[ عدم تصورالشيخ الحركة القطعية تصورا صحيحا ]
الثالث : ان نفی وجودالحركة بمعنی القطع مطلقا غير صحيح ( 4 ) فكيف حكم بنفيها . والاولی أن يحمل كلامه علی أن ما رامه هو نفی أن يكون لوجودها صورش فی الاعيان كوجود الامور الثابتة المستمرش الذات الغير المتجددش ، ويرشدك الی ذلك قوله : " لايجوز أن يحصل بالفعل قائما " حيث قيد الحصول بالقيام أعنیپاورقی : 2 - در اين " لكنا نقول " میخواهد بگويد درست است كه در بالا توجيه كرديم كه شايد منظور شيخ اين باشد ولی براساس همان توجيه هم مطلب درست نيست . 3 - اين بحثی است كه بعدا به طور مشروح خواهند كرد كه فاعل حركت و فاعل متغير ، متغير است ، فاعل حركت بايد متغير باشد . يعنی فاعل حركت نمی تواند ثابت باشد كه بعد اين اشكال پيش میآيد كه بالاخره متغيرها بايد به امر ثابتی منتهی شود كه همان اشكال ربط متغير به ثابت است و در اين ربط رابط چيست كه بحثهای زيادی را به دنبال دارد . 4 - منظور از " غير صحيح " اين است كه باور كردنی نيست كه شيخ چنين حرفی را زده باشد كه حركت قطعيه وجود ندارد .