ابوهريره در وجدانش راضی بود كه من مؤمنی را نجات دادم ، تاجر مسلمانی
را از ورشكستگی نجات دادم . ای خدا مرگت بدهد ، مگر حديث پيغمبر بايد
وسيله اين جور چيزها باشد ؟ بعدها در همين زمينهها چه حرفها كه نگفتهاند
! شايد صدی نود و پنج خبرها و حديثهايی كه در فضيلت شهرها گفتهاند ،
چيزهايی بوده كه افراد به نفع خودشان خواستهاند بگويند . مثلا گفتهاند
پيغمبر فرمود : خير القری بيهق . ( قری به معنی اعم از ده و شهر است )
بهترين جاها بيهق است ، همين نزديك سبزوار . پيغمبر به بيهق چه كار
داشت كه حالا بيايد از ميان اينهمه جا بگويد : خير القری بيهق چرا ؟ چون
فلان آقای بيهقی میخواسته برای خودش وسيله درست بكند . و امثال اينها كه
اگر بخواهم برايش مثال ذكر بكنم الی ماشاءالله هست كه نمیخواهم ذكر
بكنم ولی اين قدر بدانيد كه دين را اين چيزها خراب كرده است و حال آن
كه همين طوری كه ايشان ( علامه طباطبائی ) میفرمايند جزء آداب نبوت و
جزء سيره كلی همه انبياء اين بوده است كه هرگز برای هدف مقدس يعنی
برای حق از باطل استفاده نكردند .
علی ( ع ) و استخدام وسيله
سياست علی چرا انعطاف نمیپذيرفت ؟ شك نيست كه هدفش مقدس بود .
پيشنهاد ابن عباسها مگر چه بود ؟ پيشنهاد مغيرش بن شعبهها مگر چه بود ؟
همين مغيرش بن شعبه عليه ما عليه كه بعدها جزء اصحاب خاص معاويه و از
دشمنان علی ( ع ) شد در آغاز خلافت اميرالمؤمنين آمد با حضرت صحبت كرد
، ابتدا سياستمدارانه