می‏فرمايد : « ادع الی سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة » ( 1 ) ،
موعظه‏ها و پندهای تحكم‏آميز می‏فهميم ، و از مرحله يد و عمل هم بجای اينكه‏
تبليغ عملی و حسن عمل و همچنين تدابير عملی بفهميم ، تنها اين مطلب را
فهميده‏ايم كه بايد اعمال زور كرد .
روی هم رفته ما برای گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله زياده از حد ، اعجاز
قائل هستيم ، خيال می‏كنيم با گفتن و زبان ، كار درست می‏شود ، در صورتی‏
كه :
سعديا گرچه سخندان و مصالح‏گوئی
به عمل كار برآيد به سخندانی نيست
در حديث است : « كونوا دعاه للناس بغير السنتكم » ( 2 ) . مردم را
به دين حق و صلاح دعوت كنيد اما با ابزاری غير از ابزار زبان يعنی با
ابزار عمل . در حديث ديگری است كه معمولا مورد استناد فقهاء در باب امر
به معروف و نهی از منكر است كه : « ما جعل الله بسط اللسان و كف اليد
و انما جعلهما يبسطان معا و يكفان معا » ( 3 ) . يعنی چنين نيست كه خدا
اجازه داده باشد كه تنها زبان باز باشد ولی دست بسته باشد ، بلكه اگر
باز است هر دو بايد باز باشد و اگر می‏خواهد بسته باشد هر دو بسته باشد ،
يعنی اگر عمل در كار نباشد خوب است زبان هم بسته باشد . در اينجا
استنباط يكی از بزرگترين فقهای اسلامی را از اين حديث و امثال اين حديث‏
برای شما از

پاورقی :
1 - سوره نحل ، آيه 125 : [ بخوان به سوی راه پروردگارت با حكمت (
دلائل عقلی و قابل پذيرش ) و پند نيكو ] .
2 - اصول كافی‏ج 2 ص 78 باب ورع .
3 - فروع كافی ، ج 3 ، ص 55 ، و بجای " انما " " ولكن " آورده‏
است .