پاورقی : 1 - تحف العقول ، ص . 245
حسين بكنند ، هر جا را میخواست به او میدادند ، اگر میگفت حكومت حجاز
و يمن را به من بدهيد ، حكومت عراق را به من بدهيد ، حكومت خراسان را
به من بدهيد میدادند ، اگر اختيار مطلق هم در حكومتها میخواست و میگفت
به اختيار خودم هر چه پول وصول شد و دلم خواست بفرستم و میفرستم و هر چه
دلم خواست خرج میكنم كسی متعرض من نشود ، باز آنها حاضر بودند . جنگ
حسين جنگ مسلكی و عقيدهای بود ، پای عقيده در كار بود ، جنگ حق و باطل
بود . در جنگ حق و باطل ديگر حسين از آن جهت كه شخص معين است تأثير
ندارد . خود امام حسين با دو كلمه مطلب را تمام كرد . در يكی از خطبههای
بين راه به اصحاب خودش میفرمايد ( ظاهرا در وقتی است كه حر و اصحابش
رسيده بودند و بنابراين همه را مخاطب قرار داد ) : « الا ترون ان الحق لا
يعمل به ، و الباطل لا يتناهی عنه ، ليرغب المؤمن فی لقاء الله محقا »
آيا نمیبينيد كه به حق رفتار نمیشود و از باطل جلوگيری نمیشود ، پس مؤمن
در يك چنين اوضاعی بايد تن بدهد به شهادت در راه خدا . نفرمود ليرغب
الامام وظيفه امام اين است در اين موقع آماده شهادت شود . نفرمود ليرغب
الحسين وظيفه شخص حسين اينست كه آماده شهادت گردد . فرمود : « ليرغب
المؤمن » وظيفه هر مؤمن در يك چنين اوضاع و احوالی اينست كه مرگ را بر
زندگی ترجيح دهد . يك مسلمان از آن جهت كه مسلمان است هر وقت كه
ببيند به حق رفتار نمیشود و جلو باطل گرفته نمیشود وظيفهاش اينست كه
قيام كند و آماده شهادت گردد .
پاورقی : 1 - تحف العقول ، ص . 245 |