دنيا رفتند ) . در اين ده سال مدينه سالهای اول آن سختتر از سالهای پيش‏
بود .
در سال هشتم هجرت مكه را فتح كردند . البته قبلا فتوحاتی نصيب مسلمين‏
شده بود ، ولی مكه كه فتح شد ديگر اسلام قدرت خودش را در جزيره العرب‏
تثبيت كرد . « اذا جاء نصر الله و الفتح و رايت الناس يدخلون فی دين‏
الله افواجا فسبح بحمد ربك و استغفره انه كان توابا ». بعد از فتح مكه‏
، كفار قريش ، هم پيمان با مسلمين بودند ، يك پيمانكی با مسلمين داشتند
گو اينكه آن را نقض كرده بودند . ولی هنوز قريش در حال شرك و بت‏
پرستی بسر می‏بردند . مسلمين هم در حال خداپرستی ، اما به همديگر همزيستی‏
داشتند . ايام حج پيش آمد . مسلمين برای انجام حج از مكه خارج شدند ،
قريش هم خارج شد ، با تفاوتی كه ميان حج قريش و حج مسلمين بود . حج يك‏
سنت ابراهيمی است ولی قريش بدعتهايی در آن به وجود آورده بودند كه‏
اسلام آمد آنها را نسخ كرد . از جمله اينكه وقتی به عرفات می‏رفتند دون‏
شأن می‏دانستند ، تا حدود منی و مشعر می‏رفتند و از همان جا بر می‏گشتند .
يك سال به همين ترتيب حج صورت گرفت يعنی مشركين حج كردند ، مسلمين هم‏
حج كردند ، مسلمين يك اميرالحاج داشتند ، آنها هم يك اميرالحاج . در
سال نهم هم ابتدا گمان می‏رفت همين جور خواهد بود يعنی مسلمين برای‏
خودشان هستند و كفار برای خودشان . در همين اوقات بود كه گروه زيادی از
قريش پيمان خود را شكسته بودند و به همين دليل اسلام ديگر هم پيمانی با
آنها را قبول نمی‏كرد . در اينجا بود كه سوره برائت نازل شد اينجاست‏
داستان معروفی كه