پاورقی : 1 - خطبه . 1 2 - خطبه . 184 3 - خطبه . 150
اوصاف يك موجود محدود و متعين و ماهيت دار است :
« مع كل شیء لا بمقارنه و غير كل شيیء لا بمزايله » ( 1 )
او با همه چيز هست ولی نه باين نحو كه جفت و قرين چيزی واقع شود و در
نتيجه آن چيز نيز قرين و همدوش او باشد ، و مغاير با همه چيز است و عين
اشياء نيست ولی نه به اين وجه كه از اشياء جدا باشد و وجودات اشياء
مرزی برای ذات او محسوب شود .
" « ليس فی الاشياء بوالج و لا عنها بخارج » " ( 2 ) .
او در اشياء حلول نكرده است ، زيرا حلول مستلزم محدوديت شیء حلول
كننده و گنجايش پذيری او است ، در عين حال از هيچ چيز هم بيرون نيست
زيرا بيرون بودن نيز خود مستلزم نوعی محدوديت است .
" « بان من الاشياء بالقهر لها و القدره عليها و بانت الاشياء منه
بالخضوع » " ( 3 ) .
مغايرت و جدائی او از اشياء به اين است كه او قاهر و قادر و مسلط بر
آنها است ، و البته هرگز قاهر عين مقهور و قادر عين مقدور و مسلط عين
مسخر نيست و مغايرت و جدائی اشياء از او به اين نحو است كه خاضع و
مسخر پيشگاه كبريائی او میباشند و هرگز آنكه در ذات خود خاضع و مسخر
است ( عين خضوع و اطاعت است ) با آنكه در ذات خود بینياز است يكی
نيست . جدائی و مغايرت حق با اشياء به اين نحو نيست كه حد و مرزی آنها
را از هم جدا كند بلكه به ربوبيت و
پاورقی : 1 - خطبه . 1 2 - خطبه . 184 3 - خطبه . 150 |