احتياجات بشر را در تمام زمانها ثابت فرض می‏كنند كه ما نام آنان را
جامدها می گذاريم . دسته ديگر افرادی هستند كه ما آنان را جاهل می‏گوئيم .
اينها همه چيز را تغيير پذير می‏دانند . بنا به فرض جامدها ، در مقتضيات‏
زمان ، چيزی كه بايد وضع خودش را به تبع زمان تغيير بدهد وجود ندارد . و
طبق نظر جاهلها هيچ چيزی در عالم وجود ندارد كه در همه زمانها يكنواخت و
ثابت باشد . اين ، اصول مطالبی بود كه شبهای قبل روی آنها بحث می‏كرديم.
طبقه جاهلها دو فرضيه نيمه فلسفی دارند . ( چون در ميان دانشمندان اين‏
حرفها وجود دارد ما پيشاپيش آنها را عنوان می‏كنيم تا مسلمانان متوجه‏
باشند و قبل از آنكه افراد جاهل آنها را عنوان بكنند جواب آماده داشته‏
باشند . ) دو فرضيه است كه اگر كسی آنها را بپذيرد ، بايد حرف جاهلها
را بپذيرد كه هيچ اصل ثابتی وجود ندارد . اين دو فرضيه يكی " نسبيت‏
اخلاق " است و ديگری " نسبيت عدالت " . اخلاق مربوط به حالت شخص و
نظام دادن به غرائز شخصی است . عدالت مربوط به نظام اجتماعی است .
فرضيه نسبيت اخلاق می‏گويد هيچ اخلاق ثابتی نمی‏تواند وجود داشته باشد ، پس‏
هيچ مكتب اخلاقی نمی‏تواند هميشه برای بشر برقرار باشد . فرضيه نسبيت‏
عدالت می‏گويد عدالت يك امر نسبی است ، بنابراين عدالت هيچ مكتبی نمی‏
تواند برای هميشه برقرار باشد. حالا ما بايد هر دوی اينها را تشريح بكنيم.
اما مسأله نسبيت عدالت . اولا كلمه " نسبيت " يعنی چه ؟ بعضی از
امور را نسبی می‏گويند و آن ، اموری است ، صفتی يا حالتی است كه آن را
با مقايسه با يك شی‏ء معين می‏شود به چيزی