صدرالمتألهين در اواخر جلد دوم اسفار كلماتی از ثاليس و انكسيمانوس و
آناكساگوراس ( 1 ) و انباذقلس و افلاطون و ارسطو و ذيمقراطيس و
ابيقورس ( اپيكور ) ( 2 ) و عده ديگر نقل می‏كند و مدعی است كه كلمات‏
پيشينيان مشتمل بر رموز و لغزها بوده و ناقلين ، مقصود حقيقی را درك‏
نكرده‏اند و خود مشاراليه كلمات آنها را به مدعای خود در مسأله حركت‏
جوهريه و حدوث عالم تأويل می‏كند .
ادله‏ای كه معمولا بر مادی بودن عده‏ای از قدما يا متأخرين اقامه می‏شود
مطالبی است كه ارتباطی با اين مسأله ندارد ، از قبيل " اعتقاد به ماده‏
المواد و ماده اصلی " يا " تعليل حوادث طبيعت به علل طبيعی " يا
اعتقاد به اينكه " نظام هستی يك نظام وجوبی و ضروری است " يا اعتقاد
به اينكه " هيچ شيئی از لا شی‏ء به وجود نمی‏آيد " و يا " اهميت دادن به‏
منطق تجربی در تحقيق مسائل طبيعت " و امثال اينها .
ماديين در اثر عدم تعمق در مسائل الهی ، پيش خود گمان می‏كنند كه مسائل‏
بالا منافی با اعتقاد به عالمی ماوراء عالم طبيعت است و از اين‏رو هر كسی‏
كه تفوه به يكی از مسائل فوق كرده است او را در جرگه ماديين به شمار
آورده‏اند و با اينكه خود آن اشخاص تصريح می‏كنند به خلاف ، باز ماديين‏
دست بردار نيستند .
بعضی از غير ماديين از نويسندگان تواريخ فلسفه و نويسندگان "
انسيكلوپدی " ( 3 ) ها نيز همين اشتباه را كرده‏اند .
ما در مسأله " حدوث و قدم " و مسأله " علت و معلول " راه اين‏
اشتباه را بيان خواهيم كرد .
تنها چيزی كه مسلم است اين است كه در ميان قدما عده‏ای بوده‏اند كه‏
تجرد روح و بقای بعد از موت را انكار داشته‏اند . ذيمقراطيس و اپيكور و
پيروانشان را صاحب اين عقيده می‏دانند .
از قرن شانزدهم به بعد در اروپا نيز نظريه " عدم بقای نفس بعد از
موت " پيروانی پيدا كرد . گويند اولين بار در سال 1516 بطرس
بومبوناتيوس كتابی در رد ارسطو در

پاورقی :
. 1 . Anaxagoras
. 2 . Epicur
. 3 . encyclopaedia