نگاهي به بردگی

آيت اللّه محمدعلى گرامى

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - كه به قول اهل تحقيق: ذات انسان تا آخر عمرش مشخّص نيست چون همه اعمالش تحقّق نيافته است.
(2) - در ايران قديم اين تبعيض به حدّى بود كه خداى طبقه پائين با خداى طبقه بالا فرق داشت، در آن زمان سه آتشكده براى سه طبقه مختلف مى‏ساختند، پيامبران خدا را يك، و بشر را يك واحد معرفى كردند و از اين راه بزرگترين ضربه را به استعمارگران زده‏اند.
(3) - پرهيزكارى يعنى پرهيز از غضب خداوند نه كناره‏گيرى از مردم و فعاّليت و دست به كارى نزدن! بسيارى پرهيز در اين آيه و ساير موارد كلمه تقوى را به طور منفى تعبير مى‏كنند.
(4) - منظورم همين رشته آدمها هستند كه نسبشان به آدم و حوّا مى‏رسد چون انسان اوّليه در زمين را نه خلقتش، و نه زمانش و نه تاريخش را درست نمى‏دانيم و شايد بنا به روايت از امام صادق(ع) همچنان پيش از اين دسته آدميانى بوده‏اند و پيش از آنها هم انسانهائى ديگر و همچنين... به قول فلاسفه در عين حدوث قديم هستند.
(5) - اختلاف هوش و احساس در انسانها مربوط به محيط خارجى و آموزش و پرورش و يا ارگانيزم داخلى و ازجمله تغذيه خود و يا در و مادر و مواد تشكيل دهنده نطفه است كه در روايات مذهبى به «طينت» تعبير شده است.
(6) - يأتى على الناّس زمان يكون الناّس فيه ذئابا فمن لم يكن ذئباً اكلته الذئاب. سفينة البحار، «ذئب».
(7) - هر چه مى‏توانيد در برابرشان نيرو آماده كنيد.. قرآن كريم آيه 60، سوره توبه.
(8) - اين اصطلاحى بود كه دستگاه حكومت شاهى به كار مى‏برد و منظورشان برخى متلبّسان لباس روحانيت كه با شاه سر و سرّى داشته بود.
(9) - استعمار: امه سه زر.
(10) - زمينه جامعه‏شناسى تأليف آك برن و نيم كوف اقتباس آريان پور، البته به مراعات توضيح مطلب، عبارات دستكارى شده و لغات غير مأنوس آن تغيير يافته و تناقضى كه گويا در سنجش اقوام «مايا» و «اين كا» با سرخپوستان كاليفرنيا و «تى يه رادل فوئه گو» در ص 73 كتاب به عمل آمده تصحيح شده است.
(11) - سوره نجم، آيه 39.
(12) - الا فجناة ايديهم لا تكون لغيرهم، نهج البلاغه: ط 223.
(13) - بايد بحث شود كه آيا اين نوع استثمار كه من آن را «اكراه اجتماعى» مى‏نامم از نظر حقوق اسلامى (فقه) در مادّه اكراه داخل است يا «اضطرار» و از نظر حكم شرعى حكم اكراههاى معمولى را دارد كه عامل شخصى دارد يا نه؟ و به رعايت وضع كتاب تحقيق مطلب را به فرصتى ديگر موكول مى‏كنيم.
(14) - اينها حرفهائى بود كه احيانا وابستگان به نظام شاهى عنوان مى‏كردند و از جمله سرهنگ ترابى - رئيس ساواك قم ـ در سال 1344 به من مى‏گفت.
(15) - مسائل آمريكاى لاتين.
(16) - سفينة البحار ماده طفل، نقل از كلينى (ره).
(17) - قرآن كريم هم در سوره انفال پشت كردن به دشمن را براى پيوستن به گروه ديگر و يا آمادگى يافتن بيشتر صراحتاً تجويز فرموده است اينها همه مطالبى است مربوط به حرفهائى كه قاعدين در آن زمان به اهل مبارزه مى‏گفتند كه اينجا با اشاره آمده است، و راستى برخى حرفهاى آنها از تيغ دشمن خطرناك‏تر بود.
(18) - سوره نور، آيه 11.
(19) - مسائل آمريكاى لاتين.
(20) - بردگى طبق شرائط زندگى به دوره‏هائى تقسيم شد كه از جمله بردگى كشاورزى مربوط به دوره ومحيطى است كه فشار بيشتر كار بردگان در امور كشاورزى بوده است.
(21) - روانشناس معروف آمريكائى، 1910 ـ 1842.
(22) - مربوط به زمان تأليف كتاب سال 1351 شمسى است.
(23) - منظور از «عادلانه» روش مقابل رفتار ظالمانه برده داران رسمى است. به طورى كه خواهيم ديد اين دو روش كاملا با هم متناقض هستند.
(24) - وقتى در جنگ به كفاّر رسيديد گردن بزنيد تا به زمينشان بى‏افكنيد و انگاه پيمان محكم كنيد يا منّت نهيد و يا فديه بگيريد... تا جنگ بخوابد «سوره محمد آيه 4.
(25) - مشركين (بت پرستان) را هر كجا يافتيد بكشيد... آيه 5 سوره، توبه.
(26) - در محل خود توضيح مى‏دهيم كه منظور، جنگ با آنهائى است كه لجوجانه مكتب را نمى‏پذيرند و يا عليه اسلام، توطئه مى‏كنند و گرنه ابتدا مكتب را عرضه مى‏دارند و اگر احتياج به بحث و سؤالى باشد پاسخ خواهند گفت. و صريح آيه قرآن در سوره توبه مى‏فرمايد: اگر كسى از مشركان امان خواست تا تحقيق كند او را امان دهيد تا كلام خدا را بشنود و آنگاه او را حفاظت نموده به پايگاه خودش برسانيد.
(27) - «منتهى» تأليف علاّمه حلّى، ج 2، ص 919 ـ 920.
(28) - سوره توبه آيه 296: قاتلوا الذين لا يؤمنون باللّه و لا... .
(29) - منتهى تأليف علاّمه حلّى، ص 905. در اينكه اهل كتاب منحصر به اين سه گروه باشند گرچه ظاهرا همه قبول دارند ليكن مؤلف محترم ترديد دارند كه چند سال پيش در درس خارج فقه توضيح داده‏اند.
(30) - منتهى، ص 904.
(31) - النهايه فى مجرد الفقه و الفتاوى تأليف شيخ طوسى (قده)، ص 292 و...
(32) - النهايه، ص 295.
(33) - النهايه، ص 296.
(34) - بداية المجتهد و نهاية المقتصد تأليف ابن رشد اندلسى. روشن است كه عبارت اخير تأييد رهبانيّت نيست، زنده گذاشتن هيچگونه دليلى بر تأييد نيست و اينكه راهبان را نمى‏كشند براى اين است كه آنها توطئه‏اى نكرده و جنگى عليه اسلام راه نيانداخته‏اند توضيح ديگرى هم خواهد آمد.
(35) - 1/22 ابواب جهاد العدو كتاب وسائل تأليف شيخ حرّ عاملى.
(36) - اشاره به ظهور امام دوازدهم است كه در برخى روايات طلوع خورشيد از مغرب يكى از علائم ظهور آن حضرت شمرده شده است كه سخن در معناى آن بحثى جداگانه است.
(37) - آيه 5 و 11 سوره توبه.
(38) - آيه 29، سوره توبه.
(39) - سوره محمد (ص)، آيه 4.
(40) - 2/5 دو پنجم ابواب جهاد از كتاب وسائل.
(41) - 1/25 ابواب جهاد العدوّ از كتاب وسائل از امام صادق(ع) .
(42) - 4/24 (ابواب جهاد العدوّ وسائل از امام هشتم(ع).
(43) - ابواب جهاد العدوّ از امام صادق(ع). از اين روايت و مشابه آن استفاده مى‏شود كه قانون «امان» كه امان دهنده هر كه باشد، پذيرفته مى‏شود، فقط مربوط به اين است كه فرصت بگيرد تا بيايد و با حاكم اسلام صحبت كند و در راه تحقيق حقيقت و يا امكان قرار داد سخن بگويد.
(44) - 4/15 جهاد عدوّ از امام رضا(ع).
(45) - 1/16 جهاد عدوّ وسائل از على(ع). مسموم كردن آب و غذا و يا بمباران شيميائى.
(46) - 1/18 از امام صادق(ع).
(47) - منظور از اعراب باديه نشين مسلمانانى هستند كه حاضر نبودند به مدينه هجرت نموده در برنامه حكومتى پيامبر(ص) شريك باشند، آنها مسلمانند ليكن از بيت المال حقّى ندارند، بيت المال براى نگهبانى حكومت اسلام و مصالح عمومى است و البته اين نه به اين معنى است كه اگر از گرسنگى تلف شوند حكومت به دادشان نمى‏رسد، منظور نفى حقوق دائمى از بيت المال است.
(48) - 3/15 جهاد از امام صادق(ع).
(49) - 2/16 جهدد بنقل از حفص بن غياث.
(50) - 3/32 جهاد.
(51) - 1/32 جهاد بنقل از حفص بن غياث.
(52) - 1/48 جهاد از امام صادق(ع).
(53) - سوره ممتحنه، آيه 69.
(54) - مسيوپول گوش مى‏نويسد: وقتى فكر مى‏كنم مغز گمراهى در پى آن است كه بدون رهنما فلسفه حقوق را درك كند نگران مى‏شوم.
(55) - مقصود الطالب عربى به قلم نگارنده، ص 326 چاپ چهارم.
(56) - از سخنان حضرت امير(ع) ـ نهج البلاغه.
(57) - «من علت همّته كثر همومه» از سخنان حضرت على(ع).
(58) - حجرات آيه، 17.
(59) - آيه، 2 و 5.
(60) - سوره توبه، آيه 6.
(61) - «و انّه لحبّ الخير لشديد» آيه 8، العاديات.
(62) - آل عمران آيه، 139.
(63) - حجرات آيه، 14.
(64) - وسائل ابواب فعل المعروف.
(65) - وسائل ابواب فعل المعروف.
(66) - البحر من ورائكم و العدو امامكم.
(67) - كتابهاى رجال.
(68) - سفرنامه برادران اميدوار.
(69) - در زمان ما هم اگر جنگى جلو بيايد و غنائم به چنگ آمد مسلّم است كه براى پيشبرد قدرت و يا جبران خسارات گذشته در درجه اوّل از همانها استفاده مى‏شود و سخن از بردگى است كه از متفرعات جنگ است، در هر زمانى.
(70) - آل عمران، آيه 72.
(71) - سال 1350 شمسى.
(72) - اعراف، 179.
(73) - سوره ص، آيه 82.
(74) - سوره ص، آيه 82.
(75) - در برخى كشورهاى اسلامى نيز اينك سخن از كنترل نسل است و برخى گفته‏اند براى حفظ نظام واجب است كنترل شود. حقيقت اين است كه از ضعف مديريت‏ها و برنامه‏هاست....
(76) - مربوط به سال انجام اين بحث، در سال 1350 شمسى است.
(77) - منتهى تأليف علاّمه حلّى.
(78) - النهايه تأليف شيخ طوسى.
(79) - آيه 11، سوره حجرات.
(80) - وسائل الشيعه.
(81) - آيه 72 و 74 سوره نحل.
(82) - مثلا بگويد: از خدا برى و بيزار باشم اگر چنين و چنان بكنم يا نكنم.
(83) - تحرير الوسيله.
(84) - از جمله فرزندى كه پس از قرارداد «مكاتبه» و يا «تدبير» براى برده پيدا مى‏شود.
(85) - در اين روايات كلمه برده ـ عبد ـ به كار برده نشده است بلكه كلمه مملوك مال و تحت اختيار ذكر شده است و يا به كلمه «نسمه» انسان ـ و يا «جاريه» هسمايه يا شريك يا زن تعبير شده است كه البته منظور از مال و همسايه معلوم بوده است، ولى در لغت لفظ مراد فى كه همان معنى را بفهماند نداريم و اين هم روى تغيير فرهنگى است كه از پيامبر(ص) رسيده بوده و اين الفاظ مؤدّب معناى منظور را افاده مى‏كرده است و اين همان مطلبى است كه سابقا گفتيم: به رعايت اصول اخلاقى و روانى، كلمه بنده كمتر به كار مى‏رفته است.
(86) - اين روايت با سند معتبر و طرق متعدّد به امام صادق(ع) مى‏رسد 1/1 كتاب عتق وسائل.
(87) - 1/2 عتق وسائل از امام باقر(ع).
(88) - 1/3 عتق وسائل از امام صادق(ع).
(89) - 1/9 عتق وسائل از امام صادق(ع).
(90) - 10/1 عتق وسائل از امام صادق(ع).
(91) - منظور برده گرفتن آنها نيست، بلكه چون از نظر ادراك و استعداد زندگى در محيط پرآشوب خود ناتوانند احتياج به نوعى سرپرستى و قيومت دارند و منظور اين است.
(92) - 3/1 كتاب العتق وسائل.
(93) - 2/1 كتاب العتق وسائل از امام صادق(ع).
(94) - منظورم از غلام اين بوده كه غلام در ريشه لغت به معناى طفلى است كه به حدّ بلوغ نزديك يا رسيده است و در آن متضّمن معناى بردگى نمى‏باشد هر چند به برده خيلى زياد اطلاق مى‏شده است، همچون لغت «پسر» در فارسى كه هر طفلى هر چند نوكر و خادم شخص باشد گفته مى‏شود.
(95) - 6/1 عتق به نقل از ابراهيم بن ابى البلاد.
(96) - 6/2 عتق به نقل از بزنطى با سند صحيح و پيوسته.
(97) - 15/3 عتق بنقل از هشام بن سالم.
(98) - 15/2 عتق.
(99) - 4/1 عتق.
(100) - 14/2 عتق از پيامبر اكرم(ص).
(101) - 4/3 عتق.
(102) - 17/3 عتق.
(103) - 17/5، عتق.
(104) - 11/1 عتق از امام صادق عليه السلام.
(105) - 33/1، كتاب العتق.
(106) - 33/4.
(107) - 32/1.
(108) - 73/1.
(109) - 7/1و 2 و 4 كتاب عتق.
(110) - 8/1.
(111) - 17/1 عتق وسائل.
(112) - از طور سؤال در حديث پيدا است كه آزاد كردن «مستضعف» در نظر راوى خالى از اشكال نبوده است و اين مى‏رساند كه درك اصحاب امام(ع) همان پرورشى بوده است و «مستضعف» پرورش روحى نيافته و از نظر جسمى هم نمى‏تواند همچون سائر افراد در گود زندگى فعاليت كند. ليكن امام(ع) فهمانده است كه رعايت اين نكته در فرد فرد بردگان لازم نيست زيرا امكان پرورش روحى كه ندارد و نگهدارى دائمى او هم براى صاحبش مشكلاتى دارد، بنا براين مانعى ندارد او را آزاد كند تا حكومت اسلام از راه ديگر او را تأمين نمايد.
(113) - 17/4، عتق وسائل.
(114) - 16/1.
(115) - النهايه تأليف شيخ طوسى.
(116) - گر چه اين افراد معيوب احتياج سرپرستى دارند ولى تكليف نمودن صاحبش به نگهدارى دائمى او نيز تحميل شاقّى خواهد بود كه به اغلب افراد ممكن است به ناراحتى بيشتر برده منجر شود، زيرا خود احساس مى‏كند كه بار سنگينى است به دوش اهل خانه بدون اينكه كوچكترين خدمتى بتواند انجام دهد، اهل خانه هم در اغلب موارد به او به نظر تحقير مى‏نگرند، در اين زمينه مى‏توانند او را آزاد كنند تا حكومت از راه ديگر او را اداره نمايد.
(117) - تحرير الوسيله، جلد 2، ص 269.
(118) - اينها مربوط به پيش از فروپاشى ديوار حائل شرق و غرب آلمان است.
(119) - نيويورك تايمز 12 آوريل 48 به نقل گى اتول انگليسى ترجمه منوچهر غريب.
(120) - به نقل از «ديرياسين» نوشته «گى اتول» انگليسى كه خود در اسرائيل و اردن زيسته و كار كرده است، ترجمه منوچهر غريب.
(121) - پيدا است كه منظور، خانواده كفيل برده است نه خانواده برده كه از درون خانواده كفيل پرورش مى‏يابند، زيرا لدى الأقتضاء يكى از اعضاء خانواده برده ممكن است طى معامله‏اى به خانواده ديگرى انتقال يابد.
(122) - برخى خصوصيات رهبرى آن سرور را در جزوه امامت تذكّر داديم.
(123) - منظور نفى مالكيتهائى است از راههاى غير قانونى يادر شرائط غير قانونى به دست مى‏آيد.
(124) - سوره توبه، آيه 6.
(125) - به كتاب المراجعات مناظره مرحوم سيّد شرف الدّين و شيخ سليم مفتى الأزهر مراجعه شود.
(126) - الأمامه و السّياسه تأليف ابن قتيبه دينورى.
(127) - نبايد گفت: آن وقت اين اجتماع چگونه مى‏تواند برده را به اخلاق اسلامى آشنا سازد، سخن در قانون است نه در عمل افراد، اگر حكومت اسلام سركار بود نه آن حوادث ناگوار اتّفاق مى‏افتاد و نه وضع بردگان در همه دنيا چنين بود.
(128) - اين جزوه حاصل گفتگو در سال 1350 مى‏باشد، پس از انقلاب اسلامى در جريان جنگ تحميلى از جوانان رشيد اسلام چيزها ديده شد كه برخى خاطرات صدر اسلام را به فراموشى انداخت!!
(129) - يكى از سؤاالات برخى خوانندگان چاپ اوّل كتاب اين بوده كه ملاك اين حكم چيست؟ و آيا يك نوع ديكتاتورى و استبداد نيست كه به مجرّد اهانت كشته شود؟ ولى بايد دانست كه پيامبر(ص) و جانشينانش در روش زندگيشان هيچگونه فاصله‏اى با قانون نداشته و مجسمه اسلام بوده‏اند و اهانت به آنها در ذهن هر كس عيناً اهانت به مكتب و مخالفت علنى با اسلام است كه يا بايد حاضر به بحث بوده روشن شود و يا همچون سرباز دشمن حكم خاص خود را خواهد داشت. مثلا در ذهن هر كسى نام حسين(ع) مساوى با مبارزه با ظلم است و چون مى‏گويند: درود بر حسين(ع) يعنى مرگ بريزيد، و بر عكس اهانت به حسين(ع) يعنى طرفدارى از مكتب ضد اسلام.
(130) - اين حكم شرع موافق با اصلى است كه گفتم بايد محيطى به وجود آورد كه ناچار به تفكر گردند، شايد راه را بيابند.
(131) - در اين قسمت به كتابهاى منتهى تأليف علاّمه حلّى و مبسوط تأليف شيخ طوسى و تحرير الوسيله مراجعه شود.