به نظر می‏رسد ، اما آنهايی كه دقيقتر در اين مسئله فكر كرده‏اند ، آن را
حل كرده‏اند ، گفته‏اند : مسئله اين است كه انسان آنچنان موجودی است كه‏
نمی‏تواند عاشق محدود باشد ، نمی‏تواند عاشق فانی باشد ، نمی‏تواند عاشق‏
شيئی باشد كه به زمان و مكان محدود است ، انسان عاشق كمال مطلق است و
عاشق هيچ چيز ديگری نيست ، يعنی عاشق ذات حق است ، عاشق خداست . همان‏
كسی كه منكر خداست ، عاشق خداست ، حتی منكرين خدا كه به خدا فحش‏
می‏دهند ، نمی‏دانند كه در عمق فطرت خود ، عاشق كمال مطلقند ولی راه را گم‏
كرده‏اند ، معشوق را گم كرده‏اند .
محی‏الدين عربی می‏گويد : ما احب احد غير خالقه هيچ انسانی غير از خدای‏
خودش را دوست نداشته است و هنوز در دنيا يك نفر پيدا نشده كه غير خدا
را دوست داشته باشد . ولكنه تعالی احتجب تحت اسم زينب وسعاد وهند و
غير ذلك لكن خدای متعال در زير اين نامها پنهان شده است ( 1 ) . [ مثلا
] مجنون خيال می‏كند كه عاشق ليلی است ، او از عمق فطرت و وجدان خودش‏
بی‏خبر است . لهذا محی‏ا لدين می‏گويد : پيغمبران نيامده‏اند كه عشق خدا و
عبادت خدا را به بندگان ياد دهند [ چون ] اين ، فطری هر انسانی است‏
بلكه آمده‏اند كه راههای كج و راست را نشان دهند ، آمده‏اند بگويند ای‏
انسان ! تو عاشق كمال مطلقی ، خيال می‏كنی كه پول برای تو كمال مطلق است‏
، خيال می‏كنی كه جاه برای تو كمال مطلق است ، خيال می‏كنی كه زن برای تو
كمال مطلق است ، تو چيزی غير از كمال

پاورقی :
. 1 او از اين قبيل حرفها زده و به همين دليل عده‏ای او را تكفير
كرده‏اند .