پاورقی : > پذيرفتهاند . پيروان هر يك از اين دو نظريه برله و عليه يكديگر دلائلی ذكر كردهاند كه در كتب فلسفه مسطور است و از جمله اشكالاتی كه صاحبان نظريه خروج شعاع بر صاحبان نظريه انطباع كردهاند اشكال عدم انطباق بزرگ بر كوچك است كه در متن اشاره شده و جوابی هم كه صاحبان نظريه انطباع دادهاند همان است كه در متن در ضمن اشكال بيان شده است و امروز هم مورد پسند دانشمندان علوم طبيعی است . شيخ شهابالدين معروف به " شيخ اشراق " عقيده سومی دارد كه چندان قابل اهميت نيست و از ذكر آن خودداری میكنيم . صدرالمتألهين فيلسوف شهير اسلامی عقيده جداگانهای درباب حقيقت ابصار دارد . اين دانشمند اظهار داشت هيچيك از دو نظريه فوق بر فرض صحت و تماميت ، حقيقت ابصار را نمیتواند توجيه كند زيرا هر دو نظريه مربوط به عمل طبيعی ( فيزيكی ) چشم است و ابصار ماوراء عمل طبيعی است . اين دانشمند با اثبات نظريه معروف خود درباب اتحاد عاقل و معقول و اتحاد حاس و محسوس ، ثابت كرد كه " ديدن " يك نوع فعاليت ابداعی نفس است كه عمل طبيعی ( فيزيكی ) مقدمه آن است و پس از انجام يافتن عمل طبيعی ، نفس با قدرت فعاله خود صورت مماثل شی محسوس را در صقع خود ابداع و انشاء مینمايد . صدرالمتألهين در جلد چهارم اسفار در مقام رد عقيده اصحاب انطباع میگويد : " و هذا بعد تمامه انما يدل علی انطباع الشبح فيه لا كون الابصار به " يعنی ادله نظريه انطباع بر فرض صحت و تماميت ، دلالت میكند كه شبح و تصويری در چشم واقع میشود اما دلالت نمیكند كه " ديدن " به او محقق میشود . >