الغدير جلد ۹

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه زين العابدين قرباني

- ۲۴ -


خدائى جز خداى يكتا كه شريك ندارد، نيست و گواهى مى دهم كه تو بنده و رسول و امين خدائى. گواهى مى دهم كه رسالت را ابلاغ و امانت را اداء و امت را نصيحت و اندوه ها را رفع كردى، پس خدا به تو از ناحيه ما بهترين پاداش را عنايت فرمايد، بهترين پاداشى كه به پيامبر از ناحيه امتش عنايت فرموده است، خدايا به آقاى ما و پيامبرت محمد، وسيله و فضيلت و درجه عالى و بلند، عنايت فرما، برانگيز او را در مقام محمودى كه به او وعده داده اى، و به او در پيشگاهت منزل مباركى لطف فرما، منزهى تو اى خداى صاحب فضل بزرگى ".

آنگاه حاجتش را از خدا بخواهد و بهترين حاجت ها نيكى پايان كار و طلب آمرزش است.

سپس بگويد: " درود بر تو اى رسول خدا از تو شفاعت بزرگ را خواهانم، وسيله تو از خدا مى خواهم كه: مسلمان و بر دين و سنت تو بميرم و در زمره بندگان شايسته خدا محشور گردم ". آنگاه بر شيخين درود بفرستد.

زيارت 09

طبق روايت فاكهى

درود بر تو اى پيامبر كريم "سه مرتبه" درود بر تو اى رسول خدا درود بر تو اى پيامبر خدا درود بر تو اى بر گزيده خدا درود بر تم اى حبيب خدا درود بر تو اى آقاى فرستاده شدگان درود بر تو اى خاتم پيامبران درود بر تو اى بهترين همه خلائق درود بر تو اى پيشواى پرهيزگاران، درود بر تو اى رهبر رهبران درود بر تو اى رحمت براى عالميان درود بر تو اى منت خدا بر مومنان درود بر تو اى شفيع گناهكاران درود بر تو اى هدايت كننده به سوى راه راست درود بر تو اى كسى كه خدا در حقش فرموده است: " تو داراى اخلاق بزرگى هستى و بر مومنان رووف و مهربانى "

درود و رحمت و بركات خدا بر او و بر همه پيامبران و آل و اهل بيت و همسران و همه يارانت و بندگان شايسته خدا، خدا به محمد چنانكه او شايستكى دارد پاداش دهد، خداوند ناحيه ما به نواى رسول خدا بهترين پاداشى را كه به پيغمبرى از ناحيه امتش عنايت فرموده است، عنايت فرمايد و خدا هر گاه ياد آوران ترا ياد كنند و غافلان از تو غفلت نمايند بهترين و كاملترين درودى را كه بر كسى از آفريدهايش فرستاده است، بر تو بفرستد.

و شهادت مى دهم كه خدائى جز خداى يكتاى بى شريك نيست و گواهى مى دهم كه تو بنده و پيامبر و برگزيده از خلق خدائى، زيرا تو رسالت را ابلاغ و امانت را ادا، و امت را نصيحت كردى و در راه خدا چنانكه شايسته بود و قرآن بدان تصريح نموده جهاد فرمودى خدايا به او وسيله و فضيلت عنايت كن و او را در مقام محمودى كه وعده فرموده اى مبعوث گردان خدايا بر محمد بنده و پيامبر و رسول اميت، و بر آل و همسران و فرزندانش درود بفرستد چنانكه بر ابراهيم و بر دودمان ابراهيم درود فرستادى زيرا تو ستوده و بزرگى خدا يا به آنچه كه نازل فرمودى ايمان داريم و از پيامبر پيروى كرديم ما را با شاهدين بنويس، سپاس خداى ر. كه چشمم را با ديدنت اى رسول خدا روشن فرموده و در روضه و پيشگاه مباركت اى حبيب خدا بار داد.

و اگر نمى تواند همه اين دعا را بخواند آن مقدار كه مقدور است بخواند.

دعاى بالا سر پيامبر اكرم

23- بالاى سر مباركش بايستد و بگويد: خدايا تو گفتى و گفته ات درست است: " و اگر آنان هنگامى كه برخود ستم كردند: پيش تو آمدند و طلب آمرزش نمودند و پيامبر نيز بر ايشان طلب مغفرت نمود خداى را توبه پذير و مهربان خواهند يافت " و اينكه گفتارت را شنيده و پيش تو آمده ايم، فرمانت را اطاعت كرده، از پيامبرت در خواست شفاعت داريم خدايا بيامرز ما را و برادرانمان را كه در ايمان بر ما سبقت گرفته اند و در دل هايمان نسبت به كسانى كه ايمان آورده اند كينه اى قرار مده، خدايا تو رووف و مهربانى، خدايا به ما در دنيا و آخرت نيكوئى عنايت فرما و از عذاب آتش بازمان دار، خداى ما كه خداى عزت است از چيزهائى كه توصيف مى كنند منزه است، و درود بر پيامبران، و سپاس مخصوص خداست كه پروردگار جهانيان است.

و به آنچه از دعا كه حاضر دارد كه شرنبلالى حنفى در مراقى الفلاح و ديگران در غير آن آورده اند بخواند.

دعاى ديگر:

اين دعا را غزالى آورده است كه بالاى سر مبارك رو به قبله بين قبر و اسطوانه بايستد و سپاس خداى بجا آورد و درود بر پيامبر اكرم بفرستد، انگاه بگويد: " خدايا تو گفتى و سخنت حق است: " واگر آنان هنگامى كه برخود ستم كردند، پيش تو آمدند و طلب آمرزش نمودند و پيامبر نيز بر ايشان طلب مغفرت نمود، خداى را توبه پذير و مهربان خواهند يافت " خدايا گفتارت را شنيديم و فرمانت را اطاعت نموديم و خدمت پيامبرت رسيديم وسيله او آمرزش گناهانمان را خواهانيم، گناهانى كه كمرمان را خم كرده است، از لغزش هايمان تائب و به خطاها و تقصير هايمان معترفيم، پس خدايا توبه ما را بپذير و شفاعتش را در حقمان قبول فرما و مقاممان را به خاطر مقامى كه او پيشت دارد و حقى كه بر تو دارد، رفيع گردان، خدايا مهاجران و انصار، ما و برادران دينى مان كه در ايمان بر ما سبقت گرفته اند، بيامرز.

خدايا اين را آخرين زيارتم از قبر نبيت و حرمت قرار مده، اى رحم كننده ترين رحم كنندگان سپس وارد روضه مباركه شود ركعت نماز بخواند و هرچه دلش مى خواهد دعا بخواند، زيرا خود او فرموده است: " ما بين قبر و منبرم باغى از باغ هاى بهشت است و منبرم روى حوض قرار دارد ".

عدوى حمزاوى در " كنز المطالب " صفحه 216 گفته است: " نيكوترين چيز در اين موقف شريف بعد از تجديد توبه و خواندن آيه شريفه: " و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما "

گفتن اين عبارات است: " اى رسول خدا، ما وارد بر تو و زائر تو هستيم، بخاطر قضاء حقت و تبرك به زيارتت و استشفاع به تو از گناهانى كه پيشتمان را شكسته و دلمان را تاريك كرده، پيش تو آمده ايم.

شيخ على قارى حنفى در شرح الشمايل، اضافه كرده است: " ما شفيعى كه به او اميدوار باشيم، غير تو نداريم، و غير از تو كه بدان وسيله به هدف نائل گرديم، اميدوار نيستيم، پس براى ما طلب آمرزش كن و شفيع ما پيش خدايت باش اى شفيع گناهكاران و از او بخواه كه ما را از بندگان شايسته اش قرار دهد ".

يا خير من دفنت بالقاع اعظمه نفسى الفداء لقبر انت ساكنه فيه العفاف و فيه الجود و الكرم فطاب من طيبهن القاع و الاكم

" اى بهترين كسى كه در زمين هموارى دفن شده و من او را برزك مى شمارم و از پاكى او از سن هاى هموار و ناهموار اطرافش پاك گشتند، جانم فداى قبرى كه تو در آن آرميده اى كه در آن عفاف وجود و كرم قرار دارد ".

امينى مى گويد: اين اشعار ماخوذ از حكايتى است كه محمد بن حرب هلالى آن را از اعرابى اى حكايت كرده كه او به زيارت قبر رسول خدا آمد و آن را زيارت كرد، آنگاه نظير عبارت فرق شعرى سرود و آن را ابن نجار و ابن عساكر و ابن الجوزى و و قسطلانى در المواهب، و سبكى در شفاء السقام، و خالدى در صلح الاخوان صفحه 54، نقل كردنده اند و اين داستان را علماء تلقى به قبول كرده و ائمه مذاهب اربعه آن را در مناسكشان آورده و نيگويش شمرده اند، و جمعى اشعار ابى الطيب احمد بن عبد العزيز مقدسى را كه اين ابيات را تضمين كرده نقل نموده اند و ترجمه اشعار او چنين است:

" مى گويم در حالى كه اشك از چشمم سرازير است، هنگامى كه ديدم جدار قبرش بوسيده و لمس مى شود.

مردم در حال گريه يا سكوت از روى احترام و يا خواندن دعاء آن را احاطه كرده اند.

آتشى كه در دلم افتاده و مى رفت كه تمام هستيم را بسوزاند، اختيار از كفم ربود و بدون آن ندا در دادم: يا خير من دفنت بالقاع اعظمه "تا آخر در بيت ياد شده"

و در آن خورشيد پرهيزكارى و دين غروب كرد، بعد از آنكه نورش تاريكى ها را از بين برده و روشن نمود.

حاشا كه رويت كهنه و تاريك گردد، در صورتى كه از نورش مردم شرق و غرب هدايت يافتند.

پس اگر دست هائى خاك را لمس كنند، تو در آسمان هاى رفيع نشانه و علمى.

خدايت را ملاقات كردى در حالى كه شمشير اسلام گذار بود و درياى كفر طوفانى.

پس در آن به مقام مرسلين نائل شدى و اسلام، عزيز شد و برهمه اديان پيروز گرديد.

اگر ما آن را قبر مى بينيم، باطنش باغى از باغستان هاى بهشت است كه لبخند مى زند.

فرشتگان در هر روزنه يك روز هر طرف آن را احاطه كرده و دورش طواف مى كنند.

اگر در زمان حياتش او را مى ديدم، و به او مى گفتيم: راه نرو و قدم نگذار جز روى صورتم ".

درود بر پيامبر پاك

24- بخارى با اسنادش آورده است: كسى كه پيش قبرم بر من درود بفرستد، خداوند فرشته اى را مامور مى كند آن را به من برساند، و كار دنيا و آخرتش را كفايت خواهد كرد و من شفيع و يا شهيدش در قيامت خواهم بود.

مجد گفته است: زائر بهترين انواع درود و كاملترين كيفيان آن را اتيان نمايد و اختلاف در آن مشهور است و آنچه كه من اختيار كرده ام اين است: " خدايا بر آقاى ما محمد و خانواده اش و يارانش و همسرانش درود بفرست درودى كه به عدد آنچه كه آفريدى و خالق آنها هستى، و همو زن آنچه كه خلق نمودى و خالق آن هستى، و هم پيمانه آنچه كه آفريدى و آنچه كه آفريدگار آن هستى و هم پيمانه آسمان هايت و زمينت و نظائر آن و بيشتر، و عدد خلقت و هم و زن عرشت و منتهاى رحمتت و مداد كلماتت و محل بلوغ رضايت و تا آنكه راضى شوى و عدد آنچه كه ياد كرد ترا خلقت در گذشته، و ياد خواهد نمود در آينده در هر سال و ماه و هفته و روز و شب و ساعت و نسيم و نفس و لحظه و چشم بر همزدن، از ابد بسوى ابد دنيا و ابد آخرت و بيشتر از اينها يعنى اولش قطع نشود و آخرش پايان نپذيرد و... باشد.

اين را يكمرتبه يا سه مرتبه بخواند، آنگاه بگويد: " خدايا بر آقاى ما محمد و بر آل آقاى ما محمد درود بفرست ".

از ابن ابى فديك روايت شده كه گفته است: از بعضى از كسانى كه درك كرده ام شنيدم: مى گفت: به ما رسيده است: كسى كه نزد قبر رسول خدا قرار گرفت و گفت: خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى فرستند، اى كسانيكه ايمان آورده ايد، درود و تحيت بر او بفرستيد، خدا بر محمد درود و رحمت فرستد.

و در روايت ديگر آمده است: خدا بر تو درود فرستد اى محمد. اين را هفتاد مرتبه بگويد، آنگاه فرشته اى او را ندا دهد: خدا بر تو درود مى فرستد اى فلانى، هيچ حاجتى از تو امروز ساقط نشده است.

سمهودى گفته است: بعضى گفته اند: بهتر اين است كه بگويد: خدا بر تو درود و رحمت فرستد اى رسول خدا. اگر چه در روايت " محمد " آمده اما از لحاظ ادب رسول خدا گفته است زيرا از خصائص آن حضرت اين است كه با اسم خوانده نشود بلكه گفته شود: اى رسول خدا، يا اى پيامبر خدا و امثال آن، و آنچه كه ظاهر است اين است كه اين مطلب در صورتى است كه ندا مقرون به درود و رحمت نباشد.

توسل و استشفاع به قبر شريف

25- آنگاه زائر بر گردد سر جاى اول، برابر روى رسول خدا، و از او درباره خودش توسل بجويد و طلب شفاعت به سوى خدايش نمايد، و استغفار و تضرع زياد كند، بعد از گفتن اين عبارت: " اى بهترين پيامبران خدا بر تو كتابى صادق فرستاده و در آن گفته است: و اگر آنان هنگامى كه برخود ستم كرده اند، پيش تو آمدند و از خدا طلب آمرزش نمودند و رسول خدا نيز بر ايشان طلب مغفرت نموده، هر آينه خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت " و من پيش تو آمده ام در حالى كه از گناهانم طلب آمرزش مى كنم، ترا پيش خدايم شفيع قرار مى دهم.

و بگويد: " ما وارد بر تو و زوار تو هستيم كه براى اداء حقت و تبرك به زيارتت، و استشفاع به تو پيش خدايت نزد تو آمده ايم، چون خطا بر دوش سمگين مى كند و تو شفاعت كننده اى هستى بزرك و مقام محمود به تو وعده داده شده و ما در حالى كه بر خود ستم كرده ايم، پيش تو آمده ايم، و از گناهانمان طلب مغفرت مى كنيم، از تو مى خواهيم كه از خدا بر ايمان طلب آمرزش كنى، تو پيامبر و شفيع مائى پس براى ما پيش خدايت شفاعت كن، و از او بخواه كه را بر سنت و محبت بميراند و در زمره ات محشور فرمايد و وارد حوضت كند، در حالى كه خوار و پشيمان نباشيم "

قسطلانى در " المواهب اللدنيه " گفته است: براى زائر شايسته است كه دعاء و تضرع و استغاثه و طلب شفاعت و توسل به پيامبر اكرم زياد كند، پس براى كسى كه از او طلب شفاعت شده نيز سزاوار است پيش خدا از او شفاعت نمايد.

او گفته است: استغاثه طلب يارى كردن است، پس كسى كه يارى مى جويد از يارى خواسته شده مى خواهد كه به او كمك نمايد، پس فرق نمى كند بالفظ: استغاثه يا توسل يا توجه باشد زيرا همه آنها درخواست از صاحب جاه و وجهه اى است براى حصول مقصدى و واسطه قرار دادن پيامبر صاحب جاه است پيش خداى رب العالمين.

هر كدام از استغاثه و توسل و تشفع و توجه به پيامبر اكرم چنانكه در " تحقيق النصره و مصباح الظلام " گفته است: در هر حالى چه قبل از خلقتش و چه بعد از آن، در دوران حياتش در دنيا و بعد از مرگش در برزخ و بعد از برانگيخته شدن در عرصات قيامت امكان وقوع دارد " آنگاه آنها را در مراحل ياد شده تفصيل داده است.

زرقانى در شرح " المواهب " جلد 8 صفحه 317 گفته است: در " منسك " علامه خليل مثل همين آمده و اضافه نموده كه به او توسل بجويد و از خدا بخواهد كه به آبروى محمد "ص" خواسته اش را بر آورد، زيرا او محل فرو ريختن كوه هاى گناه و سنگين ها است و بركت شفاعتش و بزرگى آن پيش خدا چنان است كه هيچ گناهى با آن برابرى نمى كند، و كسى خلاف اين عقيده داشته باشد، محرومى است كه خدا بصيرتش را برده و دلش را گمراه كرده است. آيا او گفته خدا را: " و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووك فاستغفروا الله.. " نشنيده است؟ زرقانى گفته است: شايد مرادش طعنه به ابن تيميه باشد.

امينى مى گويد:

در اين باره عده زيادى از ناقلان حديث و بزرگان اهل سنت به طور وسيع و همه جانبه بحث كرده و گفته اند: توسل به پيامبر در هر حال چه قبل از خلقتش و چه بعد از آن، در مدت حياتش در دنيا و بعد از مرگش در عالم برزخ و بعد از برانگيخته شدن در عرصات قيامت و بهشت جائز است، و آن را به سه نوع تقسيم كرده اند:

1- طلب حاجت از خدا وسيله او يا به آبرويش يا به خاطر بركتش. و گفته اند كه توسل به اين معنى در همه حالات ياد شده جائز است.

2- توسل به او به معنى طلب دعاء از او و گفته اند اين نيز در همه حالات ياد شده جائز است و

3- حاجت را از خود پيامبر اكرم خواستن به اين معنى كه او قادر است از خدا بخواهد و شفاعت كند و خواسته اش بر آورده شود كه برگشت به قوم دوم خواهد كرد، نهايت آنكه عبارت طور ديگر است. و از اين قسم شمرده اند اين عبارت را: " از تو مى خواهم كه همنشينيت در بهشت باشم " و گفته عثمان بن ابى العاص را كه: " از بدى حافظه ام در مورد قرآن، پيش رسول خدا شكايت كردم " فرمود: " نزديك بيا عثمان، نزديك رفتم دست مبارك را روى سينه ام نهاد و گفت: " اى شيطان از سينه اش خارج شو " بعد از اين هر چه را شنيدم در حافظه ام ماند.

سبكى در شفاء السقام گفته: آثار در اين مورد نيز زياد است.... در ناميدن آن به توسل يا تشفع يا استغاثه يا تجوه مانعى نيست، زيرا همه آنها به يك معنى است.

امينى مى گويد:

نمى توانيم همه آنچه را كه در مورد توسل به پيامبر اكرم از گفتار بزرگان مذاهب چهارگانه در مناسك و غير آن آمده و ما از آنها آگاهى يافته ايم، براى خواننده محترم نقل كنيم، زيرا خود نياز مند تاليف كتاب جداگانه اى است و عده زيادى در آن باره به طور تفصيل بحث كرده اند كه نمى شود آنها را ناديده گرفت و از آن گروه اند:

1- حافظ ابن جوزى متوفى در سال 597 در كتاب " الوفاء فى فضائل المصطفى " كه در آن دو باب در اين باره قرار داده: باب توسل به رسول اكرم، باب طلب شفاء از قبرش.

2- شمس الدين ابو عبد الله محمد بن نعمان مالكى، متوفى در سال 673 ه در كتابش " مصباح الظلام فى المستغيثين بخير الانام ". خالدى در " صلح الاخوان " گفته است: آن كتاب نفيسى است و در حدود بيست باب است و سيد نور الدين سمهودى در " وفاء الوفاء " در جزء دوم در باب: توسل به پيامبر پاك، از آن زياد نقل مى كند.

3- ابن داود مالكى شاذلى در كتابش " البيان و الاختصار " مقدارى زيادى از شدائدى را كه براى علماء و صلحاء پيش آمده و به رسول خدا متوسل شده و گرفتاريشان رفع شده، آورده است.

4- تقى الدين سبكى، متوفى در سال 756 ه در " شفاء السقام " صفحه133 - 120-.

5- سيد نور الدين سمهودى، متوفى در سال 911 ه در " وفاء الوفاء " جلد 2 صفحه431 - 419.

6- حافظ ابو العباس قسطلانى، متوفى در سال 923 ه در " المواهب اللدنيه ".

7- ابو عبد الله زرقانى مصرى مالكى، متوفى در سال 1122 ه در شرح المواهب جلد 8 صفحه 317.

8- خالدى بغدادى متوفى در سال 1299 ه در " صلح الاخوان " و آن بهترين كتابى است كه در اين مورد نوشته و مسائلش را در هفتاد صفحه آورده است و در پاسخ سيد محمود آلوسى در مورد توسل به پيامبر اكرم كتابى نوشته كه در سال 1306 در چاپخانه " نخبه الاخبار " در بيست صفحه طبع شده است.

9- عدوى حمزاوى، متوفى در سال 1303 ه در " كنز المطالب " صفحه 198.

10- العزامى شافعى قضاعى در " فرقان القرآن " كه با كتاب " الاسماء و الصفات " بيهقى در 140 صفحه چاپ شده، و كتاب بسيار ارزنده اى است و حق بحث را ادا كرده است.

اولئك الذين يدعون يبتغون الى ربهم الوسيله

" آنان كسانى هستند كه مى خوانند و بسوى خدايشان وسيله مى جويند "

"سوره اسراء آيه 57"