سه ديدگاه درباره اذن الهی در نظام تكوين
در باب نظام تكوين آيا اينطور بايد فكر كنيم كه اشيا كه عمل میكنند و حوادثی كه واقع میشود العياذ بالله عليرغم خواست خداست ؟ زلزلهای میآيد و شهری را خراب میكند . اين زلزله يك سلسله علل طبيعی دارد : در جوف زمين فعل و انفعالهايی رخ میدهد و در زيرزمين ريزشهايی صورت میگيرد كه باعث زيروروشدن قسمتهايی از زمين میشود . ممكن است كسی حوادث را با الغای نظام حكيمانه اسباب و مسببات درنظر بگيرد و بگويد : اين زلزله را خدا خواست اما به اين معنا كه خدا ملكی را فرستاد و گفت : اين زمين را تكان بده و او هم تكان داد و يا خود خدا به طور مستقيم آمد زمين را تكان داد و زلزله پديد آمد . نه ، اينطور نيست . نيز ممكن است كسی معتقد شود كه قضيه برعكس است : خدا عالم را بر اساس نظامی خلق كرده است . اين عالم بدون اشيايی كه الان وجود دارند امكانپذير نبود . آتش بايد در عالم باشد ، آب بايد در عالم باشد ، هوا بايد در عالم باشد . همه اينها كه در عالم باشند ، آن وقت قانون جاذبه بايد در عالم باشد ، قوانين ديگر بايد در عالم باشد و اينها هم كار خودشان را میكنند ، چه خدا بخواهد و چه خدا نخواهد . خدا دستگاهی را خلق كرده است و در آن دستگاه حوادثی واقع میشود كه خود خدا هم نمیخواسته ولی میشود . خدا كه نخواسته زلزله بشود ، ولی وقتی اين طبايع وجود داشته باشد طبايعی كه وجودشان لازم هم هست و خيرشان بر شرشانپاورقی : . 1 [ درباره نظام تكوين و تشريع توضيحات بيشتری خواهد آمد . ]