همان‏طور كه مفسرين گفته‏اند ، شان نزول آيه در مورد كسانی است كه در مورد
جهاد در راه خدا قبل از اينكه دستور اين آيات برسد ، خيلی ادعاها
می‏كردند ولی بعد در عمل به وعده خود وفا نكردند .
بعد آيه " « ان الله يحب الذين يقاتلون فی سبيله صفا كانهم بنيان‏
مرصوص »" بود كه باز مربوط به جهاد بود . پس از آن ، آيه مربوط به‏
حضرت موسی عليه السلام بود و بعد آيه مربوط به حضرت عيسی عليه السلام ، و
بعد هم راجع به اينكه اسلام كه نور خداست در عالم پهن خواهد شد ، خواه‏
كافران خوششان بيايد خواه بدشان بيايد و در آيه بعد از آن دليل اين امر
آمده بود .
بار ديگر مخاطب ، خود مومنين هستند . در اينجا قرآن مجيد به شكل‏
استفهام و در لباس تجارت پيشنهاد خود را ذكر می‏كند .

روش استفهام در قرآن

شكل و سبك و صورت استفهام ، از صورتهايی است كه قرآن مجيد مكرر از
آن استفاده می‏كند كه البته استفهام صورتهای مختلفی دارد . وقتی مطلبی به‏
اين شكل بر فطرت انسان عرضه می‏شود انسان چاره‏ای ندارد جز اينكه جواب‏
مثبت بدهد كه خود روش استفهامی روش خاصی است در بيان و يكی از بهترين‏
روشهاست و معمولا آن را " روش سقراطی " هم می‏نامند ، از باب اينكه‏
سقراط در فلسفه خود از همين روش استفاده می‏كرد ، يعنی در محاورات خود
مطلب را از جای ساده‏ای شروع می‏كرد و به صورت سوال به طرف مقابل عرضه‏
می‏كرد كه آن طرف بتواند جواب دهد . بعد كه جواب می‏گرفت سوال دوم را
مطرح می‏كرد ، باز از او جواب می‏گرفت و بعد سوال سوم را مطرح می‏كرد و
به‏ترتيب ، ذهن او را همين‏طور می‏كشيد و بالا می‏آورد . يكمرتبه طرف مقابل‏
متوجه می‏شد به حقيقتی كه پذيرفتن آن برای او بسيار مشكل بود و قبلا هم بسا
كه منكر آن حقيقت