است نه مال مردم ، اين خاصيت مال ايمان به اسلام است ، مال پيروی از
تعليمات اسلام است . اسلام نيامده است برای اينكه جامعه را متوقف بكند
، ملت مسلمان را وادار به درجا زدن بكند ، اسلام دين رشد است ، دينی‏
است كه نشان داد عملا می‏تواند جامعه خود را به جلو ببرد . شما ببينيد در
چهار قرن اول اسلامی اسلام چه كرده است ! ويل دورانت در " تاريخ تمدن "
می‏گويد تمدنی شگفت انگيزتر از تمدن اسلامی وجود ندارد . پس اسلام عملا
خاصيت خودش را نشان داده است . اگر اسلام طرفدار ثبات و جمود و
يكنواختی می‏بود بايد جامعه را در همان حد اول جامعه عرب نگاه بدارد پس‏
چرا تمدنهای وسيع و عجيب را در خودش جمع كرد و از مجموع آنها تمدن‏
عظيمتری را به وجود آورد . پس اسلام با پيشرفت زمان مخالف نيست .
گوستاولوبون انصافا تحقيقات زيادی كرده است و كتابش هم كتاب بسيار
با ارزشی است ، ولی در عين حال گاهی حرفهائی می‏زند كه انسان تعجب می‏كند
. سبك فرنگی همين است . گوستاولوبون وارد می‏شود در بحث علل انحطاط
مسلمين كه چرا مسلمين انحطاط پيدا كردند ؟ چرا تمدن اسلامی غروب كرد ،
چرا باقی نماند ؟ عللی ذكر می‏كند . يكی از عللی كه ذكر می‏كند همين عدم‏
انطباق با مقتضيات زمان است . می‏گويد زمان عوض شد ، تغيير كرد و
مسلمانها می‏خواستند باز اسلام را با همان خصوصيات در قرنهای بعد نگاه‏
دارند در صورتی كه امكان نداشت ، و به جای اينكه تعليم اسلامی را رها
كنند و مقتضيات قرن را بگيرند ، تعليم اسلامی را گرفتند و منحط شدند . در
اينجا هر كسی