بالاتر است و كمتر نيست . همان‏طور كه در ميان جبر و تفويض ، راهی است‏
كه راه صحيح همان راه است كه بحث ما در آن نيست در نظام تكوين يعنی در
تاثير و تاثرهايی هم [ كه در عالم صورت می‏گيرد ] امر بين امرين حاكم‏
است . در كاری كه خورشيد با نورافشانی خود انجام می‏دهد ، ماه با حركات‏
خود انجام می‏دهد ، هوا و آتش و آب و نيروی الكتريسيته انجام می‏دهند امر
بين امرين حاكم است .

معنای رضا به قضای الهی

اينجاست كه معنای مصلحت و رضا به قضای الهی روشن می‏شود . اگر حادثه‏ای‏
پيش بيايد و خدای متعال جلوی اين حادثه را نگيرد كه معنای جلوی حادثه را
نگرفتن اين است كه به اذن اوست و اگر مصلحت اقتضا می‏كرد جلوی حادثه را
می‏گرفت معلوم می‏شود كه مصلحت كلی اقتضا نمی‏كرده است كه خداوند جلوی آن‏
را بگيرد . اگر انسان ايمان به اين حقيقت داشته باشد ، به دنبالش "
خلق توحيدی " پيدا می‏شود ، يعنی بعد از آن كه حادثه‏ای واقع شد در انسان‏
حالت رضا پيدا می‏شود ، می‏گويد لابد مصلحت بوده است ، اگر مصلحت نبود
خدای متعال جلوی آن را می‏گرفت . حال كه خدا جلوی اين حادثه را نگرفته‏
است پس مصلحتی هست ولو اين كه من آن مصلحت را ندانم .

عموميت اذن الهی

در اينجا نكته ديگری هست . گفتيم كلمه " اذن " به معنی اعلام رخصت‏
است . اين در جايی است كه ماذون ( اذن داده شده ) يك موجود شاعر باشد
، شعور داشته باشد . اذن در مورد انسانها درست است ولی حتی در مورد
حيوانها با اينكه دارای درجه‏ای از شعور هستند درست نيست ،