پاورقی : 1 - ... و در آن از روح خويش بدمم ... ( قسمتی از آيه 29 سوره حجر ) .
ديگری است . يك وقت من حق خودم را به ديگری ايثار ميكنم اين بسيار
عالی و دارای ارزش است اما يكوقت ديگری حق مرا بزور ميگيرد اينجا اگر
برای احقاق حقم تلاش نكنم و بگويم اشكالی ندارد ايثار كردم ، يك كار ضد
اخلاقی و ضد ارزش انجام دادهام براساس نظريه دومی كه تلويحا به آن اشاره
كردم ، يعنی همان نظريهای كه در قرآن مطرح است ، اساسا روانشناسی انسان
بر جامعه شناسی او مقدم است يعنی انسان دوگونه وجدان دارد ، وجدان فطری
و وجدان اكتسابی .
انسان قسمتی از وجدان خودش را از جامعه ميگيرد ولی اين وجدان انسانی
او و ريشههای انسانی وجدانش ، در سرشت او نهاده شده است ، كه قرآن روی
اين موضوع بسيار تكيه ميكند : « و نفخت فيه من روحی »( 1 )
يعنی قبل از آنكه انسان از جامعه خودش تاثير بپذيرد يك جنبه ماورائی
خدائی و متعال در وجودش بطور بالقوه موجود است اين جنبه همچون بذری
آماده رشد است انسان نوار خالی نيست كه بخواهد از بيرون پر بشود بذری
است كه برای رشدش نور و حرارت ميخواهد يعنی در ذات انسان ، بطور
بالقوه استعداد تكامل و پيشرفت هست انسان در ذات خود يك موجود دو
قطبی است هم انسان است و هم حيوان هر اندازه كه جنبه حيوانی در يك فرد
تضعيف شود ، انسان بيشتر به سمت مقام استقلال و انسانيت پيش ميرود
ميدانيد كه از خواص تكامل يكی اين است كه موجود به هراندازه كه كاملتر
میشود ، نيازش به محيط كاهش پيدا ميكند يعنی اينكه ، تسلط محيط بر او
كمتر و تسلط او بر محيط بيشتر میشود .
پاورقی : 1 - ... و در آن از روح خويش بدمم ... ( قسمتی از آيه 29 سوره حجر ) . |