اشكال بوعلی بر تعريف فيثاغورث از حركت
بوعلی بر تعريف فيثاغورث دو ايراد گرفته يكی از آن دو همانست كه مرحوم آخوند پيشاپيش مطابق سبك معمول خود كه كلمات پيشينيان را حتی المقدور به نحوی توجيه میكند ، به دفع و رفع آن پرداخته است . و آن اينكهپاورقی : > هو هويت را اصل الاصول میدانستند حال آنكه اين دو را بايد در تحت اصلی كلی تر و مبتنی بر آن قرار داد . يا بايد حركت را پذيرفت و منكر اين دو شد و يا با پذيرش اين دو اصل منكر اصل حركت ، آنچه با اين دو اصل سازگار است ثبات و جمود است . مطالب فوق حرفهائی است كه جديدا پيدا شده است و فعلا ارتباطی با اين بحث ندارد و در جای خود مفصلا بحث خواهيم كرد كه در فلسفه اسلامی ، يعنی در فلسفه ملاصدرا و حتی قبل از او ، هيچگونه تضادی ميان اصل امتناع جمع ميان نقيضين و اصل عينيت يا هو هويت با حركت نيست و تحقيق در اين مطلب كه آيا واقعا ميان اينها تضاد و تقابلی هست كه منجر به پذيرش فقط يكی از آنها بشود و يا اينكه میتوان مانند قدما هم به شدن و به تعبير آنها صيرورت قائل بود و هم دو اصل مورد بحث را از اصول اساسی تفكر بشر شمرد . اين بايد باشد تا جايی كه مستقلا در اين باره بحث كنيم .