پاورقی : > لهذا در اين مقاله به معرفی اين فلسفه ( كه ماديين خواه ناخواه وارد مباحث آن میشوند ) و تفكيك آن از مسائل علوم ( كه ماديين آنها را از يكديگر تفكيك نكرده ، خلط مبحث میكنند ) پرداخته شده است . پس منظور از فلسفه در اين مقاله همان " فلسفه اولی " است كه صرفا نظری و تعقلی است و مقصود بيان تعريف و بيان فرق آن با ساير قسمتهايی است كه امروز به نام " علوم " خوانده میشود . و برای آنكه خواننده محترم بتواند تعريف فلسفه را خوب درك كند و مسائل فلسفی را با مسائلی كه مربوط به ساير علوم است اشتباه نكند از ذكر اين مقدمه كوتاه ناچاريم : علومی كه ميان بشر رايج است قسمتهای مختلفی را تشكيل میدهند و هر يك به نام مخصوصی خوانده میشود . فيزيك ، شيمی ، حساب ، هندسه ، ستارهشناسی ، زيستشناسی و . . . هر يك از اين قسمتها ما را به يك سنخ دانستنيهای مخصوص و معينی آگاه میسازد به طوری كه قبل از آنكه وارد آن قسمت بشويم میتوانيم بفهميم چه سنخ مسائلی مورد توجه ما قرار خواهد گرفت زيرا بر ما معلوم است كه هر علمی عبارت است از يك سلسله مسائلی كه در زمينه معين و در اطراف موضوع معينی گفتگو میكند و بين مسائل هر علم رابطه خاصی وجود دارد كه آنها را به يكديگر پيوسته و از مسائل علوم ديگر جدا میسازد . پس ما برای آنكه تعريف هر يك از علوم را به دست آوريم و برای آنكه بتوانيم تشخيص دهيم فلان مسأله در صف چه مسائلی بايد قرار گيرد و جزء كدام علم است بايد موضوعات علوم را تشخيص دهيم و مادامی كه نفهميم مثلا موضوع علم حساب چيست و موضوع علم هندسه كدام است ، نمیتوانيم مسائل حساب را از مسائل هندسه فرق بگذاريم ، و همچنين ساير علوم . پس از بيان اين مقدمه میگوييم فلسفه نيز به نوبه خود حل مشكلات مخصوصی را به عهده گرفته و مسائل وی نيز در اطراف موضوع معينی صورت میگيرد . فلسفه >