يكی آيات سنن الهی ، يكی هم آياتی كه دارد كه پيغمبران می‏گويند كه ما
بشری هستيم مثل شما . اينها را ما حتما بايد متعرض بشويم . اما آياتی كه‏
در آن آيات تقريبا اظهار عجز پيغمبران از معجزه‏ای كه مردم خواسته‏اند
منعكس شده ، آنها را ببينيم چيست . اولا آيا واقعا تناقضی است ميان اين‏
آيات و آن آيات ، يا نه ، تناقض نيست ؟ اگر تناقض نيست چگونه اينها
را با يكديگر جمع كنيم .
يكی از آيات ، همين آيه معروف است ، اغلب هم همين را می‏بينيد كه به‏
زبان می‏آورند . [ می‏گويند ] معجزه يعنی چه ؟ ! قرآن خودش می‏فرمايد : "
« قل انما انا بشر مثلكم يوحی الی »" ( 1 ) بگو من هم بشری هستم مثل‏
شما ، فقط فرقش در وحی است كه اينها به من وحی شده ، به شما وحی نشده ،
و الا من بشری هستم صد در صد مثل شما ، يعنی در جنبه‏های مثبت و جنبه‏های‏
منفی هر دو ، هرچه شما داريد من هم دارم ، هرچه شما نداريد من هم ندارم .
اگر شما غذا می‏خوريد من هم غذا می‏خورم ، راه می‏رويد من هم راه می‏روم ،
می‏خوابيد من هم می‏خوابم ، حاجتهای طبيعی داريد من هم همه حاجتهای طبيعی‏
را دارم ، اگر شما نمی‏توانيد يك كار خارق العاده انجام بدهيد من هم نمی‏
توانم ، من مثل شما و در حد شما هستم . " مثلكم " يعنی در حد شما هستم‏
از هر جهت .
آيه ديگری كه مفصلتر از آن آيه و شايد مفصلترين آياتی است كه در قرآن‏
آمده است اين آيات است در سوره بنی اسرائيل ، راجع به پيغمبر اكرم و
قريش : " « و قالوا لن نؤمن لك حتی تفجر لنا من الارض ينبوعا » "
گفتند ما هرگز به تو ايمان نمی‏آوريم تا آن وقتی كه از زمين چشمه‏ای جاری‏
كنی . مكه بود ، سرزمين خشك بی آب و علف بی‏درخت ، و تنها آب آن - كه‏
تازه آن هم اخيرا پيدا شده بود - همان زمزم بود . البته از قديم بوده و
بعد جرهمی‏ها آن را بسته بودند و دو مرتبه عبدالمطلب باز كرد . خيلی‏
احتياج داشتند به يك چشمه كه در مكه جاری بشود . و مكه آب نداشت و
نداشت تا در زمان هارون ، زبيده همسر هارون از طائف نهری جاری كرد و
چقدر با وسائل آن زمان زحمت كشيدند و پول خرج كردند تا كوهها را شكافتند
و از طائف آب را وارد مكه كردند كه الان هم همان آب زبيده به همان نام‏
" آب زبيده " معروف است . در منی و عرفات هم بعضی جاها كه شما
می‏بينيد شير نصب كرده‏اند ، نوشته‏اند " نهر زبيده " ولی

پاورقی :
. 1 كهف / . 110