پاورقی : 1 - تحف العقول ص . 245
اينهمه فساد وجود دارد و كسی از آن نهی نمیكند ؟ در چنين شرايطی « ليرغب
المؤمن فی لقاء الله محقا » ( 1 ) مؤمن بايد مرگ را طلب كند . كرامت و
شرافت را از پدرشبه ارث برده ، وقتی به علی ( ع ) خبر میدهند كه
لشكريان معاويه شهر انار را غارت كردهاند و در ضمن گوشواره يك زن غير
مسلمان ( اهل ذمه ) كه در پناه مسلمانان است را ربودهاند در ضمن سخنانش
میگويد به خدا قسم اگر يك مسلمان در غم چنين حادثهيی بميرد ، ازنظر من
مورد ملامت نيست .
میآئيم روز عاشورا ، میبينيم تا آخرين لحظات حيات حسين ( ع ) مكرمت
و بزرگواری يعنی همان محور اخلاق اسلامی ، محور تربيت اسلامی در كلمات او
وجود دارد . در جواب فرستاده ابن زياد میگويد : « لا اعطيكم بيدی اعطاء
الذليل و لا اقر اقرار العبيد » من مانند يك آدم پست ، دست بدست شما
نمیدهم ، مانند يك بنده و برده هرگز نمیآيم اقرار بكنم كه من اشتباه
كردم ، چنين چيزی محال است . بالاتر از اين در همان حالی كه دارد میجنگد
يعنی در حاليكه تمام اصحابش كشته شدهاند ، تمام نزديكان واقاربش شهيد
شدهاند ، كشتههای فرزندان رشيدش را در مقابل چشمش میبيند ، برادرانش
را قلم شده در مقابل چشمش میبيند و به چشم دل میبيند كه تا چند ساعت
ديگر میريزند در خيام حرمش و اهل بيتش را هم اسير میكنند ، در عين حال
در همان حال كه میجنگد شعار میدهد ، شعار حكومت سيادت و آقائی اما نه
آقايی به معنی اينكه من بايد رئيس باشم و تو مرئوس [ بلكه به اين معنی
كه ] من آقائی هستم كهاقائيم به من اجازه نمیدهد كه به يك صفت پست تن
بدهم :
پاورقی : 1 - تحف العقول ص . 245 |