مراحل اخلاق در قرآن كريم

آيت الله عبدالله جوادى آملى

- ۱۷ -


دوم: ثبات

مرحله دوم از مراحل سير و سلوك، ثبات و استوارى است; ممكن است‏بر اثر پيدايش حالتى براى انسان، جذبه‏اى حاصل شود و دفعتا عوض شود يا فكرى او را به حق راهنمايى كند و او تصميم پيمودن راه بگيرد ولى در اين تصميم، ثابت نباشد و علل و عواملى او را از اين تصميم پشيمان كند. بنابراين، صرف ايمان براى سلوك، كافى نيست و سالك بايد به مرحله ثبات در اعتقاد و ايمان برسد. از اين رو ذات اقدس خداوند در قرآن كريم يكى از اوصاف برجسته سالكان كوى حق را ثبات مى‏داند:

«يثبت الله الذين امنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدنيا و فى الاخرة‏» (1)

يا مى‏فرمايد:

«انا لننصر رسلنا و الذين امنوا فى الحيوة الدنيا و يوم يقوم الاشهاد» (2) .

خداوند نعمت ثبات را به مردم با ايمان عطا مى‏كند. به همين جهت آنان در آخرت، روزى كه قدمها در «صراط‏» مى‏لغزد و هم چنين در حالى كه ديگران گرفتار وسوسه مى‏شوند در اخلاص پايدارند.

براى اين كه انسان عملا تربيت‏شود و به مقام رفيع بار يابد به او دستور داده شده است كه در وضو هنگام مسح پا بگويد:

«اللهم ثبت قدمي على الصراط يوم تزل فيه الاقدام‏» (3)

بار خدايا! روزى كه قدمها مى‏لغزد، قدمهاى مرا بر صراط استوار بدار تا نلغزم. گرچه «ظهور» اين دعا در مسئلت ثبات قدم و نجات از لغزش براى قيامت است، ولى اطلاقش شامل دنيا نيز خواهد شد. از اين رو مردان الهى در جبهه‏هاى جنگ از خدا ثبات قدم مى‏خواستند و مى‏گفتند:

«ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين‏» (4)

زيرا ثبات قدم در ميدان جنگ از فضايل و لوازم يك رزمنده است; خواه در جهاد اصغر و خواه در جهاد اكبر. اگر چه جهاد اصغر، دائمى نيست و گاهى به صلح با بيگانه ختم مى‏شود; چنانكه قرآن كريم مى‏فرمايد:

«عسى الله ان يجعل بينكم و بين الذين عاديتم منهم مودة‏» (5)

با دشمنانتان، كينه توزانه رفتار نكنيد; بلكه بر محور قسط و عدل رفتار كنيد; زيرا ممكن است زمانى ميان شما و آنان صلح برقرار شود، ولى در جهاد اكبر، اين راه براى هميشه بسته است; يعنى ممكن نيست روزى دشمن ديرين ما يعنى شيطان با ما وست‏شود; زيرا او «عدو مبين‏» است و هستى خود را در ادامه عداوت با انسانها مى‏داند و اصولا او زنده است تا افراد بشر را وسوسه كند.

شيطان همواره در جنگ با بشر است و او را نه در خواب رها مى‏كند و نه در بيدارى; ماموران و جنود او بيدار و منتظر فرصت هستند تا انسان، غافل شود و در حال غفلت‏بر او تهاجم كنند. گاهى ممكن است انسان خوابهاى خوبى ببيند و با رؤيا بيدارى معنوى نصيبش شود، ولى شيطان در او وسوسه كرده و رؤياى او را هم تيره مى‏كند.

اگر انسان در ايمان متزلزل باشد،

«كالذى استهوته الشياطين فى الارض حيران‏» (6)

خواهد بود; يعنى گاهى به سمت‏حق و گاهى به سمت‏باطل خواهد رفت و روشن است كه مجموع حق و باطل، باطل است; زيرا:

«الا لله الدين الخالص‏» (7) .

كسى كه گاهى تبهكار و گاهى پرهيزكار است، مجموعا انسان تبهكارى است. چون مجموع بدى و خوبى، بد، و مجموع زشتى و زيبايى، زشت است; مثلا، اگر كسى در نقاشى يك صحنه، سمت راستش را زيبا و سمت چپش را زشت ترسيم كند، نقاشى آن صفحه، زيبا نخواهد بود; زيرا زيبايى، زشتى را و حق، راهى باطل را نمى‏پذيرد. از اين رو براى سالكان كوى حق، راهى جز ثبات قدم وجود ندارد.

اگر ما ثابت قدم شويم، ديگر چيزى ما را نمى‏لرزاند; سرد و گرم روزگار، ما را از پا در نمى‏آورد و زرق و برق جهان طبيعت‏براى ما جاذبه ندارد; نه آمدن نعمتى ما را چنان مسرور و طربناك مى‏كند كه از وظيفه بيرون برويم و نه از كف دادن نعمتى ما را چنان غمناك مى‏كند كه ما در انجام وظيفه، كوتاهى كنيم و اين همان است كه قرآن كريم مى‏فرمايد:

«لكيلا تاسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما اتاكم‏» (8) .

منظور از ثبات قدم، ثبات در سيرت و سنت دينى است و به طور كلى، ثبات در هر چيز به اندازه و در محدوده همان چيز است; بنابراين، وقتى مى‏گويند: فلان شخص «ثابت قدم‏» است; يعنى آن جا كه مى‏انديشد، «ثابت فكر» و آن جا كه بايد سخن بگويد، «ثابت قول‏» و... است; ولى از آن جا كه رونده بيش از هر چيز، به نيروى «پا» محتاج است و از آن كمك مى‏گيرد، «ثبات‏»، بيشتر به «قدم‏» اسناد داده مى‏شود و نيز اين كه مى‏گويند: فلان سالك، «پايدار» است، از همين قبيل است.


پى‏نوشت‏ها:

1. سوره ابراهيم، آيه 27.

2. سوره غافر، آيه 51.

3. بحار، ج 77، ص 320.

4. سوره بقره، آيه 250.

5. سوره ممتحنه، آيه 7.

6. سوره انعام، آيه 71.

7. سوره زمر، آيه 3.

8. سوره حديد، آيه 23.