دوش نگيرند ؟ مسلم عرضه داشت كه به دوش بگيرند . حالا كه هيچ مخلوقی به
خود اجازه نداده است و جرأت نكرده است كه اين امانت را به دوش بگيرد
و تنها در ميان صف مخلوقات ، انسان قدم جلو گذاشته و گفته من حاضرم ،
حالا كه قبول كرده چرا اين موجود را قرآن ظلوم و جهول خوانده است ؟
اين قسمت آخر يعنی موضوع ظلوم و جهول بودن ، بعد از موضوع امانت ، از
مشكلترين موضوعاتی بوده است كه هميشه علمای اسلامی ، مفسرين ، عرفا ، روی
اين موضوع فكر میكردند كه معنی ظلوم و جهول بودن چيست ؟
اينكه عرض كردم اين آيه يك آيه پرمعنی میباشد مقصودم همين بود كه
عرض كردم . يعنی اين آيه كريمه با زبانی مطلبی را بيان كرده است كه خود
به خود سؤالات زيادی را ايجاد میكند و عقل بشر را وادار به فكر و انديشه
میكند .
البته از نظر تمام مفسرين و از نظر اخبار شيعه و سنی هيچ جای ترديد
نيست كه اين امانت از نوع امور جسمانی و مادی نبوده است بلكه يك امر
معنوی است . يعنی در ميان مخلوقات يك امری است كه خدا اسم آن را
امانت گذاشته است . حالا چرا اسم آن را امانت گذاشته است بماند ، بلكه
توفيقی پيدا شد و عرض كرديم . يك موضوعی بوده كه خدا نام آن را امانت
گذاشته است و در عالم تكوين بر تمام مخلوقات عرضه كرده ولی آنها
نتوانستند به دوش بگيرند يعنی استعداد آن را نداشتند .
معنای عرضه كردن چيست ؟ معنای عرضه كردن اينست كه هر كمالی و هر فيضی
از ناحيه خدا بر تمام مخلوقات عرضه
|