« و اياك نستعين »نمی‏گوئيم اياك اعبد و اياك استعين . اياك اعبد ،
باصطلاح متكلم وحده است ، يعنی خدايا من تنها تو را می‏پرستم ، تنها از تو
كمك می‏گيرم . اما اينجور نمی‏گوئيم ، می‏گوئيم : اياك نعبد و اياك‏
نستعين خدايا ! ما تنها تو را می‏پرستيم ، خدايا ! ما تنها از تو كمك و
استعانت می‏جوئيم . يعنی می‏گوئيم خدايا ! ما تنها نيستم ، من با همه‏
مسلمانهای ديگر هستم . ضمنا انسان وابستگی و پيوستگی خودش به جامعه‏
اسلامی را در حال عبادت و بندگی اعلام می‏كند ، خدايا ! من فرد نيستم ، تك‏
نيستم ، من عضوم ، جزئی از كل و عضوی از پيكر هستم ، " ما " هستيم نه‏
" من " . در دنيای اسلام " من " وجود ندارد ، " ما " وجود دارد . ما
تنها تو را می‏پرستيم ، تنها از تو كمك می‏جوئيم . و همينطور ساير قسمتهای‏
نماز كه هر كدام خودش درس است ، تذكر و ياد آوری است .
مثلا شما كلمه " الله اكبر " را در نظر بگيريد . مگر انسان كيست كه‏
در مقابل يك جريانهائی قرار بگيرد و مرعوب نشود ؟ انسان ترس دارد .
انسان در مقابل يك كوه عظيم كه قرار می‏گيرد يا بالای آن می‏رود و پائين را
نگاه می‏كند ، ترس او را می‏گيرد . در مقابل دريا كه خودش را می‏بيند ،
می‏ترسد . وقتی يك صاحب قدرت و هيبتی را می‏بيند ، صاحب دبدبه وكبكبه‏ای‏
را می‏بيند يا بحضور او می‏رود ممكن است خودش را ببازد ، زبانش به لكنت‏
بيفتد . چرا ؟ چون مرعوب عظمت او می‏شود . اين برای بشر طبيعی است .
اما گوينده الله اكبر ، آن كسی كه الله اكبر را بخودش تلقين كرده است ،
هرگز عظمت هيچكس و هيچ چيز او را مرعوب نمی‏كند . چرا ؟ [ چون ] الله‏
اكبر [ يعنی ] بزرگتر از هر چيز و بلكه