مناسب بحث ما است . می‏گويد :
" توانگر زاده‏ای ديدم بر سر گور پدر نشسته ، و با درويش بچه‏ای مناظره‏
در پيوسته كه صندوق تربت ما سنگين است و كتابه رنگين و فرش رخام‏
انداخته و خشت فيروزه در او ساخته ، به گور پدرت چه ماند ، خشتی دو
فراهم آورده ، و مشتی دو خاك بر آن پاشيده . درويش پسر اين بشنيد و
گفت : " تا پدرت زير آن سنگهای گران بر خود بجنبيده باشد پدر من به‏
بهشت رسيده بود " .
اينها همه تمثيلهائی است برای سبكباری و سبكبالی كه شرط اساسی تحركها
و جنبشها و جهشها است . جهشها و جنبشها و مبارزات سرسختانه و پيگير
بوسيله افرادی صورت گرفته كه عملا پای بنديهای كمتری داشته‏اند ، يعنی به‏
نوعی " زاهد " بوده‏اند . گاندی با روش زاهدانه خويش امپراتوری‏
انگلستان را به زانو در آورد . يعقوب ليث صفار به قول خودش نان و پياز
را رها نكرد كه توانست خليفه را به وحشت اندازد . در عصر ما ، ويت‏