پاورقی : . 1 آل عمران / 190 و . 191
« قعودا و علی جنوبهم و يتفكرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت
هذا باطلا غ" (1) خدايا نه تنها وجود ما باطل آفريده نشده ، عالم هم باطل
آفريده نشده است . و در آيات ديگری راجع به خصوص معاد كه صحبت میكند
میگويد سماوات و ارض و ما بين اينها را كه ما آفريديم ، لاعب نبوديم كه
آفريديم ، به حق آفريديم و برای اين است كه بازگشت همه اشياء به سوی
خداست ، بازگشت شما به سوی خداست .
اين طور به نظر میرسد كه قرآن میخواهد به ما اين درس را بدهد كه اگر
شما در درون اشياء و بخصوص انسان مطالعه كنيد و استعدادهای انسان را
تحت نظر بگيريد میبينيد كه اگر پايان هستی اين موجود در همين جا باشد و
با همين مردن تمام و نيست و نابود شود ، اين خلقت عبث و بيهوده است ،
چطور ؟ همان طوری كه در مثال جنين عرض كردم كه جنين در رحم زندگیای شبيه
زندگی يك گياه دارد و تجهيزاتی هم برای آن زندگی دارد ولی در عين حال
يك تجهيزات ديگری برای او ساخته میشود از چشم و گوش و دست و پا و ريه
و . . . كه وجود اينها در عالم رحم برای يك زندگی گياهی ضروری نيست
بلكه به درد هم نمیخورد . اگر نظام كلی خلقت جنين اين باشد كه پايان
زندگیاش همان پايان رحم باشد ، اين تشكيلات عبث است ، يعنی جای اين
سؤال هست كه ديگر اين چشم برای چه ، اين گوش برای چه ، اين دست برای
چه ، اين ريه برای چه ؟ همه اينها يك تجليگاههای ديگری را نشان میدهند ،
نشان میدهند كه اينها در ظرف ديگری غير از اين ظرف ، تجلی واقعی خودشان
را خواهند كرد ، آنگاه چشم كار چشمی خواهد كرد و گوش كار گوشی و . . .
در واقع میخواهد اين طور بگويد كه الان در متن خلقت و در بطن خلقت شما
، عالم بعد از مرگ وجود دارد ، شما الان يك وجود برزخی و وجود قيامتی را
بالقوه در خود داريد ، و در همه اشياء اين استعداد بازگشت به سوی خداوند
وجود دارد كه اگر آن بازگشت نبود ، اصلا اين خلقت نبود يا اين خلقت به
اين شكل نبود ، به شكل ديگری بود . در واقع كأنه میخواهد بگويد اين
هستیای كه شما داريد میبينيد ، قسمتی از اين هستی را داريد میبينيد و به
قسمت ديگری از آن توجه نداريد . هستی كه دارد به اين طرف سراشيب میشود
، يك مقدارش را داريد میبينيد و خيال میكنيد در اين سراشيبی تمام میشود
و اما اينكه اين سراشيبی دو مرتبه يك صعودی دارد و يك
پاورقی : . 1 آل عمران / 190 و . 191 |