آن وقت يك چيزهائی اين يهوديها و مغرضين جعل كردند و به اينها دادند و
اين خوش باورها هيچ نگفتند . مثلا حديثی نقل كرده‏اند به نام حديث "
سلسله الحمار " كه روزی پيغمبراكرم آمد و به الاغی برخورد كرد . . . تا
آخر . اينها واقعا اسباب ننگ است و اگر مجتهدين نبودند امروز [ اين‏
جريان ] اسباب زحمت برای مسلمين بود .
رسيديم به قرآن . حالا قرآن را چگونه از بين ببرند برای اينكه به اخبار
حجيت بدهند ؟ قرآن را كه نمی‏توانستند بگويند كتاب خدا نيست ، گفتند
قرآن مقامش بالاتر از اينست كه افراد عادی بشر آن را بفهمند . قرآن را
فقط ائمه حق دارند بفهمند و بس . قرآن نازل شده است برای آنكه آنها
بفهمند . ما بايد ببينيم در اخبار ائمه چه آمده . به اصطلاح مجتهدين گفتند
ظواهر قرآن حجت نيست . مثلا اگر قرآن می‏گويد : « انما الخمر و الميسر و
الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه »( 1 ) و ما معنی آن را
اين می‏دانيم كه شراب و قمار حرام است ، می‏گويند نه ، تو بايد به اخبار
مراجعه بكنی ببينی كه آيا در اخبار آمده است كه شراب و قمار حرام است‏
يا نه ؟ می‏گويند اساسا مخاطب قرآن ما نيستيم . به اين ترتيب برای مردم‏
قرآن را هم از اعتبار و حجيت انداختند تا اينطور فكر كنند كه تنها مرجعی‏
كه بايد به آن رجوع كرد اخبار و روايات است و اجتهاد ديگر معنی ندارد
چون اجتهاد يعنی انسان اعمال فكر و اعمال نظر بكند . معنای اجتهاد يك‏
اصل اينست كه ببينيم قرآن چه گفته است ، احاديث كدامش صحيح و كدامش‏

پاورقی :
1 - سوره مائده ، آيه . 90