مى گفت كه پول ، پولى كه مال خود
ايـن شـخـص اسـت پـول يـك سـال نـفت است ، يك سال نفت ، الان در بعضى از اين بانك هاى خـارجـى پـول شخصى اين است كه خودش شخصا گذاشته است كه ميلياردها دلار است . در هـر صـورت ، ايـنـهـا خـراب كـردنـد ايـنـجـا را و خوردند و بردند، نه خود او تنها، اقشار ديگرى كه اطراف او بودند.
اعمال رسواى جاسوسان به اصطلاح فدائى خلق
الان هـم ايـنها كه هستند و فدايى خلق ، فداى خلق و با فدايى خلق ، خلق را به باد فنا دارنـد مـى دهـنـد و خـرمـن هـا را آتـش مـى زنـنـد و كـارخانه ها را از كار باز مى دارند و همه خـرابـكـارى هـا را دارنـد مـى كـنـنـد و جاسوسى شان هم ثابت است و ارتباطشان هم با !!! عـرض ‍ مـى كـنم كه !!! با صهيونيسم و اينها ثابت است ، اينها الان افتاده اند بين مردم و بـه اسـم ايـنـكـه مـا فـداى شـما هستيم ، ما چه ، فداى اينها هستند لكن خرمنشان را آتش مى زنـنـد!! فـدائى ايـنـهـا هـسـتـنـد، لكن در كردستان آنقدر آدم مى كشند و الان هم در كردستان مشغول همين فتنه گرى هستند!! فدائى هاى اينطورى هستند.
ضرورت همكارى مردم در اداره مملكت بر حسب وظيفه الهى
در هـر صـورت مـمـلكـت بايد با دست خود مردم ، با دست خود اشخاص اداره بشود و شهرها بـايـد بـه تـوسـط خـودتـان اداره بـشـود، به توسط خودتان آباد بشود. ننشينيد كنار بـگـوئيـد كـه شـوراى شـهـر درسـت شـد و بـرويـم كنار. شوراى شهر خودش كارى نمى تـوانـد، چـنـد نفر آدمى است كه مثل ساير ديگران ضعيف است و نمى تواند كارى بكند. تا هـمـه بـا هـم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمى شود اين كارها انجام بگيرد. و اين وظيفه انسانى ماست ، وظيفه الهى ماست كه كمك كنيم همه به هم ، معاونت كنيم همه با هم تا بلكه انشاءالله كارها اصلاح بشود. خداوند همه شما را موفق و مؤ يد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 2/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـــع افـــســـران فـارغالتحصيل
افسران ارشد با زيردستان خود همان كنند كه پيغمبر (ص ) مى فرمود
بسم الله الرحمن الرحيم
آقـايـان تـوجـه دارنـد كـه انـتـقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى . توجه دارنـد كـه رژيـم تـبـهـكـار سـلطـنـتـى مـبـدل شـد بـه رژيـم جـمـهـورى اسـلامـى كـه عـدل در او سـرلوحـه تـمـام بـرنـامـه هـاسـت . توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظـائفـشـان بـا آن وقـت كـه ارتـش ، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى كه موظفند سـلسـله مـراتـب را حـفـظ كـنند، بزرگترها، صاحب منصب ها و افسرهاى ارشد موظفند كه با سـاير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حـالا كـه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم . اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مى كنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوق هاى خود و حفظ نظام را بكنيد و من سفارش مى كنم به افـسـرهـاى ارشـد و ديـگـر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زير دستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مى فرمود و امير المومنين سلام الله عليه .
توجه به اسلام ، ضامن استقلال مملكت
الان شـمـا در آغـوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظـائف اسلامى را عمل كنيم ، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسـلام بـاشـد، ولى مـعـنـا و مـحـتـوا آنـطـور نـبـاشـد. بـرادرهـا! اگـر بـخـواهـيـد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرت ها تا آخر خارج بـشـويـد بـه اسـلام تـوجـه كـنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و بـراى مـا و براى ملت ما تمام آزادى ها و استقلال را فراهم مى كند و در سايه اسلام ما مى تـوانـيـم مـمـلكـت خودمان را حفظ كنيم . شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى ، لكن داشتن ايمان بر تمام ابرقدرت ها كه پشتيبانى مى كردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم .
اكنون كه لشكر اسلام هستيد، در خدمت اسلام باشيد
و من اميدوارم كه شما برنامه تان ، برنامه اسلامى باشد، در
زنـدگـانـى شـخـصـى در زنـدگـانـى نظامى ، در برخورد با ملت . برخوردهاى سابق ، بـرخـوردهـاى دشـمـنـى بـود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت ، براى اينكه آنها را وادار مى كردند به اينكه به ملت ظلم كنند و ملت هم وادار مى شد به اينكه به آنها پشت كند. لكن اكنون كه شما لشگر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، ملت پشتيبان شماست و شما هم بايد پـشـتيبان ملت باشيد. مرزهاى خودتان را بايد حفظ كنيد، مرزدارى كنيد. بايد نظم را حفظ كـنيد، سلسله مراتب بايد حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت .
تاريخ : 3/8/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گـروهـى از پـرسنل پايگاه نيروى هوائى آذربايجان شرقى
با حفظ وحدت و اتكال به اسلام نهضت را پيش ببريد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن از شـمـا تشكر مى كنم كه از نزديك آمديد با هم ملاقات كنيم ، ملاقات برادرانه و ذكر گرفتارى هائى كه داريم ، البته مطمئن باشيد كه گرفتارى ها يك انگيزه اساسى كه جـلوى ايـن نـهـضـت را بـگـيرد ندارد. آن نهضتى كه نهضت ملتى كه ابرقدرت ها را از پا درآورد و بـه عقب كشاند نمى شود كه با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقيمانده هاى رژيـم سـابـق يـا دسـت نشانده هاى امريكا و صهيونيسم بتوانند بر اين نهضت غلبه كنند. غـلبـه بـا شـمـاسـت . شـمـا همانطور كه با كمك ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشكلات بـزرگ غـلبـه كـرديـد، انـشـاءالله از ايـن بـه بـعـد هـم بـا حـفـظ وحـدت خـودتـان و بـا اتـكـال به اسلام و احكام اسلام اين مقصد را به پيش خواهيد برد و من اميدوارم كه يك مملكت اسـلامـى كـه در هـر جـا شـمـا بـرويـد اسـلام را بـبـنـيـد و هـر جـا قـدم رسـول الله را ببينيد و همه مان با هم در هر جاى مملكت برويم رفاه ملت را ببينيم و عظمت مـمـلكت را، عظمت كشورهاى اسلامى را ببينيم ، انشاءالله اميد است متحقق شود. خداى تبارك و تعالى با شماست .
تـكـليـف اقـشـار مـلت در رفـع و بـازسـازى خـرابـى هـا و عـقـب مـانـدگـى هـاى حاصل از رژيم شاهنشاهى
البـتـه تـكـليـف هـائى است ، الان بر ما و شما و همه ملت هست . ما الان در بين راه هستيم سد بـزرگ را شـكـستيم ، لكن فسادهائى كه آنها به جا گذاشتند و گرفتارى هائى كه آنها بـه جـا گذاشتند بازمانده است . خرابى ها مانده است ، آشفتگى ها مانده است ، عقب ماندگى هـا مـانـده اسـت ، مـا وارث يـك مـمـلكـتـى هـسـتـيـم كـه در پـنـجـاه و چـنـد سـال تـحـت فـشـار امـريـكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرت بوده است و به صورت خـرابـه اى در آمـده اسـت كـه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه نيروى انسانيش عقب مانده است ، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروى انسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه مى خواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتى هستيم كه جنگزده هستيم ، مملكتى هستيم كه پنجاه سـال فـسـاد در آن بـوده است ، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين بـرود و هـمـه بـا هـم دسـت بـه هـم بـدهـيـم و ايـن بـار را بـه محل خودش برسانيد و اين نهضت را ثمر بخش كنيد. و تكليف همه ما اين است كه همه
در هـر محلى كه هستيم به تكليف خودشان عمل بكنند، تكاليف شخصى ، تكاليف اجتماعى و تـكـاليـف سـيـاسـى ، شـمـا كـه در ارتش ‍ هستيد (و اميدوارم كه نيروى شما هر روز بيشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشيد براى اصلاح امور.
نيروهاى نظامى بايد اسلامى شوند
ارتـش اساس يك مملكت است ، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش ، اسلامى و فكرش اسلامى بشود، مملكت را به كمال مطلوب مى رساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظ حـدود كـشـور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگان هاى شما اسلام حكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست ، چه نيروهاى نظامى و چـه نـيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا بكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است .
از تشبثات و تبليغات ضد انقلابيون نهراسيد
تـوجـه داشـته باشيد اين قدرتى كه داشتيد حفظ بكنيد، وحدت كلمه را حفظ بكنيد، با هم بـاشيد، همه گرفتارى هايى كه بعد از هر انقلاب است ، خيلى به نظر نياوريد. بعد از هـر انـقـلاب البـتـه گرفتارى هاى زيادى است خصوصا يك انقلابى كه وارث يك مملكتى اسـت كـه پـنـجـاه سـال كـوبيدند آن مملكت را و همه چيزش را از بين بردند. شما وارث يك همچو مملكتى هستيد. بعد از هر انقلابى يك بيمارى در ملت ها پيدا مى شود و بحمدالله اين انـقـلاب ما از همه انقلاب هائى كه تاكنون اتفاق افتاده است پاكتر و صافتر و بايد اين را انـقـلاب سـفـيد اسمش را گذاشت و من اميدوارم كه چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسـلام بـوده اسـت و بـا فـريـاد الله اكـبـر اين انقلاب به پيروزى رسيد، خداى تبارك و تـعـالى بـا مـا بـاشد و انشاءالله هست و خداى تبارك و تعالى پشتيبان شما و پشتيبان ما پـشـتـيـبـان مـلت هـاى اسـلامـى ، پشتيبان ملت ايران باشد و همه با هم به پيش برويد و گـرفـتـارى ها را انشاءالله رفع كنيد قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرف هائى كه زده مى شـود، از ايـن قـلمـفـرسائى هائى كه مى شود و از اين چيزهائى كه در مثلا بعض مكتوبات گـفـتـه مـى شـود كـه ايران حالا شلوغ شده و چطور است ، خصوصا چيزهاى خارجى هيچ از ايـنها نترسيد، هيچ خبرى نيست . قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است . اين چهار نفر و چند نفرى هم كه مفسده مى كنند، اينها هم به قبرستان فرستاده مى شوند. شما انشاءالله باقى هستيد و باقى بمانيد انشاءالله . والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
تاريخ : 3/8/58
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در جـــمـع اعـضـاى سـپـاه پـاسـداران انـقـلاب اسـلامى شهرستانبابل
آشوب ضدانقلابيون سدى براى انجام اقدامات عمرانى در كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن ايـن چـيـزهـائى كـه شـمـا خـوانـديـد، نـه ايـنـكـه دفـعـه اول بـوده كه مى شنوم ، ما از اول كه اين انقلاب بحمدالله به آن پيروزى نسبى رسيد و سـى و پـنج ميليون جمعيت از حبس ها بيرون آمدند و بيرون ريختند، و بعد از آنى كه از آن جهت هجمه اى بيرون آمدند، به فكر خودشان افتادند و توجه شان از نهضت كم شد و به فـكـر گـرفـتـارى ها افتادند، تقريبا هر روز چندين مرتبه يا در كاغذها مى خوانيد يا در صـحـبـت هـا مـى شـنـويـد. نـه ايـن اسـت كـه مـا غـافـل بـاشـيـم از ايـن مـسـائل ، ايـن مسائل معلوم است و شما مى دانيد كه اقلا حالا ما وقتى صرفنظر از دو هزار و پـانصد سال بكنيم ، در اين پنجاه و چند سال برنامه اين بوده است كه وضعيت ايران !!! آشـوب !!! بـه آشـوب بـكـشـنـد، بـه تـبـاهـى بـكشند، يعنى همه چيز ما را از بين ببرند. كـشـاورزى را كـه خـود شما مطلع بر آن هستيد مى بينيد كه چه به روزش آوردند به اسم اصلاحات و همه چيز را، همه جا را عقب مانده نگه داشتند كه الان كه از هر جا كه مى آيند مى گويند، هر گروهى كه مى آيند مى گويند كه اينجائى كه ما هستيم از همه جا بدتر است . از كـردسـتـان همين حرف را مى زنند، از بختيارى همين حرف را مى زنند، از بلوچستان همين را مى گويند، از خوزستان همين را مى گويند و اين براى اين است كه در همه جا اين حرف هـا هـسـت . ايـن عـقـب افتادگى ها و نگه داشتن مردم را در فقر و فاقه و بردن ذخاير ملت و دادن بـه دشـمـن هـاى اسـلام بـه طـور رايـگـان ، تـقـريـبـا ايـن مـسـاله ، مـسائل را پيش آورده است و مسائل هم بيشتر از اينهاست كه شما مى گوئيد. شما يك مقدارش را البته گفتيد، لكن مى دانيد كه بيشتر از اينهاست ، لكن به مملكتى كه اولا جمعيت سى و پـنـج مـيـليـونـى يكدفعه از اختناق بيرون آمد و آزاد شده ، اين تقريبا بعد از آزادى ، همه بـراى خـودشـان حـق قـائلنـد كـه در هـمـه مـسـائل دخـالت كـنـنـد و بـايـد هم بكنند. خوب ، مـسـائل ، مـسـائل خـودشـان اسـت ، لكـن بـايـد فـكـر ايـن هـم بـكـنـنـد كـه آيـا ايـن مـسـائل كه ذكر مى شود، همه اش قابل حل است به اين زودى ها؟ اين خانه ندارى مردم ، اين فقر و فلاكت مردم ، اين زاغه نشينى مردم ، اين عقب ماندگى اقتصاد، اين فاسد شدن رژيم ، كـار كـردن و !!! عـرض مـى كـنـم !!! كـشـاورزى و امثال ذلك ، اينها قابل اين است كه يك دولتى ، يك جمعى مثلا بتوانند اين را به اين زودى ها به حال اول ، يعنى نه به حال اول ، به حال صحيح برگردانند؟ اين البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم كه شما مى بينيد كه مهلت نمى دهند به دولت ، مهلت نمى دهند به ما كه بتوانيم با يك فراغى فكر اين
مسائل را درست بكنيم ، آشوب بپا مى كنند. خوب ، در يك كردستانى كه آشوب هست ، زد و خـورد هـست و دائما فتنه گرى هست ، مى شود در آنجا حالا اسفالت بكنند؟ در نظر بگيرند آسـفـالتش بكنند؟ جنگ است در يك حال جنگ نمى شود كه اسفالت كرد، نمى شود كه خانه سـازى كـرد، نـمى شود كه كارهاى عمرانى كرد و در يك حالى كه دامن دارند مى زنند به ايـنـكـه مـردم را مـايـوس كـنـند از اين مسائل ، باز مردم را مى خواهند كنار بگذارند، مايوس بـكـنـنـد تـا اينكه آن قدرتى كه مى تواند كارها را انجام بدهد و آن قدرت ملت است متشتت بشود و مايوس بشود و نتواند كار بكند، بايد همه اين امور را در نظر گرفت .
پوچى شايعات مفسده جويان
اين مسائل كه گفتيد بسياريش در دست مطالعه است كه انجام بدهند. همين ديروز كه بعضى از آقـايـان ايـنـجـا بـودنـد، راجـع بـه هـمـيـن ، بـعـضـى از مـسائل كه گفتيد، با من صحبت كردند و !!! عرض مى كنم كه !!! بناست كه مطالعه كنند و عـمـل بـكـنـند. شما خيال نكنيد كه به فكر ما نيستيم . !!! ما !!! مى بينيد كه الان همه اينجا هـسـتـند و مسائل خودشان را مى گويند و بعد از شما هم باز يك دسته ديگر هستند، بعد از آنـهـا هـم بـاز يـك دسـتـه ديـگـر هـسـتـند و ما بايد بالاى پشت بام برويم با مردم تماس بـگـيـريـم ، پـائيـن و اينجا و در عين حال مى بينيد كه آنهائى كه مى خواهند مفسده كنند مى گـويـنـد كـه فـلانـى اصـلا كـسـى با او ملاقات نمى كند. الان شما كه اينجا هستيد، آنها نـشـسـتـه انـد بـا قـلم خـودشـان مـى گـويـنـد كـه بـا فـلانى كسى ملاقات نمى كند، يك كـانـال دارد و آن هـم مـثلا بعض از اهل علم هست . در صورتى كه من از صبح كه پا مى شوم (كـه شـمـا مـى دانـيـد خـوب ، من سنم هشتاد سال است ) از صبح كه پا مى شوم تا ظهر كه گاهى وقت ها نماز ظهرم يك قدرى هم عقب مى افتد، با مردم مختلف ، با اشخاص مختلف ، با زن هـا، بـا مـردهـا، بـا اهـل عـلم ، بـا غـيـر اهل علم طوايف مختلف با من صحبت مى كنند و حرف هـايـشـان را مـى زنند، همانطور كه شما داريد مى گوييد، شما حرف هايتان را زديد. اينها كـه مـى گـويـنـد كـه فـلانى كسى با او ملاقات نمى كند نظرشان اين است كه به مردم حـالى كـنـنـد كـه فـلانـى نـمى تواند كار بكند براى اينكه هيچ اطلاعى از هيچ جا ندارد، براى اينكه هيچ اطلاعى از جائى ندارد نمى تواند يك كارى انجام بدهد. در صورتى كه من از همه جاها مطلعم . الان مسائلى كه آقا راجع به كردستان مى گفتند، من مطلع بودم ، آن مسائل را بيشترش را مطلع بوديم .
اسلام ، خطرى براى مستكبران و رباخواران
و مـسـائلى كـه الان شما چيز كرديد، مسائلى است كه مكرر صحبت شده است ، عرض مى كنم كـه در فـكـر هـسـتيم و شما مطمئن باشيد كه اسلام براى مستضعفين است . من اشخاصى كه سرمايه دارها بودند، اشخاصى كه !!! عرض مى كنم كه !!! كارخانه دارها بودند، مكرر ايـنـجـا، جـمـعـيـت شان گاهى آمدند اينجا، من با آنها صحبت كردم گفتم به اينكه نمى شود اينطور كه يك دسته اى آنطور زندگى بكنند و
آنـطـور حـتـى بـراى سگ هايشان اتومبيل داشته باشند و يك دسته ديگر توى اين زاغه ها بـاشـنـد كـه هـر ده نـفـرشـان يـك سـوراخـى ، اصـلا قـابـل تـحمل نيست . و من اعلام خطر كردم به آنها گفتم اگر خداى نخواسته يك وقت مردم ، در متن اسلام انفجار پيدا بشود، يك وقت اين است كه در زمان طاغوت يك چيزى واقع مى شد، خـوب ، مـى گـفتند طاغوت است و ماها هم به آنها مى گفتيم كه انشاءالله اسلام اگر تحقق پيدا كند، كارها انشاءالله درست مى شود و حالا هم همان معنا را مى گوييم ، يك وقت اين است كـه در اسـلام خـداى نـخـواسـتـه يك ياسى پيدا بشود براى خاطر اينكه ما هم نتوانيم اين اشـخـاص فـاسـد را بـكـشـيـم يـك قـدرى پـايين و اين مستضعفين را يك قدرى بالا و به هم نـزديـكـشـان بـكـنـيـم ، اگـر يك انفجارى پيدا بشود با ياس از اسلام ، هيچ قدرتى نمى تـوانـد خـامـوشش كند و اين خطرى است براى اين طبقه اى كه به فكر نيستند. من به آنها نـصـيـحـت كـردم ، حـالا هـم بـه هـمـه كـسـانـى كـه داراى امـوال زيـاد هـستند نصيحت مى كنم كه شما فكر بكنيد، بدانيد كه اگر خداى نخواسته اين جـمـعـيـت مـايـوس بـشوند، انفجار در آنها پيدا بشود، همه شما، همه ما از بين خواهيم رفت . بايد فكرى بنشينيد بكنيد خودتان ، خودتان فكر بكنيد، البته آنها فكر نكنند، ما فكر مـى كـنـيـم ، ايـنـطـور نيست كه ما فكر نكنيم ، ما با وجوه شرعيه ، با ولايت الهيه با آنها عـمـل مـى كـنـيـم . مـن در نجف هم كه بودم ، در صحبتى كه ، مصاحبه اى كه از لوموند آمدند كـردنـد گـفـتم به آنها كه ما وضعمان چه جورى است . خودمان آنهائى كه داراى كذا و كذا هـسـتـند به حساب مى كشيم و حساب هايشان را رسيدگى مى كنيم و اسلام اينطور نيست كه هـمـچـو اجـازه بـدهد كه اين دسته آنطور، آن دسته آنطور، اين ابدا اسلام همچو اجازه اى را نـداده . ايـنـهـا بـايـد حـسـاب هـايـشـان كشيده بشود، اينها اصلا حساب نداشتند با اسلام ، ربـاخـوارهـا بـايـد حـسابشان كشيده بشود در موقعش ، البته حالا هم مى كنند اما بايد به طور صحيح بشود. در هر صورت شما متوجه باشيد به اينكه ما مى دانيم اين گرفتارى ها را و من مى دانم كه در بعض ‍ از جاها. و اما راجع به اينكه گفتيد هماهنگ نيستند اين دادگاه هـا، هـمـيـن مـعـنـا در چند روز پيش از اين ، در قم يك اجتماعى از همه اينها شد و همه را دعوت كـردنـد و يك وضع هماهنگى را پيشنهاد كردند، و انشاءالله اين هم درست خواهد شد و ما مى دانـيـم كـه خـوب بـعـضـى از اشـخـاص هـسـتـنـد و حـتـى بـعـضـى از معممين هستند كه درست عـمـل نـمى كنند و ما بايد البته با تدريج آنها را اصلاح بكنيم . درست خواهد شد، مطمئن باشيد.
شما بوديد كه با مشت خالى اين دولت قوى را، اين قدرت شيطانى را شكستيد و به جهنم فـرسـتـاديـد. شما حالا از چه مى ترسيد؟ از چهار تا دموكرات كه ترس ندارد و چهار تا دزد. ايـنـها دزدهائى هستند كه من يادم هست ، شما شايد هيچ كدام يادتان نباشد كه دزدها مى آمدند، حتى در خمين كه ما بوديم ، وقتى ريختند كه مى خواستند خمين را بگيرند منتها مردم جـلوگـيـرى كـردنـد، ايـنـهـا هـر روز سر گردنه ها بودند و دزدى مى كردند. ولى در يك مـدتـى دزدى هـا همه متمركز شد در يك جا و او در پيش رضاخان و پسرش ، همه دزدى ها را مـتـمـركـز كردند در يك جا، جلو گرفتند از ساير دزدها اما دزدى ها را خودشان كردند. حالا آنها رفتند و يك قدرى بر آنها آزادى پيدا شده و چهار تا دزد هم دزدى مى كند. از اين چهار تـا دزد چـه كـسى بايد بترسد؟ هيچ كس از اين چهار تا دزد نمى ترسد. اينها اصلاح مى شود، درست مى شود.
بـرتـرى انـقـلاب ايـران در مـقـايـسـه بـا سـايـر انـقـلابـات بـه دليل ماهيت اسلامى آن است
شـمـا اگـر مـلاحـظـه كنيد آن انقلاباتى كه در ساير جاها و كشور پيدا شده ، انقلابات ، انـقـلابـى كـه در شـوروى پـيـدا شـده اسـت ، شـصـت و چـنـد سـال از آن مى گذرد الان هم نابسامان است ، الان هم در آن فساد هست . ميليون ها آدم را اينها مى كشتند در اين انقلابات ، ميليون ها آدم . الان يك انقلاب هاى جزئى كه واقع مى شود مى گويند !!! كشتارش !!! دو ميليون جمعيت كشته شده . اين انقلاب ايران از باب اينكه انقلاب اسـلامى بود، يك انقلابى بود كه وقتى آنها كه بر انقلاب تسلط پيدا كردند اعتقاد به اسلام داشتند، نمى ريختند بيخودى مردم را قتل عام بكنند، اين انقلاب بهترين انقلاب هائى اسـت كـه تاكنون واقع شده است . البته كشتار هم داشته است ، لكن كم بوده زياد نبوده ، از آن طـرف هـم اشـخـاصـى كـه در مـركـز فـسـاد بـودنـد، اشـخـاصـى كـه چـنـديـن سـال مـردم را به آتش كشيدند، چندين سال قتل عام كردند، اينها هم به سزاى خودشان يك مـقـدارى رسـيدند هم فرار كردند وليكن از همه انقلاب هائى كه در عالم پيدا شده است اين انـقـلاب اسـلامـى ايـران بـراى خـاطـر ايـنـكه اسلامى بوده از همه بهتر است و يك انقلاب صـحـيح است ، يك انقلاب اسلامى است . و لهذا بعد از انقلاب يك آزادى مطلقى به همه داده شد. شما خيال مى كنيد در انقلابات ديگر آزادى مى دهند؟ آزادى به مردم نمى دادند. بعد از انـقـلاب تـمـام مـطـبوعات را جلويش مى گرفتند، تمام مجالس را جلويش مى گرفتند، همه دسـتـجـات را جـلويـش ‍ مـى گـرفـتند، همه را به طور اختناق جلويش مى گرفتند به اسم ايـنـكه انقلاب ، در انقلاب بايد اين چيزها بشود، لكن اين انقلاب اسلامى جلوى هيچ طايفه اى را نـگـرفـتـه ، جـلوى هـيچ قلمى را نگرفت . چند ماه كه معلوم شد كه مى خواهند توطئه كـنـنـد، تـوطـئه گـرهـائى كـه بر ضد اسلام مى خواستند توطئه بكنند، يك چند نفرى را جـلويـشـان را گـرفـتـند كه نه ، چه بكنيد. حالا هم يك قلم هاى فاسد باز مى گويند چرا جـلوى فـلان مـجـله ، چـرا فـلان مـجـله ، نمى دانند اينها، خوب ، آن مجله ، روزنامه كذا تمام چـيـزش از اسـرائيـل بـوده اسـت . ايـنـهـا مـى خـواهـنـد كـه ، تـوقـع ايـن را دارنـد كـه اسـرائيل هم كه در اينجا مى خواهد توطئه كند نبايد جلويش را گرفت ، بايد آزاد كرد قلم را. قـلم آزاد، قـلمـى اسـت كـه توطئه گر نباشد. قلمى آزاد است ، روزنامه اى آزاد است كه نـخـواهـد اين ملت را به عقب و به تباهى بكشد. اين قلم ها همان سرنيزه سابق است كه مى خـواهـنـد مـلت را بـه تـبـاهـى بـكـشـنـد ايـنـهـا. البـتـه مـلت تـحـمـل نـمـى كـنـد كه جوان هايشان داده ، حالا چهار نفر پشت ميزنشين و بالانشين بنشينند و طرح بدهند و درست بكنند و بگويند كه قلم آزاد نيست ، چه آزاد نيست . كدام قلم ها آزاد نيست ؟ قـلم هـاى فاسد آزاد نبايد باشد. الان هم فاسدهاشان خيلى هايشان آزادند منجمله همين قلم هائى كه مى گويند چرا آزاد نمى گذاريد، اينها هم توطئه گر هستند.
با دل محكم و مشت گره كرده نهضت را به پيش ببريد
در هر صورت شما مطمئن باشيد، با دل محكم ، با مشت گره كرده و
محكم به جلو برويد و شما پيروزيد، اما شرط اين است كه آن نهضت به همان وضعى كه آمد، به همان قدرتى كه آمد، حفظش كنيد. حالا هى نرويد سراغ اينكه من چيزى ندارم ، توى اداره مـثـلا جـاى مـن كمتر از كسى است . اينها چيزهاى بعد از انقلابى است يعنى يك بيمارى بعد از انقلاب . بيمارى هاى بعد از انقلاب مضر است ، آن توجه كردن به اينكه حالا، حالا من چه بايد داشته باشم ، ندارم ، مثلا من بايد مقامم چه باشد، نيست .
و اين چيزهائى كه مى بينيد گفته مى شود، البته يك دسته ما مى دانيم كه دسته اى هستند كه زاغه نشين ها، ما مى بينيم ، متاسفيم براى آنها، متاثريم براى اينها، لكن اينطور نيست كـه بـه فـكـر ايـنها نباشند، به فكر اينها هستند، به تدريج دارد مى شود. همين الان كه ايـنـهـائى كـه در بـنـيـاد مستضعفين بودند، آمدند اينجا چيزهايشان نشان دادند كه ما اينقدر عـمـل كـرده ايـم ، ايـنقدر خانه درست كرده ايم . دارد مى شود. البته سى ميليون جمعيت كه بيشترشان (اگر نگوييم بسيارى شان ) بى خانمان و زندگى صحيح ندارند، يك همچو چـيـزى بايد با تدريج درست بشود، پهلويش بگذاريد اينكه اقتصاد ما را از بين بردند بـكـلى ، قـرض ها را هم گذاشتند به دوش ملت ما و از بانك ها قرض ‍ كردند و هر چه كه داشـتـنـد بـرداشـتـند بردند، همه اينهائى كه شما مى بينيد، فرض كنيد اين چيزهائى كه ايـنـهـا داشـتـند گرو بانك هاست و پول از آن گرفته اند، اينها در چند ماه قبلش معلوم مى شـد كـه بـه فـكـر ايـن بـودنـد كـه از بـيـن خـواهـنـد رفـت ، دنبال اين بودند كه همه چيز را ببرند و بردند همراه خودشان .
قيام براى خدا شكست ندارد
ولى خـدا بـا مـاسـت و خدا با شماست و كسى كه براى خدا كار مى كند، قيام براى خدا مى كند اين از هيچ چيز نبايد بترسد، يعنى از اينكه شكست هم بخورد نبايد بترسد. اين شكست نـيـسـت . مـا براى خدا كار مى كنيم . سيدالشهدا هم شكست خورد اما براى خدا كار مى كرد و شـكـسـت داد، در عـيـن حـالى كه در صورت شكست خورد، شكست داد شما هم انشاءالله پيروز خـواهـيـد شـد و انـشـاءالله امـيـدواريم كه آنطورى كه ما مى خواهيم اسلام تحقق پيدا بكند، اسلام متحقق بشود وقتى كه متحقق شد همه چيزها درست خواهد شد.
و از مجلس خبرگان گله نكنيد آنها علماء هستند، آنها در فكر همه چيز هستند، طرح دارند آنها !!! خـيـال نـكـنـيـد !!! همين كسى كه از مجلس خبرگان و عضو آنها بود ديروز پيش من بود، طـرح دادنـد ايـنـهـا. خـيـال نـكنيد كه اينها مى خواهند مستكبرين را دوباره سر كار بياورند، اصـلا مطرح نيست اين مسائل ، نه در مجلس خبرگان مطرح است و نه پيش مسلمان . يك كسى كـه مـسـلمـانـى فـكـر مـى كـنـد، مطرح است كه بخواهند دوباره بساط غارتگرهاى سابق و ربـاخـورى هـاى سابق و نمى دانم سوار شدن به دوش كشاورزها و اينها و آن بساطى كه خـان هـا بـراى كشاورزها درست مى كردند؟ هيچ اين مطرح نيست و هيچ خوف اينها را نداشته بـاشـيـد و گـول اينهائى كه از مجلس خبرگان هى تكذيب مى كنند، فريب نخورند، اينها هـمـان هـا هـسـتـند كه مى خواهند كه مجلس خبرگان نتواند كار بكند و اين نهضت نتواند به نـتـيـجـه بـرسـد و بـرگـردد بـه آن حـالى كـه خـودشـان مـى خـواهـنـد، آن حال ، آنهائى كه
خـوب هـايـشـان هـسـتـند يك جمهورى دموكراتيك مى خواهند منهاى اسلام ، آنهائى كه وابسته هستند كه همان مسائل را مى خواهند.
ولايت فقيه مجرى قانون و مخالف ديكتاتورى است
در هـر صورت ، ما بايد خودمان ، شما، همه ملت مان دست به دست هم بدهيم و همانى كه از اول فرياد مى كرديم كه آزادى ، استقلال ، جمهورى اسلامى ، همين را تعقيب كنيم . جمهورى اسلامى ، احكام ، احكام اسلام ، بايد احكام ، احكام اسلام باشد. اين حرف هايى كه مى زنند كـه خـيـر، اگـر چنانچه ولايت فقيه درست بشود ديكتاتورى مى شود، از باب اينكه اينها ولايـت فـقيه را نمى فهمند چيست . !!! اگر ولايت !!! ولايت فقيه نبايد بشود، براى اينكه بـايـد بـه حـكـومـت مـلت بـاشـد. ايـنـهـا ولايـت فـقـيـه را اطـلاع از آن نـدارنـد. مـسـائل ايـن حرف ها نيست ، ولايت فقيه مى خواهد جلوى ديكتاتورى را بگيرد، نه اينكه مى خـواهـد ديكتاتورى بكند. اينها از اين مى ترسند كه مبادا جلو گرفته بشود. جلو دزدى ها را مـى خـواهـد بـگـيـرد. اگـر رئيس جمهور بايد با تصويب فقيه باشد، با تصويب يك نـفـرى كـه اسـلام را بـدانـد چيست ، درد براى اسلام داشته باشد، اگر درست بشود نمى گـذارد ايـن رئيـس جـمـهـور يـك كـار خطا بكند. اينها اين را مى خواهند. اينها اگر يك رئيس جمهور غربى باشد همه اختيارات دستش بدهند هيچ مضايقه اى ندارند و اشكالى نمى كنند، امـا اگـر يك فقيهى كه يك عمرى را براى اسلام خدمت كرده ، علاقه به اسلام دارد، با آن شـرايطى كه اسلام قرار داده است كه نمى تواند يك كلمه تخلف بكند. اسلام دين قانون اسـت ، قـانـون ، پـيـغـمبر هم خلاف نمى توانست بكند، نمى كردند، البته نمى توانستند بكنند. خدا به پيغمبر مى گويد كه اگر يك حرف خلاف بزنى رگ و تينت قطع مى كنم . حـكـم قـانون است ، غير از قانون الهى كسى حكومت ندارد، براى هيچ كس حكومت نيست ، نه فقيه و نه غير فقيه ، همه تحت قانون عمل مى كنند، مجرى قانون هستند همه ، هم فقيه و هم غير فقيه همه مجرى قانونند. فقيه ناظر بر اين است كه اينها اجراى قانون بكنند، خلاف نـكـنـنـد، نـه ايـنكه مى خواهد خودش يك حكومتى بكند، مى خواهد نگذارد اين حكومت هائى كه اگر چند روز بر آنها بگذرد برمى گردند به طاغوتى و ديكتاتورى ، مى خواهد نگذارد بـشـود، زحـمـت بـراى اسلام كشيده شود. خون هاى جوان هاى شما در راه اسلام رفت ، حالا ما دوبـاره بـگـذاريـم كـه اساسى كه اسلام مى خواهد درست بكند و زمان اميرالمومنين بوده و زمـان رسـول الله صـلى الله عـليـه و سلم بوده ، بگذاريم اينها را براى خاطر چهار تا آدمـى كـه دور هـم جـمـع مـى شـوند و پاهايشان را روى هم مى اندازند !!! عرض مى كنم !!! چـائى و قهوه مى خورند و قلمفرسائى مى كنند، مگر ما مى توانيم اينها را بزنيم ، مگر ما مـى تـوانـيم ؟ قدرت جائر است براى كسى ، براى يك مسلمان كه تمام اين خون هائى كه ريـخـته شده هدر بدهد و اسلام را بگذاريم كنار و چيزهائى هم كه ولايت فقيه (يك همچو ولايـت فـقـيـهـى نداريم ) خوب شما نمى دانيد، شما فقيه را اطلاع بر آن نداريد كه مى گـويـنـد ولايـت فـقـيـه نـداريـم . ولايـت فـقـيـه از روز اول تا حالا بوده ، زمان رسول الله تا حالا بوده . اين حرف ها چه است كه مى زنند اينها، همه اين اشخاص غير مطلع
بـر فـقـه ، غـيـر مطلع بر مجارى امور، اين حرف ها را مى زنند و اذهان را مشوب مى كنند و اشـخـاص خـيـال مى كنند كه هى اينها نشسته اند اينجا براى سرمايه دارها، حالا اين هم يك حـرفـى بـود كـه حالا !!! شما !!! امروز من شنيده بودم كه براى سرمايه دارها. مساله اين حـرف هـا نـيـسـت ، ايـن مـطـالب تـبـليـغـات اسـت . هـيـچ ابـدا دنـبـال ايـن مـطـلب نـبـاشـيـد كـه ايـنـهـا چـيـز بـودنـد. اشـخـاص صـالحـنـد، دائمـا مـشـغول كار هستند و آنهائى كه از اسلام مى ترسند البته بايد به همه چيز، چيز بكنند، اشـكـال ، بـه هـمـه چـيـز اشـكـال دارنـد، از آن طـرف بـه هـر فـردى كـه پـيـش مـى آيـد اشـكـال دارنـد و بـه هـر جـمـعـى كـه پـيـش مـى آيـد اشـكـال دارنـد، هـر كـه بـگـويـد اشـكـال ، بـه او اشـكـال دارنـد. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد. من خـدمـتـگـزار هـمـه شـما هستم و ما انشاءالله اميدواريم كه به آن مقصدى كه همه مان داريم ، مال همه است ، اسلام مال همه است ، به آن مقصد انشاءالله برسيم .
تاريخ : 4/8/58
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در مـيان جمعى از دبيران عضو انجمن اسلامى آذربايجان شرقى
راس همه اصلاحات ، اصلاح فرهنگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
آنـچـه كـه بعد از انقلاب بر شما معلمين و بر همه قشرهايى كه سمت تعليم و تربيت را دارنـد وظـيـفـه اسـت و لازم ، ايـنـكـه ايـن مـغـزهـائى كـه در طـول پنجاه و چند سال حكومت جائرانه و سلطه اجانب بايد بگوئيم غربزده شدند، نجات بدهيد، اگر بخواهيد ملت شما نجات پيدا بكند. نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاه ها بايد طـرح بـشـود. مـادامـى كـه مـا پـيـوسـتـگـى مـغـزى داريـم به خارج و اجانب ، هيچ يك از اين گـرفـتـارى هـايى كه شمرديد، نمى توانيم از زيرش فرار كنيم . راس همه اصلاحات ، اصـلاح فـرهـنـگ است و نجات جوان هاى ما از اين وابستگى به غرب ، غرب بسيار چيزهاى مـفيدى دارد كه براى خودش نگه داشته و يك قدرى از آنها را صادر كرده است با بسيارى از جنايت ها به ممالك شرق . آن چيزى كه آنها به اسم علم صادر مى كنند، به اسم فرهنگ صـادر مـى كـنـنـد، بـه اسـم تـرقـى و تعالى صادر مى كنند آن غير از آنى است كه پيش خـودشان است . آنها براى ممالك شرقى يك طور ديگرى فكر مى كنند. اگر ملاحظه كرده بـاشـيـد، همين چند روز، قبل ، چند هفته قبل در يكى از روزنامه ها يا مجلات نوشته بود كه فـلان دواهـا، فـلان قسم از دواها در آمريكا ممنوع است لكن براى جهان سوم صدورش مانع نـدارد، اطـبـائى كـه در خارج مى روند و تحصيل مى كنند و داراى جواز مى شوند، ديپلم مى شـونـد و ايـن كـارهايشان را تمام مى كنند، بسيارى از آنها را اجازه اينكه در خود آن كشور طـبـابت كنند نمى دهند، مى گويند برويد در مملكت خودتان طبابت كنيد. كيفيت تحصيلى كه جـوان هـاى مـا مـى رونـد بـه آنـجـا تـحـصـيـل مـى كـنـنـد و بـه خـيـال خـودشـان بـراى ترقى مى روند، كيفيت تحصيل صحيح نيست يعنى آنها اين معنا، اين چـيـزهائى كه نفع دارد براى همه به اختيار ما نمى گذارند. اگر چنانچه يك تعليمى هم بـكـنـنـد، يك تعليم جزئى است و بايد بگوئيم تعليم استعمارى . همه چيز ما را وابسته بـه خـودشـان در عين حال مى كنند و به ما هم چيزى نمى دهند. ما الان در همه چيز به گمان هـمـه يـك نحو وابستگى داريم كه بالاتر از همه ، وابستگى افكار است . افكار جوان هاى مـا، پـيـرمردهاى ما، تحصيلكرده هاى ما، روشنفكرهاى ما، بسيارى از اين افكار وابسته به غـرب اسـت ، وابـسـتـه بـه آمـريـكـاسـت و لهـذا حـتـى آنـهـائى كـه سـوءنـيـت نـدارنـد و خـيـال مـى كـنـنـد مى خواهند خدمت بكنند به مملكت خودشان ، از باب اينكه راه را درست نمى دانند و باورشان آمده است كه ما بايد همه چيز را از غرب بگيريم ، اين وابستگى را دارند و اين وابستگى
سـرمـنـشـاء هـمه رابستگى هاست كه ما داريم . اگر ما وابستگى فرهنگى را داشته باشيم دنبالش وابستگى اقتصادى هم هست ، وابستگى اجتماعى هم هست ، سياسى هم هست ، همه اينها هست .
مفهوم آزادى و اختناق در قاموس رژيم سابق و غربزدگان
شـمـا معلم ها و همه اساتيد، توجه كنيد به اين معنا كه غرب به ما چيزى نمى دهد كه مفيد بـاشـد. دارد چـيـز مـفـيـد، امـا به ما نمى دهد، صادر نمى كند، آنى كه !!! به ما صادر !!! براى ما صادر مى كند آن چيزهايى است كه مملكتهاى ما را به تباهى مى كشد. آزادى صادر مـى كـنـد، امـا آزادى بـراى ايـنكه هر كه هر فحشائى را مى خواهد بكند آزاد است . مع الاسف ايـنـهـائى هـم كـه در ايـران هستند و آزادى طلب هستند باز وقتى كه مى بينيد يك چيزى كه بـراى مـمـلكـت مـا تـبـاهـى داشته است و جلويش را گرفتند آنها فريادشان در آمده است كه اختناق است . اختناق اين است كه قلم هائى كه بخواهند به نفع يك كشورى ، به نفع كشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به كار برود، جلويش را بگيرد. اگر چنانچه يـك چـيـزى كه بر ضرر جامعه ما هست ، بر ضرر نهضت ما هست ، بر ضرر كشور ما هست ، تـوطـئه در كـار بـاشد جلويش را بگيرند اين اسمش اختناق نيست ، اين اسمش جلوگيرى از فساد است . اين دو تا را بايد، اين دو مرز را از هم جدا كرد. جلوگيرى از فساد، آزاد قرار نـدادن جـوان هـا را به اينكه در اين مراكز فحشا وارد بشوند، هروئينى بشوند، ترياكى بـشـونـد، بـه فـحـشـا وارد بـشـونـد، قـمـار بـاز بـشـونـد و امـثـال ذلك ، جلوگيرى از اينها اسمش جلوگيرى از آزادى نيست و اسمش اختناق نيست ، اسمش عـمـل كـردن به نفع خود جوان هاست . در طول اين مدتى كه اين سلسله خبيث در ايران حكومت كـردند، يك چيزهائى آزاد بودند، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند !!! كه !!! دخالت در امـور مملكتى و دخالت در سرنوشت خود كشور نباشد، هر كارى بخواهند بكنند، دامن هم به آن مـى زدنـد. مـراكز فحشا در شهرهاى بزرگ و خصوصا در تهران از همه جا بيشتر و از مـراكـز صـلاح بـسيار بيشتر بود. مى گفتند كه مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى اسـت . مـراكـز قـمار، مراكزى كه مهيا مى كردند براى اينكه بچه ها را به فحشا بكشند، دخـتـرهـا و پـسـرهـا را بـه فـحـشـا بـكـشـنـد، ايـنـهـا آزاد، دامـن هـم بـه آن مـى زدنـد، وسـائل هـم بـرايـش فراهم مى كردند، تبليغات هم از همه طرف مى كردند، از تلويزيون تـبليغ مى كردند، از راديو تبليغ مى كردند، از مجلات !!! چيز مى كردند !!! از روزنامه هـا تـبـليـغ مى كردند. گفته هايشان اينطور بود، نطق هايشان اينطور بود، اين تبليغات آزاد بود و جوان هاى ما را فاسد كرد لكن يك قلم كه بتواند يك كلمه راجع به گرفتارى هـاى مـلت بـنويسد آزاد نبود. يك زبان كه بتواند يك كلمه راجع به مقدرات مملكتش صحبت بـكـنـد آزاد نبود. يك كلمه بر خلاف آن چيزى كه آنها دلشان مى خواست از كسى صادر مى شد، سرنوشتى به دست ساواك بود و به آن بساط. آنها آزادى را در يك جبهه نگه داشته بـودنـد و فـريـاد هـم مـى زدند: (آزاد زنان و آزاد مردان ) همين ها بودند مقصودشان كه اينها آزادند هر كارى كه مى خواهند بكنند، به هر مركز فحشائى مى خواهند بروند. اختناق در يـك جـبـهـه ديـگـر بـود، بـراى قـلم هـائى كه اگر مى خواست كسى يك كلمه راجع به مصالح مملكت بنويسد، راجع به مصالح اسلام بنويسد،
ايـنـهـا آزاد نـبود و اختناق بود. الان هم كه ملاحظه مى كنيد، بعضى از قلم ها همين جور، همين طـور دارنـد مـشـق مـى كـنـنـد، وقـتـى كـه يـك تـوطئه گرى را، يك توطئه گرهائى را كه فـسادشان براى ملت ثابت است جلويشان را مى گيرند، فريادشان در مى آيد كه اى كذا و كـذا! اگـر جـلوى يـك فحشائى را بخواهند بگيرند باز هم صداى اين آقايان در مى آيد كـه آزادى نـيست لكن اگر كسى بخواهد يك عملى بكند كه براى كشورش مفيد است ، براى آتيه كشورش مفيد است ، بيمه مى كند استقلال كشور را، صدايشان در مى آيد كه چرا بايد اينطور بشود. مى خواهند سانسور كنند. اشخاصى هستند كه سانسورچى هستند با قلم هاى خودشان ، منتها زورشان نمى رسد كه با عمل بروند جلو بگيرند، با قلم هاى خودشان مى خـواهند سانسور كنند حتى مجلس خبرگان را مى خواهند سانسور كنند، انتقاد مى كنند، وقتى ريـشه انتقاد را بررسى بكنيد مى بينيد كه ريشه انتقاد برمى گردد به اينكه اگر اين درست بشود، بر خلاف امپرياليسم است ، برخلاف مقاصد آنهاست . ريشه اين است لكن در لفـظ جـور ديـگـر جـلوه مـى دهـنـد. الان مـا گـرفـتـار يـك هـمـچـو مـسائل هستيم و جوان هاى ما هم گرفتار، اين وابستگى به غرب را دارند. ما بايد همه دست به دست هم بدهيم و اين گرفتارى را بيرون كنيم . غرب را فراموش كنيد.
روابط ما با آمريكا و شوروى ، مثل رابطه بره با گرگ است
مـن فـكـر مـى كـردم كـه اگـر مـا بـتـوانـيـم يـك ديـوارى مـثـل ديـوار چـين بين شرق و غرب بكشيم ، بين ممالك اسلامى و چه بكشيم ، ديوار زمينى و هـوايـى كـه مـمـلكـت مـا از دسـت آنـهـا نـجـات پيدا كند و حتى ترقياتشان را هم ما عذرش را بخواهيم به نفع ما بيشتر است ، حتى آنهائى كه !!! به اسم !!! ترقى به ما مى دهند !!! به اسم !!! شما ملاحظه كرديد كه در زمان محمدرضا، اين خائن بدبخت كه حالا نمى دانم آيـا صـحـيـح اسـت كه مى خواهد به جهنم برود باز توطئه است اين الان در دست بررسى است ، در زمان اين چقدر از ذخاير اين مملكت براى خريد يك ابزارهاى جنگى كه خود ايرانى هـا نـمى توانند استعمالش كنند چقدر ذخاير ما، بودجه اين مملكت صرف شد براى خريدن ايـنـهـا، چيزهائى كه به درد ما نمى خورد و براى پايگاه درست كردن براى آمريكا بود. نفت ما را، ثروت ما را دادند، در مقابلش به ما چه دادند؟ به ما اين معنا را دادند كه پايگاه بـراى امـريـكـا درسـت كـردنـد. عـوض پـول نفتى كه از ما گرفتند، نفت را از ما گرفتند عـوضـش يـك اسـلحـه هـائى ، يـك چـيـزهـائى كـه مـا خـودمـان نـتـوانـيـم اسـتـعـمـال كـنـيـم و مـحـتـاج بـه كـارشـنـاس بـاشـيـم و مـسـتـشـار بـاشـيـم و امـثـال ذلك و بـه درد خـود آنـهـا بـخـورد، پـايـگـاه ، خود آنها درست كنند در اين مملكت و از پـول مـا براى خودشان پايگاه درست كنند. وارد كردن چيزهاى مترقى آنها اينطورى است ، بـراى خـودشـان اسـت . شـمـا تـصـور نـكـنـيـد كه اينها براى ما و براى صلاح ما يك قدم بـردارنـد. هر كه اين را تصور بكند اين جاهل است ، كه اينها بخواهند ممالك شرق يك قدم رو بـه تـرقـى بـرود. اينها نمى خواهند. ممالك شرق بايد فكر خودشان باشند، نسيان كـنـنـد غـرب را و خـودشـان مـشغول بشوند به اصلاح حالشان . اگر ما مى توانستيم كه بـكـلى مـنـقـطـع بـشـويـم از ايـنـهـا، اجـازه مـى داد ايـن مـسـائل كـه بـكـلى مـنـقـطـع بـشـويـم از ايـنـهـا، بـه صـلاحـمـان بـود. خيال نكنيد كه روابط ما

next page

fehrest page

back page