شيخ اشراق قائل است حركت عرض است ، و عرض احتياج به موضوع دارد پس‏
موضوع در حركت همان موضوع در ساير عرضها است ، ( والبته مبنای اين بيان‏
كه عرض بودن حركت است مردود است ) .
بيان دوم : كه بيان خود مرحوم آخوند مبتنی بر آن است ، اينستكه حركت‏
يك امری است بين القوش والفعل ، يعنی امری است كه تدريجا از قوه به‏
فعل می‏رسد ، پس حادث و بلكه عين حدوث است ، و ما قبلا ثابت كرديم كه‏
هر حادثی نيازمند به قابل است و گفتيم " كل حادث مسبوق بقوش و مادش
تحملها " پس هر چه كه حدوث پيدا می‏كند ، نياز به موضوع ، ماده ، بدن‏
دارد ( با اختلاف حادثها اسم حاملش مختلف ميشود ) . به عبارت ديگر
آنچه كه حادث ميشود نحوه وجودش وجود تعلقی و مقبولی است و وجودش‏
هميشه به صورت مقبول بايد باشد ( 1 ) . پس اين بيان با بيان سابق فرق‏
دارد و بنايش بر اينستكه حركت حادث و مقبول است و وجودش وجود تعلقی‏
است و احتياج به قابل دارد ، اعم از اينكه عرض يا صورت باشد ، كلام‏
مرحوم آخوند در اينجا به همين وجه اشاره می‏كند .
بيان سوم ، در كلمات مرحوم آخوند آمده است و قابل مناقشه هم هست ، و
آقای طباطبائی هم مثل اينكه در آن مناقشه می‏كنند ، و آن اينكه حركت در
وحدت شخصية خودش [ احتياج به موضوع دارد ] . يك مبحث مهمی است كه‏
بعدا می‏آيد ، و آن اينكه تشخص حركت به چيست ؟ ملاك تعدد ، يا وحدت و
كثرت در حركت چيست ؟ شكی نيست كه اگر حركتهائی داشته باشيم كه فاعلها
و موضوعها و زمانها و مبدأها و منتهی ها ، همه در آنها مختلف باشند ، آن‏
حركتها هم متعدد و متكثر خواهد بود ، مثلا يكی حركت در مكان باشد و ديگری‏
حركت در كيف و امثال آن ، يا حركتی از مبدأ شروع شود و به منتهی ختم‏
شود و

پاورقی :
1 - اشكال : اين برمی‏گردد به بيان اول كه می‏گفت حركت عرض است و
احتياج به محل دارد .
پاسخ : نه ، قابل اعم از موضوع و محل عرض است ، صورت هم احتياج به‏
ماده دارد ، ولی ماده موضوع عرض نيست و صورت هم عرض نيست .