« ابنا الله و احبائه »" هستند خيلی هم از مرگ فرار می‏كنند و می‏ترسند.
به آنها بگو : چه فايده‏ای از فرار ؟ اين مرگی كه شما از آن فرار می‏كنيد
ملاقی شما خواهد بود و يك روز با شما روبرو خواهد شد و فراركردنی نيست .
( ملاقی يعنی ملاقات كننده، روبرو شونده ). اين خود مرگ. اما بعد از مرگ‏
خواه‏ناخواه بازگردانده می‏شويد به آن حقيقتی كه دانای غيب و شهادت است‏
، آن كسی كه آنچه ظاهر كرده‏ايد می‏داند و آنچه را هم كه مستور و مخفی‏
كرده‏ايد می‏داند . او در موقع حسابرسی كه به خود شخص افهام می‏شود كه چه‏
كرده است شما را به آنچه عمل می‏كرديد خبر خواهد داد . اين ترجمه آيات .
شبيه اين آيه كه " « يا ايها الذين هادوا ان زعمتم انكم اولياء لله من‏
دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقين »" آيه‏ای است در سوره مباركه‏
بقره : " « قل ان كانت لكم الدار الاخره عندالله خالصه من دون الناس‏
فتمنوا الموت ان كنتم صادقين »" ( 1 ) . آنها ادعای بالاتر داشتند ،
می‏گفتند اساسا خدا خانه آخرت را برای ما ساخته است ، به مردم ديگر
مربوط نيست ، اگر خدا در آن عالم به هر كس ديگر چيزی بدهد از مال ما به‏
او داده است ، اگر غيريهودی به بهشت برود از طفيلی ما و صدقه سر ماست‏
، يك قسمت از آن چيزهايی كه مال ماست به او داده‏اند . در آيات ديگر
از اينها نقل می‏فرمايد كه می‏گفتند خدا هرگز ما را معذب نمی‏كند ، ما هرگز
اهل جهنم نيستيم . قرآن می‏گويد اگر چنين است پس شما بايد عالم آخرت را
خيلی دوست داشته باشيد ، پس چرا اين‏قدر از مرگ می‏ترسيد ؟
من در اينجا می‏خواهم اين استدلال را كه مبتنی بر آرزوی مرگ است طرح‏
كنم ، چون ممكن است سوالاتی را به‏وجود آورد .

پاورقی :
. 1 بقره / . 94