همكاری و همدلی

در زندگی فردی بشر عامل اولی اختلاف است يعنی اصل اين است كه هيچ دو
نفری با همديگر اتحاد نداشته باشند . به عبارت ديگر قطع نظر از نيروی‏
خارجی كه بايد بر وجود انسان حكومت بكند ، اگر انسان باشد با همان‏
نيروهای داخليش ، اصل ، اختلاف است . چرا ؟ برای اينكه من به حكم غريزه‏
و طبيعت خودم دنبال منافع شخص خودم و دفع مضرات از شخص خودم هستم .
شما هم به حكم همان غريزه ذاتی خودتان دنبال منافع خودتان و دفع زيان‏ها
از خودتان هستيد . همين مطلب سبب می‏شود كه ميان ما و شما در يك مواردی‏
اصطكاك و تصادم پيدا بشود . يك منفعتی را من می‏خواهم ببرم ، شما هم‏
می‏خواهيد ببريد . از همين جا تصادم و اختلاف به وجود می‏آيد . اين ، اصل‏
اولی است كه عرض كردم ، ولی يك عواملی پيدا می‏شود كه اينها اصل اول‏
نيست ، اصل دوم است . آن عوامل ، افراد را با يكديگر متحد می‏كند . مثلا
ما چند نفر در عين اينكه منافعمان با يكديگر اصطكاك دارد ، چون فكر و
انديشه داريم ، می‏بينيم يك منفعتی هست كه من به تنهايی نمی‏توانم به‏
دست بياورم ، شما هم به تنهايی نمی‏توانيد به دست بياوريد . می‏گوييم‏
بياييم با همديگر اشتراك مساعی كنيم تا همه‏مان منتفع بشويم ، بعد هم‏
منافع را ميان خودمان تقسيم می‏كنيم . اين عامل سبب می‏شود كه ما با
يكديگر متفق و متحد بشويم . يا يك دشمن مشترك پيدا می‏كنيم ، با همديگر
متحد شده و يك جبهه تشكيل می‏دهيم كه در مقابل او بتوانيم دفاع بكنيم .
ولی اينگونه امور ما را متحد