وجود دارد كه برای بشريت مفيد است ، نه از نظر اينكه ما ايرانی هستيم و
احساس مليت ايرانی داريم بلكه از نظر بشردوستی و علاقمند بودن به نفايس‏
بشر . گلستان سعدی يكی از ذخاير بشريت است ، مثنوی جزء ذخاير بشريت‏
است . همينطور در زبان عربی قرآن ، نهج البلاغه ، صحيفه سجاديه كه جای‏
خود دارند ، بسياری از كتب عربی جزء ذخاير بشريت است . مثلا ديوان ابن‏
فارض جزء ذخاير بشريت است .
پس اين نخواهد شد كه تمام مردم دنيا بيايند يك زبان را برای خود
انتخاب كنند ، ولی اين مقدار كه ملل مختلف را لااقل در زبان مذهبی يكی‏
بكنيم ، امكان پذير است و اين از آن جهت نيست كه زبان خدا العياذبالله‏
زبان عربی است . اصلا خدا زبان نمی‏خواهد ، حرف هم كه نزنيم از نيت ما
آگاه است ، ولی اين يك فلسفه دارد كه عرض كردم و اين فلسفه را بايد
حفظ كرد . اين كوتاه فكری است . " ابونواس " در آن شعر می‏گويد :
قل للذی يدعی فلسفه
حفظت شيئا و غابت عنك اشياء
بگو به اين مدعی علم و فلسفه كه تو يك چيز ياد گرفته‏ای ولی خيلی چيزها
را فراموش كرده‏ای .
اين مطلب را هم بايد عرض بكنم : آيا می‏دانيد هيچ زبانی قادر نيست كه‏
زبان ديگر را صددرصد تحويل بگيرد ؟ هر زبانی آنچه كه دارد مخصوص خودش‏
است يعنی شما اگر تمام ادبای زبان فارسی را جمع بكنيد تا سوره حمد را به‏
فارسی ترجمه بكنند كه همان منظور سوره حمد را بفهماند امكان پذير نيست .
زبان فارسی را هم اگر بخواهند برگردانند به زبان ديگری كه همان لطافت و
همان