اين نمونه‏ای بود از زهاد و عبادی كه در آن زمان بودند .
اين زهد و عبادت چقدر ارزش دارد ؟ اين ، ارزش ندارد كه آدم در ركاب‏
مردی مانند علی باشد اما در راهی كه علی دارد راهنمائی می‏كند و در آنجائی‏
كه علی فرمان جهاد می‏دهد شك كند كه آيا اين درست است يا نادرست ، و
عمل به احتيا كند ، بنارابر احتياط بگذارد . مثل اينكه می‏گويند : چرا ما
روزه شك دار بگيريم ؟ می‏بينيد كه در ميان مردم هم اين حرف خيلی زياد
است : چرا ما روزه شك دار بگيريم ، اين چه كاری است ؟ چرا جائی بجنگيم‏
كه شك داريم ؟ ميرويم جائی كه روزه‏ای كه می‏گيريم روزه شك دار نباشد .
اين چه ارزشی دارد ؟ اسلام بصيرت می‏خواهد ، هم عمل می‏خواهد و هم بصيرت .
اين آدم ( خواجه ربيع ) بصيرت ندارد . در دوران ستمگری مانند معاويه و
ستمگرتری مانند يزيدبن معاويه زندگی می‏كند ، معاويه‏ای كه دين خدا را دارد
زير و رو می‏كند ، يزيدی كه بزرگترين جنايتها را در تاريخ اسلام مرتكب‏
می‏شود و تمام زحمات پيغمبر دارد هدر می‏رود ، آقا رفته يك گوشه‏ای را
انتخاب كرده شب و روز دائما مشغول نماز خواندن است و جز ذكر خدا كلمه‏
ديگری بزبانش نمی‏آيد ، يك جمله ای هم كه بعنوان اظهار تأسف از شهادت‏
حسين بن علی ( ع ) می‏گويد ، بعد پشيمان ميشود كه اين ، حرف دنياشد ، چرا
بجای آن ، سبحان الله ، الحمد لله نگفتم ؟ چرا بجای آن يا حی يا قيوم‏
نگفتم ؟ چرا الله اكبر نگفتم ، لا حول و لا قوش الا بالله نگفتم ؟ اين با
تعليمات اسلامی جور در نمی آيد . « لا يری الجاهل الا مفرطا او مفرطا » (1)
جاهل يا تند می‏رود يا

پاورقی :
1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 67 ، صفحه . 1116