ميان باشد و هم پای يك عمل اختياری ، تا انسان در مقابل آن عمل اختياری
طرف مقابل را حمد كند . در تعريف حمد گفتهاند : " هوالثنا باللسان
علیالجميل الاختياری " و حرف درستی هم هست .
" « له الحمد »" يعنی حمد منحصرا از آن اوست . اين همان مفاد "
« الحمد لله ربالعالمين »" است كه ما در نمازها میخوانيم. گفتهاند در
" « الحمد لله »" لام ، لام اختصاص است . " « الحمد لله »" يعنی
جنس حمد اختصاص به خدا دارد . اين معنايش چيست ؟ آيا غيرخدا را نبايد
حمد كرد؟ پاسخ اين است كه هم غيرخدا را بايد حمد كرد و شكر كرد و هم غير
خدا را نبايد حمد كرد و شكر كرد. اما غيرخدا را بايد حمد كرد و بايد شكر
كرد چرا كه وقتی انسانی به انسانی ديگر انعام و خدمت میكند وظيفه ايجاب
میكند كه از او تشكر كند . " « من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق »".
اما در عين حال انسان بايد بداند كه هر انعامی از ناحيه هر كس به او
برسد به هر نسبت كه به آن شخص ارتباط دارد بيش از آن به خدا ارتباط
دارد ، يعنی شما در همان حال كه از كسی كه به شما خدمت كرده تشكر میكنيد
و يا او را حمد میكنيد در همان حال هم بگوييد : " الحمدلله " ، حمد از
آن خداست ، چون آن فرد ، هم خودش و هم فكر و ارادهاش و هرچه كه
بخواهيد بگوييد باز مال خداست و فعل خداست و همهچيز در نهايت امر به
خدا برمیگردد . ولی به اين نكته بايد توجه كرد كه بازگشت همه چيز به خدا
معنايش نفی [ سببيت ] انسانهای ديگر و نفی هيچ سبب ديگری نيست و اين
يك مساله بسيار دقيقی است . در عيناينكه هر چيزی به سبب خود بستگی
دارد ، به خدا بستگی دارد نه اينكه به سبب خودش بستگی ندارد . اين است
كه بين مساله " اعتماد به نفس " و " اعتماد به خدا " تضادی نيست و
بين مساله حمد و سپاس يك مخلوق و حمد و سپاس خدا تضادی نيست .
شنيدم يك فيلم كمونيستی چينی در يكی از دانشگاهها نمايش
|