دلايل و براهين فلاسفه در امتناع اعاده معدوم

1 - دليل اول :

از جمله براهينی كه حاجی سبزواری در شرح منظومه اقامه كرده است اين‏
است :
فانه علی جوازها حتم
فی الشخص تجويز تخلل العدم
يعنی بنا بر فرض آنكه اعاده معدوم جايز باشد ايجاب می‏كند كه ميان يك‏
شی‏ء ، " عدم " فاصله شده باشد . آيا ممكن است يك چيزی بين خود و
خودش " عدم " فاصله شود ؟ البته فاصله شدن " عدم " در بين دو شخص -
مانند فاصله بين سعدی و حافظ - بدون اشكال است اما فاصله شدن " عدم "
در بين يك شی‏ء - مانند يك انسان - و خودش قابل تصور نيست و حتی زمان‏
نيز نمی‏تواند بين يك شی‏ء

پاورقی :
> وجود زنده می‏شود كه " كيف و بالكون عن استواء قد خرجت قاطبه‏
الاشياء " . حقيقت اين است كه هر چند قائلين به اصالت ماهيت قائل به‏
ثبوت معدومات و جواز اعاده معدوم نيستند ولی لازمه قول به اصالت ماهيت‏
همين لوازم است . چيزی كه هست زير كان قوم منكر اين دو مسأله بديهی‏
البطلان شده‏اند ولی متوجه نشده‏اند كه لازمه اصالت ماهيت اين دو لازم است‏
و مغفلين يكی از اين دو مسأله را پذيرفته‏اند - مثل بعضی مدعيان زمان ما -
و يا هر دو مسأله را پذيرفته‏اند - مثل برخی از متكلمين - و صدرا كه دقيق‏
شده ، متوجه شده است كه اساسا نظريه اصالت ماهيت سخيف است ولی او
نيز متوجه نشده است كه لازمه اصالت ماهيت اين دو مسأله است . البته‏
علت اساسی اين است كه اصالت ماهيت و وجود در بين قدما مطرح نبوده و
الا رابطه‏اش با اين دو مسأله كاملا روشن می‏شد .