آرزوى جبرئيل يا هفت خصلت ممتاز

ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى

- ۱ -


پيشگفتار :

خوانندگان عزيز كتابى را كه در پيشرو داريد، شرح و تفسير حديثى است كه از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده، و انگيزه نگارش آن اين شد كه روزى يكى از كتابهايم را كه بنام «پندهاى جاويدان» اثر حجت الاسلام و المسلمين، آقاى محمد محمدى اشتهاردى بود بطور گذرا و سطحى صفحات آن را از نظر مى گذراندم، ناگاه در يكى از صفحه ها تيتر درشتى نظرم را به خود جلب كرد.

تيتر اين بود: «به آرزوى جبرئيل توجه كنيد» تيترى جالب و گيرا بود از اين رو توجهم را به خود جلب كرد. گفتم ببينم آرزوى جبرئيل چيست؟ ديدم حديثى را از «مواعظ العدديه» حضرت آيت الله مشكينى نقل كرده كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام)فرمود: اى على جبرئيل به من گفت: آرزو داشتم بخاطر انجام هفت كار از جنس بشر باشم تا بتوانم آنها را انجام دهم.

1ـ در نماز جماعت شركت كردن.

2ـ همنشينى با علما.

3ـ اصلاح و آشتى برقرار كردن بين دو نفر كه با هم قهر هستند.

4ـ محبت و نوازش نمودن نسبت به يتيمان.

5ـ عيادت مريض نمودن.

6ـ تشييع جنازه كردن.

7ـ در موسم حجّ به حاجيان در مكه آب دادن.

بعد پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) مى فرمايد: يا على در انجام اين امور جدّى و كوشا باش.

از اين رو بنده به اهميت اين امور كه فوق العاده مورد توجه است واقف شده در صدد برآمدم كه تا حد توانائى براى هر يك از موارد اين حديث كه آرزوى جبرئيل است شرح و نفسيرى از متن روايات اهل بيت بياورم و به حمدالله موفق شدم پس از دو سال در سفر و حضر شرح و تفسير اين حديث را به اتمام رسانم و نام آن را هم «آرزوى جبرئيل» گذاشتم تا همانگونه كه تيتر اين كلمه توجه مرا به خود جلب كرد. اين نام هم توجه ديگران را به خود جلب كند.

به اميد اينكه اين مجموعه مورد توجه و استفاده علاقمندان مكتب اهلبيت قرار گيرد و براى همگان سازنده و آگاهى بخش باشد.

قم ـ ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى

زمستان ـ 1367 شمسى

بخش اوّل : شركت در نماز جماعت

همانگونه كه در مقدمه يادآور شديم اين مجموعه شرح و تفسير يك حديث نبوى است كه حاوى هفت خصلت است و جبرئيل براى داشتن آن آرزوى بشر بودن مى كند.

ليكن آنچه كه در اين حديث حائز اهميت است توجه جبرئيل به خصلتهاى هفتگانه مذكور است كه براى آدميان به خصوص مؤمنين ميّسر است ولى فرشته ها از دارا بودن آن محرومند.

و نيز اين نتيجه به دست مى آيد كه هر يك از كارها و خصلتهاى ياد شده از نظر ثواب و ارزش بالاتر از عبادت فرشتگان است. كه براى روشن شدن مطلب به ذكر تك تك آن به طور تفصيل اشاره مى كنيم. 

اولين آرزوى جبرئيل

نخستين آرزوى جبرئيل شركت درنماز جماعت است كه در روايات اسلامى به قدرى مورد تأكيد قرار گرفته كه واقعاً جاى آن دارد كه جبرئيل از اين جهت آرزوى بشر بودن را بنمايد. چنانكه در جاى خود بدان اشاره خواهد شد.

اما قبل از اينكه وارد بحث نماز جماعت شويم بهتر است كه قدرى درباره خود نماز و اهميت آن از جهات گوناگون صحبت كنيم تا بدين مناسبت از نماز بحث كاملى كرده باشيم.

ابتدا درباره فلسفه نماز، بعد اهميت آن از جهت اوّل وقت و عقوبت ترك آن، سپس در اهميت نماز جماعت سخن را آغاز مى كنيم.

فلسفه نماز

نخست از فلسفه نماز شروع مى كنيم، زيرا انسان طبعاً كنجكاو و خواهان فلسفه و علل احكام است پس چه بهتر كه فلسفه اين عبادت بزرگ را بدانيم و حقيقت آن را نيز از زبان معصومين از اهل بيت(عليهم السلام)جويا شويم.

1ـ محمد بن سنان از امام هشتم على بن موسى الرّضا(عليه السلام)روايت مى كند كه حضرت در جواب مسائلى كه از او پرسيده بودند از جمله علت نماز فرمود:

بدرستى كه (فلسفه و علت) نماز، عبارت است از اقرار و اعتراف نمازگزار به ربوبيّت خداوند متعال و شريك و مانند قرار ندادن براى او و ايستادن در مقابل خداوند از روى ذلت و نهايت تواضع، و طلب آمرزش كردن از گناهان گذشته و نهادن صورت بر روى زمين در هر روز به جهت بزرگى و عظمت خداوند.

ديگر اينكه نماز باعث تداوم ياد خدا است در شبانه روز، تا اينكه بنده هيچگاه خالق و مدبّر خويش را فراموش نكند، و اين ياد خدا و ايستادن عاجزانه در برابر او موجب ترك معصيت و مانع از هرگونه فساد مى گردد.(1)

2ـ از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه آدم(عليه السلام) از بهشت بيرون شد خط سياهى در بدن او پديد آمد كه سرتاپاى او را فرا گرفت، پس آدم بسيار گريست و محزون گرديد بر آنچه ظاهر شده بود در او، پس جبرئيل به نزد او آمد و گفت براى چه گريه مى كنى؟ آدم جواب داد: بخاطر سياهى كه در بدنم پيدا شده جبرئيل گفت برخيز و نماز بخوان كه الآن وقت نماز اول (يعنى نماز صبح) است. آدم چون نماز صبح را به جاى آورد سياهى صورتش تا به سينه برطرف شد پس در وقت نماز دوم (ظهر) آمد و گفت اى آدم برخيز و نماز بگذار كه الآن وقت نماز دوم است. چون نماز دوم را به جاى آورد سياهى فرود آمد تا به نافش رسيد. پس از آن در وقت نماز عصر آمد و گفت اى آدم برخيز و نماز بگذار كه الآن وقت نماز سوم است. آدم نماز سوم را هم به جاى آورد سياهى فرود آمد تا رسيد به زانوهايش. آنگاه در وقت نماز چهارم (مغرب) آمد و گفت اى آدم برخيز و نماز بخوان كه اين هنگام وقت نماز چهارم است آدم برخاست و نماز مغرب را بجاى آورد. سياهى آمد تا به پاهايش رسيد. سپس در وقت نماز پنجم آمد و گفت اى آدم برخيز و نماز بگذار كه الآن وقت نماز پنجم است. چون نماز پنجم را نيز به جاى آورد همه سياهى از بدنش برطرف شد، پس آدم به حمد و سپاس خدا پرداخت.

سپس جبرئيل گفت اى آدم مَثَل فرزندان تو در اين نماز مانند مَثَل تو است در اين سياهى، هر كه از فرزندان تو در هر روز و شب پنج  نماز بخواند بيرون مى آيد از گناهانش همچنانكه تو از اين سياهى  بيرون آمدى.(2) 

ترك نماز يا بزرگترين نشانه تكبر

در خطبه حضرت زهرا(عليها السلام) كه در مسجد مدينه ايراد گرديده فلسفه نماز را تطهير انسان از تكبر بيان داشته، مى فرمايد:

«فجعل الله الايمان تطهيراً لكم من الشرك و الصّلاة تنزيهاً لكم عن الكبر...».

يعنى خداوند متعال ايمان (به مبدأ و معاد و پيامبران) را باعث پاكى انسان از شرك قرار داد و فريضه نماز را به جهت پاكى از تكبر مقرر فرمود.

بنابر اين از ديدگان حضرت زهرا(عليها السلام) فلسفه نماز دور شدن انسان از صفت تكبر و خودخواهى است و اهميت نماز از اين شعر به خوبى روشن مى شود كه شاعر مى گويد:

شيطان كه رانده شد به جز از يك خطا نكرد *** خود را براى سجده آدم رضا نكرد

شيطان هزار مرتبه بهتر ز بى نماز *** آن سجده بهر آدم و اين بر خدا نكرد

و همچنين در نهج البلاغه آمده كه على(عليه السلام) فلسفه نماز را چنين بيان كرده:

«نماز را به پا داريد، و محافظت آن را بر عهده گيريد (زياد به آن توجه كنيد) و بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوئيد، زيرا نماز به عنوان فريضه واجب در اوقات مختلف شبانه روز بر مؤمنان مقرّر شده است».

مگر جواب اهل جهنم را كه در برابر اين پرسش قرار مى گيرند كه: «چه چيز شما را به جهنم كشانيد؟» نشنيده ايد كه مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم...».(3)

نماز گناهان را همچون برگهاى پائيزى مى ريزد و غل و زنجيرهاى معاصى را از گردنها مى گشايد.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) «نماز را به چشمه آب گرمى كه بر در خانه كسى باشد و شبانه روزى پنج بار خود را در آن شستشو دهد تشبيه كرده است» كه بدون ترديد چرك و آلودگى در بدن چنين كسى باقى نخواهد ماند (خاصيت نماز نيز چنين است كه با اداى آن در پنج وقت هيچگونه گناهى براى انسان باقى نخواهد ماند. كنايه از اينكه از هر نمازى تا نماز ديگر مصونيّتى از گناه براى انسان به وجود مى آيد).

قدر نماز را آن كسانى مى دانند كه زينتهاى دنيا و متاع اندك آن آنها را (فريب ندهد و) به خود مشغول نسازد و مال و اولادشان كه نور چشمشان محسوب مى شود، آنها را از ياد خدا غافل نكند.

چنانكه در اين باره خداوند متعال مى فرمايد:

«مردانى هستند كه تجارت و داد و ستد آنان را، از ياد خدا، و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد.(4)

رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) بعد از بشارت به بهشت، خود را در مورد نماز به زحمت انداخته بود، زيرا خداوند به او فرموده بود: خانواده خويش را به نماز فرمان ده، و در اجراى آن شكيبا باش. زيرا آن حضرت پى در پى اهل بيت خود را به نماز امر مى كرد و خود نيز در انجام آن كوشا و مقاوم بود.(5) اين بود قسمت كوتاهى از فلسفه نماز.

* * *

فضيلت و اهميت نماز

اكنون كه با فلسفه نماز آشنا شديم و فهميديم كه نماز بزرگترين عامل انسان سازى است ببينيم چگونه و به چه صورت بايد انجام داد زيرا نماز هر چه با توجّه و اهميّت بيشتر خوانده شود قطعاً اثر سازندگى آن بيشتر خواهد بود چرا كه نماز مهمترين عاملى است كه انسان را از زشتيها باز مى دارد(6) ولى اگر نمازى نتواند انسان را از زشتيها باز دارد قطعاً آن نماز، نماز واقعى نيست و نماز واقعى آن نمازى است كه علاوه بر قرائت صحيح و لباس و مكان پاك و حلال، و خلوص نيّت، در اوّل وقت فضيلت آن ادا گردد كه در اين باره رواياتى چند از معصومين(عليهم السلام)رسيده كه ما به قسمتى از آنها اشاره خواهيم كرد.

ليكن به جاست كه در ابتداء، فضيلت و اهميت خود نماز را مورد بررسى قرار دهيم سپس در اهميت و فضيلت نماز اوّل وقت وارد شويم.

1ـ معاوية بن وهب مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) سؤال كردم كدام عمل است كه باعث تقرّب بنده به سوى خدا مى شود و نزد خدا (از هر عملى) محبوبتر است؟

فرمود: عملى را بعد از معرفت اصول دين، بهتر از نماز نمى دانم. آيا نمى دانى كه بنده صالح (خدا) عيسى بن مريم(عليه السلام)گفت: خدا مرا وصيت كرده است به نماز و زكات تا مادامى كه زنده هستم.

2ـ و باز در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: محبوبترين عملها نزد خداوند متعال نماز است كه آخرين وصيت پيامبران است.

3ـ امام صادق(عليه السلام) از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت مى كند كه فرمود: نماز نسبت به ايمان مانند عمود خيمه است نسبت به خيمه، يعنى همانطور كه اگر عمود خيمه برپا باشد طنابها و ميخهاى خيمه فايده دارد ولى اگر عمود خيمه شكسته شود آنها هيچ نفعى نخواهند داشت نماز هم بمنزله عمود خيمه دين است كه اگر ناقص شود و يا بطور كلى از ميان برود هيچ عملى فايده اى نخواهد داشت و با وجود نماز ساير اعمال به جا و با قبولى آن ساير اعمال نيز قبول خواهد شد.(7)

4ـ و باز در اهميت نماز روايتى از امام باقر(عليه السلام) رسيده كه فرمود: هرگاه يكى از شيعيان ما به نماز بايستد دور او را به عدد مخالفين از مذهب، فرشتگان احاطه مى كنند و در پشت سر او صف بسته براى نماز به او اقتدا مى نمايند و براى او دعا مى كنند تا از نماز فارغ شود(8)

5ـ پيامبر اكرم(عليه السلام) مى فرمايد: كسى كه ركوع و سجود و ساير واجبات نمازش را صحيح انجام دهد آن نماز بالا مى رود در حاليكه نورانى است و درخشندگى دارد و درهاى آسمان برايش باز مى شود و مى گويد: از من مواظبت كردى خدا تو را محافظت كند پس فرشتگان مى گويند صلوات و رحمت خداوند بر صاحب اين نماز باد ـ ولى اگر واجبات نماز را درست انجام ندهد نماز بالا مى رود در حالى كه تاريك است و درهاى آسمان بر او بسته مى شود و مى گويد: مرا ضايع ساختى خدا تو را ضايع كند و آن نماز بر صورتش زده مى شود.(9)

درباره فضيلت نماز همين چند روايت كافى است اكنون به اهميت نماز اول وقت توجه فرمائيد.

فضيلت نماز اوّل وقت

روايت وارده درباره لزوم مواظبت اوقات نماز و به جا آوردن آن در اوّل وقت بسيار است، و زياد سفارش شده كه نماز در اوّل وقت بجا آورده شود و بدون عذر از اوّل وقت تأخير نيفتد، چنانكه پيشوايان ما در اوّل وقت نماز را به جاى مى آوردند تا جائيكه در سخت ترين حالات، نماز اوّل وقت را ترك نمى كردند.

على(عليه السلام) و نماز اوّل وقت در جنگ

در ارشاد القلوب مرويست كه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در جنگ صفين يك روز مشغول جنگ بودند و در آن حال بين دو صف به آفتاب مى نگريستند، ابن عباس پرسيد يا اميرالمؤمنين چرا به آفتاب مى نگريد؟ فرمود: مى خواهم زوال را (كه اوّل وقت نماز ظهر است) بشناسم تا نماز بخوانم. ابن عباس گفت: آيا در اين گير و دار جنگ هنگام نماز خواندن است؟ آن حضرت فرمود: ما براى چه با اين قوم مى جنگيم؟ جنگ ما با اينها براى اين است كه نماز به پا شود.(10)

ابن عباس مى گويد: آن حضرت هيچگاه نماز شب را ترك نفرمود حتى در ليلة الهرير (كه سخت ترين شبهاى جنگ صفين بود).

امام حسين(عليه السلام) و نماز اوّل وقت در ظهر عاشورا

مرحوم مجلسى در جلد دهم بحار مى نويسد: روز عاشورا يكى از اصحاب امام حسين(عليه السلام)به نام ابوثمامه صيداوى هنگام ظهر خدمت سيدالشهداء(عليه السلام) عرض كرد: اى مولاى من حال كه ما همگى سرانجام كشته مى شويم و وقت نماز هم داخل شده (پس چه خوب است كه) نماز جماعت بخوانيم زيرا من يقين دارم كه اين آخرين نماز ما خواهد بود...

امام(عليه السلام) سر به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: «ذكرت الصّلوة جعلك الله من المصلّين نعم هذا اوّل وقتها».

يعنى : اى ابوثمامة ياد نماز كردى (و ما را بياد نماز انداختى) خدا تو را از نمازگزاران محسوب بدارد! اينك اول وقت نماز است.

آنگاه حضرت به ابوثمامة فرمود: اذان بگو خدا تو را رحمت كند. ابوثمامة از اذان فارغ شد، امام(عليه السلام) خطاب به عمر سعد فرمود: اى پسر سعد آيا فراموش كردى شرايع اسلام را، آيا دست از جنگ برنمى دارى تا نماز گزاريم آنگاه مشغول جنگ شويم؟

پس آن حضرت با اصحاب خود نماز خوف را به جاى آورد در حالى كه زهيربن القين و سعيد بن عبدالله حنفى مقابل آن حضرت ايستادند. و از هر طرف تير با نيزه به آن حضرت مى رسيد ولى اين دو صحابى بزرگوار خود را سپر قرار داده تا اينكه سيزده تير جداى از زخمهاى نيزه و شمشير به بدن سعيدبن عبدالله وارد آمد و ديگر تاب ايستادن نياورد ناگاه بر زمين افتاد و به شهادت رسيد.(11)

و باز در حديث ديگرى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود: بشفاعت من نمى رسد كسى كه نماز واجبى را پس از داخل شدن وقتش تأخير بياندازد تا وقت آن بگذرد.(12)

و نيز فرمود: تا وقتيكه شخص مواظب باشد و نمازهاى پنجگانه شبانه روزى را در وقت خود به جاى آورد شيطان از او ترسناك مى شود و نزديكش نمى شود، و هرگاه آنها را ضايع ساخت شيطان بر او جرأت پيدا مى كند تا او را داخل در گناهان بزرگ كند.(3)

حضرت باقر(عليه السلام) مى فرمايد: كسى كه نماز واجب را در وقتش بخواند در حالى كه حق آن را بشناسد و چيزى را بر آن مقدم ندارد خداوند برايش خلاصى از عذاب را مى نويسد (يعنى او را عذاب نمى كند) و كسى كه نماز را در غير وقت آن بخواند و كار دنيا را بر نماز مقدم بدارد، پس امر او با خدا است اگر خواست او را مى آمرزد و اگر خواست او را عذاب مى فرمايد.(يعنى نجات قطعى برايش نيست).(14)

و نيز در حديثى از امام صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود: فضيلت نماز اوّل وقت، نسبت به آخر وقت براى مؤمن بهتر است از مال و اولاد  او.(15)

و باز در حديث ديگرى مى فرمايد:

براى هر نمازى دو وقت است: اوّل وقت و آخر وقت. و با فضيلت تر آن نماز اوّل وقت است. و وقت نماز صبح موقعى است كه طلوع فجر ظاهر شود، تا اينكه به وسيله اين روشنائى صبح، آسمان روشن شود، اين مدّت، اوّل وقت فضيلت نماز صبح است. و سزاوار نيست كه از اين موقع عمداً تأخير بيفتد، ولى براى كسى كه مشغول كارى باشد و يا آنكه فراموش نمايد و يا خواب بماند، بعد از وقت اشكال ندارد و اما وقت فضيلت مغرب موقعى است كه خورشيد پنهان شود و ستاره ها طلوع كنند. و نبايد احدى اول وقت را رها كرده نماز را در آخر وقت بخواند مگر از روى عذر و يا علتى باشد.(16)

كلينى از زهرى روايت مى كند كه گفت از عمرى (كه يكى از نائبان خاص امام زمان(عج) بود) خواستم كه مرا به آن حضرت برساند پس او مرا رسانيد و آن سؤالهايى كه داشتم خدمت آن حضرت عرضه داشت، حضرت هم يكايك آنها را جواب فرمود. سپس برخاست و داخل حجره خود گرديد. من رفتم تا اينكه (مجدداً) سؤالى كنم، ديگر حضرت از اين بيشتر سخنى نگفت و حرفى نشنيد. فرمود: ملعون است ملعون است كسى كه نماز عشاء را آنقدر تأخير بيندازد كه تمام ستاره ها طلوع كنند و ملعون است، ملعون است كسى كه نماز صبح را آنقدر تأخير بيندازد كه تمام ستارگان غروب كنند. اين چند جمله را فرمود: و سپس داخل حجره گرديد.(17)

مرحوم شيخ حر عاملى در توضيح بيان حضرت كه فرمود: ملعون است كسى كه نماز عشاء را آنقدر تأخير بيندازد كه تمام ستاره ها طلوع كنند، مى فرمايد: شايد مراد حضرت از عشاء، مغرب باشد چنانچه در حديث امام صادق(عليه السلام) هم به همين معنا اشاره گرديد.

اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق(عليه السلام) گفتم: مرا از با فضيلت ترين وقت نماز صبح آگاه فرما فرمود: هنگام طلوع فجر بهترين وقت نماز صبح است چون خداوند مى فرمايد: «انّ قرآن الفجر كان مشهوداً» يعنى نماز صبح را در اوّل طلوع فجر هم فرشته روز و هم فرشته شب هر دو مشاهده مى كنند، پس هرگاه بنده اى نماز صبح را اوّل فجر بخواند دو مرتبه براى او نوشته مى شود به اين معنى كه هم فرشته شب و هم فرشته روز آن را ثبت خواهند كرد.(18)

فضيلت نماز شب

بعد از بيان فضيلت نماز اوّل وقت، بجاست كه اشاره اى هم به فضيلت نماز شب داشته باشيم. چرا كه به تعبير بعضى از روايات شرافت و ارزش معنوى مؤمن بخواندن نماز شب او است، و نيز همين نماز شب است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام را به مقام محمود نائل مى سازد.

اكنون با مراجعه به روايات اسلامى به اهميت آن آشنا شده توفيق خواندن آن را از خداوند متعال مسئلت مى نمائيم.

1ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود: دروغ مى گويد: كسى كه گمان كند نماز شب خواندن گرسنگى در پى خواهد داشت بلكه بعكس نماز شب ضامن روزى در روز مى شود.(19)

2ـ امام صادق(عليه السلام) فرمود: به درستيكه خانه هائيكه در آن تلاوت قرآن مى شود و نماز شب بپا مى گردد براى اهل آسمان نور بخش است همچنانكه ستارگان آسمان براى اهل زمين نور بخشند.(20)

3ـ معاوية بن عمّار مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: از وصاياى پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به على(عليه السلام) اين بود كه فرمود: اى على من تو را درباره خودت بخصلتهائى چند سفارش مى كنم. پس (در فراگيرى و عمل به آنها) مواظبت كن سپس درباره او دعا كرده فرمود: خدايا على را در اين امور كمك كن تا اينكه فرمود: (يا على در ميان اين خصلتها بيش از همه) تو را به نماز شب دعوت مى كنم. و بر تو باد به نماز شب و مواظبت كن به نماز شب.(21)

4ـ از عايشه روايت شده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) از خواب برمى خواست و نماز شب و قرآن مى خواند و گريه مى كرد و بعد مى نشست قرآن و دعا مى خواند و اشك مى ريخت به طورى كه محاسن و صورتش از اشك ديدگانش تر مى شد.

عايشه گفت عرض كردم: اى رسول خدا آيا خدا گناه گذشته و آينده تو را نيامرزيده؟

حضرت فرمود: آيا بنده سپاسگذار نباشم؟

و نيز از آن حضرت روايت شده كه فرمود: زمستان بهار مؤمن است. زيرا كه روزهايش براى روزه گرفتن كوتاه و شبهايش براى شب زنده دارى بلند است.

و نيز فرمود: كسى كه مى ترسد از خواب بيدار نشود براى نماز شب بايد بخواند هنگام خوابيدن آخر آيه سوره كهف را «قل انّما انا  بشر...».(22)

5ـ عبدالله بن سنان، از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: شرافت مؤمن به نماز شب او است و عزّتش در خوددارى كردن از آزار مردم است(23) يعنى مؤمن موقعى عزيز و شريف است كه نماز شبش ترك نشود و به كسى آزارش نرسد.

6ـ و نيز در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) در تفسير اين آيه كه: «بدرستى كه حسنات و خوبيها ، بديها را از بين مى برد» فرمود : مراد از حسنات نماز شب است كه گناه روز را زايل مى كند.(24)

7ـ حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود: هر كس هنگام سحر هفتاد بار استغفرالله بگويد در شمار كسانى خواهد بود كه خداوند درباره آنها فرموده: «و بالاسحار هم يستغفرون».

8ـ و نيز فرمود: هر كس شبى هفتاد آيه از قرآن بخواند از بى خبران شمرده نمى شود. و گروهى از بزرگان گفته اند: شب را تا صبح بخوابى و صبح پشيمان شوى كه چرا ديشب تا صبح خوابيدم و نماز نخواندم بهتر است از اينكه تا صبح مشغول نماز باشى و بخود عُجب كنى.

9ـ حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: چشمتان را زياد به خواب عادت ندهيد زيرا كه كمتر شكرگذارى مى كنند و روايت شده مردى كه دروغ بگويد از نماز شب محروم مى شود پس هرگاه از نماز شب محروم شد از گشادى روزى هم محروم مى شود و نيز فرمود: دروغ گفته كسى كه نماز شب بخواند و بگويد روزش گرسنه مانده. يعنى نماز شب ضامن روزى است.

10ـ شخصى آمد خدمت على(عليه السلام) و عرض كرد يا على: من (مدتى است) از توفيق نماز شب محروم گشته ام (علت آن چيست؟) حضرت فرمود: تو كسى هستى كه گناهانت تو را بسته است.(25)

11ـ از ابن مسعود روايت شده كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود، در نااميدى مرد همين بس كه شب را بيدار باشد و دو ركعت نماز نخواند و در آن شب به ياد خدا نباشد تا اينكه سحر شود.(26)

اين بود پاره اى از فضائل نماز شب حال ببينيم كيفر سبك شمردن نماز چگونه است.

كيفر كسى كه نماز را سبك شمارد

در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده كه فرمود: از ما نيست كسى كه نماز را خوار و سبك شمارد.(27)

و در حديث ديگرى چنين روايت شده كه وقتى هنگام وفات امام صادق(عليه السلام)فرا رسيد تمام بستگان خويش را به دور خود جمع كرد پس از آنكه از تجمّع تمام بستگان خود اطلاع يافت خطاب به آنها فرمود: به شفاعت ما اهل بيت نمى رسد كسى كه نماز را سبك شمارد.(28)

يعنى مبادا شما بستگان من به اميد اينكه به ما منصوب هستيد تقوا را از دست بدهيد و نماز را سبك بشماريد و از ما اميد شفاعت داشته باشيد.

امورى كه منجر به سبك شمردن نماز مى شود به قرار زير است:

1ـ در اول وقت نخواندن.

2ـ با لباس پاك و حلال بجا نياوردن.

3ـ تند و با عجله خواندن.

4ـ با قرائت صحيح بجا نياوردن و امورى از اين قبيل.

حضرت باقر(عليه السلام) مى فرمايد: پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در مسجد نشسته بود كه مردى وارد شد و مشغول نماز گرديد و ركوع و سجود نمازش را تمام نكرد (ذكر واجب را در آنها ترك كرد يا درست نخواند) پس رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: سر خود را بر زمين مى گذارد مانند كلاغ كه منقارش را به زمين مى زند و بر مى دارد. اگر اين شخص بميرد در حالى كه نمازش اين باشد بر دين من نمرده است.(29)

و نيز پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود دزدترين دزدها كسى است كه از نمازش بدزد، گفته شد يا رسول الله چگونه از نمازش مى دزدد؟ فرمود: ركوع و سجود نماز را تمام انجام نمى دهد.(30)

مجازات كسى كه نمازش را در خارج وقت بخواند

1ـ هشام جواليقى گويد: امام صادق(عليه السلام) روايت كرد كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: هر كس نماز واجب خود را نخواند تا وقت آن بگذرد آنگاه آن را قضا كند آن نماز تيره و تار بالا رود و گويد: خدا تو را ضايع كند همچنانكه مرا ضايع ساختى، بعد فرمود: اوّلين چيزى كه در ايستگاه قيامت در پيشگاه خداوند متعال درباره آن از انسان سؤال شود نماز است، و هرگاه نماز در آن روز، پاك (و شايسته) بود باقى اعمال نيز پاك و شايسته باشد، و چنانچه نماز شايسته نبود باقى اعمال نيز پاك و شايسته نخواهد بود.(31)

نماز اگر قبول نشود بر فرق صاحبش كوبيده مى شود

2ـ ابوبصير گويد: امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى نماز فرشته اى گمارده شده كه كارى جز آن ندارد، هنگامى كه بنده اى از نماز فارع شود آن فرشته آن را برگيرد و به آسمان برد و هرگاه از قبول شدنيها باشد پذيرفته گردد، و گر نه فرشته را گويند: آن را به صاحبش بازگردان، پس فرشته با آن نماز فرود آيد، و آن را بر روى صاحبش بكوبد، و گويد: اف بر تو باد كه همواره از تو عملى صادر مى شود كه مرا به زحمت مى اندازد.(32)


پى‏نوشتها:

1ـ وسائل الشيعه ج 2 ص 4
2ـ وسائل الشيعه جلد 2 ص 9 3 ـ مدثر آيه 42 و 43
4 ـ نور آيه 37
5 ـ نهج البلاغه خطبه 199 ـ صبحى صالح ص 316 6 ـ ان الصّلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر آيه 45 سوره 29
7 ـ عين الحيات ص 200
8 ـ عين الحيات ص 201
9 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 204
10 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 202
11 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 203
12 و 13 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 202 14 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 202
15 ـ الفقيه: جلد 1 ص 140
16 ـ وسائل جلد 2 ص 152
17 ـ وسائل جلد 2 ص 147 18 ـ ثواب الاعمال ص 85
19 ـ وسائل جلد 3 ص 277 20 ـ وسائل جلد 3 ص 277
21 ـ وسائل ج 3 ص 268
22 ـ ارشاد القلوب ديلمى جلد 1 ص 223
23 ـ وسائل جلد 3 ص 268 24 ـ وسائل جلد 3 ص 269
25 ـ وسائل ج 3 ص 279 26 ـ ارشاد القلوب ديلمى ج 1 ص 219
27 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 192
28 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 194
29 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 204
30 ـ گناهان كبيره ج 2 ص 204
31 ـ عقاب الاعمال ص 518
32 ـ عقاب الاعمال ص 518