تغيير مبدا تاريخ در كشورهای اسلامی

از چيزهايی كه مايه تاسف است اين است كه در كشورهای اسلامی غير از
ايران و عربستان سعودی و افغانستان كه گاهی در ايران خودمان هم اين زمزمه‏
را بعضی از نويسندگان می‏كنند تاريخ را تغيير داده‏اند . اينها البته از
دوران استعمار تاريخ خودشان را به تاريخ مسيحی تبديل كرده‏اند . از زمانی‏
كه كشور عثمانی كه يك دولت نسبتا مستقل بود متلاشی شد و استعمار
انگلستان و فرانسه و برخی كشورهای ديگر نفوذ كرد ، يكی از كارهايی كه‏
كردند اين بود كه تاريخ اسلامی و هجری را تبديل به تاريخ مسيحی كردند و
هنوز هم به همان صورت است . شما الان اگر در مصر هم برويد كه عاصمه‏
كشورهای عربی اهل تسنن است ماههايشان ماههای فرنگی و تاريخشان تاريخ‏
مسيحی است . برای آنها اينكه الان سال 1354 شمسی و يا 1397 قمری است‏
مفهومی ندارد ، آنها فقط سال 1976 را می‏شناسند كه مبدا ميلاد مسيح است .
البته اين ، كار بسيار زشتی است . مردم اين شعارها را به جهت آثاری‏
كه در روح آنان می‏گذارد جز فرهنگ می‏شمارند و حق هم دارند . امروزه در
دنيا به يك سلسله مسائل كه از بعضی جهات هيچ فرقی ندارد ولی از اين نظر
كه عنصری از فرهنگ آن مردم است و در روحيه آن مردم اثر می‏گذارد و بلكه‏
روحيه آنان را تشكيل می‏دهد ، فوق‏العاده اهميت می‏دهند . اگر گفته شود مثلا
برای تعيين تاريخ يك نامه يا سند ، ما همين‏قدر می‏خواهيم بدانيم كه در چه‏
روزی بوده است و بنابراين بايد امری را مبدا قرار داد ، ديگر چه فرق‏
می‏كند كه مبدا ، ميلاد مسيح باشد يا هجرت پيامبر ؟ پاسخ اين است كه برای‏
آن كار هيچ فرقی نمی‏كند اما از جنبه‏های ديگری فوق‏العاده فرق می‏كند .
شما اگر سراغ همين فرنگيها برويد می‏بينيد برای يك سنت