جريانی كه ميان پيغمبر اكرم و بعضی از زنهای ايشان واقع شده است . آنچه‏
كه از قرآن فهميده می‏شود و خيلی جهاتش را تاريخ بيان كرده است و
قسمتهای كوچكی از آن هم هست كه از نظر تاريخ خيلی روشن نيست اين است‏
كه پيغمبر اكرم يك چيزی را كه بر خودش حلال بوده است ، بر خود به موجب‏
يك قسم حرام كرده است . اين فی حد ذاته يك كار جايزی است . جز
چيزهايی كه ما داريم عهد و نذر و قسم است ، يعنی انسان به موجب يك نذر
می‏تواند چيزی را بر خود واجب يا حرام كند ، كه در باب نذر به شرط رجحان‏
می‏شود اين كار را كرد ، يا يك امر مباح يا مستحب را می‏تواند به موجب‏
يك قسم بر خودش واجب كند ، يا يك مكروه را بر خودش حرام كند و يا
يك مباح را بر خودش حرام كند . مثلا آدمی سيگار می‏كشد ، مرتب تصميم‏
می‏گيرد كه سيگار نكشد ، نمی‏تواند ، بعد قسم می‏خورد كه برای مدت موقت يا
برای هميشه سيگار نكشم . همين‏قدر كه قسم خورد ، ديگر كشيدن سيگار بر او
حرام می‏شود ، يعنی اگر بخواهد بكشد بايد كفاره بدهد ، با يك تفاوت‏
مختصری كه در فقه ميان نذر و عهد و قسم مطرح است .

مفاد آيات

به هر حال يكی از مسائلی كه در فقه مطرح است اين مساله است كه انسان‏
با قسم می‏تواند مستحبی يا مباحی را بر خود واجب كند ، مكروهی يا مباحی‏
را بر خود حرام كند . آيه همين‏قدر نشان می‏دهد كه پيغمبر اكرم يك امری را
كه بر او حلال و مباح بود به موجب قسم بر خودش حرام كرد و اين كار را
برای جلب رضای بعضی از زنهای