اجتهاد به طور سر بسته به معنای صاحبنظر شدن در امر دين است ، ولی‏
صاحب نظر بودن و اعمال نظر كردن در امور دينی از نظر ما كه شيعه هستيم‏
دو جور است : مشروع و ممنوع ، همان‏طوری كه تقليد نيز بر دو قسم است :
مشروع و ممنوع .

اجتهاد ممنوع

اما اجتهادی كه از نظر ما ممنوع است به معنای تقنين و تشريع قانون‏
است ، يعنی مجتهد حكمی را كه در كتاب و سنت نيست ، با فكر خودش و
رأی خودش وضع كند . اين را در اصطلاح " اجتهاد رأی " می‏گويند . اينگونه‏
اجتهاد از نظر شيعه ممنوع است ولی اهل تسنن آن را جايز می‏دانند . آنها
منابع تشريع و ادله شرعيه را كه ذكر می‏كنند می‏گويند : كتاب و سنت و
اجتهاد . اجتهاد را كه مقصود همان " اجتهاد رأی " است در عرض كتاب و
سنت قرار می‏دهند .
اين اختلاف نظر از اينجا سرچشمه می‏گيرد كه اهل تسنن می‏گويند احكامی كه‏
به وسيله كتاب و سنت تشريع شده ، محدود و متناهی است و حال آنكه وقايع‏
و حوادثی كه پيش می‏آيد نامحدود است پس يك منبع ديگر غير از كتاب و
سنت لازم است معين شده باشد برای تشريع احكام الهی ، و آن همان است كه‏
از او به اجتهاد رأی تعبير می‏كنيم . در اين زمينه احاديثی هم از رسول‏
اكرم ( ص ) روايت كرده‏اند . از آنجمله اينكه رسول خدا ( ص ) هنگامی كه‏
معاذ بن جبل را به يمن می‏فرستاد از او پرسيد در آنجا چگونه حكم می‏كنی ؟
گفت مطابق كتاب خدا . فرمود اگر حكم را در كتاب خدا نيافتی چگونه حكم‏
می‏كنی ؟ گفت از سنت پيغمبر خدا