نتيجه گرفتيم كه يا اين مسائل اساسا تأثيری در زندگی انسان ندارد و يا
اگر دارد اين سه چيز ( چون هر سه اينها در روايات هست): توكل به خداوند
، متوسل شدن به اولياء خدا و صدقه دادن اثر اينها را از بين می‏برد .
بنابراين پيغمبر اكرم تفأل می‏زد ولی تطير نمی‏زد ، يعنی از رسم و سنتی‏
كه در ميان مردم بود آن را كه منشأ می‏شد كه انسان در تصميم خودش راسخ‏
بشود امضا می‏كرد ( و به ) آن كه منشأ می‏شد انسان از تصميم خودش باز
بماند ( توجه نمی‏كرد ) ، يعنی به فال نيك می‏گرفت ولی به فال بد
نمی‏گرفت . يك روح مصمم و متوكل ( اين طور است ) . اگر مثلا كسی بيرون‏
می‏آمد كه اسمش حسن بود ( می‏فرمود ) به به ، حسن ، نيك ، ان شاء الله‏
همه كارها نيك است ، برويد . اما اگر كسی می‏آمد كه اسمش اسم بدی بود
ابدا اعتنا نمی‏كرد و مخصوصا می‏فرمود : « " رفع عن امتی الطيرش " » (1)
فال بد گرفتن از امت من به كلی بر طرف شده است ، « " و اذا تطيرت‏
فامض" » (2) اگر به چيزی فال بد گرفتی اعتنا نكن، برو، ترتيب اثر نده.
" « تنزع الناس كانهم اعجاز نخل منقعر »" آن باد صرصر كه آمد ،
مردم را چنان از جا می‏كند كه مانند اين بود كه بن درختهای خرما را كنده‏
باشند ، بلند می‏كرد و به زمين می‏زد . دو مرتبه می‏گويد : " « فكيف كان‏
عذابی و نذر »" چگونه بود عذاب و انذار من ؟ " « و لقد يسرنا القرآن‏
للذكر فهل من مدكر »" ( اينجا مخاطب باز مردم هستند ) قرآن را سهل و
آسان در اختيار مردم قرار داديم برای تذكر و تنبه و آگاهی ، آيا آگاه‏
شونده‏ای هست ؟ برای قوم عاد به همين سه چهار جمله قناعت می‏شود چون اصلا
مطلب يك

پاورقی :
. 1 بحارالانوار ، ج / 58 ص 325 ، حديث . 14
. 2 سفينة البحار ، ج / 2 ص . 102