تقوا انسان به هدف خويش میرسد و از دشمن نجات پيدا میكند و به آرزوهای
خويش نائل میگردد .
تقوا در درجه اول و به طور مستقيم از ناحيه اخلاقی و معنوی به انسان
آزادی میدهد و او را از قيد رقيت و بندگی هوا و هوس آزاد میكند ، رشته
حرص و طمع و حسد و شهوت و خشم را از گردنش برمیدارد ، ولی به طور غير
مستقيم در زندگی اجتماعی هم آزاديبخش انسان است . رقيتها و بندگيهای
اجتماعی نتيجه رقيت معنوی است . آنكس كه بنده و مطيع پول و يا مقام
است نمیتواند از جنبه اجتماعی ، آزاد زندگی كند . لهذا درست است كه
بگوئيم عتق من كل ملكة . يعنی تقوا همه گونه آزادی به انسان میدهد . پس
تقوا تنها نه اينست كه قيد و محدوديت نيست بلكه عين حريت و آزادی
است .
حراست تقوا
ممكن است آنچه درباره تقوا گفته شد كه حرز و حصن و حافظ و حارس است
موجب غرور و غفلت بعضی گردد وخيال كنند كه آدم متقی معصوم از خطا است
و توجه به خطرات متزلزل كننده و بنيانكن تقوا ننمايند . ولی حقيقت
اينست كه تقوا هم هر اندازه عالی باشد به نوبه خود خطراتی دارد . آدمی
در عين اينكه بايد در حمايت و حراست تقوا زندگی كند بايد خود حافظ و
حارس تقوا بوده باشد و اين ، به اصطلاح " دور " نيست . مانعی ندارد كه
يك چيز وسيله حفظ و نگهداری ما باشد و در عين حال ما هم موظف باشيم او
را حفظ كنيم . درست مثل همان جامه كه مثال زدم . جامه حافظ و حارس و
نگهبان انسان است از سرما و