می‏كشيدند كه بيان ديگری از " ماترياليسم تاريخی " بود . از نظر قرآن و
اسلام هر مبارزی به هر منظوری و در راه هر ايده‏ای شهيد تلقی می‏شد و در
مقام و مرتبه انبياء قرار می‏گرفت و اساسا انبياء نبودند مگر انقلابيون و
مصلحان اجتماعی بزرگ . قرآن كتابی است كه به مشاهده و تجربه اصالت‏
می‏دهد و از تفكرات فلسفی و نظری مبرا است و " پوزيتيويسم " روح حاكم‏
بر قرآن است . خوبی و بدی و مفاهيم اخلاقی فقط در شرايط خاص خود معنی‏
دارد و هيچ اصول ثابتی بر اخلاق و رفتار انسان حاكم نيست و منظور از "
عمل صالح " همين است كه هر عملی را در شرايط و اوضاع اجتماعی آن عمل ،
اعتبار كرده و مورد نظر قرار داد و سپس به ارزيابی آن پرداخت . بر همين‏
اساس است كه در جهت دستيابی به پيروزی‏های سياسی و اجتماعی هر خيانتی‏
رنگ " اخلاق " به خود می‏گيرد و در جهت تامين اين اهداف بحث از
ارزشهای اخلاقی بحثی انحرافی است ( 1 ) . از طرف ديگر همين " عمل " كه‏
در اوضاع و شرايط خود ارزيابی می‏شود ، در عين حال معيار و ملاك و مبنائی‏
است برای " شناخت " هر چيز حتی همان اوضاع و شرايط ، پراتيك معيار
شناخت است . "
جريان سومی كه در مقابل " ماركسيسم " و " اسلام التقاطی " بطور
گسترده و عميقی در جامعه وجود داشت و دارد ، اسلامی است كه متولی و
مدافع آن " روحانيت " است ، اين اسلام مبتنی است بر قرآن و سنت‏
اوليای اسلام كه با كوشش‏ها و تلاشهای بيش از هزار سال متفكرين و
انديشمندان اسلام در طی قرون برای مردم بيان و

پاورقی :
1 - استاد مطهری به دست تهی مغزانی شهيد شد كه چنين انديشه ناصوابی در
سر داشتند و گناه نابخشودنی استاد اين بود كه افكار خود را مطرح می‏كرد و
اين افكار به زعم اين نو باوگان عرصه بحث و نظر در خلاف جهت انقلاب و
مغاير با شعارهای انقلابی بود و بهمين دليل با " خوب " و " اخلاقی "
دانستن ترور وی به خيال خود اين مانع بزرگ را از سر راه انقلاب برداشتند
.