بگفت احوال ما برق جهان است
|
دمی پيدا و ديگر دم نهان است
|
گهی بر طارم اعلی نشينيم
|
گهی بر پشت پای خود نبينيم
|
حال ما مثل برق ( 1 ) جهنده است ، يك لحظه میجهد و لحظهای ديگر
خاموش است .
[ به قول حافظ ] :
برقی از منزل ليلی بدرخشيد سحر
|
وه كه با خرمن مجنون دل افگار چه كرد
|
تا اينجا دنباله سؤالی است كه از يعقوب شده و او هم جواب داده است.
بعد میگويد :
اگر درويش در حالی بماندی
|
سرودست از دو عالم برفشاندی
|
( 2 )
اگر [ عارف ] در حالی كه برايش رخ میدهد ، باقی بماند ، از دو عالم
بالاتر میرود .
سلوك انسان كامل
حال برای تأييد همه اينها قسمتی را از نهجالبلاغه ( 3 ) برای شما
میخوانم . در اين جلسات مكرر گفته ايم كه نهج البلاغه مثل خود علی ( ع )
است . كلام انسان مثل خود اوست ، چون كلام تنزل روح انسان است ، تجلی
روح انسان است . يك روح پست ، كلامش پست است و يك روح عالی ، كلامش
عالی است ، يك روح يك
پاورقی :
. 1 تعبير " برق " در معنويات مال اميرالمؤمنين است كه [ عبارت آن
را ] برايتان خواهم خواند .
. 2 گلستان ، باب دوم ، حكايت . 10
. 3 جوابها وقتی از نهجالبلاغه میشنوند ، بيشتر به قلبشان مینشيند و
لذت میبرند .