پيغمبر اكرم و موجی كه به وسيله ايشان به وجود آمده بود دست به انواع‏
اقدامات و تبليغات می‏زدند و شايعه‏پراكنی می‏كردند كه يكی از آنها كه‏
شايد از ساير تبليغاتشان بيشتر می‏توانست مردم عوام را اغفال كند اين بود
كه وقتی از پيغمبر اكرم حالات غيرعادی را می‏شنيدند كه نقل می‏كرد مثلا در
حرا جبرائيل چگونه بر من ظاهر شد و به من چه گفت و من به او چه جواب‏
دادم ، اين آيات را بر من خواند ، در همان اولين بار دستور نماز به من‏
داد و من اين نماز را به دستور او می‏خوانم ، اينها می‏گفتند كه اين دروغ‏
نمی‏گويد چون پيغمبر اكرم شهرتش به امانت و صدق به گونه‏ای بود كه نمی‏شد
به سهولت اين نسبت را به او داد ولی دچار اختلال شده ، اين حرفهايی كه‏
می‏گويد ، به نظرش يك چيزهايی می‏آيد ، در اثر اختلال دماغ اين حرفها را
می‏زند ، يك ديوانه از اين حرفها زياد می‏زند ، چند روز هست و بعد تمام‏
می‏شود .
معنی " « ن »"
اين سوره با دفع همين اتهام شروع می‏شود ، به اين صورت كه با يك سوگند
شروع می‏شود و خود اين سوگند با موضوع سوگند كه به اصطلاح مقسم عليه است‏
يعنی مقسم به با مقسم‏عليه تناسب خاصی دارد . اول می‏فرمايد : " « ن »"
. راجع به كلمه " ن " كه آيا مقصود از اين كلمه چيست ، يك معنی‏
مسلمش همين است كه يكی از حروف هجائيه است ، مثل « الم »كه در اوايل‏
سوره‏های ديگر است ، « يس ، حم »و امثال اينها ، يعنی يكی از حروف‏
هجائيه است . راجع به اينكه اين حروف مقطعه قرآن در ابتدای سور به چه‏
منظوری آورده شده است ، تا به حال چند بار بحث كرده‏ايم از جمله همين‏
اواخر در اوايل سوره « حمعسق »، آنها را