پاورقی :
> ندارد . بنابراين وجود دو طرف و حاشيه دارد و از اين نظر كه حركت‏
هم احتياج به فاعل و هم به قابل دارد ، نتيجه گرفته می‏شود كه حركت امری‏
بين قوه و فعليت است . فعليت حركت مستند است به يك امر بالفعل تر و
آن نيز مستند به بالفعل تر از خود و همينطور تا برسد به فعليت محض و
قوه حركت مستند است به يك امر بالقوه و آن نيز بالاخره منتهی می‏شود به‏
قوه محض .
بنابر همين مطلب است كه شالوده برهانی برای اثبات تركب جسم از ماده‏
و صورت ريخته می‏شود ، كسانی كه به جزء لايتجزی معتقد نبوده و جسم را
مركب از ماده و صورت می‏دانند دو برهان بر مدعای خود اقامه می‏كند كه يكی‏
برهان فصل و وصل و ديگری برهان قوه و فعل است و آنچه از مطلبی كه آخوند
در اينجا مطرح كرده است نتيجه می‏شود اينست كه جسم از حيثی بالقوه است‏
و از حيثی بالفعل و اين دو حيثيت نمی تواند يكی باشد بنابراين جسم در
ذات خويش دارای دو منبع است يكی منبع فعليت كه صورت جسميه باشد و
ديگری منبع قوه كه هيولای اولی است . آقای طباطبائی از اين بحث ملاصدرا
نتيجه می‏گيرند كه :
حركت هميشه دو طرف دارد . حركت كه امری بين قوه و فعل است يكطرفش‏
قوه محض و يكطرف ديگرش فعليت محض به معنی مجرد است يعنی حركت از
ماده شروع می‏شود و به مجرد ختم می‏گردد . اين نتيجه آقای طباطبائی در بحث‏
غايات بسيار مفيد است مخصوصا در باب حركت جوهريه، باين معنی كه حركت‏
در طبيعت از ماديت محض شروع و به مجرد ختم می‏شود ، وقتی به تجرد رسيد
حركت پايان يافته و به نوع ديگری آغاز می‏شود . همانطور كه ملاصدرا از
بحثش نتيجه گرفت كه جسم از قوه و فعل تركيب شده می‏توان از همين مطلب‏
نتيجه گرفت كه تركيب ماده و صورت اتحادی است نه انضمامی ، كه همين‏
مطلب را در آخر جلد دوم اسفار چاپ قديم ( بحث جواهر و اعراض ) ملاصدرا
بحث كرده كه آيا تركيب ماده و صورت انضمامی است يا اتحادی و در
نهايت امر بعد از دفع شبهات نتيجه می‏گيرد كه تركيب ماده وصورت اتحادی‏
است . البته قبل از ملاصدرا " سيد صدر دشتكی " اولين كسی بود كه به‏
اتحاد ماده و صورت در خارج نائل شد ولی جلال الدين دوانی و ديگران با
ايرادهايشان حرف او را پوشانيدند تا اينكه توسط آخوند نظريه " سيد صدر
دشتكی " دوباره احياء شد .