نمونه‏ای از تاريخ اسلام

اصحاب رسول خدا در چه وضع و حالی بودند ؟ حديث معروف كافی ( 1 ) -
كه مولوی آن را به شعر درآورده است - واقعا عجيب است . اين حديث را
شيعه و سنی ( 2 ) هر دو روايت كرده‏اند : روزی پيغمبر اكرم ( ص ) در
وقت بين‏الطلوعين سراغ " اصحاب صفه " رفت ( پيامبر ، زياد سراغ‏
اصحاب صفه می‏رفت ) . در اين ميان ، چشمش به جوانی افتاد . ديد اين‏
جوان يك حالت غيرعادی دارد : دارد تلوتلو می‏خورد ، چشمهايش به كاسه سر
فرو رفته است و رنگش ، رنگ عادی نيست . جلو رفت و فرمود : « كيف‏
اصبحت ؟ » [ چگونه صبح كرده‏ای ] ؟ عرض كرد اصبحت موقنا يا رسول الله‏
در حالی صبح كرده‏ام كه اهل يقينم ، يعنی آنچه تو با زبان خودت از راه‏
گوش به ما گفته‏ای ، من اكنون از راه بصيرت می‏بينم . پيغمبر می‏خواست‏
يك مقدار حرف از او بكشد ، فرمود : هر چيزی علامتی دارد ، تو كه ادعا
می‏كنی اهل يقين هستی ، علامت يقين تو چيست ؟ « ما علامة يقينك ؟ » عرض‏
كرد : ان يقينی يا رسول الله هو الذی احزننی و اسهر ليلی و اظما هواجری‏
علامت يقين من اين است كه روزها مرا تشنه می‏دارد و شبها مرا بی‏خواب ،
يعنی اين روزه‏های روز و شب زنده‏داريها ، علامت يقين است . يقين من‏
نمی‏گذارد كه شب سر به بستر بگذارم ، يقين من

پاورقی :
. 1 اصول كافی ، جلد 2 ، ص . 53
. 2 كنزالعمال ، ج 13 ، ص . 351