تحت تأثير تعليمات اسلامی بوده‏اند ، متوجه اين نكته بوده‏اند و در كلمات‏
خود به اين نكته اشاره كرده‏اند . اما به هر حال گاهی كم و بيش اين افراط
پيدا شده است ، يعنی درون گرائی به حدی رسيده كه ديگر برون گرائی نفی‏
شده است . اسلام اين جهت را تأييد نمی‏كند .
. 3 نفس كشی
يك جهت ديگر در اين مكتب مطرح است و آن مربوط به " نفس كشی "
است . ما در تعبيرات اسلامی كلمه " نفس كشی " نداريم . يكی دو جا
تعبير " امات نفسه " داريم كه يكی در نهج‏البلاغه است كه برايتان‏
خواندم و تعبير " « موتوا قبل ان تموتوا » " را هم داريم . معمولا در
تعبيرات اسلامی صحبت از تهذيب و اصلاح نفس است .
در تعبيرات شعرا مسئله " نفس كشی " و " نفس كشتن " زياد آمده‏
است حال ما با تعبير ، چندان مخالفتی نداريم ولی درباره مسئله نفس كشی‏
و به عبارت ديگر خود را در هم شكستن ، خود را كوبيدن ، يعنی خودبين‏
نبودن و خودپسند و خودخواه نبو دن ، در عرفان ما طوری سخن گفته شده است‏
كه غالبا يك نكته بسيار بسيار اساسی كه در اسلام از آن به " كرامت نفس‏
" تعبير می‏كنيم ، مورد غفلت واقع شده است . اين مطلب اندكی بحثش‏
مفصلتر است .
همانطور كه در ابتدای سخنم عرض كردم ، چون عرفان شيرين است و عرفا با
زبان ادب ، نثر و نظم مدعای خودشان را خيلی گفته‏اند و پخش كرده‏اند ،
انسان كامل عرفا در سرنوشت جامعه ما خيلی اثر دارد ، يعنی ما بيشتر
انسان والا و انسان متعالی را همان