شده‏اند كه موضوع در اينجا چيست ؟ ( البته فعلا صحبت از نمو است ، تخلخل‏
بعدا بحث می‏شود ) ممكن است سؤال شود چه فرقی ميان اين حركات و حركات‏
كيفی و أينی و غيره است ، قبلا گفتيم كه مثلا در حركت كيفی كيف عرضی‏
است محمول بالضميمه كه منضم به جوهر می‏شود ولی كميت عين خود جسم است ،
و فرق ميان جسم طبيعی و جسم تعليمی ( متكمم ) فرق اعتباری و تحليلی است‏
. پس وقتی می‏گوييم " كم " تغيير كرده است در واقع حقيقت جسم تغيير
كرده است ، يعنی در واقع خود جوهر جسم است كه عوض شده است . در اين‏
صورت موضوع ثابت در اينجا چيست ؟ اگر بگوييم خود جسم موضوع ثابت است‏
، درست نيست چون مفروض اين است كه بر حجمش افزوده شده است ، و حجم‏
هم يعنی عين جوهر جسم كه آن هم تغيير كرده ، فأين الثابت ؟
به اين علت شيخ در جواب اين اشكال درمانده است و فقط محتملاتی را به‏
عنوان شقوق مطلب ذكر كرده است . گفته است به موضوع ثابت قائل بشويم‏
يا نشويم ، اگر نشويم ، اين مطلب كه می‏گوييم در هر حركت موضوع از نوعی‏
از مافيه الحركه خارج می شود و به نوعی ديگر وارد می‏شود و در مراتب‏
حركت انواع متميزند و حافظ وحدت موضوع است ، ديگر جا ندارد . ناچار
بايد بگوييم اعداد مافيه الحركه با هم اختلاف دارند اعداد هم ، نمی‏
توانيم بگوييم چون در حركت اعداد بالقوه است ، اعداد بايد بالفعل باشند
چون اگر بالقوه می‏بود بايد موضوعی باشد كه اين موضوع در اين مراتب حركت‏
بكند و بعد بگوييم اين مراتب بالقوه است ، وقتی كه موضوع نبود ، اين‏
مراتب كميت بايد بالفعل باشد و وقتی بالفعل باشد چون حركت قابل انقسام‏
است الی مالانهايه ، لازم می‏آيد غيرمتناهی محصور بين حاصرين باشد ، پس‏
نمی توانيم بگوييم موضوعی نيست .
بعد می‏گويد اگر بحث را ببريم روی صورت ، مثلا در نبات بگوييم نفس‏
نباتی ثابت است ولی موادش هنگام تغذيه تغيير می‏كند ، مطلب چطور بايد
تصوير