آن را برای انسان جلوه می‏دهد و آنچنان آن را آرايش و زينت و به اصطلاح‏
" توالت " می‏كند و آنچنان به دروغ به آن نقش و نگار می‏بندد كه انسان‏
خيال می‏كند يك چيزی است ، ولی همان درون خود انسان است كه اين كار را
كرده ، برای اينكه انسان خودش را فريب دهد . تعبير " تسويل " تعبير
عجيبی است . امروز كه روانشناسی خيلی پيشرفت و ترقی كرده ، عميقا و
دقيقا به اين نكات رسيده‏اند . حتی به اين نكته رسيده‏اند كه گاهی انسان‏
ديوانه می‏شود و اين ديوانگی هيچ علت عصبی و جسمی ندارد و فقط علت داخلی‏
و روانی دارد . مثلا وقتی [ تحمل ] مصائب ، خيلی سخت و دشوار می‏شود ،
روان انسان برای اينكه خودش را از شر اين غصه‏ها راحت كند ، عقل را
مرخص می‏كند .
به قول شاعر :
زهشياران عالم هر كه را ديدم غمی دارد دلا ديوانه شو ، ديوانگی هم‏
عالمی دارد
و اين يك اصل روانشناسی است .
به هر حال مسئله كيد و مكر نفس ( مكائد نفس ) نه مكر نفس انسان با
ديگری بلكه مكر نفس انسان با خود انسان يك مسئله بسيار مهمی است و در
عرفان به اين نكات ، خوب توجه شده است . اين دو قسمت آخر ( 1 ) كه‏
انسان را وارد ضد اخلاق نموده ، بيمار می‏كند و از حيوان هم پست‏تر می‏كند
در عرفان در حد اعلی خوب بيان شده‏اند و حتی نكاتی گفته شده است كه‏
واقعا حيرت‏آور است ، يعنی انسان تعجب می‏كند كه چگونه اين افراد در
ششصد سال ، هفتصد سال و يا هزار سال پيش اين نكات بسيار دقيق روانی را

پاورقی :
. 1 [ ظاهرا مقصود درجه سوم خودخواهی و مسأله تسويل است كه توضيح داده‏
شد ] .