پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت 229 رجوع شود به پاورقی صفحه . 134
جهان . حد و مرتبه يكی است منتها برخورداری اين جهان محدود است ، ما
عبادت میكنيم برای اينكه در جهان ديگر متمتع و برخوردار بشويم و
مقصودمان از تمتع و برخورداری همين نوع برخورداريهائی است كه در دنياست
منتها آنجا كاملتر و بيشتر است ، حور است و قصور و گلابی و سيب و . . .
اگر چنين بگوئيم ، در واقع كمال انسان را از حد حيوانی بالاتر نبردهايم
. البته انسان را موجود قابل بقا در جهان ديگر دانستهايم ولی حيوانی كه
در جهان ديگر هم میتواند به زندگی حيوانی خود ادامه دهد ، و كمال ديگری
برای انسان نيست .
اين عبادت به تعبير اميرالمؤمنين عليه السلام عباده الاجراء يا عباده
العبيد است ولی عباده الاحرار نيست . عباده الاحرار هرگز وسيله اينگونه
برخورداريها نيست كما اينكه وسيله رهايی از آلام مادی و جسمانی هم نيست
. میفرمايد : « ان قوما عبدوا الله طلبا للجنه فتلك عباده الاجراء و ان
قوما عبدوا الله خوفا فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا له (
حباله ) فتلك عباده الاحرار » ( 1 ) اگر عبادت را به نحو عبادشالاحرار
بدانيم ، مساله برمیگردد به اينكه كمال انسان بالاتر است از حد مشتهيات
حيوانی ولو در جهان ديگر برای انسان تامين شود ، بلكه در حد عبادتهای "
شاكرانه " و " محبانه " و " عاشقانه " است . و آنوقت " پرستش "
مفهومی برابر مفهوم عشق نسبت به حقيقت پيدا میكند و خدا يك وسيله برای
زندگی انسان ولو در آخرت نيست ، بلكه خودش حقيقت و مطلوب حقيقی
میگردد : « يا ولی المؤمنين يا غايه آمال العارفين »
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، حكمت 229 رجوع شود به پاورقی صفحه . 134 |