پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 50
و شكسته و كثيف و آلودهای قرار گرفته باشد كه وقتی مردم میخواهند آن نور
را ببينند ، چون از ورای اين شيشهها میبينند و آن نور را به اين شكل
شكسته و كثيف و سياه و تيره میبينند ، نمیدانند كه اين ، خاصيت اين
شيشه است ، اين شيشه را بشكن ، میبينی كه آن نور جور ديگری است . اسلام
محجوب به مسلمين است . من نمیدانم مسلمين چقدر بايد شلاق بخورند تا به
حقيقت اسلام بازگردند و به صورت يك شيشه پاكيزه خوبی دربيايند كه نور
اسلام را خوب نشان بدهند .
منطق قرآن اين است كه حق چون حق است باقی میماند و باطل چون باطل و
پوچ است از ميان رفتنی است . اگر باطلی را ديديد كه مقداری باقی مانده
، حتما حقی را با خودش مخلوط كرده است . اين كلام اميرالمومنين عليه
السلام در نهج البلاغه است: « " فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف
علی المرتادين " » ( 1 ) . باطل هميشه خودش را با حقی ممزوج میكند و در
پناه آن خودش را نگه میدارد ، والا [ در مواجهه ] حق صريح با باطل صريح ،
باطل فورا از بين میرود . اين منطق قرآن است كه حق ، باقیماندنی و باطل
از بينرفتنی است . اگر میبينيد حقی خودش را ضعيف میبيند در خود
تجديدنظری كند ، عيبهای خود را رفع كند ، آنوقت میفهمد كه نيرو دارد يا
نيرو ندارد .
قرآن مثال میزند به آب باران و به كفی كه روی آب را میگيرد . در سوره
رعد میفرمايد : " « انزل من السما ما فسالت اوديبقدرها فاحتمل السيل
زبدا رابيا . . . فاما الزبد فيذهب جفا و اما ما ينفع الناس فيمكث فی
الارض »". كف زود از بين میرود، پوچ و نابود میشود و آب باقی میماند،
چرا ؟ آب چون نافع است و وجودش در نظام عالم خير است باقی میماند .
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 50 |