بعد مسافت اختلاف دارند . پس می‏بينيم در حركت دو بعد هست يك بعد
مسافت و يك بعد و كشش ديگر به نام زمان . اين بعد دوم در حقيقت‏
مقداری است كه به متحرك امكان حركت داده شده يعنی زمان مقدار امكان‏
حركت است كه واقعا وجود دارد .
پس خلاصه حرف شيخ كه ما اينجا نقل كرديم اين شد كه كسانی كه وجود زمان‏
را در خارج نفی می‏كنند متوجه نحوه خاص وجود زمان كه يك كشش غير قار
است نمی باشند و چيزی را هم كه رد می‏كنند واقعا مردود است . زمان به‏
اصطلاح شيخ اضعف الوجودتر از حركت است يعنی مثل حركت وجود دارد نه‏
اينكه نداشته باشد منتها وجودی ضعيف تر و وابسته به آن .
مرحوم آخوند از همين جا استفاده می‏كند و می‏گويد اين سخن شيخ با كمال‏
صراحت رساننده حركت قطعيه است چه وقتی كه شيخ می‏گويد زمان مقدار حركت‏
است مقصودش چه می‏تواند باشد آن حركتی كه مقدار داشته باشد كدام حركت‏
است . حركت توسطيه كه آنی است و مقدار ندارد و حال آنكه زمان امری‏
واقعی است . آن حركتی كه مقدار دارد حركت قطعيه است . پس شيخ هم آنچه‏
را كه ما امروز حركت قطعيه می‏ناميم قبول داشته منتها به اصطلاح و تعبير
ديگری و آنچه را هم كه رد می‏كند مصداق اصطلاح ما از حركت قطعيه نيست ،
در غير اين صورت بايد گفت كه شيخ در يك كتاب و در دو جای آن دو مطلب‏
متناقض گفته است ، در حالی كه شأن شيخ در مرتبه‏ای بالاتر از اين حرفها
است كه چنين تناقضی را در يك كتاب بيان كند .

بحث پنجم : حركت توسطيه وجود واقعی ندارد

پنجمين ايرادی كه مرحوم آخوند به شيخ می‏گيرد به صورت توجيه نيست و
بلكه نقضی و به عنوان اشكال و ايراد مطرح می‏كند ( و البته اصل ايراد هم‏
بسيار اساسی و وارد است ) منتها مرحوم آخوند بعد از بيان ايراد باز به‏
يك نحو آن را توجيه می‏كند كه از نظر ما توجيه درستی نيست ، ايراد مرحوم‏
آخوند اين است