دانشمندان ديالكتيك به ما پاسخ میدهند :
شما با روش متافيزيك فكر كرده و سخن میگوييد و در نتيجه مفاهيم را " مطلق " گرفته و به خطا میافتيد ، پس اينكه میخواهيد نفی علم به خارج مطلق را به گردنپاورقی : > مفاهيم و تصاوير ذهنی است ولی اين مفاهيم دارای يك خاصيت مخصوصی هستند و آن اينكه آينه و نشان دهنده خارج میباشند بهطوری كه انسان در مرحله اول خيال میكند كه بلاواسطه به خارج نائل شده است ، در مرحله دوم میگويد اين مفاهيمی كه من تصور میكنم ( زمين و آسمان و . . . ) در خارج وجود دارد و در مرحله سوم میگويد منشأ و مبدأ پيدايش تصورات ذهنی تأثيرات خارجی است . پس هر چند ذهن در مراحل بعدی درك میكند كه پيدايش تصورات ذهنی در اثر تأثيرات خارجی است بايد ديد چه رابطهای بين مفهوم ذهنی و وجود خارجی است كه پيش از آنكه نوبت به مرحله سوم برسد در مرحله اول - همانطوری كه گفته شد - مفاهيم ، خارج را ارائه میدهند و در مرحله دوم انسان میگويد عين همين چيزهايی كه در تصور من است ( زمين و آسمان ، درخت ، انسان و . . . ) خارجيت و واقعيت دارند ؟ و بالاخره چه خصوصيتی در علم است كه شخص عالم را به خارج توجه میدهد ؟ هر چند هر كس اعم از ايده آليست يا رئاليست ، تابع هر مسلك و پيرو هر مكتب بوده باشد ، به حسب فطرت خود عملا برای علم كاشفيت تامه از خارج قائل است و ترديدی ندارد كه عين آنچه در ذهن است واقعيت خارجی دارد نه چيز ديگر و يك نحوه وحدت و عينيت بين ذهن و خارج هست ( برای فهم كامل اين مطلب رجوع شود به مقاله چهارم ) لكن تشريح فلسفی مطلب ، يكی از مسائل مهم فلسفه است و مسأله ارزش معلومات كه در حاشيه قبل اشاره شد از اين مسأله سرچشمه میگيرد . چنانكه از مطالب گذشته معلوم شد ايدهآليستها ( سوفسطائيان ) از آنجا كه منكر >