آثار اسلامى مكه و مدینه‏

رسول جعفريان

- ۲ -


مكه و كعبه بعد از اسلام

ظهور اسلام در مكه تا هجرت

محمد،پيامبر خدا در عام الفيل متولد شد و با تولد او نور خداوندى بر كره خاكى تابيدن گرفت.طاق كسرى فرو ريخت،درياچه ساوه خشكيد و آتش آتشكده فارس خاموش شد.آن حضرت،پدر بزرگوارش را نديد و مادرش نيز در ششمين سال تولد او زندگى را بدرود گفت.تا دو سال جدش عبد المطلب،شخصيت برجسته مكه،سرپرستى او را بر عهده داشت و آنگاه كه او در گذشت،ابو طالب،عموى بزرگوارش وى را سرپرستى كرد.در بيست و پنج‏سالگى خديجه را به همسرى برگزيد و پس از گذشت پانزده سال از اين پيوند،(در چهل سالگى)به پيامبرى بر انگيخته شد.او فردى مورد اعتماد،امين و صادق بود كه در اواخر،هر سال،يك ماه را به عبادت در غار حرا بسر مى‏برد و هرگز كسى از وى خاطره‏اى بد در ذهن نداشت. پيامبر تا سه سال دعوت آشكار نداشت و توانست به طور مخفى،جمعى از مردمان پاك فطرت را به دين مبين اسلام در آورد.نخستين مسلمان،على-ع-و دومين آن،حضرت خديجه كبرى-سلام الله عليها-بود.با آشكار شدن دعوت،دشمنى قريش نيز آغاز شد.ابو جهل،عتبه بن ربيعه و ابو سفيان بدترين آزارها را نسبت به وى و پيروانش رساندند;اما آنان نيز سر سختانه مقاومت كردند.

در سال پنجم بعثت،گروهى از مسلمانان مخفيانه از مكه هجرت كردند و با عبور از درياى سرخ،به حبشه رفتند تا از فشار مشركان در امان باشند.سالهاى پس از آن،پيامبر-ص-در تحت‏حمايت ابو طالب و ديگر افراد بنى هاشم-غير از ابو لهب-در مكه زندگى مى‏كرد.حمايت ابو طالب نقش بسيار مهمى در حفاظت از رسول خدا-ص-داشت.زمانى كه قريش نتوانستند ابو طالب را به ترك حمايت از رسول خدا-ص-وادار كنند،پيمان اتحادى را بر ضد بنى هاشم امضا كردند.اين پيمان كه در سال هفتم بعثت امضا شد،بنى هاشم را محصور در شعب ابى طالب كرد و قريش از داشتن روابط اقتصادى و خانوادگى با آنان خوددارى كردند.شكستن اين پيمان از ديد قريش تنها زمانى ممكن بود كه بنى هاشم دست از حمايت رسول خدا-ص-بردارند و او را به قريش تحويل دهند!

سر انجام پس از سه سال سختى و مرارت،قريش با سرافكندگى پيمان خود را لغو كرده و بنى هاشم با سرافرازى زندگى عادى خود را از سر گرفتند.

ديرى نپاييد كه دو يار ديرين پيامبر;ابو طالب و خديجه،يكى پس از ديگرى رحلت كردند و سال دهم بعثت به مناسبت درگذشت اين دو يار،«عام الحزن‏»;يعنى سال اندوه نامگذارى شد.

در سال يازدهم بعثت بارقه اميدى از سوى يثرب درخشيد و تنى چند از مردم آن سرزمين با اسلام آشنا شدند.سپس در سالهاى دوازدهم و سيزدهم بر شمار آنها افزوده شد.بدين ترتيب، اسلام كه در مكه و در كنار خانه خدا در حصار مشركان بد طينت زندانى شده بود،در بيرون مكه و در يثرب خود را آزاد يافت.

مكه خاطره سيزده سال نخست بعثت را به همراه دارد كه در يك سو دشمنان مشرك رسول خدا-ص-قرار داشتند و در سوى ديگر آن حضرت با يارانى معدود اما مقاوم كه در زير شكنجه‏هاى سهمگين مشركان فرياد«احد،احد»آنان فضاى شهر مكه را پر كرده بود.آن زمان قبله مسلمانان به سوى بيت المقدس بود،اما مسجد الحرام و كعبه مقامى بس والا داشت.

رسول خدا-ص-در سال سيزدهم بعثت،به دعوت مردم يثرب راهى آن ديار شد و مكه براى مدتى كوتاه در اختيار مشركان قرار گرفت.بعدها در سال هفتم هجرت بود كه توانست‏سه روز براى عمره به مكه درآيد،و سر انجام،در سال هشتم هجرت اين شهر را،كه مركز توحيد ابراهيم بود،از لوث وجود مشركان نجس و بتها پاك گرداند.

پيش از آن،در سال دوم هجرت،قبله مسلمانان از بيت المقدس به سوى كعبه تغيير كرد و اين نشان داد كه مكه و كعبه پايگاه اصلى اسلام بوده و خواهد بود.اين اقدام علاوه بر پيروزى فرهنگى بر يهود،پيروزى بر قريش نيز بود كه كعبه را در انحصار خود و عقايد شرك آلودشان قرار داده بودند.

توسعه مسجد الحرام در سال هفدهم هجرت

پيروزى اسلام در مكه،باعث‏شد تا خانه خدا و اطراف آن،از لوث بتها پاك شود و اذان بلال كه شعار توحيد بود،در فضاى مكه طنين افكند.تا اين زمان هيچ حصارى در اطراف مسجد الحرام نبود.تنها در اطراف كعبه،آن سوى محدوده‏اى كه براى طواف وجود داشت،خانه‏هاى عربها بنا شده بود.با گسترش اسلام و افزوده شدن بر شمار مسلمانان،احساس شد كه بايد محدوده طواف وسيع‏تر شود.از اين رو،خليفه دوم دستور داد تا خانه‏هاى اطراف را بخرند و خراب كنند و به محدوده مسجد بيفزايند.همچنين،او دستور داد تا ديوارى در اطراف مسجد بكشند و درهايى نيز در آن گشوده شود و مشعلهايى بر فراز ديوارها نصب گردد تا در شب روشنايى دهد.پرده‏هاى جديد كعبه جاى پرده‏هاى پيش را گرفت و از آنجا كه كعبه و مسجد در معرض سيل بود،كوشش شد تا سيل بندهايى در اطراف آن احداث شود تا از هجوم آب و سرازير شدن آن به مسجد جلوگيرى كند.در اين زمان به مردمى كه در اطراف كعبه ساكن بودند دستور داده شد بناهاى خود را بالاتر از كعبه نبرند تا موقعيت كعبه و مسجد نمايان باشد.

پس از توسعه‏اى كه خليفه دوم در سال هفدهم هجرى صورت داد،خليفه سوم در سال بيست و شش هجرت،بار ديگر به محدوده مسجد افزود.او دستور داد تا خانه‏هايى را در اطراف مسجد بخرند و آنها را ضميمه مسجد سازند.ميان او و برخى از صاحبان خانه‏ها درگيرى پيش آمد كه سرانجام برخى از آنها راضى شدند و برخى نيز ناراضى باقى ماندند.خليفه سوم، همزمان با توسعه مساحت مسجد;دستور داد تا رواقهايى نيز براى مسجد ساخته شود.تا آن زمان مسجد،يعنى محيط اطراف كعبه،بدون سقف بود و اين نخستين بار بود كه در بخشهايى از آن سقف ساخته شد.

تخريب و بناى مجدد كعبه در سال 64 ه.ق.

در سال 64 ه.ق.عبد الله بن زبير شورش كرد و شهر مكه را به عنوان مركز حكومت‏خود برگزيد.سپاهيان شام كه در پى براندازى حكومت زبيريان بودند،براى تصرف آن ابتدا به مدينه رفتند و پس از سركوبى قيام آن شهر،به سوى مكه آمدند.آنها بر فراز كوههاى اطراف رفته،شهر مكه را در حصار خود گرفتند و با نصب منجنيق،شهر مكه را با آتش و سنگ مورد حمله قرار دادند.در اين درگيريها،پرده كعبه آتش گرفت و پس از آن كعبه نيز ويران شد.در همين حال،خبر مرگ يزيد به سپاهيان شام رسيد و آنان باز گشتند.

عبد الله بن زبير،على رغم مخالفت برخى از اصحاب،باقى مانده ديوار كعبه را نيز برداشت و مجددا از اساس آن را ساخت.او كوشيد در بناى جديد،تغييرى را كه قريش در ساختمان كعبه داده و مقدارى از مساحت آن را در سمت‏حجر اسماعيل كاسته بودند،به كنارى نهد و كعبه را به همان شكل پيش از بناى قريش در آورد.بعلاوه،ابن زبير در ناحيه حجر اسماعيل بر مساحت مسجد افزود و دو در براى كعبه قرار داد.

چند سال بعد،شهر مكه در سال 73 ه.ق.به دست‏حجاج بن يوسف ثقفى گشوده شد و عبد الله بن زبير به قتل رسيد.حجاج بن يوسف با نوشتن نامه‏اى به عبد الملك بن مروان خليفه وقت،از وى خواست تا اجازه دهد كعبه را به شكل قبلى در آورد و آنچه را كه ابن زبير بر آن افزوده بود،كم كند.عبد الملك اجازه داد تا كعبه مجددا داراى يك در باشد و آن مقدار كه از حجر اسماعيل داخل در كعبه شده بود،بر حجر افزوده شود.نوشته‏اند كه بعدها عبد الملك از اين دستور خود پشيمان شد،چرا كه گفته مى‏شد عبد الله بن زبير بر اساس روايتى از رسول خدا-ص-آن تغييرات را ايجاد كرده بود.

سالها بعد،منصور عباسى در انديشه بازسازى آن بر اساس بناى ابن زبير بود كه مالك بن انس او را از اين كار نهى كرد و گفت كه كعبه را ملعبه دست ملوك قرار ندهد،به طورى كه هر روز كسى از آن كم و زياد كرده،هيبت آن را از بين ببرد.

مصالح ساختمانى مورد استفاده در بناى كعبه،سنگهاى سياهى بود كه از كوههاى اطراف مى‏آوردند.به همين دليل بناى آن بسيار مستحكم و استوار است.

قرار گرفتن كعبه در امتداد وادى ابراهيم،سبب مى‏شد كه سيل به آن آسيب رساند.در اصل مسير اين سيل و وادى،همان طريق(راه)مسجد الحرام است كه آب را به سمت‏حرم سوق مى‏دهد.پيش از اين از زمان صدر اسلام در محل مسجد الرايه كه آن را مسجد الردم الاعلى مى‏ناميده‏اند،سيل بندى ساخته مى‏شد.با اين حال بيشتر اوقات سيل به سوى مسجد الحرام روانه شده و آن را مملو از آب مى‏كرد.مردم مكه براى هر يك از اين سيلهاى هولناك نامى انتخاب مى‏كردند و شمارش آنها را داشتند. (1) فهرست‏سيلهايى كه تا سال 1350 قمرى در مكه جارى شده و در كتابهاى تاريخ ثبت گرديده،هشتاد و پنج‏سيل است. (2) بعد از آن هم در سال 1384 سيل مهمى در مكه آمد كه عكسهاى آن باقى است.

در سال 1039 در مكه سيلى آمد كه منجر به خرابى مهمى در بناى كعبه شد.گزارش اين سيل و نيز گزارش تجديد بناى ديوارهاى افتاده را ملا زين العابدين كاشانى از علماى برجسته شيعه در رساله كوچكى به نام‏«مفرحة الانام فى تاسيس بيت الله الحرام‏»نوشته است. (3) او در آغاز رساله خود نوشته است:

«روز چهار شنبه نوزدهم شعبان 1039 سيل عظيمى داخل مسجد الحرام شد و آب به درون كعبه شريفه در آمد به قدر قامت فقير و يك شبر و دو انگشت...و خرابى بسيار در مكه معظمه واقع شد و چهار صد و چهل و دو كس در سيل هلاك شدند;از آن جمله معلمى مع سى طفل در مسجد الحرام بوده و سيل از ابواب مسجد داخل مى‏شده،نتوانسته‏اند كه بيرون آيند و كسى نيز نتوانست به ايشان رسيد و آب از سر ايشان گذشت...»

وى سپس شرحى مبسوط از چگونگى مسجد الحرام و تجديد بناى ديوار كعبه و نقش خود در آن بيان كرده است.گويا از زمان آن تجديد بنا تاكنون،جز اصلاحات جزئى،بناى كعبه تعمير نشده است. (4)

توسعه مسجد الحرام در سال 91 ه.ق.

وليد بن عبد الملك يكى از خلفاى اموى است كه خلافتش از سال 86 تا 96 ه.ق.به طول انجاميد.وى در دوره‏اى حكومت مى‏كرد كه خزانه بيت المال مملو از غنائم و اموالى بود كه به عنوان خراج از اطراف و اكناف به شام مى‏رسيد.او خليفه‏اى بود اهل رفاه و علاقه‏مند به ساختن بناهاى با شكوه و پر عظمت!از اين رو،علاوه بر ساختن مسجدى در دمشق و توسعه مسجد النبى و بسيارى از اماكن مدينه،بر مساحت مسجد الحرام نيز افزود و آن را باز سازى كرد.وليد بن عبد الملك رواقهايى در اطراف مسجد ساخت و آنها را با ستونهايى عظيم سرپا نگاه داشت.اين ستونها به صورت زيبايى تزيين شده و در قسمتهايى از آنها طلا به كار رفته بود.وليد ناودان خانه خدا را نيز از طلا ساخت كه اكنون هم به همين نام شهرت دارد.

ساختمان مسجد در عهد عباسيان

منصور،دومين خليفه عباسى(خلافت از 136 تا 158 ه.ق.)،در سفرى كه براى حج به مكه آمد، مشاهده كرد كه مسجد گنجايش جمعيت مسلمانانى را كه براى اداى حج مى‏آيند،ندارد.از اين رو،مصمم شد تا با خريدن خانه‏هاى اطراف و ضميمه كردن آنها به مسجد،به توسعه آن اقدام كند.مردمى كه صاحب خانه‏هاى اطراف بودند با او مخالفت كردند،اما سپس به فروش خانه‏هاى خود رضايت دادند.

در اين افزايش،مساحت مسجد،نسبت به آنچه پيش از آن بود،دو برابر شد.اين افزايش در جهت‏شمال و غرب مسجد صورت گرفت.اين بار نيز رواقهايى براى مسجد در اطراف آن ساخته شد.علاوه بر آن،مناره‏اى نيز در ركن غربى مسجد احداث گرديد.تزيينات مسجد بر روى ديوارها و ستونها نيز قابل توجه بود.بناى مسجد در سال 140 هجرى خاتمه يافت.

مهدى عباسى فرزند منصور،(خلافت از 158 تا 169 ه.ق.)در سال 161 ه.ق.مصمم به افزايش مجدد مساحت مسجد شد و خانه‏هاى بيشترى را خريدارى و به مسجد ضميمه كرد.همو بود كه درهاى متعددى را در اطراف مسجد گشود كه تا قرنها بعد به همان صورت باقى ماند.در نقشه‏اى،درها و اسامى آنها مشخص شده است.

مهدى عباسى در سال 164 از كاردانان خواست كه طراحى بيابند تا مسجد از ناحيه جنوبى نيز وسعت‏يابد،به طورى كه به صورت تقريبى،مسجد به شكل مربعى در آيد كه كعبه در ميانه آن قرار گيرد.بدين ترتيب،مجددا مساحت مسجد افزايش يافت و رواقهايى در اطراف آن ساخته شد و ستونهايى بر افراشته گرديد.اين ستونها هنوز بر جاى مانده و كتيبه‏اى كه يادگار دوره مهدى عباسى است بر آن باقى مانده است.

پس از مهدى عباسى،در زمان معتضد و مقتدر عباسى،قسمتهاى كوچكى به بخشهاى شمالى و غربى مسجد افزوده شد.و اين در نقشه‏اى كه خواهد آمد،نشان داده شده است.پس از آن،جز بازسازيهاى اصلاحى كه هر از چندى وسيله خلفا و اميران در مسجد الحرام صورت مى‏گرفت،مساحت مسجد افزايش نيافت تا آن كه در عهد سعوديها در دو مرحله،بر وسعت مسجد در حد بسيار زيادى افزوده شد.آخرين مساحتى كه تا قبل از افزايش سعوديها براى مسجد ذكر شده،در حدود سى هزار متر مربع است.

مسجد الحرام در دوره سعوديها

در سال 1368 ه.ق.،عبد العزيز سعودى دستور داد تا مسجد را از هر سو توسعه دهند.اين توسعه كه از سال 1375 ه.ق.آغاز شد،مساحت مسجد را تا 160861 متر رساند.اين مقدار مساحت براى جمعيت نمازگزارى بالغ بر سيصد هزار تن در نظر گرفته شده بود.تعداد درهاى مسجد نيز در اين افزايش تا رقم 64 رسيد.

در سال 1409 ه.ق.،ملك فهد مصمم شد تا با افزايش جديدى در مساحت مسجد،از خود يادگارى بر جاى بگذارد!اين افزايش در سمت غربى مسجد صورت گرفت كه شامل 76000 متر مربع بود.

در افزايش جديد،علاوه بر ساختمانهاى زيادى كه بنا شد،از نظر تزيينات و نيز وسايل رفاه براى رفت و آمد حجاج و همچنين ايجاد طبقه فوقانى،نصب وسايل تهويه،نور و...كارهاى زيادى صورت گرفته است،به طورى كه جز در قسمت مربوط به كعبه و برخى از ستونهاى قديمى،مسجد شباهتى به وضعيت‏سابق آن ندارد.

پى‏نوشتها

1-فهرست‏سيلهاى مكه تا قرن سوم را بنگريد در اخبار مكه،فاكهى،ج 3،صص 104-112.نيز فهرست‏سيل بندها را هم در همانجا ص 112 ملاحظه فرماييد.

2-ازرقى،اخبار مكه،ملحقات،ج 2،ص 326;همچنين بنگريد مقاله‏«حوادث تاريخى مكه‏»از محمد هادى امينى،فصلنامه‏«ميقات حج‏»،ش 1،صص 72-68 كه درباره اين سيلها و سيل بندها به تفصيل سخن گفته است.

3-اين رساله به كوشش مؤلف اين سطور،در فصلنامه‏«ميقات حج‏»سال دوم،شماره مسلسل پنجم چاپ شده است.

4-روزهايى كه مشغول تجديد تدوين اين كتاب بودم،خبر رسيد كه در مسجد الحرام اطراف كعبه را با پرده‏اى پوشانده و مشغول تعمير آن هستند.هنوز گزارشى از نوع تعميرى كه قرار است در آن انجام شود به دست ما نرسيده تا آن را ثبت كنيم.