كرده بودند كه بايد پيمان را محترم بشمرند . پس چه رسد به مسلمين .
« فلا تغدرن بذمتك و لا تخيسن بعهدك و لا تختلن عدوك فانه لا يجتری علی‏
الله الا جاهل شقی » مبادا در عهده‏ای كه گرفته‏ای خيانت كنی ، مبادا عهد
خودت را نقض كنی ، مبادا با دشمنت با اين مكاريها و نيرنگ بازيها
رفتار كنی كه پيمان ببندی و بعد آن را زير پا بگذاری كه اين ، جرأت بر
خداست و بر خدا كسی جرأت نمی‏كند مگر اينكه نادان و شقی باشد .
« و قد جعل الله عهده و ذمته امنا افضاه بين العباد برحمته و حريما
يسكنون الا منعته » . تعبيرهای عجيبی است ! خدا عهد و پيمان را مأمن برای‏
بشر قرار داده است ، عهد و پيمان را حريمی قرار داده برای بشر كه در آن‏
بتوانند سكونت و آرامش پيدا كنند . تا آنجا كه می‏فرمايد : « و لا تعولن‏
علی لحن قول بعد التأكيد و التوثقه » ، الی آخر حديث . خلاصه می‏گويد در
هر شرايطی قرار بگيری ولو فوق العاده ناراحت باشی و ببينی تنها راه‏
اينكه از اين مضايق بيرون بيايی اين است كه پا روی اين امر انسانی‏
بگذاری ، اين كار را نكن . اينجاست جای توكل و اعتماد به خدا و اينكه‏
بگويی خدايا ! چون رضای تو در اين است كه به عهد خود وفادار باشم ، من‏
نقض پيمان نمی‏كنم . مگر اينكه دشمن نقض پيمان بكند يا علائم نقض پيمان‏
[ آشكار ] باشد و بر تو ثابت بشود آنها می‏خواهند نقض پيمان بكنند ، كه‏
آن هم شرايطی دارد كه ما طبق آيات قرآن عرض خواهيم كرد .
امروز اينگونه نقض عهدها را نوعی زرنگی و سياستمداری می‏دانند . البته‏
اينها نكاتی نيست كه گذشتگان از آنها غافل بوده‏اند و