« الا و ان كل غدرش فجرش و كل فجرش كفرش و لكل غادر لواء يعرف به يوم‏
القيامة » ( 1 ) .
من چگونه در سياست نيرنگ به كار ببرم در صورتی كه می‏دانم عذر و
نيرنگ و فريب ، فسق و فجور است ، و اين فسق و فجورها در حد كفر است و
در قيامت هر »داری با پرچمی محشور می‏گردد ! ابدا من غدر به كار نمی‏برم‏
.
اينها را می‏گويند سبك : سبكی كه به زور اعتماد می‏كند ، سبكی كه به‏
نيرنگ اعتماد می‏كند ، سبكی كه به تماوت اعتماد می‏كند ، يعنی خود را به‏
موش مردگی زدن ، خود را به بی خبری زدن . يك سياستمداری بود پيرمرد ،
در چند سال پيش مرد ، معروف بود به اين قضيه ، حالا نمی‏دانم واقعا ساده‏
بوده يا نه ؟ ولی عده‏ای می‏گويند خودش را به سادگی می‏زد . نخست وزير
بود . يكی از ملاهای خيلی بزرگ را گرفته بودند ، بعد رفته بودند سراغش‏
كه آقا چرا او را گرفتند ؟ گفته بود كار دست كيست ؟ حالا نخست وزير
مملكت است ، می‏گويد كار دست كيست ؟ به كی من مراجعه كنم ؟ خوب او هم‏
سبكی انتخاب كرده بود كه خودش را بزند به حماقت و نفهمی و نادانی ، و
از همين راه هم به اصطلاح خرش را از پل بگذارند . هدف اين است كه خرش‏
از پل بگذرد ولو اينكه مردم بگويند او احمق است . اين هم يك سبكی است‏
: سبك تماوت ، يعنی خود را به مردگی زدن ، خود را به حماقت زدن ، خود
را به بی خبری زدن ، وعده‏ای با اين سبك كار خودشان را پيش می‏برند .

پاورقی :
. 1 نهج البلاغه صبحی صالح ، ص 318 ، كلام . 200