شيخ تنها در يك رشته از رشته‏های علوم اسلامی كار نكرده و متخصص نشده‏
است بلكه در رشته‏های گوناگونی زحمت كشيده و متخصص شده و كتاب تصنيف‏
و تاليف كرده است و در همه آن رشته‏ها از طراز اول است .
او هم فقيه است ، هم محدث ، هم متكلم ، هم مفسر ، هم رجالی و هم‏
اديب . از اينرو تنها از يك زاويه نمی‏توان او را ديد و شناخت بلكه از
زوايای گوناگونی بايد به او نظر افكند .

فقاهت و اجتهاد :

الهامی كه من می‏خواهم از شيخ الطائفه بگيرم و بازگو كنم مربوط است به‏
يك جنبه از جنبه‏های شخصيت اسلامی او و آن ، جنبه فقاهت و اجتهاد آن مرد
بزرگ است . شيخ طوسی يكی از مجتهدان و فقهاء طراز اول اسلام است و به‏
حق شيعه اماميه او را بزرگ خود ( شيخ الطائفه ) ناميده است . شيخ‏
الطائفه فقيه است ولی نه يك فقيه عادی ، بلكه فقيهی كه تحولی شگرف در
فقه بوجود آورد . فقه اسلامی چه در نحله شيعی و چه در نحله سنی مانند هر
علم زنده ديگر دورانهای تحول و تكامل را طی كرده است و در برخی مراحل‏
مانند هر موجود زنده متحول و متكامل جهشهائی و دگرگونيهائی پيدا كرده و
تغييرات كمی منتهی به تغييری كيفی شده است . يكی از اين جهشها و
دگرگونيها در فقه نحله شيعی امامی به دست اين مرد بزرگوار صورت گرفته‏
است .
از نظر من جهشها و تغييرات كيفی فقه شيعی از روزی كه فقها وظيفه‏
اجتهاد را بر عهده گرفتند در سه مرحله صورت گرفته است : مرحله اول در
اوائل قرن پنجم بدست شيخ طوسی ، مرحله دوم در قرن