فلاسفه چون موضوع بحثشان وجود است ، وجود را مطرح میكنند و میگويند :
وجود يا محمولی است و يا رابط . منطقيين از آن نظر كه موضوع بحثشان
معقولات ثانيه است و " قضيه " يكی از معقولات ثانيه است ، قضيه را
مطرح میكنند و میگويند قضيه يا ثنائيه است و يا ثلاثيه . و نحويين چون
موضوع بحثشان الفاظ و كلمات است ، كلمه " كان " را مطرح میكنند و
میگويند : كان بر دو قسم است : كان تامه و كان ناقصه . اصطلاح فلاسفه "
تعبير عينی " اين مطلب است و اصطلاح منطقيين " تعبير ذهنی " و اصطلاح
نحويين " تعبير لفظی " آن است .
تا اينجا بحث در تقسيم وجود بود به رابط و محمولی . فلاسفه تقسيم دومی
به كار میبرند ، میگويند وجود محمولی كه وجود فی نفسه است نيز به نوبه
خود بر دو قسم است :
الف - نفسی .
ب - رابطی .
وجود نفسی يعنی آن وجودی كه علاوه بر فی نفسه بودن ، لنفسه نيز هست ،
يعنی علاوه بر اينكه صحيح است كه محمول واقع شود و مستقل در تصور است ،
مستقل از موضوع نيز هست ، يعنی يك وجود عارضی كه حالت و عارض يك شیء
ديگر بوده باشد و برای شیء ديگر موجود باشد نيست ، بلكه خود برای خود
موجود است و حالت و صفت و عارض بر شیء ديگر نيست ، مانند انسان و
جماد و نبات .
اما وجود رابطی كه آن را وجود " ناعت " يا " ناعتی " نيز میگويند
هر چند از لحاظ تصور مستقل است و صلاحيت دارد كه محمول واقع شود ، اما
همواره
|