می‏داد كه نماز جمعه بخواند . تاريخ هم همين را حكايت می‏كند كه آن كسی كه‏
نماز جمعه می‏خواند يا خودش مبسوط اليد بود و يا در مقام به دست آوردن‏
بسط يد بود و الا مجتهدی كه گوشه خانه خودش نشسته است و جز هفته‏ای يك‏
بار از خانه بيرون نمی‏آيد و بعد عبايش را به سرش می‏كشد و به خانه می‏رود
اصلا معنی ندارد كه بيايد نماز جمعه بخواند . اصلا كار او نيست كه بيايد
مصالح عمومی مردم در دنيای اسلام را به آنها خبر بدهد و آخرين اخبار دنيای‏
اسلام را به مردم برساند ، اصلا از جايی خبر ندارد تا بيايد خبر برساند ،
خودش از بی‏خبرترين مردم دنياست ، آنوقت بيايد خبرها را به مردم برساند
؟ !
مرحوم آقای بروجردی می‏گفتند در جنگهای عثمانی و صفوی ، صفويه ديدند يكی‏
از مظاهر شوكتی كه عثمانيها دارند و شيعه‏ها ندارند ، نماز جمعه است .
خيلی ناراحت شدند . عثمانيها روز جمعه كه می‏شد نماز جمعه می‏خواندند و از
نيروی نماز جمعه برای جنگها حداكثر استفاده را می‏كردند . البته آنها
بحثشان در نماز جمعه بيشتر اين بود كه شيعه كافر است و اگر هفتاد كافر
را بكشيد به اندازه اين است كه يك شيعه را بكشيد و از اين حرفها .
صفويه به علمای شيعه می‏گفتند آخر اين نماز جمعه يك نماز اسلامی است‏
نمی‏شود كه ما نداشته باشيم . آن‏وقت سلاطينی مثل شاه طهماسب و كسانی ديگر
بودند كه از طرف علما خود را مجاز می‏دانستند نماز جمعه بخوانند . از آن‏
وقت به بعد بود كه مسجد جمعه‏ها در ايران هم تاسيس شد كه البته قبلش هم‏
مسجد جمعه‏ها بود ولی مال اهل تسنن بود . بعدها نماز جمعه يك شكل‏
مسخره‏آميزی پيدا كرد ، يعنی آن نماز جمعه واقعی اسلامی ديگر عملا نه در
ميان اهل تسنن تشكيل می‏شود و نه در ميان شيعه ( 1 ) .

پاورقی :
. 1 [ خواننده محترم توجه دارد كه اين تفاسير مربوط به قبل از پيروزی‏
انقلاب شكوهمند >