در اين آيه كريمه رسولانی را ، هم به عنوان نگهبان و هم قبض كننده ارواح‏
معرفی می‏كند .
پس ، از نظر توحيدی ، وجود وسائط و نسبت دادن تدبير امور به غير
خداوند ولی به اذن خداوند و به اراده خداوند بطوريكه مدبران ، مجريان‏
اوامر و اراده پروردگارند ، مانعی ندارد .
در عين حال ، اولا ادب اسلامی اقتضا می‏كند كه ما خلق و رزق و احيا و
اماته و امثال اينها را به غير خدا نسبت ندهيم زيرا قرآن می‏كوشد كه ما
از اسباب و وسائط عبور كنيم و به منبع اصلی دست يابيم و توجه مان به‏
كارگزار كل جهان باشد كه وسائط نيز آفريده او و مجری امر او و مظهر حكمت‏
او می‏باشند ، ثانيا نظام عالم از نظر وسائط نظام خاصی است كه خداوند
آفريده است و هرگز بشر در اثر سير تكاملی خود جانشين هيچيك از وسائط
فيض نمی‏گردد بلكه خود فيض را از همان وسائط می‏گيرد ، يعنی فرشته به او
وحی می‏كند و فرشته مأمور حفظ او و مأمور قبض روح او می‏گردد ، در عين‏
اينكه ممكن است مقام قرب و سعه وجودی آن انسان از آن فرشته ای كه مأمور
اوست احيانا بالاتر و بيشتر باشد .
مطلب ديگر اينكه ما حدود ولايت تصرف و يا ولايت تكوينی يك انسان‏
كامل و يا نسبتا كامل را نمی‏توانيم دقيقا تعيين كنيم ، يعنی مجموع قرائن‏
قرآنی و قرائن علمی كه نزد ما هست اجمالا وصول انسان را به مرتبه ای كه‏
اراده اش بر جهان حاكم باشد ، ثابت می‏كند ، اما در چه حدودی ؟ آيا هيچ‏
حدی ندارد و يا محدود به حدی است ؟ مطلبی است كه از عهده ما خارج است‏
.
مطلب سوم كه لازم است گفته شود اين است كه ولايت تصرف ، شأن بنده ای‏
است كه از هواجس نفسانی بكلی پاك شده