. 4 هوای نفس
يكی ديگر از چيزهايی كه منشأ خطای ذهن میشود كه در منطق ماده بايد متوجهش شد خود هوای نفس شخص است كه گفتيم آقای بيكن آن را " بت شخصی " مینامد . آن هم در قرآن هست ، زياد هم هست . از جمله در سوره و النجم میفرمايد : " « ان يتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس »" ( 1 ) دو مطلب را ذكر میكند : يكی اينكه گمان را به جای علم میگيرند ، و ديگر اينكه دلشان میخواهد اينجور بگويند كه میگويند . آنچه میگويد زبان عقل و فكر نيست ، زبان استدلالش نيست ، زبان هوای نفس است . اين يك مطلب خيلی اساسی است كه البته قدما هم توجه داشتند ، امروز هم خيلی به آن توجه كردهاند ، همين بيكن اين حرف را میزند ، و بهترين مثالش قضيه علامه حلی است . معروف است كه علامه حلی برای اولين بار در تاريخ فقه شيعه معتقد شد كه اين كه میگويند [ اگر نجاستی در چاه بيفتد ] چاه نجس میشود ، اگر مرغی بيفتد چند دلو آب بايد كشيد ، اگر الاغی بيفتد چقدر و اگر انسانی در آن بميرد چقدر ، كشيدن اين آبها مستحب است واجب نيست و حال آنكه تا عصر او تمام فقهای شيعه اتفاق داشتند كه اينها واجب است . قضيه اين شد كه در خانه خودش اين ابتلا پيدا شد . يك نجاستی در چاه افتاده بود و خواست نظر بدهد . آمد از نو مستقل روی اين مسأله فكر كند ( حالا من كار ندارم منزوهات بئر واجب است يا نه ) . كتابها و مدارك را جلوی خودش گذاشت كه درباره اين مسأله قضاوت كند ، فتوای واقعی خودش را به دست بياورد كه واقعا اين كار واجب است يا واجب نيست . مطالعه كرد ، يكدفعه ديد آن گوشه دلش تمايل به اين است كه فتوايش اين باشد كه واجب نيست چون الانپاورقی : . 1 نجم / . 23