ذی القعده و ذی الحجه به قصد انجام عمل حج و بازديد روانه مكه میشوند .
حجاج كه در حال احرام هستند و قربانی با خودشان میبرند ، به سوی مكه
میروند به عنوان زيارت كه عمل حجی انجام بدهند . با اينكه طبق قانون
جاهليت ، در ماه حرام آنها بايد اجازه بدهند ولو به دشمن خودشان ، اما
حاضر نشدند . لشكری بيرون فرستادند كه ما جلو محمد را میگيريم و
نمیگذاريم بيايد . پيغمبر اكرم هم گويا اصلا مايل نبودند كه در مكه
خونريزی بشود ، يك قرارداد صلح بستند كه مسلمين اثر آن قرارداد صلح را
ابتدا نمیدانستند ولی بعد اثرش را ديدند . بسيار خوب است . يكی از
شرائط صلح اين بود كه مسلمانانی كه الان در مكه بسر میبرند در عقيدهشان
آزاد باشند . اين امر كار را آسان كرد يعنی به مسلمينی كه در مكه بودند
مقدار زيادی آزادی داد . بنابراين مهاجرت بعد از صلح حديبيه چندان
اشكالی نداشت .
اين دسته كسانی بودند كه مهاجرين اولين نيستند ، مهاجرين به اصطلاح
آخرين هستند . قرآن از هر چهار دسته ياد میكند . دسته مهاجرين اولين و
دسته انصار را فوقالعاده تجليل میكند به طوری كه آنها را مؤمنين حقيقی
مینامد . ولی آن دستهای كه در مكه ماندند ، به پای اينها نمیرسند . حتی
میفرمايد : شما آن حق ولايتی كه با ديگران داريد با اينها نداريد چون
اينها در بلاد كفر ماندند ، از حقوق اجتماعی كه بايد داشته باشند مقداری
محرومند . اينها واقعا مثل مهاجرين اولين نيستند ولی با اين حال اندكی با
ديگران فرق دارند . قرآن مخصوصا ميان مسلمانانی كه قبل از فتح مكه ( حتی
بعد از صلح حديبيه ) مسلمان شدند و مسلمانانی كه بعد از فتح مكه مسلمان
شدند تفاوتی قائل است .
|