چيست ؟ گفتند تكليف و وظيفه و قانون . يعنی اينكه زندگی انسان زندگی‏ای‏
باشد كه او بايد در پرتو تكليف و وظيفه آن را صورت بدهد يعنی برای او
وظيفه معين بكنند و او هم بار تكليف ، بار قانون ، بار مسؤوليت را به‏
دوش بگيرد ، و اين همان چيزی است كه در غير انسان وجود ندارد يعنی غير
انسان ، همه مخلوقات و موجودات وظايفی را كه انجام می‏دهند بدون تحمل‏
مسؤوليت است ، روی اجبار و الزام است . تنها انسان است كه می‏شود برای‏
او قانون طرح كرد و او را مختار و آزاد گذاشت و به او گفت اگر راه‏
سعادت را می‏خواهی طی كنی بايد از اينجا بروی و اگر راه بدبختی را
می‏خواهی بروی از اين طرف ، و در هر حال اختيار با خودت است ، حالا اين‏
تو هستی و اين راه . اين موضوع نامش تكليف است .
مطلبی كه تا اينجا عرض كردم يك مطلب مقدماتی بود ، بعد راجع به آن‏
باز هم توضيح خواهم داد .
بايد اول عرض بكنم كه در اين شبها راجع به چه موضوعی می‏خواهم صحبت‏
بكنم . حقيقتش اينست كه خودم مردد بودم ، و طبع من هم هميشه اينجور
است كه می‏خواهم موضوعی را عنوان بكنم كه مورد احتياج است و شبهای‏
متوالی در اطراف همان موضوع صحبت بكنم تا آن را حلاجی كرده و حل بكنم ،
و از طرف ديگر فكر من هميشه اينست كه مسائلی را عنوان بكنم كه كمتر
درباره آنها فكر و بحث می‏شود .
در ميان موضوعاتی كه به نظر رسيد ، يك موضوع بيشتر جلب توجه كرد كه‏
درباره آن بحث بكنم و البته اگر ببينم مستمعين