ماده و طبيعت وابسته می‏كند ، يك سلسله غرايز ديگر هم هست كه می‏بينيم‏
ما را به جای ديگر وابسته كرده است . همان طور كه يك پيوندی است ميان‏
ما و ماده و طبيعت ، آن غرايزی هم كه با حسابهای مادی جور در نمی‏آيد
پيوندهايی است كه می‏بينيم ما را به جای ديگری مرتبط كرده است .
بعد ما به حرف خود ماركس می‏رسيم ، ببينيم ماركس و ديگران ماديگرايی‏
فويرباخ را به چه شكلی درآوردند ، يعنی چه تصرفی در آن كردند ؟