ديگر نمی‏تواند چنين ادعائی بكنند كه به صورت قطع بگويند فلان جمله ،
جمله‏ای است كه از زبان مثلا موسی ( ع ) يا عيسی ( ع ) و يا يك پيامبر
ديگر شنيده شده است . جمله‏های زيادی هست ولی آنقدرها مسلم و قطعی نيست‏
، و ما سخنان متواتر از پيغمبر خودمان زياد داريم . و از طرف ديگر تاريخ‏
پيغمبر ما تاريخ بسيار روشن و مستندی است . در اين جهت هم رهبران ديگر
جهان با ما شركت ندارند . حتی دقايق و جزئياتی از زندگی پيغمبر اكرم به‏
صورت قطع و مسلم امروز در دست است كه درباره هيچكس ديگر چنين نيست ،
از سال و ماه و حتی روز تولدش و حتی روز هفتم تولدش ، دوران
شيرخوارگيش ، دورانی كه در صحرا زندگی كرده است ، دوران قبل از بلوغش‏
، مسافرتهايش به خارج عربستان ، شغلهايی كه قبل از نبوت مجموعا داشته‏
است ، ازدواجش در چه سن و سالی بوده است ، چه فرزندانی برای او متولد
شده‏اند و آنهاشان كه قبل از خودش از دنيا رفته‏اند در چه سنی از دنيا
رفته‏اند ، و امثال اينها . تا می‏رسد به دوران رسالت و بعثتش ، كه‏
اطلاعات دقيقتر می‏گردد چون حادثه بزرگی می‏شود : اول كسی كه به او ايمان‏
آورد كه بود ؟ دومين و سومين فرد كه بود ؟ فلانكس در چه سالی ايمان آورد
؟ چه سخنانی ميان او و ديگران مبادله شد ؟ چه كارهايی كرد ؟ چه روشی‏
داشت ؟ در صورتی كه حضرت عيسی كه نزديكترين پيغمبران از پيغمبران بزرگ‏
صاحب شريعت به ما است اگر تأييد قرآن از او نبود كه مسلمانان عالم ،
عيسی را به حكم قرآن يك پيغمبرحقيقی و الهی دانسته‏اند اصلا عيسی را در
دنيا نمی‏شد اثبات و تأييد كرد . خود مسيحيها از جنبه تاريخی اصلا اعتقاد
ندارند به اين تاريخ ميلادی كه مثلا