يك نوع غرور و از خصائص دوره اسكولاستيك ( 1 ) و قرون وسطائی‏ها می‏داند
. در نظر دانشمندان جديد اعتقاد به قطعی بودن و يقينی بودن يك قانون‏
علمی آنطور كه قدما تصور می‏كردند يك عقيده ارتجاعی است .
شايد از قرن نوزدهم به بعد در ميان دانشمندان كسی يافت نشود كه مانند
قدما در طبيعيات اظهار جزم و يقين كند ( هر چند قدما هم مسائل طبيعيات‏
و فلكيات را چندان يقينی نمی‏دانستند و آنها را " حدسيات " می‏خواندند
) .
دانشمندان جديد هرگاه فرضيه‏ای ابراز دارند كه تجربه‏های موجود آن را
تأييد كند ادعای يقين مطلق درباره آن نمی‏كنند و به عنوان " حقيقت مسلم‏
" آن را بيان نمی‏كنند .
اينشتين ( 2 ) دانشمند معروف معاصر درباره نظريه معروف خود " نسبيت‏
" كه جانشين نظريه جاذبه عمومی نيوتن ( 3 ) در فيزيك شده است بيش از
اين نمی‏گويد كه " تجربه‏های فعلی آن را تأييد كرده است " .
آری تنها ماديون هستند كه در اين مسائل اظهار قطع و يقين می‏كنند و اين‏
مسائل را حقايق مسلمه تلقی می‏كنند و به دانشمندانی كه پديد آورنده اين‏
فرضيه‏ها هستند اعتراض دارند كه چرا در حقيقی بودن آنها ترديد دارند .
چنانكه بعدا در همين مقاله در حاشيه مستقلی كه آراء ماديون را درباره‏
" ارزش معلومات " بيان و انتقاد می‏كنيم توضيح خواهيم داد ماديون روی‏
غرض خاص چاره‏ای ندارند جز آنكه برخلاف همه دانشمندان ، مسائل تجربی را
يقينی بدانند و اگر غير از اين بگويند پايه فلسفه موهومشان خراب می‏شود ،
و از طرف ديگر می‏بينند فرضيه‏های طبيعی بالعيان تغيير می‏كند و ناسخ و
منسوخ دارد ، ناچار يك مطلب موهوم ديگری را " تكامل حقيقت " عنوان‏
می‏كنند و جار و جنجال راه می‏اندازند و می‏خواهند از اين راه ، هم برای‏
علوم طبيعی ارزش يقينی قائل شوند و هم تغيير و تبديل فرضيه‏ها را توجيه‏
كنند .
گمان می‏كنم كه با بياناتی كه تاكنون در اين مقدمه شده بر خواننده محترم‏
روشن شده باشد كه تكامل حقيقت به معنايی كه منظور ماديين است ( تغيير
تكاملی ) موهوم

پاورقی :
. 1 . scholastic
. 2 . Einstein
. 3 . Newton