به اين حساب ، مطلب به اين صورت در می‏آيد : تز ، آنتی تز و نفی نفی كه‏
سنتز است ، و خود آنتی تز به نوبه خود تزی است ، و سنتز نسبت به دوتای‏
قلبی سنتز است ، و الا نسبت به ما قبل خودش آنتی تز است و سنتز آن‏
مرحله چهارم است . باز مرحله چهارم آنتی تز مرحله سوم است و سنتزش‏
مرحله پنجم و معنای اين حرف اينستكه در هر پنج واحد ، سه جريان‏
ديالكتيكی وجود دارد .
به هر صورت در مورد جريان ديالكتيك ، اين دو احتمال وجود دارد ، و از
گفته‏هايشان گاهی اين تصوير و گاهی آن تصوير بدست می‏آيد . چون ديالكتيك‏
اينها از هگل گرفته شده است ، بايد دقت كرد و ديد كه خود هگل چه گفته‏
است . ماركس كه در اين زمينه‏ها چيزی ندارد . انگلس در اين مورد
حرفهائی دارد كه در آنها هم بايد دقت كرد ، همچنين به گفته‏های استالين و
ژرژ پوليتزر و ديگران بايد مراجعه كرد تا نظرشان روشن شود .

درس پنجم : اصل حركت ( 5 )

بحث در اينستكه : با توجه به اصول چهارگانه ديالكتيك مراحل سه گانه‏
تز و آنتی تز و سنتز را چگونه بايد تفسير كرد [ گفتيم كه ] بطور كلی اين‏
مراحل را به دو شكل ميشود تفسير كرد كه با مراجعه به كلمات قوم بايد ديد
كه كدام تفسير درست است و نيز بايد ديد كه آيا اضطرابی در كلمات هست‏
يا نه و اگر اضطرابی هست ريشه آن چيست .
اين دو تفسير بطور اجمال اينست :

تفسير اول : تركيب تز و آنتی تز

اين مثلث به اين شكل است كه : هر چيزی يك حالت اثباتی دارد ، يا به‏
تعبير هگل حالت تصديق دارد و به وجود خود اعتراف ميكند ، و يك مرحله‏
انكاری دارد كه همان مرحله بيگانه شدن با خود است كه خود ، خود را انكار
ميكند و يك مرحله سومی دارد كه ميشود گفت مرحله بازگشت به خود است در
سطحی بالاتر .
اين مطلب يك وقت اينجور تفسير ميشود كه : هر چيزی كه مرحله تصديق‏
اولين مرحله آنست ، بعد به مرحله انكار كه ميرسد به اين معناست كه شيئی‏
در درون خودش تجزيه ميشود به تصديقی و انكاری ، يعنی انكار خودش در
درون خودش ايجاد ميشود و رشد ميكند ، ضد خودش ايجاد ميشود و رشد ميكند
، ضد خودش را می‏آفريند ، يا به تعبير هگل ضدش از آن انتزاع ميشود . و
بعد ، ضد شيئی كه نافی آنست با منفی تركيب ميشود و بعد از مرحله نفی ،
يك نوع مرحله بازگشت به اثبات پيدا ميشود . پس سه مرحله داريم :
مرحله اثبات اولی مرحله نفی ، و يك مرحله سومی كه آنرا مرحله نفی نفی و
اثبات در سطح بالاتر ميناميم .
باز ، اين مرحله اثبات بنوبه خودش ، خودش را تصديق ميكند و حالت‏
اثباتی پيدا ميكند و همينكه جنبه اثباتی پيدا كرد نفی خودش را بر
می‏انگيزد و بعد از اين نفی اثبات ديگری پيدا ميشود ، كه در هر پنج‏
حلقه‏ای كه داشته باشيم دو مرحله ديالكتيكی