بايد محبوب‏تر باشد . پس اين چگونه است ؟ آيا خدا يك ذات جميل‏
دوست‏داشتنی است يا يك ذات قهار جبار ترسيدنی ؟ كداميك از ايندو ؟ هم‏
از خدا خائف بودن و هم محب او بودن و به او اميدوار بودن چگونه است ؟
گفته‏ايم كه آنچه به ذات الهی مربوط می‏شود محبوبيت است و آنچه به‏
انسان مربوط می‏شود منشا خوف و خشيت است . از خدا ترسيدن به اين معنی‏
كه العياذبالله خدا يك ذات گزافكاری باشد آن‏طور كه انسان از يك آدم‏
جبار ديكتاتور می‏ترسد كه چشمش به آدم بيفتد ، يك بهانه بيهوده بگيرد ،
بعد دستور كتك زدن يا اعدام كردن بدهد ، چنين چيزی محال است . از خدا
ترسيدن يعنی از عدل الهی ترسيدن ، از عدالتش ، از همين صفت كمالش بايد
ترسيد . مگر عدل ترسيدنی است ؟ از عدل هم بايد ترسيد ؟ نه ، هر آدم‏
نيكوكاری عاشق عدل است ، آدم بدكار از عدالت می‏ترسد . پس ترسيدن از
عدالت به معنی ترسيدن از عمل خود است . اگر ما از عدالت الهی می‏ترسيم‏
، يعنی نگران اين هستيم كه خلافی مرتكب بشويم كه در آن صورت عدل الهی ما
را اخذ خواهد كرد ( يا من لا يخاف الا عدله و لا يرجی الا فضله ) . پس‏
تبشير و انذار انبيا كه همه تبشير و انذارها براساس عدل الهی و براساس‏
فضل الهی است ، برای اهل ايمان ايجاد خشيت می‏كند ، به همين دو معنايی‏
كه عرض كردم .
" « ان الذين يخشون ربهم بالغيب » " آنان كه پروردگار خود را به‏
غيب و در غيب خشيت دارند . مقصود اين است كه خشيت پروردگار خودشان‏
را دارند . كلمه " « بالغيب »" اينجا چه محلی از اعراب دارد ؟
كلمه " « بالغيب »" ممكن است صفت " رب " باشد ، يعنی آنان كه‏