پاورقی : . 1 منافقون / . 8
اكنون قرآن عمل را معرف آن فرد قرار داده و به نحو كنايه ، حكمی را كه
همان ولايت خاص است اثبات میكند اين سبك سخن كه يك حادثه شخصی مربوط
به فرد معين به لفظ جمع بيان شود در قرآن بینظير نيست ، مثلا میفرمايد :
« يقولون لئن رجعنا الی المدينة ليخرجن الاعز منها الاذل »( 1 ) .
میگويند اگر به مدينه برگشتيم عزيزتر ، خوارتر را بيرون میكند .
در اينجا نيزقرآن به داستان واقع شده ای اشاره كرده ، میفرمايد : "
يقولون " ( میگويند ) با اينكه گوينده يك نفر - عبداللهبن ابی - بيش
نبوده است ، كما اينكه در عرف امروز ما نيز اين مطلب متداول است ،
میگوييم : میگويند چنين و چنان ، با اينكه گوينده يك نفر بيش نيست .
زكات دادن در حال ركوع يك كار معمولی برای مسلمانان نبوده است تا
بگوييم قرآن همه را مدح میكند و " ولايت " را - به هر معنايی كه بگوييم
- برای همه اثبات میكند خود اين مطلب شاهد زنده ای است بر اينكه مورد
آيه ، شخصی و خصوصی است ، يعنی يك كسی بوده كه در حال ركوع و در حال
عبادت از بندگان خدا نيز غافل نبوده و چنين كاری را كرده است و اكنون
قرآن میفرمايد او نيز همچون خدا و رسولش ولی شماست پس سخن از شخص
معينی است كه او نيز مانند خدا و رسول ، ولی مؤمنين است و مؤمنين بايد
ولاء او را بپذيرند .
اما اينكه مقصود از اين ولاء چيست ، آيا صرفا محبت و
پاورقی : . 1 منافقون / . 8 |