و تكليفها مشخص شده باشد و منبع الهام تكليفها و مسؤوليتها برای همه
افراد بوده باشد .
انسان از بدو پيدايش ، لااقل از دورهای كه رشد و توسعه زندگی اجتماعی
منجر به يك سلسله اختلافات شده است ( 1 ) نيازمند به ايدئولوژی - و به
اصطلاح قرآن " شريعت " - بوده است هر چه زمان گذشته و انسان رشد كرده
و تكامل يافته است ، اين نياز شديدترشده است در گذشته ، گرايشهای خونی
و نژادی و قومی و قبيلهای و ملی ، مانند يك " روح جمعی " بر جوامع
انسانی حاكم بود اين روح به نوبه خود يك سلسله آرمانهای جمعی ( ولو
غيرانسانی ) به وجود میآورد ، و به جامعه وحدت و جهت میداد رشد و تكامل
علمی و عقلی ، آن پيوندها را سست كرده است علم به حكم خاصيت ذاتی خود
تمايل به فرديت دارد ، عواطف را ضعيف و پيوندهای احساسی را سست میكند
آنچه بشر امروز - و به طريق اولی بشر فردا - را وحدت و جهت میبخشد و
آرمان مشترك میدهد و ملاك خير و شر و بايد و نبايد برايش میگردد ، يك
فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خيز مجهز به منطق ، و به عبارت ديگر
يك ايدئولوژی جامع و كامل است .
بشر امروز بيشتر از بشر ديروز نيازمند به چنين فلسفه زندگی است ،
فلسفهای كه قادر باشد به او دلبستگی و حقايقی ماوراء فرد و منافع فرد
بدهد امروز ديگر جای ترديد نيست كه مكتب و ايدئولوژی .
پاورقی :
. 1 از مجموع آيات كريمه قرآن استنباط میشود كه اين اختلافات و اين
نياز از زمان نوح نبی پيدا شده است پيامبران پيشتر صاحب شريعت
نبودهاند رجوع شود به تفسير الميزان ذيل آيه 213 از سوره مباركه بقره
كان الناس امه واحده فبعث الله النبيين ». . .