شبهه اول :
از جمله شبهاتی كه مرحوم حاجی سبزواری در شرح منظومه آورده اين است كه معتزله میگويند : طبق قاعده كلی " المعدوم المطلق لا يخبر عنه " ، از معدوم مطلق نمیشود خبر داد ، يعنی معدوم مطلق نمیتواند موضوع حكمی قرار گيرد . اما شما در همين قضيه " المعدوم المطلق لا يخبر عنه " از آن خبر دادهايد ( 1 ) . اگر معدوم مطلق است چگونه از آن خبر دادهايد ؟ پس چيزی هست كه از آن خبر دادهايد و به بيان ديگر از آن جهت از معدوم مطلق خبر دادهايد كه معدوم مطلق ، ثبوت دارد هر چند كه وجود ندارد . پس معدوم مطلق به معنی " ليس بثابت " نيست ، بلكه به معنی " ليس بموجود " است .پاورقی : > كرد ولی اگر در پی درك كردن آن به همراه اشياء ديگر ( يعنی فتحه و كسره و ضمه و سكون ) باشد مسلم است كه به نتيجه خواهد رسيد . در هر يك از مسائل فوق اگر مسأله به صورت صحيح طرح نشود انسان را از جاده مستقيم خارج خواهد كرد . لذا برخی از فلاسفه در اثر عدم طرح صحيح مسأله ، وجود زمان را انكار كرده و گفتهاند " زمان " يك امر ذهنی است نه خارجی . و يا گفتهاند خدا وجود ندارد . بلی زمانی و مكانی كه آنها طرح كردهاند و نيز خدائی كه آنها ، آن گونه طرح كردهاند مسلما وجود ندارد . ولی اگر مسأله را درست طرح كرده بودند بطور قطع دچار اشتباه نمیشدند . لذا گفتهاند : " خوب طرح كردن مسأله ، نيمی از پاسخ آن است " . 1 - نظير همين شبهه است دو مثال زير : مثال اول : اگر كسی بگويد هر چه كه من بگويم دروغ است ، اكنون آيا خود اين خبر هم دروغ است يا راست است ؟ اگر بگوئيم خود اين خبر دروغ است پس معلوم >