صورت داشته باشد ، بين الصورتين دارای چه صورتی است ؟ اين مثل خيمه و
عمود و آن مثل عاميانه است ، در عمود ما مانعی ندارد كه در يك لحظه هر
دو با هم باشند بعد يكی از آن دو برداشته بشود و ديگری باقی بماند ، اين‏
خيمه حداقل به يك عمود احتياج دارد ، دو عمود كه برايش مانعی ندارد ،
ماده كه چنين نيست و نمی تواند در يك آن دو صورت داشته باشد . پس‏
ماده كه هميشه بايد با يك صورت باشد با كدام صورت ؟ صورت اول كه‏
معدوم شده و صورت فعلی كه حادث شده ؟
در اينجا شيخ گفته ماده مع صورش ما محفوظ است و كوچكترين جزء زمان هم‏
فاصله بين دو صورت نمی شود ، يعنی تخلل زمان بين دو صورت نشده است .
از همين جا مرحوم آخوند برهانی اقامه كرده است كه چنين چيزی محال است‏
كه بگوييم صورتی رفت و صورت ديگری آمد و در يك آن صورت گرفت ، اين‏
محال است و تا وحدت اتصاليه بين صورتها نباشد توجيه مطلب ممكن نيست ،
و حتما بايد بين صورتها وحدتی باشد . آقای طباطبائی نيز در باب حركت‏
تمام تكيه‏اشان روی همين مطلب است . يعنی در ميان تمام براهين حركت‏
جوهريه برهانی كه بيش از همه نظر ايشان را گرفته است همين است كه محال‏
است صورتها متبادل بشوند ، بايد بين صورتها وحدت اتصالی باشد . اين يك‏
اشكال بر برهان فصل و وصل .
يك اشكال ديگر اين است كه در مثل آب و امثال آن اشكال زيادی نيست ،
در مثل موجودات زنده اشكال بيشتر است . اين مثال را خود مرحوم آخوند
درباب ماهيت ، در مورد جنس و فصل ، ماده و صورت ذكر كرده است و آن‏
اينكه اگر ما يك درختی را قطع بكنيم ، چه پيدا می‏شود و چه معدوم می‏گردد
؟ صورت نوعيه كه معدوم می‏شود صورت جسميه چطور ؟ آيا معدوم می‏شود يا نمی‏
شود ؟ اينجاست كه يك نوع اضطرابی در كلمات مرحوم آخوند ديده می‏شود .
در بعضی كلماتش می‏گويد هر دو صورت معدوم می‏شود كه قبول آن خيلی مشكل‏
است ، يعنی اگر درختی را ما می‏بريم خيال می‏كنيم اين جسم قطع شده همان‏
جسم درخت قبلی