استفاده میكنند غوطه بخورد ، ممكن است مردم آن شهر اين مرض را پيدا
بكنند در صورتی كه در آب چيزی ديده نمیشود ولی ميكروبهای ريز ذره بينی
كه فقط با چشم مسلح میتوان آنها را ديد ، داخل آب شده و آن را آلوده
كردهاند . متقابلا باز ممكن است دستگاههای تصفيهای وجود داشته باشد كه
اين آب آلوده را تصفيه كند .
عين اين حالت در امور معنوی وجود دارد يعنی يك سرچشمه معنوی كه در
روز اول صاف و پاك است و آلودگی هم ندارد تدريجا كه در بستر افكار
ديگران قرار میگيرد و نسلی بعد از نسلی آن را به دورههای بعد منتقل
میكنند ، اين امكان وجود دارد كه آن جريان معنوی يك آلودگی محسوس پيدا
كند كه ديده بشود و يا يك آلودگی نامحسوس پيدا بكند كه فقط علما يعنی
كسانی كه آلات ذره بينی دارند بتوانند آن را ببينند . و باز همانطوری كه
در يك شهر ممكن است دستگاه تصفيهای برقرار كرد كه آب را پاك بكند ،
در جريانهای معنوی هم همينطور است .
بزرگترين جريان معنوی دنيا ، اسلام است . اسلام كه جريان پيدا كرده است
ما میخواهيم ببينيم در اين بستری كه قرار گرفته است در اين چهارده قرن
تا به ما رسيده است آيا امكان آلودگی نظير آلودگی آب برای اين جريان
معنوی بوده است يا نه ؟ و اگر امكان اين آلودگی بوده است چه جريانهائی
در دنيای اسلام به وجود آمده است كه اين آب صاف را آلوده كرده است ؟
قبل از اينكه اين مطلب را عرض بكنم نكتهای را برای شما عرض میكنم :
|