هيچكس هم در دنيا ، نه ما و شما و نه هيچ مصلح ديگری نمیتواند ادعا بكند
كه من میخواهم آن كار را انجام بدهم . او بالاتر از اين است .
به قول يكنفر مرد دانشمند : يكوقت است كه ما میخواهيم حياط خودمان را
روشن بكنيم و يكوقت منتظريم دنيا روشن شود . روشن شدن دنيا در اختيار
بنده و شما نيست ، حساب ديگری دارد ، خورشيدی بايد طلوع بكند تا همه
عالم روشن بشود . آنچه وظيفه ما و شما است اينست كه خانه خودمان را
روشن بكنيم ، خيابان خودمان را روشن بكنيم ، شهر خودمان را روشن بكنيم ،
كلبه خودمان را روشن بكنيم ، اما آن مطلب بيرون است از اين حسابها .
ريشه اشتباهات گذشته اين بوده است كه فقط روی شخصيتهای افراد حساب
میشده ، نه روی عامه مردم .
اكنون بنشينيم و حساب كنيم ، ببينيم آيا واقعا تفكر ما تفكر اسلامی
است ؟ آيا تفكر اسلامی در مغز ما زنده است يا مرده ؟ فعلا لازم نيست كه
زياد دنبال اين باشيم كه كسی را كه مسلمان نيست مسلمان كنيم . البته
منتهای آرزو اين است ، ای كاش چنين چيزی بشود ، ولی آن چيزی كه فكر
میكنيم در درجه اول لازم است اينست كه فكر دينی كه الان ما متدينها و
مسلمانها و نماز خوانها و روزهگيرها و زيارتروها و حج كنها داريم ، اين
فكری كه در خود ما به حالت نيمه مرده در آمده است ، به حالت كرخ به
اصطلاح درآمده است ، اين را زنده بكنيم . تا اين جور نشود فايده ندارد ،
فرضا اگر در اروپا هم يك عده مسلمان شوند و ما را ببينند ممكن است
پشيمان شوند و از اسلام برگردند .
|