می‏كند. يا در جای ديگر می‏فرمايد : " « من ذا الذی يقرض الله قرضا حسنا
" (1) ( خيلی عجيب است ! خدا آمده از ما قرض الحسنه می‏خواهد ) كيست‏
كه به خدا قرض الحسنه بدهد ؟ همان قرض الحسنه‏ای كه ما به مردم می‏دهيم‏
خدا دست خودش را آورده جلو : بندگان من ! من هم از شما قرض الحسنه‏
می‏خواهم ، به من قرض الحسنه بدهيد ، يعنی به مردم كه قرض الحسنه می‏دهيد
به من هم قرض الحسنه بدهيد .
" « و توقروه »" و برای اينكه عظمت او را در روح خودتان درك كنيد
، ( برای اينكه ) تعظيم كنيد او را ، يعنی عظمت او را درك و فهم كنيد .
" « تعزروه »" آن ياری عملی است ، كاری كه بايد در عمل بكنيد اسمش‏
ياری خداوند است ، " « توقروه » " يعنی جلال و عظمت او را دريابيد و
درك كنيد .
" « و تسبحوه » " دركتان برسد به آنجا كه بفهميد هر چه كه درك‏
می‏كنيد باز او را آنچنان كه بايست درك نمی‏كنيد ، باز او منزه است از
آنچه كه شما درك می‏كنيد ، يعنی برتر و والاتر است .
در آيات اول سوره " مدثر " اين طور می‏خوانيم : " « يا ايها المدثر
قم فأنذر »" . اين " « فأنذر »" همين " « بشيرا و نذيرا »" در
اينجاست . " « و ربك فكبر » " پروردگار خودت را تكبير بگو و تعظيم‏
كن . اين همان " « توقروه »" در اينجاست ، يعنی كبريائی و عظمت و
جلال او را به مردم بشناسان و بنمايان . آنوقت " « و تسبحوه »" .
هميشه معرفت انسان آن وقت معرفت است كه شناخت مقرون به تسبيح و
تنزيه باشد يعنی مقرون به اظهار عجز باشد ، كه خدايا من تو را هر چه كه‏
بشناسم آخرش آن شناختن باز لايق من است ، حد من است نه آنچنان كه تو
هستی ، چنانكه پيغمبر اكرم

پاورقی :
. 1 حديد / . 11