فی الان الثانی فی المكان الاول " بلكه سكون را تنها از سكون دوم در مكان‏
اول انتزاع كرده اند ، بر اين اساس قائل به اكوان شده اند ، يعنی اكوان‏
متعددی اينجا وجود دارد و بعد آنات اكوان هست . حكما به اين معنی قبول‏
ندارند كه شی‏ء ساكن دارای اكوانی است ، بلكه مجموع بودن شی‏ء ساكن در
مكانی را يك كون می‏دانند ، نه اينكه به عدد آناتی كه فرض می‏شود اكوان‏
وجود دارد .
در اينجا يك مطلبی به نظر می‏رسد كه تأييد می‏كند نظر آقای طباطبائی را
راجع به اينكه شی‏ء در حال سكون هم در حال حركت است . متكلمين می‏گويند
شی‏ء كه در جايی ساكن است اكوان متعددی پيدا می‏كند ( كه اين فی حدذاته‏
نظر دقيقی است يعنی آنها هم حتی در حال سكون ثبات را انكار كردند ، كه‏
نظريه عرفا هم درباب تجدد اكوان همين است ، يعنی هر شی‏ء را كه شما ساكن‏
و با حالت يكنواخت می‏بينيد ، و فكر می‏كنيد حالتی را كه در اين آن دارد
عين حالتش در آن سابق است ، اشتباه است ، در هر آنی اين شی‏ء كونی دارد
و در آن ديگر كون ديگر و . . . منتهی ظاهر تصور متكلمين و عرفا اينست كه‏
اين اكوان متعدد است و از هم منفصل می‏باشند ، يعنی فصل و وصل می‏شود . )
اين معنی را فيلسوف قبول نمی كند . فيلسوف يك كون واحد مستمر را
قبول می‏كند ، و می‏گويد : اگر می‏گوييم شی‏ء در يك دقيقه يعنی در آنات‏
متعدد در مكان اول قرار دارد نه اينكه اين قرار مجموع اكوان باشد ، بلكه‏
به معنای كون واحد قار است . اينجا قهرا اين سؤال پيش می‏آيد كه آيا بر
آن زمان می‏گذرد يا نمی گذرد ؟ می‏گوييم زمان می‏گذرد . آيا كون قاری كه‏
اينجا هست مثلا به اندازه يك دقيقه ، آيا اين سكون امتداد يك دقيقه ای‏
را دارد يا نه ؟ اگر امتداد ندارد پس غلط است بگوييم يك دقيقه قرار
داشت ، چون امر ممتد تنها با امر ممتد مثل زمان قابل انطباق است ، و
غير ممتد با ممتد قابل انطباق نيست اگر امتداد دارد پس بايد حركت كند
. ناچار متكلمين بايد بگويند سكون زمانی نيست و بالعرض والمجاز زمانی‏
است ، در حاليكه از نظر حكما زمانی