وضع زندگی او كتابها نوشته‏اند تا امروز كه درباره آن مطالعاتی صورت‏
گرفته است هيچ نشان نمی‏دهد كه اين مخلوق در وضع زندگی خودش تغييرات و
تبديلاتی داده باشد . نظم همان نظم است و تشكيلات همان تشكيلات و حال‏
آنكه از دوهزار سال پيش تاكنون در زندگی انسانها هزاران تغيير و تبديل‏
پيدا شده است .
اولا چرا ؟ چرا آنها آنطور هستند و ما اينطور ؟ برای اينكه آنها به‏
اصطلاح با غريزه زندگی می‏كنند نه با عقل ، يعنی خداوند يك قدرت مرموزی‏
همراه آنها كرده است كه حقيقت اين قدرت برعلم روشن نشده است . (
اينكه عرض می‏كنم روشن نشده است يعنی از نظر مادی قابل توضيح نيست ) جز
همان چيزی كه قرآن فرموده است : « و اوحی ربك الی النحل ان اتخذی من‏
الجبال بيوتا »( 1 ) پروردگار تو از راه مخفی به زنبور عسل القاء كرد .
" وحی " همان فهماندن است از راه نهانی ، از راهی غير از راههای‏
معمولی . همان قدرتی كه در زبان علم غريزه ناميده می‏شود و قرآن آن را به‏
نام وحی ناميده است ، هميشه همراه اين موجود بوده است و او است كه اين‏
موجود را هدايت و رهبری می‏كند . ولی انسان اينطور نيست ، آنطور آفريده‏
نشده است . به انسان قدرتی داده شده است كه ما نام آن را " عقل " يا
" ابتكار " می‏گذاريم . انسان دارای قوه ابتكار است اما حيوان ابتكار
ندارد . اين اساس مطلب است .
ابتكار يعنی نقشه تازه خلق كردن ، نقشه جديد آفريدن . حيوان همان چيزی‏
را كه از طريق وحی به او فهمانده شده است

پاورقی :
1 - سوره نحل ، آيه . 68