پاورقی : . 2 نهجالبلاغه ، حكمت . 147 . 1 برخلاف زهاد و عباد ما كه وقتی زاهد و عابد میشوند ، خاصيت زهدشان اين است كه رويشان را ترش میكنند ، عبوس میشوند و به همه مردم منت دارند .
جنگ و دعوا و ستيز است ، چاقو قسمتی از بدنش را میبرد و يك تكه گوشت
از بدنش به طرفی انداخته میشود ولی آنچنان توجهش متمركز مبارزه است كه
احساس نمیكند يك قطعه گوشت از بدنش جدا شده است . علی در حال عبادت
چنان گرم میشود و آن عشق الهی چنان در وجودش شعله میكشد كه اصلا گوئی در
اين عالم نيست . خودش گروهی را اينطور توصيف میكند :
« هجم بهم العلم علی حقيقة البصيرش و باشروا روح اليقين ، و استلانوا ما
استوعره المترفون ، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون ، و صحبوا الدنيا
بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی » ( 2 ) . با مردمند و با مردم نيستند
، در حالی كه با مردمند ، روحشان با عاليترين [ مقامها ] وابسته است .
در حال عبادت تير را از بدنش بيرون میآورند ، ولی او آنچنان مجذوب حق
و عبادت است كه متوجه نمیشود ، حس نمیكند . آنچنان در محراب عبادت
میگريد و به خود میپيچد كه نظيرش را كسی نديده است .
روز كه میشود ، گوئی اصلا اين آدم ، آن آدم نيست . با اصحابش كه
مینشيند ، چنان چهرهاش باز و خندان است ( 1 ) كه از جمله اوصافش اين
بود كه هميشه قيافهاش باز و شكفته است . به قدری علی ( ع ) به اصطلاح
خوش مجلس و حتی بذلهگو بود كه عمروعاص وقتی عليه علی ( ع ) تبليغ
میكرد ، میگفت : او به درد
پاورقی : . 2 نهجالبلاغه ، حكمت . 147 . 1 برخلاف زهاد و عباد ما كه وقتی زاهد و عابد میشوند ، خاصيت زهدشان اين است كه رويشان را ترش میكنند ، عبوس میشوند و به همه مردم منت دارند . |