پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 148
كرده است .
پس اگر ما بگوئيم با مقتضيات زمان نبايد به طور در بست هماهنگی كرد
، اين مخالفت با علم نيست ، بلكه به واسطه اين نكته است كه ما میدانيم
هنوز دورهای كه در آن دوره علم آزاد باشد ، عقل آزاد باشد ، دورهای كه
علم و عقل بر شهوات مردم ، بر جاه طلبيهای مردم حكومت بكند نيامده است
، يعنی هنوز عصری نيامده است كه " اينشتين " حاكم و آمر باشد و
روزولت مطيع و مأمور ، بلكه عكس است .
افلاطون نظريه معروفی دارد به نام نظريه " مدينه فاضله " . میگويد
دنيا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد كه حكيمان زمامداران باشند و
زمامداران حكيمان ، تا وقتی كه حكيمان طبقهای هستند و زمامداران طبقهای
ديگر ، دنيا روی سعادت نخواهد ديد . ما مسلمانها بالاخص شيعيان میگوئيم
دوره سعادت بشر آن عصری است كه دوره عدل كامل است يعنی عصر ظهور حضرت
حجت ( عج ) ، آن دورهای كه اولين مشخصش اينست كه دوره حكومت عقل است
يعنی دورهای است كه در آن ، علم اسير و برده نيست .
اميرالمؤمنين ( ع ) تعبيری درباره آن عصر دارد كه میفرمايد :
« و يغبقون كأس الحكمه بعد الصبوح » ( 1 ) در آن عصر مردم صبحگاهان و
شامگاهان جامی كه مینوشند جام حكمت و معرفت است ، جز جام حكمت و
معرفت جام ديگری نمینوشند .
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 148 |