محتاج می‏بيند ، در واقع سيری است كه انسان از خلق به سوی خالق می‏كند .
اين امر اساسا قطع نظر از هر فايده و اثری كه داشته باشد خودش يكی از
نيازهای روحی بشر است . انجام ندادن آن ، در روح بشر ايجاد عدم تعادل‏
می‏كند . مثال ساده‏ای عرض می‏كنم : اگر ما كجاوه‏ای داشته باشيم و
حيوانهائی ، خورجينهائی كه روی اين حيوانهای می‏گذارند بايد تعادلشان‏
برقرار باشد . نمی‏شود يك طرف پر باشد و طرف ديگر خالی . انسان در وجود
خودش خانه خالی زياد دارد . در دل انسان جای خيلی از چيزها هست . هر
احتياجی كه برآورده نشود ، روح انسان را مضطرب و نامتعادل می‏كند .
همانطور كه ديشب عرض كردم اگر انسان بخواهد در تمام عمر به عبادت‏
بپردازد و حاجتهای ديگر خود را برنياورد ، همان حاجتها او را ناراحت‏
می‏كند . عكس مطلب هم اين است كه اگر انسان هميشه دنبال ماديات برود و
وقتی برای معنويات نگذارد ، باز هميشه روح و روان او ناراحت است . "
نهرو " مردی است كه از سنين جوانی لامذهب شده است . در اواخر عمر يك‏
تغيير حالی در او پيدا شده بود . خودش می‏گويد من ، هم در روح خودم و هم‏
در جهان يك خلای را ، يك جای خالی را احساس می‏كنم كه هيچ چيز نمی‏تواند
آن را پر بكند مگر يك معنويتی . و اين اضطرابی كه در جهان پيدا شده است‏
، علتش اينست كه نيروهای معنوی جهان تضعيف شده است . اين بی تعادلی‏
در جهان از همين است . می‏گويد الان در كشور اتحاد جماهير شوروی اين‏
ناراحتی به سختی وجود دارد . تا وقتی كه اين مردم گرسنه بودند و گرسنگی‏
به ايشان اجازه نمی‏داد كه درباره چيز ديگری فكر بكنند ، يكسره در فكر