پاورقی : 1 - برای مثال چندين نمونه از لغزشگاههائی را كه بشر به آن دچار شده است ذكر میكنيم : الف - در قرآن مجيد آمده است : " أفی الله شك فاطر السموات والارض " يعنی آيا در ذات خدا كه فاطر آسمانها و زمين است شك داريد ؟ مراد اين است كه در اين موضوع ، جای هيچگونه شك و ريبی نيست . زيرا بشر با همان فطرت اصيل و عمومی خود اين مطلب را درك میكند و آن قدر اين موضوع واضح و آشكار است كه شك و ترديد در آن راه ندارد . اكنون اگر كسی بگويد پس چرا اينهمه مردم در اين موضوع و يا موضوعاتی نظير آن شك میكنند و حتی برخی منكر اين حقيقت روشن شدهاند در پاسخ میگوئيم : شك و شبهه در اين گونه مسائل بخاطر برخورد به بن بستهائی است كه نتوانستهاند از آن بن بستها خارج شوند و نيز حاضر نشدهاند كه به نادانی و عدم آگاهی خود اعتراف كنند . بشر ، در مسأله خدا ، از باب اينكه در بين مخلوقات به جستجو و كاوش پرداخته و مثلا در باب عناصر تحقيق كرده ، مركبات را تجزيه كرده و به اين مطلب رسيده كه بيش از چهار عنصر اصلی آب و هوا و خاك و آتش ، عنصر ديگری در عالم وجود ندارد و سپس با دقيقتر شدن تجربياتش پی برده است كه اين چهار عنصر هم عناصر بسيط نيستند و به مدد علم به عناصر ديگری دست يافته است و آنگاه خواسته است خدا را نيز در بين همين مخلوقات و عناصر پيدا كند و لذا اين سئوال را برای خود مطرح كرده است كه آيا موجودی اين چنين را میتوان در عرض اين اشياء پيدا كرد يا نه ؟ ( و واضح است كه طرح اين سئوال از اصل غلط است ) . ب - مسأله ديگر ، مسأله زمان است . در مورد " زمان " چگونه بايد تحقيق كرد ؟ آيا تحقيق درباره " زمان " همانند تحقيق درباره علت يا علل سرطان است ؟ آيا بايد در آزمايشگاهها به جستجوی آن پرداخت ؟ آيا زمان همچون جزئی از اجزاء عالم است و يا >