است برای هدفی كه آن ، شكر و سپاسگزاری خداست : « لعلكم تشكرون » .
" شكر " كلمهای است كه در قرآن زياد با آن برخورد داريم . معنی "
شكر " اين است كه انسان در مقابل فردی كه از او خيری به وی رسيده است
اظهار قدردانی كند و مثلا بگويد : من ممنون هستم . آيا معنی " شكر خدا "
همين است كه بگوئيم : " الهی شكر " ؟ نه ، اشتباه است . " الهی شكر
" صيغه شكر است نه خود شكر . خود شكر چيز ديگری است . مثل اينكه كلمه
استغفر الله صيغه توبه است نه خود توبه . توبه ، پشيمانی از گناه و
تصميم به عدم تكرار است . اظهار الهی استغفرك واتوب اليك [ اظهار
صيغه توبه است نه خود توبه ] . پس شكر يك معنی دقيقی دارد و آن عبارت
است از قدردانی ، اندازه شناسی ، حق شناسی . لهذا " شكر " هم درباره
بنده نسبت به خدا و هم خدا نسبت به بنده به كار میرود . « ان الله شكور
حليم ». خدا شكور است يعنی او طاعت بندگان را قدرشناس است . هر
طاعتی كه بنده میكند حقی دارد . خدا اجر بندهاش را ضايع نمیگرداند .
يعنی از عمل بنده قدردانی میكند ، آن را از بين نمیبرد . بنده اگر بخواهد
قدر شناس و شاكر باشد بايد قدر نعمتهای خدا را بداند ، يعنی هر نعمتی را
بداند برای چه هدف و منظوری است و در همان مورد مصرف كند . در تعريف
" شكر " چنين گفتهاند : استعمال الشیء فيما خلق الله لاجله . به كار
بردن شیء در راهی كه به خاطر آن آفريده شده . آيا شكر مثلا چشم كه خدا به
ما داده اين است كه بگوييم : خدايا شكر كه به من چشم دادی ؟ نه . عقل ،
فكر ، عاطفه ، احساسات ،
|