روزه است . مسافر هستی ، در مسافرت روزه گرفتن برای تو سخت است ،
روزه نگير ، قضايش را بعد بگير ، « يريد الله بكم اليسر ». مريض هستی:
« و من كان مريضا او علی سفر فعدش من ايام اخر يريد الله بكم اليسر و لا
يريد بكم العسر ». يعنی دينی است با سماحت و با گذشت . حتی وقتی خوف‏
ضرر داری ، لازم نيست صد در صد يقين داشته باشی ، و ممكن است اين خوف‏
از گفته يك طبيب فاسق يا كافر در دل تو پيدا بشود ، ولی به هر حال اين‏
خوف و نگرانی در قلب تو پيدا شده . و حديث داريم كه لازم نيست اين‏
خوف و نگرانی برای ديگران پيدا بشود و ديگران خائف باشند . « ان الانسان‏
علی نفسه بصيرش »( 1 ) تو خودت اگر در قلب خودت احساس می‏كنی كه خوف‏
داری كه نكند اين روزه بيماری تو را تشديد بكند همين كافی است و لازم‏
نيست از كس ديگر بپرسی . حتی برای يك پيرمرد يا يك زن مقرب يعنی زن‏
حامله‏ای كه نزديك وضع حمل اوست لزومی نيست كه خوف ضرر هم نداشته باشد
. يك پيرمرد يا پيرزن ممكن است خوف‏ضرر هم نداشته باشد ولی [ چون ]
رسيده به حد پيری و فرتوتی [ روزه بر او واجب نيست ] . اين ، سماحت و
گذشت است .
مرحوم آيةالله حاج شيخ عبدالكريم حائری اعلی الله مقامه در آخر عمر كه‏
پيرمرد بود و روزه برايش سخت بود ، روزه می‏گرفت . به ايشان گفته بودند
: چرا شما روزه می‏گيريد ؟ شما خودتان در رساله نوشته‏ايد و فتوای خودتان‏
است كه بر شيخ و شيخه روزه واجب نيست . آيا فتوايتان عوض شده يا هنوز
خودتان را شيخ - يعنی پير -

پاورقی :
. 1 [ انسان بر نفس خود آگاه است ] .