[ برهان مبدعية موضوع الامكان ]
وأعلم أن موضوع الامكان يجب أن يكون مبدعا ( 13 ) و الا يسبقه موضوع آخر ( 14 ) و كذلك الی ما لانهايةله ، لانه متی فرض كذلك يلزم أن يسبق للامكان امكان ( 15 ) و مما يجب أيضا أن يعلم أن الامكان الذی يعدم مع الفعل فله سبب وپاورقی : 11 - پس معلوم شد كه هر جا كه حادث زمانی هست يك علت مادی احتياج هست ، پس ماده از اسباب حدوث زمانی است . و از اينجا میخواهند وارد اين مطلب بشوند كه خود هيولی باقی است . 12 - يعنی بنابر حركت جوهريه كه حتی هيولی هم تجدد پيدا میكند ، از باب اينكه هيولی آنقدر ضعيف الوجود است كه اصلا حكمی ندارد [ مگر به تبع صورت ] . 13 - اين همان مطلبی است كه الان گفت و اينجا به تعبير ديگری تكرار میشود . الان گفت كه هيولی نمی شود كه حادث باشد ، اگر حادث باشد تسلسل لازم میآيد . در اينجا هم كه میگويد : " واعلم ان الهيولی يجب أن يكون مبدعا " يعنی هيولی حادث نيست . 14 - " موضوع آخر " يعنی " هيولی آخر " ، چون همانطور كه گفتيم هيولی و موضوع يكی است . 15 - علت اصلی همان است كه قبلا گفت ، نه از راه تسلسل امكانات بلكه در واقع [ همانطور كه توضيح داديم ] مانع تسلسل خود هيولی است . لذا به نظر ما در اينجا در تعبير اختلال هست ، و اگر میگفت : " يلزم أن يسبق له ( يعنی موضوع ) امكان " ، درست بود .