باقی نبود . مگر میشود آثاری را كه هست از بر بيايند به نسل ديگر
بياموزند و نسل ديگر همه اينها را حفظ كند . غنای دنيای امروز يكی به
كتابخانههايی است كه وجود دارد ( يعنی پشتوانه مدرسهها كه نسلی به نسل
ديگر میآموزد ، كتابخانههاست ، اگر كتابخانهای نباشد مدرسهای نمیتواند
باشد ) ، و ديگر به آثار صنعتی است كه باقی مانده است .
پس اين است كه انسان آنچه را كه دارد حال اگر صددرصد نگوييم ، قطعا
صدی نود آنچه را كه دارد در اثر نوشتن دارد ، و الا حفظ كردنها كه
نمیتوانند يك شیء را آنچنان كه هست نگه دارند .
به احترام قلم سوگند و به احترام نوشتن سوگند ، كه درواقع يعنی به
احترام علم سوگند ، چون اينها وسيله نگهداشتن علم هستند . به احترام علم
سوگند كه تو به لطف پروردگارت و به موجب نعمتهای عظيم پروردگارت
ديوانه نيستی . اين معنايش " قضايا قياساتها معها " است ، يعنی تو كه
منشا و منبع علم و قلم هستی ، تو هستی كه نهضت قلم و علم را به وجود
خواهی آورد ( كه آيات بعد هم روشن خواهد كرد ) ، تو به موجب اين نعمت
پروردگارت [ ديوانه نيستی . ] اينكه مقصود از اين نعمت كدام نعمت است
، بعضی گفتهاند نعمت آن فهم و درك و عقل فراوانی كه الان در تو وجود
دارد ، اخلاق عظيمهای كه داری ، و نبوتی كه در تو هست ، اين سومی را
ترجيح دادهاند . مجنون يعنی كسی كه مادون عقل عاقلهاست ، تو مافوق عقل
عاقلها هستی ، يعنی آنچه را عاقلها دارند داری و يك چيزی خيلی بالاتر از
حد عقل عاقلها . تو اگر با مقياسهای اينها جور درنمیآيی ، به دليل اين
است كه تو بالاتر از حد اينها هستی .
اغلب ، نوابغ دنيا را به نوعی جنون و انحراف متهم میكنند ، چرا ؟
|