الغدير جلد ۱

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۱۹ -


205 - ابو على - حسن بن على بن محمد تميمى - واعظ معروف به "ابن المذهب" "در سال 444 در سن 89 سالگى وفات يافته" خطيب در جلد 7 تاريخش ص 390 شرح حال او را ثبت و گفته كه : مسموعات او نسبت بمسند احمد از قطيعى صحيح است، مگر در بعض اجزاء آن كه اسم او در آنها الحاق شده - ابن كثير "در جلد 12 ص 94 " البدايه و النهايه "" از قول ابن جوزى گويد : اين امر موجب قدح و نكوهش سماع او نخواهد بود، زيرا پس از تحقق موضوع "اعتماد بانچه شنيده" رواست، كه نام خود را به آنچه شنيدن آن محقق شده ملحق نمايد، روايت او در مورد - مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن ابن ابى ليلى خواهد آمد.

206 - حافظ، اسماعيل بن على بن حسين - ابو سعيد رازى - معروف به "ابن سمان" متوفاى 445، ابن عساكر در جلد 3 تاريخش ص 35 شرح حال او را ذكر و گفته : نامبرده از عده مشايخ و استادان حديث در حدود چهار صد نفر - استماع حديث كرده، در عصر و زمان خود پيشواى معتزله بوده و از بزرگان حفاظ است، در او زهد و ورع مشهود بوده، و عمر كلبى گويد : نامبرده بزرگ و استاد عدليه "يعنى معتزله" و عالم و فقيه و متكلم و محدث آنگروه بوده و در قرائت ها و حديث و شناسائى رجال و انساب و فرايض و حساب و شروط و مقدورات پيشوائى بلا معارض بوده، و نيز در فقه ابى حنيفه پيشوا بوده.. و از اين قبيل كلمات رسا در ستايش او، حديث منسوب باو در ص 46 و 105 گذشت.

207 - حافظ - احمد بن حسين بن على - ابوبكر بيهقى - در سال 458 در سن 74 سالگى وفات يافته، اكثر ارباب تذكره و تاريخ، شرح حال او را ذكر كرده اند، سبكى در جلد 3 " طبقات " ص 3 گويد : امام بيهقى - يكى از ائمه مسلمين و راهنمايان اهل ايمان و دعوت كننده گان بسوى حبل الله متين بوده، فقيهى است بزرگوار، حافظى است كبير، اصوليى است برجسته و جامع، زاهدى است با ورع، بنده خالصى است براى خداوند، كه قيام بيارى مذهب از اصول و فروع نموده، كوهى است از كوههاى علم، و ابن اثير در جلد 10 " كامل " ص 20 گويد : نامبرده در حديث و فقه بر مذهب شافعى پيشوا بوده، و در اين رشته ها مصنفات متعددى دارد، يكى از آنها سنن كبراى او است مشتمل برده مجلد و غير آن از تصنيف هاى پسنديده او، نامبرده موصوف به عفت و زهد بود، حديث او در صفحات 46 و 47 و 71 و 97، باسنادى كه عده اى از آنها صحيح است، گذشت و روايت او در حديث روزه غدير باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند خواهد آمد كه در آن موضوع نزول آيه اكمال نيز ذكر شده.

208 - حافظ - ابو عمر - يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر - نمرى - قرطبى "در سال 368 متولد و در 463 وفات يافته"، كتاب " استيعاب " تاليف او است، ذهبى در جلد 3 تذكره اش ص 324 گويد : امام - شيخ الاسلام - حافظ مغرب - ابو عمر - در ميان "علماء" عصر و زمان خود در حفظ و اتقان آقائى و سرورى يافت، و ابو الوليد باجى گويد : مانند ابى عمر در علم حديث، در اندلس نبود، نامبرده در طلب و بدست آوردن حديث مداوم كوشيد و چنان تسلط و تخصصى در آن يافت كه بر پيشينيان خود از رجال اندلس برترى و تفوق يافت، و در عين تفوق و برترى كه، در علم بروايت و اثر و بينش كامل بفقه و معانى احراز نموده بود - در علم انساب و ابار نيز بسط و تسلط بسپارى يافت و نامبرده پاى بند به دين و داراى شهرت فراوان و مورد وثوق و داراى حجيت و صاحب سنت و پيروان بود، نامبرده در آغاز امر "از حيث عقيده" ظاهرى و اخبارى بود، سپس بروش مالكى درآمد و در عين حال بفقه شافعى ميل و رغبت بسيارى داشت، حديث او بطرق مختلف در صفحات 40 و 48 و 72 49 گذشت و روايات مذكوره را از آثار ثابته شمرده است.

209 - حافظ - احمد بن على بن ثابت - ابوبكر خطيب بغدادى متوفاى 463، ابن اثير در جلد 10 " كامل " ص 26 گويد : نامبرده در زمان خود پيشواى جهانى بوده، و سبكى در جلد 3 " طبقات " ص 16 - 12 شرح حال او را ذكر و او را بسيار مورد ستايش قرار داده، و از قول ابن ماكولا گويد : ابوبكر "خطيب" آخرين شخصيتى بود از كسانى كه ما از حيث معرفت و حفظ و اتقان و ضبط حديث رسول خدا صلى الله عليه و آله و تسلط در تشخيص علل و اسانيد آن و تشخيص صحيح و غريب و فرد و منكر و مطروح آنها - مشاهده نموديم، و در ميان بغداديها بعد از - ابوالحسن - دار قطنى مانند او نبود، شرح حال كامل و رسائى نيز از او در جلد 1 تاريخ ابن عساكر در ص 398 مذكور است، حديث او در صفحات 40 و 45 و 123 و 124 و 134 گذشت و حديث او در باب روزه غدير خواهد آمد كه عده اى از اسناد آن صحيح و رجال آن ثقه هستند.

210 - مفسر كبير ابوالحسن بن احمد بن محمد بن على بم متويه "يا بر طبق ضبط ابن خلكان - متويه" - واحدى - نيشابورى - متوفاى 468، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 361 گويد : نامبرده در نحو و تفسير استاد عصر خود بوده و در تصانيف خود سعادت و توفيق نصيب او گشته، بطوريكه در نظر عموم نيكو آمده و مدرسين در درسهاى خود از آنها نام مى برند، از جمله تصانيف او " الوسيط " و " البسيط " و " الوجيز " در تفسير، و كتاب " اسباب النزول " از او است حديث غدير منسوب باو در ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ درباره على عليه السلام پيرامون واقعه غدير نيز خواهد آمد.

211 - حافظ - مسعود بن ناصر بن عبد الله بن احمد - ابو سعيد سجزى "سجستانى" متوفاى 477، ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 16 شرح حال او را ثبت و او را بعنوان : حافظ - فقيه - ياد كرده كه براى بدست آوردن حديث سفرها كرده و در نتيجه تصنيفاتى فراهم ساخته، و محمد بن عبد الواحد دقاق گويد : در ميان محدثين از حيث اتقان و نيروى ضبط بهتر از او نيافتم، و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 127 درباره او گويد : در راه جمع حديث رنج سفر برده و حديث بسيار از اساتيد فن استماع نموده و كتب گرانبهاى بسيار گرد آورده، نامبرده خوش خط و صحيح النقل و حافظ و ضابط بوده، كتابى درباره حديث غدير اختصاص داده، بعضى از طرق او در ص 44 و 85 و 98 گذشت و بعض ديگر خواهد آمد.

212 - ابو الحسن على بن محمد جلابى - شافعى - معروف به "ابن المغازلى" متوفاى 483، كتاب او " مناقب " نمودار بارزى است از مراتب احاطه و تسلط او در حديث و فنون آن، حديث او در ص 50 و 54 و 61 و 63 و 75 و 83 و 86 و 93 و 104 گذشت و جز آنچه ذكر شده خواهد آمد.

213 - ابو الحسن على بن حسن بن حسين - قاضى - خلعى - اصلا موصلى است و خانه او در مصر است، و در آنجا در سال 405 متولد شده و در 492 وفات يافته، سبكى در جلد 3 طبقاتش ص 296 شرح حال او را نگاشته و گويد : نامبرده در عصر خود در مصر مركز اسناد و اخبار بوده، و ابن سكره گويد، فقيهى است داراى تصانيف، متصدق مقام قضاوت شد و فقط يكروز داورى كرد و سپس از قام خود مستعفى و در قرافه گوشه نشينى و انزوا اختيار نمود، نامبرده بعد از "حبال" در مصر مركز اسناد بوده، حديث مناشده رحبه از كتاب او "خليعات" بلفظ زيد بن يثيع نقل و ذكر خواهد شد.

214 - حافظ - عبيد الله بن عبد الله بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسكان - ابوالقاسم - حاكم نيشابورى - حنفى - معروف به "ابن الحد ادحسكانى" ذهبى در جلد 3 تذكره اش صفحه 390 شرح حال او را درج و گويد : نامبرده داراى اتقان بوده و عنايت و توجه تمامى بعلم حديث داشته، مردى سالخورده و داراى اسناد عالى بوده، "حديث را" تصنيف و گردآورى نموده، نامبرده بعد از سال 490 وفات يافته، كتابى جداگانه درباره حديث غدير نوشته، حديث او در صفحات 60 و 85 و 99 گذشت و دو حديث از او در مورد آيه اكمال دين و آيه سال سائل در واقعه غدير خواهد آمد.

215 - ابو محمد - احمد بن محمد بن على، عاصمى، يكى از پيشوايان قرن پنجم، مولف كتاب " زين الفتى در شرح سوره هل اتى " و اين كتاب تسلط و احاطه او را در تفسير و حديث و ادب نشان ميدهد، چنانكه ضمن آن مخالفت و انكار شديد او را بر رفص و تشيع آشكار ميسازد در كتاب مزبور " زين الفتى " حديث غدير را بطرق مختلفه با بررسى در اسناد آن روايت نموده كه بعضى از آنها در صفحات 47 و 61 و 79 و 88 و 92 و 127 ذكر شده و طرق ديگر او نيز خواهد آمد.

علماء قرن 06

216 - حافظ - ابو حامد - محمد بن محمد طوسى - غزالى - مشهور به "حجه الاسلام" متوفاى 505، شرح حال و ستايش او در كتب تاريخ و تذكره رجال موجود است، سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 182 - 101 شرح حال او را ثبت نموده، و دكتر احمد رفاعى مصرى يك كتاب جداگانه در سه مجلد اختصاص بشرح احوال نامبرده داده، و اين تاليف از مزايا و محسنات عصر حاضر بشمار ميايد، بنابراين طالبين شرح تفصيلى احوالات نامبرده باين دو كتاب "طبقات سبكى - و كتاب دكتر رفاعى" مراجعه نمايند، گفتار نامبرده در پيرامون سند حديث غدير خواهد آمد.

217 - حافظ - ابو الغنايم - محمد بن على كوفى - نرسى - "در سال 424 متولد و در 510 وفات يافته"، او محدث كوفه بوده - ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 57 شرح حال او را ثبت و از ابن طاهر حكايت نموده كه : نرسى حافظى بوده با اتقان و مورث وثوق، همانند او را نيافتيم، پيوسته شب زنده دار و متهجد بود، حديث منسوب باو در صفحه 80 گذشت و در حديث تهنيت نيز خواهد آمد.

218 - حافظ - يحيى بن عبد الوهاب - ابو زكريا اصفهانى - مشهور به "ابن منده" متوفاى 512، ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص 366 گويد : نامبرده از حفاظ مشهور و بنام و يكى از مبرزين اصحاب حديث بوده، مرديست جليل القدر، داراى فضل بسيار و روايات بى شمار، ثقه و داراى حفظ و احاديث بسيار و موصوف بصدق و صاحب تصانيف زياد بوده، حديث او در صفحه 91 گذشت.

219 - حافظ - حسين بن مسعود - ابو محمد فراء - بغوى - شافعى، متوفاى 516، ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 54 شرح حال او را ثبت و درباره او گفته : امام حافظ، مجتهد، زنده كننده سنت، نامبرده از علماء ربانى و دلداده بعبادت و متصف بقناعت بچيز كم، و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 193 گويد : نامبرده صاحب تفسير و " شرح السنه و التهذيب " در فقه، و كتاب " جمع بين صحيحين " و " مصابيح " در احاديث صحيح و حسن - و غير ذلك ميباشد، در علوم نامبرده تسلط و تخصص يافته و در آنها علامه زمان خود بوده و متصف بدين دارى و ورع و زهد و عبادت و صلاحيت است، حديث منسوب باو نقل از " مصابيح " در صفحه 65 گذشت.

220 - ابو القاسم هبه الله بن محمد بن عبد الواحد شيبانى "در سال 525 در سن 94 سالگى وفات يافته"، ابن كثير در تاريخش صفحه 203 گويد : نامبرده راوى مسند از ابى على ابن المذهب از ابى بكر بن مالك از عبد الله بن احمد از پدرش ميباشد، و ابن جوزى و عده اى از محدثين از او روايت نموده اند، عالمى بوده ثقه و داراى دقت نظر و صحت سماع، حديث مناشده رحبه بطريق او و بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

221 - ابن زاغونى - على بن عبد الله بن نصر بن سرى زاغونى، متوفاى 527، ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 205 گويد : پيشوائى است بنام، احاديث را قرائت كرده، و آنها را استماع نموده، و اشتغال به فقه و نحو و لغت داشته و در اصول و فقه داراى مصنفات بسيارى است، در وعظ و خطابه دستى داشته، مردم در تشييع جنازه او جمع شدند و جمعيت قابل ملاحظه بودند، حديث مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى باسناد صحيح از او ذكر خواهد شد.

222 - ابو الحسن رزين بن معاويه عبدرى - اندلسى متوفاى 535، ذهبى در " عبر " شرح حال او را ثبت نموده، نامبرده در كتاب خود " الجمع بين الصحاح السته " از ابى سريحه - يا زيد بن ارقم روايت نموده كه : رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود من كنت مولاه، فعلى مولاه.

223 - ابوالقاسم جار الله -محمود بن عمر زمخشرى متوفاى 538، ابن خلكان در جلد 2 تاريخش صفحه 197 شرح حال او را نگاشته و درباره او گويد : امام كبير در تفسير و حديث و نحو و علم بيان، نامبرده پيشواى بلا معارض زمان خود بوده كه براى بهره گيرى از فنون او بار سفر مى بستند و بسوى او ميشتافتند، يافعى در " مرات " نگاشته كه : نامبرده در تفسير و حديث و نحو و لغت و بيان داراى اتقان و در فنون خود پيشواى زمان خود بوده، داراى تصنيف هاى بسيار و بى نظير است كه مورد ستايش قرار گرفته، سيوطى در " بغيه الوعاه " ص 388 از او ياد كرده گويد : زمخشرى دامنه علمش وسيع و داراى فضل بسيار و منتهاى هوش و ذكاوت و خوش قريحه و متقن در هر علم بوده، نامبرده معتزلى بوده قوى و تواناى در مذهبش، و بدان تظاهر ميكرده و حنفى بوده است، سپس اساتيد و تاليفات او را نام برده، شرح حال او در " الفوايد البهيه " ص 209 موجود است كه در كتاب مزبور نيز مورد ستايش قرار گرفته و تاليفات او تعداد شده، ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 219 از او ياد كرده، حديث او در استدلال و احتجاج دارميه بر معاويه بن ابى سفيان نقل از كتاب زمخشرى " ربيع الابرار " خواهد آمد - كتاب مزبور در نزد مولف " الغدير " موجود است، در آن گويد : شب غدير در نزد شيعه مورد تعظيم است و در آن شب - با تهجد و عبادت بيدارند و شب مزبور شبى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله "در روز آن" در غديرخم بر جهاز شتران خطبه خواند و در خطبه خود فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه.

224 - حافظ - قاضى - عياض بن موسى - يحصبى - سبتى - متوفاى 544، بسيارى از صاحبان تذكره و تاريخ شرح حال او را ثبت نموده اند، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 428 گويد : نامبرده در حديث و علوم مربوط بان و در نحو و در لغت و كلام عرب و وقايع ايامشان و در انساب آنرا پيشوا و زبده عصر و زمان خود بوده، و تصنيفات سودمندى نموده سپس تاليفات او را نام برده و نمونه از شعر او را ذكر كرده، نامبرده حديث غدير را در كتاب مشهور خود " الشفاء " روايت نموده است.

225 - ابو الفتح - محمد بن ابى القاسم - عبد الكريم شهرستانى - شافعى - متكلم بر روش اشعرى متوفاى 548، ابن خلكان گويد : پيشوائى مبرز و فقيهى متكلم بوده، سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 78 شرح حال او را ثبت و او و كتابش " الملل و النحل " را ستوده، نامبرده حديث غدير را در " الملل و النحل " ذكر نموده، لفظ او در حديث تهنيت خواهد آمد.

226 - ابوالفتح - محمد بن على بن ابراهيم نطنزى - در سال 480 متولد شده "تاريخ وفات او بدست نيامده"، سمعانى در " انساب " او را ذكر نموده گويد : نامبرده از علمائى كه در خراسان و عراقند در فنون لغت و ادب و قيام بصنعت شعر افضل است، نامبرده در سال 521 بمرو آمد و بر ما وارد شد و من قسمت متناسبى از ادب را بر او قرائت نمودم و از او بهره مند شدم و از درياى علوم و فنون او كفى برگرفتم، سپس او را در همدان ملاقات نمودم، بعدا من در بغداد اقامت داشتم و چندين مرتبه بانجا آمد و بر ما ورود نمود و هيچكدام او را ملاقات ننمودم مگر آنكه از كلمات و اشعار او نوشتم و از انوار دانش او اقتباس كردم، سپس نام مشايخ و استادان او را ذكر كرده، حديث غدير باسناد او در ص 85 گذشت و باز بطريق ديگر از او در آيه اكمال دين خواهد آمد.

227 - حافظ - ابو سعد - عبد الكريم بن احمد سمعانى - شافعى - "در سال 506 متولد و در 3 / 562 وفات يافته"، صاحب كتابهاى " الانساب " و " فضائل الصحابه " - ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 326 شرح حال او را ثبت و نامبرده را ستوده، ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 111 گويد كه : او عالمى است ثقه و حافظ - و حجت، دامنه سير او از حديث عدل و دين وسيع بوده، مردى بوده خوش سيرت و نيكو معاشرت و داراى محفوظات بسيار، ابن نجار گويد : از شخص آگاهى شنيدم كه : تعداد مشايخ و اساتيد سمعانى به هفتهزار نفر بالغ ميشد و اين چيزى است كه احدى بان نرسيده، حديث منسوب باو در ص 105 گذشت.

228 - ابوبكر يحيى بن سعدون بن تمام الازدى - قرطبى - ملقب به "سابق الدين" - در سال 7 / 486 متولد و در 567 وفات يافته - صاحب تفسير كبير - ابن اثير در جلد 11 " كامل " ص 152 گويد : نامبرده در قرائت و نحو غير آن از علوم پيشوا بوده، و در زهد و عبادت بمقامى رسيد كه مردم بسيارى از بلاد از وجود از منتفع ميشدند، بخصوص اهل موصل، زيرا نامبرده در آنجا اقامت گزيد و همانجا وفات يافت، ياقوت در دو كتاب خود شرح حال او را ثبت نموده، در جلد 7 " مجمع البلدان " ص 54 گويد : بسيارى از شيوخ و استادان ما بر او قرائت نمودند، او مردى بود، اديب، فاضل، آموزنده قرائت، عارف به نحو و لغت، بسيارى از كتب ادب را درك كرده و از اساتيد شنيده، و در جلد 20 " مجمع الادباء " ص 14 گويد : استادى است فاضل و عارف به نحو و وجوه قراآت، و نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و متصف بصدق و دين بوده و خير وجود او بسيار بوده، حديث او از تفسيرش در باب نزول آيه سال سائل پيرامون قضيه غدير خواهد آمد.

229 - موفق بن احمد - ابو المويد - اخطب خطباء خوارزمى - متوفاى 568، نامبرده يكى از شعراى غدير است، شعر او و شرح حالش در ضمن شعراء قرن ششم خواهد آمد، - حديث غدير را در " مناقب " و در " مقتل، خود - بطرق بسيار روايت كرده كه بعضى از آنها در صفحات 40 و 41 و 42 و 45 و 48 و 49 و 51 و 53 و 54 و 60 و 61 و 71 و 76 و 80 و 83 و 82 و 84 - گذشت و طرق ديگرى از او خواهد آمد.

230 - عمر بن محمد بن خضر اردبيلى - معروف به : ملا - حديث غدير را " وسيله المتعبدين " بلفظ براء بن عازب روايت نموده، در حديث تهنيت خواهد آمد.

231 - حافظ - على بن حسن بن هبه الله - ابو القاسم دمشقى - شافعى - ملقب به : ثقه الدين - مشهور به : ابن عساكر - متوفاى 571، صاحب تاريخ كبير - داير و مشهور است - ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 363 شرح حال او را ثبت كرده و ابن اثير در جلد 11 " كامل " ص 177 و ابن كثير در جلد 12 تاريخش ص 294 او را ستوده اند و در تاريخ اخير الذكر گويد : نامبرده يكى از بزرگان حفاظ حديث است و كسى است كه از حيث سماع حديث و جمع و تصنيف و اطلاع و حفظ نسبت باسناد و متن احاديث و اتقان نسبت به اسلوب حديث و فنون آن مورد توجه و اقبال علاقمندان باين رشته بوده، نامبرده تاريخ شام را در هشتاد مجلد تصنيف نموده، سپس "ابن كثير" در ستايش نسبت باو و تاليفاتش مبالغه و اطناب نموده، و رساترين و كامل ترين شرح حال او شرحى است كه سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 277 - 273 ذكر كرده و او را و موثق بودن او را بسيار ستوده و اتقان او و تاليفات او را تقدير نموده، و چنانكه ابن كثير بيان داشته، نامبرده احاديث بسيارى درباره اين داستان مهم " غدير " در تاريخش آورده، بعض از آنها در صفحات 40 و 58 و 80 و 86 و 88 و 98 گذشت و حديث او در نزول آيه تبليغ و آيه اكمال درباره على عليه السلام خواهد آمد.

232 - حافظ - محمد بن ابى بكر - عمر بن ابى عيسى - احمد ابو موسى مدينى اصفهانى - شافعى "در سال 501 متولد و در 581 وفات يافته"، ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص 161 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده در حفظ و شناسائى، پيشواى زمان خود بوده و در حديث و علوم داراى تاليفات سودمنديست، سپس بذكر تا ليفات او پرداخته، و سبكى در جلد 4 طبقاتش ص 90 و ذهبى در جلد 4 تذكره اش ص 128 او را ذكر نموده اند و ذهبى درباره او چنين نگاشته : حافظ - شيخ الاسلام - بزرگ، تقدم و پيشدستى در جمع و بررسى حديث با بلندى اسناد باو منتهى گشته، و ابن الزينبى گويد : ابو موسى چندان زيست و زندگى كرد تا يگانه عصر خود شد و از حيث اسناد و حفظ، استاد زمان خود گرديد، سمعانى گويد : من از او حديث استماع نمودم و از احاديث من نوشت و او ثقه و متصف بصدق است، عبد القادر گويد : براى نامبرده مسموعات حديث در اصفهان بحدى حاصل گشت كه براى احدى در زمان او حاصل نگشت و مضافا بر اين مزيت كه مخصوص او است مراتب حفظ و اتقان او است، نامبرده داراى تصانيفى است كه در آن بر پيشينيان با وصف ثقه بودن و نيروى عفت برترى و زيادتى يافته، طرق منسوب باو در صفحات 54 و 57 و 62 و 87 و 89 و 100 و 108 و 109 و 111 گذشت و غير از طرق مذكوره نيز دارد.