امتحان نوعی عمل و رفتار برای كمال‏يافتن است در جنگيدن با آب ، و در
تلاش كردن در آب است كه انسان شناگر می‏شود . اگر به كسی بگويند برو در
آب شنا كن و او بگويد من شنا بلد نيستم ، هروقت شنا ياد گرفتم داخل آب‏
می‏روم ، چنين شخصی اگر پنجاه سال هم كنار يك رودخانه و يا استخر بايستد
و شناكردن ديگران را ببيند يا قواعد شناكردن را در كتاب بخواند شناگر
نمی‏شود ، در داخل آب است كه انسان شناگر می‏شود .

امتحان الهی

امتحانهای الهی برای اين جهت است كه انسان در خلال آن گرفتاريها [
كمال يابد ] . گرفتاری در نعمت يك جور گرفتاری است و گرفتاری در نقمت‏
جور ديگر است . همه چيز برای اين است كه انسان گرفتار آن شود و خود را
از آن آزاد كند . انسان در دنيا نيامده كه از كنار نعمتها و از كنار بلاها
و گرفتاريها بگذرد ، بلكه آمده است در دريای نعمتها و در دريای‏
گرفتاريها خودش را بيندازد و سالم بيرون بيايد . اگر كسی در عمرش اساسا
خودش را در بلايا و مصائب و سختيها قرار ندهد و هميشه از آن كنار بگذرد
، هرگز چيزی نمی‏شود . اگر كسی هم اساسا دستش به نعمت نرسد كمالی كه در
اين دنيا بايد پيدا كند ، پيدا نمی‏كند . كمال انسان به اين است كه در
دنيا ، هم با نعمتها و هم با شدتها هرچه بيشتر درگير شود و از اين درگيری‏
آزاد بيرون بيايد .
در مورد ابتلاها حديثی هست از امام صادق عليه السلام كه می‏فرمايند :
²" ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا "» (1) يعنی خدای متعال آنگاه‏
كه بنده‏ای را دوست بدارد او را در دريای بلا فرو می‏برد. غت، فرورفتن در
آب است .

پاورقی :
. 1 بحارالانوار ، ج 15 ، جز اول ، ص 55 ، چاپ كمپانی ، نقل از كافی .