پاورقی : . 1 كشف الغمهج 1 ، ص 437 ، و منتهی الامال ، ص . 172
²امتك من الاود و اللدد »! چقدر اين امت تو خون به دل من كردند ! چه كنم
با اينها ؟ بعد به امام حسن فرمود : پسر جان ! جدت به من دستوری داد ،
گفت : علی به اينها نفرين كن . من هم در عالم رؤيا نفرين كردم ، نفرينم
اين بود : « ابدلنی الله بهم خيرا منهم و ابدلهم بی شرا لهم منی » خدا هر
چه زودتر مرگ مرا برساند و بر اينها همان كسی را مسلط كند كه شايسته او
هستند .
معلوم است كه با اين جمله چقدر دلهره و اضطراب رخ میدهد . علی ( ع )
بيرون میآيد ، مرغابيها صدا میكنند ، میگويد : « دعوهن فأنهن صوائح
تتبعها نوائح » ( 1 ) الان صدای صيحه مرغ است ، ولی طولی نمیكشد كه صدای
نوحهگری انسانها در همين جا بلند میشود . آمدند جلوی اميرالمؤمنين را
گرفتند ، گفتند : پدرجان ! نمیگذاريم به مسجد بروی ، حتما بايد يك نفر
ديگر را به نيابت بفرستی . اول فرمود : خواهرزادهام جعدشبن هبيره را
بگوئيد برود با مردم نماز جماعت بخواند . بعد فورا خودش نقض كرد ،
فرمود : نه ، خودم میروم . گفتند : اجازه بدهيد كسی شما را همراهی كند .
فرمود : خير ، نمیخواهم كسی مرا همراهی كند .
برای او شب باصفائی بود . خدا میداند او چه هيجانی دارد ! البته خودش
میگويد من خيلی كوشش كردم كه راز مطلب را كشف كنم ، ولی اجمالا میداند
كه حوادث بزرگی [ در انتظار اوست ، چنانكه ] از نهجالبلاغه چنين استفاده
میشود : « كم اطردت الايام ابحثها »
پاورقی : . 1 كشف الغمهج 1 ، ص 437 ، و منتهی الامال ، ص . 172 |