خارج می‏كند و به نور می‏آورد . " « و من يؤمن بالله و يعمل صالحا »" (
تكرار می‏كند چون ناظر به امر آخرت است ، يعنی ناظر به امر ديگری است‏
غير از آنكه قبلا گفته بود ) و هر كسی كه به خدا ايمان بياورد و عمل را
صالح و شايسته انجام دهد ، خدا او را وارد می‏كند در آن بهشتهايی كه در
پايين آن بهشتها نهرها جاری است ، يعنی آن دنيايش ، اين هم آخرتش . "
« خالدين فيها ابدا » " در نعمت الهی جاويدان باقی می‏مانند " « قد
احسن الله له رزقا »" يعنی نكته اساسی اين است كه مهماندارشان خداست‏
، خداست كه روزی را برای آنها نيكو كرده است . آنچه كه آن نعمت‏
جاويدان را برای انسان خستگی‏ناپذير می‏كند خداست ، چون غير از خدا هر
نعمتی را انسان داشته باشد خستگی‏آور است ، يعنی سيری‏آور است ، انسان‏
می‏رسد به حالتی كه دلزدگی پيدا می‏كند .

راز دلزدگی

راز دلزدگی چيست ؟ و حال اينكه يك امر غيرعادی و غيرطبيعی است . اگر
چيزی مقتضای طبيعت انسان است ، وقتی به آن رسيد ، چنانچه تا ابد هم‏
آنجا باشد ، نسبت به چيزی كه مطابق اقتضای طبيعت است نبايد تنفر پيدا
شود . چرا يك چيزی كه مطابق اقتضای طبيعت است ، طبيعت بعد از اينكه‏
به او می‏رسد پس از مدتی حالت انزجار پيدا می‏كند ، يعنی يك امری كه‏
جاذبه دارد ، بعد از رسيدن ، مدتی كه ادامه پيدا می‏كند تدريجا جاذبه‏
تبديل به دافعه می‏شود . اين برخلاف قانون طبيعت است . قانون طبيعت اين‏
است كه آنچه نسبت به چيزی جاذبه دارد هميشه جاذبه دارد ، و اگر دافعه‏
دارد هميشه دافعه دارد ، ولی اينكه يك شی‏ء چيزی را جذب كند ، بعد همان‏
چيز مايه دفع شود [ غيرطبيعی