درباره علماء گفته است مزيت دارد ، معقول و منطقی است . من اول‏
جنبه‏های منفی قضيه را می‏خواهم برای شما عرض كنم .

جنبه‏های منفی عالم دينی در برخی اديان

در بعضی از اديان دنيا علمای دين انحصارا بايد از نژاد مخصوص باشند ،
يعنی فقط يك نژاد مخصوص حق دارد عالم و مرجع دينی باشد و آن مزايای‏
عالم دينی را داشته باشد ، مثل اينكه می‏گويند در قوم يهود فقط اولاد لاوی‏
از اسباط بنی‏اسرائيل می‏توانستند عالم دينی باشند ، غير آنها نه . در
ايران خودمان در دين زرتشت كه البته از بدعتهای موبدهای زردشتی است فقط
يك طبقه مخصوصی يعنی خود موبدها و فرزندانشان حق داشتند موبد باشند .
مثلا يك نفر كه تاجر است خود يا فرزندش نمی‏توانستند جزء طبقه موبدها
واقع شوند ، يا يك بچه نجار و بچه كشاورز . در ايران ساسانی اصولا طبقات‏
مطلقا بسته بوده است ، طبقات مقفل بوده است . مثلا جز ارتشی و بچه‏
ارتشی نمی‏توانسته است ارتشی باشد . اگر احيانا از ساير طبقات يك كسی‏
می‏خواست وارد ارتش بشود آنقدر تشريفات داشته كه به ندرت صورت‏
می‏گرفته است .
آيا در اسلام يك قوم و طبقه و نژاد بالخصوصی هستند كه فقط آنها
می‏توانند عالم دينی باشند ؟ نه ، اين را ديگر همه كس می‏داند . آيا مثلا
تنها سادات چون از اولاد پيغمبرند می‏توانند عالم و ملای دين باشند ؟ نه .
آيا تنها ملازاده‏ها و روحانی زاده‏ها می‏توانند ؟ نه . يك بچه دهاتی كه ابا
عن جد آباء و اجدادش همه دهاتی و دنبال گاو و خر بوده‏اند می‏آيد تحصيل‏
علوم دينی می‏كند و از ديگران پيش می‏افتد و بعد می‏شود مرجع تقليد . اكثر
مراجع تقليد از اين طبقات بوده‏اند . اتفاقا كم اتفاق افتاده است كه از