پاورقی : 1 - سوره انفال ، آيه . 35
عرض بكنم و آن اينست كه يكی از جهات احتياج به شريعت جديد اينست كه
مقداری از حقايق شريعت قبلی در دست مردم تحريف شده و به شكل ديگری در
آمده است . در حقيقت يكی از كارهای هر پيغمبری احيا و زنده كردن
تعليمات پيغمبر گذشته است يعنی قسمتی از تعليمات هر پيغمبری همان
تعليمات پيغمبر پيشين است كه در طول تاريخ در دست مردم مسخ شده است ،
و اين ، تقريبا میشود گفت كه لازمه طبيعت بشر است كه در هر تعليمی كه
از هر معلمی میگيرد ، كم و زياد میكند ، نقص و اضافه ايجاد میكند و به
عبارت ديگر آن را تحريف میكند . اين مسأله را قرآن كريم قبول دارد ،
تجارب بشر هم به درستی آن شهادت میدهد . مثلا خود قرآن كريم كه آمد
تورات و انجيل را نسخ كرد ولی قسمتی از تعليمات آنها را احيا و زنده
نمود ، يعنی بعد از آنكه به دست مردم مسخ شده بود قرآن گفت نه ، آنكه
تورات يا انجيل واقعی گفته است اين نيست كه در دست اين مردم است ،
اين است كه من میگويم ، اين مردم در آن دست برده اند . مثلا همين موضوع
ملت ابراهيم ، طريقه ابراهيم كه در قرآن آمده است . قريش خودشان را
تابع ابراهيم حساب میكردند ولی چيزی كه تقريبا باقی نمانده بود ،
تعليمات اصلی ابراهيم بود . عوض كرده بودند ، دست برده بودند ، يك
چيز من در آوردی شده بود . قرآن اينطور بيان میكند : « ما كان صلاتهم عند
البيت الا مكاء و تصديه »( 1 ) ابراهيم نماز را واجب كرده بود . نماز
او واقعا عبادت بوده
پاورقی : 1 - سوره انفال ، آيه . 35 |