" « ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر »" درهای بالا را باز كرديم به
آبی ريزان . مقصود طوفان نوح است . گفتيم كلمه " سماء " در قرآن هميشه
آن جهت علو است . گاهی به خود باران گفته میشود ، گاهی به ابر ، گاهی
به بالاتر از ابر و گاهی به امور معنوی . يعنی ما فرمان داديم بارانهای پی
در پی نازل شد . زمانی داستان طوفان نوح را در كتابها حتی كتابهای درسی
به عنوان افسانه ذكر میكردند : افسانه طوفان نوح . ولی كم كم اين مطلب
مسلم شده كه ( در تاريخ زمين ) دورههای طوفانی زيادی بوده است . در يكی
از همان كتابهای درسی كه رفيق خودمان آقای احمد آرام در فيزيك نوشته بود
اين مطلب را تحقيق كرده بود .
" « ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر »" درهای بالا را گشوديم .
مقصود اين است كه فرمان داديم به ابر كه ببار ، ولی نه يك باريدن عادی
بود ، به آبی كه همين جور سرازير شده بود ، به تعبير ما : شرشر آب از
آسمان میريخت . " « و فجرنا الارض عيونا » " و زمين را منفجر كرديم
يعنی شكافتيم ( فجر يعنی شكافتن ) نه منفجر به معنايی كه امروز میگويند
كه يعنی شیء متلاشی میشود ، نه ، انفجار يعنی باز شدن و شكافتن ، يعنی
دهانها از زمين شكافتيم در حالی كه اينها چشمهها بودند ، و چشمهها از
زمين باز كرديم . زمين را شكافتيم در حالی كه تبديل به چشمهها شده بود .
میگويند چشمه را از آن جهت " چشمه " میگويند كه وجه شبهی با چشم دارد
. آنجا كه آب از زمين بيرون میآيد كه دور خودش میچرخد ( اغلب چشمهها
اين طور است ) و كأنه گردابی درست میكند ، شباهت پيدا میكند به مردمك
چشم ( انسان يا ) حيوان كه میچرخد، از اين جهت به آن میگويند " عين ".
" « فالتقی الماء »" آب با آب ملاقات كرد ، آب بالا و آبی كه از
زمين میآمد ،
|