. 3 وجه توليد
بعد ما میآييم سراغ كلمه " وجه توليد " كه اين وجه توليد را هم اينها زياد به كار میبرند . (حتما شما بايد لغات اصلی فرنگی اينها را به دست بياوريد و با رجوع كردن به مدارك اصلی ، تعريف اينها را كاملا به دست بياوريد كه اگر در اين ترجمهها اشتباهی هست منشا اشتباه ما نشود . )وجه توليد خيال میكنم با شيوه توليد يكی باشد . مقصود چگونگی توليد است . شيوه توليد و وجه توليد - كه به چگونگی مربوط میشود - علی الظاهر مانند اينكه شيوه توليد يك وقت فردی است ، يك وقت اجتماعی .شيوه توليد فردی و جمعی
در قديم زمستان كه میشد دهاتيها ، اغلب همين زارعها ، مرد و زن چون بيكار بودند كارشان نخريسی بود . مردها هم همينطور كه بيكار بودند يا پيرمردهايی كه ديگر كارهای سنگين نمیتوانستند بكنند اغلب میآمدند همان جلو كوچه ، دم دكانها جمع میشدند ، حرف هم كه میزدند هر كدامشان يك ديگلون در دست داشتند(جلك هم به آن میگفتند( 1 " و مشغول رشتن نخ میشدند . اين يك كار فردی است . يك فرد بدون احتياج به هيچ فرد ديگری يك مقدار پشم يا پنبه بر میدارد ، چوب يا سنگی را هم بر میدارد( ديگلونها چوبهای ساخته شده مخصوص برای اين كار بود ، گاهی هم با تكه سنگ اين كار را میكردند) ، كار فردی انجام میدهد . اين شيوه توليد يك شيوه فردی است . در كشاورزی ، هم شيوه فردی وجود دارد هم شيوه جمعی . مثلا يك نفر به تنهايی میرود دنبال ديمهكاری ، همه كارها را از اول تا آخر خودش به تنهايی انجام میدهد . ولی يك شيوههای جمعی هم به وجود میآورند كه آن صورت تكامليافتهاش است . در خراسان آن گروه را میگويند " صحرا " . فريمان ما از آن قديمها بيست و چهار صحرا داشت . هر صحرايی تشكيل میشد از يازده انسان و پنج جفت گاو . پنج انسان را " دهقان " میگفتند . هر دهقانی سرو كارش با يك جفت گاو بود . مثلا با آنها به زراعت میرفت ، كشت میكرد ، زمين را میراند ، يا يك كارهايیپاورقی : . 1 اين مثل كلمه " نيشگون " است كه هر شهری كه شما برويد يك اسم مخصوص به خود دارد .