زهد و پارسائی

عنصر ديگر موعظه‏ای نهج البلاغه " زهد " است . در ميان عناصر و
موعظه‏ای ، شايد عنصر " زهد " بعد از عنصر " تقوا " بيش از همه تكرار
شده باشد زهد مرادف است با ترك دنيا . در نهج البلاغه به مذمت دنيا و
دعوت به ترك آن زياد بر می‏خوريم . به نظر می‏رسد مهمترين موضوع از
موضوعات نهج البلاغه كه لازم است با توجه به همه جوانب كلمات
اميرالمؤمنين تفسير شود ، همين موضوع است و با توجه به اينكه زهد و ترك‏
دنيا در تعبيرات نهج البلاغه مرادف يكديگرند ، اين موضوع از هر موضوع‏
ديگر از موضوعات عناصر نهج البلاغه زيادتر درباره‏اش بحث شده است .
بحث خود را از كلمه زهد آغاز می‏كنيم :
" زهد " و " رغبت " ( اگر بدون متعلق ذكر شوند ) نقطه مقابل‏
يكديگرند ، زهد يعنی اعراض و بی‏ميلی ، در مقابل رغبت كه عبارت است از
كشش و ميل .
بی ميلی دوگونه است : طبيعی و روحی :