اين موضوع را نمی‏پسندند و موضوعات ديگری را پيشنهاد می‏كنند ، چون شب‏
اول است مانعی ندارد از فردا شب موضوع را عوض كرده و موضوع ديگری را
مطرح می‏كنيم . آن موضوعی كه به نظر بنده رسيده مسئله " مقتضيات زمان "
است كه مسئله مهمی است و البته بيشتر طبقه تحصيل كرده و دنيا ديده‏
درباره اين مطلب سؤال می‏كنند . من خودم از اينكه بيشتر با اين طبقات‏
تماس دارم و برخوردهای زيادتری دارم احساس می‏كنم كه اين يك عقده روحی‏
عجيبی است كه آيا انسان می‏تواند مسلمان باشد و در عين حال خودش را با
مقتضيات زمان تطبيق دهد يا نه ؟ گاهی می‏پرسند اساسا با توجه به اينكه‏
مقتضيات زمان تغيير می‏كند چگونه می‏شود انسان ديندار بماند ، چون لازمه‏
دينداری اينست كه انسان خودش را در مقابل مقتضيات زمان نگاه دارد و
مقتضيات زمان تغيير می‏كند و چاره‏ای نيست . گاهی از كيفيتش سؤال می‏كنند
كه چه جور بايستی انسان خودش را تطبيق بدهد . يك عده می‏گويند انطباق‏
پيدا كردن ، ضد دين و مذهب است ، يك عده هم اين موضوع را بهانه قرار
داده و عليه دين تبليغ می‏كنند ، می‏گويند به همين دليل انسان نبايد پايبند
به دين باشد چون دين مانع تجدد و مانع نوخواهی و پيشروی است و انسان اگر
بخواهد در اين دنيا ترقی داشته باشد بايد طرفدار تجدد و نوخواهی و دشمن‏
كهنه باشد پس به همين دليل انسان نبايد ديندار باشد .
ممكن است بعضی به اهميت اين موضوع پی نبرند اما بدانند اگر اين مسأله‏
برای خودشان مطرح نيست برای بچه‏هايشان مطرح است و اگر برای فرزندانشان‏
هم امروز مطرح نيست دو روز