(40) فَاءَخَذْنَهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَهُمْ
فِى الْيَمِّ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الظَّلِمِينَ
ترجمه :
پس ما (نيز) او و لشكريانش را (با قهر خود) گرفتيم و به دريا افكنديم .
پس بنگر كه پايان كار ستمگران چگونه است .
نكته ها :
در اين آيه فرعون و لشكرش به چيز بى ارزشى كه از زمين برگرفته
وبه دريا پرتاب شود، تشبيه شده اند. اين تحقير براى آن است كه تمام
قدرت ها در برابرقدرت وقهر الهى ناچيزند.
((نَبذ))،
يعنى دورانداختن اشياى بى ارزش و بى مقدار است .
پيام ها :
1- كيفرهاى الهى ، اختصاص به آخرت ندارد. (فرعون در همين دنيا
غرق شد) فاخذناه
2- ياران فرد ستمكار، در سرنوشت او سهيم و شريكند.
فاخذناه و جنوده
3- سرانجام مستكبران ، ذلّت و قهر است . نبذناه
4- به حوادث تاريخى به ديده ى عبرت بنگريم .
فانظر
5 ستمگران ، سرنوشت مشتركى دارند. عاقبة
الظالمين (به جاى عاقبت فرعون فرمود: عاقبت همه ستمگران چنين
است )
6- مهم عاقبت كار است ، نه جلوه هاى زودگذر آن .
فانظر... عاقبة الظالمين
(41) وَجَعَلْنَهُمْ اءَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى
النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَمَةِ لاَ يُنصَرُونَ
ترجمه :
وآنان (فرعونيان ) را پيشوايانى قرارداديم كه به آتش (دوزخ ) دعوت مى
كنند و (البتّه در) روز قيامت ، يارى نخواهند شد.
(42) وَاءَتْبَعْنَهُمْ فِى هَذِهِ الدُّنْيَا
لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَمَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ
ترجمه :
ودر اين دنيا، لعنتى بدرقه آنان كرديم و روز قيامت ، آنان از زشت چهره
گان خواهند بود.
نكته ها :
قرآن مجيد همچنان كه در مورد پيشوايان هدايت و نور، كلمه ى
((ائمّة ))
را بكار برده است ، و جعلناهم ائمّة يَهدون
باَمرنا(59)
اين كلمه را بر جلوداران ضلالت و نار نيز اطلاق فرموده است ،
((و جعلناهم ائمّة يدعون الى النّار))
و از اينروست كه در قيامت ، هر كس با رهبرى كه در دنيا انتخاب كرده به
دادگاه عدل الهى احضار مى شود. يوم نَدعوا كلّ
اُناس بامامهم
(60) فرعون نيز به عنوان يكى از همين پيشوايان در آن
روز قومش را به دوزخ وارد مى كند. يقدم قومه
فاوردهم النّار(61)
پيام ها :
1- روحيّه استكبارى ، انسان را رهبر دوزخيان مى سازد.
جعلناهم ائمة يدعون الى النّار
2- تبليغات مستكبرين ، در واقع دعوت به دوزخ است .
يدعون الى النّار
3- مستكبرينى كه امروز به عِدّه و عُدّه دل خوش دارند، در قيامت ، بى
كس وياور خواهند بود. يوم القيامة لا ينصرون
4- كيفرهاى الهى ، مخصوص آخرت نيست . و
اَتبعناهم فى هذه الدّنيا
5 لعنت ونفرين مردم ، تبلور قهر الهى است .
اتبعناهم فى هذه الدّنيا لعنة چنانكه دعاى خير مردم و نام نيك ،
نشانه ى لطف خداست . واجعل لى لسان صدق فى
الاخرين
(62)
6- نفرين بر ظالم حتّى بعد از نابودى او لازم است .
اتبعناهم ... لعنة
7- زشت كارى هاى دنيوى ، به زشت روئى هاى اُخروى مى انجامد.
يوم القيامة هم من المقبوحين
(43) وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ مِن
بَعْدِ مَآ اءَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الاُْولَى بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ
وَهُدىً وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
ترجمه :
و به تحقيق بعداز آنكه نسل هاى نخستين را نابود ساختيم ، به موسى كتاب
(آسمانى تورات را) عطاكرديم (تا وسيله اى ) براى بصيرت مردم و هدايت و
رحمت باشد، شايد كه آنان پند گيرند.
نكته ها :
كلمه ((بصائر))
جمع ((بَصيرت ))
به معناى بينش و آگاهى و كلمه ى ((اءبصار))
جمع ((بَصَر))
به معناى چشم است .
پيام ها :
1- با شكست طاغوت ، زمينه براى صالحان فراهم مى گردد.
آتينا موسى الكتاب من بعد ما اهلكنا
2- پايان كار مستكبران ، هلاكت و نابودى است .
اهلكنا القرون الاولى
3- ديندارى بايد براساس بصيرت باشد. بصائر
4- احكام الهى ، مايه ى رحمت براى مردم است .
للنّاس ... رحمة
5 كتب آسمانى ، عامل بصيرت و هدايت است . بصائر
للناس و هدى
6- تا انسان بصيرت پيدا نكند، هدايت نمى شود و تا هدايت نشود، لطف
ورحمت الهى را دريافت نمى كند. بصائر للنّاس
وهُدىً ورحمة
7- دين ، جزو فطرت انسان هاست و كتب آسمانى آن فطرت را غبارزدايى مى
كنند. يتذكّرون
(44) وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِىِّ إِذْ
قَضَيْنَآ إِلَى مُوسَى الاَْمْرَ وَمَا كُنتَمِنَ الشَّهِدِينَ
ترجمه :
و هنگامى كه فرمان (نبوّت ) را به موسى داديم ، تو در جانب غربى (كوه
طور) حضور نداشتى و از شاهدان نبودى .
نكته ها :
عبارت ((ما كُنتَ))
چهار مرتبه در اين آيه و آيات بعد تكرار گرديده كه بر غيبى بودن اخبارِ
تاريخى قرآن تاءكيد دارد.
با مطالعه تاريخ گذشتگان ، مى توان با آنان زندگى كرد، هر چند
درميانشان حضور فيزيكى نداشت . حضرت على عليه
السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام
مى فرمايد: من گرچه عمر پيشينيان را نداشته ام امّا بخاطر مطالعه ،
تفكّر و دقّت در زندگانى وآثار آنان ، گويى يكى از آنان شده و با آنان
زندگى كرده ام .(63)
پيام ها :
1- نقل ماجراى نبوّت حضرت موسى با همه ى ريزه كارى هاى آن ، از
زبان كسى كه اُمّى است و در آن زمان ها حضور نداشته ، نشانه ى حقّانيّت
و اعجاز قرآن است . ما كنتَ... و ما كنتَ...
2- داستان هاى قرآن ، از اخبار غيبى است نه از نقل شاهدان عينى .
وما كنتَ
3- بخش غربى كوه طور، محلّ نزول تورات بوده است .
بجانب الغربى
(45) وَلَكِنَّآ اءَنشَاءْنَا قُرُوناً
فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَ مَا كُنتَ ثَاوِياً فِىَّ اءَهْلِ
مَدْيَنَ تَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا
مُرْسِلِينَ
ترجمه :
ولى ما (اقوامى را) در اعصار مختلف خلق كرديم ، پس زمان هاى طولانى بر
آنها گذشت (و آثار انبيا از دلهايشان محو شد، پس تو را با كتاب آسمانى
به سوى مردم فرستاديم )، و تو در ميان اهل مَدين اقامت نداشته اى تا
(از وضع آنان آگاه باشى و بتوانى ) آيات ما را (پيرامون مردم مَديَن )
بر آنان (مردم مكّه ) بخوانى ، ليكن اين ما بوديم كه تو را فرستاديم (و
اخبار قرن هاى پيشين را در اختيار تو قرار داديم ).
(46) وَ مَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ
نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّآ
اءَتَهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
ترجمه :
وآنگاه كه ما (موسى را) ندا داديم ، تو در كنار كوه طور نبودى ، ليكن
(اين وحى و اطلاع از اخبار گذشتگان ) رحمتى است از جانب پروردگارت تا
تو (به واسطه ى آن ) قومى را كه پيش از تو هشدار دهنده اى برايشان
نيامده بود، هشداردهى ، شايد آنان متذكّر شوند.
نكته ها :
كلمه ى ((ثاويا))
از ماده ى ((ثَوى ))
و به معناى مقيم مى باشد، چنانكه كلمه ى ((مَثوى
)) از همين ماده ، به معناى جايگاه و
قرارگاه است .
پيام ها :
1- گذشت زمان ، آثار انبياى گذشته را كم رنگ و زمينه را براى
آمدن پيامبر اسلام فراهم كرده است . فتَطاول
عليهم العُمُر... كنّا مرسلين
2- بعثت ، سنّت خداوند است . كنّا مرسلين
3- انبيا بدون اتصال به عالم وحى ، همچون ساير مردم اخبار غيبى را نمى
دانند. ما كنت ...
4- مقايسه بين جهل و علم ، عجز و قدرت ، فقر و غنا، نقص و كمال ، كليد
خودشناسى و خداخواهى است . ما كنت ... لكن رحمة
من ربّك
5 خاطرات قرآنى ، همگى از سرچشمه وحى است . ما
كنت اذ نادينا
6- بيان داستان هاى حقيقى و عبرت آموز قرآن ، وسيله اى براى رحمت ،
تربيت و هشدار است . رحمة من ربّك لتنذر
7- براى هدايت افراد غافل ، انذار و هشدار، كارسازتر است .
لتنذر من نذير (با اينكه رسالت پيامبران
در قالب مجموعه اى از بشارات و انذارهاست ، ولى از آنجاكه انذار اثر
بيشترى در روحهاى غفلت زده دارد، در قرآن توجّه بيشترى به مساءله ى
انذار شده است .)
8 مردم در انتخاب راه و عقيده آزادند و اجبارى در پذيرش دعوت پيامبران
ندارند. لتنذر... لعلّهم يتذكّرون
9- انسان ها، به واسطه ى فطرت ، مسائلى را در ضمير خويش مى دانند، ولى
براى جلوگيرى از فراموشى ، بايد آنها را تذكّر داد.
يتذكّرون
(47) وَ لَوْلاََّ اءَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةُ
بِمَا قَدَّمَتْ اءَيْدِيِهمْ فَيَقُولُواْ رَبَّنَا لَوْلاََّ
اءَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ ءَايَتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
و اگر نبود اينكه هرگاه مصيبتى در اثر عملكردشان به آنان برسد، مى
گويند: پروردگارا! (ما كه نمى دانستيم ) چرا براى ما پيامبرى نفرستادى
تا آيات تو را پيروى كنيم و از ايمان آورندگان باشيم ، (ما هرگز
پيامبرى به سوى آنان نمى فرستاديم ).
نكته ها :
آيه ى قبل هدف آمدن انبيا را انذار و هشدار دانست ، اين آيه هدف
ديگر بعثت را كه اتمام حجّت و بستن راه بهانه و عذر است بيان مى كند.
مفهوم آيه اين است كه كفّار مى گويند: بدبختى ومصيبت ما به خاطر عمل
فاسدى است كه به سبب نداشتن پيامبر مرتكب شده ايم ، اگرپيامبر مى
داشتيم گرفتار نمى شديم ، خداونددر پاسخ مى فرمايد: ما براى اتمام حجّت
بر آنها پيامبرانى فرستاديم .
پيام ها :
1- بسيارى از مصائب و حوادث تلخ ، مولود عملكرد خود انسان است .
تصيبهم مصيبة بما قدمت ايديهم آرى اعمال
نيك و بد، در همين دنيا نيز اثر خود را مى گذارند.
2- ايمان به خدا و پيروى از انبيا، رمز نجات از مصيبت هاست .
تصيبهم مصيبة لولا ارسلت
3- عقل ، علم و فطرت ، به تنهايى كافى و كارساز نيست ، وحى لازم است .
لولاارسلت
4- عقاب بدون بيان ، قبيح است . لولا ارسلت
(بعثت انبيا يك اتمام حجّت است تا كسى نگويد: ما كه خبر نداشتيم
و ندانسته مرتكب خلاف شده ايم .)
7- پيروى و اطاعت ، نشانه ى ايمان واقعى است .
نتّبع آياتك و نكون من المؤمنين
(48) فَلَمَّا جَآءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا
قَالُواْ لَوْلاََّ اءُوتِىَ مِثْلَ مَآ اءُوتِىَ مُوسَىَّ اءَوَلَمْ
يَكْفُرُواْبِمَآ اءُوتِىَ مُوسَى مِن قَبْلُ قَالُواْ سِحْرَانِ
تَظَهَرَا وَقَالُوَّاْ إِنَّا بِكُلٍّ كَفِرُونَ
ترجمه :
پس هرگاه از جانب ما (آيات ) حقّ براى آنان آمد، گفتند: چرا آنچه (به
اين پيامبر) داده شده ، شبيه آن چه به موسى داده شده نيست ؟ (چرا
معجزاتى مثل تبديل عصا به اژدها ويا نزول دفعى كتاب ، مثل تورات كه
قابل مشاهده باشد ندارد؟! اما) مگر (همين كافران لجوج و بهانه گير) به
آنچه قبلا به موسى داده شده بود، كفر نورزيدند؟ (مگر آنها نبودند كه )
گفتند: (اين دو كتاب تورات و قرآن ) سحرهايى هستند كه پشتيبان يكديگرند
و (نيز) گفتند: همانا ما به همه ى آنها كافريم ؟!
نكته ها :
در اينكه جمله ى ((سِحران تَظاهرا))
اشاره به كدام دو چيز است ، احتمالات زيادى داده شده كه با توجّه به
آيه بعد معلوم مى شود مراد، قرآن و تورات است .
پيام ها :
1- رسالت پيامبر وقرآن ، حقّ است . لولا
ارسلت الينا رسولا فلما جاءهم الحقّ
2- منكرين حقّ، بجاى توجّه به حقّانيّت ، تنها به مقايسه هاى بى اساس
وباطل نظر دارند.جاءهم الحقّ لولا اوتى مثل ما
اوتى
3- افراد متحجّر، حاضر به پذيرش حرف جديد و منطقى نيستند.
لولا اُوتى مثل ما اوتى موسى
4- سحر و ساحرى ، شايع ترين تهمتى است كه به انبيا زده مى شود.
سحران (منكرين بهانه جو اظهار مى داشتند
كه اين قرآن و آن تورات ، دو كتاب سحرند كه از يكديگر پشتيبانى مى
كنند.)
5 غالب بهانه گيران ، داراى سوء سابقه هستند.
اءولم يكفروا... من قبل
6- دشمنان ، منطق و كلام حقّ را خدشه دار مى كنند تا راه را براى انكار
خود باز كنند. سحران ... انّا بكلّ كافرون
(49) قُلْ فَاءْتُواْ بِكِتَبٍ مِّنْ عِندِ
اللّهِ هُوَ اءَهْدَى مِنْهُمَآ اءَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ
ترجمه :
(اى پيامبر! به آنان ) بگو: (اكنون كه منكر هر دو كتاب هستيد) اگر راست
مى گوييد، شما كتابى از جانب خداوند بياوريد كه از اين دو (كتاب تورات
و قرآن ) هدايت بخش تر باشد تا من از آن پيروى كنم .
پيام ها :
1- بايد به ياوه سرايى منكران ، جواب مناسب داد.
قل ...
2- انتقاد به تنهايى كافى نيست ، بايد همراه آن طرح و پيشنهاد داد.
سحران تظاهرا... فاءتوا بكتاب
3- از جمله امتيازات انبيا، تحدّى ومبارزه طلبى در آوردن كتاب يا معجزه
است . فاءتوا بكتاب اهدى
4- توراتِ اصلى وقرآن ، بهترين كتاب هاى آسمانى براى هدايت بشر مى
باشند. فاءتوا بكتاب ... اهدى منهما
5 در مقابل كفر و انكار بايد پيروان اديان الهى حامى يكديگر باشند.
اءهدى منهماو نفرمود:
((اءهدى منّى )) آرى ، با
اينكه قرآن ، تورات را تحريف شده مى داند، ولى در برابر دشمن مشتركى كه
به همه ى كتب آسمانى كافر است و شعار اِنّا
بكلٍّ كافرون سر مى دهد، از آن حمايت كرده و آن را در كنار خويش
قرار مى دهد.
6- رهبر آسمانى بايد بهترين سخن و منطقى ترين شيوه را در مقابل مخالفان
ارائه دهد. فاءتوا بكتاب ... اهدى منهما اتّبعه
7- ملاك ومعيار، تبعيّت از بهترين هاست . اهدى
منهما اتّبعه
8 در گزينش مربّى ، دوست وكتاب ، هدايت بخش بودن ، معيار است .
اهدى منهما اتّبعه
9- انسان از آوردن كتابى برتر از قرآن وتورات اصلى عاجز است .
اِن كنتم صادقين
(50) فَإِن لَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكَ فَاعْلَمْ
اءَنَّمَا يَتَّبِعُونَ اءَهْوَآءَهُمْ وَ مَنْ اءَضَلُّ مِمَّن
اتَّبَعَ هَوَيَهُ بِغَيْرِ هُدىً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ
يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ
ترجمه :
پس اگر (خواسته و پيشنهاد) تو را نپذيرفتند، بدان كه آنان پيرو هوسهاى
نفسانى خويش اند و كيست گمراه تر از آن كس كه بدون (پذيرش حقّ و توجّه
به ) هدايت و رهنمون الهى ، از هوس خود پيروى نمايد؟همانا خداوند، قوم
ستمگر را هدايت نمى كند.
نكته ها :
براى انسان سه دشمن معنوى شمرده اند: جلوه هاى دنيوى ، تمايلات
نفسانى و وسوسه هاى شيطانى . در اين ميان ، دنيا و جلوه هاى آن همچون
كليدى است كه با حركت به يك سوى ، در را باز مى كند و با حركت به سوى
ديگر مى بندد، يعنى هم مى توان از آن بهره ى خوب گرفت و هم مى توان آن
را در راه بد بكار برد. وسوسه هاى شيطانى نيز اگر چه نقش آفرين هستند
ولى انسان را به گناه مجبور نمى كنند، مضافا بر اينكه ، شيطان در دل
اولياى خدا راه نفوذ و تسلّطى ندارد. امّا دشمن دوّم كه از همه
كارسازتر است ، هواها و تمايلات نفسانى است كه خطرناك ترين دشمن انسان
بشمار مى رود.(64)
پيام ها :
1- گاه هواپرستى با تبليغات ، توجيهات ، مغالطه كارى و طرفدارى
اكثريّت چنان جلوه مى كند كه شناخت آن ، بصيرت و دقّت لازم دارد.
فاعلم
2- آنجا كه هدايت پذيرى نباشد، هواپرستى حاكم است .
لم يستجيبوا... يتّبعون اهوائهم
3- منكران حقّ وهواپرستان ، گمراه ترين مردم هستند.
من اضلّ ممّن اتّبع هواه
4- هدايت واقعى ، هدايتى است كه از علم و حكمت بى نهايت سرچشمه گرفته
باشد. هدىً من اللّه
5 هواپرستى ظلم است وهواپرستان از هدايت الهى بدورند.
انّ اللّه لايهدى القوم الظالمين
(51) وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ
لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
ترجمه :
وما پيوسته براى آنان سخن گفتيم (و آيات قرآن را برايشان نازل كرديم )
شايد كه پندگيرند ومتذكّر شوند.
(52) اءلَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ مِن
قَبْلِهِ هُم بِهِ يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
(برخى از) آنان كه پيش از اين (قرآن ) كتابشان داديم ، همانها به آن
(قرآن ) ايمان مى آورند.
نكته ها :
كلمه ((وَصّلنا))
از ((وَصل ))،
به معناى ارتباطدادن ومتّصل كردن است . مراد از اين اتّصال يا پى در پى
بودن تذكّرات است و يا هماهنگى و هم سويى مطالبى كه ارائه مى شود.
از سنّت هاى خداوند، هدايت انسان هاست كه لحظه اى قطع نمى شود؛
اِنّ علينا للهُدى
(65) و از طريق آيات الهى ، انبيا واوصيا
عليهم السلام و علماى دين ، تداوم مى
يابد؛ وَصّلنالهم وچنانچه منطقه اى به
اين هدايت الهى دسترسى نداشت ، مى بايست گروهى از آن منطقه كوچ كرده و
با تفقّه در دين ، مردم را از آن بهره مند سازند.(66)
پيام ها :
1- در تربيت بايد تذكّرات ، تدريجى ، گام به گام ، مكرّر و
متنوّع باشد. وصّلنا(آرى با يك يا دو
تذكّر مختصر نبايد انتظار اصلاح وتربيت داشت )
2- آيات قرآن داراى يك نوع همسويى و پيوستگى است .
وصّلنالهم القول
3- همه ى آيات الهى ، كتب آسمانى و رهبران دينى ، يك حرف و هدف را
دنبال مى كنند. وصّلنا لهم القول
4- انسان ، موجودى فراموشكار است و نياز به تذكّر دارد.
يتذكّرون
5 اهل كتاب واقعى ، كسانى هستند كه با ديدن اسلام ، ايمان مى آورند.
الّذين آتيناهم الكتاب ... به يؤ منون
(53) وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوَّاْ
ءَامَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَآ إِنَّا كُنَّا مِن
قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ
ترجمه :
و زمانى كه (قرآن ) بر آنان تلاوت شود، گويند: ما به آن ايمان آورديم ،
همانا آن ، حقّى است از طرف پروردگارما (و) ما پيش از اين (نيز) اهل
تسليم بوده ايم .
(54) اءُوْلََّئِكَ يُؤْتَوْنَ اءَجْرَهُم
مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُواْ وَ يَدْرَءُونَ
بِالْحَسَنَةِالسَّيِّئَةَ وَمِمَّارَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ
ترجمه :
آنان به خاطر صبرشان ، دو برابر پاداش داده مى شوند. و (آنانند كه )
بدى هارا با نيكى دفع مى كنند و از آنچه روزى آنان كرده ايم (به ديگران
) انفاق مى نمايند.
پيام ها :
1- طالبان حقّ، بدنبال حقّ هستند و توجّهى به اينكه چه كسى ، از
چه نژادى و با چه زبانى آن را مى گويد ندارند.
اذا يُتلى ... قالوا آمنّا ( ((يُتلى
)) به صورت مجهول ، يعنى گوينده مطرح
نيست .)
2- اگر روح پاك باشد، با شنيدن حقّ ايمان مى آورد.
يُتلى ... آمنّا (به عكس ، اگر زمينه
فراهم نباشد، با تلاوت پيوسته هم اميدى به ايمان نيست .)
3- ايمانى ارزش دارد كه بر اساس معرفت و شناخت حقّ باشد.
آمنّا به اِنّه الحقّ
4- شرايط وزمينه هاى افراد، در دريافت الطاف الهى متفاوتند.
يؤ تون اجرهم مرّتين بما صبروا
5 پذيرش حقّ، نيازمند صبر در مقابل انواع انتقادها ومشكلات است .
قالوا آمنّا... يؤ تون اءجرهم ... بماصبروا
6- گذشت از بدى هاى ديگران و انفاق به آنان در صورتى ارزش دارد كه خصلت
و خوى انسان باشد. يدرؤ ن ينفقون (فعل
مضارع نشانه دوام و استمرار است . آرى مؤ منانى مورد ستايش اند كه
داراى پشتكار، گذشت و اهل بخشش باشند.)
7- اگر بدانيم كه رزق از طرف خداست ، انفاق براى ما آسان مى شود.
ممّا رزقناهم ينفقون
8 مورد انفاق تنها مال نيست ، از علم ، توان و آبرو نيز مى توان انفاق
كرد. ممّا رزقناهم ينفقون
(55) وَإِذَاسَمِعُواْ اللَّغْوَ اءَعْرَضُواْ
عَنْهُ وَقَالُواْ لَنَآ اءَعْمَلُنَا وَ لَكُمْاءَعْمَلُكُمْ سَلَمٌ
عَلَيْكُمْ لاَنَبْتَغِى الْجَهِلِينَ
ترجمه :
و هرگاه (سخن ) لَغوى را بشنوند، از آن روى برگردانند و گويند: اعمال
ما براى ما وكارهاى شما براى شما باشد، سلام (وِداعِ ما) بر شماباد، ما
به سراغ جاهلان نمى رويم .
نكته ها :
در آيه ى قبل خداوند به كسانى كه در راه او صبر كنند و بدى ها
را با خوبى پاسخ دهند و از اموالشان در راه خدا بخشند، پاداشِ دو برابر
وعده داد، اين آيه به يكى از نمونه هاى صبر و برخوردهاى خوب ، اشاره مى
فرمايد.
((لَغو))
يعنى امر بيهوده كه هم در كلام و هم در عمل قابل بروز است و مؤمنين به
اعراض از آن سفارش شده اند. از جمله ويژگى هاى بهشت آن است كه لغو و
بيهودگى در آنجا نيست . لا لغو فيها و لا تاءثيم
(67)
((مُدارا))،
كوتاه آمدن از موضع قدرت است ، نظير پدرى كه دست كودكش را در دست دارد
وقدرت بر تند رفتن دارد، ولى آهسته راه مى رود، امّا
((مُداهنه ))، كوتاه آمدن
از موضع ضعف است . نظير بسيارى از رؤ ساى كشورها كه به خاطر نداشتن
شجاعت ، در اختيار ابرقدرت ها قرار دارند. انبيا و اولياى الهى با مردم
مدارا مى كنند، امّا در برابر كفر مداهنه نمى ورزند.
پيام ها :
1- مؤمن واقعى كسى است كه نه تنها به مجلس لغو نمى رود و به سخن
لغو گوش نمى دهد، بلكه اگر كلام بيهوده اى هم شنيد، عكس العمل نشان مى
دهد. و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه
2- يكى از نمونه هاى صبر، بى اعتنايى به لغو و اعراض از آن است .
صبروا اعرضوا عنه
3- اعراض از لغو در گفتن ، شنيدن ، ديدن و معاشرت ، كمالى است كه در
همه ى اديان الهى از آن ستايش شده است . سمعوا
اللغو اعرضوا عنه (آيه فوق در توصيف گروهى از اهل كتاب است .)
4- از شيوه هاى عمومى وساده ى نهى از منكر، اعراض از منكر است .
سمعوا... اعرضوا عنه (لغو را با لغو پاسخ
نگوييم .)
5 انسان در برابر آنچه مى شنود، مسئول است .
سمعوا... اعرضوا
6- قاطعيّت ، صلابت و عدم سازش ، نشانگر ايمان راسخ است .
لنا اعمالنا و لكم اعمالكم
7- سود و زيان عمل هر كس به خود او برمى گردد.
لنا اعمالنا و لكم اعمالكم
8 اعراض ، بايد كريمانه باشد. اعرضوا... سلام
عليكم
9- اعراض بايد همراه هشدار به اهل لغو باشد.
اعرضوا... لانبتغى الجاهلين
10- لغو، ميوه ى جهل و بيهوده گو، جاهل است .
لانبتغى الجاهلين
(56) إِنَّكَ لاَ تَهْدِى مَنْ اءَحْبَبْتَ
وَلَكِنَّ اللّهَ يَهْدِى مَن يَشَآءُ وَهُوَ اءَعْلَمُ
بِالْمُهْتَدِينَ
ترجمه :
(اى پيامبر!) همانا تو نمى توانى هر كه را دوست دارى هدايت كنى (و به
مقصد برسانى )، بلكه اين خداوند است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند و
او به ره يافتگان آگاه تر است .
نكته ها :
مضمون اين آيه كه در مقام دلدارى پيامبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله است ، در آيات
ديگر وبا بيانات وتعابير مختلف تكرار شده است ، از جمله در سوره ى يوسف
مى خوانيم : و ما اكثر الناس و لو حَرَصتَ
بمؤمنين
(68)، اى پيامبر! هر چند به هدايت آنان حريص باشى ، باز
اكثر مردم ايمان نمى آورند، يا در سوره بقره آمده است :
ليس عليك هداهم ولكن اللّه يهدى من يشاء(69)
هدايت پذيرى مردم بر عهده تو نيست وخداوند، هر كه را بخواهد، هدايت مى
فرمايد.
در جلد پنجم تفسير درّالمنثور (از تفاسير اهل سنّت ) رواياتى به اين
مضمون نقل شده است كه در آستانه ى فوت ابوطالب ، پدر حضرت على
عليهما السلام ، پيامبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله به نزد او حاضر شد و اسلام را بر او عرضه
فرمود، امّا او نپذيرفت و اين آيه نازل شد!!
ما با قطع نظر از اينكه شاءن نزول آيه چيست و آيا اصلا ارتباطى با پدر
بزرگوار اميرالمؤمنين على عليه السلام
دارد يا خير، (كه با اندك تاءمّلى ، عدم اين ارتباط ثابت مى شود، زيرا
آيه در ادامه ى بحث پيرامون گروهى از مؤمنان اهل كتاب در مقابل مشركان
مكّه است ) كمى به بحث پيرامون اين روايات و ايمان حضرت ابوطالب مى
پردازيم .
علاّمه امينى ، صاحب كتاب گرانقدر ((الغدير))
در جلد هشتم اين كتاب از صفحه ى 19 به بعد با نقد و ردّ تمامى اين
روايات مجعول و با استناد به منابع تاريخى ، معتقد است كه راويان
اينگونه روايات ، در زمان فوت حضرت ابوطالب يا اطفالى شيرخوار بودند و
يا همچون ابوهريره ، هنوز اسلام نياورده بودند.
همچنين ايشان از صفحه 330 تا 410 همان جلد، به دلايل مؤمن بودن حضرت
ابوطالب مى پردازد و صدها شعر از خود آن حضرت ، ده ها خاطره و چهل حديث
از اهل بيت پيامبر ذكر مى كند كه حاكى از ايمان او به خداوند و رسول
اللّه صلى اللّه عليه و آله ست . بعضى از
اين دلائل عبارتند از:
1- سخنان پيامبر و ائمّه معصومين عليهم السلام
پيرامون ايمان او.
2- حزن و اندوه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله
در فوت او.
3- دعاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله
بالاى منبر، به ابوطالب وتشييع جنازه او.
4- حديث پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه
من شفيع والدين و عمويم ابوطالب در قيامت هستم .
5 وصيّت نامه او مبنى بر حمايت بنى هاشم از پيامبر اسلام .
6- سفارش او به همسر و فرزندش جعفر، براى حمايت از پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله و توجّه به اسلام
ونماز.
7- حمايت هاى بيدريغ او از پيامبر كه در شب هاى خطرناك ، جاى خواب آن
حضرت را با جاى خواب فرزندش على عليه السلام
عوض مى كرد وفرزندش را در معرض خطر قرار مى داد.
8 زندگى فاطمه بنت اسد با ابوطالب كه در اسلام او شكّى نيست ، زيرا اگر
ابوطالب مسلمان نبود، نبايد زن مسلمان همسرش باشد.
9- اشعار فراوان او كه از اقرارش به اسلام حكايت دارد.
البتّه نبايد فراموش كرد كه تنها گناه نابخشودنى او اين است كه پدر على
عليه السلام است ! و دشمنان آن حضرت چه
بودجه هايى را در راه ضربه زدن به آن حضرت هزينه كردند و رواياتى را
جَعل نمودند و براى اينكه ميان ابوطالب پدر حضرت على
عليهما السلام و ابوسفيان پدر معاويه
تعادلى برقرار كنند، سابقه ى شرك را تهمت زدند.
پيام ها :
1- وظيفه ى انبيا ابلاغ پيام هاى الهى و ارائه راه است .
پذيرفتن يا عدم پذيرش مردم ربطى به آن بزرگواران ندارد.
انّك لا تهدى
2- پيامبران ، براى هدايت منحرفان سوز وشور داشتند.
مَن اءحبَبتَ
3- هدايت ، كار خداوند است كه فقط شامل دلهاى پاك و آماده مى شود.
ولكن اللّه يهدى
4- خواست خداوند بر اساس حكمت و علم اوست . يهدى
من يشاء و هو اعلم
(57) وَقَالُوَّاْ إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى
مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ اءَرْضِنَآ اءَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ
حَرَماً ءَامِناً يُجْبَىَّ إِلَيْهِ ثَمَرَتُ كُلِّ شَىْءٍ رِّزْقاً
مِّن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ اءَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
و (كفّار مكّه ) گفتند: اگر ما با (قبول برنامه هاى ) تو، هدايت را
بپذيريم ، (بزودى ) از سرزمينمان آواره خواهيم شد. (بگو:) آيا ما آنان
را در حرم اءمنى قرار نداديم كه بهره هاى هر چيزى به عنوان روزى از
جانب ما به سوى آن سرازير مى شود؟ولى بيشتر آنان نمى دانند!
نكته ها :
گروهى از مشركان مكّه به پيامبراسلام
صلّى اللّه عليه و آله اظهار داشتند كه اگر ما هدايت را به
همراه تو پذيرا شويم ، به سرعت از خانه و كاشانه خود رانده و آواره ، و
از زندگى و هستى خويش ساقط و درمانده مى گرديم .
خداوند با سه پاسخ بهانه ى آنان را ردّ مى فرمايد:
پاسخ اوّل كه در همين آيه مورد اشاره قرار گرفته است اين كه ؛ همان
خدايى كه مكّه را پايگاه اءمن ومحلّ جلب و سرازير شدن روزى فراوان براى
شما قرار داد، باز مى تواند آن را تداوم بخشد. (در اين جواب دلگرمى و
بشارت است )
پاسخ دوّم كه در آيه ى بعد آمده است اينكه ؛ بر فرض بخاطر حفظ رفاه و
منافع خود، ايمان نياوريد، قهر خدا را چه خواهيد كرد؟ (در اين جواب
انذار و هشدار است )
پاسخ سوّم كه در آيه 60 همين سوره مطرح شده است اين كه ؛ مگر مال و
متاع دنيا چقدر ارزش دارد كه به واسطه آن ايمان نمى آوريد بدانيد آنچه
در نزد خداست ، بهتر و پايدارتر است . پس عدم ايمان شما هيچ وجه و
توجيهى ندارد.
پيام ها :
1- دين ، تنها عقيده نيست ، بلكه برنامه هاى عملى نيز دارد.
نتّبع الهُدى معك
2- حساسيّت دشمنان تنها نسبت به راه حقّ و مسير الهى نيست كه آنها، هم
به راه حقّ و هم به رهبرى حقّ اعتراض دارند. ان
نتّبع الهُدى معك
3- ايمان آوردن ، تنها به آگاهى داشتن نيست ، بلكه به جراءت هم نياز
دارد. ان نتّبع الهُدى معك نتخطّف (آرى ،
گروهى حقّانيّت اسلام را مى فهمند، ولى بخاطر حفظ منافع شخصى از آن
سرباز مى زنند.)
4- انسان ، وطن دوست است . من ارضنا
5 ترس از دست دادن نعمت ها را با ياد الطاف الهى دفع كنيم .
اءولم نمكّن لهم حرما آمنا(آرى ياد نعمت
ها، عامل توكّل و رفع نگرانى هاست .)
6- بهبود، رونق و رشد اقتصادى در گرو امنيّت و آرامش اجتماعى است .
آمنا يُحبى اليه ثمرات
7- امنيّت و رزق ، دو نعمت تضمين شده ى حرم الهى (مكّه ) است .
آمنا يُحبى اليه ثمرات كلّ شى ء
8 برترى ايمان بر رفاه و آسايش ، براى اكثر مردم پنهان است .
ولكنّ اكثرهم لا يعلمون
(58) وَكَمْ اءَهْلَكْنَا مِن قَرْيَةٍ بَطِرَتْ
مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَن مِّن بَعْدِهِمْ
إِلاقَلِيلاً وَكُنَّا نَحْنُ الْوَرِثِينَ
ترجمه :
و چه بسيار مناطقى كه ما (آنها را) بخاطر طغيان در زندگى ، هلاك كرديم
، اين خانه هاى آنهاست كه بعد از آنان جز اندكى (از انسان ها در آن )
سكونت نكردند و ما وارث آنان هستيم .
نكته ها :
كلمه ى ((بَطِر))
به معناى طغيان و سرمستى بر اثر فزونى ثروت و رفاه است .
در آيه قبل خوانديم كه گروهى به پيامبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله گفتند: اگر ما به تو ايمان بياوريم ،
كفّار مكّه ما را آواره خواهند كرد، و خداوند فرمود: همان قدرتى كه
مكّه را محل امن و رزق فراوان براى شما قرار داد، بعد از ايمان نيز مى
تواند نعمت هايش را براى شما حفظ نمايد. در اين آيه خداوند مى
فرمايد: فراموش نكنيد كه ما بسيارى از شهرها را كه سرمست از نعمت ها و
غرق در رفاه بودند نابود كرديم ، شما نيز كه بخاطر حفظ رفاه و اموال
خود ايمان نمى آوريد، با قهر الهى چه مى كنيد؟!
منظور از ((تلك مساكنهم
))، مساكن مخروبه ى قوم عاد در منطقه احقاف (ميان يمن و
شام )، يا قوم ثمود در منطقه سَدوم است كه مردم حجاز در مسافرت هاى
تجارى از كنار آنها عبور مى كردند و با چشم خود مى ديدند.
پيام ها :
1- گاه ثروت و رفاه نه تنها مايه ى سعادت نيست كه باعث غرور،
طغيان و هلاكت است . كم اهلكنا... بطرت معيشتها
2- سرنوشت افراد و جوامع ، در گرو اعمال خود آنهاست .
كم اهلكنا... بطرت معيشتها
3- سنّت الهى ، هلاكت مرفّهان بى ايمان است .
اهلكنا من قرية بطرت
4- خرابه ها وبقاياى تمدّن هاى گذشته ، بهترين پندآموز نسل هاى بعدى
است . تلك مساكنهم (از جمله برنامه هاى
تربيتى ، بازديد از همين اماكن است .)
5 مرفّهان ، اموال خود را رها كرده و خواهند رفت . پس هدايت وسعادت
ابدى را با رفاه زودگذر دنيوى معامله نكنيم .
نحن الوارثين
(59) وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى
حَتَّى يَبْعَثَ فِىَّ اءُمِّهَا رَسُولاً يَتْلُواْعَلَيْهِمْ
ءَايَتِنَا وَمَاكُنَّا مُهْلِكِى الْقُرَىَّإِلا وَ اءَهْلُهَا
ظَلِمُونَ
ترجمه :
و پروردگارت قريه ها (و شهرها) را نابود نمى كند، مگر اينكه در ميان
آنان پيامبرى برانگيزد، كه آيات ما را بر آنان تلاوت كند. و ما هيچ
آبادى را هلاك نكرديم مگر آنكه اهل آن ظالم بودند.
پيام ها :
1- از مهم ترين وظايف انبيا، تلاوت آيات الهى بر مردم است .
يتلوا عليهم
2- مكّه ، اُمّالقراى اسلام است . يبعث فى
اُمّهارسولا
3- جوامع ستمگر در معرض قهر الهى هستند. ربّك
مهلكى القرى ...
4- تا اتمام حجّت نشود، قهرى از جانب خدا نازل نمى شود.
ماكان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث رسولا
5 قهر الهى ، يكى از شيوه هاى تربيتى خداوند است . (هلاكت بدنبال كلمه
ى ((ربّك ))
آمده است ) ربّك مهلك القُرى
6- محل هاى تبليغى بايد در مراكز وكانون هاى اصلى اجتماعات وشهرها
باشد. يبعث فى اُمّها رسولا(آيه ، نشانگر
نقش مكان در تبليغ است .)
7- پاسخ مثبت ندادن به دعوت انبيا، ظلم است .
يتلوا عليهم ... واهلها ظالمون
8 هلاكت ستمگران در دنيا، سنّت وبرنامه ى الهى است .
مهلكى القرى ... اهلها ظالمون
(60)وَمَآ اءُوتِيتُم مِّن شَىْءٍ فَمَتَعُ
الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ زِينَتُهَا وَمَا عِندَ اللّهِ خَيْرٌ
وَاءَبْقَىَّ اءَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
وآنچه به شما داده شده ، بهره ى زندگى دنيا و زينت آن است (كه فانى و
زودگذر است )، در حالى كه آنچه نزدخداست ، بهتر و پايدارتر است . پس
آيا نمى انديشيد؟!
نكته ها :
در واقع اين سوّمين جوابى است كه خداوند در پاسخ بهانه جويى
كفّار مكّه (كه اگر ما ايمان بياوريم ، زندگانى ما مختل مى شود) مى
دهد، كه آنچه به گمان خام خود از رهگذر عدم ايمان بدست مى آوريد، متاع
وكالاى بى ارزش و فانى زندگى محدود دنياست ، در حالى كه آنچه نزد خداست
، بهتر و ماندگارتر است .
پيام ها :
1- ثروت و دارايى خود را محصول تلاش و زرنگى خويش نپنداريم كه
هر چه هست از خداوند است . ما اوتيتم
2- نعمت هاى دنيوى ، محدود است ؛ من شى ءولى
پاداش الهى ، نامحدود و غير قابل تصوّر است . ما
عنداللّه خير و ابقى
3- اگر بخاطر پذيرش ايمان ، دنيا را از دست بدهيد، به نعمت هاى بى
منتها وبى زوال دست خواهيد يافت . ما عنداللّه
خيرٌ و ابقى
4- هر كس باقى را فداى فانى ، و بهره ى ناب را با لذّات آميخته با
مشكلات عوض كند، در حقيقت عاقل نيست . اءفلا
تعقلون
نگاهى به دنيا از منظر قرآن
در قرآن مجيد، از دنيا وزندگانى دنيا با تعبيرات مختلفى ياد گرديده و
انسان ها را از اقبال به آن و اغفال در برابر آن برحذر داشته است ، از
جمله :
دنيا، عارضى است . عَرَض الحيوة الدّنيا(70)
دنيا، بازيچه است . و ماالحيوة الدّنيا الاّ
لعبٌ و لَهو(71)
دنيا، اندك و ناچيز است . فما متاع الحيوة
الدّنيا فى الا خرة الاّ قليل
(72)
زندگى دنيا، مايه ى غرور و اغفال است . وما
الحيوة الدّنيا الاّ متاع الغرور(73)
زندگى دنيا، براى كفّار جلوه دارد. زيّن للّذين
كفروا الحيوة الدّنيا(74)
مال و فرزند، جلوه هاى دنيا هستند. المال
والبنون زينة الحيوة الدّنيا(75)
دنيا، غنچه اى است كه براى هيچ كس گُل نمى شود.
زهرة الحيوة الدّنيا(76)
چرا آخرت را به دنيا مى فروشيد؟ اشتروا الحيوة
الدّنيا بالا خره
(77)
چرا به دنياى فانى و محدود، راضى مى شويد؟
اءرَضِيتم بالحيوة الدّنيا(78)
چرا به دنياى كوچك و زودگذر شاد مى گرديد؟
فَرِحوا بالحيوة الدّنيا(79)
چرا دنيا را به آخرت ترجيح مى دهيد؟ يَستحبّون
الحيوة الدّنيا على الا خره
(80)
چرا به دنياداران خيره مى شويد؟ لاتمدّنّ عينيك
الى ما متّعنا به
(81)
چرا فقط به دنيا فكر مى كنيد؟ لم يردالاّالحيوة
الدّنيا(82)
آيا دنياگرايان نمى دانند كه جايگاهشان دوزخ است ؟
و آثر الحيوة الدّنيا، فانّ الجحيم هى الماءوى
(83)
البتّه اين همه هشدار به خاطر كنترل مردم دنياگرا است و آنچه در آيات و
روايات انتقاد شده ، از دنياپرستى ، آخرت فروشى ، غافل شدن ، سرمست شدن
و حقّ فقرا را ندادن است ، ولى اگر افرادى در چهارچوب عدل و انصاف سراغ
دنيا بروند و از كمالات ديگر و آخرت غافل نشوند و حقّ محرومان را ادا
كنند و در تحصيل دنيا يا مصرف آن ظلم نكنند، اين گونه مال و دنيا فضل و
رحمت الهى است .
(61) اءَفَمَن وَعَدْنَهُ وَعْداً حَسَناً
فَهُوَ لَقِيهِ كَمَن مَّتَّعْنَهُ مَتَعَ الْحَيَوةِالدُّنْيَا ثُمَّ
هُوَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
ترجمه :
پس آيا كسى كه به او وعده اى نيكو داده ايم و او آن را خواهد ديد،
مانند كسى است كه او را از بهره ى زندگى دنيا بهره مند ساختيم (و) سپس
او در روز قيامت از احضارشدگان (براى حساب و جزا) خواهد بود؟!
نكته ها :
اين آيه در ادامه ى آيات قبل ، پيرامون كسانى است كه بخاطر حفظ
زندگانى دنيا، بر كفر باقى ماندند.
وعده اى كه در اين آيه به آن اشاره گرديده ، همان وعده اى است كه در
آيات مختلف قرآن به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است ، از جمله آيه ى
نهم سوره ى مائده :
وَعَدَ اللّهُ الّذين آمنوا و عملوا الصالحاتِ
لهم مغفرةٌ و اءجرٌ عظيم .
مخالفان پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
در صدر اسلام ، افراد مرفّه و كامياب بوده اند.
پيام ها :
1- وعده هاى الهى و پاداش هاى اخروى ، هم بزرگ است و هم نيكو.
وعدا حسنا(كلمه ((وَعدا))
كه با تنوين آمده ، اشاره به بزرگى امر و كلمه ((حسنا))
نشان از نيكويى دارد.)
2- وعده هاى الهى ، قطعى و مسلّم است . وعدناه
...فهو لاقيه
3- شيوه ى مقايسه ، از بهترين اسلوب هاى تبليغ و تربيت است .
اءفمَن وعَدناه ... كمَن متّعناه (كسانى
كه وعده هاى الهى را دريافت مى كنند، قابل مقايسه با ديگران نيستند)
4- توفيق بهره گيرى از متاع دنيا نيز بدست خداست .
متّعناه
5 كاميابى دنيوى ، نشانه آسودگى اُخروى نيست .
متّعناه ... من المحضرين
6- بهره مندى هاى دنيوى ، حساب و كتاب دارد.
متّعناه ... من المحضرين
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
((فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب
))(84)
در حلال دنيا حساب و در حرام آن عقاب است .
7- كاميابى غافلانه ، احضار ذليلانه ى اُخروى در پى دارد.
من المحضرين آرى در لذّتى كه پايانش آتش
است ، خيرى نيست .
(62) وَ يَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ اءَيْنَ
شَرَكَآءِىَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ
ترجمه :
و روزى كه (خداوند) آنها را ندا مى دهد، پس مى گويد: كجايند آن شريكانى
كه براى من مى پنداشتيد؟
(63) قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ
الْقَوْلُ رَبَّنَا هََّؤُلاََّءِ الَّذِينَ اءَغْوَيْنَآ اءَغْوَيْنَ
هُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّاءْنَآ إِلَيْكَ مَاكَانُوَّاْ إِيَّانَا
يَعْبُدُونَ
ترجمه :
آن (شريكان و) كسانى كه حكم عذاب بر آنان محقّق گشته ، مى گويند:
پروردگارا! اينان كسانى هستند كه ما گمراه كرده ايم . همان گونه كه خود
گمراه بوديم ، آنها را (نيز) گمراه نموديم ، (امّا اينك از آنان ) به
سوى تو بيزارى مى جوييم . (اينان در واقع ) ما را نمى پرستيدند (بلكه
بدنبال هواپرستى و هوسرانى خود بودند.)
(64) وَقِيلَ ادْعُواْ شُرَكَآءَكُمْ
فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُواْ لَهُمْ وَرَاءَوُاْ الْعَذَابَ
لَوْ اءَنَّهُمْ كَانُواْيَهْتَدُونَ
ترجمه :
و (در اين هنگام به مشركان ) گفته مى شود: (اكنون آن ) معبودانى را كه
شريك خدا مى پنداشتيد بخوانيد، پس آنها را مى خوانند، امّا جوابى به
آنها نمى دهند و (در اين حال ) عذاب الهى را مى بينند (كه آنان را در
برمى گيرد،پس آرزو مى كنند) اى كاش ، هدايت يافته بودند.
نكته ها :
با بر پايى قيامت ، صحنه هاى عجيب و گوناگونى اتفاق مى افتد كه
اين آيات به بعضى از آنها اشاره مى فرمايد؛ يكى از صحنه ها، سؤ الات
توبيخ آميز خداوند، از مشركان است . صحنه ى ديگر، اظهار تنفّر و
بيزارى معبودها از كسانى است كه آنها را مى پرستيدند و صحنه ى سوّم ،
ملامت منحرفان از شيطان است كه شيطان هم در جواب مى گويد: مرا سرزنش
نكنيد، بلكه خودتان را ملامت نماييد؛ فلاتلومونى
و لوموا انفسكم
(85) در قيامت ، هر كس گناه خود را به گردن ديگرى مى
اندازد، ولى از طرف مقابل هم جواب مى شنود كه :
بل كنتم قوما طاغين
(86) گناه را به گردن ما نياندازيد، بلكه شما خودتان
اهل طغيان بوديد.
بعضى از معبودها همچون حضرت عيسى و فرشتگان الهى ، تقصيرى ندارند، امّا
كسانى نظير شياطين ، طاغوت ها دانشمندانى كه سبب بدعت و انحراف در دين
گشته اند، مقصّرند و عذاب خداوند در مورد آنان قطعى است .
پيام ها :
1- صحنه هاى قيامت را فراموش نكنيم . و
يوم ...
2- دادگاه قيامت ، علنى و حضورى است . اءين
شركائى
3- كارى نكنيم كه در قيامت ، از پاسخ آن كار، درمانده و عاجز باشيم .
اءين شركايى
4- شرك و تكيه بر هرچه غير خداست ، گمان ، خيال و سراب است .
تزعمون
5 معبودهاى عزيز دنيوى ، ذليلان و محكومان اُخروى اند.
حقّ عليهم القول
6- هركس ديگران را به جاى خداوند به سوى خويش بخواند، عذاب الهى برايش
حتمى است . حقّ عليهم القول
7- پرستش غير خدا، يك فريب است . اغوينا
8 فريب خوردگان ، بدنبال فريب ديگران نيز هستند.
اغويناهم كما غوينا
9- انسان ها در انتخاب راه آزادند و مى توانند راههاى انحرافى را نيز
برگزينند. غوينا
10- معبودهاى غير خدايى ، روزى از عابدانِ خود متنفّر خواهند بود.
تبرّاءنا
11- حقيقت شرك ، هوى پرستى است . ما كانوا
ايّانا يعبدون
12- معبودهاى دروغين ، به ناله هاى شما در وقت نياز پاسخى نخواهند داد.
فدعوهم فلم يستجيبوادلبستن به غير خدا در
دنيا، مايه ى محروم شدن از يارى او در قيامت است )
13- قيامت ، روز حسرت است . لو انّهم كانوا
يهتدون