متحد بوديم و يك گوهر همه |
بی سر و بیپا بديم آن سر همه |
يك گهر بوديم همچون آفتاب |
بیگره بوديم و صافی همچو آب |
چون به صورت آمد آن نور سره |
تا ابد چون سايههای كنگره |
كنگره ويران كنيد از منجنيق |
تا رود فرق از ميان آن فريق |
پاورقی : . 1 هود / . 1
بدهيد ، ولی دست شما آمد اين شكل را به آن داد . پس اين كلمات را شما
در اينجا به وجود آورديد ولی كلمات به يك معنا قبلا وجود داشت اما نه
به صورت كلمه و جدايی . اين است كه در آنجا به تعبير قرآن " « احكمت
اياته »" ، به مرحله احكام وجود داشت ، در اينجا به مرحله تفصيل : "
« كتاب احكمت اياته ثم فصلت »" ( 1 ) . اين دو نزول قرآن بر پيغمبر
اين طور است . آن دفعه اول كه قرآن بر پيغمبر نازل میشود كه كلمه و حرف
و آيه و اين حرفها نيست مثل اين است كه اين خودنويس پر بشود .
خودنويس پر میشود اما از حقيقتی پر میشود كه در آن هيچ لفظ و كلمهای
نيست . مرحله دوم نزول قرآن آن وقتی است كه همان پرشدهها بعد به صورت
كلمات و الفاظ در میآيد . مولوی يك شعر خيلی عالی در اين زمينه دارد (
هر چه در اين زمينه گفتهاند از اين آيه قرآن بيرون نيست : " « و ان من
شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم »" میگويد :
پاورقی : . 1 هود / . 1 |