چرت و پرت هم احيانا زياد می‏گويد در دفاع از خودكشی يك آدم پليدی كه‏
در حدود سی‏سال پيش خودكشی كرده است ، گفته بود كه يك انسان مسؤول وقتی‏
كه احساس می‏كند مسؤوليتش را انجام داده و ديگر كاری ندارد ، بايد هم‏
خودكشی كند ، عمر را برای مسؤوليت می‏خواهد ولی وقتی می‏بيند كه ديگر چيزی‏
در چنته ندارد بايد هم خودكشی كند .
اينجاست كه حديثی هست ( من در كتاب سيری در نهج‏البلاغه آن را طرح‏
كرده‏ام ) كه جز معماهای احاديث است و در همين زمينه مورد بحث ماست .
اين حديث در تعابير مختلفی از پيغمبر اكرم صلی الله عليه و آله و از
اميرالمومنين عليه السلام و از حضرت امام حسن مجتبی عليه السلام و از بعضی‏
ائمه ديگر وارد شده است . عبارتی كه می‏خوانم تعبيری است كه از حضرت‏
امام مجتبی عليه السلام رسيده است .
در همان‏حالی كه ايشان مسموم بودند مردی به‏نام " جناده " خدمت ايشان‏
رسيد . راوی می‏گويد ايشان در بستر افتاده بودند در حالی كه خون قی‏
می‏كردند . احساس كردم كه ديگر لحظات آخر است . عرض كردم نصايحی به من‏
بفرماييد . جملاتی فرمودند كه يك جمله‏اش اين است : « " و اعمل لدنياك‏
كانك تعيش ابدا واعمل لاخرتك كانك تموت غدا " » ( 1 ) برای دنيايت‏
آنچنان عمل كن كه گويی هميشه در اين دنيا هستی ، يعنی آنچنان فكر كن كه‏
نمی‏ميری ، جاويد زندگی می‏كنی ، و برای آخرتت چنان عمل كن كه گويی اصلا
عمری برای تو باقی نمانده و همين فردا می‏خواهی بميری .
بعضی در معنای اين حديث درمانده‏اند . گفته‏اند اين دستور به اهمال‏كاری‏
در امر دنيا و جدی چسبيدن به كار آخرت است . بعد ديدند كه اهمال‏كاری در
امر دنيا با تعليمات ديگر اسلام جور درنمی‏آيد و لذا گفتند

پاورقی :
. 1 بحارالانوار ، ج / 44 ص . 138