پاسخ

بيان گذشته ما متكی به انكار اين حقايق علمی نبوده بلكه سخن ما متوجه‏
هدف ديگری است و آن اين است كه مدرك ما به ضميمه روابط تصديقی و فكر
نامبرده يك " واحد " را تشكيل داده و چيزی را به وجود می‏آورد كه به‏
قول اشكال كننده " پندار " است و اين پنداشته ما با خواص عمومی ماده‏
تطبيق نمی‏كند در عين حال كه پديده‏ای كه در نقطه زرد يا مغز است دارای‏
خواص مادی است ، گذشته از اينكه

پاورقی :
>
و راجع به عقيده خروج شعاع می‏گويد : " و نحن لا ننكر ايضا تحقق الشعاع‏
من البصر الی المرئی صورته لكن نقول لابد فی الرؤيه من حصول صوره المرئی‏
للنفس " يعنی ما در صدد انكار اين جهت نيستيم كه شعاعی از چشم خارج‏
می‏شود ، حرف ما اين است كه بايد شی مرئی يك صورتی پيش نفس داشته‏
باشد تا " ديدن " محقق شود .
روی نظريه صدرالمتألهين هر يك از دو نظريه فوق تنها عمل طبيعی و
فيزيكی چشم را توجيه می‏كند نه حقيقت ابصار و ديدن را از لحاظ فلسفی .
مطابق تحقيقاتی كه اخيرا دانشمندان علوم طبيعی از طرفی درباب نور و از
طرفی درباب كيفيت ساختمان چشم كرده‏اند مسلم شده است كه دو نظريه فوق‏
حتی از لحاظ توجيه عمل فيزيكی چشم نيز صحيح نيست ، يعنی نه انطباع است‏
و نه خروج شعاع . مطابق تحقيقات دانشمندان جديد دستگاه چشم عينا مثل يك‏
دستگاه عكاسی است . اشعه مستقيم يا منعكس از جسم مرئی به داخل چشم وارد
شده از حجاب شفاف قرنيه و مايع زلاليه و صفحه عنبيه گذشته داخل سوراخ‏
مردمك می‏شود و از عدسی چشم ( جليديه ) عبور نموده و مطابق خاصيت مخصوص‏
عدسيها در نقطه معين ، تصويری از نور ايجاد می‏نمايد و آن نقطه عبارت‏
است از نقطه مخصوصی در شبكيه به نام " نقطه زرد " كه تصوير در آنجا
واقع می‏شود .
خواننده محترم می‏داند كه نظريه جديد درباب ابصار هر چند دو نظريه‏
معروف بالا را باطل می‏كند اما نظريه صدرالمتألهين راجع به اينكه اين‏گونه‏
اعمال طبيعی و فيزيكی حقيقت ابصار را نمی‏تواند توجيه كند به قوت خود
باقی است . جوابی كه در متن به اشكال داده شده روی اين نظريه است .