انسان پدرش را درآورد و بگويد اگر نمی‏خواهی از خانه من بيرون برو ؟
پس اينها هم عاطفه اجتماعی نيست . بله ، اگر واقعا چيزی به مرحله‏
ايثار برسد ، آن چيز ديگری است . انسانی كه می‏خواهد عملش براساس عاطفه‏
اجتماعی باشد ، اول بايد از مرحله عدالت بالاتر بيايد ، يعنی عادل باشد و
به حقوق مردم تجاوز نكند و اگر می‏خواهد از حقوق مشروع خود ايثار كند
مانعی ندارد و لهذا بزرگانی از علما را سراغ داريم كه مقيد بودند هيچ‏
وقت كوچكترين تجاوزی به حق كسی نكنند . اينها در داخل خانه حاضر نبودند
حتی يك بار به صورت يك امر ، از همسر يا فرزندشان چيزی بخواهند ( 1 ).
درباره مرحوم ميرزا محمد تقی شيرازی رضوان‏الله عليه كه از مراجع تقليد
بسيار بسيار بزرگ و استاد مرحوم آيت‏الله حاج شيخ عبدالكريم حائری بودند
، نقل كرده‏اند كه هيچ وقت [ به اهل خانه ] فرمان نمی‏داد . حتی يك وقت‏
كه ايشان مريض بودند و خانواده ايشان برايشان شوربا ( آش‏برنج ) تهيه‏
كرده بودند ، بچه‏ها آمده بودند و غذا را دم در گذاشته و رفته بودند .
ايشان هم مريض و در گوشه اتاق بستری بود و نمی‏توانست از جا بلند شود .
چند ساعت گذشت . وقتی آمدند ديدند غذا را نخورده است . چرا ؟ برای‏
اينكه مستلزم اين بود كه يكی از بچه‏ها را صدا كند و بگويد اين كار را
برای ايشان انجام

پاورقی :
. 1 البته در كار شخصی كه مربوط به خودشان است . كاری كه مربوط به‏
تربيت فرزند است ، حساب ديگری دارد . " اين كاسه آب را به من بده تا
بخورم " ديگر مربوط به تربيت بچه نيست .