بسياری از مسائل ، قانون آب ضد و نقيض قانون طبيعی است در غير مورد
آب . مثلا هر چيزی در اثر انجماد حجمش كمتر میشود الا آب كه زيادتر
میشود . به عبارت ديگر هر چيزی در اثر برودت حجمش روی قاعده بايد كمتر
بشود و آب بر عكس است ، وقتی كه به درجه يخ بستن میرسد حجمش زياد
میشود و در نتيجه وقتی كه يخ بست ، در آب فرو نمیرود و غرق نمیشود ، و
اين اساسا يك نقض و يك استثنايی است كه در آب به وجود آمده . اين ،
دليل بر آن است كه اصلا اين قانون قانون نيست . اين يك راه .
اگر كسی اين حرف را بزند ، درباب معجزات احتياجی ندارد كه معجزه را
يك توجيه علمی يا فلسفی بكند [ كه ] چرا معجزه پيدا میشود ، چه جور
میشود ؟ اين ديگر چه جور میشود نمیخواهد ، برای اينكه احتياج ندارد كه
جور مخصوصی بشود . اصلا اين قوانين يك قوانين محكمی نيست كه اگر بنا بود
برخلاف آن بشود ما احتياج داشته باشيم به نوعی توجيه بكنيم . خود قانون
قطعيتی ندارد . همان خدايی كه قانون طبيعت را وضع كرده ، همان خدا هم در
يك مواردی نقض و استثناء میكند . يكی از موارد استثنای قانون طبيعت
معجزات انبياست و استثنای قانون طبيعت هم زياد وجود دارد . اين خلاصه
حرف .
اشكال معجزه از طريق فلسفه است نه علم
شايد اگر ما همانطوری كه مبنای اين مقاله ( 1 ) و مبنای خيلی از
نظريات هست ، فقط بر مبنای علوم - يعنی علوم متكی به حس و تجربه -
بخواهيم قضاوت كنيم مطلب از همين قرار باشد به اين معنا كه غير از اين
نمیتوانيم بگوييم ، يعنی بر مبنای علوم ، ما دليلی نداريم كه قوانين
طبيعت قوانينی قطعی و لا يتغير است ، و حقا اگر ما مفاهيم فلسفی را
بیاعتبار بشناسيم ، بايد قبول كنيم كه قوانين طبيعت قوانينی غير قطعی
است يا لااقل نمیتوانيم به قطعيت اين قوانين حكم كنيم ، و آن كسانی كه
اين قوانين را قطعی میدانند بر يك مبنايی گفتهاند كه آن مبنا غير از
مبنای علمی است ، يك طرز تفكر فلسفی است .
پاورقی :
. 1 [ مقاله " وحی و نبوت " مرحوم استاد محمد تقی شريعتی ، كه قبلا
از آن سخن رفت ] .