دوست داشتنهای خدا بیمنطق نيست
در آيات بعد میخوانيم خيلی افراد هستند كه هر چه بيشتر
يك چنين قسمی داريد ؟ " « ام لكم ايمان علينا بالغه الی يوم القيامه
" يا شما بر عهده ما يك قسمی داريد ، يعنی ما را قسم دادهايد و ما قسم
خوردهايم كه استثنائا برخلاف همه كتابهای آسمانی و همه دليلهای عقلی ، ما
برای شما چنين كاری بكنيم كه " « ان لكم لما تحكمون »" برای شما همان
چيزی است كه شما حكم كنيد و هر چه دل شما بخواهد؟ همه عطف به آن گذشته
است : " « ان كان ذا مال و بنين »" يعنی اين دارمدارمها ، كار را به
جايی میرساند كه انسان خيال میكند كه آنچه دل او بخواهد همان است كه
بايد بشود، هر چه او حكم كند همان خواهد بود، هر چه او دلش بخواهد همان
میشود. چون ديده كه در دنيا هر چه خواسته، شده است، اين برايش يك اصل
كلی شده است .
بعد قرآن میگويد كه ای بدبخت بيچاره ! اينكه هر چه از ماديات خواستی
، شده است ، همين برای تو عقوبت الهی بوده است كه آن را برای خودت
يك اصل قرار دادهای ، و اگر تو استحقاق لطف و عنايت خدا را میداشتی ،
در يكجا آن چيزی كه میخواستی نمیشد تا تو بيدار شوی . موفقيتها عيب
بزرگش اين است كه انسان را بيهوش میكند ، و شكستها حسن بزرگش اين
است كه انسان را به هوش میآورد . موفقيتها غالبا انسان را مغرور ، غافل
و از خود بیخبر میكند ، و برعكس ، شكستهاست كه انسان را بيشتر به فكر
وادار میكند و پرده غفلت را از جلوی چشم انسان برمیدارد .
دوست داشتنهای خدا بیمنطق نيست در آيات بعد میخوانيم خيلی افراد هستند كه هر چه بيشتر |