در طراز اول فصاحت و بلاغت و زبان‏آوری بوده‏اند . در قرن دوم هجری عده‏ای‏
از زنادقه پيدا شده بودند كه رسما ضد اسلام و ضد قرآن بودند ، مثل ابن ابی‏
العوجاء و بشاربن برد و حتی ابن مقفع را هم بعضی در رديف اينها شمرده‏اند
ولی بعيد است كه او را در رديف اينها بشماريم ، اينها با او بوده‏اند
ولی او معلوم نيست كه در اين فكرها با آنها همراه بوده است و بلكه‏
دلايلی هست كه او اينها را از اين راه منع می‏كرده و معتقد بوده است كه‏
راهتان غلط است و نمی‏توانيد چنين راهی را پيش برويد . يا ابوالعلای معری‏
كه يك عرب خالص و يك اعجوبه يعنی جزء نوابغ است . اشعار و افكارش و
مخصوصا به قول امروزيها حريت فكرش ( آزادی فكرش ) به اين معنا كه‏
پايبند به هيچ چيز نبوده [ معروف است ] . شعرهايش نشان می‏دهد كه اديان‏
را به طور كلی مسخره می‏كرده ، به اسم نام می‏برد ، اسلام را مسخره می‏كند ،
مسيحيت را مسخره می‏كند ، يهودی‏گری را مسخره می‏كند و زردشتی‏گری را مسخره‏
می‏كند . اشعاری دارد كه می‏گويد من تعجب می‏كنم از حماقت اين بشر ، يكی‏
می‏آيد مدعی می‏شود كه يك بشر بچه خداست ، يك كسی می‏آيد گاو را چنين‏
می‏پرستد ، يك كسی می‏آيد صورتش را با بول گاو می‏شويد ( زردشتيها را
می‏گويد ) و يك عده ديگر می‏روند و يك سنگ متوسل می‏شوند ( مسلمين را
می‏گويد ) . كفرياتش زياد است ، و فوق‏العاده مرد بليغ و سخنور و
زبان‏آوری است و حتی از او قسمتهايی را نقل كرده‏اند كه خواسته با قرآن‏
معارضه كند .
اخيرا مصريها كتابی به نام معارضات القرآن نوشته‏اند و در آن جمع‏
كرده‏اند تمام كسانی را كه به معارضه و مبارزه قرآن آمده‏اند و سخنانی در
اين زمينه گفته‏اند ولی متأسفانه من اين كتاب را ندارم . زياد [ به‏
معارضه قرآن ] آمده‏اند ولی اين سبك تقليد نشده است و اصلا امكان تقليد
نيست . قبلا عرض كردم وقتی كه ما يك آيه قرآن را در لابلای سخن هر كس‏
می‏بينيم ، هر كه می‏خواهد باشد ، می‏بينيم درست حكم يك ستاره درخشان را
پيدا می‏كند در يك شب تاريك . اين است كه می‏گوييم سبك قرآن نه سابقه‏
داشته است و نه لاحقه . آنچه كه می‏گويند سهل و ممتنع ، همين است . هر چه‏
آدم نگاه می‏كند به آن ، كه آن جهتی كه نمی‏شود مثلش را آورد چيست ؟
می‏بيند نمی‏تواند توصيف كند ولی وقتی می‏خواهد مثلش را بياورد باز هم‏
نمی‏تواند ، كما اينكه می‏گويند مقتدرترين شعرا كسانی هستند كه سبكشان سهل‏
و ممتنع است ، مثل سعدی ، يعنی آن پيچ و تاب‏هايی كه مثلا منوچهری دارد
سعدی ابدا ندارد . خيلی صاف و ساده می‏گويد