مطابق حكم عقل است . عقل هم می‏گويد جائی كه اطلاعی نداری حرف بزرگتر را
بپذير . همين مطلب به اسلام يك خاصيت جاويدان داده است كه دستورها
انعطافی پيدا می‏كنند . به اصطلاح فقها حساب اهم و مهم در كار می‏آيد .
يعنی اگر در مقابل دو دستور از دستورهای دين قرار می‏گيری و در آن واحد
قادر نيستی هر دو را اطاعت بكنی ، بايد فكر بكنی كه از ميان آن دو دستور
كداميك مهمتر است ، آن را كه اهميت كمتری دارد فدای آنكه اهميت‏
بيشتری دارد بكنی . مثال معروفی است كه هميشه برای طلبه‏ها اين مثال را
ذكر می‏كنند . می‏گويند زمينی است كه صاحبش راضی نيست كه شما در آن قدم‏
بگذاريد . شما می‏بينيد در داخل اين زمين حوضی است و بچه‏ای در آن حوض‏
افتاده است و غير از شما شخص ديگری نيست كه او را نجات بدهد . در
اينجا شما يكی از اين دو كار را می‏توانيد انجام دهيد : يا عليرغم راضی‏
نبودن صاحب اين زمين داخل آن بشويد برای اينكه جان بچه را نجات بدهيد ،
يا اينكه همانجا بايستيد تا بچه تلف بشود . در اينجا می‏گويند شما بايد
ببينيد احترام مال بيشتر است يا احترام جان ؟ البته احترام جان بيشتر
است . پس شما بايد آن كوچكتر را فدای بزرگتر بكنيد .
مثال ديگر : اگر شما ببينيد برای يك زن نا محرم حادثه‏ای پيش آمده مثلا
تصادف كرده و افتاده است و بايد همين الان او را به بيمارستان رساند ،
چنانچه بخواهی بايستی تا محرم او پيدا بشود ممكن است از بين برود . از
طرف ديگر لمس كردن بدن نامحرم حرام است . شما چكار بايد بكنی ؟ يا
بايد همانجا بايستی تا محرمی پيدا