اصطلاح يك سوال تعجيزی ، يعنی محاجه جدل . در قرآن اين سوال جدلی اينها
مكرر آمده است : تو می‏گويی قيامتی هست ؟ بگو در چه تاريخی ، پنج سال‏
ديگر ، ده سال ديگر ، هزار سال ديگر ، ده هزار سال ديگر ؟ به اصطلاح‏
تقويمش را برای ما معين كن ، بگو در چه سالی و در چه روزی . [ در سوره‏
مباركه اسرا هست كه : « فسينغضون اليك رؤوسهم و يقولون متی هو قل عسی‏
ان يكون قريبا. »(1" در مقابل اين سوال ، قرآن هميشه به پيغمبر می‏گويد
بگو علم ساعت در نزد خداست ، علم در نزد خداست ، من نذيری هستم، به من‏
گفته‏اند و من می‏دانم قيامتی هست ، اما اينكه چه وقت است ، آن در نزد
خداست. " « و يقولون متی هذا الوعد ان كنتم صادقين »" می‏گويند كه اين‏
وعده كی تحقق می‏پذيرد اگر راست می‏گوييد ؟ سوال ، سوال عجيبی است ،
می‏گويد : " اگر راست می‏گوييد " . حال اگر پيغمبر مثلا به اينها گفت در
يك ميليون و پانصد و نود و هشت هزار و دويست و چند روز و چند ساعت و
چند دقيقه ، آيا اين جواب است ؟ ( اين می‏شود مثل جواب ملانصرالدين . به‏
او گفتند كجا وسط زمين است ؟ گفت همين جايی كه من هستم، می‏گويی نه، بيا
حساب كن . ) حالا اگر پيغمبر چنين چيزی بگويد شما قبول می‏كنيد ؟ آخر يك‏
وقت تو تاريخی را كه در يك جای ديگر ضبط شده ، داری ، از پيغمبر می‏پرسی‏
در چه تاريخی است؟ تا بعد ببينی آيا با آن‏جور در می‏آيد يا نه. اين اساسا
سوال ندارد ، يعنی سوالی است كه فرضا خدا به پيغمبر بگويد كه چنين جوابی‏
به اينها بده ، آن جواب برای اينها جواب نيست. پيغمبر بگويد چند سال و
چند روز ديگر ، به چه دليلی اين درست

پاورقی :
. 1 اسرا / . 51