نمی كنند بلكه برهانی نظير آنچه كه گذشت برای مطلب اقامه می‏كنند ( 1 )
و ( 2 ) .

اشكال وارد بر برهان بوعلی :

در اين برهان اشكالی وجود دارد كه البته بوعلی از اين نظر كه به تمايز
ميان امكان ذاتی و امكان استعدادی نرسيده بود تا حدی معذور است ولی از
صدرالمتألهين عجيب است كه چرا متعرض اين اشكال نشدند .
ايراد اين برهان اين است كه امكانی كه برای حادث اثبات شده است‏
امكان ذاتی است ، چون در مقابل وجوب و امتناع قرار گرفته است در حالی‏
كه منظور اثبات امكان استعدادی حادث می‏باشد ، از اشتراك لفظی ميان اين‏
دو سوءاستفاده شده و مغالطه ای ترتيب داده شده است . در استدلال آمده‏
است كه چون حادث نمی تواند ممتنع يا واجب باشد ، ناچار بايد ممكن باشد
و واضح است كه اين امكان ، امكان ذاتی است و بعد گفته شد كه اين امكان‏
يا جوهر است و يا عرض . اين حرف حرف درستی نيست زيرا امكان ذاتی را
خود حكما از اعتبارات عقليه و معقول ثانی دانسته اند و معقولات تانيه‏
ظرف عروضشان ذهن و ظرف

پاورقی :
1 - از جمله مسائلی كه در كلمات صدرالمتألهين خيلی روشن نيست ، نظر
او درباره فرق ميان امكان ذاتی و امكان استعدادی است . گاهی صريحا
می‏گويد اين دو امكان با هم فرق دارند و اشتراكشان لفظی است و گاهی هم‏
بطور صريح می‏گويد امكان استعدادی يك نوع از امكان ذاتی است .
2 - اشكال : اگر در سلسله حادث ها همين طور پيش برويم بالاخره به‏
حادثی می‏رسيم كه مسبوق به چيزی نباشد .
استاد : نه . حكما در حادث های زمانی چنين چيزی را قبول ندارند و
می‏گويند تا ازل اين سلسله ادامه دارد و خداوند دائم الفضل است و هيچگاه‏
فيض مقطوع نبوده است . البته متكلمين چنين عقيده ای دارند كه خداوند در
ابتداء و در ازل بلا فصل بوده است و در ابد هم چنين خواهد بود و در اين‏
ميان به فكر خلق افتاده است . ولی فيلسوف اين را قبول ندارد و می‏گويد
خداوند همچنان كه ديگر صفاتش ازلی و ابدی است در فاعليتش هم چنين است‏
، از ازل در كار احداث بوده و تا ابد نيز در كار احداث خواهد بود .