پاورقی : 1 - [ مرحوم آخوند در پايان فصل ( 20 ) میگويد : تجدد متجددات به امری كه حقيقت و ذات آن متبدل و سيال است ، برمیگردد و اين امر جز طبيعت نيست ، مرجع آنها عقل و نفس و اعراض و خود حركت نيست . . . و اما نفس الحركة فقد علمت أنه لاهوية لها الا تجدد امر و تغيره لاالمتجدد ، فهی نفس التجدد لاالذی بها التجدد . . . ] با همين عبارت بطور اجمال مرحوم آخوند جواب امثال مرحوم جلوه را میدهند و میگويند حركت تجدد بالذات نيست ، ما نيازمنديم به يك متجدد بالذات . بهمين دليل است كه در اول " حكمةالمشرقية " مكررا گفت ، اعلم أن الحركة هی نفس متحركية الشیء لاما به يتحرك ، و اصرار داشت بگويد كه حركت متحركيت است نه متحرك ، تجدد است نه متجدد ، البته بعدا خواهند گفت كه اگر حركت حركت جوهريه باشد در عين اينكه تجدد هست ، متجدد هم هست و اين مطلبی است كه علامه طباطبائی خيلی روی آن تأكيد دارند ، اما حركات عرضيه تجددند نه متجدد و ما نيازمنديم به متجدد بالذات .