پس جبر تاريخ يعنی حتميت و اجتناب ناپذيری سرگذشت بشر . اگر گفتيم‏
حركت تاريخ جبری است به معنی اين است كه عوامل مؤثر در زندگی اجتماعی‏
بشر تاثيرات قطعی و غير قابل تخلف دارند ، اثر بخشيدن اين عوامل ،
ضروری و حتمی و اجتناب ناپذير است .
كلمه " جبر تاريخ " در عصر ما ارزش و اعتبار فراوانی يافته است .
اين كلمه در حال حاضر همان نقشی را بازی می‏كند كه كلمه " قضا و قدر "
در گذشته بازی كرده است : سرپوشی است برای تسليم شدن در مقابل حوادث و
عذری است برای تقصيرها .
آن شير خونخواره‏ای كه در برابرش جز تسليم و رضا چاره‏ای نيست در گذشته‏
قضا و قدر بود و در زمان حاضر جبر تاريخ است .
حقيقت اين است كه هم قضا و قدر و هم جبر تاريخ مفهوم فلسفی صحيحی‏
دارد ، درست درك نكردن مفهوم واقعی آنها موجب سوء تعبير شده است . در
كتاب انسان و سرنوشت درباره قضا و قدر بحث كرده‏ايم ، اما جبر تاريخ :
در اينكه سرگذشت بشر مانند همه حوادث جهان قانون لايتغيری دارد و
عوامل تاريخی مانند همه عوامل ديگر تاثيرات قطعی و ضروری دارند سخنی‏
نيست . قرآن كريم نيز با زبان مخصوص خود تحت نام " سنه الله " آن را
تاييد نموده است . ولی سخن در شكل تاثير اين عوامل است كه آيا تاثير
جبری عوامل تاريخ به اين شكل است كه همه چيز موقت و محدود و محكوم به‏
زوال است يا به شكل ديگر است ؟
بديهی است كه بستگی دارد به نوع عامل . اگر عوامل گرداننده تاريخ ،
ثابت و پايدار باشند ، نتيجه تاثير جبری آنها به اين