توهم می‏شود فقط به يكی از اين دو نظر پرداخته شده و از آن انتقاد گرديده‏
است . ولی در حقيقت هر دو تعبير مورد نظر بوده و پاسخ گفته شده ولی‏
بيشتر تكيه روی نظريه دوم است ، يعنی خواسته اند اثبات كنند كه محرك‏
نمی تواند عين متحرك باشد و در يك حركت معين محرك و متحرك بايد
غيريت داشته باشند ، البته اثبات اين مطلب و رد نظر مخالف آن ،
مشكلتر است از رد نظريه اول كه " اساسا حركت احتياج به عامل و محرك‏
ندارد " . اين مقدمه لازم بود ذكر شود و در آينده با تفصيل بيشتر در اين‏
باره صحبت می‏شود .

براهين حكما در اثبات نياز متحرك به محركی غير خود

آنچه در اين فصل مورد بحث واقع است دفع و حل شبهاتی است كه پيرامون‏
" فاعل حركت " می‏شود ولی قبل از شبهات اصل براهينی كه مورد نظر حكمای‏
اسلامی بوده ذكر و سپس به طرح ايرادات و پاسخ آنها می‏پردازد .

برهان اول : ذاتی بودن حركت منافی سكون است

1 - اگر شيی‏ء ، متحرك ذات خود باشد ، لازم می‏آيد كه مادام كه شيی‏ء
موجود است حركت هم داشته باشد چه ذات علت حركت بوده ، و لذا سكون‏
برای جسم ممتنع است زيرا سكون يعنی اينكه علت حركت يعنی ذات شی‏ء
موجود نيست يعنی شی‏ء معدوم است ، پس بنابراين ما جسم ساكن نبايد داشته‏
باشيم در حالی كه ما می‏بينيم اجسام گاه ساكن و گاه متحركند ، بنابراين‏
بايد محرك شی‏ء امری ورای ذات آن باشد .

برهان دوم : تحرك ذات بوسيله ذات ، منافی با اصل حركت است .

اگر ذات جسم علت حركت باشد لازم می‏آيد اجزاء حركت از يكديگر تقدم و
تأخر نداشته و حركت امری مجتمع الاجزاء بوده ، اول و آخرش يكی و