غرر الحكم و درر الكلم جلد ۳

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۲۱ -


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 464

وفا بشكر اندكى از نعمتهاى او نتواند كرد ما دام كه اعتراف بعجز و تقصير خود نكند تا از آن راه حق تعالى بر او رحم فرمايد و تفضل كند، اينست كه حضرات معصومين صلوات اللّه عليهم أجمعين با همه تقدّس و تنزّه از همه گناهان در كمال عجز و فروتنى اظهار تقصير خود مى‏فرموده اند و طلب عفو و بخشايش آن مى‏نموده اند چنانكه ادعيه صحيفه كامله و غير آنها شاهدند بر آن.

5094 خذ ممّالا يبقى لك و لا تبقى له لمالا تفارقه و لا يفارقك . فرا گير از آنچه باقى نمى‏ماند از براى تو و باقى نمى‏مانى تو از براى آن، از براى آنچه جدا نمى‏شوى تو از آن و جدا نمى‏شود آن از تو. يعنى فراگير از دنيا كه فانى و زايل است توشه از براى آخرت كه پاينده و دائم است.

5095 خير الاخوان اعونهم على الخير، و اعملهم بالبّر، و ارفقهم بالمصاحب. بهترين برادران يارى كننده ترين ايشانست بر كار خير، و عمل كننده ترين ايشانست بنيكوئى، و نرمى كننده ترين ايشانست بمصاحب.

5096 خذ من صالح العمل، و خالل خير خليل، و فانّ للمرء ما اكتسب و هو فى الآخرة مع من احبّ. فرا گير از شايسته عمل، و دوستى كن بهترين دوستى را، پس بدرستى كه از براى مردست آنچه كسب كرده باشد و او در آخرت با كسى است كه دوست داشته. «پس بدرستى» بيان علت هر يك از دو حكم سابق است بترتيب مذكور.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 465

5097 خدمة الجسد اعطاؤه ما يستدعيه من الملاذّ و الشّهوات و المقتنيات، و فى ذلك هلاك النّفس . خدمت‏كردن بدن را بخشيدنست بآن آنچه را طلب كند آنرا از لذّتها و خواهشها، و كسب كرده شده ها يا ذخيره كرده شده ها، و در آنست هلاك شدن نفس. مراد اوّلا بيان معنى خدمت كردن بدن است كه در شرع اقدس ذمّ آن شده و بعد از آن ذمّ آن فرموده اند باين كه آن باعث هلاكت نفس مى‏گردد در آخرت، و مراد به «لذّتها و خواهشها» لذّتها و خواهشهائيست كه نهى از آنها شده باشد، و همچنين «كسب كرده شدها» يا «ذخيره كرده شده ها».

5098 خدمة النّفس صيانتها عن اللذّات و المقتنيات، و رياضتها بالعلوم و الحكم، و اجتهادها بالعبادات و الطّاعات، و فى ذلك نجاة النّفس. خدمت كردن نفس را نگاهداشتن آنست از لذّتها و كسب كرده شدها يا ذخيره كرده شده ها، و رياضت فرمودن آنست بعلمها و حكمتها، و بار كردن آنست نهايت طاقت آن بعبادات و طاعات، و در آنست رستگارى نفس. مراد اوّلا بيان معنى خدمت كردن نفس است كه در شريعت غرّاء مدح آن شده و بعد از آن مدح آن فرموده اند باين كه سبب رستگارى نفس گردد در آخرت. و مراد به «لذّتها و كسب كرده شده‏ها (يا) ذخيره كرده شدها» آنهاست كه نهى از آنها شده باشد چنانكه در شرح فقره سابق مذكور شد. و مراد به «حكمت» چنانكه مكرّر مذكور شد علم راست درست است پس ذكر «حكمتها» بعد از «علمها» از براى تخصيص بعد از تعميم است‏

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 466

و اين كه مراد به «علوم» علوم حقه است.

5099 خوافى الاخلاق تكشفها المعاشرة. پوشيده هاى خصلتها ظاهر ميكند آنها را معاشرت. يعنى خصلتهاى پنهانى هر كس ظاهر نمى‏شود مگر بمعاشرت با او، پس تا كسى با كسى معاشرت نكند بمجرّد حسن ظاهر حكم بخوبى او نمى‏تواند كرد.

5100 خوافى الآراء تكشفها المشاورة. پوشيده هاى رايها ظاهر ميكند آنها را مشورت كردن با يكديگر. يعنى بسبب مشورت كردن با يكديگر در كارها رايها و انديشه هاى صواب درست ظاهر شود كه بى مشورت آنها پنهان باشد و بخاطر نرسد.

و السّلام على من اتّبع الهدى تصحيح اين جزء شب سوم شعبان المعظم 1382 هجرى (شب ميلاد حضرت سيد الشهداء عليه السلام) برابر 10 ديماه 1341 هجرى شمسى پايان يافت