قدرت داده است كه نقشی را كه در دنيا وجود ندارد بيافريند . زندگی اين‏
موجود را از صفر شروع كرده است . آنوقت ببينيد بشر چه چيزهائی را به‏
وجود می‏آورد ، خلق می‏كند ( البته به اذن پروردگار ) ، ابداع می‏كند . بشر
به حكم اينكه خليفه الله است ، بايد تمدن خودش را با نقشه و طرح و
ابداع خودش بسازد . شما همين مدلها و سيستمهای اتومبيلها را ببينيد ،
می‏بينيد هر سال نقش تازه‏ای می‏آفرينند . اين همان قدرت خلاقيت بشر است‏
. و بشر به همين دليل كه می‏تواند جلو برود ، يعنی اين آزادی عمل به او
داده شده و مختار آفريده شده است ، می‏تواند به عقب برگردد . اينجور
نيست كه راه عقب را به روی بشر بسته باشند . اميرالمؤمنين فرمود : ²
اليمين و الشمال مضله و الطريق الوسطی هی الجاده » ( 2 ) راست روی و چپ‏
روی گمراه كننده است ، راه راست راه مستقيم است .
پس بشر همانطور كه امكان پيشروی دارد ، امكان عقب روی هم دارد .
بنابراين امكان انحراف در بشر هست . پس نمی‏شود قبول كرد كه روی هر چه‏
كه در زمان پديد آمده و پديده قرن است و جديد ناميده شده ، اسم تجدد
گذاشته شود و گفت خوب است . لذا به اين معنی تقاضای زمان را پيروی‏
كردن غلط است . بايد هشيار بود و روی آن پديده حساب كرد و با مقياسهای‏
ديگری كه عرض می‏كنم آن را سنجيد و ديد اگر خوب است آن را گرفت و اگر
بد است آن را طرد كرد . به همين دليل مقتضای زمان

پاورقی :
2 - نهج البلاغه ، خطبه . 16