آن به نام امانت ياد كرده است . امانت را بر زمين و آسمانها و كوهها (
البته اينها به عنوان نمونه ذكر شدهاند ، منظور تمام مخلوقات است )
عرضه داشتيم هيچكدام حاضر نشدند كه آن را بپذيرند چون استعدادش را
نداشتند . تنها انسان بود كه حاضر شد بار امانت تكليف و مسؤوليت را به
دوش بگيرد يعنی گفت خدايا ! مسؤوليت را من به عهده میگيرم ، آن راه
كمال و سعادت را من با پای خودم طی میكنم به حكم اين نيروی عجيبی كه به
من دادهای كه نيروی ابتكار است ، نيروی عقل است ، نيروی خلاقيت است .
از همين جا يك مطلب ديگر هم پيدا میشود يعنی يك تفاوت پيدا میشود و
آن اينست : حيوانها همانطوری كه در زندگی اجتماعيشان ترقی و تكامل
ندارند ، انحراف هم ندارند ، سقوط هم ندارند . همانطوری كه بالا رفتن
ندارند ، پائين آمدن هم ندارند . يعنی شما نمیتوانيد مثلا در ميان
زنبورهای عسل ، گروهی را پيدا بكنيد كه اينها تدريجا دچار فساد و انحراف
شده باشند ، اخلاقشان فاسد شده باشد ، نظامات خودشان را عوض كرده باشند
، خلاف كرده باشند و در نتيجه اين كار از ميان رفته باشند ، اما انسان
اين هم در كارش هست ، يعنی فساد و انحراف هم در انسان امكان دارد .
همانطوری كه انسان ممكن است راه پيشروی را بپيمايد ، ممكن است كه به
سقوط و تباهی هم برود . هر دو راه به رويش باز است . همانطوری كه ممكن
است در زمان به واسطه استعداد عقلانی و علمی خودش جلو برود ، ممكن است
در اثر خودخواهی و هواپرستی از جاده ترقی منحرف شود ، به سراشيبی سقوط
وارد گردد . امكان سقوط و انحراف برای انسان از دو راه است ، يكی از
راه
|