كه وقتی چيزی - مثلا يك مال - را گم می‏كند ، دائما دنبالش است تا آن را
پيدا كند ولی فكر نمی‏كند كه خودش را گم كرده است ! چرا نمی‏رود خودش را
پيدا كند ؟ ای انسان ! تو نمی‏دانی خودت را گم كرده‏ای ؟ برو خودت را
پيدا كن ، اين از هر گمشده ديگر برای تو ارزش بيشتری دارد .

پاسخ به چند اشكال ديگر

اما درباره مسأله ارزشها [ كه گفته‏اند ايمان به خدا سبب فراموش شدن‏
ارزشهای انسانی می‏شود ] می‏گوئيم غرق شدن در يك بيگانه سبب می‏شود كه‏
انسان ارزشهای ذاتی خود را فراموش كند ، اما غرق شدن در آنچه كه عين "
خود " و عين كمال اوست ، موجب احياء بيشتر ارزشها در انسان می‏شود و به‏
همين دليل كسانی كه در مقام عبوديت بالا می‏روند ، همه ارزشهای انسانی در
آنها قويتر می‏شود ، عقل در آنها قويتر می‏شود ، عشق در آنها قويتر می‏شود ،
قدرت در آنها قويتر می‏شود ، بودن با انسانها در آنها قويتر می‏شود ، عزت‏
و كرامت در آنها قويتر می‏شود ، چون همه اينها مظاهر ذات حق هستند .
اما درباره اينكه [ گفته‏اند تعلق به خداوند ، موجب توقف و ركود انسان‏
است ، بايد گفت ] آنها خيال كرده‏اند كه خدا مثل يك درخت است و اگر
كسی به خدا بسته شد ، يعنی به يك موجود محدود بسته شده و نمی‏تواند حركت‏
كند . آقای اگزيستانسياليست ! خدا يعنی حقيقت نامتناهی . يك وقت‏
انسان را در يك فضای