بود ، فقط مبين احكام بود يعنی می‏گفت خدا اينجور امر كرده است ، من هم‏
به شما ابلاغ می‏كنم . از آن جهت كه قاضی بود ، به مشاجرات مردم می‏رسيد ،
و از آن جهت كه حاكم و سائس بود ، اداره سياسی مردم را به عهده گرفته‏
بود . آيه شريفه می‏فرمايد : « يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا
الرسول و اولی الامر منكم »( 1 ) اينجا است انضباطی كه محكوم بايد در
مقابل حاكم داشته باشد ، مردم بايد در مقابل قوه حاكمه داشته باشند .
می‏گويد خدا را اطاعت كنيد ، پيغمبر و اولی الامر را اطاعت كنيد . ولهذا
می‏بينيد ما شيعيان به اين آيه كه می‏رسيم " امر " اولی الامر را مربوط به‏
خلافت می‏دانيم ، می‏گوئيم اين آيه مقام خلافت را معين می‏كند . اين ديگر
يك مقام ديگری است . اين مقام هم مقام مقدسی است و مثل آن دو مقام ،
آن را خدا بايد معين كرده باشد .
ولی دو مطلب در اينجا هست . يك مطلب اينست كه آيا خدا به پيغمبر
دستور داده است كه بعد از خودش اين مراتب را به ديگران تفويض بكند يا
نه ؟ آری ، ولی به اين معنی : پيغامبری او ديگر نايب بردار نيست ، يعنی‏
اصلا بعد از پيغمبر خاتم پيغمبر ديگری نيست . اما پيغمبر ، مبين احكام‏
است ، بايد بعد از خودش معين بكند كه بعد از من احكام را چه كسی بيان‏
می‏كند ، با اين تفاوت كه پيغمبر خودش هر چه احكام می‏گرفت از وحی الهی‏
می‏گرفت ولی شخص بعد از او بايد احكام را از پيغمبر گرفته باشد

پاورقی :
1 - سوره نساء ، آيه . 59