كند ، چرا از تو گوشت بگيرم كه تو بخواهی برای پولش صبر كنی ؟ من شكمم‏
را وادار به صبر می‏كنم كه اين مقدار مقروض و مديون تو نباشم .

اصلاح درون ، راه رهايی از " منيت "

اين مكتب [ يعنی اسلام ] می‏گويد : اگر می‏خواهيد انسان را از " من "
بودن خارج كنيد و " ما " كنيد ، درونش را اصلاح كنيد ، نگذاريد بنده‏
اشياء شود والا ب ا سلب مالكيت فردی ، اين درد دوا نمی‏شود . البته اين‏
را هم عرض كنم كه در اينجا باز دو مكتب است : يك مكتب می‏گويد كه اصلا
به مالكيتها كاری نداشته باشيد ، ناهمواريها هر مقدار باشد [ مسئله‏ای‏
نيست ] ، فقط به درون بپردازيد . مكتب ديگر می‏گويد درست است كه اساس‏
درون است ولی بدون اصلاح بيرون ، درون را نمی‏شود اصلاح كرد و ما در اسلام‏
می‏بينيم كه به بيرون هم توجه است ، يعنی اسلام می‏خواهد ناهمواريهای بيرون‏
را تبديل به همواری كند بدون آنكه مالكيت را به كلی الغاء كرده باشد .
اسلام از راههائی وارد می‏شود تا تساوی پيدا شود و در جامعه همواری به وجود
آيد ، ولی اسلام در عين حال اين را برای اينكه " من " تبديل به " ما "
شود كافی نمی‏داند ، مگر آنكه حقيقتی را بر روحها حاكم كند .
حتما در ادبيات ، " مضاف " و " مضاف اليه " را خوانده‏ايد ( 2 ).

پاورقی :
. 2 وقتی يك شی‏ء را به شی‏ء ديگری نسبت می‏دهيد و مثلا می‏گوئيد : عبای‏
من ، عبا را " مضاف " و من را " مضاف اليه " می‏گويند .