مافوق اين منطقهايی است كه ما اسم آنها را " علمی " گذاشتهايم . اين
كه انسان بتواند همين مطلب را در نظام عالم درك كند كه همه اشيا در
تاثيرات خود يك رابطه اذن و ماذونی با خدای خود دارند و اگر سببی كار
خودش را كرد و مانع ايجاد نشد ، اين مانع ايجادنشدن مبنی بر مصلحتی است
[ كار هر كسی نيست ] . يك خداشناسی عميق ، يك توحيد در ذات و توحيد
در فاعليتی لازم است كه انسان داشته باشد تا به اين حقيقت راه پيدا كند
. لهذا بعد فرموده است : " « و من يؤمن بالله يهد قلبه »" . آنكه به
خدا ايمان بياورد ، خدا قلب او را هدايت میكند ، يعنی انسان تا از يك
ايمان قوی برخوردار نباشد به اين حقيقت راه نمیيابد .
" « و الله بكل شیء عليم »" خدا به همه چيز آگاه است . اگر كسی
بخواهد موثرهايی را كه در عالم در هر " آن " تاثير میگذارند حساب كند
، اصلا قابل احصا نيست . ديگر ارقامی از قبيل ميليارد و صدها ميليارد و
ميلياردها ميليارد ، و ميلياردها ميلياردها ميليارد و امثال اينها در
اينجا كارگر نيست ، بلكه غيرمتناهی است ، يعنی در هر آن و در هر لحظه ،
غيرمتناهی موثر در غيرمتناهی متاثر اثر میگذارد . اگر فقط بدن يك انسان
را درنظر بگيريد در آن واحد ميليونها عامل در يكديگر اثر میگذارند تا چه
رسد به همه انسانها ، و تا چه رسد به همه آنچه در كره زمين است و همه
آنچه در منظومه شمسی است و همه آنچه در كهكشانها و در عالم غيرمتناهی
است. معنای " « مااصاب من مصيبه الا باذن الله »" درواقع نوعی نظارت
الهی بر جريانات عالم است .
" « والله بكل شیء عليم »" . اگر تو الله را شناختی ، خاطرت جمع
باشد ، او به همه چيز آگاه است ، هيچكدام از تاثيرها و موثرها و متاثرها
و اثرها از نظارت الهی كه نامش " « باذن الله »" است خارج نيست .
معنای توحيد همين است .
|