است . بعد ايشان می‏گويند اگر تدريج بخواهد تدريجا صورت بگيرد ، اين‏
مستلزم امعان در تدريج است نه خروج از تدريج ، چون شی‏ء اگر بخواهد تدريج‏
را تدريجا متلبس بشود نه دفعتا ، پس هر چه كه دارد هنوز تلبس به تدريج‏
است يعنی از اول تا به آخر مثلا يك ساعت كه بخواهد در تدريج متدرج بشود
، هنوز در تدريج هست و در طول اين مدت می‏خواهد متدرج بشود .
يك وقت می‏گوييم اين شی‏ء مثلا اتومبيل اين مسافت را طی می‏كند ، تدريجا
، يعنی آنا فانا قسمتی از مسافت را طی می‏كند ، حالا اگر اين تعبير مسامحی‏
عرفی را بكنيم و بگوييم : تدريجا دارد حركت می‏كند آيا در اين صورت‏
مسافت را طی كرده يا نكرده ؟ معلوم است كه طی نكرده است ، چون حركت‏
می‏كند يعنی بعضی از مسافت را طی كرده و بعضی را طی نكرده پس اگر بگوييم‏
يك ساعت در حال حركت تدريجی است يعنی هم حركت كرده و هم نكرده ، چون‏
هنوز متلبس به حركت نشده و متدرجا متلبس به حركت می‏شود ، و معنايش‏
اينست كه حتی يك ذره هم از مسافت را طی نكرده است ، اگر چيزی از
حركت را طی كند معنايش اينست كه بطور كامل متلبس به حركت شده است ،
و اين با تدريج منافات دارد ، و ايشان اين مطلب را اينجور گفته اند كه‏
: لازمه تدريج در تدريج در شی‏ء امعان در آن شی‏ء است ( نه خروج از آن ) و
در نتيجه حركتی صورت نگرفته است . اينهم نكته دومی است كه ذكر كرده‏
اند .
3 - نكته سوم اين است كه ايشان می‏گويند مثلا فرض كنيم كه " ان يفعل‏
" تسخين است كه گرم كردن تدريجی است . لازمه اين حرف اينست كه اين‏
تسخين اگر خودش هم بخواهد تدريجی باشد ، يعنی تدريجا دارد تدريجا گرم‏
می‏كند ، لازمه اش اينستكه به سوی تبريد باشد نه به سوی تسخين و حال آنكه‏
خود تسخين اينست كه تدريجا گرم شود !
حاجی مقصود مرحوم آخوند را از اين عبارت جوری بيان كرده است و آقای‏
طباطبائی جور ديگر . آقای طباطبائی اين را دنباله حرف قبلی گرفته است .