مطالعات روانشناسان عمقى
(148) بر روى مردم دنيادار باختر زمين به گوشه اى از همين حقايق
انسان شناختى رسيده است . آنان بر اين عقيده اند كه جاندوستى و مال اندوزى در مردم
دنيادار امتداد مراحل اوليه زندگى و وضعى كودكانه است . چه ، در مرحله اول زندگى ،
سائق اصلى ، تحريك دهانى است . كودك از مكيدن لذت فراوانى مى برد. سپس اين لذت از
گاز گرفتن ، جويدن ، و بردن اشياء به دهان و ميل به بلعيدن آنها نيز حاصل مى شود.
مشاهدات دقيق تر نشان مى دهد اين كارها هرگز نشانه گرسنگى نيست بلكه مكيدن و گاز
گرفتن و بلعيدن خود به خود لذت بخش ها اين فعاليت ها كم و بيش تا دوران نوجوانى و
بلوغ دوام دارند. از جمله اين نشانه ها در دوره پس از كودكى مكيدن انگشت شست ،
جويدن ناخن ، و پك زدن به سيگار و پيپ است . تحريك دهانى بعدها در شكل عشق مفرط و
سيرى ناپذيرى به انباشتن معلومات و امثال آن ظاهر مى شود. در مراحل بعدى زندگى در
مردم دنيادار به صورت دزدى ، ربا خوارى ، اختلاس ، استثمار و شيره ديگران را مكيدن
بروز مى نمايد. آنها خرطومى دارند آماده براى مكيدن هر چه ديدند و دسترسى يافتند.
دنيادار گاهى بر اثر زياده روى و استمرار در اين جنايات اقتصادى تبديل به يك مستكبر
خودنخوار مى شود.
آبراهام ، ميان نقش تحريك نشيمنى كه به نظر روانكاوان پس از دوره تحريك دهانى در
كودك آغاز مى شود با جهتگيرى اخلاقى - روانى خست و بخل و مال اندوزى ارتباط قابل
توجهى يافته است . مى گويد: از همان ابتدا تخليه فضولات بدن در كودك با تحريك مخاط
نشيمن همراه است . همچنين فضولات تخليه شده ، خروج آن ، بوى آن ، و برخورد آن با
لگن مستراح و بالاخره تماس دست با آن منبع قوى احساس لذت است به طورى كه كودك به
مدفوع خود مى بالد. آن اولين مالكيت و اولين دليل بر مولد بودن و پول در آوردن اوست
. قسمتى از سائق هاى نشيمنى مانند سائق هاى دهانى تا دوران بلوغ باقى مى ماند. در
بعضى افراد بالغ هم هست . مهم ترين موضوع در چنين اشخاص بالغى اين است كه بطور
ناآگاه كار نشيمن را يك فعاليت مولد مهم و چيزى بالاتر از عملكرد دستگاه تناسلى مى
دانند. پول در آوردن ، مال اندوزى ، جمع آورى معلومات پراكننده بدون اين كه آنها را
در راه مفيد يا خدمت به جامعه بكار اندازند، همه اينها نمايانگر منش نشيمنى است .
در موارد تعدادى از افراد رابطه بين حبس مدفوع و خست و بخلى كه تبديل به يك رويه
منظم شده است بسيار بارز است آبراهام درباره چگونگى مال اندوزى اين قبيل مردم - كه
برحسب تعريف قرآنى ، مردم دنيا دارند - مى گويد: ((در مواردى
از صورتبندى منش نشيمنى تقريبا تمام مناسبات زندگى به منزله ((داشتن
)) يا نگهدارى و بخشش تلقى مى شود يعنى بر حسب ثروت . سخن به
اصطلاح حكمت آموزشان اين است : كسى كه چيزى به من مى دهد دوست من و آنكه چيزى از من
مى طلبد دشمن من است .(149)))
همه متعلقات آز مورد توجه و تحقيق روانكاوان قرار نگرفته و اكثر آنها از ديده آنان
پنهان مانده است . تعدادى از آنها در آيه چهاردهم آل عمران ذكر مى شود:
((عشق به خواسته ها از زن و فرزند (يا خانواده ) و گنجينه
هاى زر و سيم و اسبان نشاندار (مطلق وسائل نقليه ) ورمه و كشتزار براى آدميان غير
مومن
(150) آراسته جلوه داده شده است .
حال آنكه اينها بهره ورى هاى زندگى دنيا (يا پست بدست ) است و فرجام نيك نزد خداست
.)) گاهى آز به علم و دانستنى ها تعلق مى گيرد. مولاى متقيان
مى فرمايد: منهومان لايشبعان : طالب علم و طالب دنيا
دو شيفته سيرى ناپذير هست : دانش پژوه ، و دنيا طلب . آز در عده اى از دنياداران به
جفت و همسر تعلق مى گيرد. كسانى كه در قديم حرمسرا تشكيل مى دادند در اين جرگه اند.
در جمعى ديگر به قدرت مى گرايد. نيچه ، فيلسوف روان نژند آلمانى از اين پديدار با
((اراده قدرت )) تعبير مى كند. ولى در
تحليل آن به خطا رفته مى پندارد معلول سائق صيانت ذات است . مى گويد: مبارزه براى
حفظ بقا تا حدى پيش مى رود كه تبديل به اراده قدرت مى شود. اين خواست يا ميل ، محرك
حقيقى فراگرد تطور يا تكامل زيستى است . اين خواست يا اراده با عقل در تعارض است .