خاصی تعلق می‏گيرد . و آيا اسلام كه مدعی است در جميع شؤون زندگی مردم حكم‏
دارد می‏تواند حكم ماليات عمومی نداشته باشد ؟ ! پس در اينجا به حكم‏
لغت ، حق با اهل تشيع است .

خمس به چند قسمت تقسيم می‏شود ؟

حال می‏آييم سراغ مسأله دوم . ما يك پنجم را كه گرفتيم حالا از هر چه‏
گرفتيم در اينكه اين يك پنجم بايد به سهامی تقسيم شود ، بين شيعه و سنی‏
اختلافی نيست . ولی شيعه می‏گويد شش قسمت می‏شود و سنی می‏گويد پنج قسمت‏
. می‏رويم سراغ آيه قرآن . ببينيم قرآن گفته شش سهم يا پنج سهم ؟ می‏بينيم‏
قرآن گفته : « فان لله خمسه و للرسول و لذی القربی و اليتامی و المساكين‏
و ابن السبيل »خود قرآن تصريح می‏كند كه شش دسته‏اند . پس چرا اهل تسنن‏
می‏گويند پنج سهم بشود ؟ آنها می‏گويند خمس كه يك پنجم اصل درآمد است‏
پنج قسمت می‏شود كه قهرا هر يك از سهام پنجگانه يك بيست و پنجم می‏شود
ولی اهل تشيع می‏گويند خمس شش قسمت می‏شود كه قهرا هر سهم يك سی‏ام‏
خواهد شد . چطور اهل تسنن با وجود يك دليل واضح و روشن ، بر خلاف صريح‏
آيه قرآن گفته‏اند خمس بايد پنج قسمت بشود ؟ آنها دليلی می‏آورند كه ما
بايد بررسی كنيم ببينيم درست است يا نه ؟ از آن شش تا ، يكی خدا بود .
می‏گويند معنی ندارد كه خدا سهمی ببرد و يك سهم را بدهيم به خدا . مگر
خدا می‏خواهد مال مصرف كند ؟ ! به پيغمبر بدهيم درست است زيرا بشر است‏
و احتياج دارد . سايرين نيز همين طور . می‏گوئيم پس چرا [ خدا را ] ذكر
كرده ؟ می‏گويد خدا تشريفا ذكر شده . خدا