باب تجرد روح نوشت . به تدريج اين عقيده شايع شد و پيروانی پيدا كرد .
بسياری از رساله‏ها در اين موضوع نگارش يافت .
مطابق آنچه بخنر در مقاله ششم كتاب خود می‏گويد ، همين بومبوناتيوس در
عين حال به شدت پيرو تعليمات مسيح بود و از آن حمايت می‏كرد . وی‏
می‏گويد تا نيمه قرن هفدهم همه همين‏طور بودند و شايد علت ، ترس يا رسوخی‏
بود كه ايمان در دلها داشت .
مطابق نقل بخنر فقط در قرن هجدهم بود كه عده‏ای رسما منكر خدا شدند .
بارون هولباخ ( 1 ) در 1770 كتابی به نام نظام طبيعت نوشت و رسما وجود
خدا و دين را انكار كرد .
در قرن هجدهم عده‏ای در فرانسه به تأليف دائره المعارفی پرداختند و
بعضی از نويسندگان بزرگ آنها مانند هولباخ و ديدرو ( 2 ) و دالامبر ( 3 )
مادی بودند ولی دالامبر بيشتر اظهار تحير و ترديد می‏كرد . بخنر می‏گويد :
" دالامبر بارها تصريح كرده كه در مسائل ماوراء الطبيعه " نمی‏دانم "
بهترين راههاست " .
از ديدرو نيز گفتاری نقل شده است كه آخر الامر ترديد و تحير وی را
می‏رساند .
در قرن نوزدهم فلسفه مادی طرفداران بيشتری پيدا كرد و در نيمه دوم اين‏
قرن بود ( 1895 ) كه نظريه داروين مربوط به " تبديل انواع " منتشر شد و
ماديين آنها را بهترين وسيله پيشرفت فلسفه مادی تلقی كردند .
داروين شخصا در عقايد خود مادی نبود ، فقط از جنبه " بيولوژی " ( علم‏
الحيات ) فرضيه خويش را بيان كرد ، ولی ماديين عصر وی از آن نظريه به‏
نفع فلسفه مادی استفاده نمودند .
دكتر شبلی شميل مادی معروف كه ابتدا شرح بخنر را به نظريه داروين به‏
عربی ترجمه كرد و بعد خود قسمتهای مختلفی به آن افزود و مجموعه‏ای به نام‏
فلسفة النشوء و الارتقاء منتشر ساخت ، در ديباچه اين كتاب اعتراف می‏كند
كه داروين فقط از جنبه

پاورقی :
. 1 . Holbach
. 2 . Didero
. 3 . Dalamber