هستيم . پس چطور میشود خدائی كه قرآن او را اينطور معرفی میكند ، از
پيغمبر بپرسد كه من از فلان بنده راضی هستم ، تو از او بپرس كه از من
راضی است يا نه ؟ !
پس خود قرآن كريم يك مقياس و يك دستگاه تصفيهای است برای
آلودگيهائی كه در طول تاريخ پيدا شده است . مايه خوشوقتی ما اين دوسه
چيز است . اينست كه كسی نمیتواند بگويد دين شما مثل اديان ديگر در
ابتدا هر چه بود ، ولی در طول تاريخ جريانهائی پيش آمد كه آن را فاسد
كرد ، همينجور كه الان راجع به دين زردشت اصلا نمیشود به دست آورد كه
كتاب اصلی زردشت چه بوده است ؟ نمیشود اساسا فهميد زردشت در چه
سالهايی در دنيا بوده است ؟ تا چند سال پيش در وجود يك همچو آدمی شك
و ترديد بوده ، هنوز هم باز آنقدرها مسلم نيست كه زردشت نظير رستم و
اسفنديار يك شخصيت افسانهای است يا يك شخصيت واقعی . گيرم يك روز
تعليمات درستی داشته است . كلمه " گفتار نيك ، كردار نيك ، پندار
نيك " كه تعليمات نشد . اصلا كوچكترين حرفی كه در دنيا وجود دارد
اينست چون به قدری كلی است كه اصلا هيچ معنائی را در بر ندارد ، مفهومی
ندارد . هر كسی حرف خودش را نيك میداند ، هر كسی نوع كردارش را نيك
میداند ، و همينطور در مورد پندار نيك ، فكر نيك . هر يك از مسلكهائی
كه در دنيا وجود دارد مثلا دنيای سرمايه داری يك سلسله حرفها و يك سری
كارها و يك سلسله فكرها را میگويد اينها خوب است . دنيای كمونيست
روش ديگری را عرضه میدارد . او هم میگويد حرف اينست كه
|