ترحم است مثل خطابه‏هائی كه احيانا وكلای دادگستری برای جلب ترحم قضات‏
نسبت به مجرم و محكومی ايراد می‏كنند ، برای تخفيف جرم و استرحام كوشش‏
می‏كنند ، گاهی خطابه به منظور تحريك و بيدار كردن شعور دينی و اخلاقی و
وجدانی مردم است .

چرا در ميان ما موعظه از خطابه رايجتر است ؟

در ميان ما موعظه از خطابه بيشتر رائج است ، با اينكه در اسلام همان‏
طوری كه عرض كردم انواع خطابه‏ها وجود داشته است . و شايد علت اينكه در
ميان ما موعظه توانسته جا باز بكند و رايج گردد و مجالس ما بيشتر جنبه‏
موعظه دارد اينست كه مجالس و خطابه‏ای كه از نماز جمعه ناشی می‏شود و
می‏تواند جامع انواع خطابه‏ها باشد در ميان ما متروك شده .
اين چيزی كه الان در ميان ما به نام مجالس وعظ باقی است از بقايای‏
مجالسی است كه متصوفه ابتكار كرده‏اند . يعنی اينكه مجلسی رسما تشكيل شود
وعده‏ای برای شنيدن جمع بشوند و يك نفر به عنوان واعظ و اندرزگو رسما
برای مردم صحبت بكند علی‏الظاهر اولين بار به وسيله متصوفه ابتكار شده و
كار خوبی بوده و بعد ديگران هم نظير آن مجالس را تشكيل داده‏اند . لهذا
ما از قرنها پيش كتابهائی داريم به عنوان مجالس موعظه كه از متصوفه‏
باقی مانده مثل مجالسی كه از سعدی در دست است و مجالس مولانا و غير
آنها . اين ، كار خوبی بوده و بعد ديگران هم نظير اين مجالس را تشكيل‏
داده‏اند . شيعه مخصوصا در مجالس رثا و عزاداری سيدالشهدا اين كار را
شايع كردند و چه خوب كردند .
گمان می‏كنم چون مجالس وعظ ابتدا از متصوفه تقليد شده و بنای