هجرت و مسافرت و كوچ میكرديد ، محيط صد در صد مساعد بود ، چرا اين كار
را نكرديد ؟ الم تكن ارض الله واسعة فتها جروا فيها ؟ آيا زمين خدا فراخ
نبود ؟ آيا نمیتوانستيد هجرت كنيد ؟ اين محيط فاسد ، محيط ديگر ! چرا به
محيط ديگر نرفتيد ؟ اين است كه در اسلام بطور كلی هجرت كردن ، يعنی خانه
و لانه و زندگی را رها كردن ، وطن را رها كردن و به جائی رفتن كه در آنجا
ايمان نجات پيداكند ، يك مسئله اساسی است و حكمش هم برای هميشه باقی
است ، منسوخ نشده واختصاص به مهاجرين صدر اول ندارد . اما قرآن در اين
آيه مطلب را به شكلی ذكر كرده است كه برای بعضی كه به اصطلاح يكنوع
تصوفهای افراطی دارند ، حتی سوء تفاهم بوجود آورده به اين معنی كه اصلا
آيه را به طور ديگری معنی كردهاند . آيه میگويد : هر كس كه از خانه
خودش بيرون رود در حالی كه بسوی خدا و پيامبرش كوچ كرده است . . .
میگويند درست است كه مبدأ راخانه خودش ذكر میكند ولی مقصد را خدا و
پيامبر ذكر مینمايد واين مربوط به قلب انسان است ، مربوط به اخلاق انسان
است . بسوی خدا مسافرت كردن يعنی سير و سلوك قلبی ومعنوی داشتن ،
مراتب اخلاص را طی كردن ، به مقامات قرب بالا رفتن . به مقامات قرب
بالا رفتن احتياجی به اين ندارد كه انسان خانه و لانهاش را رها كند .
انسان میتواند زير كرسی بنشيند و در عين حال نفس خودش را تهذيب و
تصفيه بكند و خودش را خالص نمايد تا تقرب به ذات خدا پيدا كند ، نماز
بخواند ، روزه بگيرد ، دعا بخواند كارهايی بكند كه موجب تقرب به خداست
. میگويند غايت اين سير خداست ، بسوی خدا بالا رفتن . گفت :
سلوك راه عشق از خودرهايی است
|
نه طی منزل وقطع مسافات
|