سلسله علل و محركات بايد منتهی شوند به محركی كه خود متحرك نيست و
محرك اول همين محرك غير متحرك است .

ايراد به برهان اول اشكال اول : تسلسل علل محال نيست :

برهان ارسطو كه به اجمال نقل كرديم امروزه از جانب فلسفه و علم جديد
از دو جهت مورد خدشه و مناقشه گرديده است . اول اينكه : اين برهان‏
مبتنی بر اصل امتناع تسلسل است ، حال آنكه هيچ اشكالی ندارد كه هر حركتی‏
از ناحيه محركی باشد در زمان قبل از خودش و آن محرك نيز متحرك باشد از
ناحيه محركی قبل از زمان خودش و اين محرك اخير نيز خود از ناحيه محركی‏
پيش از خود متحرك بوده و همين طور اين سلسله الی غيرالنهايه ادامه يابد
، چنانكه مثلا حركت اين برگ درخت از باد است و خود باد از جابجا شدن‏
توده های هوا به وجود می‏آيد و خود اين جابجائی توده های هوا معلول برودت‏
و حرارت است و آنها نيز خود معلول علل ديگر و همينطور اين سلسله ادامه‏
دارد . بنابراين مانعی ندارد كه همه محركها خود متحرك باشند و در اين‏
صورت ضرورتی ندارد كه به وجود محرك لايتحرك قائل شويم و علت اينكه‏
ارسطوئيان چنين عقيده ای داشتند مربوط است به تصوير خاص دنيا در نظر
ارسطو و پيروانش كه جهان را مانند كارخانه ای می‏دانسته اند كه در ابتدای‏
تأسيس ساكن بود و آنگاه با فشار دادن يك دكمه دستگاه اول بكار افتاده و
از بكار افتادن آن ، دستگاه دوم شروع به كار كرده و همينطور تا همه‏
كارخانه به طور مسلسل به حركت در آمده اند . البته با يك چنين تصوری ما
روی حركت هر قطعه‏ای از اين كارخانه كه دقت كنيم و علت آنرا بيابيم و
آنگاه علت علت را همين طور بالاخره به آن انگشتی كه دكمه را فشار داده و
به اصطلاح علت العلل بوده است می‏رسيم كه آن انگشت و رای ابزارها و
ماشينهای كارخانه و به عبارت ديگر ماوراء الطبيعه است ، در حالی كه‏
لزومی ندارد ابتداء يك عالم