پاورقی : . 1 نحل / . 92
وجود آمد . " نقض " درست نقطه مقابل اين است يعنی يك امر پيچيده
شده محكم شده را باز كردن و شل كردن ، كه در مثلی در قرآن آمده است : "
« كالتی نقضت غزلها من بعد قوش انكاثا »" ( 1 ) قرآن كسانی را كه كار
درستی میكنند و بعد كاری میكنند كه تمام كارهای گذشتهشان را باطل میكند و
اثر كارهای گذشته را از بين میبرد مثل میزند به آن زن نادانی كه ضرب
المثل بوده ، كارگر تا غروب استخدام میكرد ولی مثلا بايد دو نفر استخدام
كند چهار نفر استخدام میكرد . از صبح تا ظهر پنبهها يا پشمهايی میرشت و
به صورت نخ در میآورد ، ظهر كه میشد میديد كار تمام شده ، پول هم بايد
به اينها بدهد ، چطور نصف روز اينها را بيكار بگذارد ؟ ! بيكار كه
نمیشود ، برای اينكه بيكار نمانند میگفت اينها را از نو باز بكنيد .
زحمتی را كه كشيده بود از بين میبرد . اين را میگويند " نقض " : "
نقضت غزلها " .
پس " نقض " نقطه مقابل " ابرام " است . " « ام ابرموا امرا
" . قرآن اينجا میخواهد بفرمايد كه اينها يك ابرامها و محكم كاریها ،
به هم رشتنها و رشتههای نازك را با يكديگر بافتن و محكم كردن ، يك چنين
كارهايی هم كردهاند . مفسرين گفتهاند و درست گفتهاند مقصود اين است كه
اينها يك سلسله نقشهها و مكرها و كيدهايی هم برای مبارزه با پيغمبر و
قرآن به كار بردند . مسأله تنها اين نيست كه ( حق ) را دوست ندارند ،
نه ، مینشينند دور همديگر ، فعاليت میكنند ، نقشه میكشند ، تجهيزات جمع
میكنند، پول جمع میكنند ، افراد جمع میكنند ، هزار كار میكنند . پس تنها
مسأله كراهت نيست، ابرامی هم اينجا هست. قرآن هم فورا تهديد میكند: "
« فانا مبرمون »" آنها اگر بلد هستند ما كه خدا هستيم بالا ترش
پاورقی : . 1 نحل / . 92 |