بلكه به خاطر اينكه عقل و مغزش اينجور حكم می‏كند . خيلی از كارها را بشر
عليرغم منافع اقتصادی خودش انجام می‏دهد چون دين دارد . البته ما
نمی‏گوئيم اقتصاد عامل نيست ، اقتصاد يكی از عوامل است اما انسان‏
عاملهای زيادی دارد كه به حكم آن عوامل فعاليت می‏كند . ما می‏گوئيم‏
عبادت و پرستش خدا خودش يك چراغی است در دل انسان . حس گذشت از
منافع اقتصادی يك حس عالی است . علمائی بوده‏اند كه پا روی منافع‏
اقتصادی گذاشته‏اند كه به علم برسند . مدتها بعد از آنكه بوعلی سينا
زندانی و سپس آزاد شد ، پادشاه فهميد كه برای او سعايت كرده‏اند ، او را
احضار كرد . اصلا از مخفيگاه بيرون نيامد و به شاگردانش سپرد كه بروز
ندهيد ، الان در همين مخفيگاه كاری كه می‏كنيم به مراتب بهتر از وزارت و
رياست و پول و مقام است . غلامانی داشت ، مرتب اصرار می‏كردند بيا
بيرون و او حاضر نمی‏شد . بالاخره همانها محرمانه خبر دادند و آمدند او را
بردند .
بشر می‏تواند از منافع اقتصادی خودش صرف نظر كند . اينكه می‏گويند همه‏
احتياجات بشر در تغيير است چون تمام احتياجات بستگی به يك احتياج‏
دارد ، تمام اين حرف ، دروغ و خطا است .