يكرنگ نيستيد ، قيافه‏هايتان مختلف است ، آنچه داريد اختلاف است .
اجتماعات هم همينطور است . « كان الناس امه واحده فبعث الله النبيين‏
مبشرين و منذرين ( 1 ) آن حديث هم هست كه فرمود : « اختلاف امتی رحمه‏
» كه در بعضی روايات وارد شده نه منظور جنگ است ، بلكه تفاوت است .
اينكه يك تفاوتهائی ميانشان باشد خودش رحمت است .
پس اگر بخواهيم عدالت را به معنای مساوات تعريف بكنيم و مساوات را
هم مساوات در موهبتهای اجتماعی فرض بكنيم ، غلط است . ولی عدالت را
به يك معنای ديگر می‏شود معنی كرد كه اگر به آن توجه شود ، می‏توان گفت‏
آن هم مساوات است اما مساوات به شكل ديگر . معنائی كه قد ما برای‏
عدالت می‏كنند اينست : اعطاء كل ذی حق حقه يعنی هر چيزی و هر شخصی در
متن خلقت با يك شايستگی مخصوص به خود به دنيا آمده است . حقوق هم از
همينجا پيدا می‏شود يعنی از ساختمان ذاتی اشياء . ما بايد هر چيزی را كه‏
در ذاتش مطالعه بكنيم بعد ببينيم كه او شايستگی چه چيزی را دارد و چه‏
استعدادی در وجود او هست يعنی طبيعتش چه تقاضائی دارد . مثلا در بدن‏
انسان چشم حقی دارد و دست حقی ديگر . اگر حق چشم را به دست بدهيم ، نه‏
تنها به دست خدمت نكرده‏ايم بلكه آن را از كار انداخته‏ايم . هر چيزی‏
استحقاقی دارد و منشأ آن هم خود خلقت است . دو بچه كه به مدرسه می‏روند
، يكی شايستگی نمره بيست را دارد و ديگری نمره

پاورقی :
1 - سوره بقره ، آيه . 213