پاورقی : > اتفاق همه علما حتی علمای حسی است كه در ادراك كميات متصله ، ذهن بدون دخالت و فعاليت نيست . ب . منشأ اصلی تصور خط و سطح و دايره و غيره را چه عقل بدانيم و چه حس ( نزاع بالا ) شكی نيست كه اين امور با خواص و كيفياتی كه ما ادراك میكنيم در طبيعت مادی وجود ندارد ولی البته نه از اين جهت كه راسيوناليستهای اروپا میگفتند كه خط و سطح مثلا يك بعدی و دو بعدی هستند و آنچه در طبيعت وجود دارد جسم سه بعدی است ، بلكه از جهت اينكه آنچه در طبيعت مادی وجود دارد ( اعم از ماده مغزی و ماده خارجی ) منقسم و دارای اجزاء و مفاصل است و اين امور در ظرف ادراك ما صاف و يكپارچه و يكنواخت وجود دارند ، مثلا ما فصل مشترك دو سطح مكعب را به صورت خط ، و حد فاصل يك جسم را از فضای خارج به صورت سطح و رسم حاصل از حركت پايه پرگار را به صورت دايره ادراك میكنيم و حال آنكه از روی قرائن قطعی علمی میدانيم كه در فضای مادی ، خط و سطح و دايره با اين كيفيت وجود ندارد ، بلكه درباره دايره میتوان گفت اصلا در طبيعت وجود ندارد ، پس اين امور با اين خواص معينی كه در ذهن ما دارند مادی نيستند و ذهن آنها را در فضای ديگری كه " فضای ذهن " يا " فضای هندسی " میتوان ناميد و با فضای مادی متفاوت است ، رسم میكند . ما در مسائل هندسی در ذهن خود خطوط و اشكالی رسم میكنيم و بر روی آنها احكام ثابت قطعی صادر میكنيم ، مثلا در ذهن خود دايره يا مثلث رسم میكنيم و ذهن ما احكام مخصوص دواير و مثلثات را با كمال قطعيت و يقين صادر میكند ( رياضيات قطعیترين علوم به شمار آمده ) و حال آنكه در طبيعت مادی ، اين احكام بلاموضوع هستند . >