است از حد زمان و حد ، امر قراردادی و عدمی است ، و حال آنكه وقتی
میگوئيم حركت وجود زمانی دارد نمیخواهيم بگوئيم به صورت اعتباری اين
طور است .
و از همين رو شيخ میگويد به يك معنی ديگر هم حركت توسطی در زمان واقع
است و آن اينكه نگفتيم كه حركت توسطی امری نقطه مانند و بسيط است كه
جسم واجد اين امر بسيط ظرف وجوديش سيال و لغزان است يعنی ظرف وجود
جسم متحرك ، مسافت است و آن هم در هر آن يك حد خاص از مسافت ، پس
همين طور از سيلان اين امر بسيط و نقطه مانند در ذهن انسان امری ممتد و
متصل و خط مانند كه همان حركت قطعيه باشد مرتسم میگردد . يعنی حركت
توسطيه هيچگاه نزد انسان خالی از حركت قطعيه نمیتواند باشد . و قبلا هم
بيان شد كه حركت قطعيه چون يك كشش و يك امر ممتد است منطبق و غوطه و
در زمان است كه آنهم كشش است . به اين ترتيب حركت توسطيه هم به جهت
ارتباطش با لازمهاش كه حركت قطعيه باشد ، در زمان صورت میگيرد ، و
خلاصه زمانی بودن حركت توسطيه از قبيل وصف شیء به حال متعلق است .
به هر حال اين دو توجيهی است كه شيخ در اين باره میكند و مرحوم آخوند
پس از نقل تمامی اين اقوال میگويد " و فيه مواضع من النظر نقضا و
احكاما " و هفت بحث راجع به اين مطالب میكند كه يا به صورت ايراد بر
شيخ و يا به صورت توجيه آن است و نه تائيد آن .
انتقادات ملاصدرا بر توجيه شيخ از زمانی بودن حركت توسطيه
بحث اول : تبيين نحوه وجود حركت
اولين انتقاد به شكل ايراد است به اين ترتيب كه از سخنان شيخ عليه
خودش استفاده میشود كه : شما خودتان در باب مقوله مضاف چنين گفتهايد
كه هر ماهيتی يك نحوه خاص از وجود را دارد كه فقط همان نحوه از وجود را
میتوان برايش اثبات كرد . مثلا اگر از ما بپرسند كه آيا عرض وجود دارد
يا نه ممكن است بگوئيم