نديدهايم ، تو صادق و امين هستی و سخنت را میپذيريم . وقتی از آنها
اقرار گرفتند فرمودند : پس من به شما خبر میدهم كه ورای اين زندگی شما
زندگی ديگری هست و آن زندگی ديگر چنين و چنان است ، من آنچه را كه
ديدهام به شما میگويم . ابولهب كه عموی پيامبر بود يكدفعه دستهايش را
به هم كوبيد و گفت : برای يك چنين مطلبی ما را جمع كردی ؟ ! ما خيال
كرديم صحبت پول و زندگی است .
غرض اين است كه وقتی كسی حقيقتی را مشاهده كرده است و آنچه را كه
میداند به مردمی كه نمیدانند اطلاع میدهد آنگاه كه مردم او را تكذيب كنند
، راهش اين است كه مرتب قسم بخورد كه مطلب همينطور است كه من میگويم
و اشتباهی در آن نيست و عين حقيقت است . از اين نظر قرآن جواب را به
همين شكل میدهد : " « زعم الذين كفروا ان لن يبعثوا قل بلی و ربی لتبعثن
ثم لتنبئن بماعملتم و ذلك علی الله يسير »" بگو به پروردگارم قسم كه
چنين است ، البته و البته به پروردگارم قسم كه شما مبعوث خواهيد شد و
تمام كارهايی كه امروز انجام میدهيد در آينده يك به يك به اطلاع شما
خواهد رسيد و به حساب اعمال شما رسيدگی خواهد شد و اين امر مستبعدی
نيست . خداست ، وقتی كه خدا میگويد ، بر خدا همه كارها آسان است . اين
يك جنبه قضيه است .
جنبه دوم قضيه اين است كه برهان مطلب هم گفته شده است . توضيح اينكه
به هر اسمی از اسمهای خداوند میتوان قسم خورد ولی در اينجا به " رب "
قسم خورده شده است . اگر فرموده بود " بلی والله " قسم بود و اگر
فرموده بود " بلی والرحمن " باز قسم بود ولی میفرمايد: " « بلی و ربی
" يعنی بله ، سوگند به ذات خداوند كه پروردگار من است و پروردگار همه
عالم است. اين "پروردگار" يعنی آن ذاتی كه اشيا را در رسيدن به كمال و
غايتی كه استعداد رسيدن به آن را دارند پرورش میدهد. پروراندن يعنی چه ؟
|