هست كه هر چيزی در جای خودش وجودش لازم و ضروری است ؟ و آيا اين كه‏
وجود دارد هدفی را تعقيب می‏كند ؟ مقصدی در اينها هست ؟ خود اينها مقصدی‏
دارند يا مقصدی ندارند ؟ اينها قهرا سوالاتی است كه برای هر كسی پيدا
می‏شود . به قول نظامی :
مگر می‏كرد درويشی نگاهی
به اين دريای پر در الهی
كواكب ديد چون شمع شب افروز
كه شب از روی ايشان گشته چون روز
بگفتی اختران استاده‏اندی
زبان با خاكيان بگشاده‏اندی
كه هان ای خاكيان هشيار باشيد
در اين درگه شبی بيدار باشيد
خلاصه اينكه اينها برای چه حركت می‏كنند ؟
چه می‏خواهند از اين محمل كشيدن
چه می‏جويند از اين منزل بريدن
در اين محرابگه معبودشان كيست ؟
از اين آمد شدن مقصودشان چيست ؟
آيا اينها يك حركات بيهوده و لغوی است ؟ يا نه ، راز و معنی‏ای دارد
و آن راز و معنی را بايد كشف كرد . اصلا حرف قرآن و حرف انبيا اين است‏
كه شما نه فقط تعبدا قبول كنيد ، بلكه بايد به اين راز برسيد . اگر صرفا
حركت‏كردن باشد ، بروند و برگردند ، هيچ مقصدی نداشته باشند ، يعنی يك‏
كار باطل و پوچ . ولی يك وقت هست كه همه اينها مثل اجزا يك
كارخانه‏اند . شما اگر وارد كارخانه عظيمی شويد ، هزاران