چرا صورت و حالت مصالح تشكيل دهنده جهان ثابت نيست ؟ چرا اين مصالح‏
اوليه جهان به يك حال باقی نمی‏مانند ؟ منشأ اين تغييرات ، تحولها ،
تبدلها چيست ؟ اگر اين سير و تحويل‏ها يا دگرگونيها و جريانها ناشی از
صفات و خواصی است كه در نهاد اشياء يا عناصر وجود دارد ، اين خود يك‏
عدم تقارن است و نشانه و ناشی از يك قصد و دستور خاص يا حركت و شكل‏
يك جهته می‏باشد " .
اين عين همان برهانی است كه [ فلاسفه ] در باب قوه ذكر كرده‏اند .
می‏گويند اگر شما بگوييد خاصيتها فرق می‏كند ، چرا خاصيتها فرق می‏كند ؟ اين‏
عدم تشابه و عدم تقارن از كجا پيدا شد ؟ منشأ اختلاف خاصيت چيست ؟ ما
بحثمان سر منشأ اختلاف خاصيتهاست . پس بيانشان بيان درستی است و عين‏
همان بيان است و هيچ فرق نمی‏كند ، منتها تعبير اين است :
" بايد قصد ، دستور خاص يا اراده‏ای در كار و در فرمان باشد تا چنين‏
خواص ثابت و عام به عناصر اوليه و بعدی داده و برنامه مشترك واحد برای‏
ماشين جهان تنظيم كرده باشد . اگر عدم تقارن و دخالتهای يك جهته وجود
نمی‏داشت حتما عناصر تشكيل دهنده جهان در برابر كليه خواص و شرايط دارای‏
وضع مشابه و بی‏تفاوت می‏شدند " .
تعبير به اراده كرده‏اند ، كه ما مخالف نيستيم . به هر حال بيان ، بيان‏
درستی است . از نظر قدما اين ، دليل بر وجود قوه است و چون اين قوه‏
نمی‏تواند عرض باشد ( يعنی نمی‏تواند خاصيت خود ماده باشد ) بايد در عرض‏
ماده قرار گيرد و چون ايندو دو شی‏ء جدا از همديگر هم نيستند ، در كنار هم‏
و دوش به دوش يكديگر نوعی پيوند اتحادی ميانشان وجود دارد ، پس ايندو
مجموعا يك چيزند ( هم دو تا هستند هم يكی ) ، و چون نوعيت اشياء را
همين قوه است كه عوض می‏كند ( اگر قوه نمی‏بود همه اشياء نوع واحد بودند
و قوه است كه مبدأ تنوع و نوعيت اشياء است ) اينها را " قوه منوعه "
يا " صورت نوعيه " می‏ناميدند .
دليل سوم : پيدايش و پديده حيات ، خود پديده حيات پس از پيدايش‏
اوليه . اول اشاره می‏كنند كه هنوز علم نتوانسته خود پيدايش اوليه حيات‏
را حل كند ، فرضا هم حل كند ، اين بيان بيان درستی است كه آن پيدايش‏
اوليه به اين مسأله ارتباطی ندارد ،