بوعلی آورده است ، بوعلی می‏گويد : هر حادثی قبل از وجودش ممكن است ،
زيرا اگر ممكن نباشد بايد يا ممتنع باشد و يا واجب . و هردوی اينها با
حدوث منافات دارد ( 1 ) . حال كه ثابت شد هر حادثی قبل از زمان حدوثش‏
دارای امكان بوده است ، ببينيم اين امكان چيست ؟ يا جوهر است و يا
عرض قار است و يا عرض اضافه است . ( عرض قار يعنی اعراض غير از
اضافه ) .
قدر مسلم اين است كه جوهر نيست ، مثلا ما كه می‏گوئيم در گندم امكان‏
بوته گندم وجود دارد به اين معنی نيست كه يك شی‏ء خاصی به طور مستقل در
گندم هست كه مثلا با آزمايش می‏توانيم آنرا به دست آوريم ، اين امكان به‏
صورت يك صفت برای اين جوهر وجود دارد . حالا بايد به بينيم آيا اين‏
صفت در ماهيت خود غير از اضافه و نسبت است يا صفتی است كه ماهيت آن‏
چيزی جز اضافه و نسبت نيست ؟ ( 2 ) و ( 3 ) [ سپس بوعلی ] می‏گويد اين‏
چيزی كه ما آنرا امكان می‏ناميم چيزی جز نسبت نيست و ماهيتش ماهيت‏
نسبت است . مثلا امكان استعدادی نطفه برای انسان عبارتست از نسبتی ميان‏
نطفه و انسان . حال كه اثبات شد امكان هر حادثی قبل از حدوثش وجود دارد
و آن امكان عرض است ، از آنجا كه عرض نياز به محل دارد ، محل همان‏
چيزی است كه در اينجا " ماده " می‏ناميم . [ پس به اين طريق ماده نيز
اثبات می‏گردد ] .
چنانكه بيان شد در اينجا فيلسوفان از راه مشاهده و حس مطلب را اثبات‏

پاورقی :
1 - بوعلی [ بعد از اثبات امكان قبل از هر حادث ] توضيح می‏دهد كه اين‏
امكان با قدرت فاعل اشتباه نشود ، گاهی وقت ها افرادی امكان ممكن را با
قدرت فاعل اشتباه می‏كنند ، در عرف چنين است ، مثلا می‏گويند فلان چيز
برای من ممكن است .
2 - درباب اعراض ثابت شده است كه بعضی از اعراض حقيقتشان جز نسبت‏
و اضافه چيز ديگری نيست . البته هيچ چيزی در دنيا وجود ندارد كه دارای‏
اضافه و نسبت نباشد ولی دارای اضافه بودن غير از اين است كه حقيقت شی‏
اضافه و نسبت باشد مثل ابوت و بنوت .
3 - از نظر اين [ مدعای بوعلی در حقيقت و ماهيت امكان استعدادی ] فرق‏
نمی كند كه اين امكان اضافه باشد يا عرض ديگر ولی طرداللباب ذكر می‏كنند
.