سرگذشتی دارد كه خوب است بدان اشاره شود :
در آن ايام گروههای غير اسلامی و اكثرا چپگرا هفتهای را به عنوان هفته
وحدت اعلام كرده بودند و منظورشان وحدت گروههای مسلمان و غيرمسلمان در
نهضت موجود و در نتيجه دخالت دادن خود در رهبری نهضت بود سميناری در
دانشگاه صنعتی تهران تشكيل داده و از جناحهای مختلف سخنران دعوت كردند
از جناح اسلامی نيز چند نفری را دعوت كرده بودند دانشجويان كه از اهداف
آنها مطلع بودند نزد استاد شهيد آمده و با اظهار اينكه افرادی كه از جناح
اسلامی دعوت شده اند چندان قوی نيستند و احيانا خود انحراف فكری دارند و
ممكن است نتوانند حق مطلب را ادا كنند ، ايشان را دعوت به سخنرانی
نمودند استاد ابتدا به دليل مشغله زياد نپذيرفت ولی با اصرار فراوان
دانشجويان و دوستان سرانجام اين دعوت را اجابت نمود هنگامی كه استاد
شهيد در آن مجمع به عنوان سخنران پشت تريبون قرار گرفت بسياری از شركت
كنندگان چپگرا به عنوان اعتراض جلسه را ترك كردند استاد در آن جلسه ضمن
تأكيد بر رهبری بلامنازع امام ، به طور ضمنی فهماند كه اتحاد جناح عظيم
اسلامی با جناح ماركسيستی امكان پذير نبوده و از نظر اسلام مردود است به
اين ترتيب تمام رشته های چپگرايان در چند روز قبل سمينار پنبه شد و پس
از سخنرانی استاد تظاهرات عظيمی از طرف دانشجويان مسلمان در صحن
دانشگاه به حمايت از رهبری امام بر پا شد و آن سمينار برای هميشه تعطيل
گرديد .
بخش پنجم اين كتاب متشكل از دو سخنرانی استاد شهيد درباره " آزادی
عقيده " است كه در پائيز 1348 در حسينيه ارشاد ايراد شده است بخش ششم
نيز يادداشتهايی است از استاد شهيد
|