پاورقی : 1 - يعنی اينطور نيست كه ذاتش و ماهيتش سياهی باشد و از وجود او اضافه انتزاع بلكه ذاتش عين معقوليت و عين اضافه به عاقل است .
سواد برای جسم نيست كه ماهيتی داشته باشد و بحسب آن ماهيت ، اضافه به
جسم نداشته باشد و اضافه از نحوه وجود پيدا شده باشد . و به عبارت ديگر
معقوليت مانند سواد نيست كه " ذاته و ماهيته السواد و ينتزع من وجوده
الاضافه ، بل ذاته عين المعقوليه وهو عين الاضافه الی العاقل " ( 1 )
همينطور هم مثل اسوديت جسم نيست كه ذات و ماهيتش جسميت است و يك
عرض خارجی به نام سواد دارد و دارای دو مرتبه از واقعيت است ، در يك
مرتبه از واقعيت ، جسم است و دارای ماهيتی و دارای وجودی است ، و در
مرتبه ديگر از واقعيت ، سواد است كه ماهيتی دارد و وجودی . به عبارت
ديگر چون " معقول بالفعل ماهيته عين المعقوليه فماهيته عين الاضافه الی
العاقل " و نيز چون معقول بما هو معقول است نه " ذات عرض له
المعقوليه ، فلا مرتبه لوجوده بحسب هذه المرتبه ، لا يكون معقولا بل يكون
شیء آخر من الاشياء " ، و به عبارت ديگر معقول بالفعل " ذات هی عين
المعقوليه وهو معقول بما هو معقول فليس ماهيته له بحسب وجوده المعقوليه
وايضا ليس ماهيته له بحسب صفته وعرضه القائم به المعقوليه " .
پس در مقدمه دوم نظر به اين است كه معقوليت تنها از نحوه وجود معقول
انتزاع نمیشود كه ماهيتش چيز ديگر باشد و قهرا نسبت بين عاقل و معقول
هم مانند نسبت موضوع و عرض باشد . و در مقدمه سوم نظر به اين است كه
معقوليت چيزی ، امری نيست كه ضميمه آن چيز شده باشد . پس در مقدمه دوم
نظر به اضافه معقول به عاقل است كه عاقل زائد بر ذات معقول نيست و در
مرتبه سوم نظر به اين است كه در واقع و خارج ، معقول منحل به دو مرتبه
از وجود و واقعيت
پاورقی : 1 - يعنی اينطور نيست كه ذاتش و ماهيتش سياهی باشد و از وجود او اضافه انتزاع بلكه ذاتش عين معقوليت و عين اضافه به عاقل است . |