بكنيد . آدمی كه سر و كارش فقط با چند كتاب معين در يك علم بخصوص مثلا
فقه ، ادبيات ، فلسفه و غيره باشد و در كنج مدرسه بسر برد نمی‏تواند
بفهمد در جامعه چه می‏گذرد و چه بايد كرد . انسان در كنج مدرسه نمی‏تواند
مصالح جامعه را تشخيص بدهد . علم و اطلاع به اوضاع جاری و متغير جهان لازم‏
است . شامه تيز می‏خواهد كه حتی حوادثی كه در آينده واقع می‏شود از حالا
پيش‏بينی كند و جامعه را طوری از آن حادثه عبور دهد كه با خطری مواجه‏
نشود . هدايت بدون قدرت پيش‏بينی امكان‏پذير نيست .

هدايت يعنی چه ؟

هدايت يعنی چه ؟ هدايت يعنی راهنمائی . قافله‏ای در راهی به سوی مقصدی‏
حركت می‏كند ، از يك نفر می‏پرسند راه فلان مقصد كجا است و او نشان می‏دهد
، می‏گويد از اين طرف برو يا از آن طرف . اين ، راهنمائی است كه فرع بر
راه بلدی است . چه كسی می‏تواند راهنمای قافله باشد ؟ كسی كه بفهمد قافله‏
چه مسيری دارد و به كجا می‏رود . جامعه مانند قافله‏ای هميشه در حال حركت‏
است . ما چه بخواهيم و چه نخواهيم اين قافله در حركت است . ما بايد
بفهميم كه اين قافله را چگونه سوق بدهيم ، مانند يك راننده اتومبيل كه‏
پشت اتومبيل می‏نشيند و اتومبيل را هدايت می‏كند ، فرمان بايد در دستش‏
باشد ، موتور در اختيارش باشد ، يك جا بايد ماشين را خاموش كند و
متوقف سازد ، جای ديگر برعكس بايد گاز بدهند و بر سرعت بيفزايد ، يك‏
جا بايد فرمان را بپيچد ، يك جا بايد دنده عوض كند و يك جا ترمز كند .
همه اينها در هدايت