اصول و مبانى مداحى

ابوالفضل هادى منش

- ۱۰ -


د) نكات پايانى  
در پايان اين بخش نيز به تذكر برخى نكات قابل توجه در ارتقاء سطح معنوى مجلس براى بهتر شدن آن مى پردازيم .
در خواندن شعر بايد سعى شود، ابيات با شيوه اى بسيار عاطفى و آرام و لطيف خوانده شود، همچنين ابيات مدح ائمه عليهم السّلام را محكم و حماسى ، ابيات تواضع در برابر آنها را متواضعانه ، ابيات اقتدار آنها را مقتدرانه ، و ابيات مصيبت را محزون (تا آنجا كه مجلس اجازه مى دهد) خواند.
سلامى كه در ابتداى مجلس داده مى شود نبايد به صورت عربى خوانده شود بلكه اگر با لحن فارسى باشد، بهتر است همچنين اگر بيتى عربى را خواستيم بخوانيم بهتر است با لحن عربى خوانده نشود. مگر آنكه مانند يك قارى توانا با تجويد و تمامى دستگاه هاى عربى آشنا باشيم و بتوانيم زيبائى هاى سبك عربى را در آن بيت پياده نمائيم .
بايد سعى شود صدا داخل بينى نرود و از حلق بيرون آيد زيرا باعث محزون شدن صدا مى گردد و صدا حالت خفگى به خود مى گيرد. صدا بايد مستقيم از حلق بيرون آيد.
مداح بايد به خود چهره بشاش بگيرد و اشعار را با لبخند بخواند نه با صورتى درهم و جدى .
سعى كنيد اشعارى را كه مى خوانيد بريده بريده و متنوع نباشد بلكه يك شعر خوب انتخاب كرده و تا آخر آن را بخوانيد نه اينكه از هر شعرى يكى دو بيت خوانده و سراغ شعر بعدى برويم . اين كار سبب افت مجلس مى گردد زيرا مستمعين فكر مى كنند كه ما به اندازه كافى شعر نداريم و با سرهم بندى اين اشعار مى خواهيم وقت مجلس را پر كنيم .
نكته بسيار مهم در مولودى خوانى اين است كه اگر چند نفر قرار است بخوانند، نفر اول به هيچ وجه نبايد روضه بخواند. حتى اشاره هم به روضه ننمايد. و نيز نفر اول اگر شعرش داراى اشعار روضه هست ، بايد آن را حذف نمايد تا مجلس ظرفيت براى پذيرش ‍ مداحان بعدى را از دست ندهد. اين مسئله در نفرات دوم ، سوم و... ضعيف تر مى شود تا به نفر آخر برسد كه جاى روضه خواندن و توسل پيدا كردن همانجاست .
در اثناى شعرخوانى نبايد زياد صحبت كرد زيرا حوصله مستمع سر مى رود. بايد بيشتر به شعر پرداخت تا صحبت كردن . اما بيان يكى دو نكته و گريز زدن به مسائل اخلاقى و اجتماعى آن هم بسيار كوتاه اشكالى ندارد.
شروع مولودى خوانى ، نقش مهمى در حال مجلس دارد. مداح نبايد شروع مولودى را بسيار پرتحرير آغاز كند و هر چه هنر دارد، همان اول كار پياده نمايد. بلكه بايد مولودى خوانى را از ساده به پرتحرير اجرا كند.
شعر مولودى داراى دو قسم است ؛ حكايتى و مخاطبى . قسم حكايتى آن داراى دو حالت خبرى و داستانى مى باشد. شعر حكايتى خبرى شعرى است كه از وقايع و رويدادهاى تاريخى جريان حكايت مى كند كه چه اتفاقى در فلان تاريخ روى داد. اما شعر حكايتى داستانى ، خودِ داستان است و قصه را به صورت يك نمايشنامه كامل ، از اول تا آخر نقل مى كند كه معمولاً مثنوى مى باشد.
شعر مخاطبى شعرى است كه در آن نوعى خطاب از ما به امام و از امام به ما وجود دارد، مانند: على اى هماى رحمت تو چه آيتى خدا را...
حال نكته در اينجاست كه شعر مخاطبى را بايد آرام و موزون خواند. اما در قسمت شعر حكايتى خبرى ، مى توان هم آن را بالا شروع كرد و هم پائين . اين موضوع بستگى به مطلع و آغاز شعر دارد. اگر مقدمه داشت ، به تناسب مقدمه بودن مى توان آن را پائين خواند و اگر نداشت ، آن را بالا شروع كرد، اما چون بالا شروع كردن شعر آن هم در ابتداى مجلس ، جالب نيست ، و احتياج به مقدمه اى از نظر رعايت پرده هاى صوتى و مقدمه اى از نظر شروع كلام دارد، مى توان از چند رباعى ، قبل از آن استفاده نمود و آغاز شعر اصلى را بر اوج صداى خود گذاشت و با اين كار مى توان هر دو غرض را به جا آورد.
در قسم شعر حكايتى داستانى بايد شعر را سريع و با تحرير كم شروع كرد. نبايد بين ابيات آن فاصله بيافتد و از تكرار كردن ابيات شعر، بايد دورى نمود، زيرا در اين گونه اشعار، مستمع جوياى دنبال كردن داستان است و نبايد با تكرار كردن و يا تحرير زدن بيش از حد، رشته داستان را از دست او خارج نمائيم و او را بى حوصله نموده و از اصل داستان غافل كنيم .
در اينجا براى آشنائى بيشتر شما با اين دو گونه شعر كه استفاده زيادى در مديحه سرائى دارد به نمونه اى از آن اشاره مى نمائيم ؛
شنيدم على آن ولى خدا
كه جان و جهان باد او را فدا
يكى روز گفتا به دخت رسول
كه اى خوانده پروردگارت بتول
على را بود در درون آتشى
كه عمرى نكردى از او خواهشى
الا اى خلائق همه سائلت
بگو با على چيست ميل دلت ؟
بگفتا كه اى نفس ختم رسل
وصيت نموده مرا عقل كل
كه با شوهرت خواهش دل مگو
مبادا ميسر نگردد بر او
ولى چون تو گوئى نگفتن خطاست
كه حكم تو حكم رسول خداست
اگر باشدت يا على دسترس
مرا هست ميل انارى و بس
على شاد و خندان بهر سو شتافت
ولى در مدينه انارى نيافت
يكى گفتش اى حجت كردگار
ندارد كسى غير شمعون انار
چو شير خدا اين خبر را شنيد
به زحمت ز شمعون انارى خريد
به تعجيل رو سوى منزل نهاد
كه چشمش به ويرانه اى اوفتاد
در آنجا فقيرى گرفتار ديد
يكى پير اعماى (88) بيمار ديد
گرفتار آن پير بيمار شد
به ويرانه رفت و پرستار شد
امير عدو بند خيبر گشا
به ويرانه شد هم سخن با گدا
كه اى پير مسكين محزون زار
چه باشد تو را ميل گفتا انار
به خود گفت مولا كه همّت كنم
انارى كه دارم دو قسمت كنم
يكى را به سائل دهم از كرم
دگر نيمه را بهر زهرا برم
شگفتا چه جودى به ويرانه كرد
به دست خود آن نيمه را دانه كرد
به آن پير اعماى بيمار داد
دگر بار آن پير لب برگشاد
كه آيا حبيبى شود از كرم
عنايت كنى نيمه ديگرم ؟
دگر نيمه را بهر او دانه كرد
به دست تهى رو سوى خانه كرد
به لب داشت در راه اين زمزمه
كه يا رب بگويم چه با فاطمه ؟
ز خجلت گل انداخته صورتش
عرق ريخته بر رخ از غيرتش
به درياى غم بر خدا دل نهاد
كجا رو كند؟ رو به منزل نهاد
ز اندوه و غم برد در جيب (89) سر
بناگه يكى خانه را كوفت در
چو مولا در خانه را بر گشاد
به ناگاه چشمش به سلمان فتاد
كه آمده بر شير پروردگار
ز سوى رسول خدا نُه انار
بگفت اى ملائك به بذل تو مات
على جان همه جان عالم فدات
خدا اجر بذل تو را داد باز
الا جود از جود تو سرفراز
على آن به خلق دو عالم امير
بگفتا كه اى پير روشن ضمير
يكى را دهد ده جزا كردگار
چرا تو بر آورده اى نُه انار
به لبخند گفت كه يا بوالحسن
انار دگر هست در دست من
مرا امتحان بود مقصود و بس
نظير تو جز مصطفى نيست كس
زهى بذل و احسان و فضل و كمال
زهى عزت و مجد و قدر و جلال
ز هستى و دادار هستى مدام
بر اين خاندان تا قيامت سلام ...(90)
نمونه اى از شعر حكايتى خبرى :
ز انوارى كه تابان است امشب
حراء آئينه بندان است امشب
حراء آن غار متروك زمان ها
تجليگاه قرآن است امشب
حراء آن غار دور افتاده از شهر
ز شوكت قبله جان است امشب
ز خورشيدى كه او دارد به دامان
جهانى نور باران است امشب
اعجازى كه مى بيند پياپى
حراء مبهوت و حيران است امشب
شروع عصر ناب حق پرستى
طلوع ماه ايمان است امشب
حراء طور تجلى هست و او را
امين وحى مهمان است امشب
به ماءموريتى جبريل تا ارض
روان از سوى يزدان است امشب
بكف لوحى ز اسرار الهى
بلب آيات رحمان است امشب
كه اين آيات بر خوان يا محمد
باسم ربك الاعلى محمد...
مولودى را حتى المقدور بايد ايستاده خواند تا تسلط بر مستمعين داشت .
يكى ديگر از نكات مهم در هر نوع مجلسى ، بررسى كيفيت صداى بلندگو و تنظيم آن قبل از شروع است . همان اول اگر مداح ديد صداى بلندگو كم ، زياد و يا تكرار آن زياد است ، بايد تذكر بدهد و بعد از تنظيم صدا، خواندن را شروع كند.
از نكات پايانى مولودى خوانى وضعيّت تريبون است . اگر ميكروفون پايه دارد نبايد جلوى صورت مداح قرار بگيرد، طورى كه چشم هاى مداح پيدا نباشد و همچنين نبايد جلوى قسمت زيادى از صورت مداح را بگيرد زيرا مستمع ميل دارد كه به صورت مداح نگاه كند، و اگر موفق نشود تمركز او به هم مى خورد. ميكروفون نبايد زياد به دهان نزديك باشد تا صداى حقيقى وارد ميكروفون شود و با دور كردن ميكروفون از دهان سعى در مفهوم شدن صداى خود داشته باشد. همچنين در موقع تنظيم پايه ميكروفون بهتر است ، ابتدا آن را خاموش كنيم سپس آن را تنظيم نمائيم و تمركز مستمع را با سروصداى ميكروفون بر هم نزنيم . اگر به ميكروفون با پايه ، عادت نداريم ولى ديديم كه با صرف وقت ، ميكروفون و پايه را براى مان آماده كردند، اگر همان طور با پايه بخوانيم ، بهتر است از اينكه بعد از صرف مدتى تنظيم كردن ، ميكروفون را از پايه در آورده و در دست بگيريم . حال اگر ميكروفون پايه نداشت و ما آن را در دست گرفتيم نبايد طورى آن را بگيريم كه جلب توجه كند مثلاً ميكروفون دو دستى بگيريم و يا آن را مرتب از جلوى دهان كنار ببريم و دوباره جلوى دهان بگيريم . بايد آن را طورى در دست گرفت كه جلب توجه نكند و اين طور وانمود كنيم كه به ميكروفون توجهى نداريم .
عوامل مؤ ثر در معنويت و آمادگى مجلس 
چون مداح اهل بيت عليهم السّلام با معنويت سروكار دارد چه مجلس دعا باشد و چه عزادارى و چه مولودى ، بايد عواملى كه در معنويت مجلس تاءثيرگذار است را بشناسد و از عواملى كه با آن منافات دارد، دورى گزيند. بعضى از اشخاص ، خود داراى روح هاى بلند و معنويى هستند كه به طور مستقيم مى توانند روى مجلس اثر مثبت گذارند و باعث ارتقاء سطح روحانى مجلس شوند كه البته به آسانى ميسر نمى شود و ((كار مردان خداست ))، اما در بعضى زمينه ها مى توان كار كرد و با رعايت بعضى از مسائل ، موفق تر عمل نمود و باعث آمادگى بيش از پيش مستمعين و شركت كنندگان در مجلس شد.
حال عواملى كه بر معنويت مجلس اثر مى گذارند را بر مى شماريم :
الف ) موقعيت زمانى  
يعنى اينكه زمان برپائى مجلس جه شبى است ؛ شب شهادت است يا مثلاً جلسه هفتگى است . خود اين مسئله باعث تاءثيرى بسزا در حال و هوال مجلس بوده و بُعد روحانى آن را تقويت مى نمايد. مسلماً روضه قتلگاه خواندن در روز عاشورا تاءثير غير قابل مقايسه اى با خواندن همان روضه در هيئت هفتگى دارد، اگر چه كلمات و اشعار تغيير نكرده اند اما به لحاظ موقعيت زمانى ، مجلس دگرگون مى شود.
قسم دوم مربوط به اين است كه مجلس اول شب باشد و يا آخر شب و يا مثلاً روز هنگام ظهر و يا صبح باشد. يعنى تشكيل مجلس چه موقعيت زمانى در روز باشد. زيرا حالت كسالت و خمودگى و يا نشاط مستمع باعث تاءثير بر آمادگى مجلس شده و سبب مى شود كه مجلس نيز همان حالت را به خود بگيرد.
قسم سوم اين بحث آن است كه خواندن شما در چه موقعيت زمانى از مجلس قرار داشته باشد كه آيا نفر اول يا دوم يا آخر هستيد كه مى خوانيد. چه بسا در هر مقطع از مجلس ، آمادگى و معنويت آن تفاوت مى كند و خستگى ها و كسالت ها باعث عدم آمادگى و پايين آمدن سطح معنوى مجلس و همكارى كمتر مستمع مى گردد.
ب ) موقعيت مكانى  
يعنى محلى كه مجلس در آن منعقد است چگونه محلّى است ؛ مسجد، حسينيه ، حرم اهل بيت عليهم السّلام فضاى باز، فضاى بسته ، داخل ماشين و... .
قسم اول اين است كه مكان مورد نظر خود جنبه روحانى و معنوى داشته باشد مثل حرم اهل بيت عليهم السّلام يا گلزار شهداء كه اين خود باعث سوق دادن مجلس و مستمعين مى گردد.
قسم دوم اينكه مجلس در محيطى آرام باشد و يا در محلى شلوغ و پر رفت و آمد. يا چيزى در محل باشد كه باعث بر هم خوردن توجه مستمع براى استفاده از مداح مى شود كه باز موجب پائين آمدن سطح معنوى مجلس مى گردد. چرا كه تا وقتى كاملاً حواس ها جمع نباشد، نبايد وارد روضه شد و به طور كلى مداح ، بايد روى مستمع خود اشراف داشته باشد و چيزى توجه او را به هم نزند.
قسم سوم بزرگى يا كوچكى مكان و يا باز بودن و بسته بودن محيط است كه خود بى تاءثير نيست . اگر مستمع صداى مداح را خوب دريافت نكند و يا مثلاً صداى بلندگو به دليل بسته بودن محيط، بد باشد، موجب بى حوصلگى مستمع و در نهايت گوش ‍ ندادن او شده و كم كم و به همه سرايت مى كند و از معنويت مجلس تا حد بسيار زيادى كاسته مى شود.
ج ) ساير عوامل  
خود مستمع در چه سطحى از معنويات قرار دارد و يا اصلاً از چه قشرى از جامعه است ؟ طلبه است ، فرهنگى است ، كارگر است و... زيرا بينش افراد نسبت به مجالس ‍ اهل بيت عليهم السّلام و كلاً ارزش دادن آنها به معنويات تفاوت مى كند. بالطبع معنويت مستمع در آمادگى مجلس و بالا بردن سطح آن بسيار تاءثير دارد.
مداح در چه سطحى از معنويت قرار دارد؟ چرا كه تاءثير ابعاد روحى او نيز در مجلس نيز شايان ذكر است . حتى اگر در آن روز يك گناه از او سر زده باشد، در معنويت مجلس ‍ شب او تاءثير خواهد داشت . او بايد مراقبت هايى از قبيل معاشرت با انسان هاى وارسته ، با وضو بودن در مجلس ، پرخورى نكردن قبل از مجلس ، نرفتن به محل هائى كه در شاءن او نيست و... در مجلس دارى و موفقيت خود بكوشد.
عنصر بعدى تقدم و تاءخر به مداحى است كه استادتر از اوست . اگر قبل از او مداحى خوانده باشد كه تبحّر بيشترى در اين زمينه داشته ، مطمئناً باعث پايين آمدن سطح مجلس ‍ او خواهد شد و مستمع زياد توجه به مجلس او، از خود نشان نمى دهد. به همين دليل بايد هر كس مبتدى تر است اول بخواند.
اگر قبل از شما روحانى مجلس ، بحث عقلى و سنگينى را ارائه داده باشد، مستمع تا چند دقيقه اى ، مستمع شما نيست و خستگى روحى او باعث افت توجه ها در مجلس ‍ مى گردد به همين دليل بهتر است روحانيون گرامى در شب هاى شهادت كه افراد بيشتر براى عزادارى به مجلس مى آيند، از انتخاب مباحث سنگين و طولانى اجتناب ورزند تا حال ((شب شهادتى )) مجلس ، از مداح و مستمع گرفته نشود.
يكنواخت خوانى يكى ديگر عوامل پائين آمدن سطح مجلس است كه بايد به شدت از آن دورى كرد زيرا همان طورى كه گفته شد مداح با روح مستمع كار دارد و براى پيشبرد مجلس ، نبايد مستمع را در تنگناى گوش دادن به صداى يكنواخت قرار دهد، در غير اين صورت نبايد كسى را جز خود، مقصر در اين مسئله بداند. ما بايد با لطافت مجلس ‍ خود را جلو ببريم و از داد زدن هاى بى مورد و خُرد كردن اعصاب مستمع بپرهيزيم . چون اگر روح مستمع پذيرش نداشته باشد، ما نمى توانيم كارى از پيش ببريم . در اين حالت بايد مجلس را كوتاه ، و يا خاتمه دهيم . به قول استاد ما:
((اين وحى مُنزل نيست كه اگر پنجاه بيت شعر با خودت آورده اى و يا حفظ كرده اى همه آن را براى مستمع بخوانى )).
بايد از رفت و آمدها، حركت چشم و سر مستمع ، جمع بودن حواس و يا عدم تمركز مستمع را فهميد. اگر ديديد توجه ندارد و خسته است ، مختصر خواندن بهترين راه بلكه تنها راه موجود است .
در ابتداى مجلس ، مداح با گرفتن ذكر صلوات ، خواندن دعاى فرج و... فضاى مجلس را روحانى كند و معنويت مجلس را افزايش دهد كه رعايت اين اصول باعث حفظ آمادگى مجلس مى شود و هميشه به خاطر داشته باشيم كه هيچ مؤ لفه اى بهتر و نتيجه بخش تر از اينكه مداح روى خود كار كرده باشد نيست . بايد اول از خودمان شروع كنيم .
فنون مداحى 
همان طورى كه مى دانيد هر هنرى ، فنون مخصوص خود را داراست كه باعث قوام آن هنر شده و فراگيرى آن و بر كيفيت و پيشرفت آن كار مى افزايد. در هنر ستايشگرى و مديحه سرايى اهل بيت عليهم السّلام نيز فنون و قواعدى وجود دارد كه شخص مداح پس از گذشت سال ها تجربه ، ديدن استاد، و اداره مجالس گوناگون به آنها دستيابى پيدا مى كند. نكته مهمى كه در فنون مداحى وجود دارد اين است كه بيان اين فنون صرفاً جنبه استحسان دارد و اگر در همان مرحله تئورى باقى بماند، هيچ گونه كارآئى و بهره اى نخواهد داشت و يادگيرى تئوريكى در اين فنون نمى تواند مشكل گشا باشد. صرف اطلاع از فنون دردى را دوا نخواهد كرد چه بسا خيلى ها هم با اين فنون آشنائى دارند ولى قادر به پياده كردن آن نمى باشند و نحوه به كار بستن آن را در اثر كم تجربگى نمى دانند. پس حتماً بايد اين قواعد به كار بسته شوند تا بعد از گذشت مدتى نتيجه بخش واقع گردند. در اينجا به بيان و معرفى اين فنون كه حاصل تجربه و زحمت اساتيد بزرگوار در ((مجالس اهل بيتى عليهم السّلام است مى پردازيم و اميدواريم كه با يادگيرى و به كار بستن آنها در رديف مداحان خوب و مجرب در امر ستايشگرى اهل بيت عليهم السّلام قرار گيريد. ان شاء الله .
الف ) شناختن صداى خود 
از جمله مسائل مهم و دقيق در هر نوع خوانندگى ، اين است كه خواننده با صداى خود آشنائى كامل را داشته باشد و با اطمينان بخواند زيرا عدم آن يا باعث استفاده ناصحيح حنجره مى شود كه منجر به جواب ندادن حنجره در پرده مورد نظر شده و يا موجب عدم استفاده از قابليتها و استعدادهاى آن مى گردد. هميشه بايد توجه داشت كه نبايد با آخرين توان حنجره خواند زيرا امكان جواب دادن حنجره در آن پرده بسيار كم است . به قول استاد ما:
((اگر پنج پله مى توانى از صدايت استفاده كنى هيچ وقت از پله پنجم استفاده نكن و چهار پله ، بالاتر نرو! اما اگر مطمئنى كه جواب مى دهد آنگاه مى توانى از پله پنجم هم استفاده كنى )).
البته اين آشنائى با تمرين زياد حاصل مى شود. مداح بايد شش دانگ صداى خود را قبلاً امتحان كرده و بر آن تسلط داشته باشد و از آن صحيح و بجا استفاده نمايد.
ب ) مستمع شناسى 
لازم است كه مداح قبل از ورود به مجلس ، اجمالاً مستمع خود را بشناسد و بداند كه از چه قشرى است و در چه سطح معنوى قرار دارد تا راحت تر بتواند با او رابطه برقرار كند نه اينكه از يك در بيايد و از در ديگر بيرون رود. شناخت مستمع از لوازم مهم كار مداحى است . بهتر است قبل از ورود به مجلس اطلاعاتى در اين زمينه و همچنين در زمينه وضعيت جلسه كه ؛ كسى خوانده يا نه ، موضوع سخنرانى چه بوده ، مداح قبلى بيشتر روضه خوانده و يا بيشتر شعر خوانده و اين گونه مسائل كه در راستاى انجام وظيفه بهتر اوست اطلاع يابد.
ج ) مجلس شناسى 
يكى ديگر از لوازم كارآمد مداحى ، آشنائى با مجلس است . بايد شاءن مستمعين ، خود و اهل بيت عليهم السّلام را هميشه نگه دارد و در انتخاب اشعار، نوحه و يا سرود دقت نمايد كه همسان با مجلس پيش رود. مداحى كه مهمان است و با مجلس آشنائى ندارد بايد خيلى محتاط عمل كند به طورى كه نه بار معنوى مجلس كم شود و نه همان طورى كه در مجلس خودش مى خوانده در اينجا بخواند. او قبل از خواندن بايد بداند كه مجلس به چه مناسبت تشكيل شده ، انگيزه تشكيل آن چه بوده ؛ آيا مثلاً نذر بوده ، براى شفاى مريض و يا حاجتى بوده و يا به مناسبت هاى ويژه برگزار شده است .
د) وقت شناسى 
ذاكر اهل بيت عليهم السّلام بايد حتماً انسان خوش قول در وفاى به عهد باشد كه يكى از رموز موفقيت مداح و پيشرفت او و برخوردارى از جايگاه ويژه در بين مردم مى باشد. اولاً مداح بايد سر همان موعد مقرر، خود را به مجلس برساند. زيرا بعضى وقت ها عدم وفاى به عهد موجب سرشكستگى بانى مجلس پيش مردم مى گردد. به خصوص در مجالس رسمى و مراسمى كه به مناسبت درگذشت و يا سالگرد شهادت و... برگزار مى گردد كه بدقولى در اين مجالس اثر بسيار نامطلوبى در مردم دارد و سبب تنزّل مقام و منزلت مداح در انظار مردم مى شود. ثانياً مداح بايد برنامه خود را در همان مدت زمان تعيين شده ، ارائه دهد حتى اگر آمادگى بر اجراى چند برابر آن را هم داشته باشد، بايد سر وقت تعيين شده ، مجلس را به اتمام برساند. نبايد آن قدر برنامه را طولانى كند كه مجبور شوند به او تذكر بدهند چرا كه اين ، يك نوع كسر شاءن و شكست براى مداح اهل بيت عليهم السّلام قلمداد مى شود. و كلاً هميشه بايد از مؤ لفه كم خواندن براى ((نمكين شدن )) مجلس خود استفاده كند و قبل از خسته شدن مستمع ، مجلس را پايان داده و همه توان مستمع را در مجلس نشينى از او نگيرد. هيچ اشكالى ندارد كه قبل از خواندن ، مدت اجراى برنامه خود را از بانى برنامه سؤ ال كند. اين كار شكست محسوب نمى شود بلكه ميل به بيش از حد خواندن ، براى يك ذاكر شكست است .
ه‍) جلوگيرى از اضطراب  
چه بسا امكان دارد مداحى با بزرگتر شدن مجلس و يا تغيير مستمعين ، از خواندن در آن مجلس بترسد و حريم بگيرد. اين ترس نبايد موجب عدم انجام وظيفه او بشود بلكه اينجا با اجراى فنى بجا و مثمر ثمر، مى تواند در همان مجلس بخواند. آن فن از اين قرار مى باشد كه اگر مجلس مولودى و جشن بود، ابتدا با بيان چند جمله خودمانى و ساده ، اين حريم را از بين ببرد و با مستمع ايجاد ارتباط محبتى نمايد و از اين ايجاد رابطه ، براى ارائه دادن بهتر مجلس استفاده نمايد چرا كه مداح نبايد با مستمع اش احساس ‍ بيگانگى نمايد تا بتواند بهره لازم و كافى را به او برساند. اگر هم با او بيگانه است بايد به ترسيم شخصيتى آشنا از مستمع در ذهن خود پرداخته و به طور ذهنى او را دوست و آشناى خود بپندارد، بالاخص در مجالس دعا و زيارات . زيرا با دل مستمع كار دارد و بايد او را دوست خود تلقى كند تا بتواند خود يا او را مورد خطاب قرار دهد.
حال اگر در مجلس عزادارى بود، مى تواند از فن خواندن دعاى فرج امام زمان (عج ) به طور ساده و بدون لحن استفاده كند. اگر در اين وضعيت با لحن چيزى بخواند، لرزش ‍ در صداى او به خوبى آشكار شده و مستمع به خيال اينكه او ناشى است و نمى تواند خوب بخواند، به او گوش نمى دهد و مجلس افت مى كند. گذشته از آن ، خواندن در اين حالت باعث گرفتگى در صداى مداح نيز مى شود كه تا آخر مجلس هم باز نخواهد شد. امكان دارد شما استادى لازم را هم در زمينه مداحى داشته باشيد اما از خواندن در مجلسى كه عالم و يا مداح مجرب و يا مثلاً مقام معظم رهبرى حضور دارند هراس داشته باشيد. وجود اين مسئله امرى طبيعى و عادى مى باشد و نشانه بى تجربگى شما نيست و براى بعضى از بزرگان نيز پيش مى آيد. اين ترس امكان دارد حتى از روى ادب و تواضع شما نسبت به بزرگان و يا خجالت كشيدن از آنها باشد كه چيز مذمومى نمى باشد.
اين تذكر لازم است كه اين ترس فقط در بدو مواجه شدن با مجلس است و پس از اجراى چند دقيقه برنامه ، از بين خواهد رفت و صحيح نيست كه مداح به خاطر يك اضطراب چند دقيقه اى ، از انجام وظيفه انصراف دهد.
و) پرورش دادن روضه  
يكى از فنون حائز اهميت در روضه خوانى ، پرورش دادن آن است . يعنى مداح تا روضه خوب براى مستمع جا نيافتاده ، سراغ كار ديگرى نرود و خوب آن را به مستمع تفهيم كند يا اينكه با پر و بال دادن روضه ، آن را براى مستمع ، جذاب تر نمايد و مجلس را با مستمع پيش برد. كه اين مستلزم رعايت نكاتى است .
فن مقدمه چينى :
اول اينكه سعى كند هر مطلبى را كه مى خواهد بيان كند، ابتدا زمينه پذيرش آن را در مستمع فراهم آورد، يعنى با مقدمه چينى صحيح مستمع را منتظر بيان مطلب اصلى بگذارد و او را تشنه شنيدن آن مطلب نمايد تا مطلب در جان او جاى گيرد و با آن به خوبى حال معنوى و سوز پيدا نمايد. به اين ترتيب كه ، با گفتن جملاتى به صورت مقدمه ، به تحريك عواطف او پرداخته و عطش او را بيتشر نمايد و همچنين بر اهميت بيان مطلب نيز بيافزايد. اين كار را حتى در مورد مطالبى كه تكرارى هم هستند و مستمع به كرّات آن را شنيده است نيز مى توان انجام داد. زيرا حتماً نبايد مطلب جديدى گفته شود تا مستمع را به گريه در آورد. گفتن مطالب تكرارى در روضه هائى كه حتى بسيار معروف هم هستند، بايد مقدمه چينى داشته باشند مثلاً همه ما مى دانيم كه حضرت اباعبدالله الحسين عليه السّلام را چگونه به شهادت رساندند، اما اگر در همان ابتداى مجلس به بيان اين مطلب بپردازيم ، در كسى تاءثير شايانى نخواهد گذاشت و اشك او جارى نخواهد شد، مگر اينكه مجلس از ويژگى هاى شب عاشورائى برخوردار باشد و يا مستمع ، خود داراى ارتباطى قوى باشد. در هر حال ما بايد وظيفه خود را انجام دهيم و با بيان مطالبى در حاشيه روضه ، دقت مستمع را بيشتر كنيم .
حريص بودن به شعر:
اصولاً بايد در ارائه شعر و روضه ، حريص بود و آن را كم كم با بالا رفتن پذيرش مستمع ، ارائه كرد و شعر را آرام آرام خواند و به مستمع اجازه هضم هر بيت و هر كلمه را داد. اگر مستمع ما هيئتى نيست بايد هر بيت را با جملاتى تفسير كرده و خوب براى او جا انداخت اگر چه انتخاب شعر سبك تر در اين گونه مجالس بهتر است اما همان شعر سبك را نيز نبايد سريع خواند بلكه بايد با وقف هاى بجا و فاصله انداختن بين ابيات ، اجازه تفكر در مطالب به او داده شود كه اين خود يكى ديگر از فنون روضه خوانى است . بايد با دقت در خواندن اساتيد به اين مسئله پى برد كه چه وقت بايد خواند؟ چه وقت بايد سكوت كرد؟ كى بايد تحرير زد؟ كى بايد ساده خواند؟ كى سريع رد شد؟ و كجا تكرار كرد؟ يكى از بزرگترين اساتيد مداحى تهران در اين مورد مى گويد:
((در قرآن وقف جاى مشخصى دارد و در مداحى نيز همين طور است البته نه به سختى قرآن ، چون در قرآن حتماً بايد وقف كرد اما در مداحى ، كار راحت تر است )).
به عنوان نمونه يكى از جاهائى كه بايد شعر، تند خوانده شود اين است كه وقتى بيتى ، يكى دوبار با تحرير خوانده شد و در اثناى آن فاصله انداختيم مثلاً بين آن روضه خوانديم چون مستمع از اين بيت شعر، فيض خود را برده است ، ديگر خواندن آن با تحرير، درست نيست و موجب تاءثير نامطلوب در توجه او به ابيات بعدى مى شود. در واقع اين يك حالتى پايدار در مستمع است كه ميل دارد چيزى را نه پرورش داده نشده قبول كند و نه خسته كننده و ملال آور. كه تشخيص آن هم با شخص مداح است . اگر مستمع يك كلمه از شعر را هم خوب نفهمد و يا مقصود مداح را از آن متوجه نشود، نمى تواند بهره لازم را از آن شعر ببرد.
فن ديگرى كه در اينجا مفيد مى باشد اين است كه اگر مداح مى بيند حواس مستمع جمع نيست نبايد شعر يا روضه را ادامه دهد بلكه با گفتن بعضى جملات مناسب و همچنين استفاده از بعضى زمزمه ها، مستمع را وادار به توجه سازد و حواس او را متمركز خود و حرف هاى خود نمايد.
خواندن بعد از تمركز:
فن ديگر در جمع كردن حواس مستمع ، جائى است كه در مجلس رفت و آمد وجود دارد و حواس ها جمع نيست . راه آن در اين حالت فقط صحبت كردن مداح است . اگر در اينجا به خواندن بپردازد مجلس او تا اندازه زيادى افت خواهد كرد. اين حالت معمولاً بعد از سخنرانى روحانى و يا تمام شدن روضه و آماده شدن براى سينه زنى رخ مى دهد كه بعضى در حال بلند شدن و راه رفتن در مجلس هستند. مداح به هيچ وجه نبايد در اين مقطع چيزى بخواند زيرا اگر بخواند مجبور است بارها شعر يا نوحه خود را تكرار كند. بايد با صحبت كردن و يا خواندن دعاى فرج (براى وقتى كه سخنرانى تمام شده است ) مدتى فرصت به مستمع بدهد تا اگر مى خواهد بيرون برود، رفته و اگر مى خواهد مهياى سينه زنى بشود، جاى خود را پيدا نموده و بنشيند.
فن زمزمه :
براى تمركز بيشتر مستمع بر مطالب و اداره بهتر مجلس ، مداح بايد مستمع خود را در حال گريه ، دعوت به زبان گرفتن و جواب دادن به زمزمه ها كند زيرا وقتى مستمع خود را در مجلس سهيم ببيند و مداح هم اين فرصت را به او بدهد كه زبان بگيرد، تمركز او بيشتر خواهد شد و وقتى اثر زبان گرفتن و تاءثير صداى خود را برديگران مى بيند، ناله خود را آزاد كرده و به مجلس سوز مى بخشد.
فن اجتناب از صراحت سخن :
بعضى وقت ها مداح شعرى را مى خواند كه در ابتدا براى مستمع پيچيدگى دارد و نمى داند كه اين شعر زبان حال چه كسى است و يا شرح حال چه كسى را مى دهد. فنى كه در اينجا وجود دارد اين است كه به جاى عنوان بندى و معرفى كردن شعر كه مثلاً: ((زبان حال حضرت زينب عليهاالسّلام را براى شما مى خوانم )) از گفتن كلمات و جملاتى كه اشاره صريح ندارد، استفاده كند مثلاً مجلس را با شعرى مانند اين شعر شروع كرده : ((خواندم اگر عزيزِ تو را چون برادرم )) اما مخاطب شعر مشخص نيست كه چه كسى است ، اينجا لازم نيست بگويد: ((اين حرف را حضرت عباس عليهاالسّلام دارد به حضرت زهراعليهاالسّلام مى گويد))، بلكه با گفتن يك كلمه ؛ ((مادر!)) مشخص مى شود كه مخاطب كيست . اين باعث جالب تر شدن شعر شده و مستمع هم در شعر بيشتر تفكر مى نمايد.
((دشتى )):
هرگاه در اثناى روضه ، مجلس را به او واگذار كردند بهتر است به جاى شروع كردن از پرده پائين كه موجب كسالت شده و يا استفاده از پرده بالا كه توانائى آن در اول كار، وجود ندارد، از خواندن چند بيتى به سبك ((دشتى )) مدد گيرد كه بسيار مناسب تر است . خوبى اين سبك اين است كه مناسب همه جاى مجلس مى باشد و خواندن آن نيز احتياج به مؤ ونه زيادى ندارد و مداح مى تواند به آسانى و بدون فشار آوردن به خود آن را اجرا نمايد. تجربه نشان داده كه اين گونه تحويل گرفتن مجلس بسيار بهتر از دو نمونه اول كه ذكر شد (پائين شروع كردن و يا در پرده مداح قبلى آغاز كردن ) مى باشد.
ز) بيان مطالب و اشعار 
بيان كردن مطالب و خواندن اشعار نيز احتياج به تبحر و استادى خاص خود دارد. يعنى كدام شعر يا كدام روضه را ابتدا بخوانيم تا تاءثير بيشترى داشته باشد. نامرتب خواندن اشعار و مراثى به افت مجلس خواهد انجاميد. رعايت ترتيب در خواندن از فنون عالى مداحى به شمار مى رود كه پياده كردن آن مستوجب تاءثير عميق مطالب عنوان شده بر مجلس خواهد شد.
سير ابيات :
اولين فنى كه در شعرخوانى وجود دارد، دسته بندى ابيات شعر از لطيف و سطحى به عميق و سوزناك است . يك مداح خوب ، اشعار سطحى تر را در ابتداى برنامه خود قرار مى دهد و بار گريه را بر روى اشعارى كه عميق تر و سوزناك ترند، قرار مى دهد. در غير اين صورت اشعار سوزناك را قبل از آمادگى مستمع خوانده و هدررفته و اشعار سطحى را بعد از آمادگى او در معرض گفتار قرار داده است كه مستمع با هيچ يك از اين دو حالت ، حال پيدا نمى كند. لذا بايد مجلس را تا قبل از آماده شدن مستمع از اشعار سطحى كه فهم آن ها برايش ‍ آسان تر است ، پر كرد و شعر سوزناك را به محض آماده شدن برايش خواند.