درآمد داشته باشم يا میگويد میخواهم طبيب بشوم ماهی فلان مقدار درآمد
داشته باشم . ولی آيا بشر هميشه اينگونه است كه علم را وسيله ماديات
قرار میدهد ؟ يا نه ، در بشر حالت ديگری هم هست كه لااقل گاهی علم را به
خاطر خود علم میخواهد . همينطور است ، برای اينكه اتفاقا علمای واقعی
يعنی علمائی كه علم را در دنيا پيش بردهاند همانهائی هستند كه علم را
برای علم خواستهاند نه علم را برای ماديات ، زيرا اينها كسانی هستند كه
هزاران محروميت را تحمل كردهاند تا توانستهاند به اين حد از علم برسند .
دو تا قصه هست يكی مربوط به مرحوم سيد حجه الاسلام كه از علمای اسلامی
است و ديگری مربوط به پاستور . برای هر دو اين قضيه را مشابه يكديگر نقل
كردهاند . میگويند شب زفاف سيد حجه الاسلام بود . عروس را آورده بودند ،
زنها هم به دنبال او آمده بودند و آن تشريفاتی كه زنها دارند . سيد با
خود گفت حالا كه زنها در اطاق هستند و پيش هم میباشند ، فرصتی است برای
مطالعه . به كتابخانه رفت و مشغول مطالعه شد . آنچنان سرگرم مطالعه شد
كه يادش رفت كه شب زفافش است . زنها از اطاق عروس رفتند و عروس
تنها ماند تا داماد بيايد . عروس بيچاره همينطور منتظر نشسته بود و به
قول معروف سماق میمكيد . داماد هم نيامد . سيد يك وقت ديد صدای الله
اكبر بلند است ، به خود آمد فهميد كه شب عروسی است . آمد پهلوی عروس
و از او معذرت خواست ، گفت من غفلت كردم ، آنقدر سرگرم مطالعه بودم
كه يادم رفت امشب ، شب عروسی است .
|