خدايی كه فرزند داشته باشد خود آن خدا را بايد انكار كرد . يك وقت هست
ما میگوييم كه اگر خدا فرزند داشته باشد من فرزندش را عبادت نمیكنم
خودش را عبادت میكنم ، خود خدا را بايد عبادت كرد . گيرم فرزند هم
داشته باشد فرزندش را عبادت نمیكنم ولی خودش را عبادت میكنم . يك
وقت آدم دست بالا را میگيرد و حرف درست اين است : خدايی كه فرزند
داشته باشد من خودش را انكار دارم ، يعنی خدايی خدا با فرزند داشتن جور
در نمیآيد . اين است كه قرآن اين امر را جزء اوصاف الهی ذكر میكند .
همين طور كه نمیتواند خدا ، خدا باشد و نيازمند باشد ، محال است خدا ،
خدا باشد و جسم باشد ، محال است خدا ، خدا باشد و جاهل باشد ، محال است
خدا ، خدا باشد و عاجز و ناتوان باشد ، همين طور محال است خدا ، خدا
باشد و صاحب فرزند باشد . در سوره ( اخلاص ) میخوانيم : " « قل هو الله
احد الله الصمد لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد »" . فرق ميان
" خلق " و " ايلاد " ( يعنی فرزند آوردن ) چيست ؟ خدا خالق جهان است
ولی مولد و زاينده جهان نيست . زايش اين است كه از زاينده شيئی جدا
میشود و بعد بزرگ میشود و پرورش پيدا میكند ، يعنی " زاييده شده "
چيزی و جزئی از وجود زاينده است ، از وجود او بيرون میآيد . پدر واقعا
زاينده فرزند است ، چون نطفه از وجود او زايش میكند . مادر واقعا
زاينده فرزند است چون فرزند از وجود او زايش میكند ، خارج میشود ، و در
نتيجه پدر و مادر مجرای فرزند هستند . ولی خالق ، مبدع و ابتكار كننده
است يعنی با اراده خودش مخلوق را انشاء میكند نه اينكه مخلوق را از
وجود خودش بيرون میريزد . آن ، تخم گذاری است . اگر ما فكر كنيم كه
خالق مخلوق را از خودش بيرون میريزد در واقع قائل به تخم گذاری خالق
شدهايم ! خالق ، خلقت را ابداع كرده است يعنی با اراده خودش مخلوق را
انشاء میكند ، خلق میكند ،
|