پاورقی : . 1 فجر / 27 - . 30 . 2 روم / . 30
و ناراضی است .
اين آيه نيز در رابطه انسان با خداست : "« يا ايتها النفس المطمئنه
" ای نفس و ای انسان اطمينان يافته ( كه در آيه ديگر گفت كه با چه
چيزی اطمينان پيدا میكند ) " « ارجعی الی ربك راضيه مرضيه »" بازگرد
به سوی پروردگارت در حالی كه راضی و خشنودی و مرضی هستی و خدا هم از تو
خشنود است . ببينيد پيوند خدا و بنده چقدر با يكديگر نزديك میشود : دو
موجودی كه اين از آن خشنود است و آن از اين خشنود . " « فادخلی فی
عبادی »" پس وارد شو در جرگه بندگان من ، يعنی نه بنده هيچ چيز ديگر (
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم ) . اين حرف " ی " اينجا خيلی معنی
میدهد . " « و ادخلی جنتی »" ( 1 ) در بهشت من وارد شو ( اين بهشت
من از اين بهشتهای معمولی خيلی بالاتر است) و در جرگه بندگان من داخل شو.
ما وقتی كه فكر میكنيم اينجور به نظرمان میرسد كه بيان قرآن در رابطه
انسان با خدا يك بيان اعجازآميز و بیسابقه و بیرقيب است ، بيانی است
كه از هزار و چهارصد سال پيش تا امروز مثل هر گنجينه ديگری برای هر
متفكری اين صلاحيت را داشته كه موضوع مطالعه قرار گيرد . اگر اينها اعجاز
نباشد پس اعجاز يعنی چه ؟ بيان قرآن آنچنان ممتاز و مخصوص به خود است
كه هميشه برای بشر مثل يك گنجينه شايستگی كاوش دارد كه در اطرافش
كاوش كند . در روانشناسیهای امروز اين مسأله مطرح است ، در روانشناسی
ديروز مطرح نبوده است ، میگويند يكی از ابعاد روح بشر خداخواهی و حس
تقديس است يعنی در غريزه بشر حس تعالی و اينكه در مقابل يك مقام
متعالی خضوع كند و او را پرستش نمايد ، هست و اگر خدای يگانه را پيدا
نكند موجود ديگری را به جای او مینشاند و پرستش میكند ، كه اين را در
كتابهای امروز زياد ديدهايد ، نمیخواهم بگويم مطلبی است كه از نظر
روانشناسی مورد اتفاق است ، نه ، مورد اتفاق نظر نيست ولی اكابری از
روانشناسان و روانكاوان به اين مسأله معتقدند . اما علم در گذشته چنين
بعدی برای روح انسان قائل نبود . ولی قرآن در نهايت صراحت اين مطلب را
گفت : " « فاقم وجهك للدين حنيفا فطره الله التی فطر الناس عليها لا
تبديل لخلق الله »" ( 2 ) اين ديگر از صريحترين بيانات در اين زمينه
است .
پاورقی : . 1 فجر / 27 - . 30 . 2 روم / . 30 |