شرايعی كه به انسانها تعلق دارد ، ندارد ( 1 ) .

سه ديدگاه درباره اذن الهی در نظام تكوين

در باب نظام تكوين آيا اين‏طور بايد فكر كنيم كه اشيا كه عمل می‏كنند و
حوادثی كه واقع می‏شود العياذ بالله عليرغم خواست خداست ؟ زلزله‏ای می‏آيد
و شهری را خراب می‏كند . اين زلزله يك سلسله علل طبيعی دارد : در جوف‏
زمين فعل و انفعال‏هايی رخ می‏دهد و در زيرزمين ريزشهايی صورت می‏گيرد كه‏
باعث زيروروشدن قسمتهايی از زمين می‏شود . ممكن است كسی حوادث را با
الغای نظام حكيمانه اسباب و مسببات درنظر بگيرد و بگويد : اين زلزله را
خدا خواست اما به اين معنا كه خدا ملكی را فرستاد و گفت : اين زمين را
تكان بده و او هم تكان داد و يا خود خدا به طور مستقيم آمد زمين را تكان‏
داد و زلزله پديد آمد . نه ، اين‏طور نيست .
نيز ممكن است كسی معتقد شود كه قضيه برعكس است : خدا عالم را بر
اساس نظامی خلق كرده است . اين عالم بدون اشيايی كه الان وجود دارند
امكان‏پذير نبود . آتش بايد در عالم باشد ، آب بايد در عالم باشد ، هوا
بايد در عالم باشد . همه اينها كه در عالم باشند ، آن وقت قانون جاذبه‏
بايد در عالم باشد ، قوانين ديگر بايد در عالم باشد و اينها هم كار
خودشان را می‏كنند ، چه خدا بخواهد و چه خدا نخواهد . خدا دستگاهی را خلق‏
كرده است و در آن دستگاه حوادثی واقع می‏شود كه خود خدا هم نمی‏خواسته ولی‏
می‏شود . خدا كه نخواسته زلزله بشود ، ولی وقتی اين طبايع وجود داشته باشد
طبايعی كه وجودشان لازم هم هست و خيرشان بر شرشان

پاورقی :
. 1 [ درباره نظام تكوين و تشريع توضيحات بيشتری خواهد آمد . ]