بالاست ، اصلا فوق حد بشريت است . و همچنين ساير معجزاتی كه در قرآن
آمده است .
پس در تعريف معجزه اينجور بايد بگوييم كه معجزه ( 1 ) آن كار و اثری
است كه از پيغمبری به عنوان تحدی - يعنی برای اثبات مدعای خودش -
آورده بشود و نشانهای باشد از اينكه يك قدرت ماوراء بشری در ايجاد آن
دخالت دارد و فوق مرز قدرت بشری است به طور كلی . پس تا اينجا تعريف
معجزه .
واقعا آيا ما از آن جهت كه مسلمان و معتقد به قرآن هستيم ( 2 ) بايد
قبول داشته باشيم كه پيغمبران معجزه داشتهاند يا نه ؟ يعنی معجزه داشتند
پيغمبران جزء ضروريات دين اسلام است يا نه ؟ به نظر میرسد در اين مطلب
نمیشود شك و ترديد كرد ، برای اينكه آياتی كه در قرآن ذكر شده است در
موضوع معجزات انبياء ، به هيچ وجه قابل تأويل نيست كه انسان بخواهد
بگويد كه اينها مثلا كنايه است از يك امر عادی و يك جريان عادی . اين
چيزها نيست . در قرآن مسأله طوفان ، آن هم طوفانی كه متعاقب با دعا و
در اثر دعا باشد آمده است ، هلاكتهای عجيبی كه باز در اثر دعا باشد آمده
است ، مسأله ناقه صالح خيلی عجيب است ( البته من قبلا غفلت كردم كه با
دقت زياد روی آن مطالعه كنم ولی امروز آن مقداری كه فرصت داشتم به
آيات قرآن مراجعه كردم ) . آيا از آيات قرآن اين مطلب استنباط نمیشود
كه اين ناقه را صالح از كوه بيرون آورد يا اينكه از آيه قرآن اين مطلب
استنباط نمیشود ؟ حالا گيرم اين مطلب استنباط نشود ، يعنی يك چيزهای
ديگری استنباط میشود ، آنچه كه معجزات و آيت صالح بوده اين نبوده است
بلكه قضيه اين بود كه بعد به او گفت : " « هذه ناقة الله لكم اية
فذروها »" اين را بگذاريد ، اين آيت خداست كه در ميان شما باشد "
« و لا تمسوها بسوء »" (3) به اين بدی نرسانيد و آن آب هم قسمتی از آن
چنين و چنان باشد و اگر به آن ضرر بزنيد آنوقت عذاب الهی نازل میشود و
اينها هم او را عقر كردند - يعنی پی كردند - بعد هم عذاب نازل شد .
غرضم اين جهت قضيه است . نمیدانم شما يادتان هست آيهای كه از خود
قرآن
پاورقی :
. 1 يعنی معجزه اصطلاحی ، چون اين لفظ را متكلمين گفتهاند ما مجبوريم با
همين لفظ تلفظ بكنيم ولی بدانيد ما به مفهوم مصطلحش میگوييم ، آيه است
به اصطلاح قرآن .
. 2 چون ما بعد از نبوت داريم بحث میكنيم يعنی بعد از اينكه توحيد و
نبوت را قبول كرديم بحث میكنيم .
. 3 اعراف / . 73