به هر حال - عرض كردم - اصل اين راه ، كلی اين راه ، راه صحيحی است‏
كه ما تحت عنوان آيات و معجزات آن را ذكر می‏كنيم و عرض كردم كه ما
پايبند كلمه " معجزه " به آن معنا نيستيم ، پايبند كلمه " آيه "
هستيم يعنی نشانه‏هايی كه در پيغمبران هست كه آن نشانه‏ها دليل است بر
اينكه اينها از يك مبدأ ديگری الهام گرفته‏اند ، كه ما در آينده روی آنها
بحث می‏كنيم و دو سه [ نشانه ] را عرض كردم . ما ملزوم نيستيم كه حتما
راه " نياز " را كه وارد شديم بگوييم اگر اين راه را اثبات نكرديم‏
مسأله نبوت به كلی از ميان رفته ، نه ، ما تنها از راه برهان " لمی "
كه راه نياز است نمی‏خواهيم وارد بشويم ، از راه آيات و دلايل كه راه "
انی " است نيز وارد می‏شويم و به‏طور كلی اين راه را راه درستی می‏دانيم‏
ولی نه با اين شواهد و قرائن ، اين شواهد و قرائن يك سلسله شواهد و
قرائن ظنی و قابل نقض و قابل ايرادی است كه ما را به جايی نمی‏رساند ،
در حقيقت مثل همان مسأله توحيد است كه بحث كردم كه آن راه اساسی توحيد
را انكار می‏كنند بدون اينكه يك راه صحيح توحيدی بيان كرده باشند . به‏
نظر من اگر ما باشيم و اين آثار ، و آن آثار و دلايلی را كه خود پيغمبران‏
ذكر كرده‏اند كنار بگذاريم ، نمی‏توانيم نبوت را اثبات كنيم ، يعنی منشأ
الهی داشتن تعليمات انبياء را با اين مقدمات هرگز نمی‏شود اثبات كرد ،
تا بعد خودمان در جای ديگر ببينيم چطور می‏توانيم اثبات كنيم .
سؤال : برای اثبات نبوت ، آن طور كه جنابعالی فرموديد ، يكی دلائلی‏
است كه متكلمين ذكر می‏كنند و يكی هم دلايل فلسفی و هيچكدام از اين دو
دليل اين طور كه فرموديد قانع كننده برای مخالفين ما يعنی آنهايی كه اصلا
منكر اصل نبوت هستند نيست زيرا آنها كه اصلا منكر اصل نبوت هستند
می‏گويند انسان يك عقلی دارد كه در زندگی راهنمايش هست و همين طور كه‏
ما در زندگی مادی می‏بينيم امروز ترقياتی كرده و راههايی رفته و بالاتر از
اين هم خواهد رفت و اين به كمك عقل است . بنده فكر می‏كنم در بين اين‏
دو دليل كه فرموديد شايد دليل قرآنی خيلی روشنتر و واضحتر و دندان شكن تر
برای اينها هست برای اينكه قرآن كريم برای بشر دو خاصيت ذكر می‏فرمايد ،
يكی موضوع عقل انسان است و يكی هم احساسات و عواطف است و بشر هيچ‏
وقت خارج از اين دو خاصيت نيست ، يعنی بشر اگر عقل تنها بود مثل ماشين‏
بود ، حرف همين ماترياليستها درست بود برای