پاورقی : 1 - در روز بيست و يكم ماه مبارك رمضان كه در اين جلسه محترم درباره خوارج صحبت میكردم ، جريان و علل و عواملی را كه سبب شد يك طبقه مقدس مابخشكی كه با فرهنگ و ثقافت اسلامی آشنائی كامل نداشتند به وجود آيند ، توضيح دادم .
كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند " . میگويند بعدها استغفار میكرد كه
چرا من اين چند كلمه را كه غير ذكر بود به بان آوردم .
همين آدم در دوران اميرالمؤمنين علی ( ع ) جزو سپاهيان ايشان بوده است
، يكروز آمد خدمت اميرالمؤمنين عرض كرد : يا اميرالمؤمنين انا شككنا فی
هذاالقتال . " انا " را هم كه میگويد معلوم میشود كه او نماينده عدهای
بوده است . يا اميرالمؤمنين ! ما درباره اين جنگ شك و ترديد داريم ،
میترسيم اين جنگ ، جنگ شرعی نباشد . چرا ؟ چون ما داريم با اهل قبله
میجنگيم ، ما داريم با مردمی میجنگيم كه آنها مثل ما شهادتين میگويند ،
مثل ما نماز میخوانند ، مثل ما رو به قبل میايستند . و از طرفی شيعه
اميرالمؤمنين بود نمیخواست كناره گيری كند گفت يا اميرالمؤمنين !
خواهش میكنم به من كاری را واگذار كنيد كه در آن شك وجود نداشته باشد ،
من را به جائی و دنبال مأموريتی بفرست كه در آن شك نباشد ( 1 ) .
اميرالمؤمنين هم فرمود بسيار خوب اگر تو شك میكنی پس من تو را به جای
ديگری میفرستم . نمیدانم خودش تقاضا كرد يا ابتداء حضرت او را به يكی
از سر حدات فرستادند كه در آنجا هم باز سرباز بود . كار سربازی میخواست
انجام بدهد اما در سر حد كشور اسلامی كه اگر احيانا پای جنگ و خونريزی
بميان آمد طرفش كفار يا بت پرستان باشند ، غير مسلمانها باشند . خوب
پاورقی : 1 - در روز بيست و يكم ماه مبارك رمضان كه در اين جلسه محترم درباره خوارج صحبت میكردم ، جريان و علل و عواملی را كه سبب شد يك طبقه مقدس مابخشكی كه با فرهنگ و ثقافت اسلامی آشنائی كامل نداشتند به وجود آيند ، توضيح دادم . |