مورد احترام و محبوب به انسان داده باشد ، اصلا آدم به چشم ديگری به آن‏
نگاه می‏كند ، افتخار ديگری برای او دارد ، و برای آنها اين جهتش مورد
نظر است نه آن جهتهای ظاهری و جسمانی . " « ذلك هو الفوز العظيم » "
آن است رستگاری بزرگ . بعد می‏فرمايد : " « فانما يسرناه بلسانك لعلهم‏
يتذكرون فارتقب انهم مرتقبون »" . بر می‏گردد به آيات اول كه " « حم‏
و الكتاب المبين انا انزلناه فی ليلة مباركة . . . »" بعد از همه اين‏
مطلبها كه گفته شد ، همانا ما قرآن را آسان كرديم به زبان تو ، يعنی اين‏
را وارد كرديم به زبان تو ، از مقام عالی و شامخی كه فوق مقام لسان و لفظ
بود ، " « انا انزلناه فی ليلة مباركة »" بود ( تنزل داديم و ) ما اين‏
را ميسر كرديم ، مثل اين كه چيزی در يك مقام خيلی عالی باشد ، آن را در
دسترس قرار بدهند . گفتيم از آيات قرآن استفاده می‏شود كه قرآن خودش‏
حقيقتی است در يك مقام عالی : " « فی كتاب مكنون لايمسه الا المطهرون
" ( 1 ) ، بعد ، از مقام عالی خودش نزول پيدا كرد به قلب مبارك رسول‏
اكرم و بعد به صورت لفظ ( نازل شد ) ، برای چه ؟ برای اينكه مردم متذكر
بشوند . " « فانما يسرناه بلسانك لعلهم يتذكرون »" اين را ما تسهيل و
آسان كرديم ، يعنی سهل المنال كرديم ، در دسترس قرار داديم ( در يك آيه‏
ديگر می‏فرمايد: " « و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر غ" (2) اينجا
هم " « يسرنا القرآن »" همين مفهوم را دارد ) " « لعلهم يتذكرون »"
باشد كه اينها متذكر شوند . " « فارتقب انهم مرتقبون »" ( چون پايان‏
كار را هم برای دو دسته گفتيم ) بنابراين تو انتظار بكش كه ما هم انتظار
می‏كشيم ، يعنی بدان كه چنين حقيقتی بدون شك و شبهه در پيش رو هست . و
صلی الله علی محمد و آله الطاهرين .

پاورقی :
. 1 واقعه / 78 و . 79
. 2 قمر / . 17