پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 51 ص . 138
بلكه خداوند ميان مسلمين اصلاح بكند و جنگ صورت نگيرد . معاويه به هيچ
شكل حاضر نشد گفت ما اين فرصتی را كه داريم هرگز از دست نمیدهيم . چند
بار حضرت اينكار را كردند هرچه گفتند كه باصطلاح ما از خر شيطان پائين
بيا ، ما كه نمیتوانيم با بی آبی صبر كنيم ، يك روز ، دو روز اگر طول
بكشد و آبمان تمام بشود ، مجبور خواهيم شد شمشير بكشيم ولی من میخواهم
فرصتی باشد تا مذاكره كنيم ، گفت نمیشود كه نمیشود . علی ( ع ) ديد كه
چارهای جز جنگ نيست . آمد برای اصحاب خودش خطابه مختصری خواند .
ببنيد اين علی زاهد ، اين علی عابد ، اين علی متقی و پرهيزكار ، اين علی
اهل آخرت ، در روحش چقدر حماسه وجود دارد ، چقدر عظمت وجود دارد !
چقدر شرافت انسانيت را حفظ میكند ! ( بر خلاف زاهد مابان ما ) فرمود :
« قد استطعموكم القتال » ( خطابه حماسی است ) لكشريانم ، سپاهيانم !
اينها جنگ را مانند يك خوراك از شما میخواهند ، شمشيرها را مثل يك
خوراك از شما میخواهند جنگ طلب شدهاند . بعد فرمود : « رووا السيوف
من الدماء ، ترووا من الماء » حالا كه اينها چنين كردند میدانيد چه بايد
كرد ؟ لشكريان من تشنه ماندهايد ؟ يك راه بيشتر وجود ندارد ، اين
شمشيرهای خودتان را از خون اين پليدها سيراب كنيد تا خودتان سيراب شويد
. بعد فرمود « فالموت فی حياتكم مقهورين و الحياش فی موتكم قاهرين » (1)
( من خيال نمیكنم در همه خطابههای حماسی جملهای كوتاه به اين رسائی و
مهيجی وجود داشته باشد ) معنی زندگی چيست ؟ زندگی كه نان خوردن و آب
نوشيدن نيست ، زندگی كه خوابيدن نيست ، زندگی كه راه رفتن نيست . اگر
بميريد
پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 51 ص . 138 |