پاورقی :
1 - احتجاج طبرسی ، ج 2 ، ص . 263 ( بجای تاركا لهواه ، مخالفا علیهواه » آمده است ) .
مقام مقدس هستند يا نه . اگر ديديد كه عادل است ، دنيا طلب نيست و
مصداق : « اما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدينه تاركا لهواه
مطيعا لامر مولاه » ( 1 ) است ، يعنی از فقهايی است كه میتواند خودش را
نگهداری بكند ، مالك نفس خودش است ، نگهدار دين است ، از هوای نفس
جدا و مطيع امر مولايش است ، آنوقت شما بدانيد كه او لياقت مقام مقدس
مرجعيت و فتوا دادن را دارد . اين نمیشود كه ما همينجوری زيد را به
عنوان مرجعيت بشناسيم . همين مطلب در تاريخ اسلام هميشه وجود داشته است
، مسأله امامت و مرجعيت علمی كه يك مقام خاصی است .
يادم هست كه مرحوم آيت الله بروجردی هميشه اين مطلب را گوشزد
میكردند كه آقا دو مطلب است ، اين دو مطلب را از يكديگر تفكيك بكنيد
، آنوقت اختلافات ما با سنيها حل میشود و به نفع ما هم حل میشود . يكی
مسأله خلافت و زعامت ، و ديگر مسأله امامت . در مورد خلافت و زعامت ما
میگوئيم بعد از پيغمبر ، آن كسی كه میبايست زمامدار میشد ، حضرت امير (
ع ) است ، آنها میگويند نه ، ابابكر است . اين يك اختلاف . مسأله ديگر
مسأله امامت است ، يعنی ما تنها روی شأن زمامداری و حكومت پيغمبر بحث
نمیكنيم ، پيغمبر شأن ديگری هم داشت و آن اينكه پيغمبر بود و مبين احكام
. ما اين حساب را بايد بكنيم كه بعد از پيغمبر مرجع احكام كيست ؟ يعنی
قول چه كسی
پاورقی : 1 - احتجاج طبرسی ، ج 2 ، ص . 263 ( بجای تاركا لهواه ، مخالفا علیهواه » آمده است ) . |