كه عبور میكند ولی ] در عين حال يك نيروی كنترلكنندهای هست كه اگر
بخواهد مانعی ايجاد كند و يا شرطی را از بين ببرد چنين خواهد كرد .
مثال درجه بالاتری را درنظر میگيريم : شمری میخواهد سر امام حسين عليه
السلام را ببرد . اين شمر است كه دارد میبرد و امام حسين عليه السلام يك
انسان است كه از گوشت و پوست و رگ و پی و امثال اينها ساخته شده است
و شمر هم انسان ديگری است كه قدرت و نيرو دارد ، شمشير و چاقو و نيزه
دارد . آيا اينجا هم میتوانيم بگوييم اين كار به اذنالله انجام میپذيرد ؟
بله ، به اين معنا كه اگر خدا میخواست ، يعنی اگر مصلحت كلی اقتضا
میكرد كه جبرا جلوی اين ظالم گرفته بشود و جبرا مانع مظلوميت اين مظلوم
بشود ، البته جلوی او گرفته میشد . ولی خداوند متعال در مورد كاری كه
انسانها از روی اراده و اختيار بايد بكنند امر به معنای دستور صادر كرده
است ، دستور داده است كه ظالم به اختيار خودش ظلم نكند و به مظلوم
دستور داده است كه از خود دفاع كند و دفاع كرده است . با همه اينها اگر
ظالم باز بخواهد ظلم كند ، خدا اگر بخواهد به زور و به جبر مچش را بگيرد
میگيرد . ولی اين كه خدا به جبر جلوی انسانها را بگيرد برخلاف نظام كلی
احسن است . اگر خداوند به جبر جلوی انسانها را بگيرد آنوقت نه كمالی
وجود خواهد داشت ، نه اطاعتی و نه معصيتی .
شايد من نتوانسته باشم معنای كلمه " « باذن الله غ" را آنطور كه بايد
و شايد تقرير كنم ، ولی اين مساله يعنی امر بين امرين در نظام تكوين ،
يكی از اصول معارف قرآن است . همانطور كه در امور اختياری انسانها ، نه
جبر است و نه تفويض ، در نظام تكوين هم امربين امرين حاكم است . جبر
اين است كه عليرغم خواست انسانها قدرتی آنها را به انجام كاری ملزم كند
. تفويض يعنی به خود واگذارشدگی و استقلال . اصلا استقلال مطلق مساوی با
واجبالوجود بودن است . كفربودن تفويض از كفربودن جبر
|