بالتسنن نری ذالك فی العهد الفاطمی و العهد البويهی ، و حتی فی العصور
الاخيره كانت فارس اكثر الاقطار عنايه بدراسه الفلسفه الاسلاميه و نشركتبها
، و لما جاء جمال الدين الافغانی مصرفی عصرنا الحديث و كان فيه نزعه تشيع
و قد تعلم الفلسفه الاسلاميه بهذه الاقطار الفارسيه كان هو الذی نشر هذه
الحركه فی مصر " .
فلسفه به تشيع بيش از تسنن میچسبد ، و اين را در عهد فاطميون مصر و آل
بويه ايران میبينيم ، حتی در عصرهای اخير نيز كشور ايران كه شيعه است از
تمام كشورهای اسلامی ديگر بيشتر به فلسفه عنايت داشت . سيد جمال الدين
اسد آبادی كه تمايلات شيعی داشت و در ايران تحصيل فلسفه كرده بود همين
كه به مصر آمد يك جنبش فلسفی در آنجا بوجود آورد " .
ولی احمد امين در اينكه چرا شيعه بيش از غير شيعه تمايل فلسفی داشته
است عمدا يا سهوا دچار اشتباه میشود ، او میگويد : علت تمايل بيشتر
شيعه به بحثهای عقلی و فلسفی ، باطنيگری و تمايل آنها به تاويل است ،
آنها برای توجيه باطنيگری خود ناچار بودند از فلسفه استمداد كنند ، و
بدين جهت مصر فاطمی و ايران بويهی ، و همچنين ايران صفوی و قاجاری ،
بيشتر از ساير اقطار اسلامی تمايل فلسفی داشته است .
|