يعنی بلافاصله در كنار زيد عمرو نشسته است و در كنار عمرو بدون هيچ فاصله‏
ای بكر نشسته است .
به همين مناسبت طبعا اين كلمه در مورد قرب و نزديكی به كار رفته است‏
اعم از قرب مكانی و قرب معنوی ، و باز به همين مناسبت در مورد دوستی ،
ياری ، تصدی امر ، تسلط و معانی ديگر از اين قبيل استعمال شده است ، چون‏
در همه اينها نوعی مباشرت و اتصال وجود دارد .
برای اين ماده و مشتقات آن ، معانی بسياری ذكر كرده اند ، مثلا برای‏
لفظ " مولی " بيست و هفت معنی ذكر كرده اند ، اما بديهی است كه اين‏
لفظ برای بيست و هفت معنی جداگانه وضع نشده است ، يك معنی اصلی بيشتر
ندارد ، در ساير موارد ، به عنايت همان معنی استعمال شده است معانی‏
متعدد ، و به تعبير بهتر ، موارد استعمال متعدد را از روی قرائن لفظی و
حالی بايد به دست آورد .
اين لفظ ، هم در مورد امور مادی و جسمانی استعمال شده است و هم در
مورد امور معنوی و مجرد ، ولی مسلما در ابتدا در مورد امور مادی استعمال‏
شده است و از راه تشبيه معقول به محسوس و يا از راه تجريد معنی محسوس‏
از خصوصيت مادی و حسی خودش ، در مورد معنويات هم استعمال شده است ،
زيرا توجه انسان به محسوسات - چه از نظر يك فرد در طول عمر خودش و چه‏
از نظر جامعه بشری در طول تاريخش - قبل از تفكر او در معقولات است ،
بشر پس از درك معانی و مفاهيم حسی تدريجا به معانی و مفاهيم معنوی‏
رسيده است و طبعا از همان الفاظی كه در مورد ماديات به كار می‏برده است‏
استفاده كرده و آنها را