آورده‏ايم ، ما به او آرامش پيدا كرده‏ايم ، ما به او پناه برده‏ايم . اصلا
كلمه " امن " از همان معنای باب افعالی است كه درواقع به معنی " صار
" است ، يعنی " صار ذا امن " . وقتی كه شخص به يك حقيقتی به معنی‏
واقعی ايمان پيدا می‏كند ( بالخصوص در مورد خدا ، شايد در مورد غيرخدا
اين كلمه صادق نباشد ، يعنی ايمان به معنی واقعی جز به خدا يا آنچه مربوط
به خداست كه آن هم به ايمان به خدا برمی‏گردد صادق نباشد ) امنيت می‏يابد
: آن چيزی كه تصديق به آن به انسان امنيت می‏دهد . مومن يعنی كسی كه صار
ذا امن . " مومن " به خدا اگر گفته می‏شود يعنی امن دهنده ، و به انسان‏
وقتی گفته می‏شود يعنی امن‏گيرنده . « هو الله الذی لا اله الا هو الملك‏
القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر »( 1 ) . او مومن‏
است ( باب افعال است ) به معنای معطی امنيت . انسان مومن بالله است‏
، " ای صار ذا امن بالله " به وسيله خدا به امن و آرامش می‏رسد ، چون‏
خدا يگانه تكيه‏گاهی است كه انسان می‏تواند داشته باشد ، با داشتن او به‏
امنيت مطلق می‏رسد و با نداشتن او به هر چه اعتماد كند پايه‏اش متزلزل‏
است .
« و عليه توكلنا ». اينجا مفسرين كه از كشاف هم شروع شده است‏
گفته‏اند چرا فرموده : « امنا به و عليه توكلنا ». در اولی فعل را بر جار
و مجرور مقدم داشته است و در دومی جار و مجرور را بر فعل . در زبان عربی‏
حالت طبيعی اين است كه فعل بايد بر متعلقات خودش تقدم داشته باشد ،
مثلا " ا منا به " حالت طبيعی است ولی " به امنا " حالت غيرطبيعی‏
است كه اين حالت غيرطبيعی به دليل خاص بايد آورده شود. "« توكلت علی‏

پاورقی :
. 1 حشر / . 23