باز علی ( ع ) می‏فرمايد : " « الدنيا دار ممر لا دار مقر ، و الناس‏
فيها رجلان رجل باع فيها نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها » " ( 1
) مردم در بازار دنيا دو دسته هستند : يك دسته خود را می‏فروشند و پول‏
فروختن خودشان را می‏گيرند ، و دسته دوم مردمی هستند كه در دنيا خود را
می‏خرند و آزاد می‏كنند .
يك وقت علی ( ع ) درهم و يا ديناری را كه مال خودشان بود كف دست‏
گرفت ، قدری به آن نگاه كرد و فرمود : ای پول ! تو تا وقتی كه در دست‏
من هستی ، مال من نيستی . درست عكس اينكه ما می‏گوئيم ، ما می‏گوئيم تا
وقتی پول مال من است كه در جيب من است و وقتی خرج كردم از دست من‏
رفته است . علی ( ع ) عكس اين را فرموده است : تو تا وقتی كه در دست‏
من هستی ، مال من نيستی [ چرا ] كه تا وقتی در دست من هستی ، بايد مال‏
تو باشم و نوكر تو باشم و تو را نگهداری كنم . تو آن وقت مال من هستی كه‏
تو را خرج كرده باشم والا تا وقتی كه تو را نگه داشته‏ام تو مال من و در
خدمت من نيستی ، من مال تو و در خدمت تو هستم .
علی ( ع ) از جلوی يك قصابی می‏گذشت ( 2 ) . قصاب چشمش به علی ( ع )
كه افتاد عرض كرد : امروز گوشتهای خوبی آورده‏ايم ، اگر می‏خواهيد بخريد .
حضرت فرمود : پول ندارم . قصاب گفت : من برای پولش صبر می‏كنم . فرمود
: من به شكم [ خود ] می‏گويم صبر

پاورقی :
. 1 نهج‏البلاغه ، حكمت . 133
. 2 سعدی اين داستان را در مورد يك عارف به شعر درآورده است ولی‏
چنانكه در احاديث ماست ، اين واقعه در مورد علی ( ع ) است .