هست از ضروريات و از واضحات است ، يعنی نمی‏شود انسان در ذهن خودش‏
ميان قبول گفته‏های پيغمبر و منها كردن روزه تفكيك كند . ولی خود مسأله‏
اعتقاد به روزه داشتن مستقلا موضوع ايمان و اعتقاد نيست ، يعنی در قرآن‏
هيچ جا وارد نشده : " كسانی كه به روزه ايمان می‏آورند " .
اما گذشته از اينكه مسأله معاد و قيامت مثل روزه از ضروريات اسلام‏
است ( يعنی نمی‏شود كسی معتقد به پيغمبر باشد ولی منكر معاد باشد ) در
تعبيرات قرآن كلمه ايمان به قيامت ، ايمان به يوم آخر آمده است ، يعنی‏
پيغمبر مسأله معاد را به عنوان يك چيزی عرضه كرده است كه مردم همان‏
طوری كه به خدا ايمان و اعتقاد پيدا می‏كنند ، به آخرت هم بايد ايمان و
اعتقاد پيدا كنند ، كه معنی آن اين می‏شود كه همين طوری كه خداشناسی لازم‏
است ( يعنی انسان در يك حدی مستقلا با فكر خودش بايد خدا را بشناسد )
در مسأله معاد نيز انسان بايد معادشناس باشد ، يعنی پيغمبر نيامده است‏
كه در مسأله معاد بگويد چون من می‏گويم معادی هست شما هم بگوييد معادی‏
هست ، مثل اينكه من گفتم روزه واجب است شما هم بگوييد روزه واجب است‏
. نه ، ضمنا افكار را هدايت و رهبری و دعوت كرده كه معاد را بشناسند ،
معرفت و ايمان به معاد پيدا كنند .

معاد ، جزء اصول دين

اينكه علمای اسلام معاد را از اصول دين قرار داده‏اند ولی ساير ضروريات‏
را از اصول دين قرار نداده‏اند ، بر همين اساس است . چون خيلی اشخاص از
ما اين سؤال را می‏كنند ، می‏گويند شهادتين كه انسان به آن مسلمان می‏شود دو
چيز بيشتر نيست : " اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان محمدا رسول الله‏
" . ديگر چرا مسأله معاد را جزء اصول دين قرار داده‏اند ؟ خوب ، آدمی كه‏
به پيغمبر ايمان داشته باشد ، به هر چه پيغمبر گفته ( اگر برايش ثابت‏
شود كه پيغمبر گفته ، مخصوصا اگر ثبوتش به حد ضرورت و بداهت برسد )
ايمان پيدا می‏كند ، پس ما بايد بگوييم اصول دين دو چيز بيشتر نيست ( 1
) : توحيد ، نبوت ، معاد فرع و طفيلی نبوت است ، چون ما به نبوت‏
اعتقاد داريم و پيغمبر از معاد خبر داده ، به معاد هم اعتقاد داريم ،
همين طوری كه چون پيغمبر گفته‏اند نماز واجب

پاورقی :
. 1 حالا دو اصل ديگر [ عدل و امامت ] را كه شيعه می‏گويند ، آن به جای‏
خود مسأله عليحده‏ای است .