می‏كنند ، با اينكه پيغمبری‏اش را به معنايی كه ما می‏گوييم نمی‏خواهند قبول‏
كنند ولی می‏گويند پيغمبر اسلام فرد صادق القولی بود يعنی زندگی‏اش هيچ‏
نشان نمی‏دهد كه العياذ بالله مرد شياد و دروغگويی بود و اينهايی كه‏
می‏گفت از خودش اختراع و جعل می‏كرد . نه ، اينها نبوده ، او برايش اين‏
تجسمات پيدا می‏شد . او واقعا يك موجودی را در مقابل خودش می‏ديد كه اين‏
سخنان را دارد به او القاء می‏كند ، ولی خيال می‏كرد كه اينها از دنيای‏
بيرون است و همان انعكاس شعور باطن خودش بوده است نه چيز ديگری . پس‏
می‏بينيد اين جور افراد حتی اين را كه چنين حالاتی در پيغمبران وجود داشته‏
است انكار نمی‏كنند . در كتاب محمد خاتم پيامبران ، آقای شريعتی از همين‏
در منگام معروف نقل می‏كنند كه او راجع به حضرت رسول اينجور قضاوت‏
می‏كند ، و من در كلمات بسياری از فرنگيها ديده‏ام كه اينطور اظهار نظر
می‏كنند .
مطالب ديگری ايشان گفته‏اند كه چون خيلی مهم و مربوط به بحث ما نيست‏
عرض نمی‏كنم . فقط يك مطلب ايشان گفته‏اند كه اين را ما قبلا از خود
ايشان هم می‏شنيديم و حالا می‏بينيم كه اصولی كه امروز درباب هيپنوتيزم طرح‏
می‏كنند با همين مبنای علمی و فلسفی‏ای كه ايشان داشته‏اند خوب تطبيق می‏كند
. ايشان راجع به اينكه علت اينكه رياضت اين اثر را روی روح انسان‏
می‏گذارد و اين قدرت را به روح انسان می‏دهد كه كار خارق‏العاده انجام بدهد
چيست ، می‏گويد خيال نكنيد كه اين عملها از آن جهت كه عمل است ، [ به‏
عبارت ديگر ] پيكر اين عمل اين نتيجه را دارد ، مثلا زجر و شكنجه دادن‏
اثرش اين است ، نه ، خاصيتی كه در عمل ارتياض و اين جور چيزها هست [
اين است كه ] در اثر منصرف شدن انسان از دنيای بيرون و متوجه شدن به‏
دنيای درون ، يك يقين و يك اراده برای انسان پيدا می‏شود ، كأنه انسان‏
تدريجا خودش به خودش تلقين می‏كند كه من بايد چنين باشم ، من بايد چنان‏
باشم ، بعد علم و يقين پيدا می‏كند كه همين‏طوری كه می‏خواهد باشد هست ، و
ايشان معتقد بودند و هستند كه بشر هر كاری را كه به آن علم و ايمان پيدا
كند و از روی علم و ايمان اراده می‏كند می‏تواند انجام دهد . اگر ما همين‏
جا كه نشسته‏ايم واقعا اين يقين و ايمان از يك راهی در ما پيدا شود كه‏
بپريم برويم بالا می‏رويم بالا ( منتها اين ايمان در ما پيدا نمی‏شود ) ،
يعنی همه چيز در آن قدرت علمی بشر است اگر اين يقين ، اين نيت و اين‏
ايمان در بشر پيدا شود . منتها آن ايمان ، گزاف پيدا نمی‏شود ، يك ريشه‏
و مبنايی می‏خواهد . ولی به هر حال ريشه اثر گذاشتن رياضتها روی روح و
نفس انسان اين