خاصی در اينجا نشسته‏ايم هر كدام جای خود را تغيير دهيم ، در واقع چيزی بر
افراد موجود اضافه نمی شود بلكه تنها جای افراد و كيفيت نشستن و هيئت‏
آن تغيير كرده است . طرفداران اين نظريه در اثبات مدعای خود چنين‏
استدلال می‏كنند كه : لازمه به وجود آمدن اشياء و امور اين است كه عدم به‏
وجود تبديل شود و چون عدم به وجود تبديل نمی‏شود پس چيز تازه ای به وجود
نمی آيد .
اين نظريه در ميان قدما مطرح بوده است و در دنيای جديد نيز كم و بيش‏
طرفدارانی دارد . پارمنيدس [ از كسانی است كه چنين عقيده‏ای دارد ] وی‏
از فلاسفه ايليائی است و حتی منكر وجود حركت است به اين دليل كه معتقد
است هيچ چيزی حدوث پيدا نمی كند ، پس حركت هم يك امر ظاهری است و
چيز تازه ای نيست .
2 - مطابق نظريه دوم اشياء عالم بطور مداوم معدوم می‏شوند و بجای آنها
اشياء تازه‏ای به وجود می‏آيد .
در ميان عرفا نظريه ای به نام " تجدد امثال " وجود دارد كه مطابق‏
است با همين نظريه دوم . طبق اين نظريه عرفا معتقدند كه عالم بطور مداوم‏
در حال موجود شدن و معدوم شدن است يا به تعبير آنها در حال قبض و بسط
است . مثل نوری كه مرتب پخش بكنند و بگيرند . همچنين نظر مردم عادی‏
نيز چنين است ، مردم عادی فكر می‏كنند كه اشياء از عدم به وجود می‏آيند ،
اول نيستند و سپس به وجود می‏آيند .
3 - نظريه سوم متعلق است به نظريه حكما كه در اين فصل در مقام بيان آن‏
هستيم و در آينده نزديك توضيح خواهيم داد . همانطور كه گفتيم برای ما
مشهود و محسوس است كه اشياء عالم طبق نظام خاصی به وجود می‏آيند و
اينطور نيست كه دفعتا از كتم عدم و بدون هيچ مقدمه ای موجود شوند ، بلكه‏
مشاهده می‏كنيم كه اشياء يك چيزی بوده اند و بعد تبديل به چيز تازه ای‏
شده اند . مثلا نوزاد نطفه بود و برگ درخت موادی در خاك و آب . و
همچنين مشاهده می‏كنيم كه اين تبديلها طبق يك نظام خاص و بطور دقيق و