هنرهاست . اسلام در دامن خودش اقسام هنرمندها و صنعتگرها به وجود آورده‏
است . يك طبقه آنها هم طبقه خطبا و سخنسرايان و سخنرانان هستند .

تأثير اسلام در تحول و تكامل خطابه

نظر ديگر درباره پيوند خطابه و اسلام ، از جنبه تأثير مستقيمی است كه‏
اسلام در تحول و پيشرفت خطابه كرده است . اسلام در فن خطابه تأثير داشت‏
، خطابه را بالا برد ، جلو برد . عرب از فنونی كه مربوط به زبان است‏
يعنی شعر و خطابه و نويسندگی ، شعر را البته داشت ، عرب شاعر است ،
عرب جاهليت شاعر بوده و هر چند از لحاظ معنا محدود بوده است ، چون فكر
و معلومات و اطلاعاتش محدود بوده است ، ولی در حدود معنائی كه در دستش‏
بوده خوب شعر می‏گفته است . اما عرب در خطابه آنقدرها قوی نبوده است .
با اينهمه اشعاری كه از جاهليت داريم ، خطابه خيلی كم داريم ، داريم ولی‏
كم داريم . فن سومش كه نويسندگی است اصلا هيچ از عرب جاهليت اثر
كتابت و نويسندگی باقی نمانده است ، كتابی باقی نمانده كه اثر و نوشته‏
عرب جاهليت باشد .
اسلام كه پيدا شد ، در هر سه قسمت تأثير كرد ، در شعر تأثير كرد يعنی‏
به معنای شعر وسعت داد . اشعار اسلامی با اشعار جاهلی از لحاظ معنا بسيار
متفاوت است . در خطابه تحول عظيم ايجاد كرد و كتابت و نويسندگی را
ابداع كرد .
كتابی هست به نام " جمهره خطب العرب " ، مجموعه‏ای است از خطب‏
عرب در جاهليت و در اسلام . اگر به خطبه‏های عرب جاهلی نگاه