میكنند . برای بيمارهای خيلی ساده و عوام ، طبيب علاوه براينكه نسخه
میدهد ساير كارها را خودش مراقبت میكند . اما در مورد بيماری كه
تحصيلكرده است ، كار دكتر خيلی آسان است ، فقط دو كلمه حرف میزند و به
بيان يك امر كلی قناعت میكند .
پس معلوم شد مسأله خاتميت حل شده است و اينكه میگويند اگر اديان
بايد به حسب زمان نسخ بشوند خاتميتی نبايد باشد و اگر نبايد نسخ بشوند ،
شريعتی نبايد ناسخ شريعت پيشين باشد ، صحيح نيست . حساب خاتميت حساب
ديگری است كه عرض كردم . خيال میكنم همين مطلب ، امشب كافی باشد و من
هم خسته شدهام ، ديگر بيش از اين نمیتوانم صحبت بكنم . همين جا دعا
میكنيم . . .
|