انسانی گفته میشود و معنويات انسانی و ملاك انسانيت انسان است ، شامل
خيلی چيزهاست ، ولی میتوان همه ارزشها را در يك ارزش خلاصه كرد و آن
ارزش ، " درد داشتن " و " صاحب درد بودن " است . هر مكتبی كه در
دنيا راجع به ارزشهای انسانی بحث كرده است ، يك درد ماوراء دردهای
عضوی و دردهای مشترك انسان با هر جاندار ديگر در انسان تشخيص داده است
. آن درد انسانی انسان چيست ؟
گفتيم بعضی فقط تكيهشان روی درد غربت انسان و درد عدم تجانس و
بيگانگی انسان با اين جهان است ، چرا كه انسان حقيقتی است كه از اصل
خود جدا شده و دور مانده ، و از دنيای ديگر برای انجام رسالتی آمده است
و اين " دورماندگی از اصل " است كه در او شوق و عشق و ناله و احساس
غربت آفريده است ، ميل به بازگشت به اصل و وطن ، يعنی ميل بازگشت به
حق و خدا را آفريده است . از بهشت رانده شده و به عالم خاك آمده است
و میخواهد بار ديگر به آن بهشت موعود خودش بازگردد . البته آمدنش غلط
نبوده ، برای انجام رسالتی بوده ولی به هر حال اين هجران ، هميشه او را
در حال ناراحتی [ نگاه داشته است ] . درد انسان طبق اين مكتب فقط درد
خداست ، درد دوری از حق است [ و ميل او ] . ميل بازگشت به قرب حق و
جوار ربالعالمين است ، و انسان به هر مقام و كمالی كه برسد ، باز
احساس میكند كه به معشوق خود ، نرسيده است .
|