عقل ما كوچكتر از آنست كه باور بكند كه احدی بر خدا حقی پيدا نمی‏كند حتی‏
خاتم الانبياء . يعنی هيچكس از خدا طلبكار نمی‏شود . در دنيا هيچكس نيست‏
كه او يك قلم طلبكاری از خدا داشته باشد ولو آنكه عبادت ثقلين را انجام‏
بدهد . آيا كسی در دنيا پيدا می‏شود كه بر خدا حق پيدا بكند ، از او
طلبكار بشود به طوری كه اگر خدا آن حقی را كه او دارد به وی ندهد ، حق او
را پامال كرده و به او ظلم نموده باشد ؟ نه ، امكان ندارد چنين كسی وجود
داشته باشد .
در مضمون بعضی از دعاها خوانده‏ايد : « الهی عاملنا بفضلك و لا تعاملنا
بعدلك » خدايا ! با فضل خودت با ما رفتار كن ، با عدالت با ما رفتار
نكن . يعنی با گذشت خودت ، با تفضل خودت با ما رفتار كن . آنچه به ما
می‏دهی از جانب تو جود باشد ، كرم باشد . ما تقاضا داريم از تو فقط جود و
كرم را . خدايا با ما با عدل خودت رفتار نكن . عدل رعايت استحقاقها
است ، رعايت حقوق است . خدايا ! اگر تو بخواهی رعايت استحقاق را بكنی‏
يعنی حقوق همه ما را به ما بدهی ، هيچ نمی‏ماند . نوكری كه در خانه كسی‏
خدمت كرده يا شاگردی كه در مغازه فردی كار كرده است ، وقتی بخواهد از
او جدا بشود می‏تواند بگويد آقا حقوق مرا بده . دو نفر بشر بر يكديگر حق‏
پيدا می‏كنند اما كسی بر خدا حق پيدا نمی‏كند ولو آنكه عبادت ثقلين را
انجام بدهد ، ولو آنكه از لحاظ خلوص نيت در حد اعلا باشد ، ولو آنكه كسی‏
باشد كه درباره‏اش گفته باشند : « ضربه علی يوم الخندق افضل من عباده‏
الثقلين » باز هم او بر خدا ذيحق نمی‏شود برای اينكه بنده در مقابل‏