تجارت هميشگی انسان
اين تعبير يعنی تعبير تجارت و معامله ، تنها در زمينه ايمان و كار خير نيست و شايد نكته اساسی اينجا باشد . از تعبيرات قرآن كريم ما اينگونه نمیفهميم كه انسان دو حالت دارد : يك حالت اينكه معامله میكند و حالت ديگر اينكه معامله نمیكند . سرمايههايی كه انسان دارد ، همين سرمايه عمر و سرمايه سلامت و سرمايه قدرتهايی كه دارد ، سرمايه مالی كه دارد و هر آنچه كه خداوند به او داده است اينطور نيست كه انسان با اين سرمايهها يا معامله میكند يا معامله نمیكند . در سرمايههای معمولی ، انسان ممكن است سرمايهای داشته باشد و بگويد من با اين سرمايه نمیخواهم معامله كنم . وقتی فكر میكنم مگر چقدر عمر میكنم ، پنجاه سال ديگر هم اگر زنده باشم ، دارايی دارم و از اين دارايی خودم كمكم خرج میكنم تا عمرم به پايان برسد ، احتياجی به معامله ندارم ، معامله هم نمیكنم . آيا انسان میتواند در مورد سرمايههای انسانی كه دارد همينگونه باشد ، بگويد : من نمیخواهم معامله كنم ، نمیخواهم كسب كنم ، از نظر امور معنوی و اخروی و آن اموری كه قرآن آنها را معامله ناميده است میخواهم سرمايه خود را راكد بگذارم و كمكم خرج كنم ؟ يا نه ، انسان در دنيا نمیتواند كاسب نباشد ، نمیتواند اكتساب نكند ، منتها يا آن اكتساب و يا اين اكتساب ؟ شق دوم صحيح است ، اين كه من يك عمر زندگی كنم و اساسا سرمايهام را به كار نيندازم ، محال است ، يعنی انسان دائما در حال مبادله است و نمیتواند در حال مبادله نباشد ، يا مبادلهای كه نتيجهاش خسران زياد و عذاب اليم است به تعبير قرآن ، و يا مبادلهای كه نتيجهاش