كار او باز می‏كند . اين ، دو خصلتی بود كه عجالتا در اين آيه برای تقوا
ذكر شده است . در آيات بعد دو خصلت ديگر خواهد آمد .

توكل

بعد می‏فرمايد : « و من يتوكل علی الله فهو حسبه ». تقوا بيشتر جنبه‏
عملی دارد ، توكل بيشتر جنبه روحی دارد . هر كسی كه به خدا توكل كند ،
كار خود را به خدا بسپارد ، خدا كافی است . ولی كار به خدا سپردن كار
ساده‏ای نيست ، يك ايمان بسيار راستينی می‏خواهد كه انسان كار خودش را
به خدا بسپارد ، و اگر انسان كارش را به خدا بسپارد حس می‏كند كه او
كافی است و ديگر به هيچ چيزی احتياج ندارد . " « ان الله بالغ امره قد
جعل الله لكل شی‏ء قدرا » " خدا امر و فرمان خودش را می‏رساند ، يعنی‏
آنچه كه خداوند امر و اراده كرده است تخلف‏پذير نيست . خداست كه برای‏
هر چيزی حد و اندازه قرار داده است ، اما خود او كه حد و اندازه ندارد ،
يعنی هر سببی از سببها كاربرد محدود دارد ، چون در تحت قدر و اندازه‏
قرار گرفته است ، الا ذات مقدس حق‏تعالی كه كاربرد نامحدود دارد ، يعنی‏
كار را به كسی می‏سپاری كه مانع در مقابل اراده او معنی ندارد ، و به كسی‏
سپرده‏ای كه او برای هر چيزی حد و اندازه و كاربرد محدود قرار داده است ،
ولی خودش فوق حد و اندازه و كاربرد محدود است . پس هر كه به خدا توكل‏
كند او كافی است . در تقوا اين‏جور گفتيم : هر كسی كه تقوای الهی داشته‏
باشد خدا راه بيرون آمدن از مشكلات را برای او فراهم می‏كند و خدا به او
روزی " لا يحتسب " می‏دهد . در اينجا می‏گوييم : " « و من يتوكل علی‏
الله فهو حسبه »" گويی كار را از هر جهت يكسره می‏كنيم : هر كسی كه به‏
خدا توكل كند [ خدا ] كافی