بعدها هم اين كار بوده است ، منتها ديگران چون چنين قدرت و توانايی
را نداشتهاند ديگر چيزی به نام خطبه و خطابه از آنها باقی نمانده است كه
قابل توجه باشد . در دوره ابوبكر نماز جمعه اقامه میشد و همچنين در دوره
عمر .
از جمله خصوصيات خلافت عثمان اين است كه شايد دو سه روز بود كه خليفه
شده بود روز جمعه پيش آمد . بالای منبر رفت . چشمش كه به جمعيت افتاد
زبانش بند آمد . نتوانست سخنی بگويد و پايين آمد . وقتی پايين آمد اين
جمله را گفت : " انتم الی امام عادل احوج منكم الی امام خطيب " ( 1 )
شما به يك پيشوای عادل بيشتر احتياج داريد تا به يك پيشوای سخنور .
مروان حكم گفت : اگر همين دو كلمه را بالای منبر گفته بودی خيلی خطيب
خوبی بودی ، يعنی خوب بود همين دو كلمه را بالای منبر میگفتی ، چرا پايين
گفتی ؟ البته او نه عادل بود و نه خطيب ، ادعايی بود كه میكرد .
ديگر خصوصيات نماز جمعه
امام برای ايراد خطبههای نماز جمعه كه دو خطبه است با يك زی خاصی
برای خطبه خواندن میرود ، زيی كه جمع ميان حالت نمازگزار و حالت
جهادكننده است . امام عصا و يا شمشير خود را به دست میگيرد و دامنها را
بالا میزند و میرود بالای منبر میايستد و در زی يك مجاهد خطبه میخواند .
امام جمعه در خطبه برای مردم چه بايد بگويد ؟ اين مطلب را در ضمن
حديثی كه در همان سخنرانيها ( خطابه و منبر ) نقل كردهام و چاپ
پاورقی :
. 1 شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحديد ، ج / 13 ص . 13