رسول الله ! چرا حضرت موسی وقتی مبعوث شد آيت و وسيله و معجزه‏ای كه به‏
كار می‏برد برای دعوت و هدايت مردم از نوع اژدها شدن عصا و يد بيضا و
امثال اينها بود و اما حضرت عيسی كه مبعوث شد می‏بينيم وسيله و معجزه و
ابزاری كه به كار می‏برد چيز ديگر است ، كورهای مادرزاد را معالجه می‏كرد
، پيس‏ها را معالجه می‏كرد ، مرده را زنده می‏كرد و از اين قبيل ، و اما
پيغمبر ما كه مبعوث شد معجزه‏اش از نوع هيچكدام از اينها نيست ، از نوع‏
بيان و كلام است ، قرآن است .
حضرت فرمود اين به واسطه اختلاف عصر و زمانها بود . در زمان حضرت‏
موسی چيزی كه حكومت می‏كرد و بر فكرها غلبه داشت و چشمها را پر كرده بود
سحر و جادوگری و اينطور چيزها بود . معجزات موسی شبيه بود به عملياتی كه‏
آنها داشتند ، با اين تفاوت كه آنچه موسی داشت معجزه بود و حقيقت‏
داشت و آنچه آنها داشتند سحر و چشم‏بندی بود . اما زمان عيسی زمانی بود
كه عده‏ای اطبا پيدا شده بودند و معالجات حيرت انگيز می‏كردند . گردنها
به طرف كسانی كشيده می‏شد كه از اين نوع هنرها داشتند . خداوند معجزه‏
عيسی را از اين سنخ قرار داد . و اما عصر خاتم الانبياء عصر سخن و كلام بود
. توجه مردم به سخن عالی بود . لهذا معارف عاليه اسلام به صورت سخنان‏
عالی و در لباس فصاحت و بلاغت كامل اداء شد .
ابن سكيت جواب امام را خيلی پسنديد و گفت حالا رمز مطلب را فهميدم .
بعد عرض كرد : يا ابن رسول الله الان حجت خدا چيست ؟ فرمود : عقل .
گفت هذا و الله هو الجواب .
پس معلوم می‏شود علت اختلافات معجزات پيغمبران اين بوده كه