مرحوم آخوند می‏گويد : وقتی سه قول از چهار قول باطل شد قول چهارم صحيح‏
خواهد بود ، و آن اينست كه مقوله مسافت حركت است ، و موضوع ، آن چيزی‏
است كه مقوله قائم به آن است ، يعنی موضوع حركت جسم است ، و معنای‏
حركت در مقوله اينست كه جسم در هر آنی نوعی يا صنفی يا فردی از مقوله‏
را دارد . پس معنای حركت كردن در مقوله اينست كه متحرك جسم است ، و
جسم حركت می‏كند در مقوله يعنی مقوله مسافت آن جسم است و معنای مسافت‏
بودن اينست كه : در هر آنی مرتبه ای از آن را دارد ، در هر آنی مثلا جزئی‏
يا نوعی يا صنفی از مكان را دارد .

نظری كلی به مطالب فصل 22

مرحوم آخوند قول اول را اين جور رد كه " التسود ليس سوادا اشتد " و
گفتيم كه اين رد تمام نيست ، و دليلی كه مرحوم آخوند در اينجا برای رد
اين قول آورده شبيه برهانی است كه شيخ در رد حركت جوهريه ذكر می‏كند و
خود مرحوم آخوند به آن برهان جواب می‏دهد ، و به همان بيان دليل مرحوم‏
آخوند هم در اينجا مخدوش است ، و بعدها خود مرحوم آخوند در مورد اشتداد
نظری مغاير با نظر اينجا می‏دهد . پس اجمالا رد مرحوم آخوند در اينجا تمام‏
نيست و اين راه ، مطلب را باطل نمی كند و هيچ مانعی ندارد بگوييم سواد
اشتداد پيدا می‏كند ولی به معنای اينكه وجود سواد اشتداد پيدا می‏كند .
برای رد قول اول راه ديگری وجود دارد و آن اينكه طبق آنچه در فصل های‏
پيش گفتيم موضوع حركت بايد مركب مما بالفعل و مما بالقوه باشد و آن‏
جسم است [ بنابراين مقوله ای از قبيل " أين " نمی تواند موضوع حركت‏
باشد ] .
در فصل های پيش اين را هم بحث كرديم كه احتياج حركت به موضوع از چه‏
نظر است ، و گفتيم يك وجه اينست كه حركت چون در مقولات عرضی است و
يا خود حركت عرض است ، پس از اين نظر نياز به موضوع دارد . اين وجه‏
وجه