نمی‏تواند ضبط كند ، و از اين روی می‏پندارد كه تازه خود كهنه می‏باشد ،
چنانكه اگر آب صافی در مجرايی تراز و بی‏مقاومت بگذرد و شما عكس خود را
در سطح آب تماشا كنيد عكس به چشم شما ثابت خواهد نمود در حالی كه‏
حقيقتا در هر لحظه يك عكس تازه می‏بينيد و تميز نمی‏دهيد . تبدل مدركات‏
را به همين قياس بايد تصور كرد .

پاورقی :
> زيرا ادراك عبارت است از فعاليت اعصاب ، و اعصاب درباره يك شی‏
نمی‏توانند فعاليت مداوم داشته باشند يعنی فعاليتهای اعصاب هر لحظه‏
متوجه شی مخصوصی است و در حالی كه چيزی مورد توجه نيست قهرا سلسله عصبی‏
درباره آن فعاليت ندارد ، پس در حال عدم توجه ، خاطره ادراكی به صورت‏
ادراك وجود ندارد و نمی‏تواند وجود داشته باشد . اين دانشمندان می‏گويند
هر چيزی كه يك بار ادراك شد فقط اثری از او در يك نقطه مخصوصی از مغز
، مثلا يك يا چند سلول ، پيدا می‏شود و هر وقت آن نقطه مخصوص در اثر يك‏
عامل خاصی ( اراده و غيره ) تهييج شد اعصاب دوباره به فعاليت می‏پردازند
و باعث دوباره توليد شدن ادراك اولی می‏گردند ، مثلا در مثال بالا ملاقات‏
و مذاكره با رفيق در حالی كه مورد توجه نيست به صورت خاطره ادراكی در
ذهن موجود نيست بلكه فقط اثری از وی در يك نقطه معين مغز باقی می‏ماند
كه هر وقت آن نقطه تحريك شود باعث دوباره توليد شدن آن خاطره ادراكی‏
می‏گردد و شخص می‏پندارد كه خود اين خاطره محفوظ و باقی بوده .
عليهذا مطابق اين نظريه هر تذكر و يادآوری توليد جديدی است ، برخلاف‏
نظريه اول كه تذكر را توليد جديد نمی‏داند ، و ما برای توضيح بيشتر ،
نظريه ماديين را درباره مادی بودن حافظه از قول خودشان نقل می‏كنيم .
دكتر ارانی در پسيكولوژی صفحه 117 می‏گويد :
" در عمل حافظه بايد توجه كرد كه چگونه يك تأثير يا احساس در روح‏
ثابت می‏شود ؟ چگونه محفوظ می‏ماند ؟ چطور دوباره توليد می‏شود ؟ چگونه روح‏
قضيه را در ازمنه گذشته مجسم می‏نمايد ؟ "
و در صفحه 118 اينطور به اين پرسشها پاسخ می‏دهد ، می‏گويد :
" گويا جاده‏های ارتباطی ما بين قضايا توليد می‏گردد و اين جاده‏ها در
مغز باقی >