جواب : من از تذكری كه آقای دكتر دادند متشكرم و منظور من اين نبود .
من بيان ايشان را صد در صد قبول دارم يعنی قبول داشته‏ام ، اگر هم از
عرايض من خلاف آن مفهوم شده من اصلاح می‏كنم . منظور من فقط اين بود كه در
عصر و زمان پيغمبر ونيز در آثاری كه از قديم باقی مانده ما يك توحيد
خالصی پيدا نمی‏كنيم ، مثلا آثاری كه به نام كتاب آسمانی باقی مانده ، و
مسأله اهورا مزدا را هم كه عرض كردم نخواستم بگويم كه واقعا در تعليمات‏
اصلی زردشت چنين چيزی بوده ، مقصودم باز همين نارسايی افكار و انديشه‏های‏
بشری در آن زمان بود كه نمی‏توانستند خدای مجرد و منزه از زمان و مكان و
شكل و صورت را در ذهن خودشان تصور كنند . "« اينما تولوا فثم وجه الله‏
" در انديشه بشر آن زمان نبوده . اما بيان ايشان از نظر ما بيان صد درصد
درستی است چون در باب پيدايش عقيده توحيد و عقايد بت‏پرستی دو نظر
متضاد است : يك نظر اين است كه فكر اولی كه برای بشر پيدا شده است‏
طبيعت‏پرستی بوده و اين طبيعت پرستی سير تكاملی پيدا كرده و كم كم ارواح‏
پرستی آمده و بعد ارواح پرستی به تدريج تبديل به واحد پرستی شده است .
اغلب ، كسانی كه طرز تفكر ماترياليستی دارند اين‏طور می‏گويند كه به‏
موازات اينكه فكر بشر ترقی كرده يا اقتصاد زندگی بشر ترقی كرده ( حتی‏
يك روابطی هم قائل می‏شوند ) ، مثلا وقتی در اجتماع قدرتهای متعدد حكمفرما
بود خدايان متعدد را پرستش می‏كردند ، از وقتی كه حكومت واحد در اجتماع‏
پيدا شد و يك قدرت همه اجتماع را اداره می‏كرد اين امر سبب شد كه در
پرستش هم يك قدرت را پرستش كنند . به هر حال طرز فكر ماترياليستی‏
اغلب اين است كه توحيد بعدها زاييده شده است و هزارها سال بر بشر
گذشته است كه فكر خدا [ پديد آمده ] و خدای واحدی كه خالق كل و يگانه‏
موجود لايق پرستش باشد در عالم نبوده و اينها همه بعد پيدا شده است .
نقطه مقابل اين نظر همين فكری است كه آقای دكتر توضيح دادند كه نه ، بت‏
پرستی زاييده خداپرستی است ، يعنی اول خداپرستی در ميان بشر بوده ، بعد
انحراف از خداپرستی به صورت بت پرستی در آمده است . حتی در اخبار ما
به اين صورت ذكر شده كه از امام می‏پرسند كه بت‏پرستی از كی پيدا شد ؟
جواب می‏دهند ادريس پيغمبر شاگردی داشت به نام اسقلينوس كه مرد حكيمی‏
بود . مردم به او خيلی ارادت می‏ورزيدند و خيلی او را دوست داشتند . او
مرد . در مرگ او مردم فوق‏العاد ه متأثر شدند . شيطان برای اينها اين فكر
را پيش آورد كه حالا اسقلينوس خودش كه نيست پس مجسمه‏اش را بسازيد و