بسياربسيار كوچك ، خود را به كشتن میدهند . ببينيد همين ايرانيهای
خودمان برای اينكه سنتهای ايرانی و به قول خودشان فرهنگ ايرانی را
بخواهند زنده كنند ، كوشش میكنند كارهايی را كه از اول اول خرافه محض
بوده است زنده كنند ، چون فكر میكنند كه مليت ايرانی را بدون اينها
نمیتوان نگه داشت . مثلا تخممرغ رنگ كردن در نوروز يك رسم ايرانی است
. اين كار با اينكه كار چرندی است ولی میگويند برای اينكه اين رسم
ايرانی و عمومی كه همه مردم به آن خو گرفتهاند به صورت يك مشخص روحی
ايرانی از غيرايرانی باقی بماند اين رسم تخممرغ رنگكردن در نوروز را
نگذاريد فراموش شود ، آن را زنده نگه داريد . در مورد آتش شب چهارشنبه
آخر سال كه نمونهای از آتشپرستیهای قديم است كه نه تنها چيز خوبی نيست
بلكه خيلی چيز بدی هم هست همين را میگويند فقط برای اينكه به قول اينها
فرهنگ را ( اين فرهنگ ، معنايش علم و فلسفه نيست بلكه به معنی سنت
است ) بايد زنده نگه داشت . ولی همين آقايان وقتی كه پای تاريخ به ميان
میآيد میگويند حالا چه فرق دارد كه ما مبدا تاريخ را مبدا مسيحی بگيريم يا
مبدا اسلامی ؟ !
مساله تعطيلی جمعه
مساله تعطيلی جمعه هم از آن مسائلی است كه در بعضی كشورهای اسلامی از
وقتی كه استعمار آمد آن را تغيير داد . مثلا در پاكستان انگليسيها از زمان
ورودشان به هند سعی كردند همه سنتهای آنها را به سنتهای خودشان تبديل
كنند . از جمله اينكه روز تعطيل را از جمعه به يكشنبه تبديل كردند . هنوز
هم در پاكستان همينطور است ، اگر يك چيزی برگشت ، عود دادنش به حالت
اول بسيار مشكل است . پاكستان اساسا به نام اسلام مستقل شد ، يعنی
پاكستان در مقابل هندوستان هيچ جهتی برای