خودش را از بنده بگيرد تا بنده عجزش بر خودش ثابت بشود . ما در
دعاهايمان می‏خوانيم « و لا تكلنی الی نفسی طرفة عين ابدا » . انسان در هر
مقامی كه باشد هميشه بايد به خدا عرض كند : خدايا مرا يك چشم بر هم زدن‏
به خودم وامگذار .
ام سلمه می‏گويد : يك شب در دل شب بيدار شدم ، ديدم پيغمبر در بستر
نيست . يك وقت متوجه شدم در گوشه اتاق مشغول عبادت است . گوش كردم‏
به سخنانش ، ديدم می‏گويد : « الهی لا تشمت بی عدوی و لا تردنی الی كل سوء
استنقذتنی منه . . . و لا تكلنی الی نفسی طرفة عين ابدا » ( 1 ) . خدايا
مرا به بديهايی كه از آنها رهانيده‏ای بر نگردان ، خدايا مرا دشمن شاد
نفرما . . . خدايا مرا يك لحظه ، يك چشم به هم زدن به خودم وامگذار ،
يعنی عنايت و لطف خودت را از من مگير . ( اين را پيغمبر آخر الزمان‏
می‏گويد ) به اينجا كه رسيد ، ام سلمه بی اختيار شروع كرد هق هق گريه كردن‏
و فرياد زدن . دعای نماز پيغمبر كه تمام می‏شود می‏فرمايد : ام سلمه چرا
می‏گريی ؟ عرض می‏كند : يا رسول الله وقتی كه شما اين سخن را می‏گوييد كه‏
خدايا مرا يك چشم به هم زدن به خود وامگذار ، پس وای به حال ما .
نفرمود من تعارف كردم ( العياذ بالله ) برای تعليم تو گفتم . فرمود :
البته همين است ، برادرم يونس يك لحظه خدا او را به خود واگذاشت و
آمد به سرش آنچه آمد .
حال چطور می‏شود خدا عنايت خودش را بگيرد ؟ كوچكترين تصوری از منيت‏
برای يك پيغمبر خدا پيش بيايد عنايت خدا گرفته

پاورقی :
. 1 بحار جديد ، ج 16 ص . 217