« الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شی‏ء عليم »( 1 ) .
در نهايت سادگی .
پس پيغمبران ، گذشته از اين كه پيام خودشان را به عقل مردم هم بهتر از
فلاسفه می‏رسانند ، كار بزرگتری دارند كه پيام را به دل برسانند ، يعنی به‏
سراسر وجود كه ديگر چيزی باقی نمی‏ماند . آن كه مريد يك پيغمبر می‏شود
يعنی به يك پيغمبر ايمان می‏آورد ، سراسر وجودش وابسته به او می‏شود .

داستان بوعلی و بهمنيار

اين داستان معروف را شايد مكرر شنيده‏ايد ولی چون گواه خوبی است بر
اين مدعا باز عرض می‏كنم . داستان معروف بوعلی سيناست . بوعلی سينا در
حواس و فكرش [ قويتر از حد معمول بود ] چون آدم خارق العاده‏ای بود .
چشمش از ديگران شعاعش بيشتر بود ، گوشش خيلی تيزتر بود ، فكرش خيلی‏
قويتر بود . كم كم مردم درباره حس بوعلی ، چشم بوعلی و گوش بوعلی‏
افسانه‏ها نقل كردند كه مثلا در اصفهان بود و صدای چكش مسگرهای كاشان را
می‏شنيد . البته اينها افسانه است ، ولی افسانه‏ها را معمولا در زمينه‏هايی‏
می‏سازند كه شخص جنبه خارق العاده‏ای داشته باشد . شاگردش بهمنيار به او
می‏گفت : تو از آن آدمهايی هستی كه اگر ادعای پيغمبری بكنی ، مردم از تو
می‏پذيرند و از روی خلوص نيت ايمان می‏آورند . می‏گفت اين حرفها

پاورقی :
. 1 سوره حديد ، آيات 1 تا . 3