سر خاموش نشدن نور خدا
اينجا سوال ديگری پيش میآيد و اين سوال خيلی مهم است : خدا چطور نور خودش را جهانگير میكند ؟ وقتی میگوييم خدا نور خودش را تمام میكند ، آيا مقصود اين است كه اين نور خود به خود خاموش میشود ولی خدا با يك قوه قسری ( به قول حكما ) جلوی خاموشی آن را میگيرد ؟ يا نه ، خدا در خود اين نور ، در خود اين حقيقت ، چيزی قرار داده كه چون حقيقت است ، اراده خدا تعلق گرفته كه حقيقت باقی بماند ؟ اين نكته عجيبی است كه در اين آيه و در آيات ديگر به آن اشاره شده است . ابتدا آيه ديگری را كه اين معنا را بيان كرده ذكر میكنم و بعد به اين آيه میپردازم . قرآن منطقی دارد كه خيلی با منطقهای ما در امروز متفاوت است و همين منطقهای كج و كوله ما فعلا حجاب اسلام است . حقيقت مطلب اين است كه اين حرفی كه سيد جمالالدين اسدآبادی گفته ، بسيار حرف حسابی است : " الاسلام محجوب بالمسلمين " اسلام يك حجاب بيشتر ندارد و آن همين مسلمين هستند . گفت : " تو خود حجاب خودی حافظ از ميان برخيز " . اسلام مثل يك نوری است كه در پشت شيشههای كج و كوله