" فصل 10 و 11 "

تعريف حركت ( 1 )

در بحث راجع به تعريف حركت صدرالمتالهين متذكر می‏شود كه كليه‏
تعاريف در اين باره تعريف به رسم است يعنی همين اندازه است كه می‏توان‏
توسط آنها حركت را از غير حركت تمييز داد و از قبيل تعريف به حد كه‏
واقعيت خود حركت را بيان كند نمی‏باشد . سپس خود ابتداء حركت را به "
حدوث تدريجی " شی‏ء تعريف می‏كند . در واقع حدوث بر دو قسم است ، دفعی‏
و تدريجی ، حدوث تدريجی همان حركت است و چون حدوث خود عبارت است از
" وجود بعد العدم " بنابر اين حركت عبارت است از " وجود تدريجی‏
بعدالعدم " . بعد از اين مرحوم آخوند به بيان ساير تعاريف می‏پردازد .

تعريف ارسطو از حركت

ابتدا ، تعريف معروف ارسطو را ذكر می‏كند كه ترجمه آن می‏شود : " كمال‏
الاول لما بالقوه من حيث انه بالقوه " . بايد گفت اين بهترين تعريفی‏
است كه درباره حركت شده است . سپس قول افلاطون را ذكر می‏كند كه : "
الحركه هو خروج عن المساوات " . يعنی : بيرون شدن از برابری و به تعبير
امروزی خارج شدن از حالت يكسانی . البته در مورد يكسانی دو جور می‏شود
تصور كرد ،