اصل اين قانون كلی به دو شكل بيان می‏شود : يكی رنگ فلسفی می‏گيرد و
ديگری رنگ اجتماعی ، رنگ فلسفی به اين شكل كه در اين دنيا همه چيز
متغير است ، هيچ چيز باقی نيست ، و رنگ اجتماعی به اين صورت كه هر
چيز در اجتماع زائيده يك احتياج است و احتياجات اجتماعی بشر در تغيير
است پس هر چيزی يك مدت موقت در اجتماع می‏ماند .
اما مطلب اول كه رنگ فلسفی می‏دهند و می‏گويند همه چيز در تغيير است‏
آيا راست است ؟ به اين تعبير كه همه چيز در تغيير است درست نيست ،
ولی به اين معنی كه جهان ماديات ، تركيبات مادی اين دنيا در تغيير است‏
، صحيح است . يعنی شما در اين دنيا ماده‏ای پيدا نمی‏كنيد كه از ازل به‏
همين شكل بوده و تا ابد هم به همين شكل باقی خواهد بود . آيا اين كوههائی‏
كه می‏بينيد از ازل به همين شكل بوده و تا ابد هم به همين شكل باقی خواهد
بود ؟ نه . آيا دريا به همين شكل كه الان هست بوده است ؟ نه . آيا به‏
همين شكل باقی می‏ماند ؟ نه . حكمای اسلامی از قديم الايام اين آيه قرآن را
كه می‏فرمايد : « و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمر مر السحاب صنع الله‏
الذی اتقن كل شی‏ء »( 1 ) ناظر به تغييری كه در همه اشياء و اجسام عالم‏
رخ می‏دهد دانسته‏اند ، به « قرينه صنع الله الذی اتقن كل شی‏ء ». آيه‏
می‏گويد اين كوهها را كه می‏بينی خيال می‏كنی يكنواخت و ثابت است و حال‏
اينكه اينها دائما در تغيير است همانطوری كه ابرها را می‏بينی كه به يك‏
حال باقی

پاورقی :
1 - سوره نمل ، آيه . 88