پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 86 ص . 214
هستند ، میگويد به عدد افراد انسان ، انواع مختلف وجود دارد . لذا
میگوئيم ارزشهای انسان ارزشهای بالقوه هستند . بعضی از افراد انسان به آن
مقام انسان واقعی میرسند و بسياری از افراد انسان اساسا به مقام انسان
واقعی نمیرسند . به تعبير اميرالمؤمنين : « الصورش صورش انسان و القلب
قلب حيوان » ( 1 ) يعنی شكل ، شكل انسان است اما باطنش ، باطن يك
درنده است ، يك پلنگ است ، يك خوك است ، يك شير است ، يك گرگ
است . و اما اينكه باطن متناسب با ظاهر باشد ، يعنی واقعا انسان باشد ،
در همه افراد مردم نيست .
گفتيم جهان دو مرتبه تا حدودی زيادی بسوی مكتب انسانيت باز گشته است
. يعنی فلسفههائی بنام فلسفههای انسانيت در جهان پيدا شده است ، و شايد
از همه اينها عجيبتر دين انسانيتی است كهاگوست كنت در اواسط قرن
نوزدهم تأسيس و اختراع وابتكار كرد . اين مرد در يك بن بست عجيبی ميان
عقل و فكرش از يك طرف و دل و وجدانش از طرف ديگر واقع شده بود . روی
همين جهت چيزی را اختراع كرد بنام دينانسانيت و گفت : دين برای بشر
ضرورت دارد و تمام مفاسدی كه در اجتماع ديده میشود به اين جهت است كه
دين در اجتماع سستی گرفته است . دين گذشته ( كه او توجهش هميشه به
مذهب كاتوليك بوده است ) صلاحيت اينكه دين بشر امروز باشد را ندارد .
او دورههای سه گانهای را تشخيص داده بود : دوره ربانی وماوراء الطبيعی ،
دوره فلسفی و تعقلی ، و دوره علمی وتحققی و مثبت ( بقول خود او ) . گفت
: مذهب كاتوليك مربوط به طرز تفكر ماوراء الطبيعی بشر بوده است .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 86 ص . 214 |