ارسطو اين چهره اينچنين ، پايدار ماند ؟ خير ، آخرش زيراب او را زدند .
در خود مشرق زمين افرادی پيدا شدند كه با آنهمه احترامی كه برای ارسطو
قائل بودند بسياری از عقائد او را خراب كرده ، افكار ديگری بجای آن‏
گذاشتند . در مغرب زمين بيشتر . آنچنان ارسطو شكسته شد كه يك عده اصلا
راه اغراق و مبالغه را پيموده ، ارسطو را مسؤول انحراف فكری بشر دانستند
و گفتند انحطاط علمی بشر از ارسطو است و ارسطو سير علمی بشر را دو هزار
سال متوقف كرد . يعنی ارسطو منسوخ شد . واقعا الان ارسطو يك شخصيت‏
منسوخ شده است . شما هيچ عالمی از علمای معروف چه علمای اسلامی و چه از
غير اسلامی را پيدا نمی‏كنيد كه لااقل صدی هشتاد از آراء و عقائدش منسوخ‏
نشده باشد . خود ابن سينا را می‏بينيد كه نيمی از عقائد او كهنه شده است‏
. دكارت منسوخ شده است ، حالا به افكار او می‏خندند . وقتی كه انسان "
عده " شيخ طوسی را می‏بيند و با " رسائل " شيخ انصاری مقايسه می‏كند ،
می‏بيند " عده " را فقط بايد در كتابخانه‏ها به عنوان آثار قديم نگهداری‏
كرد ، ديگر ارزش اينكه انسان آن را يك كتاب درسی قرار بدهد ندارد ،
منسوخ است . شيخ صدوق همينطور ، محقق حلی همينطور . شما نمی‏توانيد يك‏
نفر را پيدا بكنيد كه كتاب او صددرصد زنده مانده باشد . می‏بينيد علمای‏
بعد حرفهائی زده‏اند كه حرفهای قبلی ، خود به خود منسوخ شده است .
نمی‏خواستند منسوخ بكنند ولی شده است . اما در ميان افراد بشر چهره‏هائی‏
هست منسوخ نشدنی ، كهنه نشدنی ، چهره‏هائی كه در تمام زمانها افراد را
جذب می‏كنند .