دليل اصل شخصيت است ، و شخصيت هيچكس دليل خوبی او نيست . تمام‏
رهبران و ليدرهای جهان حتی جنايتكاران حرفه‏ای از قبيل چنگيز و حجاج و
معاويه ، افرادی بوده‏اند كه هم جاذبه داشته‏اند و هم دافعه . تا در روح‏
كسی نقاط مثبت نباشد هيچگاه نمی‏تواند هزاران نفر سپاهی را مطيع خويش‏
سازد و مقهور اراده خود گرداند . تا كسی قدرت رهبری نداشته باشد
نمی‏تواند مردمی را اينچنين به دور خويش گرد آورد .
نادرشاه يكی از اين افراد است . چقدر سرها بريده و چقدر چشمها را از
حدقه‏ها بيرون آورده است اما شخصيتش فوق العاده نيرومند است . از ايران‏
شكست خورده و غارت زده اواخر عهد صفوی ، لشكری گران به وجود آورد و
همچون مغناطيس كه براده‏ها ی آهن را جذب می‏كند ، مردان جنگی را به گرد
خويش جمع كرد كه نه تنها ايران را از بيگانگان نجات بخشيد بلكه تا اقصی‏
نقاط هندوستان براند و سرزمينهای جديدی را در سلطه حكومت ايرانی درآورد
.
بنابر اين هر شخصيتی هم سنخ خود را جذب می‏كند و غير هم سنخ را از خود
دور می‏سا زد . شخصيت عدالت و شرف عناصر خير خواه و عدالتجو را به سوی‏
خويش جذب می‏كند و هواپرستها و پول پرستها و منافقها را از خويش طرد
می‏كند . شخصيت جنايت ، جانيان را به دور خويش جمع می‏كند و نيكان را از
خود دفع می‏كند .
و همچنانكه اشاره كرديم تفاوت ديگر در مقدار نيروی جذب است .
همچنانكه درباره جاذبه نيوتن می‏گويند به تناسب جرم