است يعنی ماده با شرايط زمانی و مكانی حاضره ، اين صورت كوچك را در
حاسه ما ايجاد كرده و از نزديك به واسطه تغيير يافتن شرايط نامبرده‏
بزرگتر ديده می‏شود اگرچه به حسب واقعيت ، يك حجم واقعی [ غير ] متحول‏
دارد ولی هيچگاه با حجم واقعی

پاورقی :
> مختلف عمل می‏كند ، بوی معين انسان را متنفر ولی حيوانی را جلب‏
می‏كند ، رنگ معين به نظر حيوان ديگر حال ديگر را دارد يا اينكه آهنگ‏
معينی به گوش يك نفر خوش و به گوش ديگری نامطبوع است ، درجه حرارت‏
معين گاه به نظر گرم و گاه سرد جلوه می‏كند ، خلاصه تأثير ساختمان عصبی را
در شناختن می‏دانيم ولی از اينجا نبايد نتيجه بگيريم چون نوع عصب در
شناختن مؤثر است پس عين حقيقت را نمی‏توان شناخت زيرا چنانكه ذكر
كرديم مفهوم كلمه " شناختن " شامل همين تأثير مخصوص هم هست " .
دكتر ارانی شناختن عين حقيقت و حقيقت مطلق را ( حقيقتی كه از ناحيه‏
اعصاب شكل مخصوصی پيدا نكند ) پوچ و بی‏معنی می‏شمارد . در همان صفحه‏
می‏گويد :
" چقدر بی‏مغز است اگر مكتبهای مخالف ما توقع دارند كه فكر و اشياء
درهم تأثير نمايند يعنی عمل " شناختن " صورت خارجی پيدا كند بدون‏
اينكه يك طرف تأثير داشته باشد يعنی فكر در تأثيری كه از اشياء گرفته‏
است تصرف نكند . بالاخره همين تصرف ، همان شناختن است و اگر يكی نباشد
ديگری هم نخواهد بود . اينهايی كه عقب " عين حقيقت " و " حقيقت‏
مطلق " و مفهومهای پوچ ديگر می‏باشند مثل اين است كه می‏خواهند عمل‏
شناختن مانند عمل هضمی صورت گيرد كه نه ماده غذايی وارد معده شود و نه‏
معده بر روی مواد غذايی اثر كند " .
ايضا در همان جزوه صفحه 29 می‏گويد :
" مغز از همان زمان تولد دارای يك خاصيت اصلی است و آن ، خاصيت‏
فكر كردن است ولی اين خاصيت اصلی وقتی می‏تواند كار كند كه ماده لازم را
دريافت كند ، مثل اينكه يك معده خاصيت هضم دارد ولی وقتی هضم می‏كند كه‏
ماده غذايی در آن داخل شود ، اگر به واسطه عناصر تأثر ديدن و شنيدن و
غيره موضوعی پيدا كند فكر هم كار می‏كند " . >