الغدير جلد ۱

علامه شیخ عبدالحسین احمد امينى نجفی (ره)
ترجمه محمد تقى واحدى

- ۱۷ -


132 - حافظ محمد بن يزيد قزوينى ابو عبد الله ابن ماجه - صاحب سنن - متوفاى 173، بسيارى از اعلام شرح حال او را نگاشته اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 209 از قول ابويعلى خليلى گويد : ابن ماجه مرد بزرگى است، و موثق بودن او مورد اتفاق است و بحديث او احتجاج و استدلال ميشود، نامبرده داراى معرفت و حفظ است، حديث او در صفحه 45 و 46 و 47 باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، و همچنين در صفحه 78 گذشت.

133 - ابو محمد عبد الله بن مسلم بن قتيبه دينورى بغدادى - متوفاى 276، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخ خود ص 170 ذكر كرده و نامبرده را ثقه و متدين و فاضل معرفى نموده است، ابن خلكان نيز در تاريخش او را توثيق نموده و فضيلت او را اشعار داشته، حديثى از او در احتجاج - برد - بر عمرو بن عاصى و حديثى در مناشده جوانى با ابى هريره خواهد آمد.

134 - حافظ عبد الملك بن محمد، ابو قلابه رقاضى، زاهد و محدث بصره "ولادت او در 190 و وفاتش 276 ثبت شده"، ابو داود گويد : نامبرده موصوف به امانت است و من روايت او را شنيده و ثبت نموده ام، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 197 ثبت نموده و ابن حجر در جلد 6 " تهذيب " ص 420 موثق بودن او را از ابن اعرابى و مسلمه بن قاسم حكايت كرده، ابو حبان نيز او را در شمار ثقات ذكر نموده، حديث از او در ص 66 بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، گذشت.

135 - حافظ احمد بن حازم غفارى - كوفى - مشهور به "ابن عزيزه" متوفاى 276 - صاحب مسند - ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و اتقان او را اشعار داشته ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 171 شرح حال او را چنين ثبت نموده، حديث بطريق او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص 48 گذشت، و همچنين آنچه از او در ص 67 ذكر شده، و روايت باسناد او در حديث مناشده بلفظ عمرو ذى مره بطريق صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

136 - حافظ محمد بن عيسى - ابو عيسى ترمذى متوفاى 279، يكى از ائمه شش گانه - صاحبان صحاح - از هر توثيقى بى نياز است، بصفحات 57 ر 60 ر 65 ر 68 ر 69 ر 70، و غيرها مراجعه شود، و بسيارى از طرق او صحيح و رجال آن ثقه ميباشند.

137 - حافظ احمد بن يحى بلاذرى، متوفاى 279، پيشوايان اسلام از زمان او تا امروز باو و بكتاب و تاليفات او و بنقل از او اعتماد داشته و دارند، نامبرده حديث غدير را در " انساب الاشراف " ذكر نموده.

138 - حافظ ابراهيم بن حسين كسائى - همدانى - ابو اسحق معروف به "ابن ديزيل" متوفاى 280 ر 281، نامبرده بطوريكه خواهد آمد، از ابو سعيد يحيى جعفى متوفاى 237 روايت ميكند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 183 از قول حاكم ثقه بودن و امانت او را حكايت ميكند، نامبرده در كتاب صفين بطوريكه خواهد آمد. حديث ركبان را بطريق صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين نزول آيه " سال سائل " را در پيرامون واقعه غدير روايت مينمايند.

139 - حافظ احمد بن عمرو ابوبكر شيبانى - مشهور به "ابن ابى عاصم" متوفاى 287، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 214 شرح حال او را ثبت و نامبرده را به پيشوائى و زهد و صدق و نفقه ستوده، حديث او در ص 83 و 103 گذشت و روايت او بلفظ ذازان در داستان مناشده رحبه خواهد آمد.

140 - حافظ زكريا بن يحيى بن اياس ابو عبد الرحمن سجزى "منسوب به سجستان" ساكن دمشق معروف به "خياط السنه" - " در سن نود و چهار سالگى در سال 289 وفات يافته " نسائى و ازدى و همچنين ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 223 او را توثيق نموده اند، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند، در ص 41 و 62 گذشت، و نسائى در " خصايص " ص 25 از نامبرده "زكريا بن يحيى" خبر داده كه او از يعقوب بن جعفر ابن كثير بن ابى كثير از مهاجربن مسمار حديث نموده كه او از عايشه دختر سعد و او از پدرش سعد خبر داد كه سعد گفت در راه مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بوديم.. تا آخر حديث كه در ص 77 مذكور است.

141 - حافظ عبد الله بن احمد بن حنبل - ابو عبد الرحمن شيبانى متوفاى 290، خطيب در جلد 9 تاريخش ص 375 نامبرده را بموثق بودن و دقت نظر و فهم ستوده و ذهبى در جلد 1 " تذكره " ص 237 درباره او مينگارد : ما پيوسته مشاهده نموديم كه بزرگان و استادان ما نسبت بمراتب معرفت نامبرده بحال رجال و شناسائى علل حديث و نامها و مواظبت بر طلب و كاوش او شهادت ميدادند تا بحدى كه بعضى از آنان افراط نموده و او را بر پدرش پيشواى حنبليان در بسيارى "دقت و معرفت" مقدم ميداشتند، بحديث از او در ص 66 كه باسناد صحيح و رجالى كه همگى آنها ثقه هستند و همچنين بسند صحيح مذكور در ص 78 مراجعه نمائيد، رواياتى نيز از او در حديث مناشده بطرق صحيح خواهد آمد.

142 - احمد بن عمر و ابوبكر بزار بصرى - متوفاى 292 - صاحب مسند معلل، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 334 گويد : نامبرده دارى قوه حفظ و مورد وثوق بوده، مسند را تصنيف نموده و در پيرامون احاديث سخن گفته و علل آنها را بررسى و بيان داشته، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " ص 228 ثبت و موثق بودن او را از دار قطنى حكايت نموده، حديث او در صفحات 50 ر 69 ر 82 ر 97 ر 98 ر 104 - گذشت و روايات او بطرق ديگر نيز خواهد آمد كه عده از طرق او صحيح است و رجال آن ثقات هستند و حافظ هيثمى بر آنها صحه گذارده است.

143 - حافظ ابراهيم بن عبد الله بن مسلم كجى - بصرى - صاحب سنن، متوفاى 292، ذهبى شرح حال او را در جلد 2 " تذكره " صفحه 195 ثبت نموده و گفته كه : دار قطنى و غيره او را توثيق نموده اند، نامبرده بزرگوار و داناى بحديث است، بحترى او را مدح كرده، و نامبرده حديث تهنيت را چنانكه خواهد آمد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند روايت نموده.

144 - حافظ صالح بن محمد بن عمرو بغدادى ملقب به "جزره" متوفاى 293 ر 4، خطيب شرح حال او را در جلد 9 تاريخش ص 322 ثبت نموده و گفته : نامبرده حافظى بوده از جمله عارفان از ائمه حديث و از علمائى كه در علم آثار و معرفت راويان اخبار مرجع اهل فن حديثند، نامبرده موصوف بصدق و دقت نظر و امانت بوده، ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 215 از او ياد كرده و از دار قطنى حكايت نموده كه او نيز نامبرده را ثقه و حافظ و عارف بموازين شناخته، حديث او باسناد صحيح و با رجال ثقه در ص 66 گذشت و همچنين حديثى كه از او در ص 71 ذكر شد اسنادش صحيح و رجالش از ثقات است.

145 - حافظ محمد بن عثمان بن ابى شيبه ابو جعفر عيسى - كوفى - متوفاى 297، صالح جزره او را توثيق كرده و حاكم و ذهبى آنچه را كه بطريق او در مستدرك و تلخيص روايت كرده اند بصحت آن اعتراف نموده اند، ذهبى در جلد 2 " تذكره " ص 233 شرح حال او را ثبت نموده، حديث باسناد او در ص 85 گذشت، و در مورد نزول آيه تبليغ در روز غدير خم حديث او خواهد آمد.

146 - قاضى على بن محمد مصيصى، نامبرده بر حافظ نسائى و نظراء او استاد بوده، بطوريكه در " سنن " و در خلاصه خزرجى ص 135 مذكور است نسائى او را توثيق نموده و ابن حجر در " تقريب " او را موثق دانسته و در جلد 7 " تهذيب " ص 380 توثيق او را از طرف نسائى و ابن حبان و مسلمه بن قاسم حكايت نموده، حديث مناشده را نسائى بلفظ سعيد و زيد باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند از نامبرده روايت نموده.

147 - ابراهيم بن يونس بن محمد مودب بغدادى - مقيم طرطوس ملقب به "حرمى"، ابن حبان او را در شمار ثقات ذكر كرده و نسائى او را متصف بصدق اشعار نموده و ابن حجر در " تقريب " از او پيروى كرده، نسائى در " خصائص " ص 4 از حرمى "نامبرده" بطور اخبار از او روايت نموده كه : او از ابو غسان "مالك بن اسماعيل" خبر داده و مالك مزبور از عبد السلام و او از موسى صغير "شرح حال او در ص 140 گذشت" از عبدالرحمن بن سابط از سعد كه سعد گفت : نشسته بوديم كه نسبت بعلى بن ابى طالب عليه السلام در مقام منقصت و نكوهش برآمدند... تا آخر حديث مذكور در ص 77 كه سند آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

148 - ابو هريره محمد بن ايوب واسطى، ابو حاتم - بحكايت خزرجى صلاحيت او را تاييد نموده و ابن حجر شرح حال او را در " تقريب " با اشعار بصلاحيت او ثبت نموده و در جلد 9 " تهذيب " صفحه 69 گويد : ابن حبان او را در شمار ثقات آورده و ابن ابى حاتم گفته : پدرم در سال 214 حديث او را نوشته و حاكم در جلد 3 " مستدرك " صفحه 109 صحت حديث او را اشعار نموده، حديث نامبرده باسناديكه حاكم بصحت آن تصريح نموده در صفحه 66 گذشت، و حديث از او در مورد نزول آيه سال سائل در پيرامون قضيه غدير خواهد آمد.

علماء قرن 04

149 - حافظ عبد الله بن صقر بن نصر - ابوالعباس سكرى - بغدادى - متوفاى 302، خطيب در جلد 9 تاريخش صفحه 483 شرح حال او را ثبت و او را ثقه دانسته و دار قطنى صداقت او را تاييد كرده، حديث او باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند در صفحه 78 ذكر شده است.

150 - حافظ ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب نسائى - صاحب سنن "در سال 303 در سن 88 سالگى در گذشته" ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 268 از دار قطنى حكايت نموده كه : نسائى فقيه ترين استادان مصر و اعلم علماء عصر خود در حديث بوده، و از نيشابورى حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است بدون معارض، و سبكى در جلد 2 طبقات خود صفحه 84 از قول ابى جعفر طحاوى حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى است از پيشوايان مسلمين، و ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 123 از قول ابن يونس حكايت نموده كه : نسائى پيشوائى بوده در فن حديث كه موصوف است به ثقه و دقت نظر و قوه حفظ، نامبرده "نسائى" حديث غدير را در " سنن " و در " خصايص " بطرق بسيار روايت نموده كه اغلب آنطرق صحيح و رجال آنها ثقه هستند از جمله آن طرق رواياتى است كه خواهد آمد و قسمتى هم از آن در ص 46 و 64 و 65 و 72 و 77 و 88 و 92 و 94 ذكر شد.

151 - حافظ حسن بن سفيان بن عامر - ابو العباس - شيبانى - نسوى - بالوزى صاحب مسند كبير متوفاى 303، سمعانى در " انساب " او را در فقه و علم و ادب مقدم داشته و در جاى ديگر او را به نام پيشوائى با اتقان و با ورع و حافظ ياد كرده، و سبكى در جلد 2 " طبقات " ص 210 از حاكم نقل كرده كه : نامبرده محدث عصر و زمان خود در خراسان بوده كه در دقت نظر و كثرت احاطه و فهم و فقه و ادب بر همگان مقدم بوده، حديث از او در ص 46 گذشت و روايت او در داستان مناشده اميرالمومنين عليه السلام در روز جمل و در داستان مراسم تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

152 - حافظ احمد بن على موصلى - ابويعلى - صاحب مسند كبير متوفاى 307، ابن حبان و حاكم و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 274 او را توثيق نموده اند و ابن كثر در جلد 11 تاريخش ص 130 او را با اوصاف حفظ و نيك انديشى و داراى تصنيف پسنديده و رعايت عدالت در آنچه روايت ميكند، و داراى نيروى ضبط، در آنچه بدان حديث مينمايد، ذكر نموده است، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 97 گذشت، و روايت او در حديث مناشده و همچنين در داستان مناشده جوانى بر ابى هريره باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند و همچنين در حديث تهنيت باسناد صحيح خواهد آمد.

153 - حافظ محمد بن جريرى طبرى ابوجعفر صاحب تفسير و تاريخ مشهور متوفاى 310، خطيب شرح حال او را در جلد 2 تاريخش صفحات 169 - 162 نگاشته و گويد : نامبرده يكى از علمائى است كه بگفتارشان حكم ميشود و براى آنها رجوع ميشود، بسبب مراتب معرفت و فضل، و سپس نسبت باو تعريف و ستايش بسيار نموده، و ذهبى در جلد 1 " تذكره " صفحات 283 - 277 او را ذكر و باوصاف امامت و زهد و ترك دنيا او را ستايش نموده است، نامبرده كتاب جداگانه اى در موضوع غدير تاليف نموده، حديث از او در صفحات 40 و 46 و 48 و 82 و 86 و 93 و 103 و 105 و 122 گذشت و بطرق ديگر هم از او خواهد آمد.

154 - ابو جعفر احمد بن محمد ضبعى - احول -، متوفاى 311، حديث از او در موضوع مناشده رحبه بلفظ عبد الرحمن خواهد آمد.

155 - حافظ محمد بن جمعه بن خلف قهستانى، ابو قريش، صاحب مسند كبير، متوفاى 313، خطيب در جلد 12 تاريخش ص 169 گويد : نامبرده داراى نيروى ضبط و حفظ و اتقان است و بسيار بوقايع و اخبار گوش فرا داده و بسيار سفر كرده، و ذهبى در جلد 2 " تذكره " صفحه 328 از قول ابى على حافظ گويد : خبر داد ما را ابو قريش حافظ ثقه و امين اشاره بحديث او در ص 47 گذشت و روايت او در موضوع تهنيت باسناد صحيح كه رجال آن همگى ثقه هستند خواهد آمد.

156- حافظ عبد الله بن محمد بغوى - ابوالقاسم - متوفاى 317، خطيب شرح حال او را در جلد 10 تاريخش ص 117 - 111 با اشعار باينكه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و آثار بسيار و داراى نيروى فهم و عرفان است - ثبت نموده، و از موسى بن هارون نيز حكايت كرده كه : هر گاه روا باشد كه بانسانى گفته شود : ما فوق ثقه، هر آينه درباره ابوالقاسم گفته ميشد، نامبرده در كتاب خود "معجم" داستان ركبان را روايت نموده كه خواهد آمد، و حديثى از او باسناد حسن در صفحه 65 ذكر شد.

157 - ابو بشر محمد بن احمد دولابى، در سال 224 ولادت يافته و در 320 در گذشته، بطوريكه ابن خلكان در جلد 2 تاريخش ص 85 قيد نموده، روايت نامبرده مورد اعتماد است، حديث او در ص 54 و 65 هر دو باسناد صحيح و رجال ثقه، ذكر شد.

158 - ابو جعفر احمد بن عبد الله بن احمد بزاز معروف به، ابى النيرى، در سال 232 ولادت يافته و در 320 درگذشته است، خطيب در جلد 4 تاريخش ص 226 شرح حال او را ثبت و گفته كه : نامبرده ثقه است، حديث از او در موضوع آيه اكمال دين و در داستان تهنيت خواهد آمد كه اسناد آن صحيح و رجال آن همگى ثقه هستند.

159 - حافظ ابوجعفر احمد بن محمد ازدى طحاوى حنفى - مصرى - در سال 229 ولادت يافته و در 321 درگذشته است، استاد فقه و حديث است و رياست دينى در مصر باو منتهى ميشود، ابن كثير در جلد 11 تاريخش ص 174 شرح حال او را نگاشته و گفته كه : نامبرده يكى از علماء ثقه و داراى دقت نظر و نيروى حفظ و از افراد برجسته اين فن است، و ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 30 از ابن يونس حكايت نموده كه نامبرده ثقه و داراى دقت نظر و فقاهت است و خردمندى است كه چون او كسى جايگزين او نيست، حديث از او باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند در ص 79 و همچنين در ص 102 ذكر شد.

160 - ابو اسحق ابراهيم بن عبد الصمد بن موسى هاشمى متوفاى 325 خطيب در جلد 6 تاريخش ص 137 شرح حال او را ثبت كرده، حديث بطريق او در داستان مناشده مردى عراقى بر جابر انصارى بحديث غدير خواهد آمد.

161 - حافظ حكيم، محمد بن على ترمذى - صوفى - شافعى - صاحب كتاب " فروق " و " نوادر الاصول " بطوريكه در شرح حال او مذكور است، در كتاب خود " نوادر الاصول " از بعضى استادان خود روايت ميكند، حافظ ابو نعيم در " حليه " او را ستوده و شرح حال او را سبكى در جلد 2 طبقاتش صفحه 20 ثبت نموده، حديث از او در 59 گذشت.

162 - حافظ، ابن الحافظ، عبد الرحمن بن ابى حاتم محمد بن ادريس تميمى حنظلى رازى، متوفاى 327، ذهبى در جلد 3 " تذكره " ص 48 شرح حال او را ثبت و نامبرده را بسمت پيشوائى و نيروى حفظ و تشخيص ستوده و موثق بودن او را از ابن وليد باجى حكايت نموده، سبكى نيز در جلد 2 طبقاتش ص 237 شرح حال او را ثبت كرده و از ابى يعلى خليلى حكايت نموده كه نامبرده مرد زاهدى بوده و از ابدال شمرده ميشد، حديث از او در ص 86 گذشت و در مورد نزول آيه تبليغ در شان على عليه السلام نيز خواهد آمد.

163 - ابو عمرو، احمد بن عبد ربه قرطبى متوفاى 328، ابن خلكان در جلد 1 تاريخش ص 34 شرح حال او را ثبت و گفته : نامبرده از علمائى است كه داراى محفوظات بسيار و اطلاع زياد بر اخبار مردم بوده و كتاب " العقد الفريد " را كه از كتب سودمند است، او تصنيف نموده، نامبرده در جلد 2 كتاب خود " عقد الفريد " ص 275 چنين نگاشته : على عليه السلام در سن پانزده سالگى اسلام آورد و او اولين كسى است كه شهادت بوحدانيت خداوند و رسالت محمد صلى الله عليه و آله داد، و پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وآل من والاه و عاد من عاداه و روايت از او در داستان احتجاج مامون بر چهل تن از فقهاء باحاديثى كه از جمله آن حديث غدير است، خواهد آمد.

164 - فقيه ابو عبد الله حسين بن اسمعيل بن سعيد محاملى ضبى "در سن 95 سالگى در سال 330 در گذشته، سمعانى در انسابش نامبرده را فاضل و صادق و متدين و ثقه معرفى نموده، و ابن كثير در جلد 3 تاريخش صفحه 203 او را موصوف بصدق و تدين و فقيه و محدث اعلام كرده و اشعار نموده كه شصت سال قضاوت در كوفه بعهده او بوده و قضاوت فارس و توابع آن نيز باو محول گشته، سپس از مقام مزبور بكلى استعفا كرده و ملازم خانه خود شده و اكتفاء بشنيدن و بيان حديث نموده، روايت از او در ص 98 و 103 باسناديكه صحت آنرا در امالى خود تصديق نموده گذشت، و روايت ديگر او در حديث مناشده بلفظ زيد بن يثيع باسناد صحيح كه رجال آن ثقه هستند، خواهد آمد.

165 - ابو نصر حبشون بن موسى بن ايوب خلال - در سال 234 متولد و در 331 درگذشته، نامبرده استاد - حافظ دار قطنى و امثال او است، خطيب در جلد 8 تاريخش صفحه 290 شرح حال او را ثبت نموده و گفته : نامبرده ثقه است، حديث او و شرح حالش در باب روزه غدير خواهد آمد و بزودى بر صحت اسناد آن و ثقه بودن تمامى رجال آن واقف خواهيد شد.

166 - حافظ ابو العباس احمد بن عقده متوفاى 333، بهر يك از كتب تذكره و شرح حال دست بيابيد، شرح حال و ستايش نسبت باو را خواهيد يافت، نامبرده يك كتاب تاليف و اختصاص بداستان غدير داده و قريبا در تعداد مولفين كتب در موضوع غديرخم از تاليف مزبور بتفصيل آگاه خواهيد شد، نامبرده داستان غديرخم را بطرق بسيار روايت نموده كه قسمتى از آن قبلا ذكر شده و قسمتى نيز خواهد آمد.

167 - ابو عبد الله بن على بن خلف عطار كوفى مقيم بغداد، خطيب شرح حال او را در جلد 3 تاريخش در ص 57 ثبت و از قول منصور كه خود از او شنيده نقل كرده كه : محمد بن على بن خلف ثقه و متصف بامانت و حسن عقل و خرد است، حديث او باسناد صحيح و رجال ثقه در ص 120 گذشت.

168 - حافظ هيثم بن كليب ابو سعيد شاشى - متوفاى 335 صاحب مسند كبير، دهبى در جلد 3 " تذكره " ص 66 شرح حال و توثيق او را ثبت نموده، حديث او در ص 80 گذشت و كنجى اشعار نموده كه حديث مزبور حسن و اطراف آن صحيح است.