منطق يا تعبد
مطلب ديگر كه آن خيلی مهم است اينست كه ما در اجراء امر به معروف و نهی از منكر ، منطق را دخالت نمیدهيم ، در صورتی كه هر كاری منطقی مخصوص به خود دارد كه كليد آن كار است . عرض كردم چيزی را كه ما خوب شناختهايم و بيش از اندازه برايش اثر قائل شديم زبان بود نه عمل ، در عمل هم توجه به عمل فردی بود نه اجتماعی . اكنون میگويم چيزی كه بيش از هر چيز ديگر مورد غفلت است دخالت منطق است در اين كار . مقصود اينست كه در كار معروف و منكر بايد تدابير عملی انديشيد و بايد ديد چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان كار نيك تشويق میكند و مردم را از فلان عمل زشت باز میدارد . چندی پيش در يكی از روزنامههای عصر مقالهای خواندم تحت عنوان " خروارها پند و نصيحت " . در آن مقاله بعد از آنكه نوشته بود كه در كشور ما خروارها پند و نصيحت به صورتهای مختلف ولی بیاثر است اين مثل را ذكر كرده بود : " يك جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است " . بعد نوشته بود : " چندين سال پيش در يكی از شهرهای كوچك واقع در ايالت فيلادلفيا ( امريكا ) زنها مبتلا به قمار بازی شده بودند . ابتدا كشيشها و روزنامه نويسها و خطباء و فصحاء تا میتوانستند راجع به بدی قمار خصوصا برای زنها گفتند و نوشتند ، ولی مثل همين حرفهای خودمانی مانند گردو روی گنبد سر خورد و پائين افتاد و به جائی نرسيد ، تا آنكه شهردار محل به فكر افتاد يكی دو تا باشگاه و نمايشگاه هنری زنانه داير