اهميت سرمايههای انسانی
ما گاهی روی ملتهای ديگر اينطور حساب میكنيم ، وقتی هنر و فنون آنها را میبينيم ، جامعه آنها را میبينيم ، رفتار آنها را میبينيم خيال میكنيم ما يك نوع سرشت داريم و آنها سرشت ديگری دارند . مثلا تا اسم آلمانيها برده میشود میگويند : آقا اين آلمانيها يك مغزهايی دارند . واقعا خيال میكنيم كه اصلا ساختمان مغز آلمانيها با ساختمان مغز ما ايرانيها از زمين تا آسمان تفاوت دارد ، اصلا آنها يكجور به دنيا آمدهاند و ما جور ديگری به دنيا آمدهايم . اگر اينطور است كه نژاد آنها با ما اينقدر تفاوت دارد بايد تا آخر دنيا هميشه آنها آقا باشند و ما بنده و نوكر باشيم و اصلا از اول دنيا هم بايد همينطور میبود ، آنها نژاد آقا میبودند و ما نژاد نوكر ، درصورتی كه اينطور نيست . اگر شش قرن به عقب برگرديد میبينيد قضيه برعكس بوده است . آنها اگر تفاوتی دارند تفاوتشان در اين است كه در قسمتهای فنی انسانهايی ساختهشده هستند و ما انسانهای خام و ساختهنشدهای هستيم ، از ميان استعدادهايی كه در وجود ما نهفته است يكهزارم آن استعدادها هم به كار گرفته نمیشود ، ساخته نمیشود . استعدادهای بیشماری بهوجود میآيد و در اثر مورد استفاده قرار