من آن شمشير را به هزار درهم ( يا دينار ) خريدم و هزار درهم ( يا دينار
) دادم تا مسمومش كردند و من سمی به اين شمشير خورانيده ام كه اگر بر سر
همه مردم كوفه هم يكجا وارد می‏شد ، همه را از بين می‏برد . مطمئن باش پدر
تو زنده نمی‏ماند .
شگفتيهای علی ( ع ) و معجزه ( 1 ) های انسانی او در اينجا ظهور می‏كند .
جزء وصايايش می‏گويد با اسيرتان مدارا كنيد . و بعد می‏فرمايد : « يا بنی‏
عبدالمطلب لا الفينكم تخوضون دماء المسلمين خوضا ، تقولون قتل
اميرالمؤمنين قتل اميرالمؤمنين ، الا لا تقتلن بی الا قاتلی » ( 2 ) اولاد
عبدالمطلب ! نكند وقتی كه من از دنيا رفتم ، بين مردم بيفتيد و بگوئيد
اميرالمؤمنين شهيد شد ، فلان كس محرك بود ، فلان كس دخالت داشت و اين‏
و آن را متهم كنيد ، نمی‏خواهم دنبال اين حرفها برويد ، قاتل من يك نفر
است .
به امام حسن ( ع ) فرمود : فرزندم حسن ! بعد از من اختيار او با توست‏
، می‏خواهی آزادش كنی ، آزاد كن و اگر می‏خواهی قصاص كنی ، توجه داشته‏
باش كه او به پدر تو فقط يك ضربه زده است ، به او يك ضربه بزن ، اگر
كشته شد ، شد و اگر كشته نشد ، نشد . باز هم سراغ اسيرش را می‏گيرد : آيا
به اسيرتان غذا داده‏ايد ؟ آيا به او آب داده‏ايد ؟ آيا به او رسيدگی‏
كرده‏ايد ؟ كاسه‏ای شير برای مولا می‏آورند ، مقداری می‏نوشد ، می‏گويد باقی را
به اين مرد بدهيد تا

پاورقی :
. 1 نه معجزه‏ای كه برای اثبات حقانيت است ، بلكه معجزه‏ای كه‏
بيشتربرای يك عالم ، معجزه است .
. 2 نهج‏البلاغه ، نامه . 47