" « قل ان كان ابائكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال‏
اقترفتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و
رسوله و جهاد فی سبيله فتربصوا »" ( 1 ) به اين كسانی كه مدعی ايمان‏
هستند بگو اگر پدرانتان ، فرزندانتان ، برادرنتان ، همسرانتان ، ثروتتان‏
، مسكن و خانه‏تان ، هرچه كه داريد ، اگر اينها محبوبتر از خدا در نزد شما
باشد پس برويد به دنبال كارتان .
محبت به وجود می‏آورد ، و اين امری نبوده كه بگوييم تقليدی باشد ، از
كی و از كدام مكتب می‏خواست تقليد كند .

رابطه انسان و خدا در قرآن

قسمت ديگر در اين باب كه دنباله اين [ قسمت ] است ، مسأله رابطه‏
انسان و خداست ، كه چقدر عالی در قرآن توصيف شده است . وقتی كه آدم‏
فكر می‏كند كه اگر به ما بعد از اينكه كم و بيش با فرهنگهای زمان خودمان‏
لااقل در اين مسائل كمی آشنايی داريم بگويند بياييد در اين زمينه مطالبی‏
بگوييد ، هرگز فكر و انديشه ما به چنين چيزهايی در مورد انسان و وجدان‏
انسان نمی رسد . اولا اين مطلب كه عرض كردم دنباله مطلب پيش است .
قرآن بشر را اينچنين معرفی می‏كند كه آنچنان تشنه حقيقت است و آنچنان‏
تشنه كمالات است كه به هر چه برسد آرام نمی‏گيرد مگر به خدا برسد .
ببينيد اين دو جمله چقدر زيبا و عالی و پر مغز و پرمعناست : " « الذين‏
امنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله »" آنان كه ايمان آوردند و كشتی دلشان‏
با ياد خدا آرامش پيدا می‏كند . تا اين جمله ، همين قدر می‏گويد آنها كه‏
دلشان با ياد خدا ( 2 ) آرامش پيدا می‏كند . بعد فورا می‏گويد : " « الا
بذكر الله تطمئن القلوب »" ( 3 ) اما اين را بدانيد تنها با همين يك‏
چيز است كه دلها آرامش پيدا می‏كند . " بذكر الله " چون مقدم بر "
تطمئن القلوب " است و بايد مؤخر باشد مفيد حصر است : تنها با ياد
خداست كه دلها آرامش پيدا می‏كند يعنی بشر به هر مطلوبی كه برسد باز
مضطرب است ، باز قلق دارد ، باز ناراحت

پاورقی :
. 1 توبه / . 24
. 2 ياد خدا فقط اين نيست كه لفظ خدا را بر زبان بياوريم ، ياد خدا آن‏
وقتی است كه قلب انسان خدا را كشف می‏كند و معرفت پيدامی‏كند و وقتی كه‏
معرفت پيدا می‏كند دل خواه ناخواه در ياد اوست .
. 3 رعد / . 28