²انك لن تستطيع معی صبراغ تو نخواهی توانست در مصباحت من طاقت بياوری‏
و نسبت به آنچه می‏بينی سكوت كنی . بعد خود او علت را به خوبی توضيح‏
می‏دهد : « و كيف تصبر علی ما لم تحط به خبرا »؟ مگر تو وقتی كه ببينی‏
عملی برخلاف صورت می‏گيرد و از سر و رمز مطلب آگاه نباشی صبرخواهی كرد ؟
! موسی گفت : « ستجدنی إن شاءالله صابرا و لا اعصی لك امرا ». اميدوارم‏
اگر خدا بخواهد صبر كنم و امر تو را مخالفت نكنم . موسی نگفت چه به رمز
مطلب پی ببرم و چه نبرم صبر خواهم كرد ، همينقدر گفت اميدوارم اين تحمل‏
در من پيدا شود . البته اين تحمل آنوقت برای موسی پيدا می‏شود كه از رمز
مطلب آگاه گردد . بعد او خواست صريحتر از موسی قول بگيرد كه حتی اگر به‏
رمز مطلب هم پی نبری سكوت كن و اعتراض نكن تا وقتی كه موقعش برسد
خودم توضيح دهم : « قال فان اتبعتنی فلا تسئلنی عن شی‏ء حتی احدث لكن منه‏
ذكرا ». يعنی اگر دنبال من آمدی هر چه ديدی سكوت كن ، بعد من خودم‏
توضيح می‏دهم . در اينجا ديگر آيه كريمه ندارد كه موسی پذيرفت . در آيه‏
همين قدر دارد كه بعد با هم راه افتادند و رفتند تا آخر داستان كه كم و
بيش همه شنيده‏ايد .
به هر حال خواستم عرض كرده باشم كه تقليد جاهل از عالم ، سر سپردگی‏
نيست . تقليد ممنوع جاهل از عالم همان است كه شكل سرسپردگی پيدا كند و
به صورت " جاهل را بر عالم بحثی نيست ، ما ديگر نمی‏فهميم ، شايد
تكليف شرعی چنين و چنان اقتضاء كرده باشد " و امثال اينها ادا می‏شود .
اين داستان را به عنوان شاهد و تأييدی بر مطلب آن حديث امام صادق ( ع‏
) عرض كردم .