²اياك نستعين »ای خدای نهان و پنهان! ما تنها تو را پرستش می‏كنيم و از
تو كمك می‏گيريم ، از تو مدد می‏گيريم ، از تو نيرو می‏خواهيم . اين ،
استمداد است . در راهی كه می‏رويم ، اين نيروهايی را كه تو به ما داده‏ای‏
به كار می‏اندازيم ولی می‏دانيم كه سر رشته تمام نيروها در دست توست ، از
تو قوت می‏خواهيم ، از تو مدد می‏خواهيم ، از تو هدايت می‏خواهيم .
شب جمعه است ، در دعای كميل اينطور می‏خوانيم « يا رب ، يا رب ، يا
رب ، قو علی خدمتك جوارحی و اشدد علی العزيمة جوانحی و هب لی الجد فی‏
خشيتك و الدوام فی الاتصال بخدمتك » پروردگارا ، پروردگارا ، پروردگارا
! به اعضا و جوارح من نيرو بده ولی در راه خدمت خودت . خودتان را بنده‏
آماده به خدمتنشان می‏دهيد ، از خدا استمداد می‏كنيد و نيرو می‏خواهيد . نه‏
تنها برای اعضا و جوارح خودم نيرو می‏خواهم ، برای دل خودم و برای عزم‏
وتصميم خودم هم از تونيرو می‏خواهم . خدايا به دل من عزم و تصميم بده ،
اراده مرا محكم كن . اصلا دعا يعنی چه ؟ بسيار خوب ، ايمان دارم به غيب‏
برای خودش ، من برای خودم ؟ نه ، نكته‏ای می‏گويند كه حرف خوبی است .
می‏گويند يكی از تفاوتهايی كه ميان فلسفه الهی و دين ومذهب هست ، اينست‏
كه فلسفه الهی ( البته فلسفه‏های الهی ای كه از مذهب مثل اسلام استمداد
نكرده‏اند ) حداكثر به خدايی جدای از عالم ، به غيبی جدای از شهادت‏
اعتقاد دارند . مثل يك آدم ستاره شناس كه مثلا می‏گويد در منظومه شمسی‏
ستاره‏ای كشف شد به نام نپتون ، در كهكشان چنين چيزی كشف شد . خوب ،
هست كه هست ، به من چه مربوط ؟ ولی در دين ،