به نهايت كمال خودشان برسند . قرآن حرفش اين است كه نه تنها انسان
بلكه همه موجودات قافلهای هستند كه به طرف عالم آخرت حركت میكنند و
برای همه آنها عالم آخرت هست . اگر نشئه بعد از اين دنيا كه نشئه بقا و
جاودانگی است و نشئهای است كه كشتهها در آنجا به ثمر میرسد نبود ، كار
اين دنيا عبث بود ، همانطور كه اگر دوره كشت داشته باشيم و دوره درو
نداشته باشيم عبث است . خدا خلقت را به حق آفريده است و خلقت پوچ
نيست و معنا دارد . روح آخرت يعنی بازگشت اشيا به سوی خداوند ، از
خداوند به وجود آمدهاند و به خداوند بازمیگردند . اگر از خدا بهوجود
میآمدند و به خدا بازنمیگشتند ، خلقت باطل بود .
يك مقدمه برای قيامت همين مساله است كه آفرينش به حق بپا شده است
، آفرينش پوچ و باطل نيست ، آفرينش " برای " دارد . اما بايد توجه
داشت كه اين در فكر كوچك ماست كه به سعادت فرد و سعادت اجتماع كه
میرسيم در اين نقطه میايستيم ، ولی اگر كسی اين " برای " ها را خوب
تعقيب كند میبيند آن چيزی كه همه " برای " ها به آنجا منتهی میشود خود
خداست ، آن نهايتی كه وقتی به آنجا میرسند ديگر آنجا نهايت كار است و
آنجاست كه همه چيز به پايان میرسد خدای متعال است . خدای متعال خودش
حق است و خلقت را كه به حق آفريده است درواقع اينگونه است كه خلقت
را به سوی خود آفريده است .
مراد از نيكو كردن صورت انسان
" « و صور كم فاحسن صوركم غ" خدا شما را مصور گردانيد و صورت شما را
نيكو گردانيد . مفسرين اين سوال را مطرح كردهاند كه آيا مقصود از صورت
در اينجا همان است كه در فارسی به آن " چهره " میگوييم و مقصود آيه
اين است كه خدا اندامهای انسان مثل چشم را زيبا آفريد ؟ اين