هر امر مادی اينطور است ، هر جسمی از اجسام عالم اينطور است ولی صحبت
ما در اجسام نيست . اگر كسی درباره يك انسان مدعی ابديت شخصی بشود جای
اين حرف هست ، يا اگر كسی درباره قرآن مكتوب روی كاغذ چنين حرفی بزند
، درست است ولی صحبت ، نه درباره شخص است و نه درباره كاغذ و مركب
. صحبت درباره قانون است ، درباره يك سلسله حقايق است . اينكه مواد
عالم كهنه میشوند چه ربطی به حقايق عالم دارد ؟ مثلا اينكه میگوئيم :
راستی موجب رضای خداست ، يا : برای انسان استقامت صفت خوبی است ،
قانونی برای زندگی بشر است . اين ، تغيير پذير نيست . ولی گفتيم يك
مطلب ديگر هست و آن راجع به حاجتهای زندگی است كه حاجتها تغيير میكند
و چون حاجتها تغيير میكند پس قوانين كه برمبنای احتياجات است بايد
تغيير بكند . اجمالا ديشب عرض شد كه حاجتهای اصلی بشر تغيير نمیكند و
حاجتهای فرعی است كه تغيير میكند . وعده دادم كه امشب در اطراف اين
موضوع بحث كنم ولی چون امشب شب ولادت حضرت مجتبی ( ع ) است [ فقط ]
قسمتی از آن را عرض میكنم كه هم مناسبت امشب رعايت شده باشد و هم از
مطلب جدا نشده باشيم .
از خصوصيات دين مقدس اسلام اينست كه هميشه روی حاجتهای ثابت انسان
مهر ثابت زده است اما حاجتهای متغير انسان را تابع حاجتهای ثابت قرار
داده است ، و اين به عقيده شخص من اعجازی است كه در ساختمان اين دين
به كار رفته است . با مثالهائی اين مطلب را روشن میكنم ولی قبل از اين
، يك مقدمه كوتاه عرض میكنم و آن اينكه ما شيعيان از نعمتهائی برخوردار
|