غرر الحكم و درر الكلم جلد ۲

قاضى ناصح الدين ابو الفتح عبد الواحد بن محمد تميمى آمدى
ترجمه : سيد هاشم رسولى محلاتى

- ۹ -


 

7120 50-  و اللّه ما فجعنى من الموت وارد كرهته و لا طالع انكرته، و ما كنت الّا كغارب ورد أو طالب وجد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 196

6 241به خدا سوگند از مراحل مرگ چيزى نبود كه ناگهان بر من وارد شود، و آن را خوش نداشته باشم، و نه سرزده‏اى كه آن را نشناسم، و نبودم در اين باره مگر همانند مسافرى كه در آيد، يا جوينده‏اى كه خواسته خود را جسته باشد.

7121 51-  و اللّه لئن ابيت على حسك السّعدان مسهّدا، و اجرّ فى الاغلال مصفّدا، أحبّ الىّ من أن القى اللّه و رسوله ظالما لبعض العباد، أو غاصبا لشي‏ء من الحطام، و كيف أظلم لنفس يسرع الى البلى قفولها و يطول فى الثّرى حلولها. 6 249 به خدا سوگند اگر شب را بر روى خارهاى سه پهلو بيدار به سر برم، و در غل و زنجيرها بسته و كشيده شوم، نزد من محبوب‏تر است از اين كه خدا و رسول او را در حالى ديدار كنم كه به بعضى از بندگان خدا ستم كرده، يا چيز بى‏ارزشى از دنيا را غصب نموده باشم، چگونه به كسى ستم كنم آن هم بخاطر بدنى كه تار و پودش به سرعت به سوى كهنگى مى‏رود، و مدتهاى طولانى در ميان خاكها مى‏ماند 7122 52-  و لقد علم المستحفظون من أصحاب رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله أنّنى لم أردّ على اللّه سبحانه و لا على رسوله ساعة قطّ، و لقد واسيته بنفسى فى المواطن الّتى تنكص فيها الأبطال و تتأخّر عنها الأقدام، نجدة أكرمنى اللّه بها، و لقد بذلت فى طاعته صلوات اللّه عليه و آله جهدى و جاهدت أعداءه بكلّ طاقتى و وقيته بنفسى، و لقد أفضى الىّ من علمه بما لم يفض به الى أحد غيرى. 6 250 اصحاب و ياران رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله كه حافظان و نگهداران اسرار اويند بخوبى مى‏دانند كه من حتى يك لحظه به معارضه و مخالفت با خدا و رسول او برنخاستم، بلكه در صحنه‏هاى ترسناكى كه شجاعان و دلاوران گامهاشان مى‏لرزيد، و قدمها از رفتن باز مى‏ايستاد با جان خويش با آن حضرت مواسات كردم، و اين شجاعتى است كه خداوند مرا بدان گرامى داشته است، و هر آينه در راه‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 197

اطاعت و فرمانبردارى آن بزرگوار از كوشش خود فروگذار نكردم، و با تمام توان خود با دشمنانش پيكار كردم، و با جان خويش از او نگهدارى كردم، و از علم خويش بهره‏ام فرمود آنچه را به احدى غير از من بهره نداد.

7123 53-  و لقد قبض رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و انّ رأسه على صدرى، و لقد سالت نفسه فى كفّى فأمررتها على وجهى، و لقد وليت غسله صلّى اللّه عليه و آله و الملائكة أعوانى، فضجّت الدّار و الأفنية، ملأ يهبط و ملأ يعرج، و ما فارقت سمعى هينمة منهم، يصلّون عليه حتّى و اريناه صلوات اللّه عليه فى ضريحه فمن ذا أحقّ به منّى حيّا و ميّتا 6 252 و به راستى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله قبض روح گرديد در حالى كه سرش بر سينه من بود، و جانش در دست من جريان پيدا كرد و من آن را به چهره‏ام كشيدم، من متصدّى غسل آن حضرت گشته و فرشتگان كمكم بودند، گويى در و ديوار خانه ضجّه مى‏زدند، گروهى از فرشتگان بر زمين فرود مى‏آمدند و گروهى بر آسمان مى‏رفتند، گوش من از صداى آهسته آنان كه بر آن حضرت نماز مى‏خواندند خالى نمى‏شد، تا آن گاه كه او را در ضريح خود به خاك سپرديم، پس چه كسى از من سزاوارتر است به آن حضرت در زمان حيات و پس از مرگ آن بزرگوار 7124 54-  و الّذى فلق الحبّة و برأ النّسمة لو لا حضور الحاضر و قيام الحجّة بوجود النّاصر، و ما أخذ اللّه سبحانه على العلماء أن لا يقارّوا على كظّة ظالم و لا سغب مظلوم، لألقيت حبلها على غاربها، و لسقيت آخرها بكأس أوّلها، و لألفيتم دنياكم هذه عندى أزهد من عفطة عنز. 6 256 سوگند به آن خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر نه اين بود كه گردم را گرفتند، و حجت با وجود ياور بر من تمام شد، و اگر نبود آن عهد و پيمانى كه خداوند از دانشمندان (هر جامعه) گرفته است كه در برابر شكمخوارى ستمگران، و گرسنگى ستمديدگان سكوت نكنند، من‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 198

مهار شتر خلافت را رها مى‏كردم و صرف نظر مى‏نمودم، و پايان آن را با جام آغازش سيراب مى‏كردم (و آن زمان) مى‏دانستيد و مى‏ديديد كه دنياى شما (با همه زرق و برقش) نزد من بى‏ارزش‏تر است از آب بينى بز ماده.

7125 55-  يا دنيا يا دنيا اليك عنّى، ابى تعرّضت أم الىّ تشوّقت، لا حان حينك، غرّى غيرى لا حاجة لى فيك قد طلّقتك ثلاثا لا رجعة لى فيها، فعيشك قصير و خطرك يسير و أملك حقير، آه من قلّة الزّاد و طول الطّريق و بعد السّفر و عظم المورد. 6 461 اى دنيا اى دنيا از من دور شو (و فاصله بگير) آيا خود را به من عرضه مى‏كنى يا مى‏خواهى مرا به شوق آورى هرگز آن زمان فرا نرسد ديگرى را فريب ده، مرا در تو نيازى نيست، من تو را سه طلاقه كرده‏ام كه در آن رجوعى نيست، زندگى تو كوتاه، موقعيّت تو اندك، و آرزوى تو كوچك و پست، آه از كمى توشه و طولانى بودن راه، و دورى سفر 7126 56-  انّى لعلى جادّة الحقّ و إنّهم لعلى مزلّة الباطل. 3 43 به راستى كه من در شاهراه حق هستم و آنها در لغزشگاه باطل.

باب العمر

7127 1-  لا تفن عمرك في الملاهي فتخرج من الدّنيا بلا أمل. 6 314 تباه مكن عمر خود را در بازيها و بازيچه‏ها كه بيرون روى از دنيا بدون اميدى (به آخرت).

7128 2-  العمر تفنيه اللّحظات. 1 92 عمر را لحظات زندگى فانى سازد.

7129 3-  السّاعات تنهب الاعمار. 1 94 ساعتها به غارت و يغما برند عمرها را.

7130 4-  العمر انفاس معدّدة. 1 144 عمر نفسهايى چند است كه شمرده شده.

7131 5-  السّاعات تنقّص الاعمار. 1 267 ساعتها كوتاه كنند عمرها را.

7132 6-  السّاعات تخترم الاعمار و تدنى من البوار. 2 115 ساعتها از جاى بركند عمرها را و نزديك‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 199

گرداند به هلاكت و مرگ.

7133 7-  العمر الّذى اعذر اللّه سبحانه فيه الى ابن آدم و انذر السّتّون. 2 104 عمرى كه خداى سبحان پسر آدم (آدميزاده) را در آن معذور دارد و بيم آن را داده است شصت سال است (كه پس از آن عذرى نيست).

7134 8-  العمر الّذى يبلغ الرّجل فيه الاشدّ الاربعون. 2 104 عمرى كه مرد در آن مدت، به سنّ قوّت خود مى‏رسد چهل سال است.

7135 9-  احفظ عمرك من التّضييع له فى غير العبادة و الطّاعات. 2 224 نگه دار عمر خود را از تباه ساختن آن در غير از عبادتها و فرمانبرداريهاى خداوند.

7136 10-  احذروا ضياع الاعمار فيما لا يبقى لكم ففائتها لا يعود. 2 282 بپرهيزيد از ضايع شدن عمرها در آنچه براى شما باقى نماند كه آنچه از عمر رفته باز نمى‏گردد.

7137 11-  انّ عمرك مهر سعادتك ان انفذته فى طاعة ربّك. 2 499 به راستى كه عمر تو كابين سعادت و خوشبختى تو است اگر آن را صرف كنى در فرمانبردارى پروردگار خويش.

7138 12-  انّ انفاسك اجزاء عمرك فلا تفنها الّا فى طاعة تزلفك. 2 499 به راستى كه نفسهاى تو اجزاى عمر تو هستند پس فانى مكن آن را مگر در اطاعتى كه تو را به خدا نزديك كند.  7139 13-  انّ عمرك وقتك الّذى انت فيه.

2 500 به راستى كه عمر (مفيد) تو همان زمانى است كه تو در آن هستى.  7140 14-  انّ عمرك عدد انفاسك و عليها رقيب يحصيها.

 2 500

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 200

به راستى كه عمر تو به شماره و عدد نفسهاى تو است، و بر آنها نگهبانى است كه آنها را مى‏شمارد.

7141 15-  انّ اللّيل و النّهار مسرعان فى هدم الاعمار. 2 507 به راستى كه شب و روز شتابان مى‏روند به سوى ويران كردن عمرها.  7142 16-  انّ ماضى عمرك اجل و آتيه امل و الوقت عمل. 2 507 به راستى كه گذشته عمر زمانى است كه بسر آمده، و آينده آن نيز فقط اميدى است (كه معلوم نيست بدان برسى) و هم اكنون وقت عمل است.

7143 17-  انّ غاية تنقصها اللّحظة و تهدمها السّاعة لحريّة بقصر المدّة.

2 523 به راستى سرانجام زندگى كه بكاهد آن را چشم بر هم زدن و لحظات اندك، و ويران كند آن را ساعت (مرگ) سزاوار است به كوتاهى مدت. (يعنى حتما كوتاه خواهد بود).

7144 18-  انّ غائبا يحدوه الجديدان اللّيل و النّهار لحرىّ بسرعة الاوبة.

2 524 به راستى آن مرگ يا قيامت دور از نظرى كه گذشت شب و روز آن را به پيش مى‏راند، شايسته آمدن سريع است.

7145 19-  انّ من كان مطيّته اللّيل و النّهار فانّه يسار به و ان كان واقفا، و يقطع المسافة و ان كان مقيما وادعا.

2 563 به راستى كسى كه مركبش شب و روز باشد دائما او را به پيش مى‏برند اگر چه ايستاده باشد، و همواره قطع مسافت كند اگر چه در استراحت و آرامش باشد.

7146 20-  انّ اوقاتك اجزاء عمرك فلا تنفذ لك وقتا الّا فيما ينجيك. 2 607 به راستى كه وقتهاى زندگى تو اجزاى عمر تو است، پس مواظب باش وقتى از اوقات خود را از دست ندهى مگر در آنچه تو را نجات دهد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 201

7147 21-  انّ اللّيل و النّهار يعملان فيك فاعمل فيهما، و يأخذان منك فخذ منهما. 2 667 به راستى كه شب و روز در تو كار مى‏كنند (و از عمرت مى‏كاهند) پس تو نيز در آنها براى خود كار كن، و از تو برگيرند تو نيز از آنها برگير.

7148 22-  رحم اللّه امرء علم انّ نفسه خطاه الى اجله، فبادر عمله و قصّر امله. 4 44 خدا رحمت كند كسى را كه بداند نفسهاى او گامهايى است كه به سوى مرگ بر مى‏دارد، پس شتاب كند در عمل، و كوتاه كند آرزويش را.  7149 23-  كلّ معدود منتقص. 4 528 هر معدودى (كه به شماره در آيد) نقصان پذير است.

7150 24-  كيف يفرح بعمر تنقصه السّاعات. 4 561 چگونه شادمانى شود به عمرى كه ساعتها آن را كم مى‏كند (و هر ساعتى كه مى‏گذرد قسمتى از آن را مى‏كاهد).

7151 25-  ليس شي‏ء اعزّ من الكبريت الاحمر الّا ما بقى من عمر المؤمن.

5 90 چيزى عزيزتر و كمياب‏تر از كبريت احمر نيست مگر باقيمانده عمر انسان مؤمن.

7152 26-  من افنى عمره فى غير ما ينجيه فقد اضاع مطلبه. 5 315 كسى كه عمر خود را سپرى كند در غير از چيزى كه او را نجات و رستگارى دهد آرمان و هدف خود را ضايع كرده.

7153 27-  من عطف عليه اللّيل و النّهار أبلياه. 5 456 كسى كه شب و روز بر او بگذرد، او را كهنه كنند.

7154 28-  من عطف عليه اللّيل و النّهار ادّباه و أبلياه، و الى المنايا ادنياه. 5 471 كسى كه شب و روز بر او بگذرند او را ادب كنند، و كهنه‏اش سازند، و به مرگ نزديكش كنند.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 202

7155 29-  ما انقضت ساعة من دهرك الّا بقطعة من عمرك. 6 82 هيچ ساعتى از روزگار تو نگذرد جز به وسيله بخشى از عمر تو.

7156 30-  ما اسرع السّاعات فى الايّام و اسرع الايّام فى الشّهور و اسرع الشّهور فى السّنة و اسرع السّنة فى العمر. 6 91 چه سريع و شتابان است ساعتها در روزها، و سريع است روزها در ماهها، و سريع است ماهها در سال، و چه سريع و شتابان است سال در عمر انسانى.

7157 31-  لا بقاء للاعمار مع تعاقب اللّيل و النّهار. 6 396 با پى در پى آمدن شب و روز دوامى براى عمرها نيست.

7158 32-  لا يعرف قدر ما بقى من عمره الّا نبىّ او صدّيق. 6 406 قدر و ارزش باقيمانده عمر خود را نمى‏شناسد مگر پيامبرى يا صدّيقى.

باب التعمق (باريك بينى)

7159 1-  من تعمّق لم ينب الى الحقّ.

5 381 كسى كه در باره خداى تعالى تعمّق كند به سوى حق بازنگردد (و به جايى نرسد بلكه متحيّر و سرگردان شود).

باب العمل (كار كردن)

7160 1-  العلم بلا عمل وبال. 2 8 علم بدون عمل وبال و خسران است.

7161 2-  العمل الصّالح افضل الزّادين.

2 22 عمل شايسته برترين زاد و توشه از دو توشه زندگى است.

7162 3-  العالم من شهدت بصحّة اقواله افعاله. 2 31 عالم و دانشمند (واقعى) كسى است كه كارهايش گواهى به درستى گفتارش دهد.

7163 4-  الدّاعى بلا عمل كالقوس بلا وتر. 2 55 دعا كننده بدون عمل (يعنى كسى كه‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 203

صرفا با زبان دعا كند و دست به اقدام عملى نزند) همچون كمان بى‏زه است (كه كارى از آن ساخته نيست).

7164 5-  المؤمن بعمله. 1 61 مؤمن به عمل خود مؤمن است (نه به زبان فقط).

7165 6-  العلم بالعمل. 1 62 علم و دانش با عمل (علم) است (نه به درس خواندن تنها).

7166 7-  العمل عنوان الطّويّة. 1 80 عمل دليل و نشانه درون و مكنون خاطر است.

7167 8-  العمل شعار المؤمن. 1 112 عمل شعار و جامه زيرين مؤمن است.

7168 9-  العمل اكمل خلف. 1 130 عمل كامل‏ترين باقيمانده انسان است.

7169 10-  العمل رفيق الموقن. 1 240 عمل رفيق و دوست انسانى است كه داراى يقين است.

7170 11-  المرء لا يصحبه الّا العمل.

1 246 چيزى جز عمل همراه انسان نخواهد بود.

7171 12-  المحسن من صدّق اقواله أفعاله. 1 297 نيكوكار كسى است كه كردارهاى او گفتارش را تصديق كند.

7172 13-  العلم كثير و العمل قليل. 1 321 علم و دانش بسيار است ولى عمل كم است.

7173 14-  الاعمال فى الدّنيا تجارة الآخرة. 1 345 عملها در دنيا كالاى تجارت آخرت است.

7174 15-  العلم كلّه حجّة الّا ما عمل به.

1 368 علم و دانش همه‏اش حجّت است مگر آنچه بدان عمل شده (و ما بقى مورد احتجاج و بازخواست قرار گيرد).

7175 16-  العامل بالعلم كالسّائر على الطّريق الواضح. 1 396 كسى كه به علم خود عمل كند، مانند كسى است كه در راه روشن راه مى‏رود.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 204

7176 17-  التّارك للعمل غير موقن بالثّواب عليه. 1 398 كسى كه عمل را ترك كند، يقين به ثواب و پاداش بر عمل خويش ندارد (و گرنه عمل را ترك نمى‏كرد).

7177 18-  شتّان بين عمل تذهب لذّته و تبقى تبعته، و بين عمل تذهب مئونته و تبقى مثوبته. 4 180 چه دور است فاصله ميان عملى كه لذت آن رفته و پى آمد آن به جاى مانده، و ميان آن عملى كه رنجش رفته و پاداش نيكش بجاى مانده.

7178 19-  طوبى لمن بادر صالح العمل قبل أن تنقطع أسبابه. 4 243 خوشا به حال كسى كه مبادرت كند به عمل شايسته پيش از آنكه اسباب آن بريده شده و از دست برود.

7179 20-  طوبى لمن قدّم خالصا و عمل صالحا و اكتسب مذخورا و اجتنب محذورا. 4 245 خوشا به حال كسى كه پيش فرستد عمل خالصى و كار شايسته‏اى انجام دهد و اندوخته‏اى كسب كند، و از آنچه دستور دورى آن را داده‏اند، دورى كند.

7180 21-  يقبح بالرّجل أن يقصر عمله عن علمه، و يعجز فعله عن قوله.

6 493 براى مرد زشت‏تر است كه كوتاه آيد عمل او از علمش و ناتوان باشد كارش از گفتارش.

7181 22-  العمل ورع راجح. 1 147 عمل پارسايى و ورعى است غالب.

7182 23-  أفضل العمل ما أريد به وجه اللّه. 2 391 بهترين عمل آن است كه بخاطر خداوند انجام شود.

7183 24-  اعمال العباد فى الدّنيا نصب اعينهم فى الآخرة. 2 71 عملهاى بندگان كه در دنيا انجام دهند برابر ديدگان آنها است در روز قيامت.

7184 25-  الشّرف عند اللّه سبحانه بحسن الاعمال لا بحسن الاقوال.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 205

2 81 شرافت در پيشگاه خداى سبحان به نيكويى عمل است نه به نيكويى گفتار.

7185 26-  العلم مقرون بالعمل فمن علم عمل. 2 87 علم (حقيقى) مقرون و بسته است به عمل، و هر كس بداند عمل كند.

7186 27-  العلم يهتف بالعمل فان اجابه و الّا ارتحل. 2 87 علم و دانش آواز مى‏دهد و صدا مى‏زند عمل را، پس اگر پاسخش داد و گرنه كوچ مى‏كند و مى‏رود.

7187 28-  العاقل يجتهد فى عمله و يقصّر من امله. 2 92 آدم عاقل در عمل خود مى‏كوشد و آرزوى خود را كوتاه مى‏كند.

7188 29-  العمل بالعلم من تمام النّعمة.

2 121 عمل كردن به علم و دانش از كمال نعمت الهى است.

7189 30-  النّاس فى الدّنيا عاملان: عامل فى الدّنيا للدّنيا قد شغلته دنياه عن آخرته، يخشى على من يخلّف الفقر و يأمنه على نفسه، فيفنى عمره فى منفعة غيره، و عامل فى الدّنيا لما بعدها فجاءه الّذى له بغير عمل فأحرز الحظّين معا و ملك الدّارين جميعا.

2 149 مردمى كه در دنيا كار مى‏كنند دو گروه هستند: يكى آنكه كار مى‏كند در دنيا براى دنيا و سرگرم ساخته او را دنيا از آخرتش، مى‏ترسد بر بازماندگان خود از فقر و تنگدستى و ايمن است از تنگدستى خويش، چنين كسى تباه مى‏كند عمر خود را براى سود رساندن به ديگرى، و ديگر آنكه كار مى‏كند در دنيا براى عالم پس از آن، كه در اين صورت آنچه مقدّر او است بدون كار و تلاش به وى مى‏رسد، و اين كسى است كه به هر دو بهره (دنيا و آخرت رسيده) و مالك هر دو خانه (دنيا و آخرت) شده است.

7190 31-  القرين النّاصح هو العمل الصّالح. 2 153 قرين و همراه خيرخواه، همان عمل‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 206

شايسته است.

7191 32-  اعمل تدّخر. 2 170 عمل نيك كن و اندوخته بگذار.

7192 33-  اعمل بالعلم تدرك غنما.

2 177 عمل كن به علم تا غنيمت يابى.

7193 34-  اجعل رفيقك عملك و عدوّك املك. 2 182 رفيق خويش را عمل، و دشمنت را آرزوى خود قرار ده.

7194 35-  اعمل عمل من يعلم انّ اللّه مجازيه بإساءته و احسانه. 2 194 همانند كسى عمل كن كه مى‏داند خداى تعالى او را به بدى و خوبى‏اش كيفر دهد.

7195 36-  اعملوا بالعلم تسعدوا. 2 239 عمل كنيد به علم تا نيكبخت شويد.

7196 37-  اعملوا اذا علمتم. 2 239 هرگاه دانستيد عمل كنيد.

7197 38-  اعملوا و العمل ينفع و الدّعاء يسمع و التّوبة ترفع. 2 256 عمل كنيد در اين زمانى كه عمل سود دهد، و دعا شنيده (و مستجاب) گردد، و توبه بالا رود (و پذيرفته شود).

7198 39-  اعملوا ليوم تذخر له الذّخائر و تبلى فيه السّرائر. 2 269 عمل كنيد براى روزى كه براى آن اندوخته كنند، و پنهانها در آن روز آشكار گردد.

7199 40-  ايّاك و كلّ عمل ينفّر عنك حرّا او يذلّ لك قدرا او يجلب عليك شرّا او تحمل به الى القيامة وزرا.

2 316 زنهار بپرهيز از هر كار و عملى كه آزاده‏اى را از تو برماند، يا قدر و منزلتى را از تو خوار گرداند، يا به زيان تو شرّى را به سويت جلب كند، يا به خاطر آن براى روز قيامت گناه سنگينى را بردارى.

7200 41-  الا فاعملوا و الالسن مطلقة و الابدان صحيحة و الاعضاء لدنة و المنقلب فسيح و المجال عريض، قبل ازهاق الفوت و حلول الموت‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 207

فحقّقوا عليكم حلوله و لا تنتظروا قدومه. 2 342 آگاه باشيد، و عمل كنيد در حالى كه زبانها باز است و بدنها سالم، و اعضاى بدن نرم، و بازگشتگاه فراخ، و مجال وسيع است، پيش از آنكه زمان بگذرد، و مرگ در رسد، پس رسيدن آن را براى خود مسلّم و قطعى بدانيد، و به انتظار آمدنش نباشيد (بلكه پيش از آنكه بيايد خود را آماده كنيد).

7201 42-  انفع العلم ما عمل به. 2 386 سودمندترين علم و دانش آن است كه بدان عمل شود.

7202 43-  انفع الذّخائر صالح الاعمال.

2 403 سودمندترين اندوخته‏ها كارهاى شايسته است.

7203 44-  اقرب النّاس من الانبياء اعملهم بما امروا به. 2 410 نزديك‏ترين مردم به پيامبران كسى است كه به دستورهاى آنان بهتر عمل كند.

7204 45-  احسن العلم ما كان مع العمل.

2 420 بهترين علم آن است كه همراه با عمل باشد.

7205 46-  اشرف العلم ما ظهر فى الجوارح و الاركان. 2 422 شريف‏ترين علمها آن است كه در اعضا و جوارح بدن آشكار شود.

7206 47-  اسعد النّاس بالخير العامل به.

2 453 نيكبخت‏ترين مردم به كار خير آن كسى است كه بدان عمل كند.

7207 48-  احسن المقال ما صدّقه حسن الفعال. 2 463 بهترين گفتار آن است كه كردارهاى نيك آن را تصديق كند.

7208 49-  انّ اللّه سبحانه اذا اراد بعبد خيرا وفّقه لانفاذ اجله فى احسن عمله، و رزقه مبادرة مهله في طاعته قبل الفوت. 2 567 به راستى كه خداى سبحان هر گاه خير و خوبى بنده‏اى را بخواهد او را موفق دارد

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 208

به اين كه عمر خود را در بهترين عمل خود به كار گيرد و پيشى گرفتن مهلت او را در طاعت قبل از مرگ روزى فرمايد.

7209 50-  ان احببت ان تكون اسعد النّاس بما علمت فاعمل. 3 6 اگر دوست دارى كه نيكبخت‏ترين مردم باشى بدانچه مى‏دانى، پس به آن عمل كن.

7210 51-  ان كنتم عاملين فاعملوا لما ينجيكم يوم العرض. 3 20 اگر به راستى مرد عمل هستيد، پس عمل كنيد براى آنچه شما را در روز قيامت نجات بخشد.

7211 52-  انّك لن يغنى عنك بعد الموت الّا صالح عمل قدّمته فتزوّد من صالح العمل. 3 58 به راستى كه تو را بى‏نياز نسازد پس از مرگ مگر عمل شايسته‏اى كه از پيش فرستاده‏اى، (پس هر چه مى‏توانى) توشه برگير از عمل شايسته.

7212 53-  انّكم باعمالكم مجازون و بها مرتهنون. 3 59 به راستى كه شما پاداش عملهاى خود را دريافت كرده و در گرو آنها هستيد.

7213 54-  انّك لن تحمل الى الآخرة عملا انفع لك من الصّبر و الرّضا و الخوف و الرّجاء. 3 58 به راستى كه تو برندارى براى آخرت عملى را كه پر سودتر باشد از صبر و خوشنودى و بيم و اميد.

7214 55-  انّكم الى العمل بما علمتم احوج منكم الى تعلّم ما لم تكونوا تعلمون. 3 60 به راستى كه شما به عمل كردن بدانچه دانسته‏ايد نيازمندتر هستيد تا به ياد گرفتن آنچه را نمى‏دانيد.

7215 56-  انّكم الى اعراب الاعمال احوج منكم الى اعراب الاقوال. 3 61 به راستى كه شما به اعراب گذارى و تصحيح عملها نيازمندتريد تا به اعراب گذارى و تصحيح گفتارها.

7216 57-  انّكم الى اكتساب صالح الاعمال احوج منكم الى مكاسب‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 209

الاموال. 3 62 به راستى كه شما به كسب كردن (و به دست آوردن) عملهاى شايسته نيازمندتريد تا به كسب كردن اموال.

7217 58-  انّكم ان اغتنمتم صالح الاعمال نلتم من الآخرة نهاية الآمال. 3 66 به راستى كه شما اگر عملهاى شايسته را غنيمت بشماريد، به نهايت آرمانهاى خود در آخرت مى‏رسيد.

7218 59-  انّما زهّد النّاس فى طلب العلم، كثرة ما يرون من قلّة من عمل بما علم. 3 86 جز اين نيست كه آنچه مردم را در تحصيل و طلب علم بى‏رغبت كرده آن است كه بسيار مى‏بينند كه عمل كنندگان به علم اندكند (و همين سبب بى‏رغبتى آنها در تحصيل علم شده).

7219 60-  آفة العلم ترك العمل به. 3 107 آفت علم عمل نكردن بدان است.

7220 61-  اذا احسنت القول فاحسن العمل، لتجمع بذلك بين مزيّة اللّسان و فضيلة الاحسان. 3 179 هر گاه گفتار خود را نيكو كردى كردار خود را نيز نيكو كن تا بدينوسيله گرد آورى ميان مزيّت و برترى زبان و فضيلت و برترى احسان.

7221 62-  اذا رمتم الانتفاع بالعلم فاعملوا به و اكثروا الفكر فى معانيه تعه القلوب. 3 187 هرگاه خواستيد سودمند گرديد به علم و دانش، عمل كنيد بدان، و بسيار انديشه كنيد در معناهاى آن، تا در نتيجه دلها آن را حفظ كند و نگه دارد.

7222 63-  بحسن العمل تجنى ثمرة العلم لا بحسن القول. 3 228 به عمل نيكو است كه ميوه علم و دانش چيده شود نه به گفتار نيكو.

7223 64-  بالاعمال الصّالحات ترفع الدّرجات. 3 229 به وسيله كارهاى شايسته است كه درجه‏ها و مرتبه‏ها بالا رود.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 210

7224 65-  بالصّالحات يستدلّ على حسن الايمان. 3 224 به وسيله كارهاى شايسته راهنمايى شود بر نيكويى ايمان.

7225 66-  بادروا العمل و اكذبوا الامل و لاحظوا الاجل. 3 241 به علم و كار مبادرت ورزيد، و آرزو را دروغ بدانيد، و مرگ را ملاحظه كنيد (كه ناگهان در رسد).

7226 67-  بادروا العمل و خافوا بغتة الاجل تدركوا افضل الامل. 3 242 شتاب كنيد به سوى عمل، و بترسيد از ناگهان رسيدن مرگ، تا در نتيجه برسيد به برترين آرمان خويش (كه سعادت جاويدان است).

7227 68-  بادروا بالعمل عمرا ناكسا.

3 243 پيشى گيريد به عمل، به عمر نگونسار و سرافكنده (يعنى تا به آن زمان از عمر نگونسار نرسيده‏ايد شتاب كنيد).

7228 69-  بادروا بالعمل مرضا حابسا و موتا خالسا. 3 243 شتاب كنيد به عمل، بيمارى بازدارنده، و مرگ رباينده را (يعنى تا بيمارى آن چنانى و مرگ اين چنينى نرسيده به سوى عمل بشتابيد).

7229 70-  بادروا صالح الاعمال و الخناق مهمل و الرّوح مرسل. 3 249 بشتابيد به عملهاى شايسته، در حالى كه گلوى شما (از فشار مرگ) رها است، و جان شما آزاد است (و تا آن حالت نرسيده به سوى عمل بشتابيد).

7230 71-  بركة العمر فى حسن العمل.

3 262 بركت عمر در عمل نيكو است.

7231 72-  تمام العلم استعماله. 3 276 تمامى علم و كمال آن، در به كار گرفتن آن است.

7232 73-  تصفية العمل اشدّ من العمل.

3 278 تصفيه و پاك كردن عمل، سخت‏تر از خود عمل است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 211

7233 74-  تمام العلم العمل بموجبه.

3 280 تمامى علم و كمال آن در عمل كردن به لوازم آن است.

7234 75-  تارك العمل بالعلم غير واثق بثواب العمل. 3 290 كسى كه عمل به علم را واگذارد، چنان است كه اطمينانى به پاداش عمل ندارد.

7235 76-  ثمرة العمل الاجر عليه. 3 329 ميوه عمل پاداش آن است.

7236 77-  ثمرة العقل العمل للنّجاة.

3 329 ميوه عقل، عمل كردن براى رستگارى و نجات است.

7237 78-  ثمرة العمل الصّالح كاصله.

3 333 ميوه عمل شايسته همچون اصل و ريشه آن شايسته است.

7238 79-  ثمرة العمل السّيّى‏ء كاصله.

3 333 ميوه كار بد همچون اصل و ريشه آن بد است.

7239 80-  ثمن الجنّة العمل الصّالح.

3 349 بهاى بهشت، عمل شايسته است.

7240 81-  ثقّلوا موازينكم بالعمل الصّالح. 3 350 ترازوهاى عمل خود را با عمل شايسته سنگين كنيد.

7241 82-  ثواب العمل ثمرة العمل. 3 353 پاداش عمل ميوه عمل است.

7242 83-  جماع الخير فى العمل بما يبقى و الاستهانة بما يفنى. 3 360 مجموعه خير و نيكى در كار كردن به آنچه به جاى ماند، و خوار شمردن آنچه فانى شود، خواهد بود.

7243 84-  ثواب عملك افضل من عملك.

3 346 پاداش عمل و كار تو، بهتر از خود عمل است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 212

7244 85-  جمال العالم عمله بعلمه. 3 363 زيبايى عالم و دانشمند عمل كردن او است به علم و دانش خود.

7245 86-  حسن العمل خير ذخر و افضل عدّة. 3 394 عمل نيكو بهترين اندوخته و برترين توشه آماده است.

7246 87-  خير الاعمال ما اصلح الدّين.

3 424 بهترين عملها آن است كه دين را اصلاح كند.

7247 88-  خير عملك ما اصلحت به يومك، و شرّه ما استفسدت به قومك. 3 434 بهترين عمل تو آن است كه وضع امروزت را اصلاح كنى، و بدترين آن چيزى است كه به وسيله آن فساد و تباهى قوم و مردم خود را بخواهى.

7248 89-  خذ من صالح العمل و خالل خير خليل، فانّ للمرء ما اكتسب و هو فى الآخرة مع من احبّ. 3 464 عمل شايسته را برگير، و بهترين دوست را بگير، كه براى انسان خواهد بود آنچه را كسب كرده و در آخرت نيز با كسى خواهد بود كه او را دوست مى‏داشته.

7249 90-  شكر المؤمن يظهر فى عمله.

4 159 شكر و سپاس مؤمن در عمل و كردار او آشكار شود.

7250 91-  شكر العالم على علمه، عمله به و بذله لمستحقّه. 4 160 سپاسگزارى عالم بر علم و دانشش، عمل كردن او است به آن علم، و بخشيدن آن به كسى كه شايسته آن است.  7251 92-  شرّ العمل ما افسدت به معادك. 4 167 بدترين عملها آن است كه معاد و آخرت خود را بدان تباه كنى.

7252 93-  شرّ العلم علم لا يعمل به. 4 170

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 213

بدترين علمها علمى است كه بدان عمل نشود.

7253 94-  صلاح المعاد بحسن العمل.

4 195 صلاح و شايستگى معاد و آخرت به نيكويى عمل است.

7254 95-  طلب الجنّة بلا عمل حمق.

4 250 طلب كردن بهشت بدون عمل حماقت و نادانى است.

7255 96-  عليك بصالح العمل فانّه الزّاد الى الجنّة. 4 289 بر تو باد به عمل شايسته كه توشه بهشت همان است.

7256 97-  عليك بادمان العمل فى النّشاط و الكسل. 4 291 بر تو باد مداومت عمل در خوشحالى و بى حالى.

7257 98-  على العالم ان يعمل بما علم ثمّ يطلب تعلّم ما لم يعلم. 4 317 بر عالم (لازم) است كه (نخست) عمل كند بدانچه مى‏داند، و سپس بجويد ياد گرفتن آنچه را نمى‏داند.

7258 99-  عجبت لمن يعلم انّ للاعمال جزاء، كيف لا يحسن عمله. 4 342 در شگفتم از كسى كه مى‏داند عملها را كيفرى است چگونه عمل خود را نيكو نمى‏كند.

7259 100-  علم المؤمن فى عمله. 4 350 علم و دانش مؤمن در عمل او است.

7260 101-  علم بلا عمل كشجر بلا ثمر.

4 350 علم بى عمل همچون درخت بى ثمر و بى ميوه است.

7261 102-  علم بلا عمل كقوس بلا وتر.

4 350 علم بى عمل همچون كمان بى‏زه است.

7262 103-  علم بلا عمل حجّة للّه على العبد. 4 351 علم بى عمل حجّت و دليلى است براى خدا نسبت به بنده‏اش (كه خداى تعالى به‏

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 214

وسيله آن بر بنده خود احتجاج كند).

7263 104-  غاية العلم حسن العمل. 4 370 نهايت علم، عمل نيكو است.

7264 105-  فى كلّ وقت عمل. 4 396 در هر وقتى (از اوقات) عملى است (كه انسان مى‏تواند در آن وقت عملى انجام دهد و وقت خود را بيهوده نگذراند).

7265 106-  فى الدّنيا عمل و لا حساب.

4 402 در دنيا عمل است و حسابى نيست.

7266 107-  ربّ آمر غير مؤتمر. 4 78 بسا دستور دهنده‏اى كه خود دستور نپذيرد (و به دستورش عمل نكند).  7267 108-  زكاة العلم بذله لمستحقّه و اجهاد النّفس فى العمل به. 4 106 زكات علم عطا كردن آن است به كسى كه شايسته آن است، و به تلاش واداشتن نفس است در عمل كردن به آن.

7268 109-  كن عاملا بالخير ناهيا عن الشّرّ منكرا شيمة الغدر. 4 607 عمل كننده باش به كار خير، و بازدارنده باش از كار بد، و انكار كننده باش خوى بى وفايى را.

7269 110-  قليل العلم مع العمل خير من كثيره بلا عمل. 4 506 كمى از علم توأم با عمل، بهتر است از بسيار آن كه عمل با آن نباشد.

7270 111-  قد سمّى اللّه سبحانه آثاركم و علم اعمالكم و كتب آجالكم. 4 486 خداى سبحان به دقّت آثار شما را ثبت كرده، و عملهاى شما را دانسته و عمرهاى شما را نوشته است.

7271 112-  فضيلة العلم العمل به. 4 427 فضيلت و برترى علم، به عمل كردن آن است.

7272 113-  فالارواح مرتهنة بثقل اعبائها، موقنة بغيب انبائها، لا

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 215

تستزاد من صالح عملها، و لا تستعتب من سيّى‏ء زللها. 4 443 (در قيامت) ارواح در گرو اعمال خويشند، و در آنجا به اسرار نهانى يقين حاصل كنند، نه بر كارهاى شايسته آنها چيزى افزوده شود، و نه از كارهاى زشتشان مى‏توانند توبه كنند.  7273 114-  من حسن عمله بلغ من اللّه امله. 5 376 كسى كه عملش نيكو باشد به آرمان خويش از خداى تعالى رسيده است.

7274 115-  من لم يعمل بالعلم كان حجّة عليه و وبالا. 5 410 كسى كه به علم (خود) عمل نكند، آن علم حجّتى به زيان او و بارى بر دوش او خواهد بود.

7275 116-  من كمال العلم العمل بما يقتضيه. 6 11 از كمال علم، عمل كردن به مقتضاى آن است.

7276 117-  من المروّة العمل للّه فوق الطّاقة. 6 19 از مردانگى است عمل كردن براى خداوند بيش از توان و طاقت.

7277 118-  ما علم من لم يعمل بعلمه.

6 61 ندانسته است (و عالم نيست) كسى كه به علم خود عمل نكند.

7278 119-  ما احسن من اساء عمله. 6 62 نيكى نكرده است هر كس كه عمل خود را بد كرده است.

7279 120-  ما زكا العلم بمثل العمل به.

6 73 پاكيزه نگردد علم به چيزى مانند عمل بدان.

7280 121-  ملاك العلم العمل به. 6 117 ملاك و معيار علم عمل به آن است.

7281 122-  نعم الزّاد حسن العمل. 6 160 نيكويى عمل توشه خوبى است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 216

7282 123-  لا تكن ممّن يرجو الآخرة بغير عمل، و يسوّف التّوبة بطول الامل، يقول فى الدّنيا بقول الزّاهدين، و يعمل فيها بعمل الرّاغبين. 6 332 مباش از كسانى كه بدون عمل اميد به آخرت دارد و به تأخير مى‏اندازد توبه را به خاطر درازى آرزو، سخن مى‏گويد در باره دنيا به گفته زاهدان (و مذمّت دنيا كند) ولى عمل كند در باره آن همانند عمل علاقه‏مندان به آن.

7283 124-  لا تجارة كالعمل الصّالح.

6 364 تجارتى همچون عمل صالح (و كار شايسته) نيست.

7284 125-  لا ذخر أنفع من صالح العمل.

6 378 اندوخته‏اى سودمندتر از عمل شايسته نيست.

7285 126-  لا ثواب لمن لا عمل له. 6 400 كسى كه عمل ندارد پاداش ندارد.  7286 127-  لا يتمّ حسن القول الّا بحسن العمل. 6 405 گفتار نيك كامل نشود مگر با عمل نيك.

7287 128-  لا ينفع قول بغير عمل. 6 405 گفتارى كه عمل با آن نباشد سودى ندهد.

7288 129-  لا يستغنى عامل عن الاستزادة من عمل صالح. 6 426 هيچ عمل كننده‏اى از افزودن عمل شايسته بى‏نياز نيست.

7289 130-  لا يستغنى المرء الى حين مفارقة روحه جسده، عن صالح العمل. 6 416 انسان تا آن هنگامى كه روح از بدنش جدا شود از عمل شايسته بى‏نياز نيست.

7290 131-  لا يترك العمل بالعلم الّا من شكّ فى الثّواب عليه. 6 423 وانگذارد عمل به علم را مگر كسى كه در پاداش و ثواب آن شك دارد.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ص 217

7291 132-  لا يعمل بالعلم الّا من ايقن بفضل الاجر فيه. 6 424 عمل نكند به علم مگر كسى كه يقين دارد به فضيلت پاداش در آن عمل.

7292 133-  لا خير فى عمل الّا مع اليقين و الورع. 6 436 خيرى در عمل نيست مگر با داشتن يقين و پارسايى.

7293 134-  من احسن العمل حسنت له المكافاة. 5 277 كسى كه نيكو عمل كند جبران و پاداش آن نيكو خواهد بود.

7294 135-  من نصح فى العمل نصحته المجازاة. 5 277 كسى كه در عمل خالص باشد پاداش او نيز خالص و پاك خواهد بود.

7295 136-  من عمل باوامر اللّه احرز الاجر. 5 281 كسى كه به دستورات خداوند عمل كند اجر و پاداش آن را فراهم كرده.

7296 137-  من انف من عمله اضطرّه ذلك الى عمل خير منه. 5 333 كسى كه عمل خود را خوش ندارد و آن را لايق خود نداند اين حالت او را به عملى بهتر از آن وادارد.

7297 138-  ليكن اوثق الذّخائر عندك العمل الصّالح. 5 51 مطمئن‏ترين اندوخته‏ها نزد تو بايد عمل شايسته باشد.