اسلام تضعيف بشود يا برای اينست كه اسلام تقويت بشود ؟ البته خليفه باشد
كه اسلام تقويت بشود . حالا اگر مردم و صحابه پيغمبر به حرف پيغمبر گوش‏
می‏كردند و با علی ( ع ) بيعت می‏كردند و علی در يك همچو شرايطی خليفه‏
می‏شد ، منظور پيغمبر حاصل بود يعنی تصدی خلافت سبب تقويت اسلام بود .
ولی پيغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد كرده است ، يكدفعه بعد از
پيغمبر جريان ديگری به وجود می‏آيد ، پير مردها و اكابر اصحاب پيغمبر به‏
فكر می‏افتند كه از اين قضيه استفاده بكنند . در همان حال مردمی تازه‏
مسلمان هستند كه هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نكرده است ، تازه شهرت اسلام‏
به دنيای خارج عرب كشيده شده است . حالا مصلحت اسلام ايجاب می‏كند كه‏
يك آرامش كاملی برقرار باشد . اولا بايد غائله مرتدها خوابانده شود .
ثانيا آنها كه از دور می‏آيند كه اين حسابها سرشان نمی‏شود . از نظر آنها
علی بن ابی طالب و ابوبكر علی السويه هستند . مصلحت اسلام اينطور ايجاب‏
می‏كند كه حالا كه اينها عمل ناشايستی مرتكب شده‏اند ، آن كسی كه در اينجا
ذيحق است ، دندان روی جگر بگذارد البته نه به خاطر جان خودش بلكه به‏
خاطر مصلحت اسلام . مصلحت اسلام اينطور ايجاب می‏كند كه علی ( ع ) دندان‏
روی جگر بگذارد و در صف مأمومين ابوبكر هم شركت بكند و با عمر نيز
همينطور رفتار كند و به سؤالات و اشكالات مردم جواب بدهد . چيزی كه از
نظر علی اصالت دارد حيثيت و آبروی اسلام است . در اينجا دندان روی جگر
گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ می‏كند يا لااقل كمتر آبروی اسلام را می‏برد.