مجبور بودند به نوعی توجيه و تأويل كنند ، اين است كه قرآن مدعی است‏
اين نظامات موجودی كه الان داريم ، ماه و خورشيد و ستارگان و اين وضع‏
زمين و درياها و كوهها ، روزی خواهد رسيد كه تمام اينها زير و رو می‏شود .
تقريبا همان طوری كه قرآن می‏گويد ، در ابتدا اينها به شكل دخان ( دود )
بود ، بعد به اين صورت در آمده است . از قرآن می‏شود استنباط كرد كه بعد
هم به همين صورت در خواهد آمد . ولی اين با علم قديم قابل حل نبود ، علم‏
قديم قبول نمی‏كرد كه اين طور باشد ، نه قبلش را قبول می‏كرد كه به اين‏
شكل بوده [ و نه بعدش را كه به همين شكل در خواهد آمد ] . علم قديم فرض‏
می‏كرد كه نظام افلاك از همان قديم همين طور بوده كه هست و تا ابد هم‏
همين طور خواهد بود ، و اين بود كه مشكلاتی ايجاد می‏شد .
قرآن می‏گويد : " « اذا الشمس كورت »" ( 1 ) يك وقتی خواهد آمد كه‏
اين خورشيد ما تكوير می‏شود يعنی كدر می‏شود ، نورش از آن گرفته می‏شود ،
خاموش می‏شود ، " « و اذا النجوم انكدرت » " ( 2 ) و اين ستارگان‏
حالتی پيدا می‏كنند كه منكدر می‏شوند يعنی ديگر آن درخشندگی را نخواهند
داشت ، " « و اذا البحار سجرت » " ( 3 ) اين درياها مثل ديگی كه به‏
جوش می‏آيد تبديل به بخار خواهد شد .
يا مثلا زلزله‏هايی زمين را خواهد گرفت كه انسان در می‏ماند كه چه وضعی‏
رخ داده ، خيلی برای انسان غير مترقب است : " « اذا زلزلت الارض‏
زلزالها »" آن وقت كه زمين آن زلزله خودش را ايجاد كند . " آن زلزله‏
" اشاره به نوع خاص زلزله است و با زلزله‏های ديگری كه در دنيا پيدا
شده و در گوشه‏ای عده‏ای را از بين برده خيلی فرق دارد . آن ، زلزله‏ای است‏
كه ديگر هيچ چيزی به حال خودش باقی نخواهد بود " « و اخرجت الارض‏
اثقالها »" و زمين اشياء و زين خودش را از درون خودش بيرون بكشد (
ظاهرا مقصود انسانهاست كه از درون زمين بيرون می‏آيند ) ، " « و قال‏
الانسان ما لها »" انسان آن وقت می‏گويد چه شده ، چه خبر است ؟ يعنی‏
برای انسان غير مترقب است ، عادی نيست ، غير عادی است ، مثل زلزله‏های‏
هميشه نيست كه بگوييم خوب ديگر زلزله است ، " « يومئذ تحدث اخبارها
" آن وقت زمين تمام قضايای خودش را نقل خواهد

پاورقی :
. 1 تكوير / . 1
. 2 تكوير / . 2
. 3 تكوير / . 6