پاورقی : 1 - حية بمعنی مار است .
حية ( 1 ) شر نيست . لذا اگر عقرب نگزد . يا بگزد ولی منشأ عدم نشود و
حياتی را قطع نكند شر نيست .
بعد ميگويند : منشأ شريتها ، تضادهائی است كه ميان اشياء است ، يعنی
عالم تضاد و تراحم است عالم طبيعت در يك تصور ابتدائی ، دو فرض دارد
:
يكی اينكه اشياء همه وجود داشته باشند بدون اينكه بين آنها كوچكترين
برخورد و تزاحمی وجود داشته باشد بدون اينكه با چيز ديگر مثلا آب برخورد
و تصادمی داشته باشد و آنرا از وضع خودش دگرگون بكند ، و يا معدوم سازد
. اين يك فرض است كه معمولا در تصورات عاميانه يك وضع ايدهآل بشمار
ميرود " كسی را با كسی كاری نباشد " و هيچ چيز در هيچ چيزی اثر منفی
نداشته باشد .
فرض دوم و تصور صحيح اين است كه : اشياء در يكديگر دو گونه اثر
ميكنند ، گاهی مثبت و گاهی منفی ، باران در زراعت اثر مثبت ميگذارد ،
و تگرك اثر منفی .
بعد يك مسئله ديگری مطرح ميشود كه آيا اثر مثبت ميتواند بدون اثر
منفی وجود داشته باشد ، و آيا اثرهای منفی ، صد در صد منفی هستند يا جنبه
مثبت هم در آنها هست . در بحث تكامل نظر هگل و ديگران را در اين مورد
نقل كرديم كه برای مرگها و نيستيها نقش خلاق و اثر مثبت قائل هستند ، و
در اين جهت نظرشان با نظر حكمای اسلامی موافق است .
و بالاخره درباب شرور ، به اينجا ميرسند كه لازمه عالم طبيعت تزاحم
است ، و كاسه كوزهها سر ماده اولی شكسته ميشود كه ميگويند : منبع شرور
است و از طرف ديگر سر تضادها شكسته ميشود كه ميگويند : عالم طبيعت
عالم تزاحم است ، و اشياء اثر يكديگر را خنثی ميكنند ، و اسم اين تزاحم
و تعارض را " تضاد " میگذارند ، مثلا ميگويند آب با آتش تضاد دارند ،
عناصر با يكديگر متضادند .
حال آيا اين تضاد به همان معنائی است كه درباب تقابل ميگويند ؟ يعنی
ناسازگار در اصل وجود ، يا نه ، تضاد در اينجا ناسازگاری دو امر موجود و
مجتمع است ، يعنی جنگ دو موجود ؟ مسلما فرض دوم صحيح است ، و اين دو
معنی تنها در اسم با هم مشتركند . در آنجا سخن از امتناع اجتماع دو شيئی
در وجود بود ، و در اينجا مسئله امتناع نيست ، و سخن از ناسازگاری دو
شيئی موجود است .
فرق اين دو نوع تضاد ، مثل فرقی است كه در اصول بين تزاحم و تعارض
ميگذارند ، در تعارض ، صدق هر يك از دو دليل ملازم با كذب ديگری است ،
ولی در متزاحمين كه تكاذب در كار نيست ، و مسئله مسئله تزاحم ملاكها
است ، بدون شك در هر دو ناسازگاری وجود دارد ولی در يكی ناسازگاری در
صدق و كذب است و در ديگری ناسازگاری در مقام امتثال و عمل .
آن تضادی كه در باب تقابل ميگوييم چيزی است از قبيل تعارض كه وجود
احدهما ملازم با عدم ديگری است ، اما تضاد در اينجا بين دو چيزی است كه
وجود هر يك ملازم با عدم ديگری نيست و هر دو وجود دارند ، باهم تزاحم
دارند .
تضاد در اينجا يك امر عينی است كه داخل در معقولات ثانيه است ، و
مانند ساير قوانين
پاورقی : 1 - حية بمعنی مار است . |