واردات قلبی
« قد احيی ، عقله و امات نفسه ، حتی دق جليله و لطف غليظه و برق له لامع كثير البرق ، فابان له الطريق و سلك به السبيل و تدافعته الابواب الی باب السلامه ، و ثبتت رجلاه بطمانينه بدنه فی قرار الامن و الراحه بما استعمل قلبه و ارضی ربه » ( 1 ) . عقل خويش را زنده و نفس خويش را ميرانده است ، تا آنجا كه ستبریهای بدن تبديل به نازكی و خشونتهای روح تبديل به نرمی شده است و برق پر نوری بر قلب او جهيده و راهرا بر او روشن و او را به رهروی سوق داده است ، پيوسته از اين منزل به آن منزل برده شده است تا به آخرين منزل كه منزل سلامت و بارانداز اقامت است رسيده و پاهايش همراه بدن آرام او در قرارگاه امن و آسايش ، ثابت ايستاده است اين همه بهپاورقی : 1 - خطبه . 218