بودن سكون حقيقی است . زيرا مثلا وقتی انسان يك ساعت حركت می‏كند اين‏
حركتش واقعا امتدادی دارد به امتداد زمان ، سكون هم همينطور است با اين‏
فرق كه در حركت دو امتداد هست ، امتدادی به امتداد زمان و امتدادی به‏
امتداد مسافت ، ولی در سكون امتدادی به امتداد زمان هست ولی امتدادی‏
يك بعدی نه دو بعدی ، به عبارت ديگر حركت يك حقيقتی است دو بعدی كه‏
له بعد بحسب المسافة وله بعد بحسب الزمان ، سكون حقيقتی است يك بعدی‏
كه له امتداد و بعد بحسب الزمان فحسب وليس له امتداد بحسب المسافة .
علت اينكه يك بعدی است اينست كه خودش نوعی از حركت است ، يعنی‏
حركت شی‏ء در جای خودش و به همين لحاظ كه حركت است زمان دارد و لذا
همين طور كه يك ساعت حركت منطبق بر يك ساعت زمان است يك ساعت‏
سكون هم منطبق بر يك ساعت زمان است ، حركت درجا است . [ و اين مؤيد
نظر علامه طباطبائی است ]
اگر سكون را اينجور بيان كنيم هر سكونی هم امر وجودی خواهد بود . شی‏ء
در حاليكه ساكن است متلبس به يك امر وجودی است كه اين امر وجودی نوعی‏
از حركت است ، يعنی عدم محض ولا وجود محض نيست . از اين جهت زمانی‏
بودن آن هم حل می‏شود . سكون را كه حكما و متكلمين به قرار و اكوان معنی‏
كرده اند ( 1 ) ، پس سكون امر وجودی می‏شود ، و نسبت سكون و حركت نسبت‏
تضاد می‏شود .
ولی بعضی آمدند و گفتند سكون عدم حركت است ، به اين معنی كه شی‏ء قابل‏
حركت ، يك وقت اين تحرك برايش فعليت دارد و يك وقت فعليت ندارد
، اگر فعليت پيدا كند ، اين شی‏ء متحرك است ولی اگر فعليت پيدا نكند ،
اين سكون است . پس سكون عبارت است از عدم‏الحركه مما يقبل الحركة و من‏
شانه الحركة ، مرحوم آخوند نيز اين تعبير را پسنديده اند و اين مطلب هم‏
مطلب درستی است .

پاورقی :
1 - حركت را هم اكوان معنی كرده اند منتهی فی كل آن فی‏مكان غيرالمكان‏
الاول .