آمده‏اند تعبير خيلی سخيفی كرده‏اند و البته علماء رد كرده‏اند گفته‏اند شايد
اين " تغنوا " از ماده غنا به مد نيست ، از ماده غنا به قصر است ،
يعنی بی‏نيا ز شويد به قرآن . جواب داده‏اند كه عرب هرگز اين كلمه را با
تعبير " تغنوا " نمی‏گويد ، استغنوا می‏گويد . ما يك " تغنی " داريم و
يك " استغناء " . " بی‏نياز بشويد " را با " استغنوا " بيان می‏كنند
نه با " تغنوا " . اين بدون شك تغنی است ، منتها جواب داده‏اند كه هر
آواز خوش و لطيفی كه احساسات را بر انگيزد ، به معنی اعم غناست ، ولی‏
غنای مذموم آن غنايی است كه احساسات شهوانی انسان را برمی‏انگيزد ، آن‏
چيزهايی است كه وقتی پيدا شد عقل انسان را خفيف و سبك و كوچك می‏كند
اما اگر چيزی احساسات عالی و لطيف انسان را برانگيزد كه عقل انسان را
قوی و روشن و ضمير انسان را روشنتر كند ، اشك انسان را جاری كند ، انسان‏
را به ياد خدا بيندازد ، اين هم غناست چون با احساسات انسان سر و كار
دارد اما غنای مذموم نيست . مااز لفظ " غنا " كه نبايد وحشت داشته‏
باشيم ، از مورد غنا بايد وحشت داشته باشيم . بعلاوه ما می‏دانيم كه از
همان صدر اسلام عملا اين عنايت بوده است كه قرآن را با آواز خوش بخوانند
و خوش آوازهای صحابه پيغمبر می‏آمدند و قرآن را می‏خواندند . حتی خود
پيغمبر اكرم گاهی اصحاب را می‏گفت قرآن را بر او بخوانند . خودش قرآن‏
بر او نازل شده بود ، او كه قرآن را می‏دانست ، ولی از شنيدن قرآن لذتی‏
می‏برد كه از دانستن آن قهرا انسان آن لذت را می‏برد چون خود شنيدن‏
موضوعيت دارد ، آن برای دانستن كه نيست ، برای فكر نيست . فكر می‏داند
، چيزی كه می‏داند ديگر تكرارش لغو است . ولی دل هر چه تجديد شود
می‏خواهد احساساتش تحريك گردد . بسياری از اوقات خود پيغمبر اكرم بعضی‏
از صحابه را امر می‏كردند كه قرآن را باز كن برای من بخوان و او قرآن‏
می‏خواند و پيغمبر اكرم گوش می‏كردند .
عبدالله بن مسعود كه يكی از كتاب وحی است می‏گويد يك وقت پيغمبر
اكرم به من فرمود كه مصحف را باز كن برای من بخوان . من مصحف خودم را
آوردم . از اول سوره نساء شروع كردم به خواندن ، پيغمبر اكرم گوش می‏كرد
تا رسيدم به اين آيه كه : " « فكيف اذا جئنا من كل امه بشهيد و جئنا
بك علی هؤلاء شهيدا »" ( 1 ) يعنی " چگونه خواهد بود آنگاه كه برای هر
امتی گواهی بطلبيم و تو را بر اينها گواه بطلبيم " . تا اين را خواندم‏

پاورقی :
. 1 نساء / . 41