يك وقت هست يك شی‏ء در نقش خودش مورد توجه قرار می‏گيرد و ديگری در
نقش خودش مورد توجه قرار نمی‏گيرد . در يك كارخانه ، يك پيچ كوچك‏
نقشی دارد و يك چرخ بزرگ نقشی دارد . ولی از نظر آن كه اين كارخانه را
اداره می‏كند تفاوتی ميان آن چرخ بزرگ و آن پيچ كوچك نيست ، يعنی آن‏
پيچ كوچك در جای خودش بايد مورد رسيدگی كامل قرار بگيرد ، آن چرخ بزرگ‏
هم بايد در جای خودش مورد توجه قرار بگيرد . اين‏طور نيست كه بگوييم :
اين آقا اينجا را خوب رسيدگی می‏كند و جاهای ديگر كوچكترين رسيدگی نمی‏شود
، يعنی از نظر مدبريت و تدبير ، وحدت است . اين را در اصطلاح روايات‏
" اتصال تدبير " می‏گويند .

اتصال تدبير

اتصال تدبير يعنی چه ؟ يعنی يك تدبير واحد بدون تبعيض بر همه اين‏
اجزا مختلف حكمفرماست . مثلا يك وقت ما می‏گوييم در يك مملكت اختلاف‏
به اين معنا نبايد باشد كه اختلاف در نقش نبايد وجود داشته باشد ، يعنی‏
همه يك كار داشته باشند . در اين صورت اين مملكت اداره نمی‏شود . اصلا
زندگی بشر و جامعه بشری قائم به اختلاف نقش است . نمی‏شود گفت همه بايد
معلم باشند ، همه بايد كشاورز باشند ، همه بايد كارمند اداری باشند ، همه‏
بايد سرباز باشند ، همه بايد افسر باشند ، همه بايد ژنرال باشند . چنين‏
چيزی امكان ندارد . پس بايد اختلاف در نقش باشد . اين يك مساله است ،
ولی مساله تفاوت مساله ديگر است و آن اين است كه به يك گروه برسند ،
به گروه ديگر نرسند . به يك گروه مثلا به دليل اينكه سرباز هستند نهايت‏
درجه