صحيحی در اين جور موارد نيست ، خير ، " خذالغايات و خذ المبادی " به
مقصودهای درست از راه درست برو . داستان آن مردی است كه حضرت صادق
عليهالسلام میشنيدند كه خيلی مرد خوبی است ، خيلی مرد با تقوايی است ،
مردم خيلی مريدش شدهاند و شهره شده است . روزی كمين كردند ببينند
كارهای خوب او از چه قبيل است . ديدند از يك دكان نانوايی چند تا نان
دزديد ، از جای ديگر چيز ديگری دزديد ، بعد رفت اينها را بين عده زيادی
از فقرا تقسيم كرد . [ آن شخص میگويد ] من چون ناظر بودم رفتم گفتم اين
چه كاری بود تو كردی ؟ حساب كرد ، گفت درست است كه من با اين كار
گناهی مرتكب شدم ولی در عوض چندين ثواب كردم و آن ثوابها بر اينها
مضاعف است .
اين مسالهای است كه در خيلی موارد قابل طرح است ، ولی به هر حال به
معنی اين نيست كه هر چه ارزش عملی دارد بايد ارزش نظری داشته باشد ولو
به طور موقت . ممكن است يك امری ارزش عملی داشته باشد بدون اينكه
ارزش نظری داشته باشد . اما همان طور كه عرض كردم - باز تكيه میكنم -
اگر میگويم [ ممكن است ارزش نظری داشته باشد ، ] موقت است و اينها
عاقبتهای خيلی بدی دارد ، مثل افرادی كه میآيند خواب يا حديث جعل
میكنند در جهت اصلاح مردم ، میگويند اين خواب را ما میگوييم برای اينكه
مردم را بيشتر [ به صلاح ] سوق بدهيم . مثلا يك آدم رباخوار میميرد ، بعد
شخصی با خود میگويد من اگر يك خوابی بيايم نقل كنم كه او را در خواب
ديدم ، چنين بود ، چنين گفت و چنين پيغام داد ، جلوی مردم را از
رباخواری میگيرم . میآيد اين حرف را میزند . يا مثل آن مردی كه آنهمه
احاديث جعل كرد در ثواب سورههای قرآن كه پيغمبر فرمود هر كس فلان سوره
را بخواند چه میشود ، همه را هم از ابیبن كعب نقل كرد . بعد به او گفتند
كی و كجا ابیبن كعب به تو گفت ، چرا به كس ديگر نگفت ؟ گفت حقيقتش
اين است كه من مردم را ديدم كه خيلی اشتغال پيدا كردهاند به شعر و . . .
وقت خودشان را با اين اباطيل میگذرانند . برای اينكه مردم را تشويق كرده
باشم كه به جای اين اباطيل قرآن بخوانند اينها را گفتم .
اينها كار صحيحی نيست ، يعنی اگر كسی خيال كند از اين راههای غلط و
خطا به يك مقصد عالی میرسد ، درست نيست . اگر گفتهاند " دروغ
مصلحتآميز " يعنی دروغی كه جلوی يك مفسده را بگيرد ، يعنی دو مساله
است : يك وقت كسی
|