است : زمام همه كار خلقت به دست خداوند متعال است ، به دست يك خدای
عليم حكيم مدبر است ، عليم حكيم قادر توانای علیالاطلاق ، و بنابراين در
همه آنها حكمت و غايت و هدف نهفته است . بالخصوص مساله مرگ و زندگی
انسانها را مطرح فرمود كه يك امر بيهوده و باطل و پوچی نيست : « الذی
خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا غ. (چون اينها را قبلا گفتهايم
ديگر به تشريح نمیپردازيم، همينقدر عرض میكنيم كه به آيات بعدی برسيم.)
مساله اينكه خلقت مرگ و زندگی برای آزمايش احسنالعمل به بيانی كه قبلا
گفتيم است، خود به خود ايجاب میكند كه وحيی و نبوتی باشد برای راهنمايی
همين احسن العمل ، يعنی انبيا آمدهاند برای اينكه انسان را كمك بدهند و
اعانت كنند كه به عنوان يك آزمون كه لازمه نوع خلقت انسان است كارش
را انجام بدهد . از اين جهت است كه مساله نبوت و هدايت و راهنمايی و
تبشير و انذار مطرح است . ترتيب اثر دادن به اين راهنماييها و ترتيب
اثر ندادن به اين راهنماييهاست كه سرنوشت انسان را تعيين میكند .
و در آيات قبل از اين آيات ، وضع مردمی را كه سرنوشتشان عذاب است
ذكر فرمود و حتی مكالمهای كه ميان آنها و خدمه جهنم رخ میدهد ، آن را هم
برای عبرتآموزی نقل فرمود كه " « كلما القی فيها فوج سالهم خزنتها الم
ياتكم نذير غ" آيا نذير و منذر و اعلام خطركننده و كسی كه چنين پايانی را
اعلام خطر كرده باشد برای شما نيامده بود ؟ گفتند : چرا آمده بود ولی ما
آنها را تكذيب كرديم و نسبت دروغ داديم . بعد خودشان گفتند: "« لو كنا
نسمع او نعقل ما كنا فی اصحاب السعير »" اگر آن روز سخن آنها را شنيده
بوديم يا اگر در آن روز فكر و تعقل كرده بوديم و به
|