ولی احتياج انسان به پول يك احتياج ثانوی است نه احتياج اولی . يعنی چه
؟ يعنی خود پول به تنهائی هيچ حاجتی از حاجات انسان را رفع نمیكند ، شكم
انسان را سير نمیكند ، يك بيماری از بيماريهای او را رفع نمیكند ، يعنی
اگر پول را روی محل بيماری بگذاريد هيچگونه اثری نمیبخشد ، آدم اگر گرسنه
باشد و اسكناس بجود فايدهای ندارد ، اگر گرسنه باشد و در يك اطاق محصور
باشد و در آنجا غذائی نباشد اما سكههای عالم همه آنجا باشد باز او از
گرسنگی میميرد . انسان به لباس احتياج دارد . پول نمیتواند لباس باشد .
انسان احتياج به همسر دارد . پول نمیتواند برای انسان همسر باشد . به
خانه احتياج دارد . پول خانه نيست . انسان احتياج ثانوی به پول دارد .
يعنی در وقتی كه بشر زندگی اجتماعی دارد و در آن زندگی ، هر فرد يا
دستهای متصدی يك كار و بر آوردن حاجتی است و مالكيت فردی بر اجتماع
حكومت میكند و احتياج به مبادله ميان افراد هست و هر فرد بايد مازاد بر
احتياج خود را از توليد خود با ديگران مبادله كند و افراد احتياج دارند
به مبادله و به قول شيخ الرئيس احتياج دارند به معارضه ، به عرضه داشتن
متاعهای خود در مبادله ، در اينجاست كه پول رابط میشود ميان كالاهائی كه
بايد مبادله شود . اينست كه بشر به پول احتياج پيدا میكند ولی يك
احتياج ثانوی ، يعنی چون زندگی بشر اجتماعی است و در زندگی اجتماعی
مبادله هست پس به پول احتياج است . اگر انسان بخواهد برود در يك جنگل
و انفرادی زندگی كند ديگر به پول احتياج ندارد . يا اگر زندگی ، اجتماعی
باشد ولی احتياج به مبادله نباشد به اين صورت كه مثلا زندگی ، اشتراكی
محض شد و مالكيت فردی به كلی از ميان رفت ، همه افراد بشر حكم يك
خانواده را داشتند و دولت غذا و لباس برای همه تهيه كرد ، در اينجا هم
احتياج به پول نيست .
|