فصل ( 22 ) نسبت حركت به مقولات ( 2 )

در درس پيش ضمن بحث در كيفيت نسبت حركت به مقولات ، به اين مطلب‏
رسيديم كه معنای حركت اشتدادی اين است كه حركت خارج می‏كند مقوله را از
نوعی به نوع ديگر يا از صنفی به صنف ديگر ، و يا از فردی به فرد ديگر ،
( البته در حركات اشتدادی تنها بايد بگوييم از نوعی به نوع ديگر ) .
فخر رازی به اين حرف اشكال كرده و خواسته اين حرف را تحليل بكند ،
گفته است كه : اينكه معنی ندارد كه يك شيئی از نوع خودش خارج بشود و
وارد نوع ديگری خارج از خودش بشود ، هر شيئی يك نوع بيشتر كه ندارد ،
ما يك نوع سواد كه بيشتر نداريم ، و آن سواد حقيقی است ، و موضوع تنها
يك بار وارد آن می‏شود و بعد از آن خارج می‏گردد ، و اين در يك لحظه‏
انجام می‏گيرد و بس ، و اين شيئی كه دائما حركت می‏كند و می‏گوييد از نوعی‏
به نوعی خارج می‏شود آيا منظور اينستكه مثلا مليونها نوع رنگ داريم ؟
اينكه درست نيست ، ما مجموعا 87 نوع رنگ اصلی بيشتر نداريم . ثانيا
شما يك رنگ خاصی مثلا سواد را می‏گوييد از نوعی وارد نوعی می‏شود سواد مگر
چند نوع است ؟
پس مطلب چيز ديگری است ، مثلا يك شی‏ء كه سياه است و سياه‏تر می‏شود ،
بايد