كار مستقيم خداست و قابل بحث نيست . اگر كسی اين جور فكر كند ما هم‏
نمی‏توانيم با او بحثی بكنيم . ولی بحث ما بر اين اساس است و گفتيم از
قرآن كريم هم كاملا استفاده می‏شود كه معجزه فعل آورنده معجزه است ، كار
اوست ولی با نيروی خاصی كه خدا به او داده است . آورنده معجزه مؤيد من‏
عندالله است ، تأييد شده من عندالله است و به اراده خودش اين كار را
می‏كند و اراده اوست كه اين عمل را انجام می‏دهد ولی البته او يك قوه و
يك قدرت و يك تأييدی از ناحيه خداوند گرفته است . روی اين جهت است‏
كه ما عرض می‏كنيم كه بايد ببينيم كه در بشر چه خاصيتهايی در اين زمينه‏ها
وجود دارد كه احيانا در يك راه خاصش منجر به اين می‏شود كه كسی بتواند
عمل اعجازآميزی انجام بدهد .

دو نظريه درباره روح

بر اين مبنا ، پايه اساسی اين كار مسأله روح و قوای روحی است ، به اين‏
معنا كه می‏دانيم درباب روح و قوای روحی به طور كلی دو فرضيه در دنيا
وجود دارد . يك فرضيه اين است كه روح به عنوان شی‏ء و قوه‏ای غير از بدن‏
وجود ندارد ، ما هستيم و همين پيكر و همين بدن و همين نيروهای بدنی كه‏
خواه ناخواه از همين مواد موجود به وجود آمده است با تركيبات خاصی كه‏
دارد ، و تمام خواص حياتی و از آن جمله