چقدر مساله بشارت در رسالت عيسی عليه السلام اساسی بوده و ركن رسالت‏
ايشان بوده كه اصلا اسم كتاب ايشان " بشارت " است كه همان جنبه‏
مقدميت را می‏رساند .
آيه هم درست همين مطلب را می‏فهماند كه حضرت عيسی عليه السلام كه آمد
اساس تعليماتش اين دو امر بود : احيای شريعت موسی عليه السلام و تاييد
تورات و اصلاح بنی‏اسرائيل براساس تعليمات تورات ، و ديگر بشارت‏
خاتم‏الانبيا صلی الله عليه و آله .
" « و اذ قال »" ياد كن يا ذكر كن آنگاه كه عيسی پسر مريم خطاب به‏
بنی‏اسرائيل گفت : " « انی رسول الله اليكم »" من فرستاده خدا هستم به‏
سوی شما ، در حالی كه " « مصدقا لما بين يدی من التورا »" تاييد و
تصديق می‏كنم كتابی كه قبل از من آمده است كه آن تورات است، كتاب موسی‏
و شريعت او را تصديق و تاييد می‏كنم درحالی كه مبشر و نويد دهنده به‏
پيامبری هستم كه بعد از من می‏آيد و نام او احمد صلی الله عليه وآله است.
اينجا گفتار حضرت عيسی تمام می‏شود و ديگر كلام خود قرآن است :
" « فلما جاهم بالبينات قالوا هذا سحر مبين »". با اين همه بشارتی كه‏
عيسی به بنی‏اسرائيل يعنی يهوديها داده بود ، وقتی كه احمد صلی الله عليه‏
و آله با دلايل بسيار روشن آمد ، گفتند : گفتار اين فرد يك جادوی آشكار
است .
در آن هفته عرض كردم كه در انجيل ، مخصوصا در انجيل يوحنا ، [ اين‏
بشارت ] ، مكرر و با عبارات مختلف آمده است و عرض كردم كه حضرت علی‏
بن موسی‏الرضاعليه السلام در مجمعی كه مامون تشكيل داده بود ، همين موضوع‏
را در مباحثه‏ای يادآوری كردند .

پاورقی :
> احيانا در بعضی قسمتها متناقض از آب درآمده است ؟ ! پس معلوم می‏شود
جنبه الهامی نداشته است .