ممكن نيست به اين پايه برسد كه به آن بگوئيم شريف ، مقدس ، دارای‏
حيثيت ذاتی . اعلاميه حقوق بشر و همچنين فيلسوفان كمونيست ، اينهائی كه‏
طرفدار اصالت انسان به شكلهای مختلف هستند ، چگونه می‏توانند دم از
حيثيت وتقدس بشر بزنند بدون اينكه در وجود بشر نفخت فيه من روحی را
سراغ بدهند . وقتی كه اين اصالت ارزشها برايشان مشخص شد ، اصالت خود
انسان برايشان مشخص می‏شود . حالا آمديم به اصالت خود انسان هم رسيديم .
يك سئوال ديگر را هم بايد به طور مختصر عرض بكنم :
ازاصالت ارزشهای انسانی ، رسيديم به اصالت خود انسان : « نفخت فيه‏
من روحی ». آيا فقط همين انسان است در اين جهانی كه در ميان يك بی‏
نهايت ظلمت است ؟ و به قول يك اروپايی در ميان يك اقيانوس زهر ،
تنها اين آقا تصادفا يك قطره شيرين بوجود آمده ؟ يا نه ؟ اين قطره شيرين‏
نماينده اقيانوس شيرين است ؟ ، اين ذره نور ، نماينده جهان نور است ؟
اينجاست كه رابطه اصالت انسان با خدا روشن می‏شود . يعنی اصلا اين دو از
هم تفكيك پذير نيستند . « الله نور السموات و الارض »( 1 ) اگر گفتيد
خدا ، خدا فقط اين نيست كه ... (2) محرك اول ارسطو را نمی‏گويم ، محرك‏
اول ارسطو غير از خدای اسلام است. او يك موجود جدا و اجنبی از جهان است‏
. [ منظور ] خدای اسلام [است‏] كه « هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن
(3) تا گفتيد خدا يك

پاورقی :
1 - سوره نور ، آيه . 35
2 - افتادگی از متن پياده شده از نوار است .
3 - سوره حديد آيه . 35