پاورقی : 1 - رجوع شود به مقاله دوم و سوم و چهارم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " .
ذهن ما نقش میبندد . ما آنچه را مستقيما و بلاواسطه میيابيم و با ما
اتصال وجودی دارد همين طور است ولی اين صور طوری هستند كه واقع نما
میباشند . يعنی ظهور اينها بر نفس ما عين ظهور واقعيات خارجی است و
پيدايش اينها در ذهن ما كشف اشيای بيرون است .
اكنون اين پرسش پيش میآيد كه چه رابطهای ميان اين صور و ميان اشيای
خارجی هست كه پديد آمدن اينها در ذهن عين ظهور و كشف اشيای خارجی است
. قطعا نوعی مطابقت در كار است اين مطابقت از چه نظر است ؟
مسئله وجود ذهنی در يونان قديم و همچنين در دورههای اول فلسفه اسلامی به
صورت يك مسئله مستقل و جامع الاطراف مطرح نبوده است ، اين مسئله در
دامن فلسفه اسلامی رشد يافته و نمو كرده است . چنانكه میدانيم فلاسفه
اروپا به نحو ديگری وارد بحث در واقع نمايی علم و انديشه شده و در
جستجوی ارزش معلومات بر آمدهاند ، ولی با همه كنجكاويهای فراوانی كه در
اين زمينه كردهاند از نظر فلسفی بحد فلاسفه اسلامی باريك بينی نكردهاند و
غالبا بحثها و تحقيقات آنان منتهی شده است به نفی ارزش واقع نمايی علم
و از نوعی ايدئاليسم سر در آورده است ( 1 ) .
به عقيده حكمای اسلامی حقيقت علم و آگاهی ( نسبت به اشيای خارج ) حصول
ماهيت شیء خارجی در ذهن است . يعنی آنگاه كه به چيزی علم پيدا میكنيم
ذات و ماهيت آن شیء در ذهن ما وجودی ديگر پيدا میكند . علت اينكه پس
از پيدايش صورت يك شیء معين در ذهن ، ما التفات به خارج پيدا میكنيم
و اين صورت مانند آيينهای است كه خارج را ارائه میدهد و خارج را
پاورقی : 1 - رجوع شود به مقاله دوم و سوم و چهارم " اصول فلسفه و روش رئاليسم " . |