پاورقی : > و جهات مختلف و در جاهای مختلف ديده تخيل كند میتواند آن را تنها پيش نظر خود مجسم نمايد بدون آنكه آن را در وضع و جهت و مكان خاص ملاحظه نمايد . ثالثا در ادراكات حسی تماس و ارتباط قوای حاسه با خارج شرط است ، در صورتی كه آن ارتباط از بين برود خود به خود ادراك حسی نيز از بين میرود ، اما ادراكات خيالی ذهن احتياجی به خارج ندارد و لهذا ادراكات حسی ، خارج از اختيار شخص ادراك كننده است ، مثلا انسان عادتا نمیتواند چهره كسی را كه حاضر نيست ببيند يا آوازش را بشنود يا بوی گلی را كه موجود نيست استشمام نمايد اما همه اينها را با ميل و اراده خود هرگاه بخواهد میتواند با استمداد از قوه خيال تصور نمايد . مرتبه تعقل ادراك خيالی چنانكه دانستيم " جزئی " است يعنی بر بيش از يك فرد قابل انطباق نيست لكن ذهن انسان پس از ادراك چند صورت جزئی قادر است يك معنای كلی بسازد كه قابل انطباق بر افراد كثيره باشد ، به اين ترتيب كه پس از آنكه چند فرد را ادراك نمود ، علاوه بر صفات اختصاصی هر يك از افراد بر پارهای از صفات مشتركه نائل میشود يعنی يك معنی را كه در يك فرد ديده ، دو مرتبه متوجه میشود كه عين همين معنی در فرد دوم نيز هست و همچنين در سوم و چهارم و . . . ، اين مكرر ديدن يك معنی در افراد مختلف ، ذهن را مستعد میكند كه از همان معنی يك صورت كلی بسازد كه بر افراد نامحدودی قابل انطباق باشد . اين نحوه از تصور را " تعقل " يا " تصور كلی " مینامند . اين سه نحوه ادراك بالوجدان برای انسان وجود دارد و هركس با علم حضوری آنها را در خود میيابد . فلاسفه اسلامی قبل از صدرالمتألهين به پيروی از فلاسفه يونان تنها قوه عاقله را كه مدرك كليات است مجرد از ماده میدانستند ، براهينی كه برای تجرد نفس اقامه میكردند در اطراف قوه عاقله دور میزد . >