نمیتوانيم در فارسی مرادف صددرصد برای آنها پيدا كنيم . يكی لغت " مدح
" است ، ديگری لغت " حمد " و سومی لغت " شكر " . شايد معنای مدح
تا اندازه زيادی مشخصتر باشد . مدح يعنی ستايشكردن ، ستايش كردن چيزی
به خاطر كمال و جمالی كه دارد ، اعم از آنكه آن كمال و جمالش ، كمال و
جمال اختياری باشد يا غيراختياری .
خوبيهای اشخاص دو نوع است : يكی خوبيهايی است كه خودشان آن خوبی را
انتخاب كرده و به وجود آوردهاند . مثلا يك نفر ادب را اختيار میكند و
بیادبی را كنار میگذارد ، درسخواندن را انتخاب میكند تنبلی را كنار
میگذارد ، جود و سخا را انتخاب میكند بخل را كنار میگذارد . اينها
كارهای اختياری است ، به دست خود انسان بوده كه اين كار را بكند يا
نكند . چنين فردی كمالی را كه خودش برای خودش انتخاب كرده است
داراست . ولی كمالهايی هست كه اختياری و به انتخاب خود شخص نيست .
مثلا اگر كسی قهرمان زورمندی و دارای بنيه قوی باشد اينطور نبوده كه ضعف
بنيه را اختيار نكرده و زورمندی را اختيار كرده است . قوت بنيه چيزی
است كه دراختيار او نبوده و خلقت به او داده است . يا كسی كه چهره و
اندام زيبا دارد خودش اين چهره و اندام را برای خود انتخاب نكرده است
بلكه برای او انتخاب كردهاند . حتی در مورد جمادات و حيوانات هم
همينطور است ، مثل يك گوهر گرانبهای زيبا و يا يك اسب زيبا . در مورد
همه اينها مدح گفته میشود : فلان قهرمان را مدح میكنم ، فلان گوهر گرانبها
و يا فلان اسب را ستايش میكنم . مدح در اينگونه موارد است ولی حتما
بايد به زبان باشد .
ولی حمد و شكر در مورد كارهای زيبای اختياری است بالخصوص در مورد
انعامها . وقتی از ناحيه كسی به اختيار خود او خيری به انسان برسد انسان
او را حمد و يا شكر میكند . پس هم بايد پای خير رساندن در
|