حضرت رسول ( ص ) را تعقيب كردند . دنبال اثر پای حضرت را گرفتند تا
به آن غار رسيدند . ديدند اينجا اثری كه كسی به تازگی درون غار رفته باشد
نيست . عنكبوتی هست و در اينجا تنيده است ، و مرغی هست و لانه او .
گفتند نه ، اينجا نمی‏شود كسی آمده باشد . تا آنجا رسيدند كه حضرت رسول (
ص ) و ابوبكر صدای آنها را می‏شنيدند و همين جا بود كه ابوبكر خيلی‏
مضطرب شده و قلبش به طپش افتاده بود و می‏ترسيد . اين آيه قرآن است ،
يعنی روايت نيست كه بگوييم فقط شيعه‏ها قبول دارند و سنيها قبول ندارند
. آيه اين است : « الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذين كفروا ثانی‏
اثنين اذ هما فی الغار اذ يقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا ». يعنی اگر
شما مردم قريش پيغمبر را ياری نكنيد ، خدا او را ياری كرد و ياری می‏كند
همچنانكه در داستان غار ، پيغمبر را ياری كرد ، در شب هجرت در حالی كه‏
آن دو در غار بودند . " هما " نشان می‏دهد كه غير از پيغمبر يك نفر
ديگر هم بوده است كه همان ابوبكر است . « اذ يقول لصاحبه لا تحزن ان‏
الله معنا ». ( كلمه " صاحب " اصلا در لغت عرب يعنی همراه . حتی به‏
حيوانی هم كه همراه كسی باشد عرب می‏گويد : صاحب ) . آنگاه كه پيغمبر به‏
همراه خود گفت : نترس ، غصه نخور ، خدا با ماست . « فانزل الله سكينته‏
عليه و ايده بجنود لم تروها »( 1 ) خداوند وقار خودش را بر پيغمبر نازل‏
كرد . ديگر نمی‏گويد وقار را بر هر دو نفر نازل كرد . رحمت خودش را بر
پيغمبر نازل كرد و پيغمبر را تأييد نمود .

پاورقی :
1 - سوره توبه ، آيه . 40