شعارشان لاحكم الا لله بود ، اين شعار از قرآن مجيد اقتباس شده است و
مفادش اينست كه فرمان ( قانون ) تنها از ناحيه خداوند و يا از ناحيه‏
كسانی كه خداوند به آنان اجازه قانونگذاری داده است بايد وضع شود ، ولی‏
خوارج اين جمله را در ابتدا طور ديگر تعبير می‏كردند و به تعبير
اميرالمؤمنين ، از اين كلمه حق معنی باطلی را در نظر می‏گرفتند ، حاصل‏
تعبير آن اين بود كه بشر حق حكومت ندارد ، حكومت منحصرا از آن خداست .
علی می‏فرمايد ، بلی من هم می‏گويم لا حكم الا لله اما به اين معنی كه‏
اختيار وضع قانون با خدا است ، لكن اينها می‏گويند حكومت و زعامت هم با
خدا است ، و اين معقول نيست ، قانون خدا بايست بوسيله افراد بشر اجرا
شود ، مردم را از فرمانروائی " نيك " يا " بد " ( 1 ) چاره‏ای نيست‏
، در پرتو حكومت و در سايه حكومت است كه مومن برای خدا كار می‏كند و
كافر بهره دنيای خود را می‏برد و كارها به پايان خود می‏رسد . به وسيله‏
حكومت است كه مالياتها جمع آوری ، و با دشمن نبرد ، و راهها امن ، و حق‏
ضعيف از قوی باز ستانده می‏شود ، تا آنوقتی كه نيكان راحت گردند و از شر
بدان راحتی بدست آيد ( 2 ) .
علی عليه السلام مانند هر مرد الهی و رجل ربانی

پاورقی :
1 - يعنی به فرض نبودن حكومت صالح حكومت ناصالح كه به هر حال نظام‏
اجتماع را حفظ می‏كند ، از هرج و مرج و بی‏نظامی و زندگی جنگلی بهتر است .
2 - نهج البلاغه ، خطبه . 40