در خدمت منفعت خودمان قرار داده‏ايم . اگر كار ما كار درستی باشد ، يعنی‏
اگر ما در نظام عالم حق داشته باشيم كه چنين حقی هم داريم كه اين اشياء
را در خدمت خودمان قرار بدهيم از نظر خودمان به سوی كمالی حركت كرده‏ايم‏
و كار حكيمانه انجام داده‏ايم اما اين اشياء را به سوی كمال خودشان سوق‏
نداده‏ايم .
مثال ديگری ذكر می‏كنيم درست در جهت عكس اين ( مثال ) : پدر و مادری‏
با يكديگر زندگی می‏كنند ، عمل زناشويی انجام می‏دهند و بچه‏ای پيدا می‏شود .
اينجا قضيه بر عكس است . از نظر اينها كه يك لذت موقت و آنی نصيبشان‏
شده چيز ديگری است . ولی نتيجه‏ای به دست آمده كه اينها در واقع آن را
انجام نمی‏دهند بلكه مسخرند برای انجام دادن آن ، يعنی اين كار مقدمه‏
پيدايش يك موجود است ، زمينه پيدايش يك موجود را فراهم می‏كند كه‏
وجودش از نقص شروع می‏شود و به كمال منتهی می‏گردد ، يعنی از نظر آن‏
بچه‏ای كه به وجود می‏آيد ، اينها زمينه را فراهم كردند كه موجودی از نقص‏
به كمال برسد . اين خيلی فرق دارد با ساختمانی كه شخصی می‏سازد .
يا يك نفر كشاورز كه می‏آيد بذری را در زمين می‏پاشد مقصد او مقصد خاصی‏
است ولی بالأخره كار او در مسير خلقت قرار می‏گيرد ، يعنی او با كار
خودش يك دانه گندم را تبديل به يك بوته گندم می‏كند، يك شاخه را تبديل‏
به يك درخت می‏كند . ولی اينجا 1 درصد آن به او مربوط است ، 99 درصد آن‏
به او مربوط نيست ، به دستگاه خلقت مربوط است : " « أفرأيتم ما تمنون‏
ءانتم تخلقونه أم نحن الخالقون " ( 1 ) ، " أفرأيتم ما تحرثون ءانتم

پاورقی :
. 1 واقعه / 58 و . 59