پاورقی : . 1 واقعه / 71 و . 72
« " افرايتم النارالتی تورون ءانتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشؤن "
(1) [ مطلبی دارد . ] سه موضوع در اين آيات [ مطرح شده است : ] موضوع
كشاورزی كه بذری كاشته میشود و بعد روييده میشود ، موضوع خلقت حيوان كه
از نطفه حيوان حيوانی پيدا میشود و ديگر موضوع پيدايش آتش . آنجا قرآن
اينها را به نحوی میفرمايد كه آيا شما چنين كردهايد ؟ آيا ديدهايد مثلا آن
حرثی كه شما میكنيد ، كشتی كه شما میكنيد ، آيا شما در واقع اين را
زراعت كردهايد يا ما ؟ راجع به اين كه مفهوم اين آيات چيست ، فخر رازی
آيات را به يك شكلی تفسير كرده كه به قول اينها دنبال جنبههای نامعقول
قضيه رفته است . خواسته ببيند كه مثلا با اين علل طبيعی چه مواردی غير
قابل توجيه است كه بگويد قرآن به آن نظر دارد ، چه در خلقت حيوان ، چه
در كشاورزی و چه در آتش . ملاصدرا همه قرآن را تفسير نكرده ، جاهای
مختلف قرآن را تفسير كرده است . مقدار زيادی از سوره بقره را تفسير
كرده ، سوره واقعه را تفسير كرده ، سوره حديد را تفسير كرده و چندين سوره
كه خودش به اندازه نصف تفسير صافی شده . در تفسير سوره بقره به همين
آيات كه میرسد حرف فخر رازی را نقل میكند ، بعد با تعجب زياد میگويد
من تعجب میكنم از اينها كه هر وقت میخواهند برای وجود خدا استدلال كنند
دنبال بهم خوردن سنتی از سنتهای خدا میروند كه چون اينجا قاعده درست در
نمیآيد پس به اين دليل [ خدا هست ، ] و حال آنكه خداوند ، عالم را بر
طبق يك سنت قاطع آفريده است . ما كه نبايد خدا را در از بين رفتن اين
سنتها [ جستجو كنيم . ] اين را حتی در اسفار به مناسبتی نقل میكند ، كه
من هم در اصول فلسفه از آنجا نقل كردهام . در جلد چهارم اسفار عين همين
مسالهای كه امروز بين ما و اين ماترياليستها مطرح است ، بين ملاصدرای
الهی و فخرالدين الهی متكلم مطرح است .
به هر حال اينها چنين حرفی را میزنند و اين حرفشان همانطور كه عرض
كردم مبتنی بر چنان فرضی است . حال يا عمدا يا جهلا چنين فرض كردهاند كه
مكتب الهی ، جهانبينی الهی بر اين اصل مبتنی است كه ميان پديدههای عالم
، پديدههای طبيعت ، پيوستگی وجود ندارد ، به عبارت ديگر سنت در عالم
وجود ندارد ، به تعبير ديگر نظام قطعی در خلقت عالم وجود ندارد ، در
صورتی كه هزارسال قبل از اين كه
پاورقی : . 1 واقعه / 71 و . 72 |