و جماد اين تفاوت هست كه جماد از درون خود برایبقای خويش تغيير مسير
نمیدهد و اين استعداد شگفت در نبات هست ( در حيوان هم هست ) ،
درانسان استعداد شگفت انگيزتری هست و آن اينكه از درون خودش بر عليه
خودش قيام میكند . عليه خودش انقلاب میكند ، واقعا انقلاب میكند ، و
قيام و انقلاب از دو موجود مختلف و متباين مانعی ندارد ، مثلا در كشوری ،
عدهای زمام امور را در دست دارند ، بعد عده ديگری عليه آنها قيام
وانقلاب میكنند . خوب ، اين مانعی ندارد ، آنها افراد واشخاصی هستند و
اينها افراد و اشخاص ديگری . آنها به اينها ظلم و ستم كردهاند ، اينها
را ناراضی و عاصی كردهاند ، سبب عصيان و انقلاب اينها شدهاند ، يكمرتبه
اينها انقلاب میكنند و زمام كار را از دست طرف مقابل میگيرند و خودشان
در جای آنهاقرار میگيرند . اين مانعی ندارد ، ولی اينكه در داخل وجود يك
شخص قيام و انقلاب بشود . انسان خودش عليه خودش قيام بكند ، چگونه
است ؟ مگر میشود يك شخص خودش عليه خودش قيام بكند ؟ بله میشود .
علتش اينست كه انسان بر خلاف آنچه كه خودش خيال میكند يك شخص
نيست . يك شخص واحد است اما يك شخص مركب نه بسيط ، يعنی ما كه
اينجا نشستهايم ، به همان تعبيری كه در حديث آمده است ، يك جماد اينجا
نشسته است ، يك گياه هم اينجا نشسته است ، يك حيوان شهوانی هم اينجا
نشسته است ، يك سبع و درنده هم اينجا نشسته است ، يك شيطان هم اينجا
نشسته است و يك فرشته هم در همين حال اينجا نشسته است . يعنی يك
انسان به قول شعرا طرفه معجونی
|