خدا میبندد و مثلا در مورد مسالهای از مسائلی كه در رسالهها داريم میگويد
: حكم الله اين است ، در صورتی كه حكم الله اين نيست . از اين بالاتر
اين است كه كسی بيايد ادعا كند كه من پيغمبر خدا هستم . اين دروغ بستن
به خداست ولی خيلی بالاتر از آن قبلی است . اين فرد دارد ادعا میكند كه
خدا من را به پيغمبری مبعوث كرده است ، ديگر ظلمی از اين بالاتر نيست .
و در رديف اين ظلم اين است كه انسان افترای منفی به خدا ببندد ، يعنی
كسی را كه خدا فرستاده است بگويد او را خدا نفرستاده است . اين هم باز
دروغ بستن به خداست . يك وقت خدا كسی را نفرستاده است و فردی به دروغ
میگويد خدا من را فرستاده است و يك وقت خدا كسی را فرستاده است و
فردی میگويد : نه ، من میفهمم ، من اطلاع و خبر دارم كه خدا هيچكس را
نفرستاده است . اين هم در رديف آن است ، يعنی تكذيب انبيای حقيقی و
واقعی ، چيزی در رديف ادعای پيغمبری كردن است و اينقدر اين ظلم فاحش
است .
در اين آيه همين قسمت اخير ذكر شده است : " « و من اظلم ممن افتری
علی الله الكذب »" چه كسی ستمگرتر است از آن كه به خدا دروغ میبندد ؟
در اينجا بحث در مورد كسانی است كه پيغمبر راستين را تكذيب كردهاند نه
كسانی كه ادعای پيغمبری كردهاند ، چون بعد میفرمايد : " « و هو يدعی الی
الاسلام »" در حالی كه خود او به سوی اسلام دعوت میشود . آدمی كه اسلام را
شناخته است ، آدمی كه براساس بشارتهای گذشته و براساس آيات و بينات
و معجزات میداند كه اين شخص ، پيغمبر خدا و از طرف خداست و معذلك
خودش را به نادانی میزند و میگويد : نه ، دروغ است ، اين شخص پيغمبر
نيست ، به اين وسيله با تكذيب پيغمبر به خدا دروغ میبندد . " « و الله
لايهدی القوم الظالمين »" خدا مردم ستمكار را هرگز هدايت
|