بلند كرده‏اند و می‏گويند ما به چنين چيزی نيازمند هستيم ، می‏شنود ، يعنی‏
انسان به پيغمبر نياز دارد و با لسان تكوين هميشه فرياد او بلند است كه‏
خدايا ما راهنما می‏خواهيم ، و خدا اين نياز را می‏شنود و بنابراين آن را
بر می‏آورد . و عليم است ، و داناست و می‏داند . باز " می‏داند " راجع‏
به اموری است كه شنيدنی نيست ، فقط دانستنی است نه شنيدنی . مثلا
می‏داند كه اين نياز را چگونه بايد برآورد ، می‏داند كه چه كسی را به‏
رسالت مبعوث كند ( « الله اعلم حيث يجعل رسالته ») ( 1 ) . آنچه از
ناحيه آنهاست ، نياز آنها را می‏شنود و آنچه از ناحيه خود بايد بكند
می‏داند كه چه بكند .
بعد كه فرمود رحمتی است از ناحيه پروردگارت ، فورا فرمود : " « رب‏
السموات و الارض و ما بينهما ان كنتم موقنين » " پروردگار تو ، همان‏
پروردگار همه آسمانها و زمين ، يعنی پروردگار همه عالم . بعضی مفسرين اين‏
نكته را يادآوری كرده‏اند درست هم گفته‏اند كه در " « رحمة من ربك » "
( رحمتی است از ناحيه پروردگار تو ) ( ممكن است ) اين توهم برای افرادی‏
كه ذهنشان مسبوق به اين است كه رب من غير از رب توست و رب تو غير از
رب من است ( ارباب انواع به مفهومی كه آنها قائل بودند نه به معنی‏
اسماء الهی ) ( پيدا شود كه ) خوب ، ( آن كه ) رحمت پروردگار توست ،
ارباب ما چطور ؟ آنها می‏گفتند " ارباب متفرقون خير عن الله الواحد
القهار " . نه ، رب من همان رب همه عالم است، نه اينكه رب من از رب‏
شما جداست . ( قرآن می‏گويد ) رب تو، همان رب همه آسمانها و زمين. مكرر
عرض كرده‏ايم كه اسماء الهی وقتی كه ذكر می‏شود هر اسمی به يك تناسب‏
خاص آورده می‏شود . مثلا اينجا ممكن بود بگويد :

پاورقی :
. 1 انعام / . 124