و نوع واحد داريم دارای دو فرد مختلف . مثل زيد و عمر و نسبت به نوع‏
انسان كه هر دو در نوعيت مساوی هستند و اختلافشان در عوارض فرديه است .
آيا مرتبه اشد نسبت به اضعف ، در نوعيت اشتراك دارند و اختلاف در
عوارض است پس مابه الاشتراكشان يك چيز است و مابه الامتيازشان چيز
ديگر ( چون در باب افراد يك طبيعت اينجور است ) و مرتبه اشد چيزی و
خصوصيتی را دارد كه مرتبه اضعف ندارد ؟ اگر اينجور باشد كه اشتداد نيست‏
، تكامل به معنای واقعی نيست ، چون در اين صورت آن چيزی را كه مرتبه‏
اشد دارد غير از آن مابه الاشتراك است و چيز ديگری است و در اين صورت‏
اشتداد نيست . چون اشتداد در جائی صدق می‏كند كه فرد اشد آنچه را كه فرد
اضعف دارد ، دارد ولی در همانچه كه با فرد ديگر اشتراك دارد ، بر او
اضافه دارد ، يعنی مابه الامتياز عين مابه الاشتراك است ، و اگر فرد شديد
و فرد ضعيف را دارای يك ماهيت بگيريم يعنی هر دو را دارای يك ماهيت‏
بدانيم ، معنايش اين است كه يك ماهيت هم در شديد وجود دارد و هم در
ضعيف ، و اختلاف شديد با ضعيف در نفس همان ماهيت است ، پس معنايش‏
اين است كه ماهيت در ذات خودش قابل شدت و ضعف است كه اين همان‏
حرف اشراقيون است كه گفته‏اند : " بالنقص والكمال فی المهية ايضا يجوز
عندالاشراقيه " .
ولی مشائين به دلائلی اثبات كرده اند كه ماهيت قابل شدت و ضعف نيست‏
، و مرحوم آخوند هم اينرا قبول دارد ، اينجا دليلش را ذكر نمی كند ولی‏
به صورت اصل موضوع ذكر می‏كند . مشائين چون اين مطلب ( محال بودن تشكيك‏
در ماهيت ) را قبول دارند در حركت اشتدادی گفته اند : دائما موضوع از
نوعی از مقوله خارج می‏شود و وارد نوع ديگر می‏شود ، اگر تشكيك در ماهيت‏
را قبول داشتند دليلی نداشت بگويند از نوعی به نوعی خارج می‏شود ؟ و
اختلاف مراتب را مساوی با اختلاف انواع بدانند ، بلكه می گفتند نوع يكی‏
است ولی مراتب مشكك است . اصرار شيخ بر وجود انواع در حركت اشتدادی‏
برای اين است كه تشكيك در ماهيت را قبول ندارد . همين جا مرحوم آخوند
دليلی بر عليه آنها در مورد قولشان