ندارد ، حق مال فرد نيست ، فرد حق ندارد . يكی از دانشمندان میگويد حق
مال اجتماع است و تكليف مال افراد . افراد فقط بايد به تكليف عمل
بكنند ، مكلفند ، وظيفه دارند اما اجتماع است كه صاحب حقوق است . حالا
میخواهيم ببينيم آيا واقعا اين مطلب درست است يا نه ؟
خطبهای است در نهج البلاغه كه ظاهرا علی ( ع ) در روزهای اول خلافت
ايراد كرده اند . اين خطبه راجع به حق و حقوق است و بسيار خطبه با ارزش
و پرمعنائی است . يكی از جملههای آن ، اين جمله نسبتا معروف است :
« الحق اوسع الاشياء فی التواصف و اضيقها فی التناصف » حق از همه اشياء
ميدان وسيعتری برای توصيف دارد يعنی هنگام گفتن ، هنگام دفاع كردن و
حرف زدن هيچ چيزی به اندازه حق ميدان ندارد ، اما آنجا كه پای عمل و
انصاف در كار میآيد ميدان حق از هر ميدان ديگری تنگتر است و همان كسی
كه داد سخن برای حق میدهد در مقام عمل از زير بار حق در میرود . بعد جمله
ديگری دارد ، میفرمايد : « لا يجری لاحد الا جری عليه و لا يجری عليه الا جری
له » حق به نفع هيچكس جريان پيدا نمیكند مگر اينكه عليه او هم جريان
پيدا میكند . يعنی هر فردی بر ديگران حق دارد و متقابلا ديگران هم بر او
حقی دارند . شما احدی را پيدا نمیكنيد كه او بر ديگران حق داشته باشد ولی
ديگران بر او حق نداشته باشند كما اينكه احدی را در دنيا پيدا نخواهيد
كرد كه او فقط مسؤوليت داشته باشد و حق بر عهده او تعلق بگيرد ولی او
حقی بر ديگران نداشته باشد . يعنی حق ، متقابل است و از اموری است كه
وقتی به نفع
|