برای حركت ذكر كرديم ( مسافت و زمان ) به موازات هم پيش می‏روند يعنی‏
هر يك از حصولات زمانيه ، يك حصول ممتد در زمان و مسافت است . حالا
اگر شما مصداق حركت توسطی را حصولات زمانيه بدانيد ، حصولات زمانيه‏
واقعا در خارج وجود دارد ولی اين حصولات ، جزئی حركت توسطی نيستند چون‏
حركت توسطی بسيط است .
حصول در زمان هم جزئی حركت قطعيه است و هم جزء حركت قطعيه ، توضيح‏
اينكه امور بسيط متصل اين طور هستند كه هر جزء آنها در عين حال جزئی برای‏
كلی خودشان هم هست . مثلا يك ظرف آب را در نظر بگيريد نصف اين آب ،
هم جزء آب است نسبت به كل آن ، و هم اين ظرف آب نسبت به مفهوم كلی‏
آب ، جزئی است يعنی يكی از مصاديق اين كلی به شمار می‏رود . همين طور هر
بخشی از حركت زمانی ، مانند حصولات زمانيه را كه در نظر بگيريم ولو هر
اندازه هم از نظر كشش زمانی كوتاه باشد ، ولی اگر اين بخش كوچك را
نسبت به مجموعه بخشهای ديگر مثل خودش كه يك حركت مثلا يك دقيقه‏ای را
به وجود می‏آورند در نظر بگيريم ، " جزء " اين حركت است و آن مجموعه‏
در حكم " كل " می‏شود و نيز اگر همين بخش كوچك از حركت زمانی را
نسبت به مفهوم كلی حركت [ قطعيه ] كه يك كشش ممتد در مسافت و زمان‏
است در نظر بگيريم ، اين بخش جزئی اين كلی و از مصاديق آن محسوب می‏شود
.
بنابراين حصولات زمانيه كه مرحوم آخوند در پاسخ از ايراد خود به عنوان‏
مصداق حركت توسطی ، زياد بر آن تكيه می‏كرد ، نمی تواند مصداق حركت‏
توسطيه بوده و بلكه از هر حيث از مصاديق حركت قطعيه است . در مورد
حصولات آنيه هم كه بحث كرديم ، لاجرم نتيجه اين می‏شود كه ايراد مرحوم‏
آخوند مبنی بر اينكه حركت توسطی به عنوان يك امر بسيط يك مفهوم كلی‏
است كه اعتباری بيش از يك انتزاع ذهنی از خارج نداشته ، و برای آن‏
واقعيتی بيش از اين متصور نيست ، اشكالی بجاست و جوابی ندارد . و اين‏
بيان مرحوم آخوند كه می‏گويد : گرچه حركت توسطی از يك جنبه ابهام‏